✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه تفسیر آیه (۱۹) و(۲۰) سوره مبارکه نساء🔹 💡ادامه تفسیر آیه(۱۹).....و به دنبال آن، اضافه
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۱)🔹
✅در این آیه ، مجدداً با استفهام انکارى، براى تحریک عواطف انسانى مردان اضافه مى کند: شما و همسرانتان مدت ها در خلوت و تنهائى با هم بوده اید، همانند یک روح در دو بدن، ارتباط و آمیزش کامل داشته اید، چگونه بعد از این همه نزدیکى و ارتباط، همچون بیگانه ها و دشمنان با یکدیگر رفتار مى کنید، و حقوق مسلّم آنها را پایمال مى نمائید؟! مى فرماید: چگونه آن را باز پس مى گیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید ؟ (وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض).(۳)
✅این درست همانند تعبیرى است که ما در فارسى امروز داریم که اگر دو نفر دوست صمیمى با هم به نزاع برخیزند به آنها مى گوئیم: شما سال ها با یکدیگر نان و نمک خورده اید، چرا نزاع مى کنید؟ در حقیقت ستم کردن در این گونه موارد به شریک زندگى، ستم بر خویشتن است.
🔹آن گاه مى فرماید: از این گذشته همسران شما پیمان محکمى به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته اند (وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً).
❓چگونه این پیمان مقدس و محکم را نادیده مى گیرید و اقدام به پیمان شکنى آشکار مى کنید؟
ضمناً، باید توجه داشت که این آیه گرچه در مورد طلاق همسر سابق براى انتخاب همسر جدید، وارد شده، ولى اختصاص به آن ندارد، بلکه منظور این است: در هر مورد که طلاق و جدائى به پیشنهاد مرد صورت گیرد، و زن تمایلى به جدائى ندارد، باید تمام مهر پرداخته شود، و چیزى از آن باز پس نگیرند، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشند یا نه، بنابراین جمله اِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوج: اگر بخواهید همسر دیگرى انتخاب کنید در حقیقت ناظر به وضع دوران جاهلیت بوده است و دخالتى در اصل حکم ندارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که: استبدال به معنى طلب تبدیل کردن است، بنابراین، معنى طلب و اراده در آن افتاده است و اگر مشاهده مى کنیم: با أَرَدْتُمْ: بخواهید ضمیمه شده، به خاطر این است که: مى خواهد این نکته را گوشزد کند که، به هنگام مقدمه چینى و تصمیم بر تبدیل کردن همسر خود، نباید از مقدمات نامشروع و ناجوانمردانه شروع کنید.
✔️پی نوشت:
۳ ـ افضاء در اصل، از ماده فضا به معنى توسعه است، بنابراین، افضاء به معنى توسعه دادن مى باشد و هنگامى که کسى با دیگرى تماس کامل مى یابد، در حقیقت وجود محدود خود را به وجود وسیع ترى تبدیل کرده است، و لذا افضاء به معنى تماس گرفتن آمده است.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿
🔹نمازجمعه🔹
آنچه در زیر میآید، دروس "پنجاه و پنجاهوپنجم" از جلد اول «رسالهی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.
 نماز جمعه
 الف) حکم نماز جمعه
۱. نماز جمعه که در روزهای جمعه به جای نماز ظهر خوانده میشود در عصر حاضر (زمان غیبت امام(عج)) واجب تخییری است، ولی در این زمان که حکومت عدل اسلامی در ایران برپا است احتیاط مستحب آن است که حتی المقدور نماز جمعه ترک نشود.
توجه:
 معنای واجب تخییری این است که مکلف در ادای فریضهی واجب ظهر روز جمعه، بین خواندن نماز جمعه یا نماز ظهر مخیّر است.
 هر چند نماز جمعه در عصر حاضر واجب تخییری است و حضور در آن واجب نیست، ولی با توجه به فواید و آثار شرکت در آن، سزاوار نیست که مؤمنین خود را از برکات حضور در این نماز به صرف عذرهای واهی محروم سازند.
 شرکت زنان در نماز جمعه اشکال ندارد و دارای ثواب جماعت است.
 خودداری از شرکت در نماز عبادی سیاسی جمعه به صورت دائم، وجه شرعی ندارد و اگر ترک حضور و شرکت نکردن در آن به خاطر اهمیت ندادن به آن باشد شرعاً مذموم است.
 کسی که در نماز جمعه شرکت نکرده است میتواند نماز ظهر و عصر را در اول وقت بخواند و واجب نیست صبر کندتا نماز جمعه تمام شود.
 اقامهی نماز جماعت ظهر، همزمان با اقامهی نماز جمعه در مکان دیگری نزدیک محل اقامهی نماز فی نفسه اشکال ندارد و موجب براءت ذمهی مکلف از فریضهی ظهر جمعه میشود؛ زیرا در عصر حاضر، نماز جمعه واجب تخییری است، ولی با توجه به این که اقامهی نماز جماعت ظهر در روز جمعه در مکان نزدیک محل اقامهی نماز جمعه باعث تفرقهی صفوف مؤمنین میشود و چه بسا در نظر مردم بی احترامی و اهانت به امام جمعه و کاشف از بی اعتنایی به نماز جمعه است، بنابراین سزاوار است که مؤمنین اقدام به انجام آن نکنند و بلکه در صورتی که مستلزم مفاسد و حرام باشد واجب است از اقامهی آن اجتناب نمایند.
۲. نماز جمعه مجزی از نماز ظهر است. (به عبارت دیگر نماز جمعه جانشین نماز ظهر جمعه میشود).
توجه:
 نماز جمعه هر چند مجزی از نماز ظهر است، ولی خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه از باب احتیاط اشکال ندارد، حتی اگر امام جمعه نماز ظهر را بعد نماز جمعه نخواند، و اگر بخواهد با مراعات احتیاط در خواندن نماز ظهر پس از خواندن نماز جمعه، نماز عصر را به جماعت بخواند احتیاط کامل این است که به کسی اقتدا نماید که نماز ظهر را احتیاطاً بعد از نماز جمعه خوانده است.
 شرکت در نماز جمعه که از طرف دانشجویان شوراهای اسلامی در کشورهای اروپایی و غیر آنها برگزار میشود، و بیشتر شرکتکنندگان در آن و همچنین امام جمعه از برادران اهل سنت هستند برای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشکال ندارد و در این صورت خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه واجب نیست.
 نماز جمعه از مآموم مسافر صحیح و مجزی از نماز ظهر است.
 مجروحان جنگی که قطع نخاع شدهاند و قدرت نگهداری بول را ندارند جایز است در نماز جمعه شرکت کنند، ولی با توجه به این که بر آنان واجب است که بعد از وضو گرفتن بدون فاصلهی زمانی، شروع به خواندن نماز کنند، بنابراین وضوی قبل از خطبههای نماز جمعه در صورتی برای خواندن نماز جمعه کافی است که بعد از وضو حدثی از آنان سر نزند.
 ب) شرایط نماز جمعه
۱. به جماعت خواندن.
۲. حداقل پنج نفر بودن، یک نفر امام و چهار نفر مأموم.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف.
۴. بین دو نماز جمعه، حداقل یک فرسخ فاصله بودن.
۱. به جماعت خواندن: از شرایط صحت نماز جمعه، این است که به صورت جماعت اقامه شود. نماز جمعه به نحو فرادی، هر چند در کنار کسانی که آن را به صورت جماعت بر گزار میکنند، صحیح نیست.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف: تمام شرایطی که در نماز جماعت باید رعایت شود در نماز جمعه هم معتبر است، مانند اتصال صفوف.
توجه:
 امام جمعه باید عادل باشد، از این رو اقتدا به کسی که او را عادل نمیداند و یا در عدالت وی شک دارد صحیح نیست و نماز جمعهی او هم صحیح نمیباشد، ولی حضور و شرکت در نماز جمعه برای حفظ وحدت اشکال ندارد، و در هر صورت - چه در نماز جمعه شرکت کند یا نکند-حق ندارد دیگران را ترغیب و تشویق به عدم حضور در نماز جمعه نماید.
 اگر شک در عدالت امام جمعه یا یقین به عدم عدالت وی بعد از فراغ از نماز باشد، نمازهای خوانده شده صحیح است و اعادهی آنها واجب نیست.
 نصب امام جمعه به امامت جمعه اگر موجب وثوق و اطمینان مأموم به عدالت وی شود در صحت اقتدا به او کافی است.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۲)🔹
💡۲۲ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً
ترجمه:
✅۲۲ ـ با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است; زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است.
✅شأن نزول:
در زمان جاهلیت معمول بود هر گاه کسى از دنیا مى رفت و همسر و فرزندانى از خود به یادگار مى گذاشت، در صورتى که آن همسر، نامادرى فرزندان او بود، فرزندانش، نامادرى را همانند اموال او به ارث مى بردند، به این ترتیب که آنها حق داشتند با نامادرى خود ازدواج کنند و یا او را به ازدواج شخص دیگرى در آورند.
پس از اسلام، حادثه اى براى یکى از مسلمانان پیش آمد و آن این که: یکى از انصار به نام ابو قیس از دنیا رفت، فرزندش به نامادرى خود پیشنهاد ازدواج نمود، آن زن گفت: من تو را فرزند خود مى دانم و چنین کارى را شایسته نمى بینم. ولى با این حال از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) کسب تکلیف مى کنم، سپس موضوع را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد، و کسب تکلیف نمود، آیه فوق نازل شد و از این کار به شدت نهى کرد.(۱)
✅تفسیر:
ازدواج با همسر پدر ممنوع
همان طور که در شأن نزول نیز اشاره شد، آیه، خط بطلان به یکى از اعمال ناپسند دوران جاهلیت مى کشد، مى فرماید: با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید (وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ).
اما از آنجا که هیچ قانونى ـ معمولاً ـ شامل گذشته نمى شود، اضافه مى فرماید: مگر ازدواج هائى که پیش از این انجام شده است (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ).
پس از آن براى تأکید مطلب، سه تعبیر شدید درباره این نوع ازدواج بیان مى فرماید: نخست این که: این عمل، کار بسیار زشتى است (إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً).
و بعد اضافه مى کند: عملى است که موجب تنفر در افکار مردم است یعنى طبع بشر آن را نمى پسندد (وَ مَقْتاً).
و در پایان مى فرماید: روش نادرستى است (وَ ساءَ سَبیلاً).
🔹حتى در تاریخ مى خوانیم: مردم جاهلى نیز این نوع ازدواج را مقت (تنفرآمیز) و فرزندانى که ثمره آن بودند مقیت (فرزندان مورد تنفر) مى نامیدند.
روشن است: این حکم به خاطر مصالح و فلسفه هاى مختلفى مقرر شده; زیرا ازدواج با نامادرى از یکسو، همانند ازدواج با مادر است، چون نامادرى در حکم مادر دوم محسوب مى شود.
و از سوى دیگر، تجاوز به حریم پدر و هتک احترام او است.
و از همه گذشته، این عمل، تخم نفاق را در میان فرزندان یک شخص مى پاشد; زیرا ممکن است بر سر تصاحب نامادرى میان آنها اختلاف واقع شود، حتى میان پدر و فرزند ایجاد رقابت مى کند; زیرا معمولاً میان همسر دوم و همسر اول رقابت و حسادت وجود دارد، اگر این کار (ازدواج با نامادرى) در حیات پدر (پس از طلاق نامادرى) انجام گیرد، دلیل حسادت آن روشن است، و اگر بعد از مرگ او صورت گیرد نیز، ممکن است یک نوع حسادت، نسبت به پدر از دست رفته خود پیدا کند.
🔹تعبیرات سه گانه اى که درباره نکوهش این عمل در آیه فوق آمده، بعید نیست به ترتیب اشاره به سه فلسفه بالا باشد.
* * *
۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر قمى ، جلد ۱، صفحه ۱۳۵، مؤسسه دار الکتاب قم، ۱۴٠۴ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲٠، صفحات ۵۱۴ و ۵۱۵، چاپ آل البیت.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹آغاز ترجمه و شرح خطبه (۱۳)🔹
🔺سرزنش اهل بصره🔺
✅خطبه در يك نگاه:
اين خطبه همانند بعضى از خطبه هاى قبل و بعد ناظر به داستان جنگ «جمل» است و اهل بصره را به خاطر آن كه چشم و گوش بسته، دنبال جاه طلبان سياسى همچون «طلحه» و «زبير» افتادند و نخستين شكاف را در صفوف مسلمين ايجاد كردند زير شديدترين ضربات سرزنشهاى خود قرار مى دهد، بعلاوه آنها را به عذاب الهى در آينده تهديد مى كند. باشد كه درس عبرتى براى آنان گردد و در آينده از تكرار اين گونه اعمال بپرهيزند.
🔺ويژگيهاى سپاه جمل:
در اين بخش از خطبه، نخست اشاره به اعمال زشت و صفات مذموم اهل بصره که مخاطبان او بودند فرموده و هفت نکته را يادآور مى شود. در آغاز مى فرمايد: «شما لشکر زن بوديد» (کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاةِ).
🔹درست است که آتش افروزان اصلى جنگ «جمل»، «طلحه» و «زبير» بودند و شواهد تاريخى نيز مى گويد که معاويه هم در اين کار دست داشت ولى بى شک، بيشترين چيزى که مردم را به شرکت در اين جنگ خانمانسوز تشويق کرد، حضور عايشه با آن سوابقى که با پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) داشت، بود. به خصوص اين که لقب «ام المؤمنين» نيز بهانه اى بود براى تشويق مردم به دفاع از مادر! و به همين دليل على(عليه السلام) «اهل بصره» را لشکر زن خطاب مى فرمايد.
در توصيف دوّم مى فرمايد: «شما پيروان چهار پا ـ يعنى شتر عايشه ـ بوديد!» (وَاَتْباعَ الْبَهيمَةِ).
سپس به بيان دليل آن پرداخته مى فرمايد: «تا زمانى که شتر صدا مى کرد و نعره مى کشيد، به صداى او پاسخ مى داديد و جنگ مى کرديد، امّا همين که شتر پى شد، فرار کرديد!» (رَغا(1) فَاَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ(2) فَهَرَبْتُمْ).
🔹به گفته بعضى از مورّخان، شتر عايشه در جنگ «جمل» به منزله پرچم لشکر بود; و همه، اطراف آن را گرفته بودند و در پاى آن شمشير مى زدند و مردان جنگى لشکر «طلحه و زبير» در زير اين پرچم تا آخرين نفس جنگ مى کردند و کشته مى شدند. در بعضى از روايات آمده: در آن روز هفتاد نفر از قريش افسار شتر عايشه را به دست گرفتند و يکى پس از ديگرى کشته شدند. گروهى که بيش از همه در جنگ «جمل» از شتر دفاع مى کردند جنگجويان قبيله «بنى ضبّه» و «ازد» بودند.
اميرمؤمنان چون چنين ديد، با صداى بلند فرمود: «وَيْلَکُمْ اِعْقِرُوا الْجَمَلَ فَاِنَّهُ شَيْطان; واى بر شما! شتر را بزنيد و پى کنيد که آن شيطانى است!» سپس اضافه فرمود: اين شتر را بکشيد وگرنه عرب، نابود خواهد شد و شمشيرها همچنان در حرکت خواهد بود. اين جا بود که جنگ آوران سپاه امام به طرف شتر حمله کردند و در يک حمله برق آسا آن را پى نمودند; شتر بر زمين افتاد و نعره بلندى کشيد. آن جا بود که سپاه عايشه شکست خورد و لشکر بصره فرار کردند.
نکته جالب اين که در بعضى از روايات آمده که على(عليه السلام) دستور داد لاشه شتر را آتش زنند و خاکسترش را به باد دهند و فرمود: خدا لعنت کند آن را، چقدر به گوساله «سامرى» شبيه است! سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «وَانْظُر اِلى اِلهِکَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِى الْيَمِّ نَسْفاً; (اى سامرى!) به اين معبودت که پيوسته آن را پرستش مى کرده اى نگاه کن و ببين که ما آن را نخست مى سوزانيم سپس خاکستر آن را به دريا مى پاشيم»!(3)
🔹نکته جالب ديگر اين که «عايشه» براى تقويت روانى لشکر «بصره» خواست از روش پيامبر اسلام در جنگ بدر استفاده کند. مشتى سنگريزه برداشت و به سوى اصحاب على(عليه السلام) پاشيد و بلند فرياد زد: «شاهت الوجوه; صورتهايتان زشت باد!» (اين عمل پيامبر در جنگ بدر(4) يکى از عوامل اعجازآميز شکست لشکر دشمن بود; در حالى که پايان جنگ «جمل» شکست مفتضحانه اى بود!).
🔹در سوّمين و چهارمين و پنجمين توصيف، به وضع اخلاقى آنها پرداخته، مى فرمايد: «اخلاق شما پست و پيمانهايتان بى اعتبار و گسسته و دين شما نفاق و دورويى است!» (اَخْلاقُکُمْ دِقاق، وَ عَهْدُکُمْ شِقاق، وَ دينُکُمْ نِفاق).
تعبير به «دقاق» که از ماده «دقّت» و در اين جا به معناى خُردى و پستى است اشاره به دنياپرستى «بصريان» و آلودگيها و هوسرانيهاى آنان است و پيمان شکنى آنها اشاره به آن است که در آغاز با امام بيعت کردند سپس بيعت خود را شکسته به دشمنان پيوستند. نفاق آنها از آن جا سرچشمه مى گيرد که ظاهرشان اسلام و دفاع از همسر پيامبر، امّا باطنشان قيام بر ضدّ حکومت اسلامى و جانشين به حقّ پيامبر و همسويى با نفاق افکنان شام بود و تعبير به «ناکثين» در مورد لشکريان «جمل» به خاطر همين پيمان شکنى و نفاقشان بود.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ شرعی🔹
🔹آیا میتواند هدیه را هدیه دنده پس بگیرد؟
❓متن سوال:
طلا و هدایایی که در دوران ازدواج، مرد به همسرش هدیه می دهد، آیا پس از طلاق و در صورت مطالبۀ زوج، زوجه باید برگرداند؟
.
✅پاسخ
با یک سری شرایط میتواند هدیه دهنده هدیه را پس بگیرد مثلا اگر بین زن و شوهر خویشاوندی نسبی وجود نداشته باشد، و برای رضای خداوند این کار را انجام نداده است در صورتی که هدایا موجود باشد و تغییری در آن ایجاد نکرده است مرد می تواند پس بگیرد، هر چند احتیاط مستحب آن است که پس نگیرد.
🔹پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت leader.ir
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۲)🔹 💡۲۲ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَک
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۳)🔹
✅۲۳ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأَخِ وَ بَناتُ الأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً
ترجمه:
۲۳ ـ حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشته اید ـ و چنانچه با آنها آمیزش جنسى نداشته اید، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد ـ و (همچنین) همسرهاى پسرانتان که از نسل شما هستند (ـ نه پسرخوانده ها ـ) و (نیز حرام است بر شما) که جمع میان دو خواهر کنید; مگر آنچه در گذشته واقع شده; چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.
✅تفسیر:
تحریم ازدواج با محارم
در این آیه، به محارم یعنى زنانى که ازدواج با آنها ممنوع است اشاره شده است و بر اساس آن محرمیت از سه راه ممکن است پیدا شود:
۱ ـ ولادت، که از آن تعبیر به ارتباط نسبى مى شود.
۲ ـ از طریق ازدواج که به آن ارتباط سببى مى گویند.
۳ ـ از طریق شیرخوارگى که به آن ارتباط رضاعى گفته مى شود.
نخست، اشاره به محارم نسبى که هفت دسته هستند کرده، مى فرماید: مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمه ها و خاله هایتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده اند (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الأَخِ وَ بَناتُ الأُخْتِ).
باید توجه داشت: منظور از مادر فقط آن زنى که انسان بلا واسطه از او متولد شده، نیست، بلکه جده و مادر جده و مادر پدر و مانند آنها را شامل مى شود، همان طور که منظور از دختر، تنها دختر بلا واسطه نیست بلکه دختر پسر و دختر دختر و فرزندان آنها را نیز در بر مى گیرد و همچنین در مورد پنج دسته دیگر.
نا گفته پیدا است همه افراد طبعاً از این گونه ازدواج ها تنفر دارند و به همین دلیل، همه اقوام و ملل (جز افراد کمى) ازدواج با محارم را ممنوع مى دانند و حتى مجوسى ها که در منابع اصلى خود قائل به جواز این گونه ازدواج ها بوده اند، امروز آن را انکار مى کنند.
گرچه، بعضى کوشش دارند این موضوع را ناشى از یک عادت و رسم کهن بدانند، ولى مى دانیم: عمومیت یک قانون در میان تمام افراد بشر، در قرون و اعصار طولانى، معمولاً حکایت از فطرى بودن آن مى کند; زیرا رسم و عادت نمى تواند عمومى و دائمى گردد.
از این گذشته، امروز این حقیقت ثابت شده که ازدواج افراد همخون با یکدیگر خطرات فراوانى دارد، یعنى بیمارى نهفته و ارثى را آشکار و تشدید مى کند (نه این که خود آن تولید بیمارى کند).
حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتاً دورتر مانند عموزاده ها را با یکدیگر خوب نمى دانند و معتقدند: خطرات بیمارى هاى ارثى را تشدید مى نماید.
ولى این مسأله اگر در خویشاوندان دور مشکلى ایجاد نکند (همان طور که غالباً نمى کند) در خویشاوندان نزدیک که همخونى شدیدتر است، مسلماً تولید اشکال خواهد کرد.
به علاوه، در میان محارم، جاذبه و کشش جنسى معمولاً وجود ندارد; زیرا محارم غالباً با هم بزرگ مى شوند و براى یکدیگر یک موجود عادى و معمولى هستند و موارد نادر و استثنائى نمى تواند مقیاس قوانین عمومى و کلى گردد و مى دانیم: جاذبه جنسى، شرط استحکام پیوند زناشوئى است، بنابراین اگر ازدواجى در میان محارم صورت گیرد، ناپایدار و سست خواهد بود.
آن گاه به محارم رضاعى اشاره کرده، مى فرماید: و مادرانى که شما را شیر مى دهند و خواهران رضاعى شما بر شما حرامند (وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ).
گرچه قرآن در این قسمت از آیه تنها به دو دسته یعنى خواهران و مادران رضاعى اشاره کرده، ولى طبق روایات فراوانى که در دست است، محارم رضاعى منحصر به اینها نیستند، بلکه طبق حدیث معروفى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله): یَحْرُمُ مِنَ الرِّضاعِ ما یَحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ: تمام کسانى که از نظر ارتباط نسبى حرامند، از نظر شیرخوارگى نیز حرام مى شوند .(۲)
✔️پی نوشت:
ـ کافى ، جلد ۵، صفحات ۴۳۷، ۴۴۱ و ۴۴۲، دار الکتب الاسلامیة ـ بحار الانوار ، جلد ۴٠، صفحه ۱۲۸ و جلد ۱٠٠، صفحات ۳۲۴ و ۳۲۵.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت (۸۹)نهجالبلاغه🔹
✅راه اصلاح و به سامان رسيدن امور:
🔹 امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى كه در واقع مركّب از سه جمله است به سه امر مهم اشاره مى كند و مى فرمايد: «كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند ميان او و مردم را اصلاح مى كند و كسى كه امر آخرتش را اصلاح كند خداوند امر دنيايش را اصلاح خواهد كرد و كسى كه در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد»; (مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ، وَمَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ).
🔹از بعضى از روايات استفاده مى شود كه بزرگان علما در گذشته هنگامى كه نامه اى به يكديگر مى نوشتند غالباً از اين سه جمله حكيمانه، در نامه خود بهره مى گرفتند و به راستى سزاوار است كه با آب طلا نوشته شود و همه روز انسان بر آن نظر بيفكند.
🔹 در اينكه رابطه ميان نتيجه هاى سه گانه اى كه در اين كلمات حكمت آميز آمده و مقدمات آن، رابطه اى طبيعى و منطقى است يا روحانى و معنوى شارحان نهج البلاغه راه هاى مختلفى را پيموده اند; ولى مى توان گفت: هم رابطه الهى و معنوى است و هم رابطه منطقى.
زيرا كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند; يعنى در برابر هر امرى قرار مى گيرد نخست نگاه كند كه رضاى خدا در چيست و آن را برگزيند، چنين كسى به يقين مشمول عنايات الهى قرار مى گيرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى بخشد. اضافه بر اين اصلاح رابطه با خدا مسلتزم صدق و امانت و راستى است. 🔹كسى كه صدق و امانت و راستى پيشه كند به يقين مردم به او علاقه مند مى شوند و امين مردم خواهد بود و به او اعتماد مى كنند و مشكلى با او نخواهند داشت.
🔹همچنين كسى كه امر آخرت خويش را اصلاح كند; يعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترك گويد مشمول لطف خداوند خواهد شد; خداوند كار دنياى او را نيز سامان مى دهد. افزون بر اين، اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهيزگارى است و به يقين انسان هاى با تقوا در زندگى مادى خود نيز موفق خواهند بود، زيرا راه خلاف در پيش نمى گيرند; به كسى ظلم و ستم نمى كنند، همه با او مهربان هستند و او نيز با همه مهربان.
نيز كسى كه واعظ نفسانى; يعنى وجدان بيدار و تقواى درونى داشته باشد كه در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سايه خواهد افكند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد. اضافه بر اين شخصى كه چنين واعظى درونى دارد از امور خطرناك مى پرهيزد و چنين كسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود. بنابراين رابطه اين سه امر با آن سه نتيجه هم رابطه معنوى است و هم رابطه منطقى و طبيعى.
🔹اين سخن را با حديثى از امام باقر(عليه السلام) كه مرحوم كلينى در اصول كافى آورده پايان مى دهيم. مطابق اين حديث امام باقر(عليه السلام) فرمود: خداوند عزّوجلّ چنين فرموده است: «وَعِزَّتِي وَجَلاَلِي وَعَظَمَتِي وَعُلُوِّي وَارْتِفَاعِ مَكَانِي لاَ يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلاَّ كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ رِزْقَهُ وَكُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِر; به عزت و جلال و عظمت و نورانيت و علو مقامت سوگند ياد مى كنم كه هيچ بنده مؤمنى خواسته مرا بر خواسته خود در چيزى از امور دنيا مقدم نمى شمرد مگر اين كه من بى نيازى او را در دل او و همّت او را در آخرتش و آسمان ها و زمين را ضامن روزى او قرار مى دهم و براى او از تجارت هر تاجرى بهتر خواهم بود»(1). (2)
****
✔️پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 137، ح 1.
(2). سند گفتار حکیمانه: از کسانى که قبل از مرحوم سیّد رضى این کلام حکمت آمیز را از امام نقل کرده اند، شیخ صدوق است که هم در کتاب خصال و هم در کتاب امالى با ذکر سند آورده است. مرحوم شیخ کلینى نیز در روضه کافى با همان عبارت شیخ صدوق آورده، هرچند روایت آن متفاوت و متن آن با آنچه در نهج البلاغه آمده کمى متفاوت است. مرحوم برقى نویسنده کتاب المحاسن نیز صدر روایت را آورده. از علماى اهل سنت نیز ابن جوزى در کتاب تذکره آن را با تفاوتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 85 و 86). در کتاب تمام نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز با مقدارى تفاوت از کتاب جعفریات که پیش از مرحوم سیّد رضى تدوین شده نقل کرده است. (تمام نهج البلاغه، ص 600)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
❓چه کسی در جنگ جمل شتر عایشه را پی کرد؟
محمدحسين رجبيدواني:
حضرت تا آنجا که توانستند ميخواستند جلوي بروز جنگ جمل را بگيرند و مردم را هدايت کنند، اما وقتي جنگ آغاز ميشود، ديگر معنا ندارد که حضرت انعطاف نشان بدهند، انعطاف و ضعف نشان دادن باعث برتري دشمن خواهد شد و لذا وارد عمل شدند.
🔹مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عايشه ميجنگيدند
اين مردم جاهل بدبخت در صفوف فشرده مقابل شتر عايشه ميجنگيدند و خود اميرالمؤمنين يک تنه جلو مي رفت و با دشمن ميجنگيد به گونهاي که در صفوف دشمن ناپديد ميشد. (هيچ وقت سابقه نداشته که خليفه اين چنين وارد ميدان شود.)
🔹امام مجتبي (ع) چگونه از جان علي (ع) در جنگ جمل محافظت كرد؟
🔹وقتي حضرت چنين هيبتي از خود نشان ميداد مالک اشتر بر جان اميرالمؤمنين احساس خطر کرد که ايشان اينچنين وارد صفوف دشمن ميشوند. به امام مجتبي (ع) عرض کرد: «من بر جان اميرالمؤمنين خوف دارم اما جرأت ندارم با ايشان سخن بگويم شما از ايشان بخواهيد وارد نشوند و ما جلو خواهيم رفت.»
🔹حضرت عقب آمده بودند، امام مجتبي (ع) فرمودند: «اجازه دهيد ما جلو برويم»، حضرت توجهي نکردند و دوباره به ميدان رفتند بار دوم امام مجتبي خواستند عقب بنشينند. اميرالمؤمنين قبول نکردند. بار سوم امام مجتبي به دنبال ايشان آمدند و فرمودند: «شما را قسم ميدهم به مادرم فاطمه زهرا اجازه دهيد ما برويم.»
🔹علي (ع): بايد شتر عايشه کشته شود تا اين شتر برقرار است دشمن مقاومت ميکند
🔹تا نام مقدس حضرت زهرا را شنيدند، ماندند و فرمودند: «بايد اين شتر عايشه کشته شود تا اين شتر برقرار است دشمن مقاومت ميکند.» محمد حنيفه را خواستند و پرچم را به او دادند و فرمودند: (در نهج البلاغه هم آمده است) «جمجمهات را در راه خدا بده، پايت را محکم بر زمين بکوبان و حمله کن و پاي شتر را قطع کن.» نوشتهاند در اثر هجوم نيروهاي اميرالمؤمنين افراد يک قبيله که بصورت فشرده مقابل شتر عايشه مقاومت ميکردند کشتار ميشدند، منتها فوراً قبيله ديگر جايگزين ميشد که مبادا به اين شتر و عايشه آسيبي برسد. محمد حنفيه با شجاعت حمله کرد و جلو رفت، عدهاي را از هم شکافت ولي فشردگي صفوف مدافعان شتر مانع شد که او به عايشه برسد. لذا خسته و زخمي عقب نشست.
❓چه كسي جمل عايشه را سرنگون و سپاه ناكثين را متلاشي كرد؟
🔹اميرالمؤمنين پرچم ر از او گرفته و به امام مجتبي (همان امام مظلومي که ما فکر ميکنيم اهل سازش بوده و اهل جنگ نبوده است) دادند و همان امام مظلوم با شجاعت وصفناپذيري حمله کرد و صفوف دشمن را شکافت و به شتر عايشه رسيد.
یاران امام پاي شتر را قطع کردند و عايشه سرنگون شد و سپاه پيمان شکنان متلاشي شده و پا به فرار گذاشتند و پيروزي نصيب اميرالمؤمنين شد.
🔹شتر و کجاوه عايشه را زره پوش کرده بودند تيرهايي زيادي به سمت آنها روانه شده بود، اما اثر نميکرد. حضرت ياران خود را از تعقيب فراريان و کشتن زخميها و اسير کردن آنها منع نمودند .
🔹وقتي شکست در حال قطعي شدن بود و طلحه بدبخت تا آخرين لحظات مقاومت ميکرد، مروان حکم پسر عموي عثمان که ميخواست فرار کند، گفت: «مگر ما اين جنگ را به پا نکرديم که انتقام عثمان را بگيريم؟ حريف علي که نشديم و من که خوب ميدانم طلحه و زبير در قتل عثمان دخيل بودند. براي انتقام عثمان طلحه را هدف قرار ميدهم و او را کشت.»
🔹جنگ خاتمه يافت. اميرالمؤمنين به محمد ابن ابي بکر فرمودند: «خواهرت عايشه را از کجاوه بيرون بياور و به خانه فلان کس (از بزرگان بصره) ببر تا من بيايم و تعيين تکليف کنم.» عايشه ابتدا محمد ابن ابي بکر را نشناخت و به او اعتراض کرد که «اي نامحرم! دستت را بر روي همسر پيامبر دراز ميکني؟» او نيز گفت: «تو خجالت بکش که در بين اين همه نامحرم آمدي و چنين فتنهاي به پا کردي و خون بسياري از مسلمانان را به هدر دادي. من برادرت هستم» و او را بيرون کشيد.
🔹علي (ع) خطاب به عايشه: اين بود عمل به دستور پيامبر؟!
🔹عايشه از محمد خوشش نميآمد. اميرالمؤمنين به سراغ عايشه آمد و فرمود: «اين بود عمل به دستور پيامبر؟!» عايشه به غلط کردن افتاد، حضرت نيز به احترام پيامبر او را عفو کردند. 40 زن از مردم مورد اعتماد بصره را خواستند و دستور دادند لباس مردانه بپوشند و صورتهاي خود را بپوشانند و از بصره او را تا مدينه اسکورت کنند و به خانه پيامبر برسانند و در راه هم با او سخن نگويند و همينطور هم شد.
🔹تا پاي عايشه به مدينه رسيد، پيش از آنکه اين زنان بازگردند، عايشه در مدينه جو سازي نمود که علي با زن پيامبر جنگيد و بعد هم او را با 40 مرد غريبه به مدينه فرستاد. در اينجا زنان صورت خود را باز کردند و همه فهميدند که اينها زن بودند و عايشه اينبار هم مفتضح شد. اين جنگ به نفع اميرالمؤمنين خاتمه يافت،
@Nahjolbalaghe2