قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... ۵ ـ در حدیثى از ابو عبیده جراح مى خوانیم که مى گوید: از رس
✨
✅ادامه تفسیر سوره آل عمران
🌷آیه ۲۳
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان از ابن عباس نقل شده که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) زن و مردى از یهود خیبر مرتکب زناى محصنه شدند با این که در تورات دستور مجازات سنگباران درباره این چنین اشخاص داده شده بود، چون آنها از طبقه اشراف بودند، یهود از اجراى این دستور در مورد آنها سر باز زدند، و پیشنهاد شد که به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مراجعه کرده داورى بطلبند، به این امید که مجازات خفیف ترى از طرف او درباره آنها تعیین شود. هنگامى که به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مراجعه کردند.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: همین تورات فعلى میان من و شما داورى مى کند، آنها پذیرفتند و ابن صوریا را که از دانشمندان آنان بود از فدک به مدینه دعوت کردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را شناخت فرمود: تو ابن صوریا هستى؟!
عرض کرد: بلى.
فرمود: تو اعلم علماى یهود مى باشى؟
گفت: این چنین فکر مى کنند!
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد قسمتى از تورات را که آیه رَجْم (سنگباران) در آن بود، پیش روى او بگذارند، او که قبلاً از جریان آگاه شده بود، هنگامى که به این قسمت رسید، دست روى آن گذاشت و جمله هاى بعد را خواند عبداللّه بن سلام که قبلاً از دانشمندان یهود بود و سپس اسلام اختیار کرده بود، حضور داشت فوراً متوجه پرده پوشى ابن صوریا شد، برخاست و دست او را از روى این جمله برداشت و آن را از متن تورات قرائت کرده، گفت: تورات مى گوید: بر یهود لازم است هر گاه زن و مردى مرتکب زناى محصنه شوند، هنگامى که مدرک کافى بر جرم آنها وجود داشته باشد، سنگ باران شوند.
سپس پیامبر دستور داد: مجازات مزبور طبق آئین آنها در مورد این دو مجرم اجرا شود، جمعى از یهود خشمناک شدند، این آیه درباره وضع آنها نازل گردید.(۱)
تفسیر:
🔻چرا تسلیم حق نیستند؟
به دنبال آیات گذشته، که سخن از محاجّه و بحث و گفتگوهاى لجوجانه گروهى از اهل کتاب به میان بود، در این آیات، روشن مى سازد که آنها تسلیم پیشنهادهاى منطقى نبودند، و انگیزه هاى این عمل و نتایج آن را نیز بازگو مى کند.
در آیه نخست مى فرماید: آیا مشاهده نکردى کسانى را که بهره اى از کتاب آسمانى داشتند و دعوت به سوى کتاب الهى شدند تا در میان آنها داورى کند، ولى عده اى از آنها روى گردانیدند و از قبول حق اعراض نمودند ؟ این در حالى بود که کتاب آسمانى آنها حکم الهى را بازگو کرده بود و آنها از آن آگاهى داشتند
(أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلى کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلّى فَریقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ).
آرى، آنها به همان حکم موجود در کتاب مذهبى خویش نیز گردن نمى نهادند و با بهانه جوئى و مطالب بى اساس از اجراى حدود الهى سرپیچى مى کردند.
ضمناً، از جمله أُوتُوا نَصِیْباً مِنَ الْکِتابِ بر مى آید که تورات (و در عبارت فوق گرچه حکم سنگباران صریحاً نیامده، ولى اصل مجازات اعدام آمده است، ممکن است نسخه هاى تورات که در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشته، داراى این عبارت نیز بوده است.
مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۹، صفحه ۶۹ ـ الصحیح من السیره ، جلد ۷، صفحه ۹۱ (با تلخیص)، دار الهادى، ۱۴۱۵ هـ ق ـ مجمع الزوائد هیثمى ، جلد ۶، صفحه ۲۷۱، دار الکتب العلمیه بیروت ۱۴٠۸ هـ ق ـ زاد المسیر ، جلد ۱، صفحه ۳۱۳، دار الفکر بیروت، طبع اول، ۱۴٠۷ هـ ق.
انجیلى) که در دست یهود و نصارى در آن عصر بود، تمام تورات و انجیل اصلى نبود، بلکه تنها قسمتى از آن بود، احتمالاً و قسمت بیشتر از این دو کتاب آسمانى، از میان رفته یا تحریف شده بود.
آیات دیگرى از قرآن مجید نیز این معنى را تأیید مى کند و شواهد و علایم تاریخى نیز مؤید آن است که اینجا جاى شرح آن نیست.
در آیه بعد، دلیل مخالفت و سرپیچى آنها را شرح مى دهد که آنها بر اساس یک فکر باطل، معتقد بودند: از نژاد ممتازى هستند (همان گونه که امروز نیز چنین فکر مى کنند و نوشته ها و اعمال آنها گواه بر نژاد پرستى شدید آنها است).
آنها معتقد بودند: ارتباط ویژه اى با پروردگار دارند تا آنجا که خود را فرزندان خدا مى نامیدند و مى گفتند: نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم .(۲)
🌱ادامه دارد..
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهآلعمران
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/حکمت ۴۳
✅الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران (اخلاقی،تاریخی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً .
🍂در ياد يكي از ياران، (خباب بن ارت) فرمود: خدا خباب بن ارت را رحمت كند، با رغبت مسلمان شد، و از روي فرمانبرداري هجرت كرد، و با قناعت زندگي گذراند، و از خدا راضي بود، و مجاهد زندگي كرد.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/حکمت ۴۳ ✅الگوهای انسانی (فضائل اخلاقی یکی از یاران (اخلاقی،تاریخی) ✨ وَ قَالَ (
✨
✅شرح حکمت ۴۳
🔹مجاهدى وارسته:
امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمايه خود تعريف و تمجيدى از يكى از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستين به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافى كه مى تواند براى همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گيرند. آن حضرت(عليه السلام) به هنگام ذكر نام «خبّاب بن الارت» چنين فرمود: «خدا رحمت كند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت كرد، به زندگى ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود»;
(وَقَالَ(عليه السلام):
فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الاَْرَتِّ: يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الاَْرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَهَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِىَ عَنِ اللَّهِ، وَعَاشَ مُجَاهِداً).
امام(عليه السلام) در اينجا پنج وصف مهم براى خبّاب به دنبال طلب رحمت الهى، براى او ذكر مى كند: نخست اسلام وى از روى عشق و علاقه و رغبت است نه از روى ترس و نه از روى طمع و نه به سبب تقليد كوركورانه. آرى او اسلام را به خوبى شناخت و به آن عشق ورزيد و مسلمان شد و بهترين دليل براى عشق و علاقه او به اسلام اين بود كه بارها مشركان او را شكنجه كردند كه دست از اسلام بر دارد، شكنجه ها را تحمل كرد و دست از دامان پيامبر نكشيد.
وصف دوم اينكه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش براى اطاعت خدا صورت گرفت. شايد هجرت بعضى از مكه به مدينه براى ترس از مشركان يا طمع در آينده اسلام بود; ولى اين مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت كرد و مى دانيم هجرت مهاجران فصل جديدى در تاريخ اسلام گشود، زيرا آنها با انصار مدينه دست به دست هم داده لشكر نيرومندى براى اسلام فراهم شد كه در سايه آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پيروز گردد و حكومت اسلامى به كمك آنها تحقق يابد. جالب اين كه در حالات خبّاب نوشته اند كه او در ميدان بدر و تمام غزواتى كه بعد از آن صورت گرفت از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) جدا نشد.
سوم اينكه او مرد قانعى بود و زندگى ساده و زاهدانه اى داشت و مى دانيم افراد قانع افرادى عزيز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بى خبر هرگز سر تعظيم فرود نمى آورند. در حقيقت او در اين كار از پيغمبر گرامى اسلام الگو مى گرفت.
در چهارمين جمله خشنودى او را از تقديرات الهى بيان مى كند با اين كه او دوران هاى سخت و طوفانى اسلام را از نزديك مشاهده كرد و زجر بسيار كشيد و تحمل شدائد نمود; اما با اين حال هميشه از خدا راضى بود; راضى از مقدرات الهى و به پاداش هاى نيك. قرآن مجيد درباره گروهى از مؤمنان راستين مى فرمايد:
«(رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه);
هم خدا از آنها راضى بود و هم آنها از خدا» (1) و درباره صاحبان نفس مطمئنه مى فرماید: «(راضِیَةً مَرْضِیَّةً);
هم آنها از خدا خشنود بودند و هم خدا از آنها خشنود».(2)
در پنجمین و آخرین توصیف مى فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود; در مکه جهادى آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونه اى که قسمت زیادى از پشت او سوخت; ولى هرگز از اسلام باز نگشت. در دوران مدینه که دوران جهادهاى سخت و سنگین اسلامى بود در تمام میدان هاى نبرد حضور داشت و مى جنگید و در دوران حکومت امیر مؤمنان على(علیه السلام) گفته اند در جنگ صفین و نهروان حضور داشت، هرچند بعضى از مورخان معتقدند او در اواخر عمرش بیمار بود و نتوانست در صفین شرکت کند و پیش از جنگ نهروان از دنیا چشم پوشید.
صفات بالا نشان مى دهد چه کسانى مى توانند محبوب اولیاء الله باشند و چه صفاتى انسان را به خدا و معصومان(علیهم السلام) نزدیک مى کند.
🔹نكته:
خباب بن ارتّ كه بود؟
«خباب بن ارت» كه كنيه او ابو عبدالله يا ابو محمد يا ابو يحيى بود از سابقين در اسلام و بزرگان صحابه. او از طايفه بنى تميم بود. در زمان جاهليت او را اسير كردند و به مكه آورند و فروختند و سپس آزاد شد. در عصر جاهليت كار او آهنگرى و ساختن شمشير بود. بعضى مى گويند: ششمين نفرى است كه اسلام را پذيرفت و بعضى معتقدند پس از چند نفرى به افتخار اسلام درآمد و همان گونه كه قبلاً اشاره كرديم او شكنجه هاى سختى از مشركان مكه ديد. در بعضى از تواريخ آمده است كه خليفه دوم در ايام خلافتش از او سؤال كرد: مشركان مكه با تو چه كردند؟ پشت خودش را نشان داد و گفت: نگاه كن. هنگامى كه خليفه آثار آتشى را كه بر پشت او افروخته بودند مشاهده كرد كه پس از سال ها باقى بود گفت: تا امروز پشت كسى را اين چنين نديده بودم و همان گونه كه در بالا اشاره شد، او در جنگ بدر و تمام غزوات اسلامى بعد از آن شركت داشت. در اواخر عمرش به كوفه رفت و در سال 37 و بعضى گفته اند 39 هجرى چشم از جهان بربست.
🍃ادامه در پست بعدی⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح حکمت ۴۳ 🔹مجاهدى وارسته: امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمايه خود تعريف و تمجيدى از يكى از
✨
✅ادامه شرح حکمت ۴۳
... بعضى گفته اند در جنگ صفين و نهروان در لشكر على(عليه السلام) بود در حالى كه از بعضى از روايات استفاده مى شود هنگامى كه امير مؤمنان از صفين بازگشت قبرى را در بيرون دروازه كوفه ديد. از صاحب آن پرسيد عرض كردند: قبر خباب است. او فرزندى داشت، كه در زمان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) متولد شده و حضرت نام «عبداللّه» را بر او نهاد. به اين ترتيب او هم جزء صحابه محسوب مى شد. او مردى پارسا و از شيعيان مخلص على(عليه السلام) بود كه خوارج وى و همسرش را به طرز بسيار بى رحمانه اى كشتند; او را ذبح و شكم همسرش را كه باردار بود پاره كردند. امير مؤمنان هنگامى كه جنايات خوارج را برمى شمرد، شهادت عبدالله را مطرح فرمود و آنها را مسئول خون او دانست(3). (4)
📚پی نوشت:
(1). مائده، آیه 119.
(2). فجر، آیه 28.
(3). استیعاب و أسد الغابه در شرح حال «خباب بن الارت» و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 171.
(4). سند گفتار حکیمانه: طبق بعضى از روایات، امام(علیه السلام) این جمله حکمت آمیز و جمله 44 را یک جا بیان فرمود و آن زمانى بود که از صفین باز مى گشت. هنگامى که به دروازه کوفه رسید هفت قبر در طرف راست دروازه مشاهده فرمود و گفت: این قبرها چیست؟ عرض کردند: اى امیر مؤمنان بعد از آنى که شما به سوى میدان صفین حرکت کردید «خباب بن ارتّ» (که از یاران قدیمى پیغمبر اکرم بود از دنیا رفت و وصیت کرده بود که او را در بیرون دروازه کوفه دفن کنند در حالى که در آن زمان مردم، مردگان خود را در اطراف خانه خویش دفن مى کردند (بعضى دیگر نیز که چنین دیدند مردگان خود را در کنار قبر خباب دفن کردند) آن گاه امام(علیه السلام) جمله بالا را بیان فرمود و سپس رو به سوى قبرهاى آنان کرد و جمله معروف: «السلام علیکم یا اهل الدیار...» را بیان فرمود. به هر حال این گفتار حکیمانه را پیش از سیّد رضى، نصر بن مزاحم در کتاب صفین و طبرى در تاریخ معروف خود و جاحظ در البیان و التبیین و ابو نعیم در حلیة الاولیاء و گروه دیگر نقل کرده اند (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 40 با تلخیص).
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/حکمت ۴۸
🍃رازداری و پیروزی(اخلاقی،سیاسی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ
✅و درود خدا بر او فرمود: پيروزي در دورانديشي، و دورانديشي در بكارگيري صحيح انديشه، و انديشه صحيح به رازداري است.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
Hekmat 048.mp3
3.98M
✅شرححکمت ۴۸
🔹راز داری و پیروزی(اخلاقیسیاسی)
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرححکمتهاینهجالبلاغه