«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ
این، هدایت خداست. که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى کند. و اگر مشرک
شوند، آنچه (از اعمال نیک) انجام داده اند، نابود مى گردد (و نتیجه اى عاید آنها نمى شود).
(انعام/۸۸)
***
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ۚ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَٰؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ
آنها کسانى هستند که کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به آنان دادیم.
و اگر این گروه (مشرکان) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمى ماند. زیرا) کسان دیگرى را نگاهبان آن مى سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند.
(انعام/۸۹)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه انعام آیه های(۸۵تا۸۷)🔹 امام فرمود: أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الر
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه انعام آیه های(۸۸و۸۹)🔹
💎سه امتیاز مهم
به دنبال ذکر نام گروه هاى مختلفى از پیامبران الهى در آیات گذشته، در اینجا اشاره به خطوط کلّى و اصلى زندگانى آنها شده، نخست مى فرماید:
این هدایت خدا است که به وسیله آن هر کس از بندگانش را بخواهد هدایت و رهبرى مى کند
✅(ذلِکَ هُدَى اللّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
🔹یعنى گر چه آنها مردان صالحى بودند و با نیروى عقل و اندیشه و با تمام وجود خود در طریق هدایت گام بر مى داشتند، ولى باز اگر توفیق الهى شامل حال آنها نمى شد، و دست پر مهر او، زیر بازوى آنها را نمى گرفت، امکان لغزش درباره همه آنها و هر کس، وجود داشته و دارد.
آنگاه براى این که کسى تصور نکند آنها به اجبار در این راه گام گذاشتند و همچنین کسى تصور نکند خداوند نظر خاص، استثنائى و بى دلیل در مورد آنها داشته است، مى فرماید:
اگر فرضاً این پیامبران با آن همه مقام و موقعیتى که داشتند مشرک مى شدند، تمام اعمالشان بر باد مى رفت
✅ (وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
🔹یعنى آنها نیز مشمول همان قوانین الهى هستند که درباره دیگران اجرا مى گردد، و تبعیضى در کار نیست.
* * *
🔹در آیه بعد به سه امتیاز مهم که پایه همه امتیازات انبیاء بوده اشاره کرده، مى فرماید: اینها کسانى بودند که کتاب آسمانى به آنان داده ایم و هم مقام حکم و هم نبوت
✅(أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ).
🔹البته منظور این نیست که: همه آنها داراى کتاب آسمانى بودند، بلکه چون سخن از مجموع آنها در میان است، کتاب به مجموع نسبت داده شده، درست مثل این است که، مى گوئیم: در فلان کتاب دانشمندان و کتب آنها معرفى شده اند، یعنى کتب آنهائى که کتابى تألیف کرده اند.
✔️ضمناً در این که منظور از حکم ، چیست؟ سه احتمال وجود دارد:
۱ ـ حکم، به معنى عقل، فهم و درک، یعنى علاوه بر این که کتاب آسمانى در اختیار آنها گذاشتیم قدرت درک و فهم آن را به آنها بخشیدیم; زیرا وجود کتاب بدون وجود درک و فهم قوى و کامل، اثرى نخواهد داشت.
۲ ـ مقام داورى، یعنى آنها در پرتو قوانین آسمانى که از کتاب الهى استفاده مى کردند، مى توانستند در میان مردم قضاوت کنند و شرائط یک قاضى و دادرس عادل، همگى در آنها به طور کامل جمع بود.
۳ ـ حکومت و زمامدارى; زیرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت، داراى مقام حکومت نیز بودند.
شاهد بر معانى فوق علاوه بر این که: معنى لغوى حکم با تمام این معانى تطبیق مى کند، این است که در آیات مختلف قرآن نیز حکم در این معانى به کار رفته است.
و هیچ مانعى ندارد که حکم در آیه فوق، در یک معنى جامع که همه مفاهیم سه گانه فوق را شامل شود، استعمال شده باشد; زیرا حکم در اصل ـ آن چنان که راغب در کتاب مفردات مى گوید ـ به معنى منع و جلوگیرى است، و از آنجا که عقل، جلو اشتباهات و خلافکارى ها را مى گیرد، همچنین قضاوت صحیح، مانع از ظلم و ستم است، و حکومت عادل جلو حکومت هاى نارواى دیگران را مى گیرد، در هر یک از این سه معنى استعمال مى شود.
البته همان گونه که اشاره کردیم، همه انبیاء داراى همه این مقامات نبودند، ولى هنگامى که احکامى به جمعى اسناد داده مى شود، لزومى ندارد که همه افراد آن جمع، داراى تمام آن احکام باشند، بلکه ممکن است بعضى از آنها فقط داراى بعضى از آن احکام باشند و لذا موضوع کتاب آسمانى که تنها براى عده اى از انبیاى نامبرده وجود داشته، مشکلى براى ما در فهم آیه فوق ایجاد نمى کند.
🔹سپس مى فرماید: اگر این جمعیت، یعنى مشرکان و اهل مکّه و مانند آنها، این حقایق را نپذیرند، دعوت تو بدون پاسخ نمى ماند; زیرا ما جمعیتى را مأموریت داده ایم که نه تنها آن را بپذیرند بلکه آن را محافظت و نگهبانى کنند، جمعیتى که در راه کفر گام بر نمى دارند و در برابر حق تسلیمند
✅(فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ).
🔹در تفسیر المنار و تفسیر روح المعانى از بعضى از مفسران نقل شده که منظور از این جمعیت، ایرانیان هستند، که به زودى اسلام را پذیرفتند و در پیشرفت آن با تمام قوا کوشیدند و دانشمندان آنها در فنون مختلف اسلامى کتاب هاى فراوان تألیف کردند.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۴۰)🔹 ✅بهترين راه مبارزه با فقر: 🔹میانه روی مانع فقر🔹 امام(عليه السلا
🔹شرح حکمت(۱۴۱)🔹
✅يكى از طُرُق آسايش:
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به واقعيتى درباره آسايش خانواده ها مى كند و مى فرمايد: «كمى عائله يكى از دو آسايش است»; (قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ).
انسان در دو حالت از نظر زندگى مادى در آسايش است: نخست اين كه مال و درآمد فراوانى داشته باشد كه جوابگوى عائله او باشد، هرچند عائله اش سنگين به نظر رسد و راه ديگر اين كه اگر درآمد او اندك است افراد خانواده او نيز كم باشند تا به زحمت نيفتد. اين در واقع تسلى خاطر براى كسانى است كه فرزندان كمى دارند و از كمى فرزندان رنج مى برند مثل اين كه در ميان مردم معمول است كه اگر كسى خانه كوچكى داشته باشد به او مى گويند غمگين نباش مشكلات تو كمتر است; هر كه بامش بيش برفش بيشتر. اين سخن شبيه چيزى است كه در كتاب «ادب الكتاب» آمده است كه مى گويد: «اَلْقَلُم أحَدُ اللِّسانَيْنِ وَالْعَمُّ أحَدُ الاَْبَوَيْنِ وَقِلَّةُ الْعِيالِ أَحَدُ الْيَسارَيْنِ وَالْقَناعَةُ أحَدُ الرِّزْقَيْنِ وَالْهَجْرُ أَحَدُ الْفِراقَيْنِ وَالْيَأْسُ أَحَدُ النَّجْحَيْنِ; قلم يكى از دو زبان و عمو يكى از دو پدر و كمى عيال يكى از دو آسايش و قناعت يكى از دو روزى و قهر كردن يكى از دو فراق و مأيوس شدن يكى از دو پيروزى است».(1)
در اين كه آيا اين سخن امام(عليه السلام) تشويقى بر تحديد نسل به هنگام محدود بودن درآمدهاست يا نه اختلاف نظر است. بعضى معتقدند كه اين كلام حكيمانه ناظر به مسئله تحديد نسل است و جامعه اسلامى را دعوت مى كند كه در صورت كمبودها، مواليد را كنترل كنند مبادا به زحمت بيفتند، در حالى كه جمعى ديگر عقيده دارند اين جمله چنين مفهومى را ندارد، بلكه تنها بيان واقعيت است و تسلى خاطرى است براى كسانى كه فرزندان كمى دارند و از آن رنج مى برند. درست مثل اين كه هرگاه كسى مركبى نداشته باشد به او مى گويند: نداشتن مركب سبب آسودگى از هزينه هاى مختلف آن است.
*
نكته:
آيا تحديد نسل صحيح است؟
انسان مخصوصاً در دنياى كنونى چهار نياز مهم دارد: نياز به تغذيه، لباس و مسكن، نياز به امور بهداشتى، نياز به كار و نياز به تحصيل علم و دانش. بديهى است كه اگر اين نيازها برآورده نشود فقر و بيكارى و بيمارى و جهل و بى سوادى بنيان جامعه را متزلزل مى كند به همين دليل محاسبه مى كنند كه منابع جامعه چند نفر را مى تواند به طور صحيح تغذيه كند و مراكز تحصيلى براى درس خواندن چه تعدادى كافى است، درمان و بهداشت و اشتغال به كار براى چه گروهى آماده است تا بر اساس آن آهنگ رشد جمعيت را همگام بسازند. به تعبير ديگر افزايش كميت هميشه موجب قدرت جامعه نيست بلكه گروه كمترِ داراى كيفيت بالا قدرتمند مى شوند، بنابراين كشورهايى در دنيا هست كه جمعيت آنها كم است; ولى بسيار قدرتمندند و به عكس كشورهاى پر جمعيتى را مى بينيم كه ضعيف و ناتوان اند.
در مقابل این تفکر، تفکر دیگرى است و آن این که گروهى مى گویند: ما در دستورات دینى مى بنییم توصیه به افزایش نسل شده; در حدیث معروفى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «تَناسَلُوا تَناکَحُوا فَإنّی أُباهی بِکُمُ الاُْمَمُ وَلَوْ بِالسِّقْطِ; ازدواج کنید تا نسل شما افزون شود که من به فزونى جمعیت شما حتى به بچه هایى که سقط مى شوند مباهات مى کنم». این مضمون در احادیث متعددى در منابع شیعه و اهل سنت آمده است.(2) در آیات قرآن نیز کثرت فرزندان یکى از نعمت هاى مهم الهى شمرده شده است; در داستان نوح پیغمبر مى خوانیم که به جمعیت کافران زمان خود مى گوید: «و گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، تا باران هاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرو فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد»; (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِّدْرَاراً * وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَال وَبَنِینَ وَیَجْعَلْ لَّکُمْ جَنَّات وَیَجْعَلْ لَّکُمْ أَنْهَاراً).(3)
از آیات دیگر قرآن نیز استفاده مى شود که همواره اقوام پیشین به کثرت اموال و فرزندان خود افتخار مى کردند و آن را دلیل بر قدرت خود مى دانستند. (وَقَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالا وَأَوْلاَداً).(4)
بنابراین نباید از کثرت نسل وحشت داشت، بلکه باید کوشید مشکلات چهارگانه آنها را حل کرد.
در برابر این دو گروه، گروه سومى هستند که مى گویند: زمان ها و مکان ها و شرایط مختلف است، هرگاه شرایط، شرایط فزونى نعمت، مسکن، مراکز تحصیلى و اشتغال زایى فراوان باشد فزونى نسل مطلوب است; اما در زمانى که آمار، با صراحت مى گوید: فزونى نسل با شرایط موجود هرچند تلاش و کوشش فراوان هم بشود نتیجه آن بیکارى و بیمارى و فقر است، باید به کنترل موالید پرداخت، زیرا هیچ گاه پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به یک امت فقیر و جاهل و بیمار افتخار نمى کند...ادامه⬇️
⬆️البته در بعضى از شرایط استثنایى حتما باید به تکثیر فرزندان پرداخت و آن در مواردى است که مخالفان جامعه ا بخواهند بافت آن جامعه را بر اثر تکثیر نسل به نفع خودشان تغییر دهند مثل آنچه در سرزمین هاى اشغال شده فلسطین و یا در جنوب کشورمان مى بینیم. در اینجا نمى توان ضوابط فوق را حاکم دانست و تماشاگر برهم خوردن بافت جمعیتى به نفع مخالفان بود.(5)
*
پی نوشت:
(1). مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 122 .
(2). عوالى اللئالى، ج 2، ص 125; کنزالعمّال، ج 16، ص 276 .
(3). نوح، آیه 10-12 .
(4). سبأ، آیه 35.
(5). سند گفتار حکیمانه: افزون بر آنچه در ذیل کلام حکمت آمیز پیش گفتیم، این کلام حکمت آمیز را قبل از سیّد رضى کسانى مانند جاحظ در البیان و التبیین و ابن شعبه حرانى در تحف العقول نقل کرده اند. همچنین ابوبکر صولى که از ادباى معروف است (متوفاى 336) در ضمن جمله هایى این جمله را آورده است و نیز از کلماتى است که عبدالعظیم حسنى در روایت معروف خود از امام جواد(علیه السلام) از جدش امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل کرده که در ذیل حکمت 221 خواهد آمد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 122)
🔵 حکمت ؛ گمشدهٔ مؤمن
💠 حكمت گمشده مؤمن است ؛ حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۸۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام) 📚 انتشارات پیام حق 8⃣2⃣(قسمت
📒 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
📖 قضاوتهای حضرت علی (علیه السلام)
📚 انتشارات پیام حق
9⃣2⃣(قسمت بیست و نهم) نفع و زیان حجرالاسود
🔻هنگامی که خلیفه دوم حجرالاسود را بوسید به آن خطاب کرد و گفت : می دانم که تو سنگی هستی و به کسی نه زیانی می رسانی و نه نفعی؛ اگر ندیده بودم که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) تو را می بوسید هرگز تو را نمی بوسیدم .
✨ امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عمر فرمود: بلکه این سنگ هم زیان می رساند و هم نفع .
🔻 عمر گفت : چگونه ؟
✨ آن حضرت فرمود :
آنگاه که خداوند از بنی آدم پیمان گرفت، عهدنامه ای برایشان نوشت و همین سنگ آن را در خود فرو برد .
پس در روز رستاخیز به وفای مؤمن و انکار کافر گواهی خواهد داد .
و این معنای دعایی است که مردم در موقع استلام حجر می خوانند :
«اللَّهُمَّ اِیماناً بِکَ وَتَصدِیقاً بِکِتابِکَ وَ وَفاءً بِعَهدِکَ» ؛ خدایا به تو ایمان می آورم و کتاب تو را تصدیق می کنم و به عهد تو وفا می نمایم.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2