eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲 دعای هر روز ماه صفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ☀️ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: 🔸برترى خاندان و اهل بيت و ذريّه من، مانند برترى آب بر چيزهاى ديگر است. با آب است كه همه چيز باقى و زنده مى ماند، 🔸چنان كه خداى تبارك و تعالى فرموده: «و هر چيز زنده اى را از آب پديد آورديم. آيا ايمان نمى آورند؟» 🔸با محبّت اهل بيت و خاندان و ذريّه من است كه دين كامل مى شود. 📚الاختصاص: ۳۷ عن الحسين بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولی که حتی با خودکار بیت‌المال نماز نمی‌خواند! 🎥حجت الاسلام راجی به مناسبت سالروز شهادت شهیدان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و شانزده 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ " ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ " ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هفده 🔷 ↩️ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ، ﺑﻪ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻲ‌ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ، ﭼﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻨﺪ. ﺯﺑﺎﻥ ﺭﻣﺰ ﺍﺯ ﺟﻨﮕﻲ ﺳﺨﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻏﻴﺮ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮔﺮ ﻧﻤﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ. [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 23] ﻫﺸﺎﻡ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﺵ ﮔﺮﺩ ﺁﻳﻨﺪ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﮕﻲ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ: ﺁﻥ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺷﺎﻋﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺷﻌﺮ ﺍﺯ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺍﺳﺪﻱ ﺍﺳﺖ، ﻫﺸﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ " ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ " ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺧﺎﻟﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺭ " ﻭﺍﺳﻂ " ﺑﻮﺩ، ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻭﺍﻟﻲ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺍ ﻣﺪﺡ ﻭ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﺭﺍ ﻫﺠﻮﻣﻲ ﻛﻨﺪ، ﺷﻌﺮﻱ ﺍﺯ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ. ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻟﺎﻣﻴﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺁﻏﺎﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﻟﺎﻫﻞ ﻋﻢ ﻓﻲ ﺭﺍﻳﻪ ﻣﺘﺎﻣﻞ ﻭ ﻫﻞ ﻣﺪﺑﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﻟﺎﺳﺎﺋﻪ ﻣﻘﺒﻞ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﺣﻖ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ: ﺍﻱ ﺯﻣﺎﻣﺪﺍﺭﺍﻥ ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﻱ ﻣﺎﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﻴﺪ ﺑﺠﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﻮ ﻫﺴﺖ ﺧﺸﻤﺶ ﻓﺰﻭﻧﻲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﻮﺷﺖ، ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﻙ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺸﺪ. ﺧﺎﻟﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﻭﻱ ﮔﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻛﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺭﻫﺎﺋﻲ ﻛﻤﻴﺖ (ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ) ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﻭﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻛﺸﻢ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 24] ( ﻛﻤﻴﺖ) ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ " ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﻋﻨﺒﺴﻪ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ " ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻏﻠﺎﻡ ﺩﻭﺭ ﮔﻪ ﺗﻴﺰ ﻫﻮﺷﻲ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺮ ﺳﺮﺥ ﻣﻮﻱ ﻭ ﭼﺎﺑﻚ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺍﻥ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ ﺩﺭﺁﺋﻲ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﮔﺎﻫﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﻲ ﺗﺎ ﺍﺯﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﮕﺮﻳﺰﺩ، ﺗﻮ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻭ ﺍﺳﺘﺮ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺍﻛﺮﺍﻡ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۹۸ الی ۱۰۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔥هیزم جهنم!
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۹۸ الی ۱۰۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آیه بعد، حالات مؤمنان راستین و مردان و زنان با ایمان را بازگو مى کند تا در مقایسه با یکدیگر وضع هر دو مشخص تر شود. نخست مى گوید: کسانى که به خاطر ایمان و اعمال صالحشان وعده نیک به آنها از قبل داده ایم، از این آتش هولناک و وحشتناک دورند (إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ). اشاره به این که ما به تمام وعده هائى که به مؤمنان در این جهان داده ایم وفا خواهیم کرد، که یکى از آنها دور شدن از آتش دوزخ است. گر چه ظاهر این جمله این است که: تمام مؤمنان راستین را شامل مى شود ولى بعضى احتمال داده اند: اشاره به معبودانى همچون حضرت مسیح(علیه السلام) و مریم است که بدون خواست آنها به وسیله گروهى عبادت شدند، و از آنجا که آیات سابق مى گفت: شما و خدایانتان وارد دوزخ مى شوید، و این تعبیر ممکن بود شامل امثال حضرت مسیح(علیه السلام) نیز شود، قرآن بلافاصله این جمله را به صورت یک استثناء بیان مى کند که این گروه، هرگز وارد دوزخ نخواهند شد. بعضى از مفسران شأن نزولى در مورد این آیه ذکر کرده اند که نشان مى دهد: بعضى همین سؤال را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کردند و آیه در پاسخ آنها نازل گردیده است. ولى با این حال مانعى ندارد که آیه فوق، هم پاسخى براى این سؤال باشد و هم یک حکم عمومى، نسبت به همه مؤمنان راستین. * * * در آخرین آیات مورد بحث، چهار نعمت بزرگ الهى را که شامل حال این گروه سعادتمند است برمى شمرد: نخست این که: آنها صداى آتش را نمى شنوند (لایَسْمَعُونَ حَسِیسَها). حَسِیس چنان که ارباب لغت گفته اند، به معنى صداى محسوس است، و به معنى خود حرکت یا صدائى که از حرکت برمى خیزد نیز آمده است، آتش دوزخ که دائماً در آتشگیره هایش مشغول پیشروى است، داراى صداى مخصوصى است، این صدا از دو جهت وحشتناک است، از نظر این که صداى آتش است و از نظر این که صداى پیشروى است. مؤمنان راستین چون از جهنم دورند، هرگز این صداهاى وحشتناک به گوششان نمى خورد. دیگر این که: آنها در آنچه بخواهند و مایل باشند به طور جاودان متنعم اند (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ). یعنى آنجا محدودیت این جهان را ندارد که انسان آرزوى بسیارى از نعمت ها را بکند و به آن دسترسى نداشته باشد، هر نعمت مادى و معنوى که بخواهد بدون استثناء در دسترس او است، آن هم نه یک روز و دو روز که در یک عمر جاویدان! * * * سوم این که: فزع اکبر آنها را غمگین نمى کند (لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاْ َکْبَرُ). فَزَع اکبر (وحشت بزرگ) را بعضى اشاره به وحشت هاى روز قیامت دانسته اند که از هر وحشتى بزرگتر است، و بعضى اشاره به نفخه صور و دگرگونى هاى پایان این جهان و تزلزل عجیبى که در ارکان این عالم مى افتد آن چنان که در آیه ۸۷ سوره نمل آمده است. ولى از آنجا که وحشت روز رستاخیز مسلماً از آن هم مهم تر است، تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد. بالاخره آخرین لطف خدا درباره کسانى که در این آیات به آنها اشاره شده این است که: فرشتگان رحمت به استقبال آنها مى شتابند و به آنها تبریک و شادباش مى گویند و بشارت مى دهند این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد (وَ تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ). در نهج البلاغه مى خوانیم امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: فَبادِرُوا بِأَعْمالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِیرانِ اللّهِ فِی دارِهِ، رافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَ أَزارَهُمْ مَلائِکَتَهُ، وَ أَکْرَمَ أَسْماعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِیسَ نار أَبَداً: به اعمال نیک مبادرت ورزید تا با همسایگان خدا در سراى او باشید، در جائى که پیامبران را رفیق آنها قرار داده، و فرشتگان را به زیارتشان مى فرستد ، خدا آن چنان این گروه را گرامى داشته که حتى گوش هایشان صداى آتش دوزخ را نمى شنود .(۴) ✍ پی نوشت: ۴ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۱۸۳. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۰ بخش دوم ☀️ پیروی از امام حق ↩️ درهر حال، منظور از اين تعبير - به تصريح غالب
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۰ بخش دوم ☀️ پیروی از امام حق ↩️ ولی با توجّه به ناهماهنگى اين تفسير با جمله هاى پيشين که از اجتماع سياسى و نظامى سخن مى گويد، اين احتمال بعيد به نظر مى رسد. ولى به هر حال، هدف از بيان اين جمله نفى آن چيزى است که غالباً بعد از شکست ها بر افکار چيره مى شود و آن يأس و نوميدى و بدبينى است. مى فرمايد: اين موج به هر حال گذرا است و آينده اى روشن براى جامعه اسلامى در پيش است; نگران نباشيد! در تأييد همين سخن، در جمله هاى بعد مى افزايد: «بنابراين، به چيزى که نيامده دل نبنديد و نسبت به آنچه گذشته، مأيوس و نگران نباشيد; زيرا آن کس که پشت کرده، ممکن است يکى از پاهايش بلغزد و ديگرى برقرار ماند; سپس هر دو باهم به جاى خود باز گردد، ثابت شود (و پيروزى بيافريند)». (فَلا تَطْمَعُوا فِي غَيْرِ مُقْبِل، وَ لاَ تَيْأَسُوا مِنْ مُدْبِر، فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَى أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَى قَائِمَتَيْهِ، وَ تَثْبُتَ الأُخْرى، فَتَرْجِعَا حَتَّى تَثْبُتَا جَمِيعاً). در واقع امام(عليه السلام) به بيان دو قاعده کلّى مى پردازد که در پيشامدها و حوادث سخت بايد به آن توجه داشت: نخست اين که، نبايد در اين گونه مواقع گرفتار خوش بينى افراطى شد و دل به چيزى بست که هنوز مقدّمات آن فراهم نشده و به دنبال آن قيام نسنجيده اى صورت گيرد. و ديگر اين که، شکست ها و مشکلات نيز نبايد مايه يأس گردد و آن را امام(عليه السلام) تشبيه به کسى مى کند که در جادّه اى حرکت مى کند و ناگهان يک پاى او مى لغزد; مردم خيال مى کنند براى هميشه سقوط کرد! ولى چيزى نمى گذرد که بر پاى ديگر تکيه مى کند و پاى اوّل را به جاى خود مى آورد و آماده حرکت مى شود. بنابراين، در حوادثِ سختِ اجتماعى، در برابر امواج خروشانِ حادثه، نبايد مأيوس شد و نسبت به حرکات نسنجيده، نبايد اميدوار بود. جمعى از شارحان نهج البلاغه «غَيْرِ مُقْبِل» را اشاره به امامان غير از مهدى(عليه السلام) از اهل بيت (عليهم السلام) دانسته اند و اين که مى فرمايد: در آنها طمع نداشته باشيد، اشاره به اين است که شرايط قيام براى آنها فراهم نيست و «مُدْبِر» را اشاره به حضرت مهدى(عليه السلام) دانسته اند که نبايد از ظهورش در هيچ زمان مأيوس بود. ولى اين تفسير، با جمله هاى آخر اين قسمت از خطبه ابداً سازگار نيست! چرا که لغزش يک پا و سپس تکيه کردن بر پاى دوم و بازگشتن پاى لغزيده به جاى خود، جز با تکلّف زياد بر آن حضرت تطبيق نمى کند. اضافه بر اين، تعبير به «مُقْبِل» و «مُدْبِر» به صورت نکره نشان مى دهد که منظور بيان يک قاعده کلى است، نه اشاره به يک مصداق شخصى وگرنه مناسب بود با الف و لام ذکر شود.  **** نکته ها: 1- رهبران الهى بايد چنين باشند! ويژگى هايى که امام(عليه السلام) درباره خودش به طور غيرمستقيم در عبارت بالا آورده است; در واقع اشاره به اوصافى است که در هر رهبر الهى مدير و مدبّر و با اقتدار بايد باشد. نخست اينکه: بايد سخنانش سنجيده و توأم با فکر و تروّى باشد. همان گونه که در روايت ديگرى از امام(عليه السلام) در نهج البلاغه آمده است: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ; زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان او است.»(8) يعنى خردمندان نخست مى انديشند، سپس سخن مى گويند ولى سفيهان، نخست سخن مى گويند سپس پيرامون صحّت و بطلان کلام خود انديشه مى کنند!! ديگر اينکه: کارهايش سنجيده و همراه با تدبير و عاقبت انديشى است و پس از آگاهى از درستى کار، آن را قاطعانه انجام مى دهد. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که فرمود: «إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْر فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ، فَإِنْ يَکُ خَيْراً وَرُشْداً فَاتَّبِعَهُ، و إِنْ يَکُ غَيّاً فَاجْتَنِبْهُ; هنگامى که تصميم بر کارى گرفتى به عاقبت آن نيک بينديش! اگر خوب است و نيکى آن آشکار است، پيروى کن و اگر گمراهى است از آن بپرهيز.»(9) 2- شکست ها پل هاى پيروزى است! هنگام بروز حوادثِ سخت، گروهى ناگهان ازهمه چيز مأيوس مى شوند، يا به فعاليت هاى خام و ناپخته دست مى زنند و اين يأس مانع مهمّى از فعّاليت هاى حساب شده آينده آنها خواهد شد; همان فعّاليت هايى که ممکن است شکست را به پيروزى مبدّل سازد و ناکامى را به کاميابى. توجّه عميق به دو نکته اى که امام(عليه السلام) در بالا فرمود مى تواند اين حالت منفى را برطرف سازد. نخست اين که، از کارهاى شتاب زده و دلبستگى به آنچه مقدّمات آن فراهم نشده است بپرهيزند و ديگر اين که، از شکست هاى مقطعى و موردى مأيوس نشوند; چرا که مى شود با تجربه هاى شکست، پل پيروزى ساخت. اضافه بر اين، گاه الطاف خفيّه الهى شامل حال انسان مى شود و وسايل پيروزى را آماده مى سازد. ✍ پی نوشت: 8. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 40. 9. شرح نهج البلاغه علاّمه خوئى، جلد 7، صفحه 159. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
🤲 دعای هر روز ماه صفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ قال الصادق علیه السلام: 🔹مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ اَلسَّفَرَةِ اَلْكِرَامِ اَلْبَرَرَةِ وَ كَانَ اَلْقُرْآنُ حَجِيزاً عَنْهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ. 🔸هر جوان مومنی که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خون او می آمیزد و خداوند او را با فرشتگان پیغام‌برِ خود محشور می‌کند و قرآن او را از آتش قیامت باز می‌دارد. 📚الکافی باب فضیلت قرآن جلد ۲ صفحه ۶۰۳ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هفده 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ، ﺑﻪ ﭼﺎﺭﻩ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و هجده 🔷 ↩️ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺮ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺍﺯ " ﻭﺍﺳﻂ " ﺗﺎ " ﻛﻮﻓﻪ " ﺩﺭ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ ﺭﺳﻴﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺩ. ﻛﻤﻴﺖ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺯﻥ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻤﻮﻳﺶ ﺑﻮﺩ، ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﮔﺮﻳﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺯﻧﻲ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺟﺎﻥ ﺑﺮ ﻛﻒ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺷﺎﻡ، ﺑﻪ ﺍﻋﻮﺭ ﻛﻠﺒﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺳﺮﻭﺩ ﻛﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺯﻧﺪﺍﻥ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺯﻥ ﻛﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺳﻮﺩﻳﻨﺎ ﻭ ﺍﺣﻤﺮﻳﻨﺎ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻧﮕﻴﺨﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﭼﻜﺎﻣﻪ " ﺍﻟﺎ ﺣﻴﻴﺖ ﻋﻨﺎﻳﺎ ﻣﺪﻳﻨﺎ " ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺩ (ﻭ ﺁﻥ 300 ﺑﻴﺖ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 114 ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺴﺮﻱ، ﻗﺼﺎﺋﺪ ﻛﻤﻴﺖ (ﻫﺎﺷﻤﻴﺎﺕ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ ﺯﻳﺒﺎ ﺭﻭ ﻳﺎﺩ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﻪ ﻫﺸﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﻛﺎﺭ ﻛﻤﻴﺖ ﻭ ﻫﺠﻮ ﮔﻮﺋﻲ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﺍﻣﻴﻪ ﻧﻮﺷﺖ ﻭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﻓﻴﺎﺭﺏ ﻫﻞ ﺍﻟﺎ ﺑﻚ ﺍﻟﻨﺼﺮ ﻳﺒﺘﻐﻲ ﻭ ﻳﺎ ﺭﺏ ﻫﻞ ﺍﻟﺎ ﻋﻠﻴﻚ ﺍﻟﻤﻌﻮﻝ. " ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺁﻳﺎ ﺍﺯ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺗﻜﻴﻪ ﮔﺎﻫﻲ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻲ‌ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ؟ " ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺸﺎﻡ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﻤﻴﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺭﺛﺎﺀ " ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ " ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ " ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ " ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺭﺍ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭼﻮﻥ ﻫﺸﺎﻡ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﻳﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﺨﺖ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ. ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﮔﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﻲ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩ، ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺎ " ﺍﺑﺎﻥ ﭘﺴﺮ ﻭﻟﻴﺪ " ﺣﻜﻤﺮﺍﻥ " ﻭﺍﺳﻂ " ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭﻱ ﻏﻠﺎﻣﻲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﺮﻱ ﻧﺸﺎﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﻱ ﻛﻤﻴﺖ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﮔﺎﻫﺎﻧﻲ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺯﺍﺩ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ.. ﻛﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 26] ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻥ - ﺍﻧﺸﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ - ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﻛﻤﻴﺖ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺯﻳﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ: " ﻋﻠﻲ ﺳﺮﻭﺭ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﻭﻱ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻲ ﻭﺍﺟﺐ. " " ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺣﻖ ﻭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﻘﻲ ﻛﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﺷﺮﻳﻚ ﻛﺮﺩ. " " ﻭ " ﺻﺪﻳﻘﻪ " ﺭﺍ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪﻱ ﺟﺰ " ﻣﺮﻳﻢ " ﺑﺘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ " " ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ، ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻧﻴﻜﻮ ﻛﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻋﺮﺏ ﻭ ﻏﻴﺮ ﻋﺮﺏ، " ﻭﺍﺟﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﻮﺡ ﺟﻠﺪ 2 ﺻﻔﺤﻪ 193 ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ روزى که آسمان را چون طومارى در هم مى پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى گردانیم. این وعده اى است بر ما، و به یقین آن را انجام خواهیم داد. (انبیاء/104) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۹۸ الی ۱۰۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ آیه بعد،
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیه ۱۰۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آن روز که آسمان ها درهم پیچیده مى شود در آخرین آیه بحث گذشته خواندیم، مؤمنان راستین از فزع اکبر وحشت بزرگ غمگین نمى شوند، آیه مورد بحث، توصیفى از آن روز وحشت بزرگ است، و در حقیقت علت عظمت این وحشت را مجسم مى سازد، مى گوید: این امر، روزى تحقق مى یابد که ما آسمان را درهم مى پیچیم همان گونه که طومار نامه ها درهم پیچیده مى شود ! (یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ).(۱) در زمان هاى گذشته براى نوشتن نامه ها و همچنین کتاب ها، از اوراق طومار مانند استفاده مى کردند، این طومارها را قبل از نوشتن به هم مى پیچیدند و شخص کاتب تدریجاً آن را از یک طرف مى گشود، و مطالب مورد نظر را روى آن مى نوشت و بعد از پایان کتابت نیز آن را مى پیچیدند و کنار مى گذاشتند و لذا هم نامه ها و هم کتاب هایشان شکل طومار داشت این طومار، سجل نامیده مى شد که براى کتابت از آن استفاده شده بود. در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به درنوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده است و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى شود و هر یک در جائى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد. البته پیچیدن جهان، به معنى فنا و نابودى آن نیست چنان که بعضى پنداشته اند بلکه، به معنى درهم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است. به تعبیر دیگر شکل جهان به هم مى خورد، اما مواد آن نابود نمى شود، این حقیقتى است که از تعبیرات مختلف در آیات معاد (مخصوصاً بازگشت انسان از استخوان پوسیده و از قبرها) به خوبى مشاهده مى شود. سپس اضافه مى کند: همان گونه که ما در آغاز آن را ایجاد کردیم باز هم برمى گردانیم و این کار مشکل و سختى در برابر قدرت عظیم ما نیست (کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْق نُعِیدُهُ). در حقیقت این تعبیر شبیه تعبیرى است که در آیه ۲۹ سوره اعراف آمده است: کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ: همان گونه که شما را در آغاز ایجاد کرد، باز مى گردید . و یا همانند: وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ: او کسى است که آفرینش را ایجاد کرد سپس آن را بازمى گرداند و این بر او آسان تر است .(۲)-(۳) اما این که بعضى از مفسران احتمال داده اند: منظور از این بازگشت، بازگشت به فناء و نیستى، یا به هم پیچیدگى همچون آغاز آفرینش است، بسیار بعید به نظر مى رسد. و در پایان آیه، مى فرماید: این وعده اى است که ما داده ایم و قطعاً آن را انجام خواهیم داد (وَعْداً عَلَیْنا إِنّا کُنّا فاعِلِینَ).(۴)-(۵) از بعضى روایات استفاده مى شود: منظور از بازگشت خلق به صورت اول آن است که انسان ها بار دیگر پا برهنه و عریان ـ آن گونه که در آغاز آفرینش بودند ـ بازمى گردند، ولى بدون شک، منظور این نیست که مفهوم آیه منحصر در این معنى باشد، بلکه این یکى از چهره هاى بازگشت آفرینش به صورت نخست است.(۶) * * * ✍ پی نوشت: ۱ ـ سجل (بر وزن سطل) به معنى دلو بزرگ است، و سِجِلّ (با کسر سین و جیم و تشدید لام) به معنى قطعه سنگ هائى است که روى آن مى نوشتند، سپس به تمام اوراقى که مطالب را روى آن مى نگارند، گفته شده است (مفردات راغب و قاموس). باید توجه داشت: در ترکیب جمله کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ احتمالاتى داده شده است اما مناسب تر از همه آن است که طَىّ که مصدر است به سِجِلّ که مفعول آن است اضافه شده و لام در لِلْکُتُبِ براى اضافه است یا براى بیان علت (دقت کنید). ۲ ـ روم، آیه ۲۷. ۳ ـ البته همان گونه که در گذشته نیز اشاره کرده ایم، در مورد قدرت بى پایان خداوند مشکل و آسان وجود ندارد، بلکه همه کاملاً یکسان است، بنابراین تعبیرى که در آیه فوق به کار رفته است در واقع از دیدگاه انسان ها است (دقت کنید). ۴ ـ وَعْداً مفعول فعل وَعَدْنا است که در تقدیر مى باشد. ۵ ـ این جمله در واقع چند گونه تأکید در بر دارد، واژه وَعد پس از آن تعبیر به عَلَیْنا (بر ما) و سپس تأکید با إِنّا و دیگر استفاده از فعل ماضى در کُنّا و همچنین کلمه فاعِلِیْن . ۶ ـ مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
21.Anbiya.103-104.mp3
2.97M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
🤲 دعای هر روز ماه صفر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۰ 🔭 شناخت امور واقعی و خرافی ↩️ و از آن جا كه بوى خوش و عسل و سوار شدن بر مرك
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۰۱ ⚖ هماهنگى معقول با مردم: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به يك نكته لطيف اجتماعى مى كند مى فرمايد: «هماهنگى با مردم در اخلاقشان سبب در امان بودن از كينه توزى و دشمنى آن هاست»; (مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلاَقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ). شك نيست كه هر قوم و جمعيت بلكه هر انسانى صفات و اخلاق ويژه خود را دارد و به كسانى علاقه مند است كه در صفات و اخلاق با او هماهنگ باشند، به آداب و رسومش احترام بگذارند و مطابق خواسته هاى او عمل كنند. هماهنگى با مردم در اين امور ـ البته در مواردى كه برخلاف شرع و عقل نيست ـ سبب مى شود كه آن ها انسان را از خود بدانند و با او رابطه دوستى برقرار كنند و همين امر سبب امنيت از كينه توزى و دشمنى آن ها مى شود. البته همان گونه كه اشاره شد منظور، هم رنگ جماعت شدن در زشتى و بدى ها و آداب و رسوم غلط و كارهاى خلاف شرع و عقل نيست چراكه نه شرع به ما چنين اجازه اى را مى دهد و نه عقل و خرد. در روايات اسلامى عنوان ديگرى مطرح است كه با آنچه در اين كلام شريف آمده قريب المضمون مى باشد و آن مسأله مدارا با مردم است. در احاديث فراوانى به مدارا كردن با مردم توصيه و بر آن تأكيد شده است ازجمله اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد: «دارِ النّاسَ تأمَنْ غوائِلَهُم و تَسْلَمْ مِن مَكايِدِهم; با مردم مدارا كن تا از دشمنى آن ها و كيد و مكرشان در امان باشى».[1] مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى در جلد دوم بابى تحت عنوان «باب المداراة» مطرح كرده كه در ذيل آن روايات متعددى آورده است ازجمله در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند: «ثَلاَثٌ مَنْ لَمْ يكُنَّ فِيهِ لَمْ يتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ يحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِى اللَّهِ وَ خُلُقٌ يدَارِى بِهِ النَّاسَ وَ حِلْمٌ يرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ; سه چيز است كه در هركس نباشد هيچ كارى از كارهاى او سامان نمى پذيرد: ورع و تقوايى كه او را از معصيت خدا بازدارد و اخلاقى كه او را به مدارا كردن با مردم وادارد و حلم و بردبارى اى كه جهل جاهلان را با آن از خود دور سازد».[2] در حديث ديگرى از آن حضرت اين مسأله با تأكيد بيشترى عنوان شده است، مى فرمايد: «أَمَرَنِى رَبِّى بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِى بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ; پروردگارم مرا به مدارا كردن با مردم دستور داده همان گونه كه دستور به فرائض و واجبات داده است».[3] و در حديث سومى باز هم تأكيد بيشترى در اين زمينه شده، مى فرمايد: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الاِْيمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيشِ; مدارا كردن با مردم نصف ايمان است و رفاقت با آن ها نصف زندگى است».[4] كلام امام(عليه السلام) درباره هماهنگى با اخلاق مردم و احاديث متعددى كه در بالا از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در مورد مدارا كردن با خلق خدا و رفاقت با آن ها نقل كرديم نشانه روشنى از روح اجتماعى تعليمات اسلام است كه تا چه اندازه مسائل مختلف اخلاقى و روانى را براى هم زيستى مسالمت آميز با مردم مورد توجه قرار داده است. اين سخن را با حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) پايان مى دهيم: «إِنَّ قَوْماً مِنَ النَّاسِ قَلَّتْ مُدَارَاتُهُمْ لِلنَّاسِ فَأُنِفُوا (فَنُفُوا) مِنْ قُرَيش وَ ايمُ اللَّهِ مَا كَانَ بِأَحْسَابِهِمْ بَأْسٌ وَ إِنَّ قَوْماً مِنْ غَيرِ قُرَيش حَسُنَت مُدَارَاتُهُمْ فَأُلْحِقُوا بِالْبَيتِ الرَّفِيعِ; گروهى از مردم مدارا كردنشان نسبت به ديگران كم و ضعيف بود و لذا از قبيله قريش نفى و طرد شدند و به خدا سوگند ازنظر حسب و نسب مشكلى نداشتند (مشكلشان عدم مدارا بود) و گروهى از غير قريش مدارا كردنشان خوب بود و ملحق به اين بيت رفيع شدند».[5] بار ديگر تأكيد مى كنيم كه منظور از هماهنگى و مدارا با مردم اين نيست كه هم رنگ آن ها در خلاف كارى ها و معاصى و آلودگى شويم. به يقين كسى كه پايبند به موازين شرع باشد چنين فكرى به خود راه نمى دهد بلكه منظور هماهنگى و مدارا در امور مباح و چيزهايى است كه مورد علاقه آن ها و مشروع مى باشد.[6] ✍پی نوشت: [1]. غررالحكم، ح 10179. [2]. كافى، ج 2، ص 116، ح 1. [3]. همان، ص 117، ح 4. [4]. همان، ح 5. [5]. كافى، ج 2، ص 117، ح 6. [6]. سند گفتار حكيمانه: در مصادر آمده است كه قبل از مرحوم سيد رضى، جاحظ در المائة المختارة اين كلام حكمت آميز را آورده و بعد از سيد رضى آمدى در غررالحكم آن را با تفاوت مختصرى ذكر كرده و همچنين ابن القاسم در رياض الاخبار با بعضى اضافات آن را آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 296)   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا