eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و هجده 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 6- ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺣﻨﻔﻲ (ﺩﺭﮔﺬ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و نوزده 🔷 ↩️ 12- ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﻮﺳﻒ ﺯﺭﻧﺪﻱ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 750 ﻩ. ﻕ) ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻴﺖ ﺁﺧﺮ ﺩﺭ (ﺩﺭﺭ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ) ﻧﻘﻞ [جلد ۳ ﺻﻔﺤﻪ 49] ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 13 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ 774 ﻩ. ﻕ) - ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 204 ﻭ 205 ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﮔﺬﺷﺖ - ﭘﻨﺞ ﺑﻴﺖ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺝ 8 ﺹ 8ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ (ﺍﻟﺒﺪﺍﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ) ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺑﻦ ﺩﺭﻳﺪ، ﺍﺯ ﺩﻣﺎﺩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻋﺒﻴﺪﻩ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 14 - ﺧﻮﺍﺟﻪ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺣﻨﻔﻲ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ 822 ﻩ. ﻕ) - ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭﺝ 1 ﺹ 208 ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﮔﺬﺷﺖ - ﻫﻤﻪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ (ﻓﺼﻞ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ) ﺧﻮﺩ، ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ (ﺍﺭﺑﻌﻴﻦ) ﺗﺎ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺩﻱ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 15 - ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﻣﻜﻲ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ 855ﻩ. ﻕ) - ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 211 ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﮔﺬﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺹ 16 ﻛﺘﺎﺏ (ﺍﻟﻔﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ) ﺫﻛﺮ، ﻭ ﺭﺍﻭﻳﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﻧﻈﺮ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻜﺎﺭﻱ ﻣﻲ‌ﺳﺘﺎﻳﺪ. 16 - ﻏﻴﺎﺙ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻣﻴﺮ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 5 ﻛﺘﺎﺏ (ﺣﺒﻴﺐ ﺍﻟﺴﻴﺮ) ﺍﺯ (ﻓﺼﻞ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ) (ﺧﻮﺍﺟﻪ ﭘﺎﺭﺳﺎ) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 17- ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ 974 ﻩ. ﻕ) - ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 216 ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﮔﺬﺷﺖ - ﭘﻨﺞ ﺑﻴﺖ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺹ 79 ﻛﺘﺎﺏ (ﺻﻮﺍﻋﻖ) ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻛﻠﺎﻡ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﻧﺴﺨﻪ ﺧﻄﻲ (ﺻﻮﺍﻋﻖ) ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻗﻨﺪﻭﺭﺯﻱ ﺻﺎﺣﺐ (ﻳﻨﺎﺑﻴﻊ ﺍﻟﻤﻮﺩﻩ) ﻛﻪ ﺍﺯ (ﺻﻮﺍﻋﻖ) ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﻔﺖ ﺑﻴﺖ ﺭﺍﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﻳﺪ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻘﻞ ﺍﻭﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻴﻬﻘﻲ. ﺍﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭼﺎﭖ (ﺻﻮﺍﻋﻖ) ﺩﺳﺘﻬﺎﻱ ﺍﻣﻴﻦ، ﺑﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻌﺮ ﺑﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻴﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺬﻑ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 18 - ﻣﺘﻘﻲ ﻫﻨﺪﻱ (ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﻪ 975 ﻩ. ﻕ) - ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 217 ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﮔﺬﺷﺖ - ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺑﻴﺖ ﺍﺯ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺝ 6 ﺹ 392 (ﻛﻨﺰﻝ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ) ﺫﻛﺮ ﻣﻴﻜﻨﺪ. [ جلد ۳ﺻﻔﺤﻪ 50] 19- ﺍﺳﺤﺎﻗﻲ ﺩﺭ ﺹ 33 (ﻟﻄﺎﻳﻒ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺪﻭﻝ) ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺑﻴﺖ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮﻱ ﺑﺪﻳﻨﺴﺎﻥ: ﻭ ﺍﻭﺟﺐ ﻃﺎﻋﺘﻲ ﻓﺮﺿﺎ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻮﻡ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻓﻮﻳﻞ ﺛﻢ ﻭﻳﻞ ﺛﻢ ﻭﻳﻞ ﻟﻤﻦ ﻳﺮﺩ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﻪ ﻭ ﻫﻮ ﺧﺼﻤﻲ ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۶۰ الی ۶۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ کلمه حُقُب
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۶۰ الی ۶۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سرانجام موسى(علیه السلام) و همسفرش از محل تلاقى دو دریا (مجمع البحرین) گذشتند، (طول سفر و خستگى راه، گرسنگى را بر آنها چیره کرد، در این هنگام موسى(علیه السلام) به خاطرش آمد که غذائى به همراه آورده اند)، به یار همسفرش گفت: غذاى ما را بیاور که از این سفر، سخت خسته شده ایم (فَلَمّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً). غَداء به غذائى گفته مى شود که: در آغاز روز یا وسط روز، مى خورند (صبحانه یا نهار) ولى از تعبیراتى که در کتب لغت آمده است، چنین استفاده مى شود: در زمان هاى گذشته غداء را تنها به غذائى مى گفتند که: در آغاز روز مى خوردند (زیرا از غُدْوَه گرفته شده که به معنى آغاز روز است) در حالى که در عربى امروز، غداء و تغدى به معنى نهار و نهار خوردن است. به هر حال، این جمله نشان مى دهد که: موسى(علیه السلام) و یوشع راهى را پیمودند که عنوان سفر بر آن اطلاق مى شد، ولى همین تعبیرات نشان مى دهد که: این سفر چندان طولانى نبوده است. * * * در این هنگام همسفرش به او خبر داد: به خاطر دارى هنگامى که ما به کنار آن صخره پناه بردیم (و استراحت کردیم) من در آنجا فراموش کردم جریان ماهى را بازگو کنم، و این شیطان بود که یاد آن را از خاطر من برد و ماهى راهش را به طرز شگفت انگیزى در دریا پیش گرفت (قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً).(۲) * * * و از آنجا که این موضوع، به صورت نشانه اى براى موسى(علیه السلام) در رابطه با پیدا کردن آن عالم بزرگ بود: موسى گفت: این همان چیزى است که ما مى خواستیم و به دنبال آن مى گردیم (قالَ ذلِکَ ما کُنّا نَبْغِ). و در این هنگام آنها از همان راه بازگشتند در حالى که پى جوئى مى کردند (فَارْتَدّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً). در اینجا، یک سؤال پیش مى آید: مگر پیامبرى همچون موسى(علیه السلام) ممکن است، گرفتار نسیان و فراموشى شود که: قرآن مى گوید: نَسِیا حُوتَهُما: ماهى شان را فراموش کردند . به علاوه، چرا همسفر موسى نسیان شخص خودش را به شیطان نسبت مى دهد؟ پاسخ این است که: مانعى ندارد در مسائلى که هیچ ارتباطى به احکام الهى و امور تبلیغى نداشته باشد، یعنى در مسائل عادى در زندگى روزمره گرفتار نسیان شود (مخصوصاً در موردى که جنبه آزمایش داشته باشد آن گونه که درباره موسى در اینجا گفته اند و بعداً شرح آن را خواهیم گفت).(۳) و اما نسبت دادن نسیان همسفرش به شیطان، ممکن است به این دلیل باشد که: ماجراى ماهى ارتباط با یافتن آن مرد عالم داشت، و از آنجا که شیطان، اغواگر است، خواسته است با این کار، آنها دیرتر به ملاقات آن عالم دست یابند، و شاید مقدمات آن از خود او (یوشع) نیز آغاز گردیده که دقت و اهتمام لازم را در این رابطه به خرج نداده است. ✍پی نوشت: ۲ ـ جمله وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ جمله معترضه اى است که در وسط کلام واقع شده، ولى از آنجا که این جمله، در حقیقت علت نسیان و فراموشى را بیان مى کند، در وسط کلام ذکر شده است، واین مخصوصاً درباره کسانى که مورد عتاب و خطاب از شخص بزرگترى واقع مى شوند، معمول است که علت اصلى را در لابلاى کلام به صورت معترضه ذکر مى کنند تا کمتر مورد اعتراض قرار گیرند. ۳ ـ این احتمال نیز وجود دارد که: اسناد فعل به موسى(علیه السلام) مجاز باشد; زیرا امور خوراک و وسائل سفر در اختیار یوشع بود و او مى بایست دقت کند، او جریان ماهى را فراموش کرد ولى چون همراه بودند فعل به هر دو نسبت داده شده، به خصوص که موسى(علیه السلام) از جریان زنده شده و به دریا رفتن ماهى اصلاً خبر نداشت تا فراموشى نسبت به او صدق کند، به همین جهت همسفرش گفت: من جریان ماهى را فراموش کردم . ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش هفتم ✅ آفرینش فرشتگان ↩️ و در جمله چهارم مى فرمايد: «و چراغ هاى روشنى، ج
 📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش هشتم ✅ اوصاف فرشتگان امام(عليه السلام) در اين فراز، در ادامه بيان اوصاف فرشتگان - مخصوصاً وصف عصمت و مصونيّت از خطا و گناه - بياناتى در تکميل اين اوصاف، ذکر فرموده و ضمن هفت جمله کوتاه و پر معنا، تمام زواياى آن را روشن ساخته است. نخست مى فرمايد: «سنگينى گناهان هرگز آنان را ناتوان و درمانده نساخته است (چرا که فرشتگان اصلا گناه نمى کنند)». (لَمْ تُثْقِلْهُمْ مَوصِرَاتُ(1) الآثَامِ). اشاره به اينکه معمولا گناه، انسان را در مسير اطاعت خدا سنگين بار و ناتوان مى سازد و از آنجا که آنها هرگز مرتکب گناهى نمى شوند، سبکبارند و هميشه براى اطاعت آماده اند و اينکه بعضى از شارحان احتمال داده اند که منظور اين است گناهان مردم آنها را در کارشان دلسرد نمى سازد، بسيار بعيد به نظر مى رسد، چون با ساير جمله هاى اين بخش از خطبه هماهنگى ندارد. و در دومين جمله مى فرمايد: «رفت و آمد شب و روز، آنها را به سوى مرگ کوچ نداده است (تا ضعف بر آنها چيره شود، بنابراين، همواره آماده اطاعت فرمان الهى هستند)». (وَ لَمْ تَرْتَحِلْهُمْ عُقَبُ(2) اللَّيَالي وَ الأَيَّام). اين احتمال نيز وجود دارد که منظور، انتقال از حيات به مرگ نباشد; بلکه انتقال از اطاعت به معصيت باشد. يعنى طول زمان هرگز آنها را خسته نمى کند و از اطاعت پروردگار دور نمى سازد. در سومين جمله مى افزايد: «تيرهاى شک و ترديد ايمان پر عزم آنان را هدف قرار نداده است». (وَ لَمْ تَرْمِ الشُّکُوکُ بِنَوَازِعِهَا(3) عَزِيمَةَ إِيمَانِهمْ). در جمله چهارم مى افزايد: «و گمانها بر پايگاه يقينآنان راه نيافته (و آنها را متزلزل نساخته است)». (وَ لَمْ تَعْتَرِکِ(4) الظُّنُونُ عَلَى مَعَاقِدِ يَقِينهِمْ). در پنجمين جمله مى فرمايد: «هيچ عاملى آتش کينه و حسد را در ميان آنها بر نيفروخته (تا ضعف و فتورى در کار آنها راه يابد، بنابراين، همه فرشتگان به صورت هماهنگ و بى هيچ گونه اختلافى در انجام فرمانهاى الهى عمل مى کنند)». (وَ لاَ قَدَحَتْ قَادِحَةُ الإِحَنِ(5) فِيمَا بَيْنَهُمُْ). در ششمين جمله در توصيف اين فرشتگان اضافه مى فرمايد: «هرگز حيرت و سرگردانى آنان را از معرفتى که در باطن دارند و آنچه از عظمت و هيبت و جلال الهى در درون سينه هايشان نهفته اند جدا نساخته است». (وَ لاَ سَلَبَتْهُمُ الْحَيْرَةُ مَا لاَقَ مِنْ مَعْرِفَتِهِ بِضَمائِرِهمْ، وَ مَا سَکَنَ عَنْ عَظَمَتِهِ وَ هَيْبَةِ جَلاَلَتِهِ فِي أَثْنَاءِ صُدُورِهْم). اين عبارت ممکن است اشاره به اين باشد که ايمان و معرفت آنها نسبت به خداوند و صفات جمال و جلال او به قدرى قوى است که هرگز اوهام، و حيرت ناشى از آن اوهام در آن نفوذ نخواهد کرد، و چيزى از آن نخواهد کاست; در حالى که در انسانها چنين نيست، گاه افراد مؤمن در برابر صحنه هايى قرار مى گيرند که سبب حيرت و سرگردانى و تزلزل پايه هاى ايمان آنها مى شود. اين احتمال نيز وجود دارد که منظور از حيرت، همان عدم دسترسى به کنه ذات و صفات او باشد که هرگز آنها را از درک اجمالى ذات و صفات باز نمى دارد و همچون پاره اى از انسانها که بر اثر عدم درک کنه ذات راه تعطيل صفات را پيش گرفته اند، نيستند. ✍پی نوشت: 1. «موصرات» از مادّه «إصر» (بر وزن فعل) به معناى نگهدارى ومحبوس ساختن است; سپس به هر کار سنگينى که انسان را از فعّاليت باز مى دارد، گفته شده است.  2. «عُقَب» جمع «عُقبه» (بر وزن غرفه که جمع آن «غُرَف» است) به معناى نوبت است. ا شاره به اينکه شب و روز به نوبت، پشت سر يکديگر رفت و آمد دارند.  3. «نوازع» جمع «نازعه» از مادّه «نزع» (بر وزن وضع) به معناى از جا بر کندن، يا کشيدن است و در عبارت بالا اشاره به تيرهاست که وقتى مى خواهند آن را از کمان رها کنند، بايد بند کمان را با قوّت به عقب بکشند.  4. «تَعترک» از مادّه «عرک» (بر وزن ارک) در اينجا به معناى ازدحام است. 5. «إحن» جمع «إحْنه» به معناى حسد و کينه است.  ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 غافل ترین مردم 💠 ☀️ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 🔸غافل ترین مردم کسی است که از دگرگونی دنیا از حالی به حالی دیگر پند نگیرد . 📖امالی صدوق ص ۹۲📖 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - خدمت به مردم - استاد عالی.mp3
5.7M
🏴 شهادت امام کاظم(ع) ✅خدمت به مردم 🎙حجت الاسلام عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا