✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۷)🔹 💡(۱۷) إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ ال
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۸)🔹
✅این آیه، اشاره به کسانى است که توبه آنها پذیرفته نمى شود، مى فرماید: براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند، و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا مى رسد، مى گوید: الآن توبه کردم، توبه نیست (وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الآْنَ).
دلیل آن هم روشن است; زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پرده ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، دید دیگرى براى او پیدا مى شود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر، و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مى بیند، و مسائل جنبه حسى پیدا مى کند.
🔹واضح است در این صورت، هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مى گردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند، از آن فرار مى کند.
مسلّم است اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهده ها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است.
🔹به همین دلیل، در قرآن مجید مى خوانیم: هنگامى که نخستین نشانه هاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مى گشت باب توبه بر روى آنها بسته مى شد، در سرگذشت فرعون مى خوانیم: حَتّى اِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ اِنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ الَّذِى آمَنَتْ بِهِ بَنُو اِسْرائِیْلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِیْنَ * الآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِیْنَ: تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت، صدا زد الآن ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم * اما به او گفته شد: الآن این سخن را مى گوئى! و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى! به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد .
از بعضى از آیات قرآن (مانند آیه ۱۲ سوره سجده ) استفاده مى شود: گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مى شوند، ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت. چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند، از کار خود پشیمان مى شوند.
🔹روشن است: این پشیمانى نه فضیلت است، نه افتخار و نه تکامل، و به همین جهت چنان توبه اى بى اثر است.
البته این آیه با روایاتى که مى گوید: توبه تا آخرین نفس پذیرفته مى شود، هیچگونه منافاتى ندارد; زیرا منظور از آن روایات، لحظاتى است که هنوز نشانه هاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده، و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است.
گروهى دیگر از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود، آنها هستند که در حال کفر از جهان مى روند، که در آیه مورد بحث درباره آنها چنین مى فرماید: و آنها که در حال کفر مى میرند، توبه براى آنها نیست (وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفّارٌ).
این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است.
اکنون این سؤال پیش مى آید: کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند چه موقع توبه مى کنند که توبه آنها پذیرفته نخواهد شد؟.
بعضى احتمال داده اند: توبه آنها در عالم دیگر پذیرفته نمى شود.
و بعضى احتمال داده اند: منظور از توبه در اینجا توبه بندگان نیست، بلکه توبه خداوند یعنى بازگشت او به عفو و رحمت مى باشد.
ولى ظاهر این است که، آیه هدف دیگرى را تعقیب مى کند، مى گوید: کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کرده اند، ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند، توبه هاى گذشته آنها نیز بى اثر است .
توضیح این که:
مى دانیم یکى از شرائط قبولى اعمال نیک انسان موافات بر ایمان ، یعنى با ایمان از دنیا رفتن است، و کسانى که در لحظه پایان زندگى کافر باشند، اعمال گذشته آنها (حتى اعمال نیکى که در حال ایمان انجام داده اند) طبق صریح آیات قرآن حبط و نابود مى گردد، توبه هاى آنان از گناه اگر چه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتى نابود خواهد شد.
به طور خلاصه، شرط قبولى توبه دو چیز است:
نخست: این که قبل از مشاهده نشانه هاى مرگ باشد.
دیگر این که: انسان، با ایمان از دنیا برود.
ضمناً از این آیه استفاده مى شود: انسان نباید توبه را به تأخیر اندازد; زیرا ممکن است به طور ناگهانى مرگ او فرا رسد و درهاى توبه به روى او بسته شود.
جالب توجه این که: تأخیر توبه که از آن به تسویف تعبیر مى کنند، در آیه فوق هم ردیف مرگ در حال کفر قرار داده شده است و این نشانه اهمیتى است که قرآن به این موضوع مى دهد.
در پایان آیه، مى فرماید: براى این هر دو دسته، عذاب دردناکى مهیا کرده ایم (أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً).
احتیاج به تذکر ندارد که: توبه علاوه بر آنچه گفته شد، شرائط دیگرى نیز دارد که در آیات مناسب به آن اشاره خواهد شد.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۱۲) نهجالبلاغه🔹 ✅وحدت عقیده 🔹خطبه در يك نگاه: ✅همان گونه كه از گفته «سي
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه های نهجالبلاغه🔹
🔹ادامه خطبه(۱۲)
✅وحدت عقیده
محکمترين پيوندها!
آنچه در اين خطبه آمده است بيان واقعيّت مهمّى در فرهنگهاى الهى است و پرده از روى مطلبى بر مى دارد که محاسبات دنياى مادّى هرگز قادر به بيان آن نيست.
امام مهمترين پيوند در ميان مؤمنان را پيوند مکتب مى شمرد که از هر پيوند ديگرى (نژاد)، زبان، منافع اجتماعى، ايده هاى حزبى و مانند آن) برتر و والاترست و شعاع اين پيوند الهى تمام زمانها و مکانها را فرا مى گيرد و همه انسانهاى گذشته و امروز و آينده را در يک مجموعه الهى و روحانى گردآورى مى کند.
مى فرمايد: تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جهان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزندو همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيمند.
دليل آن هم روشن است و آن اين که همه يک حقيقت را مى جويند و يک مطلب را مى طلبند و در يک مسير گام بر مى دارند و براى يک هدف شمشير مى زنند و به خاطر جلب رضاى خداوند يکتا تلاش و کوشش مى کنند.
با توجّه به اين اصل اساسى بسيارى از مسائلى که در قرآن و احاديث وارد شده است و براى بعضى يک معمّا جلوه مى کند حل مى شود.
در قرآن مجيد در داستان قوم «ثمود» مى فرمايد: «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّيها; پس آنها پيامبرشان (صالح) را تکذيب کردند و ناقه ايى را که معجزه الهى بود پى نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نيز آنها و سرزمينشان را به خاطر گناهانشان در هم کوبيد و با خاک يکسان کرد»!(2)
در حالى که تواريخ با صراحت مى گويد پى کننده ناقه تنها يک نفر بود، ولى از آن جا که ديگران نيز با او همدل و هم عقيده بودند فعل او به همه نسبت داده شده و مجازات همه را فرا گرفته است; و اين مفهوم همان کلامى است که مولا(عليه السلام) در جاى ديگر فرموده: «اَيُّهَا النّاسُ اِنَّما يَجْمَعُ النّاسَ الرِّضى وَ السُّخْطُ وَ اِنَّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمُودَ رَجُل واحِد فَعَمَّهُمْ اللهُ بِالْعَذابِ لَمّا عَمُّوهُ بِالرِّضا; اى مردم رضايت و نارضايى (نسبت به کارى) موجب وحدت پاداش و کيفر مى گردد، ناقه ثمود را يک نفر بيشتر پى نکرد امّا عذاب و کيفر آن، همه کافران قوم ثمود را شامل شد چرا که همه به عمل او راضى بودند».(3)
در داستان «جابر بن عبدالله انصارى» که روز اربعين شهادت امام حسين(عليه السلام) به زيارت قبر مبارکش آمد و غوغايى در آن جا بر پا کرد مى خوانيم که او ضمن زيارتنامه پرسوز و پرمحتوايش در برابر قبر امام حسين و يارانش، خطاب به قبر ياران کرده و مى گويد: من گواهى مى دهم شما نماز را بر پا داشتيد و زکات را ادا کرديد و امر به معروف و نهى از منکر نموديد با اهل الحاد پيکار کرديد و خدا را تا آخرين نفس پرستش کرديد، سپس افزود: «وَالَّذى بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَکْناکُمْ فيما دَخَلْتُمْ فيهِ;(4) سوگند به خدايى که محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمتها و پاداش الهى وارد شديد شريک و سهيم هستيم».
اين سخن چنان بود که حتّى دوست با معرفت «جابر»، «عطيّه» را در شگفتى فرو برد تا آن جا که زبان به اعتراض گشود و گفت: اى جابر ما چه کرده ايم که با آنها شريک باشيم، نه از درّه اى پايين رفتيم و نه از کوهى برآمديم و نه شمشير زديم در حالى که ياران حسين(عليه السلام) ميان سرها و بدنهايشان جدايى افتاد و فرزندانشان يتيم و همسرانشان بيوه شدند! جابر، اصلى را که در بالا به آن اشاره شد به استناد حديثى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به «عطيّه» يادآور شد و گفت: من از حبيب خدا رسول خدا شنيدم که مى فرمود: «مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْم اُشْرِکَ في عَمَلِهِمْ; کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد در عملشان شريک است».
سپس افزود: «سوگند به خدايى که محمّد را به حقّ به نبوّت برانگيخته، نيّت ياران من همان است که حسين و اصحابش بر آن بودند»!
در آيات قرآن کراراً «يهودِ» معاصر پيامبر اسلام را که در مدينه مى زيستند مخاطب قرار داده و آنها را به خاطر اعمالى که معاصران موسى نسبت به او انجام دادند سرزنش و مؤاخذه مى کند; در حالى که قرنها بلکه هزاران سال ميان آنها فاصله بود ولى چون آنها نسبت به اعمال نياکانشان علاقه مند و پايبند بودند تمام فاصله در نور ديده شده و همه در يک صف در برابر موسی قرار گرفتند
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ اعتقادی🔹
❓آيا از اياتی که می گوید : اکثرهم الظالمون، هم کالانعام بل هم اضل، اکثرهم لا يعلمون، برداشت ميشود که بيشتر انسانها در روز قيامت زيان کارند و بعبارتي حسرت سنگين دارند و به جهنم ميروند؟
✅پاسخ:
اينگونه آيات وضعيت مردم در دنيا رابيان ميکند و صحبتي از آخرت ندارد .
مطابق روايات خداوند صد رحمت دارد که تمام رحمت خداوند در دنيا فقط يک رحمت است و در زور قيامت با تمام صد رحمت با خلائق رفتار خواهد کرد. وخيلي از افرادي که فکر ميکنيم هيچ وقت بهشتي نخواهند بود اهل بهشت ميشوند.
بنابراين اين آيات ارتباطي به قيامت ندارد و واقعيت و وضعيت مردم در دنيا را ميفرمايد.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۸)🔹 ✅این آیه، اشاره به کسانى است که توبه آنها پذیرفته نمى شود،
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۹)🔹
💡یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً
ترجمه:
۱۹ ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان، از روى اکراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتى از آنچه را به آنها داده اید (از مهر)، تملک کنید! مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان، به طور شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید;) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد!
✅شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که این آیه درباره کسانى نازل گردیده که همسران خود را بدون این که همچون یک همسر با آنها رفتار کنند، نگه مى داشتند، به انتظار این که آنها بمیرند و اموالشان را تملک کنند.(۱)
و از ابن عباس نقل شده که: آیه فوق درباره افرادى نازل شده که همسرانشان مهر سنگین داشتند و در عین این که تمایل به ادامه زناشوئى با آنها نداشتند، به خاطر سنگین بودن مهر، حاضر به طلاق آنها نمى شدند، و آنها را تحت فشار قرار مى دادند تا مهرشان را ببخشند و طلاق گیرند.(۲)
جمعى از مفسران براى آیه فوق شأن نزول دیگرى نقل کرده، که متناسب با این آیه نیست، بلکه متناسب با آیه ۲۲ است که ما آن را به خواست خدا در ذیل همان آیه خواهیم آورد.
✅تفسیر:
باز هم دفاع از حقوق زنان
در آغاز سوره گفتیم آیات این سوره با بسیارى از اعمال نارواى دوران جاهلیت مبارزه مى کند، آیه مورد بحث به چند عادت ناپسند آن دوران اشاره کرده و به مسلمانان هشدار داده که آلوده آنها نشوند:
از جمله همان طور که در شأن نزول گفته شد، یکى از رفتارهاى ظالمانه مردان، در دوران جاهلیت این بود که با زنان ثروتمندى که از زیبائى بهره اى نداشتند ازدواج مى کردند، سپس آنها را به حال خود وامى گذاردند، نه آنها را طلاق مى دادند و نه همچون یک همسر با آنها رفتار مى نمودند، به امید این که مرگشان فرا رسد و اموالشان را تملک کنند، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست که از زنان از روى اکراه و ایجاد ناراحتى، ارث ببرید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً).
و به این ترتیب، عمل فوق را محکوم ساخته است.
و یکى دیگر از عادات نکوهیده آنها این بود که زنان را با وسائل گوناگون، تحت فشار مى گذاشتند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گیرند، این کار مخصوصاً بیشتر در موقعى بود که زن مهریه سنگینى داشت، آیه فوق این کار را ممنوع ساخته، مى فرماید: و آنها را تحت فشار قرار ندهید، به خاطر این که قسمتى از آنچه را به آنها پرداخته اید، تملک کنید (وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ).
ولى این حکم استثنائى دارد که در جمله بعد به آن اشاره شده است و آن این که: اگر آنها مرتکب عمل زشت و ننگینى گردند، شوهران مى توانند آنها را تحت فشار قرار دهند، تا مهر خود را حلال کرده و طلاق بگیرند، مى فرماید: مگر این که آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند (إِلاّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة).
در حقیقت این کار یک نوع مجازات و شبیه گرفتن غرامت در برابر کارهاى نارواى این دسته از زنان بود.
آیا منظور از فاحِشَة مُبَیِّنَة: عمل زشت آشکار در آیه فوق، خصوص اعمال منافى عفت است، یا هر گونه ناسازگارى شدید؟ در میان مفسران گفتگو است.
اما در حدیثى که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده، تصریح گردیده: مراد نشوز است.(۳)
گر چه مرحوم طبرسى مى گوید: اولى این است که هر گونه معصیتى را شامل شود.
و بعید نیست منظور هر گونه مخالفت شدید زن، نافرمانى و ناسازگارى را شامل شود، نه هر مخالفت جزئى; زیرا در مفهوم کلمه فاحشة اهمیت و فوق العادگى افتاده است و ذکر کلمه مُبَیِّنَة نیز آن را تأکید مى کند.
سپس دستور معاشرت شایسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صارد مى کند، مى فرماید: با آنها به طور شایسته معاشرت کنید (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ).
۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر آلوسى ، جلد ۴، صفحه ۲۴۱، ذیل آیه مورد بحث ـ فقه القرآن قطب راوندى، جلد ۲، صفحه ۱۸۳، کتابخانه آیت اللّه مرعشى نجفى، ۱۴٠۵ هـ ق.
۲ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۱٠٠، صفحه ۳۷۳ ـ تفسیر طبرى ، جلد ۴، صفحه ۲٠۷، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۵، صفحه ۹۴.
۳ ـ درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۱۳۲،
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۸۷)🔹 🔺نوميدى چرا؟ 💡امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود راه امیدوا
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت(۸۸)🔹
✅مرحوم سیّد رضى این گفتار حکیمانه امیر مؤمنان على(علیه السلام) را که توسط فرزندزاده گرامى اش امام باقر(علیه السلام) نقل کرده مى گوید: ابو جعفر محمد بن على الباقر(علیهما السلام) از آن حضرت چنین نقل کرده است که فرمود: «در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهى بود که یکى از آنها برداشته شد دومى را دریابید و به آن چنگ زنید»; (وَحَکَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَر مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیّ الْبَاقِرُ(علیهما السلام) أَنَّهُ قَالَ کَانَ فِی الاَْرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ، وَقَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَکُمُ الاْخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ).
آنگاه امام(علیه السلام) به شرح این دو بر اساس استنباطى که از یکى از آیات قرآن مجید کرده مى پردازد و مى فرماید: «اما امانى که برداشته شد وجود رسول الله(صلى الله علیه وآله) بود (که خداوند به برکت وجود او هرگز عذابى بر این امت نازل نکرد; ولى او از میان ما رفت) و امانى که باقى مانده استغفار است، همان گونه که خداوند متعال مى فرماید: «تا تو در میان آنها هستى خداوند آنها را عذاب نمى کند و تا آنان نیز از گناهان خود استغفار مى کنند خداوند عذابشان نخواهد کرد»; (أَمَّا الاَْمَانُ الَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه وآله)، وَأَمَّا الاَْمَانُ الْبَاقِی فَالاِْسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: وَما کانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ).
به گفته مرحوم سیّد رضى «این استنباط امام یک نمونه از بهترین استفاده ها و لطیف ترین استنباط ها از آیات قرآن کریم است»; (قالَ الرَّضىُ: وَهذا مِنْ مَحاسِنِ الاْسْتِخْراجِ وَلَطائِفِ الاْسْتِنْباطِ).
هنگامى که به عقل و خرد خویش رجوع کنیم نیز آنچه را که در این آیه مبارکه آمده و استنباطى را که امام(علیه السلام) از آن کرده درمى یابیم. پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق آیه شریفه (وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ)(1) رحمتى براى تمام جهانیان بود چگونه ممکن است این کانون رحمت الهى در میان امت باشد و خدا آنها را عذاب کند.
از سویى دیگر، استغفار یکى از وسایل جلب رحمت خداست، زیرا خودش بندگان را دعوت به استغفار کرده و وعده غفران و آمرزش داده و فرمود: «(قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ); اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته اید و مرتکب گناهان شده اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبه کنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(2)
بنابراین بعد از رحلت پیغمبر خدا و رفتن آن حضرت به دیار باقى مسلمانان مى توانند خود را به وسیله توبه و انابه و استغفار از عذاب الهى مصون دارند و امام(علیه السلام) با استنباطى که در بالا آمد راه را به آنها نشان داده و بر آن تأکید ورزیده است.
ایشان نه تنها مى توانند از عذاب الهى در امام بمانند بلکه با استغفار درهاى رحمت و نعمت و سعادت را مى توانند به روى خود بگشایند. همان گونه که در سوره «نوح» آمده است: «(اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَبَنِینَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَیَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهارا); من به آنها گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید او بسیار آمرزنده است تا باران هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد».(3)
مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود مى گوید: ضمیر در «لِیُعَذِّبَهُمْ» به اهل مکه بر مى گردد و منظور از «استغفار» در این آیه ترک شرک و روى آوردن به اسلام است، بنابراین معناى آیه این است که «خداوند اهل مکه را مادامى که پیغمبر در میان آنهاست عذاب نمى کند و بعد از او نیز اگر ایمان به رسالت آن حضرت بیاورند مجازات نخواهد کرد».(4)
به نظر مى رسد که مرحوم مغنیه مفهوم آیه را محدود کرده است، زیرا ظاهر آیه با توجه به این که ـ در سوره «انفال» که از سوره هایى است که در مدینه نازل گردیده وجود دارد ـ همه مسلمانان را شامل مى شود نه فقط اهل مکه را همچنین استغفار نیز معناى وسیعى دارد که هم گناه شرک و هم گناهان دیگر را در بر مى گیرد و مى دانیم بسیارى از عذاب هاى اقوام پیشین به سبب گناهانى بود که غیر از شرک انجام مى دادند; مانند عذاب قوم لوط.
پی نوشت:
(1). انبیا، آیه 107.
(2). زمر، آیه 53.
(3). نوح، آیه 10-12.
(4). فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 267.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ اعتقادی🔹
❓سوال:
چرا بايد #نماز رو به عربي خواند؟
✅پاسخ:
اولا: تعبدى بودن خواندن نماز به عربى:
یعنی #اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
✅روح عبادت بر تسليم است، انساني كه مي خواهد #عبادت خدا كند، كاري را انجام مي دهد كه #خداوند خواسته است.
🔹طبق آيات و #روايات و سيره #پيامبر، نماز به اين شكل واجب شده است اما نماز به عنوان يك دستور ديني بايد به همان قالبي كه خداوند مقرر فرموده ، انجام شود و ميزان تبعيت از اين دستورات حاكي از فلسفه اصلي جعل دستورات ديني یعنی #عبوديت حقيقي است
🔹دوم:ايجاد زبانى مشترك ميان مسلمانان و فراهم سازى وحدت بين المللى:
اگر امروزه نماز براي همه مسلمانان امري كاملا بديهي و مشابه است، نتيجه همين تعبّد و تلاش در همسان سازي فرم آن است
🔹سوم:اذكار نماز، به صورت دقيق در هيچ زباني ترجمه ندارد:
نمي توان مفاهيمي را كه در اذكار نماز است، به صورت دقيق ترجمه كرد. برخي از كلمات يا جملات، معاني بسياري در خود جاي داده كه با يك يا چند جمله نمی توان همه آن ها را بيان نمود (محمد تقى مصباح يزدى، قرآنشناسى، ص 102 - 92
).مثلا سوره حمد كه هيچ ترجمهاى كه بتواند تمام مفاهيم آن را بيان كند، نيست. حتى كلمه #الله، هيچ معادلى در زبان ديگر ندارد. كلمه خدا در زبان فارسى نيز معادل معناى الله نيست
🔹چهارم:
تجربه نشان داده آن جا كه انسان در كارهاي مختلف دخالت كرده ، آن ها را به صورتهاي مختلف در آورده كه گاهي با اصل خود فاصله دارد. ما اين مسئله را در اديان ديگر مشاهده مي كنيم كه دست بردن انسانها در دستورهاي ديني آن ها را به چه وضعي در آورده و گاهي آن را تحريف کرده و از بين برده است
امروزه در اديان ديگر چيزي نمي بينيم كه خواسته الهي باشد تا پيروان آن ها خود را موظف به انجام آن بدانند.
شايد يكي از رموز خواندن نماز به زبان عربي و با ديگر آداب، حفظ نماز بعد از قرنها است.
✔️نکته آخر اين که، تقيد بر حفظ زبان مادر، حقيقتي مهم است و در بسياري از اديان، اذكار ديني بر اساس همان زبان اصلي ادا مي گردد؛ همان گونه كه يهوديان حتي يهوديان ايران مقيدند آداب ديني خود را بر اساس زبان عبراني انجام دهند يا ارامنه ايران هم اصرار بر حفظ زبان ارمني در اجراي برنامه هاي ديني دارند
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۹)🔹 💡یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُ
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه تفسیر آیه (۱۹) و(۲۰) سوره مبارکه نساء🔹
💡ادامه تفسیر آیه(۱۹).....و به دنبال آن، اضافه مى کند: حتى اگر به جهاتى از همسران خود رضایت کامل نداشته باشید و بر اثر امورى آنها در نظر شما ناخوشایند باشند، فوراً تصمیم به جدائى و یا بد رفتارى نگیرید و تا آنجا که در قدرت دارید مدارا کنید; زیرا ممکن است شما در تشخیص خود گرفتار اشتباه شده باشید، و آنچه را نمى پسندید خداوند در آن خیر، برکت و سود فراوانى قرار داده باشد، مى فرماید: و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد (فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً).
🔹بنابراین، تا کارد به استخوان شما نرسد، سزاوار است معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید، به خصوص این که بسیار مى شود همسران درباره یکدیگر گرفتار سوء ظن هاى بى دلیل و حب و بغض هاى بى جهت مى گردند و قضاوت هاى آنها در این حال، غالباً نادرست مى باشد، تا آنجا که خوبى ها در نظرشان بدى و بدى ها در نظرشان خوبى جلوه مى کند، ولى با گذشت زمان و مدارا کردن، تدریجاً حقایق آشکار مى شود.
✅ضمناً باید توجه داشت تعبیر خَیْراً کَثیراً در آیه، مفهوم وسیعى دارد که یکى از مصادیق روشن آن فرزندان صالح، با لیاقت و ارزشمند است.
💡آیه(۲٠)وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً
🔹ترجمه: و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى شوید؟!
✅شأن نزول:
پیش از اسلام، رسم بر این بود: اگر مى خواستند همسر سابق را طلاق گویند و ازدواج جدیدى کنند، براى فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافى عفت متهم مى کردند، و بر او سخت مى گرفتند، تا حاضر شود مهر خویش را که معمولاً قبلاً دریافت مى شد بپردازد، و طلاق گیرد، و همان مهر را براى همسر دوم قرار مى دادند.
آیه فوق به شدت از این کار زشت جلوگیرى کرده و آن را مورد نکوهش قرار مى دهد.(۱)
✅تفسیر:
از مهریه همسر چیزى کم نگذارید
این آیه، نیز براى حمایت قسمت دیگرى از حقوق زنان نازل گردیده و به عموم مسلمانان دستور مى دهد: به هنگام تصمیم بر جدائى از همسر و انتخاب همسر جدید حق ندارند چیزى از مهر همسر اول خود را کم بگذارند، و یا اگر پرداخته اند، پس بگیرند، هر قدر هم مهر زیاد باشد، مى فرماید: اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید (وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً).
🔹همان طور که در سابق گفتیم، قِنْطار به معنى مال و ثروت زیاد است. راغب در کتاب مفردات مى گوید: اصل قنطار از قنطره به معنى پل است و چون اموال زیاد همچون پلى هستند که انسان در زندگى مى تواند از آنها استفاده کند، از این جهت به آن قنطار گفته اند.(۲)
زیرا فرض این است که: طلاق در اینجا به خاطر منافع شوهر صورت مى گیرد، نه به خاطر انحراف زن از جاده عفت، بنابراین دلیلى ندارد که حق مسلّم آنها پایمال شود.
🔹سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهلیت در این باره نموده، که همسر خود را متهم به اعمال منافى عفت مى کردند، مى فرماید: آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان متوسل به تهمت و گناه آشکار مى شوید (أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً).
✅یعنى اصل عمل، ظلم است و گناه، و متوسل شدن به یک وسیله ناجوانمردانه و غلط، گناه آشکار دیگرى است.
✔️پی نوشت:
۱ ـ تفسیر صافى ، جلد ۱، صفحه ۴۳۴، مکتبة الصدر، طبع دوم، ۱۴۱۶ هـ ق ـ تفسیر آلوسى ، جلد ۴، صفحه ۲۴۳، ذیل آیه مورد بحث.
۲ ـ براى توضیح بیشتر به جلد دوم تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ سوره آل عمران مراجعه فرمائید.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ✅ترجمه و شرح نامه(۳۱) نهجالبلاغه بخش(۲) 🔹محکم ترین وسیله نجات🔹 ابوالفرج اصفهانى در کتاب اغ
🔹ادامه ترجمه و شرح نامه(۳۱) نهجالبلاغهبخش سوم🔹
✅توصیه های اخلاقی
🔹اين احتمال نيز هست که منظور از آن بيزارى قلبى است که آثار آن در چهره انسان نمايان باشد که يکى از مراحل سه گانه نهى از منکر است و در حديثى امير مؤمنان على(عليه السلام) از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوه مُکْفَهِرَّة; پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به ما دستور داد که اهل منکر را با چهره اى عبوس ملاقات کنيم (تا از قيافه ما بدانند که از آنها بيزاريم)».(6)
🔹امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مى دهد مى فرمايد: «در راه خدا آن گونه که بايد و شايد جهاد کن و هرگز سرزنشِ سرزنش گران، تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد و در درياى مشکلات براى رسيدن به حق فرو شو هرجا که باشد»; (وَجَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم. وَخُضِ(7) الْغَمَرَاتِ(8) لِلْحَقِّ حَيْثُ کَانَ).
مى دانيم جهاد مراحل و مراتبى دارد; خواه جهاد نظامى با دشمن و خواه تلاش هايى ديگر در مسير حق. بعضى از مراحل آن شايسته مجاهدان واقعى نيست; شايسته آنها اين است که آخرين مرحله اى را که در توان دارند در اين راه به کار گيرند و جمله «جَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ» اشاره به همين معناست.
اما جمله «وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم» اشاره به اين است که گاهى افراد آلوده، اطراف انسان هاى مجاهد و مبارز را مى گيرند و با ملامت و سرزنش مى خواهند سدى بر سر راه آنها ايجاد کنند. امام(عليه السلام) مى فرمايد: هرگز اين سرزنش ها مانع راه تو نشود; هنگامى که راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنش گران به پيش تاز.
🔹از آنجا که در راه حق مشکلات فراوانى وجود دارد و حق جويان بدون پيکار با آنها، راه به جايى نمى برند، امام(عليه السلام) اين مشکلات را به امواج خروشان دريا تشبيه کرده و دستور مى دهد براى به دست آوردن گوهر حق، در اين امواج فرو شو تا به گوهر مطلوب برسى.
سخن امام(عليه السلام) در اين جمله ها برگرفته از آياتى از قرآن مجيد است; در آيه 78 سوره حج مى خوانيم: (وَجاهِدُوا فِى اللهِ حَقَّ جِهادِه) و در آيه 54 سوره مائده مى خوانيم: (يُجاهِدُونَ فِى سَبيلِ اللهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم).
بسيارى از مفسّران «حق جهاد» را به معناى اخلاص در نيّت تفسير کرده اند; ولى بايد توجّه داشت که مفهوم آن منحصر به اخلاص نيّت نيست، بلکه منظور اين است که مشکل ترين مرحله جهاد، جهاد با نفس و کسب خلوص نيّت است.
🔹امام(عليه السلام) در پايان اين بخش دو اندرز مهم ديگر به فرزندش مى دهد مى فرمايد: «در دين خود تفقّه کن (و حقايق دين را به طور کامل فرا گير) و خويشتن را بر استقامت در برابر مشکلات عادت ده که استقامت و شکيبايى در راه حق، اخلاق بسيار نيکويى است»; (وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ، وَعَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ(9) عَلَى الْمَکْرُوهِ، وَنِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ).
با توجّه به اينکه «تفقّه» از ريشه «فقه» به معناى فهم و درک است، منظور امام(عليه السلام)از جمله «وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ» اين است که حقايق دينى را اعم از اصول و فروع به طور کامل درک کن و تنها به صورت قناعت نکن، بلکه به عمق آنها آشنا شو.
جمله «عَوِّدْ نَفْسَکَ ...» اشاره به اين است که صبر و استقامت در مقابل مشکلات چيزى است که با تمرين به دست مى آيد. بايد آنقدر تمرين کنى و خويشتن را عادت دهى تا خلق و خوى تو گردد.
فقره «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ» اشاره به اين است که هر کار مثبتى با مشکلات و موانعى روبه روست. هرگاه انسان صبر و استقامت بر حق نداشته باشد، هرگز نمى تواند به آن دست يابد. چيدن يک گل بدون تحمل نيش خار ميسر نيست و برداشتن اندکى عسل از کندو غالباً با نيش زنبور همراه است. اگر استقامت در برابر مشکلات نباشد هيچ هدف مقدّسى به انجام نمى رسد.
در اينجا سزاوار است به اشعار پرمعنايى که ابوالاسود سروده است توجّه کنيم:
تَعَوّدُت مَسَّ الضُّرِّ حَتّى أَلَفْتُهُ * وَأَسْلَمَني طُولُ الْبَلاءِ إلَى الصَّبْرِ
وَ وَسَّعَ صَدْري لِلاَْذى کَثْرَةُ الاَْذى * وَکانَ قَديماً قَدْ يَضيقُ بِهِ صَدْري
إذا أَنَا لَمْ أَقْبَلْ مِنَ الدَّهْرِ کُلَّ ما *** أُلاقيهِ مِنْهُ طالَ عَتْبي عَلَى الدَّهْرِ
من خود را به درد و رنج ها عادت دادم تا به آن انس گرفتم و ادامه مشکلات مرا به صبر عادت داد.
فزونى رنج ها سينه مرا براى تحمل رنج گشاده ساخت، هرچند در گذشته در برابر آن تنگى سينه احساس مى کردم.
(من فکر مى کنم) اگر من همه حوادث جهان را (از تلخ و شيرين نپذيرم، پيوسته بايد دنيا را سرزنش کنم.(10)
پی نوشت:
6. کافى، ج 5، ص 58، ح 10.
10. معجم الادباء، ج 12، ص 38 به نقل شرح نهج البلاغه علاّمه تسترى، ج 8، ص 381.