قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹ ✅ برتری عمل بر حسب و نسب هر افتخارى است در عمل است: ↩️ در حديثى از امام با
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۰
✅ سبک زندگی اسلامی
🔹تقسيم صحيح ساعات شب و روز:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه برنامه اى به منظور نظم زندگى پربركت براى انسان ها، ارائه داده است. نخست مى فرمايد: «انسان باايمان ساعات شبانه روز خود را به سه بخش تقسيم مى كند»; (لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات).
روشن است كه منظور از ساعت در اينجا، ساعت مصطلح امروز نيست كه عبارت از شصت دقيقه باشد بلكه ساعت به مفهوم لغوى آن است يعنى بخشى از زمان (برحة من الزمان).
آنگاه به اين تقسيم سه گانه پرداخته، مى فرمايد: «قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى كند و قسمت ديگرى را براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى قرار مى دهد و قسمت سوم را براى بهره گيرى از لذات حلال و دلپسند مى گذارد»; (لِلْمُؤْمِنِ ثَلاَثُ سَاعَات: فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَسَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَبَيْنَ لَذَّتِها فِيَما يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ).
به اين ترتيب قسمت مهم و اصلى زندگى همان مناجات با پروردگار است و قسمت دوم كه انسان را براى بخش اوّل آماده مى سازد ترميم معاش و كسب درآمدهاى مادى است به گونه اى كه سربار ديگران نباشد و زندگى معقول آبرومندى براى خود تهيه كند. بخش سوم كه در واقع كمك به دو بخش اول مى كند اين است كه به استراحت و تفريح سالم بپردازد تا هم نشاط براى كار پيدا كند و هم براى عبادت و نيز بتواند سلامتى را كه شرط انجام بخش اوّل و دوم است براى خود حفظ كند.
چه تقسيم جالب و دلپسندى كه ضامن سعادت دنيا و آخرت است! بعضى از شارحان از اين تقسيمات سه گانه اين گونه استفاده كرده اند كه بايد به هركدام هشت ساعت را اختصاص داد; كار نبايد بيش از هشت ساعت باشد و استراحت و تفريح نيز بيش از اين مطلوب نيست و اما مناجات با پروردگار نيز با توجه به مقدمات و آمادگى هايى كه جهت آن لازم است (شستوشوى بدن، طهارت لباس، غسل و وضو و نيز رفتن به مسجد و بازگشت از آن و انجام عبادات) هشت ساعت را دربر مى گيرد. البته ممكن است براى عده اى اين تقسيم به طور دقيق انجام نشود ولى با مقدارى كم و زياد تقسيم مزبور صادق است.
اما متأسفانه بعضى آن چنان غرق زندگى مادى مى شوند كه تقريباً تمام اوقات شب و روز آن ها به آن تعلق مى گيرد و حتى در خواب نيز حساب درآمدها و بدهى ها را انجام مى دهند و به زن و فرزند خود نيز نمى رسند و حتى سلامتى خود را در اين راه به خطر مى اندازند. اين ها درحقيقت بى نوايانى هستند كه براى ديگران زحمت مى كشند، جمع مى كنند و مى گذارند و مى روند. نه خود از آن بهره اى مى گيرند و نه به نيازمندان بهره اى مى دهند. وبه عكس، بعضى كسب و كار را رها كرده و گوشه عزلت اختيار نموده و دائماً مشغول عبادت اند كه به يقين آن ها نيز از تعليمات اسلام دور و با آن بيگانه اند. و گروه سومى غرق لذات و عياشى و هوسرانى هستند; نه از دنيا خبر دارند و نه از عقبى، اموال بى حسابى از پدر و مادر يا از طرق ديگر به آن ها رسيده و همه چيز را رها كرده و به عيش و نوش پرداخته اند كه به يقين آن ها نيز نه عاقبت خوبى در اين دنيا دارند و نه آينده اى در آخرت.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق عليه السلام:
براى دل، دو گوش است: روح ايمان خير را نجوا مى كند و شيطان شرّ را . پس هر كدام بر ديگرى چيره شود، بر دل مسلّط مى گردد
بحارالأنوار ج 69 ص 178
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥 میثم تمار و تاوان عشق امیرالمومنین
🎙استاد کاشانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و شصت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻧﻔﻮﺱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ، ﺑﻌﻀﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﻀﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ. ﺁﺭﻱ، ﺷﺨﺺ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻃﻌﻤﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻓﻊ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻛﺎﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ. ﺍﻣﺎ ﻋﻠﻲ، ﺍﻭ ﺩﻳﻦ ﺧﺎﻟﺺ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍﻫﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭﻟﻲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﻃﻤﻊ، ﺑﻴﻨﺶ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﻟﺬﺍ
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۶۰]
ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻮ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ، ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﻓﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻃﻠﺐ ﺁﻥ ﻫﺴﺖ، ﻣﻲﺩﺍﻧﻢ ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺭﻧﮕﻬﺎﺋﻲ ﺍﺯ ﺷﻴﻔﺘﮕﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﻧﻔﺲ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍﺿﻲ ﺑﻪ ﺫﻟﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﺠﺎﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ، ﻋﻤﺮﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﻴﻮﺳﺖ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭼﻮﻥ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ (ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻣﻜﺮ) ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻭﺭﻱ ﮔﺰﻳﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺑﻤﺎ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﻧﻴﺎﺑﺪ.
ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﻮ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺬﻳﻔﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩ، ﻗﻴﺪ ﻭ ﺑﻨﺪ ﺭﺍ ﺩﺭﻫﻢ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﻳﺎﺭﺍﻧﺶ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﻦ ﺁﻓﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﻗﻴﺼﺮ ﺭﻭﻡ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﻣﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﻠﺒﻪ ﻛﻨﻨﺪ. ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺳﻮﻡ ﺍﻳﻨﻜﻪ، ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﻛﻮﻓﻪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻋﺰﻳﻤﺖ ﺑﺴﻮﻱ ﻣﺎﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻪ ﺍﻣﺮ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻲ، ﺍﻫﻤﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺬﻳﻔﻪ، ﭼﻴﺰ ﻣﻬﻤﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ (ﻛﻪ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ) ﺳﭙﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﻣﻲﺩﺍﺭﻱ، ﻳﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﻛﺸﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﮕﺮﻳﺰﺩ ﺑﺎﺯ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﺑﺘﻮ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺪ. ﺍﻣﺎ ﻗﻴﺼﺮ ﺭﻭﻡ، ﭼﻨﺪ ﺗﻦ ﺍﺯ ﻛﻨﻴﺰﻛﺎﻥ ﻣﺎﻫﺮﺥ ﻧﻮﺭﺱ ﺭﻭﻣﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﻱ ﻇﺮﻭﻑ ﻃﻠﺎ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﺻﻠﺢ ﻭ ﺳﺎﺯﺵ ﻧﻤﺎ ﻛﻪ ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﻋﻠﻲ، ﻧﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﺍﻣﺮﻱ ﺍﻭ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ، ﻋﻠﻲ ﻧﺼﻴﺐ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻲ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﻗﺮﻳﺶ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺍﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻲ ﺧﺎﺹ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﺘﻢ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺭﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در این آیات دس
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ سومین آیه، به یکى از بهانه جوئى هاى کفار اشاره کرده مى گوید: آنها گفتند: چرا پیامبر معجزه اى از سوى پروردگارش ـ آن چنان که ما مى خواهیم ـ نمى آورد (وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَة مِنْ رَبِّهِ).
بلافاصله به آنها پاسخ مى گوید: آیا خبرهاى روشن اقوام پیشین که در کتب آسمانى گذشته بوده است براى آنها نیامده ؟ (که پى درپى براى آوردن معجزات بهانه جوئى مى کردند و پس از مشاهده معجزات به کفر و انکار ادامه مى دادند و عذاب شدید الهى دامنشان را مى گرفت، آیا نمى دانند اگر اینها نیز همین راه را بپیمایند، همان سرنوشت در انتظارشان است) (أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الاْ ُولى).
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: منظور از بَیِّنَه خود قرآن است که بیانگر حقایق کتب آسمانى گذشته در سطحى عالى تر است، آیه فوق مى گوید: اینها چرا معجزه مى طلبند و بهانه جوئى مى کنند، مگر همین قرآن با این امتیازات بزرگ که حاوى حقایق کتب آسمانى پیشین است براى آنها کافى نیست.
تفسیر دیگرى نیز براى این آیه گفته شده و آن این که: پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با این که درس نخوانده آن چنان کتاب روشن و آشکارى آورده که با آنچه در متون کتب آسمانى بوده هماهنگ است، و این خود نشانه بر اعجاز آن مى باشد.
به علاوه صفات پیامبر و کتابش با نشانه هائى که در کتب آسمانى پیشین آمده است، کاملاً تطبیق مى کند، و این دلیل حقانیت او است.(۱)
* * *
به هر حال، این بهانه جویان مردمى حق طلب نیستند بلکه دائماً در فکر بهانه گیرى تازه اى مى باشند حتى اگر ما آنها را قبل از نزول این قرآن، و آمدن پیامبر اسلام مجازات و هلاک مى کردیم، در قیامت مى گفتند: پروردگارا چرا پیامبرى براى ما نفرستادى، تا از آیات تو پیروى کنیم، پیش از آن که ذلیل و رسوا شویم ؟! (وَ لَوْ أَنّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذاب مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى).
ولى اکنون که این پیامبر بزرگ، با این کتاب با عظمت، به سراغ آنها آمده، هر روز سخنى مى گویند و براى فرار از حق، بهانه اى مى تراشند.
* * *
به آنها اخطار کن و بگو همه ما و شما در انتظاریم (قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ).
ما انتظار وعده هاى الهى را در مورد شما داریم، شما هم در انتظار این هستید که مشکلات و مصائب دامان ما را بگیرد.
اکنون که چنین است در انتظار باشید (فَتَرَبَّصُوا).
اما به زودى خواهید دانست چه کسانى اهل راه مستقیم و آئین حقند و چه کسانى به منزلگاه حق، و نعمت جاودان الهى هدایت یافتند (فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدى).
و با این جمله قاطع و پرمعنى، گفتگوى خود را با این منکران لجوج و بهانه جو در اینجا پایان مى دهد.
خلاصه از آنجا که این سوره، در مکّه نازل شده، و در آن زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان تحت فشار شدیدى از ناحیه دشمنان قرار داشتند، خداوند در پایان این سوره، به آنها دلدارى مى دهد:
گاه مى گوید: اموال و ثروت هاى آنها که سرمایه زودگذر این دنیا و براى آزمایش و امتحان است، چشم شما را به خود متوجه نکند.
گاه، دستور به نماز و استقامت مى دهد تا نیروى معنوى آنان را در برابر انبوه دشمنان تقویت کنند.
و سرانجام به مسلمانان بشارت مى دهد که: این گروه اگر ایمان نیاورند سرنوشت شوم و تاریکى دارند که باید در انتظار آن باشند.
✍ پی نوشت:
۱ ـ تفسیر اول در مجمع البیان ، و تفسیر دوم در فى ظلال و تفسیر سوم را فخر رازى در تفسیر کبیر خود آورده است، این تفسیرها هر چند متفاوت است، اما تضادى با هم ندارد، مخصوصاً تفسیر دوم و سوم.
✔️پایان تفسیر سوره طه
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح خطبه ۹۷ بخش اول 🔸 سستی پیروان حق ↩️ اين تعبيرات ممکن است اشاره به معاويه و لشکريان شام باشد;
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش دوم
🔺 کوتاهی در اطاعت امام
🔸 شما بردگانى هستيد در قيافه اربابان!
امام(عليه السلام) سپس به نکته مهمّى اشاره کرده، مى فرمايد: «اُمت ها همواره از ظلم زمامدارانشان در وحشتند، ولى من از ظلم پيروانم بيمناکم!» (وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا، وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي).
هميشه در طول تاريخ، ملّت ها از حکومت هاى خودکامه خود و مظالم آنها در وحشت و اضطراب بودند، به گونه اى که اين يک امر طبيعى محسوب مى شود; ولى اين مسأله در مورد امام(عليه السلام) دگرگون شد! هيچ کس ترسى از ظلم و ستم او نداشت، چرا که کمترين ظلم و ستمى از او سر نمى زد و به عکس، امام پيوسته نگران کارشکنى ها، بى وفايى ها، توطئه ها و ندانم کارى هاى اصحابش بود; و البتّه چنين افرادى بايد سرانجام زير چکمه ستمگران، پايمال شوند و شدند.
سپس مطلب را باز کرده و انگشت روى نقاط ضعف عجيب کوفيان و عراقيان آن زمان مى گذارد و مى فرمايد: «من شما را براى جهاد با دشمن برانگيختم، امّا حرکت نکرديد; به گوش شما خواندم، امّا نشنيديد; در آشکار و نهان شما را (براى جهاد) دعوت کردم، اجابت ننموديد; اندرزتان دادم، ولى نپذيرفتيد!» (اسْتَنْفَرْتُکُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا، وَ أَسْمَعْتُکُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا، وَ دَعَوْتُکُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِيبُوا، وَ نَصَحْتُ لَکُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا).
آيا لشکريان عراق خطر را مى ديدند و بر اثر سستى و تن پرورى به استقبال دشمن نمى رفتند؟ يا به راستى تصوّر مى کردند که حکومت معاويه براى آنها مشکلى ايجاد نخواهد کرد؟ هر دو احتمال وجود دارد; اضافه بر بُزدلى و اختلافات قبيلگى و جهل و نادانى.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام رضا علیه السلام فرمودند:
يـك كار نيـك پنهـانى، با هفتـاد كار نيـك [علنى] برابـرى مى كند.
📚 میزان الحکمة ج۴ ص۳۴۰
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
♨️قبری که به سخن آمد!
🎙حجت الاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻧﻔﻮﺱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ، ﺑﻌﻀﻲ ﺧﻮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و شصت و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﻋﺼﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﻭ ﻓﺘﻨﻪ ﺑﭙﺎ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﮔﻲ ﺍﻣﺖ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﻄﻊ ﺭﺣﻢ ﻧﻤﻮﺩﻩ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﺴﺖ؟. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺴﻨﮓ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻫﺠﺮﺕ، ﻭ ﭘﻴﺸﺪﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﺍﺳﻠﺎﻡ، ﻭ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﻲ ﺑﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﻓﻬﻢ ﻭ ﺩﺭﻙ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﻧﻴﺴﺘﻲ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺰﺍﻳﺎ، ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺣﺪ ﻭ ﺣﺪﻭﺩﻱ ﺧﺎﺹ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻭ ﺍﺑﺘﻠﺎ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻧﻴﻜﻮﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻮﻡ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﻴﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ؟ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ.
ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﻭ ﻣﺰﺍﻳﺎﻱ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﻓﺮﻭ ﺷﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﺮﻭ، ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺮﺏ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻛﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻫﺪﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻜﺮ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﻮ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻧﻤﺎﻳﻢ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲﻛﺮﺩﻡ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﭼﻮﻥ ﻣﻨﻲ ﺑﻬﻴﭽﻮﺟﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺧﺪﻋﻪ ﻗﺮﺍﺭ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۶۲]
ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮﺩ، ﻣﻦ ﺯﻳﺮﻛﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﺷﻮﻡ. ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﺭ ﺗﺎ ﺭﺍﺯﻱ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﻳﻢ، ﻋﻤﺮﻭ ﺳﺮﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﺮﺩ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﻋﻪ ﺑﻮﺩ، ﻣﮕﺮ ﺟﺰ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻃﺎﻕ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺑﻴﺎﺕ ﺫﻳﻞ ﺭﺍ ﺍﻧﺸﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﻧﺮﺳﻢ، ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﻤﻲ ﻓﺮﻭﺷﻢ، ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﻲ، ﺍﺯ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻴﺮﻣﺮﺩﻱ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺭﺍﻱ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﻣﺼﺪﺭ ﻫﺮ ﺧﻴﺮ ﻭ ﺷﺮﻱ ﺑﺎﺷﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
عالی - علامه امینی و غدیر_5859578655927176479.mp3
5.39M
زحماتی که علامه امینی برای کتاب الغدیر کشید و پاداشی که خدا به او داد
🎙حجت الاسلام عالی
♦️روز بزرگداشت مرحوم علامه شیخ عبدالحسین امینی رحمت الله علیه صاحب کتاب شریف الغدیر
🌹 شادی روحشان الفاتحه مع الصلوات
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ
*بنام خداوند بخشنده مهربان* حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالى که در غفلتند و روى گردانند!
(انبیاء/1)
*
مَا يَأْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ
هیچ یادآورى تازه اى از سوى پروردگارشان براى آنها نمى آید، مگر آن که آن را مى شنوند در حالى که سرگرم بازى اند!
(انبیاء/2)
*
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ ۗ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ ۖ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ
و دلهایشان در بى خبرى فرو رفته است. و ستمکاران پنهانى نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشرى همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر مى روید، در حالى که (چشم دارید و) مى بینید؟!»
(انبیاء/3)
*
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
(پیامبر) گفت: «پروردگارم هر سخنى را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، مى داند. و او شنوا
و داناست.»
(انبیاء/4)
*
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ
آنها گفتند: «(آنچه محمد آورده وحى نیست.) بلکه خوابهایى آشفته است. اصلاً آن را بدروغ به خدا بسته. بلکه او یک شاعر است. (اگر راست مى گوید) باید معجزه اى براى ما بیاورد. همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند.»
(انبیاء/5)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سومین آیه، به
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱ الی ۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔸بهانه هاى رنگارنگ
این سوره ـ همان گونه که اشاره کردیم ـ با یک هشدار نیرومند به عموم مردم آغاز مى شود، هشدارى تکان دهنده و بیدارکننده، مى گوید: حساب مردم به آنها نزدیک شده، در حالى که در غفلت اند و روى گردانند (اقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَة مُعْرِضُونَ).
عمل آنها نشان مى دهد که: این غفلت و بى خبرى سراسر وجودشان را گرفته است، و گرنه چگونه ممکن است انسان ایمان به نزدیکى حساب، آن هم از حساب گرى فوق العاده دقیق، داشته باشد، و این چنین همه مسائل را سرسرى بگیرد و آلوده هر گونه گناه باشد؟.
کلمه اقْتَرَبَ تأکید بیشترى از قرب دارد، و اشاره به این است که این حساب بسیار نزدیک شده.
تعبیر به ناس گر چه ظاهراً عموم مردم را شامل مى شود و دلیل بر آن است که همگى در غفلت اند ولى بدون شک، هر گاه که سخن از توده مردم گفته مى شود، استثناهائى وجود دارد، و در اینجا گروه بیدار دلى را که همیشه در فکر حسابند و براى آن آماده مى شوند، باید از این حکم مستثنى دانست.
جالب این که مى گوید: حساب به مردم نزدیک شده، نه مردم به حساب، گوئى حساب با سرعت به استقبال مردم مى دود!
ضمناً، فرق میان غفلت و اعراض ممکن است از این نظر باشد که: آنها از نزدیکى حساب غافلند، و این غفلت، سبب مى شود: از آیات حق اعراض کنند، در حقیقت غفلت از حساب علت است، و اعراض از آیات حق معلول آن.
و یا منظور، اعراض از خود حساب و آمادگى براى پاسخگوئى در آن دادگاه بزرگ است، یعنى چون غافلند خود را آماده نمى کنند و روى گردان مى شوند.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که: نزدیک شدن حساب و قیامت به چه معنى است؟
بعضى گفته اند: منظور آن است که: باقى مانده دنیا در برابر آنچه گذشته کم است، و به همین دلیل نزدیک بودن رستاخیز (نزدیک نسبى است) به خصوص این که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: بُعِثْتُ أَنَا وَ السّاعَةُ کَهاتَیْنِ!: بعثت من و روز قیامت مانند این دو است ! (اشاره به انگشت سبابه و وسطى که در کنار هم قرار دارند، فرمود).(۱)
بعضى دیگر گفته اند: این تعبیر به خاطر قطعى بودن رستاخیز است، همان گونه که در ضرب المثل معروف عرب مى خوانیم: کُلُّ ما هُوَ آت قَرِیبٌ: هر چه قطعاً مى آید نزدیک است .(۲)
در عین حال، این دو تفسیر منافاتى با هم ندارند و ممکن است آیه، اشاره به هر دو نکته باشد.
بعضى از مفسران مانند قرطبى این احتمال را نیز داده که: حساب در اینجا اشاره به قیامت صغرى یعنى مرگ است; زیرا به هنگام مرگ نیز قسمتى از محاسبه و جزاى اعمال به انسان مى رسد.(۳)
ولى ظاهراً آیه فوق ناظر به قیامت کبرى است.
* * *
آیه بعد، یکى از نشانه هاى اعراض و روى گردانى آنها را به این صورت بیان مى کند: هر ذکر و یادآورى تازه پروردگار که به سراغ آنها بیاید، با شوخى، بازى و لعب به آن گوش فرا مى دهند ! (ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْر مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَث إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ).
هرگز نشده است: در برابر سوره یا آیه، و خلاصه سخن بیدارکننده اى از ناحیه پروردگار، به طور جدى با آن برخورد کنند، ساعتى در آن بیندیشند، و حداقل احتمال بدهند: این سخن در حیات و سرنوشت آنها اثر دارد آنها نه به حساب الهى فکر مى کنند، و نه به هشدارهاى پروردگار.
اصولاً یکى از بدبختى هاى افراد جاهل، متکبر و خودخواه این است که همیشه نصائح و اندرزهاى خیراندیشان را به شوخى و بازى مى گیرند، و همین سبب مى شود که هرگز از خواب غفلت بیدار نشوند، در حالى که اگر حتى یک بار به صورت جدى با آن برخورد کنند، چه بسا مسیر زندگانى آنها در همان
لحظه، تغییر پیدا مى کند.
کلمه ذِکْر در آیه فوق، اشاره به هر سخن بیدارکننده است، و تعبیر به مُحْدَث (تازه و جدید) اشاره به این است که کتب آسمانى، یکى پس از دیگرى نازل مى گردد، و سوره هاى قرآن و آیات آن هر کدام محتواى تازه و نوى دارد، که از طرق مختلف براى نفوذ در دل هاى غافلان وارد مى شود، اما چه سود براى کسانى که همه اینها را به شوخى مى گیرند.
اصولاً، گویا آنها از تازه ها وحشت دارند، با همان خرافات قدیمى که از نیاکان خود به ارث برده اند، دل خوش کرده اند، گوئى پیمان جاودانه بسته اند که با هر حقیقت تازه اى مخالفت کنند، در حالى که اساس قانون تکامل، بر این است که هر روز انسان را با مسائل تازه و نوینى مواجه مى سازد.
✍ پی نوشت:
۱ ـ مجمع البیان ،، ذیل آیات مورد بحث.
۲ ـ کافى ، جلد ۸، صفحه ۸۱.
۳ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۶، صفحه ۴۳٠۷.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱ الی ۶ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی