✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۱۹)🔹 💡یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُ
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه تفسیر آیه (۱۹) و(۲۰) سوره مبارکه نساء🔹
💡ادامه تفسیر آیه(۱۹).....و به دنبال آن، اضافه مى کند: حتى اگر به جهاتى از همسران خود رضایت کامل نداشته باشید و بر اثر امورى آنها در نظر شما ناخوشایند باشند، فوراً تصمیم به جدائى و یا بد رفتارى نگیرید و تا آنجا که در قدرت دارید مدارا کنید; زیرا ممکن است شما در تشخیص خود گرفتار اشتباه شده باشید، و آنچه را نمى پسندید خداوند در آن خیر، برکت و سود فراوانى قرار داده باشد، مى فرماید: و اگر از آنها (به جهتى) کراهت داشتید (فوراً تصمیم به جدائى نگیرید) چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد (فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً).
🔹بنابراین، تا کارد به استخوان شما نرسد، سزاوار است معاشرت به معروف و رفتار شایسته را ترک نکنید، به خصوص این که بسیار مى شود همسران درباره یکدیگر گرفتار سوء ظن هاى بى دلیل و حب و بغض هاى بى جهت مى گردند و قضاوت هاى آنها در این حال، غالباً نادرست مى باشد، تا آنجا که خوبى ها در نظرشان بدى و بدى ها در نظرشان خوبى جلوه مى کند، ولى با گذشت زمان و مدارا کردن، تدریجاً حقایق آشکار مى شود.
✅ضمناً باید توجه داشت تعبیر خَیْراً کَثیراً در آیه، مفهوم وسیعى دارد که یکى از مصادیق روشن آن فرزندان صالح، با لیاقت و ارزشمند است.
💡آیه(۲٠)وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً
🔹ترجمه: و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید! آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى شوید؟!
✅شأن نزول:
پیش از اسلام، رسم بر این بود: اگر مى خواستند همسر سابق را طلاق گویند و ازدواج جدیدى کنند، براى فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافى عفت متهم مى کردند، و بر او سخت مى گرفتند، تا حاضر شود مهر خویش را که معمولاً قبلاً دریافت مى شد بپردازد، و طلاق گیرد، و همان مهر را براى همسر دوم قرار مى دادند.
آیه فوق به شدت از این کار زشت جلوگیرى کرده و آن را مورد نکوهش قرار مى دهد.(۱)
✅تفسیر:
از مهریه همسر چیزى کم نگذارید
این آیه، نیز براى حمایت قسمت دیگرى از حقوق زنان نازل گردیده و به عموم مسلمانان دستور مى دهد: به هنگام تصمیم بر جدائى از همسر و انتخاب همسر جدید حق ندارند چیزى از مهر همسر اول خود را کم بگذارند، و یا اگر پرداخته اند، پس بگیرند، هر قدر هم مهر زیاد باشد، مى فرماید: اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزى از آن را پس نگیرید (وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَکانَ زَوْج وَ آتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً).
🔹همان طور که در سابق گفتیم، قِنْطار به معنى مال و ثروت زیاد است. راغب در کتاب مفردات مى گوید: اصل قنطار از قنطره به معنى پل است و چون اموال زیاد همچون پلى هستند که انسان در زندگى مى تواند از آنها استفاده کند، از این جهت به آن قنطار گفته اند.(۲)
زیرا فرض این است که: طلاق در اینجا به خاطر منافع شوهر صورت مى گیرد، نه به خاطر انحراف زن از جاده عفت، بنابراین دلیلى ندارد که حق مسلّم آنها پایمال شود.
🔹سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهلیت در این باره نموده، که همسر خود را متهم به اعمال منافى عفت مى کردند، مى فرماید: آیا براى باز پس گرفتن مهر زنان متوسل به تهمت و گناه آشکار مى شوید (أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً).
✅یعنى اصل عمل، ظلم است و گناه، و متوسل شدن به یک وسیله ناجوانمردانه و غلط، گناه آشکار دیگرى است.
✔️پی نوشت:
۱ ـ تفسیر صافى ، جلد ۱، صفحه ۴۳۴، مکتبة الصدر، طبع دوم، ۱۴۱۶ هـ ق ـ تفسیر آلوسى ، جلد ۴، صفحه ۲۴۳، ذیل آیه مورد بحث.
۲ ـ براى توضیح بیشتر به جلد دوم تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۴ سوره آل عمران مراجعه فرمائید.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ✅ترجمه و شرح نامه(۳۱) نهجالبلاغه بخش(۲) 🔹محکم ترین وسیله نجات🔹 ابوالفرج اصفهانى در کتاب اغ
🔹ادامه ترجمه و شرح نامه(۳۱) نهجالبلاغهبخش سوم🔹
✅توصیه های اخلاقی
🔹اين احتمال نيز هست که منظور از آن بيزارى قلبى است که آثار آن در چهره انسان نمايان باشد که يکى از مراحل سه گانه نهى از منکر است و در حديثى امير مؤمنان على(عليه السلام) از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى کند: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِي بِوُجُوه مُکْفَهِرَّة; پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به ما دستور داد که اهل منکر را با چهره اى عبوس ملاقات کنيم (تا از قيافه ما بدانند که از آنها بيزاريم)».(6)
🔹امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مى دهد مى فرمايد: «در راه خدا آن گونه که بايد و شايد جهاد کن و هرگز سرزنشِ سرزنش گران، تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد و در درياى مشکلات براى رسيدن به حق فرو شو هرجا که باشد»; (وَجَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم. وَخُضِ(7) الْغَمَرَاتِ(8) لِلْحَقِّ حَيْثُ کَانَ).
مى دانيم جهاد مراحل و مراتبى دارد; خواه جهاد نظامى با دشمن و خواه تلاش هايى ديگر در مسير حق. بعضى از مراحل آن شايسته مجاهدان واقعى نيست; شايسته آنها اين است که آخرين مرحله اى را که در توان دارند در اين راه به کار گيرند و جمله «جَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ» اشاره به همين معناست.
اما جمله «وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم» اشاره به اين است که گاهى افراد آلوده، اطراف انسان هاى مجاهد و مبارز را مى گيرند و با ملامت و سرزنش مى خواهند سدى بر سر راه آنها ايجاد کنند. امام(عليه السلام) مى فرمايد: هرگز اين سرزنش ها مانع راه تو نشود; هنگامى که راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنش گران به پيش تاز.
🔹از آنجا که در راه حق مشکلات فراوانى وجود دارد و حق جويان بدون پيکار با آنها، راه به جايى نمى برند، امام(عليه السلام) اين مشکلات را به امواج خروشان دريا تشبيه کرده و دستور مى دهد براى به دست آوردن گوهر حق، در اين امواج فرو شو تا به گوهر مطلوب برسى.
سخن امام(عليه السلام) در اين جمله ها برگرفته از آياتى از قرآن مجيد است; در آيه 78 سوره حج مى خوانيم: (وَجاهِدُوا فِى اللهِ حَقَّ جِهادِه) و در آيه 54 سوره مائده مى خوانيم: (يُجاهِدُونَ فِى سَبيلِ اللهِ وَلا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم).
بسيارى از مفسّران «حق جهاد» را به معناى اخلاص در نيّت تفسير کرده اند; ولى بايد توجّه داشت که مفهوم آن منحصر به اخلاص نيّت نيست، بلکه منظور اين است که مشکل ترين مرحله جهاد، جهاد با نفس و کسب خلوص نيّت است.
🔹امام(عليه السلام) در پايان اين بخش دو اندرز مهم ديگر به فرزندش مى دهد مى فرمايد: «در دين خود تفقّه کن (و حقايق دين را به طور کامل فرا گير) و خويشتن را بر استقامت در برابر مشکلات عادت ده که استقامت و شکيبايى در راه حق، اخلاق بسيار نيکويى است»; (وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ، وَعَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ(9) عَلَى الْمَکْرُوهِ، وَنِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ).
با توجّه به اينکه «تفقّه» از ريشه «فقه» به معناى فهم و درک است، منظور امام(عليه السلام)از جمله «وَتَفَقَّهْ فِي الدِّينِ» اين است که حقايق دينى را اعم از اصول و فروع به طور کامل درک کن و تنها به صورت قناعت نکن، بلکه به عمق آنها آشنا شو.
جمله «عَوِّدْ نَفْسَکَ ...» اشاره به اين است که صبر و استقامت در مقابل مشکلات چيزى است که با تمرين به دست مى آيد. بايد آنقدر تمرين کنى و خويشتن را عادت دهى تا خلق و خوى تو گردد.
فقره «نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ» اشاره به اين است که هر کار مثبتى با مشکلات و موانعى روبه روست. هرگاه انسان صبر و استقامت بر حق نداشته باشد، هرگز نمى تواند به آن دست يابد. چيدن يک گل بدون تحمل نيش خار ميسر نيست و برداشتن اندکى عسل از کندو غالباً با نيش زنبور همراه است. اگر استقامت در برابر مشکلات نباشد هيچ هدف مقدّسى به انجام نمى رسد.
در اينجا سزاوار است به اشعار پرمعنايى که ابوالاسود سروده است توجّه کنيم:
تَعَوّدُت مَسَّ الضُّرِّ حَتّى أَلَفْتُهُ * وَأَسْلَمَني طُولُ الْبَلاءِ إلَى الصَّبْرِ
وَ وَسَّعَ صَدْري لِلاَْذى کَثْرَةُ الاَْذى * وَکانَ قَديماً قَدْ يَضيقُ بِهِ صَدْري
إذا أَنَا لَمْ أَقْبَلْ مِنَ الدَّهْرِ کُلَّ ما *** أُلاقيهِ مِنْهُ طالَ عَتْبي عَلَى الدَّهْرِ
من خود را به درد و رنج ها عادت دادم تا به آن انس گرفتم و ادامه مشکلات مرا به صبر عادت داد.
فزونى رنج ها سينه مرا براى تحمل رنج گشاده ساخت، هرچند در گذشته در برابر آن تنگى سينه احساس مى کردم.
(من فکر مى کنم) اگر من همه حوادث جهان را (از تلخ و شيرين نپذيرم، پيوسته بايد دنيا را سرزنش کنم.(10)
پی نوشت:
6. کافى، ج 5، ص 58، ح 10.
10. معجم الادباء، ج 12، ص 38 به نقل شرح نهج البلاغه علاّمه تسترى، ج 8، ص 381.
✨﴾﷽﴿✨
🔹پرسش و پاسخ شرعی🔹
❓ بسیاری از کشاورزان در اثر کمآبی از فاضلاب برای آبیاری استفاده میکنند؛ آیا این کار خلاف شرع است؟
✔️جواب توسط حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیتالله العظمی خامنهای و رئیس مرکز موضوعشناسی احکام فقهی:
✅خیر؛ اگر منع قانونی نداشته باشد خلاف شرع نیست. اینکه محصولات کاشتهشده با فاضلاب آبیاری شود یا کود نجس پای آنها ریخته شود موجب نجسشدن محصولات کاشتهشده نمیشود؛ بهخاطر آنکه استحاله صورت میگیرد و این آب تغییر وضعیت میدهد. بنابراین میوه یا دیگر محصولات پاک است و مشکلی ندارد.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه تفسیر آیه (۱۹) و(۲۰) سوره مبارکه نساء🔹 💡ادامه تفسیر آیه(۱۹).....و به دنبال آن، اضافه
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۱)🔹
✅در این آیه ، مجدداً با استفهام انکارى، براى تحریک عواطف انسانى مردان اضافه مى کند: شما و همسرانتان مدت ها در خلوت و تنهائى با هم بوده اید، همانند یک روح در دو بدن، ارتباط و آمیزش کامل داشته اید، چگونه بعد از این همه نزدیکى و ارتباط، همچون بیگانه ها و دشمنان با یکدیگر رفتار مى کنید، و حقوق مسلّم آنها را پایمال مى نمائید؟! مى فرماید: چگونه آن را باز پس مى گیرید، در حالى که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید ؟ (وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُکُمْ إِلى بَعْض).(۳)
✅این درست همانند تعبیرى است که ما در فارسى امروز داریم که اگر دو نفر دوست صمیمى با هم به نزاع برخیزند به آنها مى گوئیم: شما سال ها با یکدیگر نان و نمک خورده اید، چرا نزاع مى کنید؟ در حقیقت ستم کردن در این گونه موارد به شریک زندگى، ستم بر خویشتن است.
🔹آن گاه مى فرماید: از این گذشته همسران شما پیمان محکمى به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته اند (وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً).
❓چگونه این پیمان مقدس و محکم را نادیده مى گیرید و اقدام به پیمان شکنى آشکار مى کنید؟
ضمناً، باید توجه داشت که این آیه گرچه در مورد طلاق همسر سابق براى انتخاب همسر جدید، وارد شده، ولى اختصاص به آن ندارد، بلکه منظور این است: در هر مورد که طلاق و جدائى به پیشنهاد مرد صورت گیرد، و زن تمایلى به جدائى ندارد، باید تمام مهر پرداخته شود، و چیزى از آن باز پس نگیرند، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشند یا نه، بنابراین جمله اِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوج: اگر بخواهید همسر دیگرى انتخاب کنید در حقیقت ناظر به وضع دوران جاهلیت بوده است و دخالتى در اصل حکم ندارد.
ذکر این نکته نیز لازم است که: استبدال به معنى طلب تبدیل کردن است، بنابراین، معنى طلب و اراده در آن افتاده است و اگر مشاهده مى کنیم: با أَرَدْتُمْ: بخواهید ضمیمه شده، به خاطر این است که: مى خواهد این نکته را گوشزد کند که، به هنگام مقدمه چینى و تصمیم بر تبدیل کردن همسر خود، نباید از مقدمات نامشروع و ناجوانمردانه شروع کنید.
✔️پی نوشت:
۳ ـ افضاء در اصل، از ماده فضا به معنى توسعه است، بنابراین، افضاء به معنى توسعه دادن مى باشد و هنگامى که کسى با دیگرى تماس کامل مى یابد، در حقیقت وجود محدود خود را به وجود وسیع ترى تبدیل کرده است، و لذا افضاء به معنى تماس گرفتن آمده است.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿
🔹نمازجمعه🔹
آنچه در زیر میآید، دروس "پنجاه و پنجاهوپنجم" از جلد اول «رسالهی آموزشی» احکام و مسائل شرعی است که مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی تهیه، تنظیم و منتشر شده است.
 نماز جمعه
 الف) حکم نماز جمعه
۱. نماز جمعه که در روزهای جمعه به جای نماز ظهر خوانده میشود در عصر حاضر (زمان غیبت امام(عج)) واجب تخییری است، ولی در این زمان که حکومت عدل اسلامی در ایران برپا است احتیاط مستحب آن است که حتی المقدور نماز جمعه ترک نشود.
توجه:
 معنای واجب تخییری این است که مکلف در ادای فریضهی واجب ظهر روز جمعه، بین خواندن نماز جمعه یا نماز ظهر مخیّر است.
 هر چند نماز جمعه در عصر حاضر واجب تخییری است و حضور در آن واجب نیست، ولی با توجه به فواید و آثار شرکت در آن، سزاوار نیست که مؤمنین خود را از برکات حضور در این نماز به صرف عذرهای واهی محروم سازند.
 شرکت زنان در نماز جمعه اشکال ندارد و دارای ثواب جماعت است.
 خودداری از شرکت در نماز عبادی سیاسی جمعه به صورت دائم، وجه شرعی ندارد و اگر ترک حضور و شرکت نکردن در آن به خاطر اهمیت ندادن به آن باشد شرعاً مذموم است.
 کسی که در نماز جمعه شرکت نکرده است میتواند نماز ظهر و عصر را در اول وقت بخواند و واجب نیست صبر کندتا نماز جمعه تمام شود.
 اقامهی نماز جماعت ظهر، همزمان با اقامهی نماز جمعه در مکان دیگری نزدیک محل اقامهی نماز فی نفسه اشکال ندارد و موجب براءت ذمهی مکلف از فریضهی ظهر جمعه میشود؛ زیرا در عصر حاضر، نماز جمعه واجب تخییری است، ولی با توجه به این که اقامهی نماز جماعت ظهر در روز جمعه در مکان نزدیک محل اقامهی نماز جمعه باعث تفرقهی صفوف مؤمنین میشود و چه بسا در نظر مردم بی احترامی و اهانت به امام جمعه و کاشف از بی اعتنایی به نماز جمعه است، بنابراین سزاوار است که مؤمنین اقدام به انجام آن نکنند و بلکه در صورتی که مستلزم مفاسد و حرام باشد واجب است از اقامهی آن اجتناب نمایند.
۲. نماز جمعه مجزی از نماز ظهر است. (به عبارت دیگر نماز جمعه جانشین نماز ظهر جمعه میشود).
توجه:
 نماز جمعه هر چند مجزی از نماز ظهر است، ولی خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه از باب احتیاط اشکال ندارد، حتی اگر امام جمعه نماز ظهر را بعد نماز جمعه نخواند، و اگر بخواهد با مراعات احتیاط در خواندن نماز ظهر پس از خواندن نماز جمعه، نماز عصر را به جماعت بخواند احتیاط کامل این است که به کسی اقتدا نماید که نماز ظهر را احتیاطاً بعد از نماز جمعه خوانده است.
 شرکت در نماز جمعه که از طرف دانشجویان شوراهای اسلامی در کشورهای اروپایی و غیر آنها برگزار میشود، و بیشتر شرکتکنندگان در آن و همچنین امام جمعه از برادران اهل سنت هستند برای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشکال ندارد و در این صورت خواندن نماز ظهر بعد از نماز جمعه واجب نیست.
 نماز جمعه از مآموم مسافر صحیح و مجزی از نماز ظهر است.
 مجروحان جنگی که قطع نخاع شدهاند و قدرت نگهداری بول را ندارند جایز است در نماز جمعه شرکت کنند، ولی با توجه به این که بر آنان واجب است که بعد از وضو گرفتن بدون فاصلهی زمانی، شروع به خواندن نماز کنند، بنابراین وضوی قبل از خطبههای نماز جمعه در صورتی برای خواندن نماز جمعه کافی است که بعد از وضو حدثی از آنان سر نزند.
 ب) شرایط نماز جمعه
۱. به جماعت خواندن.
۲. حداقل پنج نفر بودن، یک نفر امام و چهار نفر مأموم.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف.
۴. بین دو نماز جمعه، حداقل یک فرسخ فاصله بودن.
۱. به جماعت خواندن: از شرایط صحت نماز جمعه، این است که به صورت جماعت اقامه شود. نماز جمعه به نحو فرادی، هر چند در کنار کسانی که آن را به صورت جماعت بر گزار میکنند، صحیح نیست.
۳. رعایت تمام شرایطی که در نماز جماعت معتبر است، مثل اتصال صفوف: تمام شرایطی که در نماز جماعت باید رعایت شود در نماز جمعه هم معتبر است، مانند اتصال صفوف.
توجه:
 امام جمعه باید عادل باشد، از این رو اقتدا به کسی که او را عادل نمیداند و یا در عدالت وی شک دارد صحیح نیست و نماز جمعهی او هم صحیح نمیباشد، ولی حضور و شرکت در نماز جمعه برای حفظ وحدت اشکال ندارد، و در هر صورت - چه در نماز جمعه شرکت کند یا نکند-حق ندارد دیگران را ترغیب و تشویق به عدم حضور در نماز جمعه نماید.
 اگر شک در عدالت امام جمعه یا یقین به عدم عدالت وی بعد از فراغ از نماز باشد، نمازهای خوانده شده صحیح است و اعادهی آنها واجب نیست.
 نصب امام جمعه به امامت جمعه اگر موجب وثوق و اطمینان مأموم به عدالت وی شود در صحت اقتدا به او کافی است.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساء آیه(۲۲)🔹
💡۲۲ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً
ترجمه:
✅۲۲ ـ با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است; زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است.
✅شأن نزول:
در زمان جاهلیت معمول بود هر گاه کسى از دنیا مى رفت و همسر و فرزندانى از خود به یادگار مى گذاشت، در صورتى که آن همسر، نامادرى فرزندان او بود، فرزندانش، نامادرى را همانند اموال او به ارث مى بردند، به این ترتیب که آنها حق داشتند با نامادرى خود ازدواج کنند و یا او را به ازدواج شخص دیگرى در آورند.
پس از اسلام، حادثه اى براى یکى از مسلمانان پیش آمد و آن این که: یکى از انصار به نام ابو قیس از دنیا رفت، فرزندش به نامادرى خود پیشنهاد ازدواج نمود، آن زن گفت: من تو را فرزند خود مى دانم و چنین کارى را شایسته نمى بینم. ولى با این حال از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) کسب تکلیف مى کنم، سپس موضوع را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد، و کسب تکلیف نمود، آیه فوق نازل شد و از این کار به شدت نهى کرد.(۱)
✅تفسیر:
ازدواج با همسر پدر ممنوع
همان طور که در شأن نزول نیز اشاره شد، آیه، خط بطلان به یکى از اعمال ناپسند دوران جاهلیت مى کشد، مى فرماید: با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید (وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ).
اما از آنجا که هیچ قانونى ـ معمولاً ـ شامل گذشته نمى شود، اضافه مى فرماید: مگر ازدواج هائى که پیش از این انجام شده است (إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ).
پس از آن براى تأکید مطلب، سه تعبیر شدید درباره این نوع ازدواج بیان مى فرماید: نخست این که: این عمل، کار بسیار زشتى است (إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً).
و بعد اضافه مى کند: عملى است که موجب تنفر در افکار مردم است یعنى طبع بشر آن را نمى پسندد (وَ مَقْتاً).
و در پایان مى فرماید: روش نادرستى است (وَ ساءَ سَبیلاً).
🔹حتى در تاریخ مى خوانیم: مردم جاهلى نیز این نوع ازدواج را مقت (تنفرآمیز) و فرزندانى که ثمره آن بودند مقیت (فرزندان مورد تنفر) مى نامیدند.
روشن است: این حکم به خاطر مصالح و فلسفه هاى مختلفى مقرر شده; زیرا ازدواج با نامادرى از یکسو، همانند ازدواج با مادر است، چون نامادرى در حکم مادر دوم محسوب مى شود.
و از سوى دیگر، تجاوز به حریم پدر و هتک احترام او است.
و از همه گذشته، این عمل، تخم نفاق را در میان فرزندان یک شخص مى پاشد; زیرا ممکن است بر سر تصاحب نامادرى میان آنها اختلاف واقع شود، حتى میان پدر و فرزند ایجاد رقابت مى کند; زیرا معمولاً میان همسر دوم و همسر اول رقابت و حسادت وجود دارد، اگر این کار (ازدواج با نامادرى) در حیات پدر (پس از طلاق نامادرى) انجام گیرد، دلیل حسادت آن روشن است، و اگر بعد از مرگ او صورت گیرد نیز، ممکن است یک نوع حسادت، نسبت به پدر از دست رفته خود پیدا کند.
🔹تعبیرات سه گانه اى که درباره نکوهش این عمل در آیه فوق آمده، بعید نیست به ترتیب اشاره به سه فلسفه بالا باشد.
* * *
۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ تفسیر قمى ، جلد ۱، صفحه ۱۳۵، مؤسسه دار الکتاب قم، ۱۴٠۴ هـ ق ـ وسائل الشیعه ، جلد ۲٠، صفحات ۵۱۴ و ۵۱۵، چاپ آل البیت.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹آغاز ترجمه و شرح خطبه (۱۳)🔹
🔺سرزنش اهل بصره🔺
✅خطبه در يك نگاه:
اين خطبه همانند بعضى از خطبه هاى قبل و بعد ناظر به داستان جنگ «جمل» است و اهل بصره را به خاطر آن كه چشم و گوش بسته، دنبال جاه طلبان سياسى همچون «طلحه» و «زبير» افتادند و نخستين شكاف را در صفوف مسلمين ايجاد كردند زير شديدترين ضربات سرزنشهاى خود قرار مى دهد، بعلاوه آنها را به عذاب الهى در آينده تهديد مى كند. باشد كه درس عبرتى براى آنان گردد و در آينده از تكرار اين گونه اعمال بپرهيزند.
🔺ويژگيهاى سپاه جمل:
در اين بخش از خطبه، نخست اشاره به اعمال زشت و صفات مذموم اهل بصره که مخاطبان او بودند فرموده و هفت نکته را يادآور مى شود. در آغاز مى فرمايد: «شما لشکر زن بوديد» (کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاةِ).
🔹درست است که آتش افروزان اصلى جنگ «جمل»، «طلحه» و «زبير» بودند و شواهد تاريخى نيز مى گويد که معاويه هم در اين کار دست داشت ولى بى شک، بيشترين چيزى که مردم را به شرکت در اين جنگ خانمانسوز تشويق کرد، حضور عايشه با آن سوابقى که با پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) داشت، بود. به خصوص اين که لقب «ام المؤمنين» نيز بهانه اى بود براى تشويق مردم به دفاع از مادر! و به همين دليل على(عليه السلام) «اهل بصره» را لشکر زن خطاب مى فرمايد.
در توصيف دوّم مى فرمايد: «شما پيروان چهار پا ـ يعنى شتر عايشه ـ بوديد!» (وَاَتْباعَ الْبَهيمَةِ).
سپس به بيان دليل آن پرداخته مى فرمايد: «تا زمانى که شتر صدا مى کرد و نعره مى کشيد، به صداى او پاسخ مى داديد و جنگ مى کرديد، امّا همين که شتر پى شد، فرار کرديد!» (رَغا(1) فَاَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ(2) فَهَرَبْتُمْ).
🔹به گفته بعضى از مورّخان، شتر عايشه در جنگ «جمل» به منزله پرچم لشکر بود; و همه، اطراف آن را گرفته بودند و در پاى آن شمشير مى زدند و مردان جنگى لشکر «طلحه و زبير» در زير اين پرچم تا آخرين نفس جنگ مى کردند و کشته مى شدند. در بعضى از روايات آمده: در آن روز هفتاد نفر از قريش افسار شتر عايشه را به دست گرفتند و يکى پس از ديگرى کشته شدند. گروهى که بيش از همه در جنگ «جمل» از شتر دفاع مى کردند جنگجويان قبيله «بنى ضبّه» و «ازد» بودند.
اميرمؤمنان چون چنين ديد، با صداى بلند فرمود: «وَيْلَکُمْ اِعْقِرُوا الْجَمَلَ فَاِنَّهُ شَيْطان; واى بر شما! شتر را بزنيد و پى کنيد که آن شيطانى است!» سپس اضافه فرمود: اين شتر را بکشيد وگرنه عرب، نابود خواهد شد و شمشيرها همچنان در حرکت خواهد بود. اين جا بود که جنگ آوران سپاه امام به طرف شتر حمله کردند و در يک حمله برق آسا آن را پى نمودند; شتر بر زمين افتاد و نعره بلندى کشيد. آن جا بود که سپاه عايشه شکست خورد و لشکر بصره فرار کردند.
نکته جالب اين که در بعضى از روايات آمده که على(عليه السلام) دستور داد لاشه شتر را آتش زنند و خاکسترش را به باد دهند و فرمود: خدا لعنت کند آن را، چقدر به گوساله «سامرى» شبيه است! سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «وَانْظُر اِلى اِلهِکَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِى الْيَمِّ نَسْفاً; (اى سامرى!) به اين معبودت که پيوسته آن را پرستش مى کرده اى نگاه کن و ببين که ما آن را نخست مى سوزانيم سپس خاکستر آن را به دريا مى پاشيم»!(3)
🔹نکته جالب ديگر اين که «عايشه» براى تقويت روانى لشکر «بصره» خواست از روش پيامبر اسلام در جنگ بدر استفاده کند. مشتى سنگريزه برداشت و به سوى اصحاب على(عليه السلام) پاشيد و بلند فرياد زد: «شاهت الوجوه; صورتهايتان زشت باد!» (اين عمل پيامبر در جنگ بدر(4) يکى از عوامل اعجازآميز شکست لشکر دشمن بود; در حالى که پايان جنگ «جمل» شکست مفتضحانه اى بود!).
🔹در سوّمين و چهارمين و پنجمين توصيف، به وضع اخلاقى آنها پرداخته، مى فرمايد: «اخلاق شما پست و پيمانهايتان بى اعتبار و گسسته و دين شما نفاق و دورويى است!» (اَخْلاقُکُمْ دِقاق، وَ عَهْدُکُمْ شِقاق، وَ دينُکُمْ نِفاق).
تعبير به «دقاق» که از ماده «دقّت» و در اين جا به معناى خُردى و پستى است اشاره به دنياپرستى «بصريان» و آلودگيها و هوسرانيهاى آنان است و پيمان شکنى آنها اشاره به آن است که در آغاز با امام بيعت کردند سپس بيعت خود را شکسته به دشمنان پيوستند. نفاق آنها از آن جا سرچشمه مى گيرد که ظاهرشان اسلام و دفاع از همسر پيامبر، امّا باطنشان قيام بر ضدّ حکومت اسلامى و جانشين به حقّ پيامبر و همسويى با نفاق افکنان شام بود و تعبير به «ناکثين» در مورد لشکريان «جمل» به خاطر همين پيمان شکنى و نفاقشان بود.
@Nahjolbalaghe2