#در_محضر_اهل_بیت
☀️ حضرت رسول الله (ص)
🍒 هر كس از ترس فقر #ازدواج نكند به خداوند بدگمان شده است زيرا خداوند مىفرمايد: اگر تهيدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود، بى نياز مىكند. ❤
📗 كافى، ج ۵، ص ۳۳۰
@Nahjolbalaghe2
حجت الاسلام رفيعي 02-12-10.mp3
28.34M
#موعظه
🎙 حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
📝موضوع: گناهانی که سبب سلب نعمت میشود.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﻖ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺩﺭ ﺗ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: سیصد و چهل و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
2- ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ ﺹ 147 ﺍﺯ ﺩﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺳﻨﺪ. 3- ﻓﺨﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺒﻴﺮ ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 431 ﺍﺯ ﻋﻄﺎ ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻮﺫﺭ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ. 4- ﺍﻟﺨﺎﺯﻥ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺝ 1 ﺹ 496. 5- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺒﺮﻛﺎﺕ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﻳﻜﻢ ﺻﻔﺤﻪ 496
6- ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﻳﻜﻢ ﺻﻔﺤﻪ 496 7- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﻓﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﺹ 123 ﺣﺪﻳﺚ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 8- ﺍﺑﻦ ﻃﻠﺤﻪ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﻣﺎﻟﺐ ﺍﻟﺴﻮﻭﻝ " ﺹ 31 ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺑﻲ ﺫﺭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 9- ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺠﻮﺯﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺘﺬﻛﺮﻩ " ﺹ 9 ﺍﺯ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺛﻌﻠﺒﻲ ﺍﺯ ﺳﺪﻱ ﻭ ﻋﺘﺒﻪ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 10- ﺍﻟﻜﻨﺠﻲ ﺍﻟﺸﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺹ 106 ﺑﻪ ﺍﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺩﺭﺹ 122 ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺳﻨﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﻟﻌﺮﺍﻗﻴﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﻭ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻤﻌﺎﻟﻲ. 12- ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 188 ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﻨﺪ. 13- ﺣﻤﻮﻳﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﺋﺪ " ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﺎﺭﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺳﻨﺪ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺳﻲ ﻭ ﻧﻬﻢ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺴﻨﺪ ﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺩﻳﮕﺮﻱ، ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﻠﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻋﻤﺎﺭ ﻳﺎﺳﺮ. 14- ﻗﺎﺿﻲ ﻋﻀﺪ ﺍﻳﺠﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﻮﺍﻗﻒ " ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 276. 15- ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ " ﺍﻟﺮﻳﺎﺽ " ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 227
ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺳﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﻭ ﻓﻀﺎﻳﻠﻲ، ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ [ ﺻﻔﺤﻪ 88] ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 206 ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺘﺎﺑﺶ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺬﺧﺎﻳﺮ " ﺹ 102ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﻗﺪﻱ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴زیانکارترین
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ آیات بعد، به معرفى صفات و معتقدات این گروه زیانکار، مى پردازد و چند صفت که ریشه تمام بدبختى هاى آنها است را، بیان مى دارد:
نخست مى گوید: آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند (أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا باِیاتِ رَبِّهِمْ).
آیاتى که چشم و گوش را بینا و شنوا مى کند، آیاتى که پرده هاى غرور را از هم مى درد، و چهره واقعیت را در برابر انسان مجسم مى سازد، و بالاخره آیاتى که نور است و روشنائى، و آدمى را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سرزمین حقایق رهنمون مى گردد.
دیگر این که: آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء اللّه کافر گشتند (وَ لِقائِهِ).
آرى، تا ایمان به معاد در کنار ایمان به مبدأ قرار نگیرد، و انسان احساس نکند: قدرتى مراقب اعمال او است، و همه را براى یک دادگاه بزرگ، دقیق و سخت گیر حفظ و نگهدارى مى کند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.
پس از آن اضافه مى کند: به خاطر همین کفر به مبدأ و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
درست، همانند خاکسترى در برابر یک طوفان عظیم.
و چون آنها عملى که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم کرد (فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً).
چرا که توزین و سنجش مربوط به جائى است که، چیزى در بساط باشد، آنها که چیزى در بساط ندارند، چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!.
* * *
سپس ضمن بیان کیفر آنها، سومین عامل انحراف و بدبختى و زیانشان را بیان کرده مى گوید: کیفر آنها جهنم است به خاطر آن که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را بباد استهزاء و سخریه گرفتند (ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً).
و به این ترتیب آنها سه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدأ و معاد و رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار، آن را به باد مسخره گرفته اند.
* * *
مشخصات کفار، و زیانکارترین مردم، و همچنین سرانجام کارشان به خوبى دانسته شد و اکنون به سراغ مؤمنان و سرنوشتشان مى رویم، تا با قرینه مقابله، وضع هر دو طرف، کاملاً مشخص گردد، قرآن در این زمینه مى گوید: کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغ هاى فردوس منزلگاهشان است (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً).
فردوس ، به طورى که بعضى از مفسران بزرگ گفته اند: باغى است که همه نعمت ها و تمام مواهب لازم در آن جمع باشد، و به این ترتیب فردوس بهترین و برترین باغ هاى بهشت است.
* * *
و از آنجا که کمال یک نعمت در صورتى خواهد بود که دست زوال به دامن آن دراز نشود، بلافاصله اضافه مى کند: آنها جاودانه در این باغ هاى بهشت خواهند ماند (خالِدِینَ فِیها).
و با این که: طبع مشکل پسند و تحول طلب انسان، دائماً تقاضاى دگرگونى و تنوع و تحول مى کند ساکنان فردوس هرگز تقاضاى نقل مکان و تحول از آن نخواهند کرد (لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً).
چرا که: هر چه مى خواهند در آنجا هست، حتى تنوع و تکامل چنان که شرح آن در نکته ها خواهد آمد.
* * *
نکته ها:
۱ ـ أَخْسَرِینَ أَعْمالاً چه کسانى هستند؟!
در زندگى خود و دیگران بسیار دیده ایم: گاه، انسان کار خلافى انجام مى دهد در حالى که فکر مى کند کار خوب و مهمى انجام داده است، این گونه جهل مرکب، ممکن است یک لحظه، و یا یک سال، و یا حتى یک عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگ تر تصور نمى شود.
و اگر مى بینیم قرآن چنین کسان را زیانکارترین مردم نام نهاده، دلیلش روشن است; زیرا: کسانى که مرتکب گناهى مى شوند، اما مى دانند خلاف کارند غالباً حدّ و مرزى براى خلافکارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود که به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعمال صالح مى روند.
اما آنها که گنهکارند و در عین حال گناهشان را عبادت، اعمال سوئشان را صالحات و کژى ها را درستى ها مى پندارند، نه تنها در صدد جبران نخواهند بود که با شدت هر چه تمام تر، به کار خود ادامه مى دهند، حتى تمام سرمایه هاى وجود خود را، در این مسیر به کار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن درباره آنها ذکر کرده: (أَخْسَرِینَ أَعْمالاً).
در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى أَخْسَرِینَ أَعْمالاً آمده است که هر یک از آنها اشاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آن که آن را محدود کند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح و تفسیر حکمت ۳۶۳ 🔺 نشانه حماقت ↩️ "قابل توجه اين كه در دنياى امروز يكى از مهم ترين عوامل تصاد
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴
❌سوال بیهوده نکردن
✅ تفكر منطقى:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى درمورد سؤال كردن اشاره كرده، مى فرمايد: «درباره آنچه تحقق يافتنى نيست سؤال مكن چراكه در آنچه تحقق يافته به اندازه كافى اسباب مشغولى فكر وجود دارد»; (لاَ تَسْأَلْ عَمَّا لاَ يَكُونُ، فَفِي الَّذِي قَدْ كَانَ لَكَ شُغْلٌ).
سؤال كردن كار خوبى است و كليد گنجينه علم و دانش است به همين دليل در قرآن مجيد و روايات اسلامى كراراً به آن دستور داده شده است و حتى حيا كردن از سؤال درباره امورى كه مربوط به سرنوشت انسان در دين و دنياست به عنوان حياء حمق (حياء احمقانه) شمرده شده است. ولى سؤال بايد درباره امورى باشد كه مربوط به حيات مادى يا معنوى انسان است و امورى كه امكان تحقق در آن تصور شود. اما اگر كسى خود را به سؤالاتى درباره امور غير ممكن يا بسيار نادر مشغول كند، از مسائل مهم زندگى بازمى ماند. مثلاً بعضى سؤال مى كنند كه اگر انسان با جن ازدواج كند فرزندانى كه از آن ها متولد مى شوند چگونه اند و چه احكامى دارند؟ و يا اگر از آميزش انسان با حيوان بچه اى متولد شود آن بچه مشمول چه احكامى است؟ گاه سؤال درباره امور ممكن است اما امورى كه هيچ تأثيرى در زندگى مادى و معنوى ما ندارد، مثلاً سؤال مى كنند ابعاد كشتى نوح(عليه السلام) از نظر طول و عرض چقدر بود؟ حيواناتى كه آن حضرت در كشتى با خود سوار كرد كدام يك از حيوانات بودند؟ يا سؤالى كه معروف است اشعث بن قيس از امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) كرد و گفت: تعداد موهاى سر من چقدر است؟ كه حضرت جواب كوبنده اى به او داد.[1]
اين در حالى است كه انسان مجهولات بسيارى دارد كه رسيدن به پاسخ آن ها در سرنوشت او بسيار مؤثر است و اگر تمام اوقات فراغت خود را صرف يافتن پاسخ آن ها كند چه بسا موفق به همه آن ها نشود.
آيا در چنين شرايطى عقل اجازه مى دهد كه انسان به سراغ سؤال درباره امور غير ممكن برود و از آنچه ممكن است و در زندگى او مؤثر مى باشد صرف نظر كند؟
***
نكته:
آداب سؤال:
در احاديث اسلامى به پيروى از قرآن، سؤال به عنوان كليد علم معرفى شده است. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِيحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّه فَإِنَّهُ يؤْجَرُ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُتَكَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ; علم، گنجينه است و كليد اين گنجينه ها سؤال است بنابراين سؤال كنيد; خدا رحمت كند شما را زيرا چهار گروه درمورد سؤال اجر و پاداش الهى دارند: سؤال كنندگان، پاسخ گويان، شنوندگان و كسانى كه آن ها را دوست دارند».[2]
✍ پی نوشت:
[1]. بحارالانوار، ج 41، ص 313.
[2]. همان، ج 74، ص 146، ح 39.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2