قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه: ۹۶ بخش اول 🔸شرط پیروزی @Nahjolbalaghe2
096 b شرح_صوتی_خطبه_۹۶_جلسه_۲.mp3
6.94M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙 خطبه: ۹۶ بخش دوم
🔸ای راحت طلبان بی اعتقاد !
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمومنین (عليه السلام) :
✍ اذا طَلَبْتَ الْعِزَّ فَاطْلُبْهُ بِالطّاعَةِ.
🖋 هر گاه كه عزت خواستى ، آن را با اطاعت بجوى.
📙سوره مبارکه طه آیه ۹۸
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
☀️ نماز امام صادق علیهالسلام برای سعادتفرزندان
🎥 دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و هفت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و هشت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﺖ، ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﻮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ، ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺧﻮﺩ، ﻋﺘﺒﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻋﺘﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺳﺘﻤﺪﺍﺩ ﻛﻦ ﭼﻪ، ﺗﻮ ﺯﻳﺮﻛﻲ ﻭ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ، ﻋﻤﺮﻭ، ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﻴﺸﺘﺮﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﻴﺮﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻳﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺮﻱ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﻬﺎﻱ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻲ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﭼﻪ ﺍﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﻧﻴﺎﻃﻠﺐ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭ ﻓﻠﺴﻄﻴﻦ ﺑﻮﺩ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻮﺷﺖ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻛﺎﺭ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺯﺑﻴﺮ ﭼﻨﺎﻥ ﺷﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﻄﻠﻌﻲ، ﻣﺮﻭﺍﻥ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺑﺼﺮﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺧﻮﺩ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺟﺮﻳﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺑﻴﻌﺖ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻭ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻡ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ، ﺗﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﺬﺍﻛﺮﻩ ﻧﻤﺎﻳﻢ.
ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﺑﺎ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۵۷]
ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ، ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ، ﺍﺯ ﺗﻮﺧﺸﻨﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻲ، ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻤﺎﻥ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻫﻢ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﻧﺸﻴﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﺮﺩﻱ، ﺁﻧﻬﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻧﺎﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮔﺮﺩﻱ ﻭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻋﻤﺮﺕ ﺳﺮ ﺁﻳﺪ. ﻣﺤﻤﺪ (ﭘﺴﺮ ﺩﻳﮕﺮ ﻋﻤﺮﻭ) ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ، ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﻗﺮﻳﺶ ﻭ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ، ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﻄﻌﻲ ﺑﺨﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺗﻮ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﻭ ﻣﻬﺠﻮﺭ ﺑﺎﺷﻲ، ﺑﺎﻋﺚ ﻛﻮﭼﻚ ﺷﺪﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﻳﻦ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺁﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﻮﻱ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺳﺘﻲ ﺑﺮ ﺁﺭﻱ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﻲ، ﺑﺪﻳﻦ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍﻩ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﭘﻴﻤﻮﺩﻩ ﺍﻱ. ﻋﻤﺮﻭ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺭﺍﻱ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺧﻴﺮ
ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺩﻳﻦ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺻﻠﺎﺡ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﺮﺍ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺍﻣﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻛﻨﻢ، ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﻳﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ.
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۵۸]
ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻛﻮﺑﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﻣﻦ ﭼﻴﺮﻩ ﮔﺸﺖ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﻬﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻠﻮﻩ ﮔﺮ ﺑﻮﺩ. ﭘﺴﺮ ﻫﻨﺪ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺟﺮﻳﺮ، ﻧﺎﻣﻪ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ، ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺗﻨﮕﻲ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭﻳﻬﺎ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۸ و ۱۳۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔸 از تاریخ گذشتگا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۸ و ۱۳۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ سپس روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرده، مى گوید: اکنون که بنا نیست این بدکاران فوراً مجازات شوند، تو در برابر آنچه آنها مى گویند صابر و شکیبا باش (فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ).
و براى تقویت روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تسلّى خاطر او دستور راز و نیاز با خدا و نماز و تسبیح را داده مى گوید: قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن، همچنین، در اثناء شب و اطراف روز، تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور تا راضى و خشنود شوى و قلب تو در برابر سخنان دردآور آنها ناراحت نشود (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى).
بدون شک، این حمد و تسبیح مبارزه اى است با شرک و بت پرستى در عین صبر و شکیبائى در برابر بدگوئى ها و سخنان ناهنجار مشرکان.
ولى در این که منظور، حمد و تسبیح مطلق است و یا اشاره به خصوص نمازهاى پنجگانه روزانه، در میان مفسران گفتگو است:
جمعى معتقدند: باید ظاهر عبارت را به همان معنى وسیعش رها کرد و از آن تسبیح و حمد مطلق استفاده نمود.
در حالى که گروهى دیگر آن را اشاره به نمازهاى پنجگانه مى دانند، به این ترتیب که:
قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ اشاره به نماز صبح.
و قَبْلَ غُرُوبِها اشاره به نماز عصر (یا اشاره به نماز ظهر و عصر است که وقت آنها تا غروب ادامه دارد).
مِنْ آناءِ اللَّیْلِ اشاره به نماز مغرب و عشاء و همچنین نماز شب است.
اما تعبیر، به أَطْرافَ النَّهارِ یا اشاره به نماز ظهر است; زیرا اطراف جمع طرف به معنى جانب است و اگر روز را دو نیم کنیم نماز ظهر در یک طرف نیمه دوم قرار گرفته است.
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که أَطْرافَ النَّهارِ اشاره به نمازهاى مستحبى است که انسان در اوقات مختلف روز مى تواند انجام دهد; زیرا أَطْرافَ النَّهارِ در اینجا در مقابل آناءِ اللَّیْلِ قرار گرفته و تمام ساعات روز را در بر مى گیرد. (مخصوصاً با توجه به این که اطراف به صورت جمع آمده در حالى که روز، دو طرف بیشتر ندارد، روشن مى شود اطراف معنى وسیعى دارد که ساعات مختلف روز را شامل مى شود).
احتمال دیگرى نیز در تفسیر آیه وجود دارد که اشاره به اذکار خاصى باشد که در روایات اسلامى در این ساعات مخصوص، وارد شده است، مثلاً در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه فوق مى خوانیم: امام(علیه السلام) فرمود:
بر هر مسلمانى لازم است قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن ده بار این ذکر را بگوید: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْء .
ولى این تفسیرها با هم منافاتى ندارد، و ممکن است آیه، هم اشاره به تسبیحات، و هم اشاره به نمازهاى واجب و مستحب در روز و شب باشد، و به این ترتیب، تضادى در میان روایاتى که در این زمینه رسیده نخواهد بود; زیرا در بعضى از روایات به اذکار مخصوص، و در بعضى به نماز تفسیر شده است.
ذکر این نکته نیز لازم است که جمله لَعَلَّکَ تَرْضى در واقع نتیجه حمد و تسبیح پروردگار، و شکیبائى در مقابل گفته آنها است; چرا که این حمد و تسبیح و نمازهاى شب و روز، پیوند انسان را با خدا آن چنان محکم مى کند که به هیچ چیز جز، او نمى اندیشد، از حوادث سخت نمى هراسد، با داشتن چنین تکیه گاه محکمى از دشمنان واهمه نمى کند ، و به این ترتیب آرامش و اطمینان، روح و جان او را پر مى کند.
تعبیر به: لَعَلَّ: شاید ممکن است اشاره به همان مطلبى باشد که در گذشته نیز در تفسیر این کلمه گفته ایم، و آن این که لَعَلَّ معمولاً اشاره به شرائطى است که براى گرفتن نتیجه، لازم مى باشد، فى المثل نماز و ذکر خدا به شرطى مایه چنین آرامشى است که با حضور قلب و آداب کامل انجام گیرد.
توجه داشته باشید: گر چه مخاطب در این آیه، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است ولى قرائن نشان مى دهد: این حکم جنبه عمومى دارد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹ ✅ برتری عمل بر حسب و نسب هر افتخارى است در عمل است: امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹
✅ برتری عمل بر حسب و نسب
هر افتخارى است در عمل است:
↩️ در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «سه چيز است كه از اعمال دوران جاهليت است...» و نخستين آن را «الفخر بالانساب; افتخار به نسب» ذكر فرمود.[3]
اين سخن را با حديثى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) پايان مى دهيم: زيد بن موسى (برادر امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)) در مدينه خروج كرد و بر ضد حكومت قيام نمود و در مدينه آتش افروزى كرد و عده اى را به قتل رساند و به همين دليل زيد النار ناميده شد. لشكريان مأمون او را اسير كردند و نزد مأمون آوردند. مأمون گفت: او را نزد ابوالحسن على بن موسى الرضا(عليه السلام) ببريد. ياسر (غلام حضرت) مى گويد: هنگامى كه او را نزد امام(عليه السلام) آوردند حضرت به او فرمود: آيا سخن افراد بى سروپاى كوفه كه مى گويند: فاطمه زهرا(عليها السلام) دامانش پاك بود و خداوند تمام فرزندانش را بر آتش دوزخ حرام كرد، تو را فريفته؟ اين فقط مربوط به امام حسن و امام حسين بود اگر چنين مى پندارى كه تو خدا را معصيت كنى و وارد بهشت شوى و موسى بن جعفر اطاعت خدا را كند و او هم
وارد بهشت شود در اين صورت مقام تو نزد خداوند از موسى بن جعفر(عليه السلام) هم بالاتر است.
سپس فرمود: «وَ اللَّهِ مَا ينَالُ أَحَدٌ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ وَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تَنَالُهُ بِمَعْصِيتِهِ فَبِئْسَ مَا زَعَمْت; به خدا سوگند كسى به مقامات الهى نمى رسد مگر از طريق طاعت او ولى تو چنين پنداشته اى كه به آن مقامات از طريق معصيت مى رسى، چه پندار غلطى!».
سپس زيد عرض كرد: من برادرت و فرزند پدرت هستم. حضرت فرمود: تو برادر من هستى مادامى كه اطاعت خداوند متعال كنى. نوح عرض كرد: خداوندا! فرزند من از خانواده من است و وعده تو حق مى باشد (كه خاندان مرا نجات دهى) و تو احكم الحاكمينى. خداوند فرمود: اى نوح! او از خاندان تو نيست او عمل غير صالحى است (= فرد ناشايسته اى است). خداوند متعال او را به سبب معصيت از خاندان نوح طرد كرد.[4]
از بعضى از روايات استفاده مى شود كه مأمون او را به خاطر امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بخشيد و او تا پايان خلافت متوكل عباسى زنده بود سپس از دنيا رفت و در سامرا به خاك سپرده شد.[5]
مرحوم سيد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى افزايد: «در روايت ديگرى (اين مطلب به صورت ديگرى نقل شده است): آن كس كه از ارزش هاى وجودى بى بهره است ارزش پدران و نياكان سودى به او نخواهد بخشيد»; (مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِهِ).
مضمون اين سخن همان است كه امام(عليه السلام) در گفتار حكيمانه اول فرموده و هردو بر اين معنا تأكيد دارند كه ارزش وجودى انسان به فضايل و صفات و ويژگى هاى وجود خود اوست و عظمت پدران و فضايل آن ها سودى به انسان نمى بخشد اگر خودش از آن ها بى بهره باشد.
متأسفانه نه تنها در دوران جاهليت افتخار به انساب و آباء امر بسيار رايجى بود تا آن جا كه گاهى به گورستان مى رفتند و تعداد قبرهاى مردگان قبيله خود را مى شمردند تا برترى خود را بر قبايل ديگر اثبات كنند: (أَلْهَاكُمْ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ).[6] بلكه در عصر ما نيز همين سنت جاهلى باقى است كه عده اى فاقد هرگونه علم و دانش و فضيلت اخلاقى، تنها با اتكا به فضايل آباء و نياكانشان انتظار دارند در جامعه مورد احترام و صاحب شخصيت باشند.(7)
✍ پی نوشت:
[3]. همان، ج 70، ص 291، ح 15.
[4]. بحارالانوار، ج 43، ص 231، ح 6 و ج 49، ص 218، ح 2
[5]. عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 2، ص 234
[6]. تكاثر، آيات 1 و 2.
[7]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر در اين جا تنها به اين جمله قناعت مى كند كه اين كلام حكيمانه از كلماتى است كه در نهج البلاغه تكرار شده و تحت شماره 23 آمده است و با مراجعه به آنچه مصادر در آن جا ذكر كرده مشاهده مى كنيم كه جمله اول از اين گفتار حكيمانه در كتاب هاى زيادى ازجمله نهايه ابن اثير، عقد الفريد ابن عبد ربه و غررالحكم آمدى، از آن حضرت نقل شده ولى فخر رازى در ذيل آيه 81 سوره بقره آن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند. (و البته منافاتى ميان اين دو نيست) (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 282). ولى آنچه در حكمت 23 آمده فقط جمله اول است و اما جمله دوم (من فاته حسب نفسه...) در آن جا ذكر نشده است."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2