eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۵ 🔸نشانه پستی دنیا 🔺 در پستى دنيا همين بس! درباره پستى دنيا و بى ارزش بودن ز
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۶ ✅ هر تلاشى سرانجام به نتيجه مى رسد، كم يا زياد: امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به تأثير جدّ و جهد بر وصول به مقاصد عالى كرده، مى فرمايد: «هركس براى رسيدن به چيزى تلاش كند يا به همه آن مى رسد يا به قسمتى از آن»; (مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ). بدون شك براى رسيدن به مقصود، عوامل زيادى بايد دست به دست هم بدهند ولى در ميان همه آن عوامل، نقش تلاش و كوشش از همه پررنگ تر است و تجربه نيز همين را نشان مى دهد كه بزرگان دنيا كه به مقاصد عالى دست يافته اند براثر كار و كوشش و تلاش فراوان بوده و حتى مخترعان و مكتشفان كه توانسته اند نيروهاى مختلف جهان طبيعت را به تسخير خود درآورَند، بر فراز آسمان پرواز كنند و يا به بعضى از كرات بالا برسند، در اعماق درياها سير كرده و ذخاير آن را كشف نمايند، نيروى اتم را در اختيار بگيرند و از آن براى مقاصد صلح جويانه استفاده كنند، به كشفيات فراوانى در علوم مختلف دست يابند و درهاى گنجينه هاى علوم را بگشايند، همه اين ها در سايه تلاش و كوشش و استقامت و پشتكار است. شبيه آنچه در گفتار حكيمانه بالا آمد در افواه دانشمندان مشهور است گاه به عنوان حديث از آن ياد مى شود و گاه به عنوان يك ضرب المثل عام و آن اين كه «من طلب شيئاً وَ جَدَّ وَجَد; كسى كه چيزى را طلب كند و جديت درباره آن داشته باشد آن را خواهد يافت» و نيز گفته اند: «مَن قَرَعَ باباً و لَجَّ وَلَج; كسى كه درى را بكوبد و اصرار كند سرانجام وارد مى شود». و شاعر نيز آن را به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت داده و مى گويد: گفت پيغمبر كه چون كوبد درى * عاقبت ز آن در برون آيد سرى شبيه آنچه در بالا آمد با تفاوتى در غررالحكم از على(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «مَنِ استَدام قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَج; كسى كه كوبيدن در را ادامه دهد و اصرار كند وارد مى شود».[1] تفاوتى كه گفتار حكيمانه مورد بحث با ساير آنچه در اين زمينه نقل شده، دارد اين است كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: اگر به تمام آنچه مى خواهيد، نائل نشويد لااقل به بخشى از آن خواهيد رسيد و اين نكته حائز اهميت است كه معمولا انسان به طور كامل ناكام نمى شود، گاه به تمام آنچه مى خواهد بر اساس سعى و كوشش مى رسد و گاه حداقل به بعضى از آن نائل مى شود. در حديث مشابهى نيز از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «ومَن يُكْثِر مِنْ قَرْعِ بابِ المَلِك يُفْتَحُ له; كسى كه بسيار درِ خانه پادشاه (خداوند عالم هستى) را بكوبد سرانجام براى او گشوده خواهد شد».[2] اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه براى رسيدن به مقصود كوشش فردى نتيجه بخش نيست و بايد از ديگران نيز در امور عمومى كمك گرفت، پيدا كردن اعوان و انصار و ياران نيز نتيجه طلب و تلاش و كوشش انسان است، بنابراين آنچه در اين گفتار حكيمانه آمد با آنچه در خطبه 5 نهج البلاغه آمده كه مى فرمايد: «أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجِنَاح; كسى كه با كمك ياران قيام كند رستگار و پيروز مى شود» منافاتى ندارد. آخرين نكته اى كه لازم مى دانيم در اين جا يادآور شويم اين است كه آنچه در كلام امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه آمده حكم غالبى است چرا كه ممكن است در بعضى از موارد، مطلوب انسان به قدرى پيچيده و مشكل باشد و يا گاهى غير ممكن به نظر برسد كه با تلاش و كوشش فراوان نيز به آن دست نيابد.[3] *** پی نوشت: [1]. غررالحكم، ح 3758. [2]. اعلام الدين، ص 192. [3]. سند گفتار حكيمانه: اين كلام شريف را ميدانى در مجمع الامثال آورده است، صاحب كتاب مصادر بعد از ذكر اين مطلب مى گويد: ما بارها گفته ايم كه ميدانى كتابش را از كتب پيشينيان گردآورى كرده (نه از نهج البلاغه) و قاضى قضاعى نيز در كتاب دستور معالم الحكم آن را ذكر كرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 280)" ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۳۸۵_و_۳۸۶.mp3
9.76M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۳۸۵ و ۳۸۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 قسم دروغ ☀️ پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: کسی که قسم می خورد و می داند دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است. 📚سفینه البحار، ج1، ص297 👈اصولا قسم خوردن خوب نیست و خدا نکند که این قسم دروغ باشد! و وای اگر با این قسم دروغ منافع کسی را از بین ببریم و حق کسی را پایمال کنیم! این به منزله جنگ با خداست، پس حواسمان به این زبان باشد که چه می گوئیم.. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅اطعام روز غدیر معادل با اطعام تمام انبیاء و تمام صالحین است... 🎥 استاد حسینی قمی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و یک 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻤ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و دو 🔷 ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻋﺜﻤﺎﻥ، ﻳﺎﺭﻳﺶ ﻧﻜﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ ﻫﻢ، ﻏﻀﺒﻨﺎﻙ ﻧﮕﺸﺘﻲ ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﻋﺎﺹ ﻣﮕﺮ ﺗﻮ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺮﻭﺟﺖ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺣﺒﺸﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺴﺮﻭﺩﻱ؟ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﺳﻔﺮﻱ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻃﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﭼﻴﺰ ﺑﻲ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﻧﺎﺁﺷﻨﺎﺋﻲ ﻧﺒﻮﺩ. ﺑﺪﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺍ ﻭﻝ ﻛﻦ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻱ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﻭﺍﻥ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﻴﺎﺑﻢ. ﺟﻌﻔﺮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺍﻍ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﻮﺕ ﻭ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﭘﺴﺖ ﻛﻨﻢ. ﻣﻦ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﺣﻤﺪﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﺮ ﮔﻮﺗﺮﻳﻦ ﺍﺷﺨﺎﺻﻢ. ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺷﺶ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻋﺘﺒﻪ (ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻌﻪ) ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ (ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﻣﻘﺎﻡ) ﭼﻮﻥ ﻃﻠﺎﻱ ﺳﺮﺥ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ (ﺩﺭ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ) ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻭ ﻏﻴﺎﺑﺸﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﻓﺮﻭ ﻧﮕﺬﺍﺭﻡ. ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺖ ﻭﺍﻟﺎ ﻋﻨﺎﻥ ﻣﺮﻛﺒﻢ ﺭﺍ (ﻳﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮﻡ ﺭﺍ) ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ. ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ، ﺳﺒﻂ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺩﺭ ﺹ 14 "ﺗﺬﻛﺮﻩ"ﺍﺵ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 103 "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ" ﺍﺵ ﻭ ﺯﻛﻲ ﺻﻔﻮﺕ ﺩﺭﺝ 2 ﺹ 12 " ﺟﻤﻬﺮﻩ ﺍﻟﺨﻄﺐ" ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻭ ﺑﻴﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ (ﻉ): 1- ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﺗﺎ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻲ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﻭﻣﻴﻦ ﺳﻔﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺣﺪﻭﺩ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﺳﻪ ﺗﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺠﺪﻩ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ (ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻲ ﻉ) ﺑﻮﺩ ﻣﻮﻗﻌﻴﻜﻪ ﻗﺮﻳﺶ [ ﺻﻔﺤﻪ 248] ﻫﺠﺮﺕ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺒﺸﻪ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺎﺋﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺣﺒﺸﻪ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺭﺍ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﺎﻥ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩ ﻭﺁﻧﺪﻭ ﻣﺎﻳﻮﺱ ﺑﻪ ﻣﻜﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ. 2- ﺳﺨﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺑﻪ ﺭﻓﻴﻘﺖ ﺭﺷﮓ ﺑﺮﺩﻱ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺳﺒﺐ ﺳﺨﻦ ﭼﻴﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻱ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﺣﺒﺸﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻫﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺑﻮﺩ. ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﻣﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻳﻜﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺳﺎﺧﺖ. ﺩﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﺒﻬﺎ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﻛﺸﺘﻲ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺳﺨﺖ ﻣﺴﺖ ﺷﺪ، ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺍ ﺑﺒﻮﺱ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﻋﻤﺎﺭ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﺪ، ﺯﻥ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﻟﺒﺎﺧﺘﻪ ﺍﻭ ﮔﺸﺖ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﻛﺎﻣﻲ ﺑﺮﮔﻴﺮﺩ ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﺍﻣﺘﻨﺎﻉ ﻛﺮﺩ. ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺷﺪ ﺗﺪﺑﻴﺮﻱ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺑﺮ ﻟﺒﻪ ﺳﻜﺎﻥ ﻛﺸﺘﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﻝ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ، ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺑﻠﺎﺩﺭﻧﮓ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻳﺎ ﺍﻓﻜﻨﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﺷﻨﺎﻛﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺸﺘﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﻭﻟﻲ ﻛﻴﻨﻪ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻝ ﮔﺮﻓﺖ ﭼﻪ، ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﻭﻗﺼﺪ ﻛﺸﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 آدم و فریبکارى شی
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۱۵و۱۲۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ پس از آن خداوند آسایش بهشت، درد و رنج محیط بیرون آن را براى آدم چنین شرح مى دهد: تو در اینجا گرسنه نخواهى شد و برهنه نمى شوى (إِنَّ لَکَ أَلاّ تَجُوعَ فِیها وَ لاتَعْرى). * * * و تو در آن تشنه نخواهى شد و آفتاب سوزان آزارت نمى دهد (وَ أَنَّکَ لاتَظْمَؤُا فِیها وَ لاتَضْحى). در اینجا سئوالى براى مفسران مطرح شده و آن این که: چرا در این آیات تشنگى با تابش آفتاب، و گرسنگى با برهنگى ذکر شده، در حالى که معمولاً تشنگى را با گرسنگى همراه مى آورند؟ در پاسخ این سؤال چنین گفته اند: میان تشنگى و تابش آفتاب پیوند انکارناپذیرى است.(۲) و اما جمع میان گرسنگى و برهنگى ممکن است به خاطر این باشد که گرسنگى نیز نوعى از برهنگى درون از غذا است! (بهتر این است که گفته شود برهنگى و گرسنگى دو نشانه مشخص فقر است که معمولاً با هم آورده مى شوند). به هر حال، در این دو آیه به چهار نیاز اصلى و ابتدائى انسان، یعنى نیاز به غذا، آب، لباس و مسکن (پوشش در مقابل آفتاب) اشاره شده است، تأمین این نیازمندى ها در بهشت به خاطر وفور نعمت بوده است، و در واقع ذکر این امور، توضیحى است براى آنچه در جمله فَتَشْقى (به زحمت خواهى افتاد) آمده است. * * * اما با این همه، شیطان کمر عداوت و دشمنى را با آدم بسته بود، به همین دلیل آرام ننشست و شروع به وسوسه آدم کرده گفت: اى آدم! آیا درخت عمر جاویدان را به تو نشان بدهم؟ که هر کس از میوه آن بخورد، همیشه زنده خواهد بود، آیا راه رسیدن به حکومت و سلطنت همیشگى را مى خواهى بدانى ؟! (فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْک لایَبْلى). وسوسه در اصل، به معنى صداى بسیار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افکار بى اساس به ذهن، گفته شده، اعم از این که از درون خود انسان بجوشد و یا کسى از بیرون، عامل آن شود. در واقع شیطان حساب کرد، تمایل آدم(علیه السلام) به چیست و به اینجا رسید که: او تمایل به زندگى جاویدان و رسیدن به قدرت بى زوال دارد، لذا براى کشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار، از این دو عامل استفاده کرد. به تعبیر دیگر همان گونه که خداوند به آدم وعده داد اگر شیطان را از خود دور سازى، همیشه در بهشت مشمول نعمت هاى پروردگارت خواهى بود، شیطان نیز در وسوسه هایش انگشت روى همین نقطه گذارد، آرى، همیشه شیطان ها در آغاز، برنامه هاى خود را از همان راه هائى شروع مى کنند که رهبران راه حق، شروع کرده اند، ولى چیزى نمى گذرد که آن را به انحراف مى کشانند، و جاذبه راه حق را وسیله براى رسیدن به بیراهه ها قرار مى دهند. * * * سرانجام آنچه نمى بایست بشود، شد، و آدم و حوا هر دو از درخت ممنوع خوردند، و به دنبال آن لباس هاى بهشتى از اندامشان فرو ریخت، و اعضایشان آشکار گشت ! (فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).(۳) هنگامى که آدم(علیه السلام) و حوا چنین دیدند، بلافاصله برگ هاى درختان بهشتى را ـ براى پوشاندن اندام خود ـ به هم دوختند (وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).(۴) آرى، عاقبت آدم پروردگارش را عصیان کرد و از پاداش او محروم ماند (وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى). غَوى از ماده غى به معنى کارى جاهلانه که از اعتقاد نادرستى سرچشمه مى گیرد گرفته شده، و چون در اینجا آدم به خاطر گمانى که از گفته شیطان براى او پیدا شده بود، ناآگاهانه از شجره ممنوع خورد، از آن تعبیر به غوى شده است. بعضى از مفسران، غوى را به معنى جهل و نادانى ناشى از غفلت، بعضى به معنى محرومیت، و بعضى به معنى فساد در زندگى گرفته اند. به هر حال، غى نقطه مقابل رشد است، رشد آن است که: انسان از طریقى برود و به مقصد برسد اما غى آن است که از رسیدن به مقصود باز ماند. ✍ پی نوشت: ۲ ـ تَضْحى از ماده ضحى به معنى تابش آفتاب بدون حجاب ابر و مانند آن است. ۳ ـ سَوْآتُ جمع سوئة (بروزن عورة) در اصل، به معنى هر چیزى است که ناخوشایند است، و لذا گاه به جسد مرده و گاه به عورت گفته مى شود، و در اینجا منظور همان معنى اخیر است. ۴ ـ یَخْصِفان از ماده خصف در اینجا به معنى دوختن لباس است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا