eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳بخش ۲ ... بنابراين مقايسه کلام على(عليه السلام) با آنچه از ابوبکر نقل شده به
✨ ✅ادامه شرح خطبه ۳ بخش ۲ ... در اين جمله به چهار پديده رفتارى و روانى مردم در عصر خليفه دوّم اشاره شده است و اى بسا که آنها را از رييس حکومت گرفته بودند چرا که هميشه رفتار رييس حکومت بازتاب وسيعى در مردم دارد و از قديم گفته اند: «اَلنّاسُ عَلى دينِ مُلُوکِهِمْ». نخستين آنها حرکات و تصميم گيريهاى بى مطالعه که سبب مشکلات و نابسامانيها در جامعه مى گردد، بود. دوّم سرکشى و تمرّد از قوانين الهى و نظامهاى اجتماعى. سوّم رنگ عوض کردنهاى پى در پى و از راهى به راهى گام نهادن و از گروهى جدا شدن و به گروه ديگر پيوستن و بدون داشتن هدف ثابت زندگى کردن. چهارم انحراف از مسير حق و حرکت در مسير ناصواب و غير مستقيم بود. بى شک ـ همان گونه که بعداً به طور مشروح خواهيم گفت ـ سياست خارجى در عصر خليفه دوّم و فتوحات اسلامى و پيشرفت در خارج از منطقه حجاز، ذهنيّتى براى بسيارى از مردم درباره شکل اين حکومت ايجاد کرده بود که آن را در تمام جهات موفق مى پنداشته، کمتر به مشکلات داخلى جامعه مسلمانان نخستين بينديشند در حالى که همان گونه که امام(عليه السلام) در اين جمله ها اشاره فرموده است گروهى از مسلمانان بر اثر اشتباهات و خطاها و ندانم کاريها و اجتهاد در مقابل نصوص قرآن و پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، گرفتار نابسامانيهاى فراوانى از نظر اعتقاد و عمل و مسائل اخلاقى شدند و در واقع تدريجاً از اسلام ناب فاصله مى گرفتند و همانها سبب شد که سرانجام به شورشهاى عظيمى در دوران خليفه سوّم بينجامد و مقدّمات حکومت خودکامه اى در عصر خلفاى اموى و عبّاسى که هيچ شباهتى به حکومت اسلامى عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نداشت فراهم گردد. به يقين اين دگرگونى عجيب در يک روز انجام نگرفت و اشتباهات مستمرّ دوران خلفا به آن منتهى شد. امام در ادامه اين سخن مى افزايد: «هنگامى که اوضاع را چنين ديدم صبر و شکيبايى پيشه کردم با اين که دورانش طولانى و رنج و محنتش شديد بود» (فَصَبَرْتُ عَلى طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الِْمحْنَةِ). درست شبيه همان شکيبايى در دوران خليفه اوّل، ولى چون شرايط پيچيده تر و دوران آن طولانى تر بود رنج و محنت امام(عليه السلام) در اين دوران فزونى يافت. بعضى از شارحان نهج البلاغه گفته اند: امام اين جا به دو امر اشاره مى کند که هر کدام سهمى در ناراحتى او دارد; نخست طولانى شدن مدّت دورى او از محور خلافت و دورى خلافت از وجود او، و دوّم ناراحتى و رنجى که به سبب آثار و پديده هاى جدا شدن خلافت از محور اصلى در زمينه عدم نظم صحيح در اين امور دينى مردم حاصل شد. ولى به هر حال مصالح مهمترى ايجاب مى کرد که او سکوت کند و آنچه را که اهميّت کمترى دارد فداى آنچه که اهميّت بيشترى دارد نمايد. اين وضع همچنان ادامه يافت تا دوران خليفه دوّم نيز پايان يافت. نکته ها: 1ـ نمونه هايى از خشونت اخلاقى در عصر خليفه دوّم در حالات او مخصوصاً در دروان خلافت، مطالب زيادى در کتب دانشمندان اهل سنّت ـ اعم از کتب حديث و تاريخ ـ نقل شده که آنچه را در کلمات امام(عليه السلام) در فراز بالا آمده است دقيقاً تأييد مى کند. اين موارد بسيار فراوان است که به چند نمونه آن ذيلا اشاره مى شود: 1ـ مرحوم «علامه امينى» در جلد ششم «الغدير» از مدارک زيادى از کتب معروف اهل سنّت (مانند «سنن دارمى، تاريخ ابن عساکر، تفسير ابن کثير، اتقان سيوطى، درّالمنثور، فتح البارى و کتب ديگر) داستانهاى تکان دهنده اى درباره مردى به نام «صُبَيْغِ الْعَراقى» نقل مى کند. از تواريخ به خوبى استفاده مى شود که او مردى بود جستجوگر و درباره آيات قرآن پيوسته سؤال مى کرد ولى «عمر» در برابر سؤالات او چنان خشونتى به خرج داد که امروز براى همه ما شگفت آور است، از جمله اين که کسى نزد «عمر» آمد و به او گفت ما مردى را يافتيم که از تأويل مشکلات قرآن سؤال مى کند. «عمر» گفت: خداوندا به من قدرت ده که بر او دست بيابم! روزى «عمر» نشسته بود، مردى وارد شد و عمامه اى بر سر داشت، رو به «عمر» کرده، گفت: يا اميرالمؤمنين! منظور از «وَالذّاريات ذَرْواً فَالْحامِلاتِ وِقْراً» چيست؟ «عمر» گفت: حتماً همان هستى که من به دنبال او مى گشتم، برخاست و هر دو آستين را بالا زد و آن قدر به او شلاق زد که عمامه از سرش افتاد و بعد به او گفت به خدا قسم اگر سرت را تراشيده مى ديدم گردنت را مى زدم! سپس دستور داد لباسى بر او بپوشاند و او را بر شتر سوار کنند و به شهر خود ببرند، سپس خطيبى برخيزد و اعلام کند که «صبيغ» در جستجوى علم برآمده و خطا کرده است، تا همه مردم از او فاصله بگيرند. او پيوسته بعد از اين داستان در ميان قومش حقير بود تا از دنيا رفت در حالى که قبلا بزرگ قوم محسوب مى شد.(24) 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌺🌺🌿 📚نهج البلاغه خطبه۵۹ 🔹و قال ( عليه السلام ) > لما عزم علي حرب الخوارج و قيل له إن القوم عبروا جسر النهروان < مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ . # قال الشريف : يعني بالنطفة ماء النهر و هي أفصح كناية عن الماء و إن كان كثيرا جما و قد أشرنا إلي ذلك فيما تقدم عند مضي ما أشبهه . 🌿خطبه۵۹-درباره خوارج 🌷(به هنگام حركت براي جنگ با خوارج شخصي گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند امام فرمود) 🍃خبر از قتلگاه خوارج قتلگاه خوارج اين سوي نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقي نمي ماند، و از شما نيز ده نفر كشته نخواهد شد. (منظور امام از (نطفه) آب نهر است كه از فصيحترين كنايه در رابطه با آب هر چند زياد و فراوان باشد). 🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۰- و قال ( عليه السلام ) > لما قتل الخوارج فقيل له يا أمير المؤمنين هلك القوم بأجمعهم < كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّي يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِينَ . 🍃🌺🌺🌺🍃 نهج البلاغه/خطبه۶۰ 🔴خبر دادن از پايان كار خوارج 🍃 نه، سوگند به خدا هرگز! آنها نطفه هايي در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت، هرگاه كه شاخي از آنان سر برآورد قطع مي گردد تا اينكه آخرينشان به راهزني و دزدي تن در مي دهند 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح_صوتی_خطبه_۵۹_و_۶۰.mp3
5.77M
✅شرح خطبه ۵۹ و ۶۰ 🔹در باره خوارج /بنیاد‌مجازی‌نهج‌البلاغه کانال @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_26542.mp3
2.51M
✅ سوره‌ عبس 🎤صوت استاد منشاوی و تکرار کودک ⚘ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ✨نکته ها: ۱ ـ تغییرات شب و روز وُلُوج در لغت به معنى دخول اس
✨ ✅ادامه تفسیر سوره آل عمران ... مطابق این تفسیر، قرآن مسأله به هم ریختن قانون توارث را که بعضى از دانشمندان آن را از قوانین قطعى طبیعت مى دانند، اعلام مى دارد; زیرا انسان به خاطر داشتن آزادى اراده مانند موجودات بى جان طبیعت نیست که تحت تأثیر اجبارى عوامل مختلف باشد، و این خود یکى از قدرت نمائى هاى خدا است که آثار کفر را از وجود فرزندان کافر (آنها که مى خواهند واقعاً مؤمن باشند) مى شوید، و آثار ایمان را از وجود فرزندان مؤمن (آنها که مى خواهند واقعاً کافر باشند) از بین مى برد، و این استقلال اراده، که حتى مى تواند بر زمینه هاى مساعد و نامساعد ارثى پیروز گردد از ناحیه اوست. همین معنى در روایتى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به ما رسیده است چنان که در تفسیر الدرّ المنثور از سلمان فارسى نقل شده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در تفسیر آیه تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ... فرمود: یعنى مؤمن را از صلب کافر و کافر را از صلب مؤمن خارج مى سازد.(۴) ۳ ـ بخشش روزى بدون حساب جمله وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِساب به اصطلاح از قبیل ذکر عام بعد از خاص است; زیرا در جمله هاى قبل، نمونه هایى از روزى هاى خداوند به بندگان، بیان شده است و در این جمله مسأله، به صورت کلى و عمومى تر در تمام مواهب و ارزاق ذکر گردیده یعنى نه تنها عزت و حکومت، و حیات و مرگ به دست خدا است، که هر نوع روزى و موهبتى از ناحیه او است. جمله بِغَیْرِ حِساب: بدون حساب اشاره به این است که دریاى مواهب الهى آن قدر وسیع و پهناور است که هر قدر به هر کس ببخشد کمترین تأثیرى براى او نمى کند و نیاز به نگاه داشتن حساب ندارد; زیرا حساب را آنها نگه مى دارند که سرمایه محدودى دارند، و بیم تمام شدن یا کمبود سرمایه درباره آنها مى رود، چنین اشخاصى هستند که دائماً در عطایاى خود حسابگرند. مبادا سرمایه آنها از دست برود، اما خداوندى که دریاى بى پایان هستى و کمالات است، نه بیم کمبود دارد، و نه کسى از او حساب مى گیرد، و نه نیازى به حساب دارد. از آنچه گفته شد، روشن مى شود: این جمله، با آیاتى که بیان تقدیر الهى و اندازه گیرى، لیاقت و شایستگى افراد و حکمت و تدبیر آفرینش را بیان مى کند، منافاتى ندارد. ۴ ـ آزادى انسان و ارتباط آن با بودن همه چیز در اختیار خدا سؤال دیگرى در اینجا مطرح است و آن این که: از نظر قانون آفرینش، حکم عقل و دعوت انبیاء، هر کسى در کسب سعادت و خوشبختى، عزت و ذلت، تلاش و کوشش براى کسب روزى خویش مختار و آزاد است، پس چگونه در آیه فوق، همه اینها به خداوند نسبت داده شده است؟! پاسخ این سؤال این است: سرچشمه اصلى عالم آفرینش و تمام مواهب و قدرت هائى که افراد دارند، خداست، اوست که همه امکانات را براى تحصیل عزت و خوشبختى در اختیار بندگان، قرار داده; و اوست که قوانینى در این عالم وضع کرده که اگر پشت پا به آن بزنند، نتیجه آن، ذلت است; و به همین دلیل همه اینها را مى توان به او نسبت داد; ولى این نسبت هرگز منافات با آزادى اراده بشر ندارد; زیرا انسان است که از این قوانین و مواهب، از این قدرت ها و نیروها، حسن استفاده، یا سوء استفاده مى کند. 📚۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۱۷، صفحه ۱۶۹ و ۱۷٠ و جلد ۲٠، صفحه ۱۸۸ و ۱۸۹. ۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۱۷، صفحه ۱۷٠ و ۱۷۱ و جلد ۲٠، صفحه ۱۸۹ و ۱۹٠. ۳ ـ المیزان ، جلد ۳، صفحه ۱۴۳، انتشارات جامعه مدرسین، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۴۵، صفحه ۱۳۱ ـ العوالم الامام الحسین(علیه السلام) شیخ عبداللّه بحرانى، صفحه ۴۳۲، مدرسه امام مهدى(علیه السلام)، طبع اول، ۱۴٠۷ هـ ق. ۴ ـ بحار الانوار ، جلد ۶، صفحه ۱۵۶ و جلد ۶۴، صفحه ۸۸، ۹۲ و ۹۳ ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۲۱۵، دار المعرفة، طبع اول، ۱۳۶۵ هـ ق ـ کافى ، جلد ۲، صفحه ۵، دار الکتب الاسلامیة ـ تفسیر قرطبى ،ذیل آیه. توجه داشته باشید روایاتى که این معنى را مى رساند به عبارت یخرج الحى من المیت... و مخرج الحى... اشاره کرده، نه تخرج الحى... گر چه در کتاب درّ المنثور در ذیل همین آیه بالا نقل شده است. ⚘ @Nahjolbalaghe2