eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در این آیات دس
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سومین آیه، به یکى از بهانه جوئى هاى کفار اشاره کرده مى گوید: آنها گفتند: چرا پیامبر معجزه اى از سوى پروردگارش ـ آن چنان که ما مى خواهیم ـ نمى آورد (وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَة مِنْ رَبِّهِ). بلافاصله به آنها پاسخ مى گوید: آیا خبرهاى روشن اقوام پیشین که در کتب آسمانى گذشته بوده است براى آنها نیامده ؟ (که پى درپى براى آوردن معجزات بهانه جوئى مى کردند و پس از مشاهده معجزات به کفر و انکار ادامه مى دادند و عذاب شدید الهى دامنشان را مى گرفت، آیا نمى دانند اگر اینها نیز همین راه را بپیمایند، همان سرنوشت در انتظارشان است) (أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الاْ ُولى). این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: منظور از بَیِّنَه خود قرآن است که بیانگر حقایق کتب آسمانى گذشته در سطحى عالى تر است، آیه فوق مى گوید: اینها چرا معجزه مى طلبند و بهانه جوئى مى کنند، مگر همین قرآن با این امتیازات بزرگ که حاوى حقایق کتب آسمانى پیشین است براى آنها کافى نیست. تفسیر دیگرى نیز براى این آیه گفته شده و آن این که: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با این که درس نخوانده آن چنان کتاب روشن و آشکارى آورده که با آنچه در متون کتب آسمانى بوده هماهنگ است، و این خود نشانه بر اعجاز آن مى باشد. به علاوه صفات پیامبر و کتابش با نشانه هائى که در کتب آسمانى پیشین آمده است، کاملاً تطبیق مى کند، و این دلیل حقانیت او است.(۱) * * * به هر حال، این بهانه جویان مردمى حق طلب نیستند بلکه دائماً در فکر بهانه گیرى تازه اى مى باشند حتى اگر ما آنها را قبل از نزول این قرآن، و آمدن پیامبر اسلام مجازات و هلاک مى کردیم، در قیامت مى گفتند: پروردگارا چرا پیامبرى براى ما نفرستادى، تا از آیات تو پیروى کنیم، پیش از آن که ذلیل و رسوا شویم ؟! (وَ لَوْ أَنّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذاب مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى). ولى اکنون که این پیامبر بزرگ، با این کتاب با عظمت، به سراغ آنها آمده، هر روز سخنى مى گویند و براى فرار از حق، بهانه اى مى تراشند. * * * به آنها اخطار کن و بگو همه ما و شما در انتظاریم (قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ). ما انتظار وعده هاى الهى را در مورد شما داریم، شما هم در انتظار این هستید که مشکلات و مصائب دامان ما را بگیرد. اکنون که چنین است در انتظار باشید (فَتَرَبَّصُوا). اما به زودى خواهید دانست چه کسانى اهل راه مستقیم و آئین حقند و چه کسانى به منزلگاه حق، و نعمت جاودان الهى هدایت یافتند (فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدى). و با این جمله قاطع و پرمعنى، گفتگوى خود را با این منکران لجوج و بهانه جو در اینجا پایان مى دهد. خلاصه از آنجا که این سوره، در مکّه نازل شده، و در آن زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان تحت فشار شدیدى از ناحیه دشمنان قرار داشتند، خداوند در پایان این سوره، به آنها دلدارى مى دهد: گاه مى گوید: اموال و ثروت هاى آنها که سرمایه زودگذر این دنیا و براى آزمایش و امتحان است، چشم شما را به خود متوجه نکند. گاه، دستور به نماز و استقامت مى دهد تا نیروى معنوى آنان را در برابر انبوه دشمنان تقویت کنند. و سرانجام به مسلمانان بشارت مى دهد که: این گروه اگر ایمان نیاورند سرنوشت شوم و تاریکى دارند که باید در انتظار آن باشند. ✍ پی نوشت: ۱ ـ تفسیر اول در مجمع البیان ، و تفسیر دوم در فى ظلال و تفسیر سوم را فخر رازى در تفسیر کبیر خود آورده است، این تفسیرها هر چند متفاوت است، اما تضادى با هم ندارد، مخصوصاً تفسیر دوم و سوم. ✔️پایان تفسیر سوره طه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح خطبه ۹۷ بخش اول 🔸 سستی پیروان حق ↩️ اين تعبيرات ممکن است اشاره به معاويه و لشکريان شام باشد;
 📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش دوم 🔺 کوتاهی در اطاعت امام 🔸 شما بردگانى هستيد در قيافه اربابان! امام(عليه السلام) سپس به نکته مهمّى اشاره کرده، مى فرمايد: «اُمت ها همواره از ظلم زمامدارانشان در وحشتند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناکم!» (وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا، وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي). هميشه در طول تاريخ، ملّت ها از حکومت هاى خودکامه خود و مظالم آنها در وحشت و اضطراب بودند، به گونه اى که اين يک امر طبيعى محسوب مى شود; ولى اين مسأله در مورد امام(عليه السلام) دگرگون شد! هيچ کس ترسى از ظلم و ستم او نداشت، چرا که کمترين ظلم و ستمى از او سر نمى زد و به عکس، امام پيوسته نگران کارشکنى ها، بى وفايى ها، توطئه ها و ندانم کارى هاى اصحابش بود; و البتّه چنين افرادى بايد سرانجام زير چکمه ستمگران، پايمال شوند و شدند. سپس مطلب را باز کرده و انگشت روى نقاط ضعف عجيب کوفيان و عراقيان آن زمان مى گذارد و مى فرمايد: «من شما را براى جهاد با دشمن برانگيختم، امّا حرکت نکرديد; به گوش شما خواندم، امّا نشنيديد; در آشکار و نهان شما را (براى جهاد) دعوت کردم، اجابت ننموديد; اندرزتان دادم، ولى نپذيرفتيد!» (اسْتَنْفَرْتُکُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا، وَ أَسْمَعْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا، وَ دَعَوْتُکُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِيبُوا، وَ نَصَحْتُ لَکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا). آيا لشکريان عراق خطر را مى ديدند و بر اثر سستى و تن پرورى به استقبال دشمن نمى رفتند؟ يا به راستى تصوّر مى کردند که حکومت معاويه براى آنها مشکلى ايجاد نخواهد کرد؟ هر دو احتمال وجود دارد; اضافه بر بُزدلى و اختلافات قبيلگى و جهل و نادانى. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام رضا علیه السلام فرمودند: يـك كار نيـك پنهـانى، با هفتـاد كار نيـك [علنى] برابـرى مى كند. 📚 میزان الحکمة ج۴ ص۳۴۰ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻧﻔﻮﺱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ، ﺑﻌﻀﻲ ﺧﻮ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و یک 🔷 ↩️ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﭙﺎ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﮔﻲ ﺍﻣﺖ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺭﺣﻢ ﻧﻤﻮﺩﻩ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﺴﺖ؟. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺴﻨﮓ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻫﺠﺮﺕ، ﻭ ﭘﻴﺸﺪﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﺳﻠﺎﻡ، ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻓﻬﻢ ﻭ ﺩﺭﻙ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺰﺍﻳﺎ، ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺣﺪ ﻭ ﺣﺪﻭﺩﻱ ﺧﺎﺹ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﺍﺑﺘﻠﺎ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻧﻴﻜﻮﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﻴﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ؟ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﻭ ﻣﺰﺍﻳﺎﻱ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﻓﺮﻭ ﺷﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﺮﻭ، ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻛﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻫﺪﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﻮ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻧﻤﺎﻳﻢ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻡ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﻨﻲ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺧﺪﻋﻪ ﻗﺮﺍﺭ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۶۲] ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﻣﻦ ﺯﻳﺮﻛﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺷﻮﻡ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﺭ ﺗﺎ ﺭﺍﺯﻱ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺳﺮﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﺮﺩ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﻋﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺟﺰ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻃﺎﻕ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺫﻳﻞ ﺭﺍ ﺍﻧﺸﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﻧﺮﺳﻢ، ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻲ ﻓﺮﻭﺷﻢ، ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﻲ، ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺭﺍﻱ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺼﺪﺭ ﻫﺮ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮﻱ ﺑﺎﺷﺪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
عالی - علامه امینی و غدیر_5859578655927176479.mp3
5.39M
زحماتی که علامه امینی برای کتاب الغدیر کشید و پاداشی که خدا به او داد 🎙حجت الاسلام عالی ♦️روز بزرگداشت مرحوم علامه شیخ عبدالحسین امینی رحمت الله علیه صاحب کتاب شریف الغدیر 🌹 شادی روحشان الفاتحه مع الصلوات @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ *بنام خداوند بخشنده مهربان* حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند! (انبیاء/1) * مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ هیچ یادآورى تازه اى از سوى پروردگارشان براى آنها نمى آید، مگر آن که آن را مى شنوند در حالى که سرگرم بازى اند! (انبیاء/2) * لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ۗ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ ۖ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ و دلهایشان در بى خبرى فرو رفته است. و ستمکاران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشرى همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر مى روید، در حالى که (چشم دارید و) مى بینید؟!» (انبیاء/3) * قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (پیامبر) گفت: «پروردگارم هر سخنى را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، مى داند. و او شنوا و داناست.» (انبیاء/4) * بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ آنها گفتند: «(آنچه محمد آورده وحى نیست.) بلکه خوابهایى آشفته است. اصلاً آن را بدروغ به خدا بسته. بلکه او یک شاعر است. (اگر راست مى گوید) باید معجزه اى براى ما بیاورد. همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند.» (انبیاء/5) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سومین آیه، به
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱ الی ۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔸بهانه هاى رنگارنگ این سوره ـ همان گونه که اشاره کردیم ـ با یک هشدار نیرومند به عموم مردم آغاز مى شود، هشدارى تکان دهنده و بیدارکننده، مى گوید: حساب مردم به آنها نزدیک شده، در حالى که در غفلت اند و روى گردانند (اقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَة مُعْرِضُونَ). عمل آنها نشان مى دهد که: این غفلت و بى خبرى سراسر وجودشان را گرفته است، و گرنه چگونه ممکن است انسان ایمان به نزدیکى حساب، آن هم از حساب گرى فوق العاده دقیق، داشته باشد، و این چنین همه مسائل را سرسرى بگیرد و آلوده هر گونه گناه باشد؟. کلمه اقْتَرَبَ تأکید بیشترى از قرب دارد، و اشاره به این است که این حساب بسیار نزدیک شده. تعبیر به ناس گر چه ظاهراً عموم مردم را شامل مى شود و دلیل بر آن است که همگى در غفلت اند ولى بدون شک، هر گاه که سخن از توده مردم گفته مى شود، استثناهائى وجود دارد، و در اینجا گروه بیدار دلى را که همیشه در فکر حسابند و براى آن آماده مى شوند، باید از این حکم مستثنى دانست. جالب این که مى گوید: حساب به مردم نزدیک شده، نه مردم به حساب، گوئى حساب با سرعت به استقبال مردم مى دود! ضمناً، فرق میان غفلت و اعراض ممکن است از این نظر باشد که: آنها از نزدیکى حساب غافلند، و این غفلت، سبب مى شود: از آیات حق اعراض کنند، در حقیقت غفلت از حساب علت است، و اعراض از آیات حق معلول آن. و یا منظور، اعراض از خود حساب و آمادگى براى پاسخگوئى در آن دادگاه بزرگ است، یعنى چون غافلند خود را آماده نمى کنند و روى گردان مى شوند. در اینجا این سؤال پیش مى آید که: نزدیک شدن حساب و قیامت به چه معنى است؟ بعضى گفته اند: منظور آن است که: باقى مانده دنیا در برابر آنچه گذشته کم است، و به همین دلیل نزدیک بودن رستاخیز (نزدیک نسبى است) به خصوص این که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: بُعِثْتُ أَنَا وَ السّاعَةُ کَهاتَیْنِ!: بعثت من و روز قیامت مانند این دو است ! (اشاره به انگشت سبابه و وسطى که در کنار هم قرار دارند، فرمود).(۱) بعضى دیگر گفته اند: این تعبیر به خاطر قطعى بودن رستاخیز است، همان گونه که در ضرب المثل معروف عرب مى خوانیم: کُلُّ ما هُوَ آت قَرِیبٌ: هر چه قطعاً مى آید نزدیک است .(۲) در عین حال، این دو تفسیر منافاتى با هم ندارند و ممکن است آیه، اشاره به هر دو نکته باشد. بعضى از مفسران مانند قرطبى این احتمال را نیز داده که: حساب در اینجا اشاره به قیامت صغرى یعنى مرگ است; زیرا به هنگام مرگ نیز قسمتى از محاسبه و جزاى اعمال به انسان مى رسد.(۳) ولى ظاهراً آیه فوق ناظر به قیامت کبرى است. * * * آیه بعد، یکى از نشانه هاى اعراض و روى گردانى آنها را به این صورت بیان مى کند: هر ذکر و یادآورى تازه پروردگار که به سراغ آنها بیاید، با شوخى، بازى و لعب به آن گوش فرا مى دهند ! (ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْر مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَث إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ). هرگز نشده است: در برابر سوره یا آیه، و خلاصه سخن بیدارکننده اى از ناحیه پروردگار، به طور جدى با آن برخورد کنند، ساعتى در آن بیندیشند، و حداقل احتمال بدهند: این سخن در حیات و سرنوشت آنها اثر دارد آنها نه به حساب الهى فکر مى کنند، و نه به هشدارهاى پروردگار. اصولاً یکى از بدبختى هاى افراد جاهل، متکبر و خودخواه این است که همیشه نصائح و اندرزهاى خیراندیشان را به شوخى و بازى مى گیرند، و همین سبب مى شود که هرگز از خواب غفلت بیدار نشوند، در حالى که اگر حتى یک بار به صورت جدى با آن برخورد کنند، چه بسا مسیر زندگانى آنها در همان لحظه، تغییر پیدا مى کند. کلمه ذِکْر در آیه فوق، اشاره به هر سخن بیدارکننده است، و تعبیر به مُحْدَث (تازه و جدید) اشاره به این است که کتب آسمانى، یکى پس از دیگرى نازل مى گردد، و سوره هاى قرآن و آیات آن هر کدام محتواى تازه و نوى دارد، که از طرق مختلف براى نفوذ در دل هاى غافلان وارد مى شود، اما چه سود براى کسانى که همه اینها را به شوخى مى گیرند. اصولاً، گویا آنها از تازه ها وحشت دارند، با همان خرافات قدیمى که از نیاکان خود به ارث برده اند، دل خوش کرده اند، گوئى پیمان جاودانه بسته اند که با هر حقیقت تازه اى مخالفت کنند، در حالى که اساس قانون تکامل، بر این است که هر روز انسان را با مسائل تازه و نوینى مواجه مى سازد. ✍ پی نوشت: ۱ ـ مجمع البیان ،، ذیل آیات مورد بحث. ۲ ـ کافى ، جلد ۸، صفحه ۸۱. ۳ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۶، صفحه ۴۳٠۷. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
 📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش دوم 🔺 کوتاهی در اطاعت امام 🔸 شما بردگانى هستيد در قيافه اربابان! اما
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش دوم 🔺 کوتاهی در اطاعت امام ↩️ سپس براى تحريک آنها، با جملات کوبنده اى - که هر انسانى غيرتمندى را به حرکت در مى آورد - آنان را مخاطب ساخته، مى فرمايد: «آيا شما حاضرانى همچون غائبان هستيد؟ (که سخنانم را نمى شنويد) و يا بردگان (ضعيف) در قيافه مالکان (سرکش و قدرتمند)!». (أَشُهُودٌ کَغُيَّاب، وَ عَبِيدٌ کَأَرْبَاب! «پيوسته حکمت هاى الهى را بر شما مى خوانم، از آن مى گريزيد; و با مواعظ بالغه و اندرزهاى رسا شما را موعظه مى کنم، پراکنده مى شويد; به مبارزه با ظالمان شما را ترغيب مى کنم، امّا هنوز سخنانم به آخر نرسيده مى بينم همچون «ايادى سبا» متفرّق مى شويد!» (أَتْلُوا عَلَيْکُمُ الْحِکَمَ فَتَنْفِرُونَ مِنْهَا، وَ أَعِظُکُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الْبَالِغَةِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنْهَا، وَ أَحُثُّکُمْ عَلَى جِهَادِ أَهْلِ الْبَغْيِ فَمَا آتِي عَلَى آخِرِ قَوْلِي حَتَّى أَرَاکُمْ مُتَفَرِّقِينَ أَيَادِىَ سَبَا). «أيادى سَبا» (و به تعبير ديگر «مثل ايادى سبا») اشاره به ضرب المثلى است معروف در ميان عرب، براى گروهى که به شدّت پراکنده مى شوند و اصل آن چنين است که «سبا» مردى بود که قبائل عرب «يمن» از او نشأت گرفتند; وى داراى ده فرزند بود که شش نفر از آنها را به منزله دست راست خود قرار داده بود و چهار نفر را به منزله دست چپ; ولى بعداً فرزندان او به شدّت از هم دور و پراکنده شدند و هر کدام در گوشه اى زندگى کرد و قبيله اى از او بوجود آمد; سپس پراکندگى آنها به عنوان يک ضرب المثل، معروف شد.(1) به هر حال، جمله هاى بالا به خوبى نشان مى دهد که امام نخست به نصيحت آنها با کلمات حکمت آميز و مواعظ سودمند پرداخت و گفتنى ها را با منطق صحيح به آنها گفت و تا آنجا که مى شد مدارا کرد و اگر تعبيرات تند و شديدى در اين خطبه نسبت به آن ها مى بينيم، همه بعد از سخنان حکيمانه و اندرزهاى مشفقانه بوده است; و اين، در زمانى که طرف مقابل به قدرى لجوج و خيره سر است که جز با شلاّق عتاب و تازيانه هاى ملامت و سرزنش از خواب غفلت بيدار نمى شود! سپس در ادامه اين سخن مى فرمايد: «(شما اندرزهاى بليغ مرا مى شنويد، ولى) به مجالس خود باز مى گرديد و يکديگر را از اين مواعظ فريب مى دهيد (و آثار سخنان من را خنثى مى کنيد)» (تَرْجِعُونَ إِلَى مَجَالِسِکُمْ، وَ تَتَخَادَعُونَ عَنْ مَوَاعِظِکُمْ). به همين دليل، من «صبحگاهان شما را مستقيم مى سازم، ولى شامگاهان همچون کمان خميده سخت و محکمى که نه کسى قدرت صاف کردن آن را دارد و نه خودش قابليّت صاف شدن را، به سوى من باز مى گرديد!» (أُقَوِّمُکُمْ غُدْوَةً، وَ تَرْجِعُونَ إِلَيَّ عَشِيَّةً، کَظَهْرِ الْحَنِيَّةِ(2)، عَجَزَ الْمُقِوِّمُ، وَ أَعْضَلَ(3) الْمُقَوَّمُ). اين جمله ها اشاره به نکته مهمّى دارد و آن اينکه: منافقان زيادى در ميان اهل عراق بودند که براى خنثى کردن تأثير کلام امام کوشش مى کردند; هنگامى که نزد امام(عليه السلام) مى آمدند تحت تأثير جاذبه اخلاقى و سخنان حکمت آميزش قرار مى گرفتند و باور مى کردند که بايد آماده پيکار با دشمن شوند; امّا هنگامى که به جلسات خصوصى و عمومى خود باز مى گشتند، گروهى شيطان صفت، به سم پاشى مى پرداختند، افکار آنها را مشوّش، اراده آن ها را ضعيف و رشته اتّحاد آن ها را پاره مى کردند; صبح در محضر امام(عليه السلام)، دلها را با آب توبه مى شستند و عصر که به خدمتش باز مى گشتند، با قلبى سياه و تاريک و افکارى منحرف و کج و معوج مى آمدند و اين نبود مگر به خاطر فقدان شخصيّت درونى و عدم اراده قوى و رنگ پذيرى از هر کس و هر چيز. «نافع بن کليب» مى گويد: براى سلام گفتن به على(عليه السلام) وارد کوفه شدم; به مسجد آمدم و کنار منبر نشستم. على بر فراز منبر بود و عمامه سياهى بر سر داشت... (و مردم را پيوسته نصيحت مى کرد و اندرز مى داد) هنگامى که از منبر پايين آمد، ديدم اشک از چشمان مبارکش جارى است. فرمود: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»; صبح گاه آنها را صاف و مستقيم مى کنم، ولى وقت عصر به نزدم مى آيند در حالى که مثل کمان خم شده اند; تا کى و تا چه زمانى (اين کار را ادامه مى دهند؟)».(4) **** ✍ پی نوشت: 1. «ايادى» جمع «ايدى» و آن نيز به نوبه خود جمع «يد» به معناى دست مى باشد، هر چند «ايادى» غالباً در غير اين معنا استعمال مى شود.  2. «حَنيّة» به معناى کمان است، به سبب اينکه منحنى مى باشد. 3. «أَعْضَل» از ماده «اعضال» به معناى شدّت و پيچيدگى است.  4. عقد الفريد، جلد 4، صفحه 162. (مطابق نقل شرح نهج البلاغه تسترى).   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام على عليه السلام: كُن كَالطَّبيبِ الرَّفيقِ الَّذي يَضَعُ الدَّواءَ بِحَيثُ يَنفَعُ چونان طبيب مهربانى باش كه دارو را آن جا مى نهد كه سود مى بخشد مصباح الشريعة، صفحه370 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و دو 🔷 ↩️ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻛﻔﻪ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ ﭼﺸﻢ ﺑﺴﺘﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﻄﺎ ﻛﻨﻲ، ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻡ. ﻣﻦ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺮﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ، ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻴﺮﻭﺋﻲ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﺗﻮ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﭼﺎﺭ ﻟﻐﺰﺵ ﻭ ﺧﻄﺎ ﮔﺮﺩﻡ، ﺑﺰﻣﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ. ﺗﻮ ﻣﺼﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺼﺮ، ﻋﻄﺎﻱ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﭘﻴﺶ ﺑﺪﺍﻥ ﺣﺮﻳﺺ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺼﺮ ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻲ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺭﺯﺵ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺮ ﻋﻠﻲ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﻮﻱ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻫﻞ ﻋﺮﺍﻕ، ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﺘﺒﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: [جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۶۳] ﺁﻳﺎ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻱ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎﻳﺶ، ﻣﺼﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﻱ؟ ﺁﻧﻬﻢ ﺑﺸﺮﻁ ﺍﻳﻦ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﻨﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺑﺮﺳﻲ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺎﺋﻞ ﮔﺮﺩﻱ؟ ﻛﺎﺵ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﻠﺒﻪ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻱ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﺘﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺑﺎﺵ، ﭘﺎﺳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﮔﺬﺷﺖ، ﻋﺘﺒﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﻢ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺍﻱ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﻴﺪﺍﺭﻱ ﺷﻤﺸﻴﺮﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺍﻫﺘﺰﺍﺯ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺗﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﻫﺴﺘﻲ. ﺗﻮ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻱ ﻫﺴﺘﻲ ﻛﻪ ﺷﻴﺮ ﺍﻭﻟﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺷﻴﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﭘﺸﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﭽﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﻓﺮﺑﻪ ﺷﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﮕﻴﺮﻱ، ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺍﻭﻝ ﻛﻪ ﺭﻳﺰﺵ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﮕﻴﺮ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﻌﺪﻱ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻓﺮﺑﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪﺍﻛﺜﺮ ﺑﻬﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﮕﻴﺮﻱ ﻭ ﺧﻮﺩﺑﻴﻨﻲ ﻧﻜﻨﻲ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱ الی ۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔸بهانه هاى رنگا
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱ الی ۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ باز، براى تأکید بیشتر مى گوید: آنها در حالى هستند که دل هایشان در لهو و بى خبرى فرو رفته است (لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ). زیرا آنها از نظر ظاهر همه مسائل جدى را لعب و بازى و شوخى مى پندارند (چنان که جمله یَلْعَبُون به صورت فعل مضارع و مطلق به آن اشاره مى کند) و از نظر باطن گرفتار لهو و اشتغال فکر به مسائل بى ارزش و غافل کننده هستند. و طبیعى است چنین کسانى، هرگز راه سعادت را نخواهند یافت. بعد به گوشه اى از نقشه هاى شیطانى آنها اشاره کرده، مى فرماید: این ظالمان گفتگوهاى درگوشى خود را که براى توطئه انجام مى دهند، پنهان مى دارند، مى گویند: جز این است که او یک بشر عادى همچون شما است (وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ).(۴) حال که او یک بشر عادى بیش نیست، لابد این کارهاى خارق العاده او و نفوذ سخنش چیزى جز سحر نمى تواند باشد آیا شما به سراغ سحر مى روید با این که مى بینید ؟! (أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ). گفتیم: این سوره در مکّه نازل شده، و در آن ایام، دشمنان اسلام کاملاً نیرومند بودند، پس چه لزومى داشت که سخنان خود را مخفى کنند، حتى نجواهایشان را، (توجه داشته باشید قرآن مى گوید: سخنان درگوشى را پنهان مى کردند). این ممکن است به خاطر آن باشد که آنها در مسائلى که جنبه توطئه و نقشه داشت به مشورت مى پرداختند تا در برابر توده مردم با طرح واحدى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بایستند. به علاوه آنها از نظر قدرت و زور، مسلماً جلو بودند ولى از نظر منطق و قدرت نفوذ کلام، برترى با پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان بود، و همین برترى سبب مى شد که آنها براى انتخاب برچسب ها و پاسخ هاى ساختگى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله)به مشورت هاى نهانى بنشینند. به هر حال، آنها در این گفتارشان روى دو چیز تکیه داشتند: یکى بشر بودن پیامبر(صلى الله علیه وآله) و دیگرى برچسب سحر، و در آیات بعد برچسب هاى دیگرى نیز مطرح خواهد شد که قرآن به پاسخ آنها مى پردازد. * * * ولى قرآن نخست به صورت کلى به آنها از زبان پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین پاسخ مى گوید: پروردگار من هر سخنى چه در آسمان باشد، و چه در زمین مى داند (قالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماءِ وَ الاْ َرْضِ). چنین تصور نکنید که سخنان مخفیانه و توطئه هاى پنهانى شما بر او مخفى باشد، چرا که او هم شنوا است و هم دانا (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). او همه چیز را مى داند و از همه کار با خبر است، نه تنها سخنان را مى شنود، که از اندیشه هائى که از مغزها مى گذرد، و تصمیم هائى که در سینه ها پنهان است نیز آگاه است. * * * ✍ پی نوشت: ۴ ـ در ادبیات عرب معمول است اگر فاعل، اسم ظاهر باشد، فعل، مفرد آورده مى شود، ولى این یک قاعده کلى و همیشگى نیست، گاه به علل خاصى فعل را به صورت جمع و فاعل را اسم ظاهر مى آورند، جمله وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُوا نیز همین گونه است. بعضى نیز الَّذِینَ ظَلَمُوا را بدل از واو أَسِرُّوا دانسته اند. اقوال متعدد دیگرى در این مورد گفته شده، به جلد ۶ اعراب القرآن و بیانه ، صفحه ۲۸۲، نوشته محیى الدین الدرویش مراجعه فرمائید. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش دوم 🔺 کوتاهی در اطاعت امام ↩️ سپس براى تحريک آنها، با جملات کوبنده اى -
📝 شرح و تفسیر خطبه 97 بخش سوم ⚖ مقایسه یاران امام و معاویه 🔸جسم هايتان حاضر و عقل هايتان پنهان است! در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) لحن سخن را تندتر کرده و تازيانه سرزنش را محکمتر بر پيکر روح آنها وارد مى کند، به اين اميد که حرکتى در اين ارواح خمود و سُست پيدا شود و پيش از بروز خطرِ شديد، به پا خيزند مى فرمايد: «اى قومى که بدن هايتان حاضر است و عقل هايتان پنهان، و خواسته هايتان مختلف و پراکنده و زمامدارانتان به شما مبتلا هستند». (أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، المُبْتَلَى بِهمْ أُمَرَاؤُهُمْ). در اين عبارت، امام(عليه السلام) روى سه نقطه ضعف آنها انگشت مى گذارد: نخست، غايب بودن عقل ها; گويى عقل هايشان از تن جدا شده و تدبيرِ آن را رها نموده و وجودشان همچون کشورى بدون مدير و مدبّر باقى مانده است. ديگر اينکه، هيچگونه حلقه اتّصالى در ميان آنها وجود ندارد; هر کدام خواسته اى دارند به اندازه هواى نفس و عقل کوچکشان. بديهى است! چنين گروهى، هيچ مشکلى را از خودشان و از ديگران حل نخواهند کرد. و سومين نقطه ضعف آنها اين بود که زمامداران ناچار بودند، با آنها بسازند و جانشينى براى آنان نداشتند. مجموع اين صفات سبب مى شد که در ميدان نبردِ با دشمن، کفايت و کارآيى نداشته باشند. در ادامه اين سخن مى افزايد: «رهبر شما خداى را اطاعت مى کند; و شما او را عصيان مى کنيد; امّا زمامدار اهل شام خدا را معصيت مى کند، ولى آنها اطاعتش مى کنند!» (صَاحِبُکُمْ يُطِيعُ اللهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ، وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ). راستى شگفت انگيز است! کسى که مطيع فرمان خدا است، سزاوارترين فردى است که بايد او را اطاعت کرد و آن کس که عصيانگر است بايد با او مخالفت نمود; ولى در اينجا قضيه به عکس شد; مطيع فرمان خدا مورد بى مهرى قرار گرفت و عصيانگر مورد احترام!! در جمله پايانى اين بخش، به تعبيرى بر مى خوريم که در نهج البلاغه بى مانند است. مى فرمايد: «به خدا سوگند! بسيار دوست داشتم معاويه شما را با نفرات خود مبادله مى کرد، همچون مبادله کردن دينار به درهم: ده نفر از شما را از من مى گرفت و يک نفر از آنها را به من مى داد». (لَوَدِدْتُ وَاللهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَني بِکُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةً مِنْکُمْ، وَ أَعْطَانِي رَجُلا مِنْهُمْ). تأکيدات متعدّدى که در اين جمله آمده، نشان مى دهد که اين سخن امام(عليه السلام) واقعاً جدّى است و کمترين مبالغه در آن راه ندارد. شاميان را به منزله سکّه طلا فرض کرده و عراقيان را به منزله سکّه نقره، که در آن زمان يک دهم آن (دينار) ارزش داشت و اين نشان مى دهد که مردم شام افرادى با انضباط بودند حتّى هنگامى که معاويه آنان را فريب داد باز هم پشت سر او محکم ايستادند; ولى لشکر کوفه و عراق به هيچ وجه انضباطى نداشتند و حتّى ده نفر از آنها به اندازه يک نفر از شاميان ارزش نداشت! در طول تاريخ شام و عراق قبل از اسلام و بعد از اسلام شواهدى براى اين مطلب پيدا مى شود. *** نکته: مقايسه روشنى از مردم عراق و شام! امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه به هنگام مقايسه مردم عراق و شام، تعبير بى سابقه اى داشت که فرمود: «من دوست دارم که معاويه شما را با مردم شام معاوضه کند; ده نفر از شما را بگيرد و يک نفر از شاميان را به من بدهد» در حالى که قضيّه بايد بر عکس باشد، چون قرآن مجيد در مقايسه مؤمنان با افراد بى ايمان مى فرمايد «إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْروُنَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِأَتَيْنِ...; هرگاه از شما بيست نفر با استقامت باشند، بر دويست نفر غلبه مى کنند».(1) ✍ پی نوشت: 1. سوره انفال، آيه 65. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا