قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح از هر فرصتى براى هدایت آنها استفاده کردم، اما... در این آیات، در ادامه ر
🍃ادامه تفسیر سوره نوح
...اصولاً، ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه هاى فساد در وجود او مستحکم گردد، و در اعماق وجودش نفوذ کرده به صورت طبیعت ثانوى در آید، نه دعوت مردان خدا در او اثر مى بخشد، و نه پیام هاى رساى الهى فایده اى مى دهد.
🔹🔹🔹نکته ها:
۱ ـ راه و رسم تبلیغ
آنچه در آیات فوق درباره دعوت نوح آمده، در عین این که وسیله اى براى تسلّى خاطر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان اندکى که در مکّه به او پیوستند بود، یک برنامه عمومى و همگانى را براى همه مبلغان راه خدا ارائه مى دهد.
او، هرگز انتظار نداشت مردم دعوتش را اجابت کرده، در مرکز عمومى شهر جمع شوند، سپس با آرامش خاطر در حالى که همگان چشم به دهان او دوخته و گوش به سخنانش دارند، پیام الهى را به آنان برساند، بلکه از لحن آیات استفاده مى شود (و در بعضى از روایات نیز آمده:) او گاه به سراغ مردم در خانه هایشان مى رفت، یا در کوچه و بازار آنها را به طور خصوصى صدا مى زد، و با حوصله و لحن محبت آمیزى تبلیغ مى کرد، و گاه در مجالس عمومى که به منظورهاى دیگرى از قبیل جشن و عزا تشکیل شده بود مى رفت، و با صداى بلند و آشکار فرمان خدا را بر آنها مى خواند، اما همیشه با عکس العمل هاى نامطلوب و توهین و استهزاء، و گاه ضرب و جرح روبرو مى شد، ولى با این حال، هرگز دست از کار خود برنداشت.
این حوصله عجیب، و آن دلسوزى عجیب تر، و پشتکار و استقامت بى نظیر، سرمایه او در راه دعوت به آئین حق بود.
و شگفت انگیزتر این که: در طول نُهصد و پنجاه سال دعوتش، تنها حدود هشتاد نفر به او ایمان آوردند که اگر این دو عدد را بر یکدیگر تقسیم کنیم، روشن مى شود که براى هدایت هر یک نفر به طور متوسط حدود دوازده سال تبلیغ کرد!!.
آیا اگر مبلغان اسلامى از یک چنین استقامت و پشتکارى برخوردار باشند، اسلام با این محتواى غنى و جالب عالمگیر نخواهد شد؟!
۲ ـ فرار از حقیقت چرا؟
گاه، انسان تعجب مى کند: مگر ممکن است در زیر این آسمان، کسانى پیدا شوند که حتى حاضر به شنیدن حرف حق نباشند، و از آن فرار کنند؟ سخن از پذیرش نیست، سخن تنها از شنیدن است.
ولى، تاریخ مى گوید: این گونه افراد بسیار بوده اند.
نه تنها قوم نوح، به هنگامى که آنها را دعوت به توحید مى کرد انگشت در گوش نهاده و جامه بر سر و صورت مى پیچیدند، که حق را نشنوند و نبینند، بلکه در عصر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) طبق صریح قرآن گروهى بودند که وقتى صداى دل انگیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آیات قرآن بلند مى شد، با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغائى به راه مى انداختند که هیچ کس صداى او را نشنود، وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ:
کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، تا پیروز شوید .(۴)
در تاریخ خونین کربلا نیز آمده است: هنگامى که امام حسین(علیه السلام) سالار شهیدان مى خواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار کند، چنان جنجالى به راه انداختند که صداى امام در میان آنها گم شد.(۵)
امروز نیز، این برنامه ادامه دارد، منتهى در اشکال و چهره هاى دیگر، طرفداران باطل با انواع سرگرمى هاى ناسالم، موسیقى هاى مخرب مواد مخدر و مانند آن، چنان جوى فراهم کرده اند که مردم مخصوصاً جوانان نتوانند صداى دلنواز مردان خدا را بشنوند.
📚۱ ـ بقره، آیه ۲.
۲ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۱.
۳ ـ تفسیر فخر رازى ، جلد ۳٠، صفحه ۱۳۶.
۴ ـ فصلت، آیه ۲۶.
۵ ـ بحار الانوار ، جلد ۴۵، صفحه ۸.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🍃ادامه تفسیر سوره نوح ...اصولاً، ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً
۱۱یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً
۱۲وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً
۱۳ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً
۱۴وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً
ترجمه:
۱٠ ـ به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است.
۱۱ ـ تا باران هاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد،
۱۲ ـ و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سر سبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
۱۳ ـ چرا شما براى خدا عظمت قائل نیستید؟!
۱۴ ـ در حالى که شما را در مراحل مختلف آفرید (تا از نطفه به انسان کامل رسیدید)!
تفسیر⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً ۱۱یُرْسِلِ السّ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
...🍃پاداش دنیوى ایمان
نوح در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم لجوج و سرکش، این بار روى بشارت و تشویق تکیه مى کند، و به آنها وعده مؤکد مى دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند، خدا درهاى رحمت خویش را از هر سو به روى آنها مى گشاید، عرض مى کند: خداوندا من به آنها گفتم: از پروردگار خویش تقاضاى آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً).
نه تنها شما را از گناهان پاک مى سازد، که اگر چنین کنید باران هاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).(۱)
خلاصه، هم باران رحمت معنوى و هم باران پر برکت مادى او شما را فرا مى گیرد.
قابل توجه این که: مى گوید: آسمان را بر شما مى فرستد یعنى آن قدر باران مى بارد که گوئى آسمان دارد نازل مى شود! اما چون باران رحمت است، نه ویرانى مى آورد، و نه آسیبى مى رساند، بلکه در همه جا مایه خرمى، سر سبزى و طراوت است.
سپس، مى افزاید: و اموال و فرزندان شما را افزون مى کند (وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ).
و براى شما باغ هاى خرم و سرسبز و نهرهاى آب جارى قرار مى دهد (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً).
به این ترتیب، یک نعمت بزرگ معنوى، و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده، نعمت بزرگ معنوى، بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمت هاى مادى: ریزش باران هاى مفید، به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایه هاى انسانى)، باغ هاى پر برکت، و نهرهاى آب جارى.
آرى، ایمان و تقوا طبق گواهى قرآن مجید، هم موجب آبادى دنیا و هم آخرت است.
در بعضى از روایات آمده است: وقتى این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت، و بسیارى از اموال و فرزندانشان هلاک شدند، زنان عقیم گشتند و کمتر بچه مى آوردند، نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید، همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد، ولى آنها اعتنائى به او نکردند و همچنان سر سختى نشان دادند تا عذاب نهائى فرا رسید و همه را درو کرد!
سپس، بار دیگر به انذار باز مى گردد، و مى گوید: چرا شما از خدا نمى ترسید و براى خدا عظمت قائل نیستید ؟! (ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً).(۲)
در حالى که خدا شما را آفرینش هاى گوناگون داد (وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً).
نخست نطفه بى ارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت علقه و از آن پس به صورت مضغه در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمى آورید؟.
نه تنها از نظر جسمانى اشکال مختلفى به خود مى گیرید، که چهره روح و جان شما نیز دائماً در تغییر است، هر یک از شما استعدادى دارید، در هر سرى ذوقى و در هر دلى عشقى است، و همه شما دائماً دگرگون مى شوید، احساسات کودکى جان خود را به احساسات جوانى مى دهد، و آن هم جاى خود را به احساسات کهولت و پیرى مى بخشد.
و به این ترتیب، او در همه جا با شما است و در هر گام رهبرى و هدایت مى کند، و با این همه لطف و عنایت او، این همه کفران و بى حرمتى چرا؟
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ...🍃پاداش دنیوى ایمان نوح در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
...
🔹نکته:
رابطه تقوا و عمران و آبادى
از آیات مختلف قرآن، از جمله آیات فوق، این نکته به خوبى استفاده مى شود که: ایمان و عدالت مایه آبادى جامعه ها، و کفر، ظلم و گناه مایه ویرانى است.
در آیه ۹۶ اعراف مى خوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ:
اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى گشائیم .
و در آیه ۴۱ سوره روم مى خوانیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ:
فساد در خشکى و دریا بر اثر اعمال مردم ظاهر شد .
و در آیه ۳٠ شورى آمده است: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَة فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ:
هر مصیبتى به شما مى رسد به خاطر اعمال شما است .
و در آیه ۶۶ مائده آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ َکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ:
اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند، از آسمان و زمین روزى مى خورند (و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت) و آیات دیگرى از این قبیل.
این رابطه تنها یک رابطه معنوى نیست، بلکه علاوه بر رابطه معنوى که آثارش را به خوبى مى بینیم رابطه مادى روشنى نیز در این زمینه وجود دارد.
کفر و بى ایمانى، سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنى، و فراموش کردن ارزش هاى اخلاقى است، و این امور، سبب از میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه هاى اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهاى انسانى و اقتصادى، و به هم خوردن تعادل اجتماعى است.
بدیهى است: جامعه اى که این امور بر آن حاکم گردد، به سرعت عقب نشینى مى کند، و راه سقوط و نابودى را پیش خواهد گرفت.
و اگر مى بینیم، جوامعى هستند که با وجود عدم ایمان و تقوا از پیشرفت نسبى وضع مادى برخوردارند، آن را نیز باید مرهون رعایت نسبى بعضى از اصول اخلاقى بدانیم، که میراث انبیاى پیشین و نتیجه زحمات رهبران الهى، دانشمندان و علما در طول قرن ها است.
علاوه بر آیات فوق، در روایات اسلامى نیز روى این معنى زیاد تکیه شده است که: استغفار و ترک گناه، سبب فزونى روزى و بهبودى زندگى مى شود، از جمله:
در حدیثى از على(علیه السلام) آمده: أَکْثِرِ الاِسْتِغْفارَ تَجْلِبْ الرِّزْقَ: زیاد استغفار کن تا روزى را به سوى خود جلب کنى .(۳)
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمِدِ اللّهَ تَعالى، وَ مَنْ اِسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللّهَ، وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ:
کسى که خداوند نعمتى به او بخشیده، شکر خدا را به جا آورد، و کسى که روزیش تأخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند، و کسى که بر اثر حادثه اى غمگین گردد، بگوید: لا حول و لا قوة الا باللّه .(۴)
در نهج البلاغه نیز مى خوانیم: وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً...:
خداوند سبحان، استغفار را سبب فزونى روزى و رحمت خلق قرار داده، و فرموده: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است ، باران پر برکت آسمان را بر شما مى فرستد .(۵)
حقیقت، این است: مجازات بسیارى از گناهان، محرومیت هائى در این جهان است، و هنگامى که انسان از آن توبه کند و راه پاکى و تقوا را پیش گیرد، خداوند این مجازات را از او بر طرف مى سازد.(۶)
📚۱ ـ مِدْرار از ماده درّ (بر وزن جرّ)، در اصل به معنى ریزش شیر از پستان مادر است، و سپس به معنى ریزش باران به کار رفته، و مِدْرار صیغه مبالغه است.
۲ ـ وقار به معنى سنگینى و عظمت است، و تَرْجُونَ از ماده رجاء به معنى امید است که گاه توأم با خوف مى باشد، و مجموع جمله، به این معنى است که: چرا شما در برابر عظمت خدا خاضع نیستید.
۳ و ۴ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۴.
۵ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۱۴۳.
۶ ـ شرح دیگرى در این زمینه تحت عنوان گناه و ویرانى جامعه ها ذیل آیه ۵۲ سوره هود داشتیم (تفسیر نمونه ، جلد ۹، صفحه ۱۳۱).
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ... 🔹نکته: رابطه تقوا و عمران و آبادى از آیات مختلف قرآن، از جمله آ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
۱۵أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً
۱۶وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
۱۷وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الأَرْضِ نَباتاً
۱۸ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً
۱۹وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ بِساطاً
۲٠لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً
ترجمه:
۱۵ ـ آیا نمى دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکى بالاى دیگرى آفریده است.
۱۶ ـ و ماه را در میان آسمان ها مایه روشنائى، و خورشید را چراغ فروزانى قرار داده است؟!
۱۷ ـ و خداوند شما را همچون گیاهى از زمین رویانید.
۱۸ ـ سپس شما را به همان زمین باز مى گرداند، و بار دیگر شما را خارج مى سازد.
۱۹ ـ و خداوند زمین را براى شما فرش گسترده اى قرار داد.
۲٠ ـ تا از راه هاى وسیع و دره هاى آن بگذرید !
تفسیر⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ۱۵أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً ۱۶وَ جَعَلَ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
باغبان هستى، شما را چون گلى پرورش داد
حضرت نوح ، در بیانات عمیق و مستدل خود در برابر مشرکان لجوج، نخست، دست آنها را گرفته، به اعماق وجودشان برد، تا آیات انفسى را مشاهده کنند، (چنان که در آیات قبل گذشت)، سپس همان گونه که آیات مورد بحث مى گوید، آنها را به مطالعه نشانه هاى خدا در عالم بزرگ آفرینش دعوت کرده و آنان را به سیر آفاقى مى برد.(۱)
نخست، از آسمان شروع کرده، مى گوید: آیا نمى دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکى بالاى دیگرى آفریده است ؟! (أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللّهُ سَبْعَ سَماوات طِباقاً).(۲)
طباق مصدر باب مفاعله به معنى مطابقه است، گاه به معنى قرار گرفتن چیزى بالاى چیزى مى آید، و گاه به معنى هماهنگى و مطابقت دو چیز با یکدیگر است، و در اینجا هر دو معنى صدق مى کند.
مطابق معنى اول، آسمان هاى هفتگانه یکى بالاى دیگرى قرار دارد، و به طورى که در تفسیر آسمان هاى هفتگانه در گذشته گفته ایم، یک تفسیر قابل توجه این است که: تمام آنچه را ما با چشم مسلّح و غیر مسلّح از ستارگان ثوابت و سیّار مى بینیم، همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر، یکى ما فوق دیگرى بعد از آن قرار دارد که از دسترس علم و دانش انسان امروز بیرون است، و ممکن است در آینده این شایستگى را پیدا کند که آن عوالم، عجیب و گسترده را یکى بعد از دیگرى کشف کند.(۳)
و بنابر احتمال دوم، قرآن به هماهنگى و مطابقت آسمان هاى هفتگانه در نظم و عظمت و زیبائى اشاره مى کند.
پس از آن، مى افزاید: خداوند ماه را در میان آسمان هاى هفتگانه مایه نور و روشنائى براى شما قرار داد، و خورشید را چراغ فروزانى (وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً).
درست است که در آسمان هاى هفتگانه، میلیون ها میلیون کوکب فروزنده است که از خورشید و ماه ما نیز پرفروغ تر مى باشد، ولى آنچه براى ما مهم است و در زندگى ما اثر دارد، همین خورشید و ماه منظومه شمسى است که فضاى زندگى ما را یکى در روزها، و دیگرى در شب ها روشن مى سازد.(۴)
تعبیر به سراج (چراغ) درباره خورشید و نور در مورد ماه به خاطر آن است که: نور خورشید از درون خودش مى جوشد مانند چراغ، اما نور ماه از درون خودش نیست و شبیه بازتابى است که از آئینه منعکس مى شود، و لذا کلمه نور که مفهوم اعمى دارد در مورد آن به کار رفته است.
این تفاوت تعبیر، در آیات دیگر قرآن نیز دیده مى شود.
شرح بیشترى در این زمینه ذیل آیه ۵ سوره یونس آورده ایم.(۵)
و بار دیگر به آفرینش انسان باز مى گردد، و مى افزاید: خداوند شما را همچون گیاهى از زمین رویانید ! (وَ اللّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الأَرْضِ نَباتاً).(۶)
تعبیر به انبات و رویانیدن، در مورد انسان، به خاطر آن است که: اولاً: آفرینش نخستین انسان از خاک است.
ثانیاً: تمام مواد غذائى که انسان مى خورد و به کمک آن رشد و نمو مى کند از زمین است، یا مستقیماً مانند سبزى ها و دانه هاى غذائى و میوه ها، و یا به طور غیر مستقیم مانند گوشت حیوانات.
ثالثاً: شباهت زیادى در میان انسان و گیاه وجود دارد، و بسیارى از قوانینى که حاکم بر تغذیه، تولید مثل، نمو و رشد گیاهان است بر انسان نیز حکم فرما است.
این تعبیر، در مورد انسان بسیار پر معنى است و نشان مى دهد: کار خداوند در مسأله هدایت فقط کار یک معلم و استاد نیست، بلکه همچون کار یک باغبان است که بذرهاى گیاهان را در محیط مساعد قرار مى دهد، تا استعدادهاى نهفته آنها شکوفا گردد.
در مورد حضرت مریم نیز در آیه ۳۷ آل عمران مى خوانیم: وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً: خداوند به طرز شایسته اى گیاه وجود مریم را آفرید و پرورش داد اینها همه اشاره به همان نکته لطیف است.
بعد از آن به سراغ مسأله معاد که یکى دیگر از مسائل پیچیده براى مشرکان بوده است رفته، مى فرماید: سپس شما را به همان زمین که از آن روئیدید باز
مى گرداند، و بار دیگر شما را از آن خارج مى کند (ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً).
در آغاز، خاک بودید، بار دیگر به خاک بر مى گردید، و همان کسى که قدرت داشت در آغاز شما را از خاک بیافریند توانائى دارد بار دیگر بعد از خاک شدن لباس حیات در اندامتان بپوشاند.
این انتقال از مسأله توحید به معاد که به طرز بسیار جالبى در آیات فوق منعکس شده، بیانگر رابطه نزدیک این دو مسأله است، و به این ترتیب، نوح در مقابل مخالفان از طریق نظام آفرینش، هم استدلال بر توحید مى کند و هم از این طریق استدلال بر معاد.
مجدداً به آیات آفاقى و نشانه هاى توحید در عالم بزرگ، باز مى گردد و از نعمت وجود زمین، سخن مى گوید، مى فرماید: خداوند زمین را براى شما فرش گسترده اى قرار داد (وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ بِساطاً).(۷)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح باغبان هستى، شما را چون گلى پرورش داد حضرت نوح ، در بیانات عمیق و مستدل
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... نه آن چنان خشن است که نتوانید بر آن استراحت و رفت و آمد کنید، و نه آن چنان نرم است که در آن فرو روید و قدرت حرکت نداشته باشید.
نه چنان داغ و سوزان است که از گرمایش به زحمت بیفتید، و نه چنان سرد و بى حرارت است که زندگى روى آن براى شما مشکل گردد، به علاوه بساطى است گسترده و آماده و داراى همه نیازمندى هاى زندگى شما.
نه تنها زمین هاى هموار همچون فرش گسترده اى است، بلکه کوه ها به خاطر دره و شکاف هائى که در لابلاى آن وجود دارد و قابل عبور است نیز بساط گسترده اى مى باشد، هدف این است که از راه هاى وسیع و دره هائى که در این زمین قرار دارد، بگذرید، و به هر نقطه اى که مى خواهید بروید (لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً).
فِجاج (بر وزن مزاج) جمع فج (بر وزن حج) به معنى دره اى است که در میان دو کوه قرار دارد، و به جاده هاى وسیع نیز گفته مى شود.(۸)
به این ترتیب، نوح در این قسمت از سخنان خود، گاه به نشانه هاى خدا در آسمان ها و کواکب آسمانى اشاره مى کند، گاه به نعمت هاى گوناگون او در کره زمین، و گاه به ساختمان خود انسان و مسأله حیات و زندگى او، که هم دلیلى است براى شناخت خداوند و هم اثبات مسأله معاد.
ولى، نه آن انذارهاى نخستین و نه بشارت ها و تشویق ها و نه استدلالات منطقى هیچ یک در دل سیاه این قوم لجوج اثر نگذاشت، همچنان به مخالفت و کفر ادامه دادند و از قبول حق استنکاف جستند، که در آیات بعد سر انجام این خیره سرى را خواهیم دید.
📚۱ ـ در این که این سخنان دنباله کلام نوح است، یا جمله هاى مستقلى که به طور معترضه از سوى خداوند خطاب به مسلمانان صادر شده، در میان مفسران گفتگو است، ولى بسیارى از آنها ترجیح داده اند دنباله کلام نوح باشد، و ظاهر آیات نیز همین را اقتضا مى کند، و اگر بعد از این آیات جمله و قال نوح آمده، به خاطر آن است که نوح سخنانش را با مردم تمام کرده و رو به درگاه خدا آورده و از آنها شکایت مى کند.
۲ ـ طِباقاً ممکن است مفعول مطلق باشد یا حال .
۳ ـ درباره تفسیرهاى گوناگون آسمان هاى هفتگانه در ذیل آیه ۲۹ سوره بقره (جلد اول تفسیر نمونه) مشروحاً بحث کرده ایم.
۴ ـ از اینجا معلوم مى شود: ضمیر فِیْهِنَّ که ظاهراً به سماوات سبع بر مى گردد، هیچ مشکلى ایجاد نمى کند; زیرا سخن از نور و روشنائى براى ما است، بنابراین لزومى ندارد که فِى را به معنى مع یا ضمیر هنّ را به معنى آسمان دنیا بگیریم (دقت کنید).
۵ ـ جلد ۸، صفحه ۲۲۶.
۶ ـ در این آیه قاعدتاً باید أَنْباتا گفته شود، ولى آیه تقدیرى دارد و آن چنین است: أَنْبَتَکُمْ مِنَ الأَرْضِ فَنَبْتُمْ نَباتاً (تفسیر فخر رازى ، و ابوالفتوح رازى ).
۷ ـ بِساط از ماده بسط به معنى گستردن چیزى است، و لذا واژه بساط به هر چیز گسترده اى گفته مى شود که یک مصداق آن فرش است.
۸ ـ مفردات راغب ، ماده فج .
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۲۱قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّ خَس
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
لطف حق با تو مداراها کند...
هنگامى که نوح، آخرین تلاش خود را در طى صدها سال به کار زد، و آن قوم ، جز گروه اندکى، همچنان بر کفر، بت پرستى، گمراهى و فساد اصرار ورزیدند، از هدایت آنها مأیوس شد، رو به درگاه خدا آورد، و ضمن مناجات مستدلى از خداوند تقاضاى مجازات براى آنها کرد، چنان که در آیات مورد بحث مى خوانیم:
نوح گفت: پروردگارا! آنها نافرمانى من کردند، و از کسى پیروى نمودند که اموال و فرزندانش چیزى جز زیانکارى بر او نیفزوده است (قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّ خَساراً).
اشاره به این که: رهبران این قوم، جمعیتى هستند که تنها امتیازشان اموال و فرزندان زیاد است، آن هم اموال و فرزندانى که جز در مسیر فساد به کار گرفته نمى شود، نه خدمتى به خلق مى کنند، و نه خضوعى در برابر خالق دارند، و این امکانات فراوان، مایه غرور، طغیان و سرکشى آنها شده است.
اگر به تاریخ بشر نگاه کنیم، مى بینیم بسیارى از رهبران اقوام مختلف از همین قماش مردم بوده اند، کسانى که تنها امتیازشان اندوختن اموال حرام، و به وجود آوردن فرزندان ناصالح، سپس سرکشى، طغیان، و سر انجام تحمیل افکار خود بر توده هاى مستضعف و به زنجیر کشیدن آنها بوده است.
و مى افزاید: این رهبران ضال و مضل مکر عظیمى به کار بردند (وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبّاراً).
کُبّار که صیغه مبالغه از کبر است و در اینجا به صورت نکره ذکر شده، نشان مى دهد: آنها طرح هاى شیطانى عظیم و گسترده اى براى گمراه ساختن مردم، و ممانعت از قبول دعوت نوح ریخته بودند، اما این طرح ها چه بوده است؟ درست مشخص نیست.
احتمال دارد: همان مسأله بت پرستى بوده باشد; زیرا طبق بعضى از روایات، بت پرستى قبل از نوح سابقه نداشت، بلکه قوم نوح آن را به وجود آوردند، و مسأله از اینجا سر چشمه گرفت که در فاصله زمان آدم و نوح، مردان صالحى بودند که مردم به آنها اظهار علاقه مى کردند، شیطان (و انسان هاى شیطان صفت) از علاقه مردم سوء استفاده نمود، و آنها را تشویق به ساختن مجسمه آن بزرگان و گرامى داشت آن مجسمه ها کرد.
اما چیزى نگذشت که نسل هاى بعد، رابطه تاریخى این موضوع را فراموش کرده، تصور نمودند این مجسمه ها موجوداتى محترمند که باید مورد پرستش قرار گیرند، و به این ترتیب، به پرستش بتها سرگرم شدند، و مستکبران ظالم با اغفال آنها از این طریق، آنان را به بند کشیدند، و مکر بزرگ واقع شد.
آیه بعد، مى تواند گواه این مطلب باشد; زیرا بعد از اشاره سر بسته به این مکر بزرگ مى افزاید: رؤساى آنها گفتند: دست از خدایان و بت هاى خود برندارید (وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ).
و هرگز دعوت نوح را به خداى یگانه نپذیرید، خدائى که هرگز دیده نمى شود، و با دست قابل لمس نیست!.
مخصوصاً روى پنج بت تأکید کردند، و گفتند: بت هاى ود و سواع و یغوث و یعوق و نسر را هرگز رها نکنید، و دست از دامنشان نکشید ! (وَ لا تَذَرُنَّ وَدّاً وَ لا سُواعاً وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً).
از قرائن چنین استفاده مى شود که: این پنج بت امتیازات ویژه اى داشتند، و مورد توجه خاص آن قوم گمراه بودند، به همین دلیل، رهبران فرصت طلب آنان نیز روى عبادت آنها تکیه مى کردند.
در این که: این پنج بت از کجا پیدا شدند؟ روایات گوناگونى وجود دارد:
۱ ـ بعضى گفته اند: اینها نام پنج مرد صالح است که قبل از نوح مى زیستند، هنگامى که از دنیا رفتند، مجسمه هاى آنان را به عنوان یادگار به تحریک ابلیس ساختند و گرامى داشتند، و تدریجاً به صورت بت پرستى در آمد.
۲ ـ بعضى گفته اند: اینها نام هاى پنج فرزند آدم است که هر کدام از دنیا مى رفت، مجسمه او را براى یاد بود مى ساختند، ولى مدتى بعد، این مسائل فراموش شد و در عصر نوح(علیه السلام) موج پرستش آنها بالا گرفت.
۳ ـ بعضى دیگر معتقدند: اینها نام بت هائى است که در عصر خود نوح(علیه السلام)ساخته شد، و این به خاطر آن بود که نوح مردم را از طواف قبر آدم جلوگیرى مى کرد، گروهى به تحریک ابلیس به جاى آن، مجسمه هائى ساختند و به پرستش آنها مشغول شدند.(۱)
اتفاقاً، این بت هاى پنجگانه به عرب جاهلى منتقل شد، و هر قبیله اى یکى از این بت ها را براى خود برگزیدند، البته بسیار بعید است که خود آن بت ها منتقل شده باشد، بلکه ظاهر این است: نام آنها منتقل شد و بت هائى به این نام ها ساختند.
ولى بعضى از مفسران از ابن عباس نقل کرده اند: این بت هاى پنجگانه در طوفان نوح، دفن شد و در عصر جاهلیت عرب، شیطان آنها را بیرون کشید و مردم را به پرستش آن دعوت نمود.(۲)
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح لطف حق با تو مداراها کند... هنگامى که نوح، آخرین تلاش خود را در طى صدها
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
باز در این که این بت ها در میان قبائل عرب جاهلى چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است:
بعضى گفته اند: بت ود متعلق به طایفه بنى کلب در سر زمین دومة الجندل قرار داشت (شهرى در نزدیکى تبوک که امروز آن را جوف مى نامند).
و سواع متعلق به قبیله هذیل در سرزمین رهاط بود.
و بت یغوث به طائفه بنى قطیف یا طائفه بنى مذجح تعلق داشت.
و یعوق به طایفه همدان .
و نسر به طایفه ذى الکلاع از قبائل حمیر .(۳)
روى هم رفته، از این پنج بت، سه بت (یغوث و یعوق و نسر) در سرزمین یمن قرار داشت که با تسلط ذو نواس بر یمن از میان رفت و مردم آن سامان به آئین یهود گرویدند.(۴)
واقدى مورخ معروف مى گوید: بت ود به شکل مرد بود و سواع به صورت زن و یغوث به صورت شیر و یعوق به صورت اسب و نسر به صورت باز (پرنده معروف).(۵)
البته، عرب جاهلى مخصوصاً اهالى مکّه بت هاى دیگرى نیز داشتند که از جمله بت هبل بود که بزرگترین بت هاى آنان محسوب مى شد و در داخل خانه کعبه قرار داشت، و ۱۸ ذراع طول آن بود! و بت اساف در مقابل حجر الاسود و بت نائله در مقابل رکن یمانى (گوشه جنوبى خانه کعبه) و همچنین بت لات و عزّى بود.(۶)
سپس، نوح مى افزاید: خداوندا این رهبران گمراه و خود خواه گروه بسیارى را گمراه ساختند (وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً).(۷)
خداوندا! ظالمان را جز ضلالت میفزا (وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ ضَلالاً).
منظور از افزودن ضلالت و گمراهى ظالمان و ستمگران، همان سلب توفیق الهى از آنها است که سبب بدبختى آنها مى شود، و یا مجازاتى است که آنها به خاطر ظلمشان دریافت مى دارند، که خدا نور ایمان را از آنها مى گیرد، و تاریکى کفر را جانشین آن مى سازد.
و یا این خاصیت اعمال آنهاست که به خدا نسبت داده مى شود; زیرا هر موجودى هر تأثیرى دارد به فرمان او است (دقت کنید).
هر چه باشد، هیچ منافاتى با حکمت خداوند در مورد مسأله ایمان و کفر و هدایت و ضلالت ندارد، و سبب سلب اختیار نیز نمى شود.
سرانجام، در آخرین آیه مورد بحث، خداوند سخن آخر را در این زمینه چنین مى فرماید: به خاطر گناهانشان غرق شدند، و آنها را در آتش وارد ساختند، و یاورانى جز خدا نیافتند که در برابر خشم او از آنها دفاع کند (مِمّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْصاراً).(۸)
تعبیر آیه نشان مى دهد که: آنها بعد از غرق شدن، بلافاصله وارد آتش شدند، و این عجیب است که از آب فورا وارد آتش شوند! و این آتش همان آتش برزخى است; چرا که طبق گواهى آیات قرآن، گروهى بعد از مرگ، در عالم برزخ مجازات مى شوند، و طبق بعضى از روایات قبر یا باغى از باغ هاى بهشت است، یا حفره اى از حفره هاى دوزخ!.
این احتمال نیز داده شده که: منظور، آتش قیامت است، ولى از آنجا که وقوع قیامت قطعى است و فاصله زیادى ندارد، به صورت فعل ماضى ذکر شده است.(۹)
بعضى نیز احتمال دادند: منظور آتش دنیا است، مى گویند: به فرمان خدا در میان همان امواج طوفان آتشى ظاهر شد و آنها را در کام خود فرو کشید!.(۱٠)
📚۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴ ـ تفسیر على بن ابراهیم ـ تفسیر ابوالفتوح رازى و تفسیرهاى دیگر (ذیل آیات مورد بحث).
۲ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۱٠، صفحه ۶۷۸۷.
۳ و۴ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴ و اعلام القرآن ، صفحه ۶۳۱.
۵ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴.
۶ ـ مجمع البیان ، جلد ۱٠، صفحه ۳۶۴.
۷ ـ ضمیر در أَضَلُّوا به رؤسا و رهبران ثروتمند این گروه باز مى گردد، به قرینه آیه قبل که مى گوید: وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ: گفتند: بت هاى خود را رها نکنید .
ولى بعضى از مفسران، احتمال داده اند: ضمیر به بت ها باز مى گردد; چرا که آنها مایه گمراهى بودند (و شبیه آن در آیه ۳۶ ابراهیم نیز آمده است، اما نه به صورت ضمیر جمع مذکر، بلکه به صورت ضمیر جمع مؤنث) اما، این احتمال در آیه مورد بحث بسیار بعید به نظر مى رسد.
۸ ـ مِن در مِمّا خَطِیئاتِهِمْ به معنى باء سببیت یا لام تعلیل است و ما در اینجا زائده و براى تأکید مى باشد.
۹ ـ فخر رازى در تفسیر خود آن را به عنوان یک قول نقل کرده است، جلد ۳٠، صفحه ۱۴۵.
۱٠ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى ، جلد ۱۱، صفحه ۲۸٠
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح باز در این که این بت ها در میان قبائل عرب جاهلى چگونه تقسیم شد؟ گفتگو است
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً
۲۷إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً
۲۸رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً
🍃ترجمه:
۲۶ ـ نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روى زمین باقى مگذار!
۲۷ ـ چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند.
۲۸ ـ پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز; و ظالمان را جز هلاکت میفزا!
🌿تفسیر:
این قوم فاسد و مفسد باید بروند!
این آیات، همچنان ادامه سخنان نوح(علیه السلام) و شکایتش از قوم به درگاه خدا و نفرین درباره آنها است، مى فرماید:
نوح گفت: پروردگارا! احدى از کافران را روى زمین زنده مگذار ! (وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیّاراً).
این سخن را هنگامى گفت که: به طور کامل از هدایت آنها مأیوس شده بود، و آخرین تلاش و کوشش خود را براى ایمان آوردن آنها به کار زد و نتیجه اى نگرفت، و تنها گروهى اندک به او ایمان آوردند.
تعبیر به عَلَى الأَرْض: بر صفحه زمین نشان مى دهد: هم دعوت نوح جهانى بوده، و هم طوفان و عذابى که بعد از آن آمد.
دیّار (بر وزن سیّار) از ماده دار به معنى کسى است که در خانه اى سکنى مى گزیند، این واژه معمولاً در موارد نفى عام به کار مى رود، مثلاً گفته مى شود: ما فِى الدّارِ دَیّارٌ: در خانه احدى ساکن نیست .(۱)
آن گاه، نوح براى نفرین خود استدلال مى کند و مى افزاید: زیرا اگر آنها را واگذارى بندگانت را گمراه مى کنند، و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى آورند !
(إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاّ فاجِراً کَفّاراً).
این، نشان مى دهد که: نفرین انبیاء، از جمله نوح(علیه السلام) از روى خشم، غضب، انتقامجوئى و کینه توزى نبوده، بلکه روى یک حساب منطقى صورت گرفته است، و نوح مانند افراد کم حوصله اى نبود که با کوچکترین چیزى از جا در برود و دهان به نفرین بگشاید، بلکه بعد از نُهصد و پنجاه سال دعوت، صبر، شکیبائى و خون دل خوردن، و بعد از یأس کامل، زبان به نفرین گشود.
در این که نوح از کجا فهمید اینها دیگر ایمان نمى آورند، و علاوه بر آن، بندگان خدا را که در آن محیط بودند گمراه مى سازند، و از این گذشته نسل آینده آنان نیز فاسد و مفسد است؟!
بعضى گفته اند: از طریق آگاهى بر غیب بود که خدا به او داده بود.
این احتمال نیز داده شده که: نوح(علیه السلام) این مطلب را از وحى الهى استفاده کرد، آنجا که مى فرماید:
وَ أُوحِیَ إِلى نُوح أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ:
به نوح وحى فرستاده شد که از قوم تو احدى جز آنان که ایمان آورده اند، ایمان نخواهد آورد .(۲)-(۳)
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ۲۶وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... این احتمال نیز قابل قبول است که: نوح از مجراى طبیعى و محاسبات معمولى به این حقیقت رسیده بود; زیرا قومى که نُه صد و پنجاه سال با مؤثرترین بیانات، تبلیغ شوند و ایمان نیاورند، امیدى به هدایتشان نیست، و چون این گروه کافر اکثریت قاطع جمعیت را تشکیل مى دادند و همه امکانات در اختیار آنها بود، طبعاً براى اغواى دیگران کوشش مى کردند، و نسل هاى آینده چنین قومى قطعاً فاسد مى شدند، جمع میان این احتمالاًت سه گانه نیز ممکن است.
فاجر به معنى کسى است که گناه زشت و شنیعى مرتکب مى شود، و کفار مبالغه در کفر است، بنابراین تفاوت میان این دو واژه این است که: یکى مربوط به جنبه هاى عملى است، و دیگرى اعتقادى.
از مجموع این آیات، به خوبى استفاده مى شود: عذاب هاى الهى بر اساس حکمت است، جمعیتى که فاسد و مفسد باشند و نسل هاى آینده آنها نیز در خط فساد و گمراهى قرار گیرند، در حکمت خداوند حق حیات ندارند، طوفان یا صاعقه یا زمین لرزه، یا بلاى دیگرى، نازل مى شود و آنها را از صفحه زمین بر مى اندازد، همان گونه که طوفان نوح، زمین را از لوث وجود آن قوم شرور شستشو داد.
با توجه به این که این قانون الهى مخصوص زمان و مکانى نیست، باید توجه داشته باشیم: اگر امروز هم قومى فاسد، مفسد و فرزندانشان فاجر و کفار بودند، باید منتظر عذاب الهى باشند; چرا که در این امور تبعیضى وجود ندارد و این یک سنت الهى است.
تعبیر به یُضِلُّوا عِبادَک: بندگانت را گمراه مى کنند ممکن است اشاره به گروه اندک مؤمنانى باشد که در این مدت طولانى به نوح(علیه السلام) ایمان آوردند، و نیز ممکن است اشاره به توده هاى مستضعف مردم باشد که بر اثر فشار رهبران گمراه از آئین آنها پیروى مى کنند.
در آخرین آیه این سوره، نوح براى خودش و کسانى که به او ایمان آورده بودند، چنین دعا مى کند: پروردگارا! مرا بیامرز، همچنین پدر و مادرم، و تمام کسانى را که با ایمان وارد خانه من شدند، و تمام مؤمنین و مؤمنات را، و ظالمان را جز هلاکت میفزا (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظّالِمِینَ إِلاّ تَباراً).(۴)
این طلب آمرزش، براى این است که نوح مى خواهد بگوید: گرچه من صدها سال تبلیغ مستمر داشتم، و هر گونه زجر و شکنجه را در این راه تحمل کردم، اما چون ممکن است ترک اولائى در این مدت از من سر زده باشد، من از آن هم تقاضاى عفو مى کنم، و هرگز خود را در پیشگاه مقدست تبرئه نمى نمایم.
و چنین است حال اولیاء اللّه که بعد از آن همه زحمت و تلاش در راه خدا، باز هم خویش را مقصر مى دانند، و هرگز گرفتار غرور و خود بزرگ بینى نمى شوند، نه همچون افراد کم ظرفیت که با انجام یک کار کوچک، چنان مغرور مى شوند که گوئى از خداوند طلبکارند!.
نوح، در حقیقت براى چند نفر طلب آمرزش مى کند:
اول براى خودش، مبادا قصور و ترک اولائى از او سر زده باشد.
دوم براى پدر و مادرش، به عنوان قدردانى و حق شناسى از زحمات آنان.
سوم براى تمام کسانى که به او ایمان آوردند هر چند کم بودند، و سپس همراه او سوار بر کشتى شدند که آن کشتى نیز خانه نوح بود.
چهارم براى مردان و زنان باایمان در تمام جهان و در تمام طول تاریخ، و از اینجا رابطه خود را با مؤمنان سراسر عالم در تمام دوران بر قرار مى سازد.
ولى، در پایان باز تأکید بر نابودى ظالمان مى کند، اشاره به این که آنها به خاطر ظلمشان مستحق چنین عذابى بودند.
نکته ها:
🔹نوح(علیه السلام)، نخستین پیامبر اولوا العزم
قرآن مجید، در آیات فراوانى از نوح(علیه السلام) سخن مى گوید، و روى هم رفته در بیست و نُه سوره از قرآن درباره این پیامبر بزرگ، سخن گفته شده، و نام او ۴۳ بار در قرآن آمده است.
قرآن مجید، قسمت هاى مختلفى از زندگى او را دقیقاً شرح داده، قسمت هائى که بیشتر مربوط به جنبه هاى تعلیم، تربیت، پند و اندرز گرفتن مى شود.
مورخان و مفسران نوشته اند: اسم نوح(علیه السلام) عبد الغفار یا عبد الملک یا عبد الاعلى بوده، و از این نظر لقب نوح به او داده شده است که:
سالیان دراز بر خویشتن یا بر قوم خود نوحه گرى مى کرد، نام پدرش لمک یا لامک بود.
در مقدار عمرش اختلاف است، بعضى ۱۴۹٠ سال، و در بعضى از روایات ۲۵٠٠ سال آمده.
درباره قوم او نیز عمرهاى طولانى در حدود ۳٠٠ سال نوشته اند، آنچه مسلّم است این که: او عمرى بسیار طولانى داشت، و طبق صریح قرآن ۹۵٠ سال در میان قومش درنگ کرد (و مشغول تبلیغ بود).
نوح سه فرزند داشت به نام هاى حام ، سام و یافث
مورخان معتقدند: تمام نژادهاى امروز کره زمین به آن سه فرزند باز مى گردد:
گروهى از نژاد حامى هستند که در منطقه آفریقا ساکنند.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ... این احتمال نیز قابل قبول است که: نوح از مجراى طبیعى و محاسبات معمول
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
... گروه دیگرى از نژاد سامى هستند که در خاور میانه و خاور نزدیک سکنى دارند.
و نژاد یافث را ساکنان چین مى دانند.
در این که نوح(علیه السلام) بعد از طوفان چند سال زندگى کرد نیز گفتگو است: بعضى ۵٠ سال، و بعضى ۶٠ سال نوشته اند.
در منابع یهود (تورات کنونى) نیز بحث مشروحى پیرامون زندگى نوح آمده که در جهات زیادى با قرآن متفاوت است، و از نشانه هاى تحریف تورات مى باشد.
این بحث ها در فصل ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱٠ از سفر تکوین تورات ذکر شده است .
نوح فرزند دیگرى داشت به نام کنعان که با پدر مخالفت نمود، حتى حاضر نشد در کشتى نجات به او ملحق شود، و با بدان بنشست و ارزش خاندان نبوت را گم کرد، و طبق صریح قرآن سر انجام همچون سایر کفار در طوفان غرق شد.
در این که چند نفر در این مدت طولانى به نوح(علیه السلام) ایمان آوردند، و با او بر کشتى سوار شدند، نیز گفتگو است:
بعضى ۸٠ نفر و بعضى ۷ نفر! نوشته اند.
داستان نوح در ادبیات عربى و فارسى انعکاس فراوانى دارد، و بیشتر روى طوفان و کشتى نجات او تکیه شده است.(۵)
نوح ، اسطوره اى از صبر، شکر و مقاومت بود و گفته اند: نخستین کسى است که براى هدایت انسان ها علاوه بر منطق وحى از منطق استدلال و عقل نیز کمک گرفت، (همان گونه که در آیات این سوره به خوبى منعکس است) و به همین دلیل، حق بزرگى بر همه خداپرستان جهان دارد.
شرح حال نوح(علیه السلام) را با حدیثى از امام باقر(علیه السلام) پایان مى دهیم:
فرمود: نوح هنگام غروب و صبح، این دعا و نیایش را مى خواند:
🌷 أمْسَیتُ أَشْهَدُ أَنَّهُ ما أَمْسى بِى مِنْ نِعْمَة فِى دِیْن أَوْ دُنْیا فَاِنَّها مِنَ اللّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، لَهُ الْحَمْدُ بِها عَلَىَّ وَ الشُّکْرُ کَثِیْراً، فَأَنْزَلَ اللّهُ: اِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً فَهذا کانَ شُکْرَهُ:
شام کردم در حالى که گواهى مى دهم هر نعمتى در دین و دنیا دارم از خداوند یگانه اى است که شریک ندارد، بر من است که او را بر این نعمت ها ستایش کنم و بسیار شکر گویم.
به همین جهت خداوند در قرآن نازل فرموده که او بنده شکرگزارى بود و شکر نوح چنین بود .(۶)
۲ ـ در جمله رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً: پروردگارا مرا ببخش، پدر و مادرم را و هر مؤمنى در خانه من وارد شود .
در معنى بیت گفتگو است، و روى هم رفته چهار معنى براى آن ذکر شده: بعضى آن را به معنى خانه شخصى، بعضى مسجد، بعضى کشتى نوح، و بعضى آئین و شریعت او دانسته اند.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: منظور از بیت در اینجا ولایت است، هر کس وارد ولایت گردد در خانه انبیا وارد شده است (مَنْ دَخَلَ فِی الْوَلایَةِ دَخَلَ فِی بَیْتِ الأَنْبِیَاءِ(علیهم السلام)).(۷)
خداوندا! به ما توفیق مرحمت کن که از طریق پذیرش ولایت ائمه اهلبیت(علیهم السلام) در بیت انبیاء وارد شویم!
پروردگارا! به ما چنان استقامتى مرحمت کن که همچون پیامبران بزرگى مانند نوح، در راه دعوت به آئینت خسته نشویم، و هرگز از پاى ننشینیم!
بارالها! در آن هنگام که طوفان خشم و غضبت فرا مى رسد، ما را با کشتى نجات لطف و رحمتت رهائى ببخش!
آمِیْنَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ
🔹پایان سوره نوح(۸)
📚۱ ـ بعضى گفته اند: در اصل دَیوار (بر وزن حیوان) بوده، سپس واو تبدیل به یاء شده و در آن ادغام گشته، و دیّار گشته است ( البیان فى غرائب القرآن ، جلد ۲، صفحه ۴۶۵، و تفسیر فخر رازى ، ذیل آیات مورد بحث).
۲ ـ هود، آیه ۳۶.
۳ ـ به این معنى در روایات متعددى نیز اشاره شده است (به تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۸ مراجعه شود).
۴ ـ تَبار به معنى هلاکت است و به معنى زیان و خسارت نیز تفسیر شده است.
۵ ـ اعلام القرآن ، فرهنگ قصص قرآن ، دائرة المعارف دهخدا ماده نوح و بحار الانوار ، جلد ۱۱.
۶ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۱، صفحه ۲۹۱، حدیث ۳.
۷ ـ نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۹.
۸ ـ پایان تصحیح: ۷ / ۲ / ۱۳۸۳.
🔹پایان تفسیر سوره نوح
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح