قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 این م
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و ششم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻علاوه بر اینها، طلحه اولین صحابی پیامبر بود که با یک زن یهودی ازدواج کرد. جالب اینکه آن زن یهودی امتناع کرد مگر اینکه طلحه هم یهودی شود و اتفاقا طلحه نیز این کار را کرد. منبع این کتاب، مربوط به قرن 5 و از کتب معتبر کلامی است.
🔻 از جمله اقدامات زشت طلحه، این بود که گفت بعد از شهادت پیامبر، ما با زنان او ازدواج می کنیم. با اینکه این کار بر مومنین حرام بود. بعد از این، خداوند آیه ای فرستاد و این کار را سبب آزار پیامبر دانست.
🔻از اقدامات دیگر طلحه، فرار در جنگ احد است. او می خواست از غیر مسلمانان برای خود پناهندگی بگیرد.
🔻 سدی می گوید: «طلحه و عثمان ترسیدند که یهود و نصارا برای غارت مسلمانان دلالت شوند. از این رو از
رسول خدا اجازه خواستند که به شام روند و یکی از یهود برای خود پیمان بگیرد و دیگری از نصارا، اما پیامبر درخواست آن دو را رد کرد.»
🔻 به راستی علت این درخواست از سوی این دو چیست؟ آیا غیر از این است که احتمالا آن دو دارای روابط دوستانه ای با یهود و نصارا بودند؟...
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۱۰۵ الی۱۰۸)🔹 🔷سعادت و شقاوت در آیات گذشته، اشاره اى به مسأله ق
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۱۰۵ الی۱۰۸)🔹
ج ـ بعضى دیگر احتمال داده اند: با گذشت زمان و پس از کشیدن مجازات هاى فراوان، سرانجام یک نوع سازش با محیط در دوزخیان به وجود مى آید و آنها به رنگ محیط خود در مى آیند، یعنى کم کم به آن خو مى گیرند و عادت مى کنند! و در این حال هیچ گونه احساس ناراحتى و عذاب ندارند!.
البته، همان گونه که گفتیم، همه این توجیهات به خاطر عجز و ناتوانى در برابر حل مشکل خلود و جاودانى بودن عذاب است، و گرنه ظهور آیات خلود در جاودانى بودن عذاب یک دسته خاص، قابل انکار نیست.
حلّ نهائى ایراد
براى حلّ این مشکل، باید به بحث هاى سابق باز گردیم، و اشتباهى را که در مقایسه مجازات هاى رستاخیز با مجازات هاى دیگر روى مى دهد اصلاح کنیم، تا معلوم شود: مسأله خلود هرگز با اصل عدالت پروردگار مخالف نیست.
براى توضیح این بحث، باید به سه اصل توجه کرد:
اصل اول ـ مجازات ابدى و جاویدان، همان طور که قبلاً هم اشاره شد، منحصر به کسانى است که تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته اند، و عالماً عامداً غرق در فساد، تباهى، کفر و نفاق گشته اند، سایه شوم گناه تمام قلب و جان آنها را پوشانیده، و در حقیقت به رنگ گناه و کفر در آمده اند، همان گونه که در سوره بقره مى خوانیم: بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ:
آرى کسى که مرتکب گناهى گردد، و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنان کسى اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند .
اصل دوم ـ این اشتباه است که بعضى خیال مى کنند: مدت و زمان کیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد; زیرا رابطه میان گناه و کیفر رابطه زمانى نیست، بلکه رابطه کیفى است، یعنى مقدار زمان مجازات تناسب با کیفیت گناه دارد، نه مقدار زمان آن، مثلاً کسى ممکن است در یک لحظه دست به قتل نفس بزند، و طبق پاره اى از قوانین محکوم به زندان ابد گردد، در اینجا مى بینیم زمان گناه تنها یک لحظه بوده، در حالى که مجازات آن گاهى ۸٠ سال زندان خواهد بود.
بنابراین، آنچه مطرح است کیفیت است، نه کمیت گناه از نظر زمان .
اصل سوم ـ گفتیم: مجازات ها و کیفرهاى رستاخیز، بیشتر جنبه اثر طبیعى عمل و خاصیت گناه را دارد، و به عبارت روشن تر: رنج ها، دردها و ناراحتى هائى که گناهکاران در جهان دیگر مى کشند، اثر و نتیجه اعمال خود آنها است که دامانشان را فرا مى گیرد، در قرآن مى خوانیم: فَالْیَوْمَ لاتُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ لاتُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون:
امروز (روز رستاخیز) به هیچ کس ستم نمى شود و جز اعمال خود شما جزائى براى شما نیست !.
و نیز مى خوانیم: وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن:
اعمال بد آنها در برابر آنان آشکار مى گردد، و آنچه را به باد مسخره مى گرفتند بر آنها وارد مى گردد .
و در آیه سوم مى خوانیم: فَلایُجْزَى الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاّ ما کانُوا یَعْمَلُون:
به آنها که کار بد انجام دادند، جزائى جز اعمال آنها داده نمى شود.
اکنون که، این مقدمات سه گانه روشن شد، حل نهائى از دسترس ما چندان دور نیست، و براى رسیدن به آن کافى است به چند سؤال زیر جواب دهید:
فرض کنید کسى بر اثر مصرف کردن پى در پى مشروبات الکلى در مدت یک هفته، گرفتار زخم معده شدید شود، چندان که مجبور باشد تا آخر عمر با این درد بسازد و رنج برد.
آیا این برابرى میان عمل بد و نتیجه آن بر خلاف عدالت است؟
حال اگر عمر این انسان به جاى ۸٠ سال، یک هزار سال و یا یک میلیون سال باشد، و باید به خاطر یک هفته هوسرانى، یک میلیون سال رنج ببرد.
آیا این بر خلاف اصل عدالت است؟ در حالى که قبلاً وجود این خطر در مى گسارى به او اعلام شده، و عاقبت آن نیز براى او توضیح داده شده است.
و نیز فرض کنید کسى دستورات و مقررات رانندگى را، که به کار بستن آنها مسلماً به نفع عموم، و موجب کاهش تصادف و ناراحتى هاى ناشى از آن است، به دست فراموشى بسپارد، و به اخطارهاى مکرر دوستان عاقل، گوش فرا نداده، حادثه اى در یک لحظه کوتاه ـ و همه حوادث در یک لحظه رخ مى دهد ـ به سراغ او بیاید، و چشم یا دست و پاى خود را در این حادثه از دست بدهد، و به دنبال آن، ناچار شود سالیان دراز رنج نابینائى و بى دست و پائى را تحمل کند.
آیا این پدیده، هیچ گونه منافاتى با اصل عدالت پروردگار دارد؟!.
در اینجا، مثال دیگرى داریم ـ و مثال ها حقایق عقلى را به ذهن نزدیک کرده و براى گرفتن نتیجه نهائى و استدلالى آماده مى کنند ـ فرض کنید چند گرم بذر خار مغیلان را بر سر راه خود مى پاشیم، و پس از چند ماه یا چند سال، خود را با یک صحراى وسیع خار روبرو مى بینیم، که دائماً مزاحم ماست و ما را آزار مى دهد...⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات(۱۰۵ الی۱۰۸)🔹 ج ـ بعضى دیگر احتمال داده اند: با گذشت زمان و پس از
↩️و یا این که: چند گرم بذر گل ـ آگاهانه ـ مى پاشیم، و چیزى نمى گذرد که خود را با صحرائى از زیباترین و معطرترین گل ها روبرو مى بینیم، که همواره مشام جان ما را معطر و دیده و دل ما را نوازش مى دهد.
آیا این امور، که همه از آثار اعمال است هیچ گونه منافاتى با اصل عدالت دارد؟ در حالى که مساوات و برابرى در میان کمیت این عمل و نتیجه آن موجود نیست؟.
از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه مى گیریم:
هنگامى که پاداش و کیفر، نتیجه و اثر خود عمل آدمى باشد، مسأله مساوات و برابرى از نظر کمیت و کیفیت، مطرح نخواهد بود.
اى بسا عمل به ظاهر کوچکى، که اثرش یک عمر محرومیت و شکنجه و ناراحتى است.
و اى بسا کار ظاهراً کوچکى که سرچشمه خیرات و برکات براى یک عمر خواهد بود (اشتباه نشود منظور ما کوچک از نظر مقدار زمان است، و الاّ کارها و گناهانى که باعث خلود در عذاب مى گردد، حتماً کوچک از نظر کیفیت و اهمیت نخواهند بود).
بنابراین، هنگامى که گناه، کفر، طغیان و سرکشى سراسر وجود انسانى را احاطه کرد، و تمام بال و پرهاى روح و جان او در آتش بیدادگرى و نفاق سوخت، چه جاى تعجب که در سراى دیگر، براى همیشه از نعمت پرواز در آسمان بهشت محروم گردد، و همواره گرفتار درد و رنج این محرومیت بزرگ باشد.
آیا به او اعلام نکردند، و او را از این خطر بزرگ آگاه نساختند؟!.
آرى... پیامبران الهى از یکسو، و فرمان خرد از سوى دیگر، به او آگاهى لازم را دادند.
آیا بدون توجه و اختیار، دست به چنان کارى زد و چنان سرنوشتى پیدا کرد؟
نه، از روى علم و عمد و اختیار بود.
آیا جز خودش و نتیجه مستقیم اعمالش، این سرنوشت را براى او فراهم ساخت؟
نه، هر چه بود از آثار کار خود او بود.
بر این اساس، نه جاى شکایتى باقى است، نه ایراد و اشکال به کسى، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد.
* * *
۴ ـ خلود در آیات مورد بحث
آیا خلود در آیات مورد بحث، به معنى جاودانگى است، و یا همان مفهوم مدت طولانى را که مفهوم لغوى آن است مى رساند.
بعضى از مفسران، از نظر این که خلود در اینجا مقید به ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الأَرْضُ مادام که آسمان ها و زمین بر پا است شده، خواسته اند چنین نتیجه بگیرند که: خلود در این مورد خاص، به معنى جاودانگى نیست، زیرا آسمان ها و زمین ها، ابدیت ندارند، و طبق صریح قرآن زمانى فرا مى رسد که آسمان ها در هم پیچیده مى شود، این زمین ویران و تبدیل به زمین دیگرى مى گردد.
ولى، با توجه به این که این گونه تعبیرات در ادبیات عرب، معمولاً کنایه از ابدیت و جاودانگى است، آیات مورد بحث نیز، خلود را به معنى جاودانگى بیان مى کند.
مثلاً عرب مى گوید: این وضع بر قرار خواهد بود: ما لاحَ کَوْکَبٌ: مادام که ستاره اى مى درخشد .
یا: ما لاحَ الْجَدِیْدانِ: مادام که شب و روز وجود دارد .
یا: ما أَضاءَ فَجْرٌ: مادام که صبح مى درخشد .
یا: مَا اخْتَلَفَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ: مادام که شب و روز پى در پى فرا مى رسد و مانند اینها که همه کنایه از جاودانگى است.
در نهج البلاغه آمده است:
هنگامى که بعضى از خرده گیران ناآگاه به امام(علیه السلام) ایراد کردند که، چرا در تقسیم بیت المال رعایت مساوات مى کند و براى تحکیم پایه هاى حکومت، بعضى را بر دیگران ترجیح نمى دهد؟ امام(علیه السلام) ناراحت شده فرمود:
أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ وَ اللّهِ لا أَطُورُ بِهِ ما سَمَرَ سَمِیرٌ وَ ما أَمَّ نَجْمٌ فِی السَّماءِ نَجْماً:
آیا به من مى گوئید: براى پیروزى دست به ستم نسبت به کسانى که تحت حکومت منند بزنم؟ به خدا سوگند، نزدیک این کار نمى روم، مادام که مردم شب ها به بحث مى نشینند، و مادام که ستارگان آسمان، یکى پشت سر دیگرى طلوع و غروب دارد .
در اشعار دعبل خزاعى در قصیده معروفى که در حضور امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) خواند، این شعر آمده است:
سَأَبْکِیهِمُ ما ذَرَّ فِی الأُفُقِ شارِقٌ *** وَ نادَى مُنادِ الْخَیْرِ بِالصَّلَواتِ:
من بر شهیدان خاندان پیامبر گریه مى کنم، تا آن زمان که خورشید بر افق مشرق نور مى پاشد * و تا آن زمان که مؤذن بانگ اذان براى دعوت به نماز بر مناره ها سر مى دهد .
البته، این مخصوص به ادبیات عرب نیست، در زبان هاى دیگر نیز کم و بیش وجود دارد، و به هر حال دلالت آیه بر ابدیت نباید جاى گفتگو باشد.
و به این ترتیب، نیازى به گفتار کسانى که مى گویند آسمان و زمین در اینجا آسمان و زمین قیامت است، که جاودانى مى باشد نخواهد بود.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹 🔷فلسفه بخش مهمى از احكام اسلامى: امام عليه السلام در اين گفتار حكي
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹
✅حکمت بعضی از احکام شرعی
↩️همين مضمون را يكى از شعراى فارسى زبان در شعر خود مجسم ساخته است آنجا كه مىگويد :
ابليس شبى رفت به بالين جوانى آراسته با شكل مهيبى سر و بر را
گفتا كه منم مرگ اگر خواهى زنهار بايد بگزينى تو يكى زين سه خطر را
يا آن پدر پير خودت را بكشى زار يا بشكنى از خواهر خود سينه و سر را
يا خود ز مىناب بنوشى دو سه ساغر تا آنكه بپوشم ز هلاك تو نظر را
لرزيد از اين بيم جوان بر خود و جا داشت كز مرگ فتد لرزه به تن ضيغم نر را
گفتا نكنم با پدر و خواهرم اين كار ليكن به مى از خويش كنم رفع ضرر را
جامى دو سه مِى خورد چو شد چيره ز مستى هم خواهر خود را زد و هم كشت پدر را
اى كاش شود خشك بن تاك خداوند زين مايه شر حفظ كند نوع بشر را
13. «و دورى از سرقت را براى حفظ عفت (و پرهيز از آلودگى به اموال مردم) مقرر داشت»؛ (وَمُجَانَبَةَ السَّرِقَة إِيجاباً لِلْعِفَّةِ).
سرقت و دزدى به هر شكل باشد از بزرگترين گناهان در اسلام و داراى حدّ شرعى است و در همه عرفها و تمام عقلا كارى بسيار زشت محسوب مىشود و در تمام قوانين دنيا براى آن مجازات مقرر شده است. تعبير به «عفت» در كلام امام عليه السلام اشاره به خويشتندارى و مناعت طبع و ترك هرگونه حرص است. خداوند سرقت را ازاينرو تحريم فرموده كه افزون بر حفظ امنيت مالى جامعه، روح عفت را در افراد زنده كند، هيچكس به اموال ديگرى چشم ندوزد و حتى در بدترين حالات معيشتى به فكر دستبرد به اموال ديگران نيفتد، همانگونه كه در قرآن مجيد خداوند عدهاى از نيازمندان را با اين عبارت ستوده است: «(لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِى الاَْرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ)؛ (انفاقهاى شما براى) كسانى باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجه به آيات خدا آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته و شركت در ميدان جهاد به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمين هزينه زندگى دست به كسب و تجارتى بزنند) نمىتوانند مسافرتى كنند (و سرمايهاى به دست آورند) و از شدت عفت و خويشتندارى افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى».به يقين همان اندازه كه حفظ امنيت جامعه اهميت دارد پرورش روح عفّت وابراز بىنيازى از اموال مردم نيز مهم است و درواقع اين روحيه است كه جامعه را به امنيت مالى رهنمون مىشود.
14. «و ترك زنا را براى حفظ نسبها قرار داد»؛ (وَتَرْکَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ).
به يقين زنا وآميزشهاى نامشروع آثار سوء فراوانى دارد كه امام عليه السلام به يكى از مهمترين آنها اشاره كرده است. هرگاه در جامعه آميزشهاى نامشروع رواج پيدا كند محصول آن فرزندان نامشروعى است كه وابسته به هيچكس نيستند، نه كسى حضانت آنها را بر عهده مىگيرد و نه تكيهگاهى براى خودشان پيدا مىكنند، نه حمايت مالى مىشوند، نه ارث دارند و نه از عواطف پدرانه و مادرانه برخوردارند. چنين فرزندانى بزرگترين مخاطره را براى جامعه دربر دارند. آمارها نشان مىدهد كه بسيارى از جنايات هولناك به دست همين فرزندان نامشروع انجام مىگيرد. به فرض كه نهادى اجتماعى فرزندان نامشروع را جمعآورى و حفاظت كند باز محروميت از پيوند با پدر و مادر و آثار عاطفى وقانونى آن كار خود را خواهد كرد. به همين دليل اسلام زنا را حرام كرده و مجازات سنگينى براى آن قائل شده است؛ ولى متأسفانه در تمدّن مادّى غرب نهتنها زنا حرام نيست، بلكه مراكز فحشا تحت حمايت دولتها نيز هست و به دولتها ماليات نيز مىپردازند. آنها حتى براى روابط نامشروعِ زنان شوهردار نيز اهميتى قائل نيستند. تنها زناى به عنف را ممنوع و قابل تعقيب قانونى مىدانند و به همين دليل فرزندان نامشروع در جوامع غربى بسيار زياد است و مفاسد آن را نيز با چشم خود مىبينند؛ اما غلبه هوا و هوس و آزادىهاى به معناى بى بندوبارى به آنها اجازه محدودساختن را نمىدهد. در بعضى از جوامع غربى كار به آنجا رسيده كه در شناسنامهها تنها نام مادر نوشته مىشود و از نام پدر خبرى نيست، زيرا ديدهاند اگر نام پدر را بخواهند بنويسند مجهول بودن پدران براى بسيارى ازنوزادان مشكل عظيمى ايجادمىكند. شگفتآور است كه مجاز شمردن زنا حتى مانع از تجاوز به عنف نشده وبهگونهاى است كه آمار بعضى از كشورهاى غربى نشان مىدهد در هر دقيقه يك تجاوز به عنف صورت مىگيرد. البته زنا مفاسد بسيار ديگرى دارد كه امام على بن موسىالرضا عليه السلام در حديثى كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار از علل الشرايع نقل كرده به بخشى از آن اشاره مىكند،⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹 ✅حکمت بعضی از احکام شرعی ↩️همين مضمون را يكى از شعراى فارسى زبان در شعر خ
↩️آن حضرت عليه السلام مىفرمايد: «وَحَرَّمَ الزِّنَا لِمَا فِيهِ مِنَ الْفَسَادِ مِنْ قَتْلِ الاَْنْفُسِ وَذَهَابِ الاَْنْسَابِ وَتَرْکِ التَّرْبِيَةِ لِلاَْطْفَالِ وَفَسَادِ الْمَوَارِيثِ وَمَا أَشْبَهَ ذَلِکَ مِنْ وُجُوهِ الْفَسَاد؛ خداوند زنا را حرام كرده است به علّت مفاسدى كه در آن است ازقبيل : قتل نفس، (به سبب برافروخته شدن آتش خشم همسران يا بستگان) و از دست رفتن نسب و ترك تربيت فرزندان و فاسد شدن نظم ميراث و امثال آن از مفاسد گوناگون».
15. «و ترك لواط (و همجنسگرايى) را براى افزايش نسل مقرر داشت». (وَتَرْکَ آللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ).
مىدانيم آفرينش شهوت جنسى در زنان و مردان براى اين است كه از طريق صحيح، نسل انسان افزايش پيدا كند و از ميان نرود و اگر اين علاقه جنسى ميان زن و مرد نبود ممكن بود در مدت كوتاهى نسل انسان نابود شود. حال اگر اين علاقه جنسى به صورت همجنسگرايى درآيد كه هيچ تأثيرى در بقاى نسل نداشته باشد و اين مطلب در جامعه بشرى گسترش يابد آن هم سبب قطع نسل انسان يا كمبود افراد بشر خواهد شد. به همين دليل، استمنا يا آميزش با حيوانات نيز در اسلام تحريم شده است، زيرا آنها نيز مانند همجنسگرايى سبب ضايع شدن نطفههاى انسانى مىگردد. در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه زنديقى از آن حضرت سؤالى درباره تحريم زنا كرد و حضرت پاسخ او را فرمود و سپس از تحريم لواط پرسيد. امام عليه السلام فرمود: علتش اين است كه «أَنَّهُ لَوْ كانَ إِتْيانُ الْغُلامِ حَلالاً لاَسْتَغْنَى الرِّجالُ عَنِ النِّساءِ وَكانَ فِيهِ قَطْعُ النَّسْلِ وَتَعْطِيلُ الْفُرُوجِ وَكانَ فِى إِجازَةِ ذلِکَ فَسادٌ كَثِيرٌ؛ هرگاه آميزش با پسر حلال بود مردان از زنان بىنياز مىشدند و سبب قطع نسل و تعطيل آميزش مشروع و طبيعى مىشد و مجاز بودن اين كار مفاسد بسيارى دربر داشت».
شبيه همين معنا با توضيح بيشترى از امام على بن موسىالرضا عليه السلام نقل شده است. البته آنچه امام عليه السلام در اينجا بيان فرموده و در روايات ديگرى نيز به آن اشاره شده يكى از آثار بسيار شوم همجنسگرايى است؛ آثار زيانبار ديگرى نيز دارد كه يكى از آنها ازنظر مسائل بهداشتى و عاطفى است، زيرا اين كار، تحريف روشنى در آفرينش علاقه جنسى و اعضاى تناسلى است و امروز زيان آشكار آن به صورت بيمارى ايدز بروز كرده كه طبق بعضى از آمار، اكثر موارد ايدز از مسئله همجنس گرايى ناشى مىشود، همان بيمارىاى كه امروز تمام اطباى جهان در درمان آن وامانده اند، زيرا نيروى دفاعى بدن را از كار مىاندازد و انسان در مدت كوتاهى به انواع بيمارىها مبتلا مىشود و با تمام كوشش هايى كه از سوى پزشكان دنيا به عمل آمده هنوز داروى مطمئنى براى درمان آن پيدا نشده است. تشديد مجازات لواط در اسلام نسبت به زنا ممكن است ناشى از اين امور باشد. البته امروز برخى از طبيبان فاقد مسئوليت، به افرادى چراغ سبز نشان مىدهند و مىگويند كه علاقه آنها به جنس موافق عامل ژنتيكى دارد و قابل تغيير نيست وبراى آنها همجنسگرايى را مجاز مىشمرند و اين شبيه اظهار نظر جمعى ديگر از آنگونه اطباست كه استمنا را بى ضرر و بى خطر معرفى مىكنند. بدون شك صحه گذاشتن بر اين انحرافات و بيمارىها كه به هر حال قابل علاج است ناشى از هماهنگ شدن با خواستههاى انحرافى اينگونه بيماران است.
16. «و شهادت و گواهى را براى اظهار حق در برابر انكارها قرار داد»؛ (وَالشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى آلُْمجَاحَدَاتِ).
مىدانيم در اسلام كسى كه از حادثهاى باخبر باشد و آن را با چشم خود ببيند اگر به شهادت فراخوانده شود بر او واجب است بپذيرد و آنچه را ديده بيان كند؛ خواه درباره دوست باشد يا دشمن، خويشاوند باشد يا بيگانه. كتمان شهادت يكى از گناهان كبيره است، همانگونه كه قرآن مجيد باصراحت فرمود: «(وَلاَ تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ)؛ شهادت را كتمان نكنيد و هركس كتمان كند قلب او گناهكار است (چراكه حقيقتى را مخفى داشته است)». در آيه قبل از آن مىفرمايد: «(وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا)؛ و شاهدان هنگامى كه دعوت (به دادگاه براى اداى شهادت) بشوند ابا نكنند». روايات اسلامى نيز درباره كتمان شهادت، حرمت آن را با صراحت بيان كرده است در حالى كه در قوانين ديگر دنيا، شهادت شهود معمولا الزامى نيست؛ هركس مايل باشد و سود خود را در شهادت دادن ببيند شهادت مىدهد وگرنه مىتواند آن را مكتوم نمايد. واجب ساختن اين كار براى آن است كه افراد نتوانند حقوق مردم را پايمال كنند.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🏜✨قالَ الرِّضا عليه السلام :
عَـلَيْكُمْ بِصَـلاةِ اللَّيْلِ فَما مِنْ عَـبْدٍ يَقُومُ آخِرَ اللَّيْلِ فَيُصَـلِّى ثَمانَ رَكَعاتٍ وَ رَكْعَـتَىِ الشَّفْـعِ وَ رَكْعَةَ الْـوَتْرِ وَاسْتَغْـفَرَ اللّهَ فـى قُنُوتِهِ سَبْـعينَ مَرَّةً اِلاّ، اُجيرُ مِنْ عَـذابِ الْقَـبْرِ، وَمِنْ عَـذابِ النّارِ، وَمُـدَّلَهُ فِى عُمْرِهِ، وَوُسِّعَ عَلَيْهِ فِى مَعِيْشَتِهِ، ثُمَّ قالَ عليه السلام:اِنَّ الْبَيَـوتَ الَّتى يُصَـلّى فِيـها بِاللَّيْلِ يَـزْهَرُنُورُها لاَِهْلِ السَّماءِ كَما يَزْهَرُ نُورُ الْكَواكِبِ لاَِهْلِ اْلاَرْضِ.
[ بحارالأنوار، ج87، ص161 .]
امام رضا عليه السلام فرمود:
🏖❗️بر شما باد به نماز شب، هيچ بنده اى نيست كه آخر شب بيدار شود و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن هفتاد بار استغفار كند مگر اينكه خداوند او را از عذاب قبر و آتش پناه داده و عمر او را طولانى كرده، به زندگى او گشايش خواهد داد. سپس امام عليه السلام فرمود: خانه هائى كه در آنها نماز شب خوانده مى شود نورش براى اهل آسمان مى درخشد همانطور كه نور ستارگان براى مردم زمين مى درخشد.
#نمازشب به نیت تعجیل در فرج
💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
عروسک نخودی.mp3
10.05M
#قصه_های_کودکانه| عروسک نخودی
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
🗣قرائت : سوره بقره آیه ۷۷تا ۷۹
📚 کتاب شب بخیر کوچولو
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2