💠 به راستی که اوست (یعنی علی) اولین کسی که به خدا و رسولش ایمان آورد و کسی است که جانش را فدای رسول اللّه کرد.
📜 #خطبه_غدیر
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ ۚ فَإِن جَاءُوكَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ ۖ وَإِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضُرُّوكَ شَيْئًا ۖ وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
《صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظیم》
آنها با دقت (به سخنان تو) گوش مى دهند تا (
دستاویزى پیدا کنند و آن را) تکذیب نمایند. و بسیار مال حرام مى خورند. ولى اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داورى کن، یا (اگر صلاح دانستى) از آنان صرف نظر کن.
و اگر از آنان صرف نظر کنى، به تو هیچ زیانى نمى رسانند. واگر داورى کنى، با عدالت در میان آنها داورى کن، که خدا عدالت پیشگان را دوست دارد.
(مائده/۴۲)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه مائده آیه(۴۲)🔹
✅در این آیه ،پیرو آیه قبل، بار دیگر قرآن تأکید مى کند که: آنها گوش شنوا براى شنیدن سخنان تو و تکذیب آن دارند (سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ).
و یا گوش شنوائى براى شنیدن دروغ هاى بزرگانشان دارند.
این جمله، بار دیگر به عنوان تأکید و اثبات این صفت زشت براى آنها تکرار شده است.
علاوه بر این آنها بسیار اموال حرام، ناحق و رشوه مى خورند (أَکّالُونَ لِلسُّحْتِ).(۶)
سپس به پیامبر(صلى الله علیه وآله) این اختیار را مى دهد که: هر گاه این گونه اشخاص براى داورى به او مراجعه کردند مى تواند در میان آنها با احکام اسلام داورى کند و مى تواند از آنها روى گرداند (فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ).
البته منظور این نیست که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) تمایلات شخصى را در انتخاب یکى از این دو راه دخالت دهد، بلکه منظور این است: شرائط و اوضاع را در نظر بگیرد، اگر مصلحت بود دخالت و حکم کند و اگر مصلحت نبود صرف نظر نماید.
پس از آن، براى تقویت روح پیغمبر(صلى الله علیه وآله) اضافه مى کند: اگر صلاح بود که از آنها روى بگردانى هیچ زیانى نمى توانند به تو برسانند (وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً).
اما این مسأله را به طور جِدّ از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خواهد که: اگر خواستى در میان آنها داورى کنى، حتماً باید اصول عدالت را رعایت نمائى; زیرا خداوند افراد دادگر و عدالت پیشه را دوست مى دارد (وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ).
در این که: این حکم، یعنى تخییر حکومت اسلامى میان داورى کردن با احکام اسلام درباره غیر مسلمانان، و یا صرف نظر کردن از داورى، نسخ شده و یا به قوت خود باقى است، در میان مفسران گفتگو است:
بعضى معتقدند: در محیط حکومت اسلامى هر کس زندگى مى کند، خواه مسلمان باشد یا غیر مسلمان از نظر حقوقى و جزائى مشمول مقررات اسلام است.
بنابراین، حکم تخییر در آیه فوق یا نسخ شده و یا مخصوص به غیر کفار ذِمّى است، یعنى کفارى که به عنوان یک اقلیت در کشور اسلامى زندگى ندارند، بلکه با مسلمانان پیمان هائى برقرار ساخته و با آنان رفت و آمد دارند.
ولى بعضى دیگر معتقدند: حکومت اسلامى هم اکنون نیز درباره غیر مسلمانان این اختیار را دارد که شرائط و اوضاع را در نظر گرفته، چنانچه مصلحت ببیند طبق احکام اسلام درباره آنها قضاوت کند، و یا آنها را با قوانین خودشان رها سازد (تحقیق و توضیح بیشتر درباره این حکم را در بحث قضاء در کتب فقهى بخوانید).
گر چه ممکن است از آیه ۴۸ این سوره (چند آیه بعد) استفاده شود که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بِالتّبع حاکم اسلامى موظف به حکم و داورى طبق احکام است.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ✅شرح حکمتهای نهج البلاغه 🔹ادامه شرح حکمت(۱۱۳)🔹 🌱در حدیثى
🔹ادامه شرح حکمت(۱۱۳)🔹
سودهاى مادى و دنیوى ناپایدار و در معرض زوال و فانى شدنى است ولى عمل صالح که سرچشمه ثواب ابدى اخروى است از هر تجارتى پرسودتر است. قرآن مجید مى فرماید: «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِیکُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِیم * تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ * یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْن ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ); اى کسانى که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارى راهنمایى کنم که شما را از عذاب دردناک رهایى مى بخشد؟ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید و این براى شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید * (اگر چنین کنید) گناهانتان را مى بخشد و شما را در باغ هایى از بهشت داخل مى کند که نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسکن هاى پاکیزه در بهشت جاویدان جاى مى دهد و این پیروزى عظیم است».(7)
در نهمین نکته حکمت آمیز که در واقع تکمیل کننده نکته قبل است مى فرماید: «هیچ سودى همچون ثواب الهى نیست»; (وَلاَ رِبْحَ کَالثَّوَابِ).
سودهاى مادى همه از بین مى روند ولى ثواب الهى همواره باقى و برقرار است همان گونه که در قرآن کریم مى خوانیم: (مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق).(8)
در واقع ارباح مادى همچون خواب و خیال است ولى سود معنوى واقعیتى است انکار ناپذیر.
اضافه بر این، سود مادى حدى دارد; دو یا چند برابر و حتى ممکن است گاهى ده برابر شود در حالى که ثواب الهى به مقتضاى آیه شریفه (مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ...).(9) گاه هفتصد برابر و گاه افزون بر آن است; سودى که در هیچ تجارتى پیدا نمى شود.
در دهمین نکته مى فرماید: «هیچ پارسایى همچون پرهیز از شبهات نیست»; (وَلاَ وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ)
«ورع» در اصل به معناى پرهیز یا شدت پرهیز است و در لسان روایات به حد اعلاى تقوا اطلاق مى شود که با وجود آن نه تنها انسان از گناهان مسلم پرهیز مى کند بلکه از شبهات نیز دورى مى جوید.
در روایات اسلامى نیز در حدیث معروف پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)تمام موضوعات به سه بخش تقسیم شده: «حَلالٌ بَیِّنٌ وَ حَرامٌ بَیِّنٌ وَشُبَهاتُ بَیْنَ ذلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبَهاتَ نَجا مِنَ الْمُحَرَّماتِ وَمَنْ أخَذَ بِالشُّبَهَاتِ إرْتَکَبَ الْمُحَرَّماتَ وَهَلَکَ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُ; امورى است درستى آن آشکار است که باید از آن پیروى کرد و امورى است که گمراهى آن آشکار است و باید از آن اجتناب نمود و امور مشکوک و مشتبهى است در میان این دو; کسى که شبهات را ترک کند از محرمات آشکار رهایى مى یابد و کسى که به سراغ شبهات برود (تدریجاً) مرتکب محرمات مى شود و از آنجا که نمى داند هلاک خواهد شد».(10)
در واقع شبهات حریم محرمات و همانند لبه پرتگاه است که بیم لغزش در آن و سقوط در پرتگاه مى رود.
بعضى از بزرگان «ورع» را به سه قسم تقسیم کرده اند که یکى از دیگرى برتر است: نخست ورع به معناى پرهیز از گناهان آشکار است که انسان را از فسق خارج کرده و موجب عدالت و قبول شهادت اوست و آن، ورع تائبین نامیده مى شود. قسم دیگرى از آن، همان حالت پرهیزگارى است که انسان را از شبهات دور مى سازد که به آن ورع صالحان مى گویند و قسم دیگرى از آن حالت پرهیزگارى است که حتى از امور حلالى که مى ترسد روزى او را به حرام بکشاند پرهیز مى کند و نام ورع متقین بر آن گذارده شده است. قسم دیگر، ورع به معناى صرف نظر کردن از آنچه غیر خداست براى ترس از ضایع شدن ساعتى از عمر در امرى بیهوده (و آن درجه اعلاى ورع است) و به آن ورع صدیقین مى گویند» همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لا یَکُونُ الرَّجُلُ مِنَ الْمُتَّقینَ حَتّى یَدَعَ ما لا بَأسَ بِهِ مُخافَةَ أنْ یَکُونَ فِیهِ بَأسٌ; کسى از متقین محسوب نمى شود مگر این که امورى را که ذاتاً اشکالى ندارد ترک کند به سبب ترس از افتادن در امورى که حرام است».(11)
در یازدهمین نکته حکیمانه امام(علیه السلام) مى فرماید: «هیچ زهد و پارسایى همچون بى اعتنایى به حرام نیست»; (وَلاَ زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ)
گرچه بسیارى از افراد، زهد را تنها در ساده زیستن و به لباس و غذا و مسکن قناعت نمودن و بى اعتنا به مقامات دنیوى بودن مى دانند; ولى از نظر مبارک امام(علیه السلام) مهم ترین زهد پرهیز از حرام است، هرچند زندگى انسان زیاد ساده هم نباشد; اگر همان زندگى از حلال باشد دارنده آن فرد زاهدى است و آن کس که زندگى بسیار ساده اى دارد و در همان زندگىِ ساده اموال مشتبه و مشکوکى هست زاهد واقعى نیست.
✨﴾﷽﴿✨
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پنجاه و ششم
❇️ مدارا و نرمخویی با خوارج
🔹رعایت سه حق
[ در حال ایراد خطبه بودم که یکی از خوارج برخاست و شعار «لا حکم الا لله» سرداد. من سکوت کردم. فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد. پس از او نیز چندین نفر دیگر برخاستند و این شعار را سردادند. در پاسخ آنان گفتم: ]
🔻این شعاری که سر میدهید، مطلب حق و درستیاست؛ ولی نتیجهگیری شما از آن باطل و نادرست است. ما دربارهٔ شما سه حق را رعایت میکنیم: مانع از نمازخواندن شما در مساجد نمیشویم و تا زمانی که با ما هستید، از حقوق بیتالمال محرومتان نمیکنیم و با شما جنگ نخواهیم کرد؛ مگر اینکه شما شروعکنندهٔ جنگ باشید.
🔹علی از حاکمیت خدا نگران نیست و نخواهدبود
[ در مسجد نشسته بودم و مردم در اطرافم حلقه زدهبودند. یکی از خوارج وارد شد و فریاد زد: لاحکم الا لله، گرچه مشرکان را خوش نیاید! مردمی که در اطرافم بودند، متوجه او شدند. او دوباره شعار داد: لا حکم الا لله، گرچه همهٔ این مردم نیز آن را نپذیرند! سپس ادامه داد و گفت: لا حکم الا لله، گرچه ابوالحسنعلی نیز آن را نپذیرد! پاسخ دادم: ]
🔻هرگز ابوالحسن از اینکه حکم مختص خدا باشد، ناراحت نمیشود و از پذیرش حکم خدا سرباز نمیزند.
و اکنون نیز منتظر حکم خداوند دربارهٔ شما هستم!
[ مردمی که در اطرافم بودند. پرسیدند: ای امیرالمؤمنین، چرا متعرض آنان نمیشوی و آنان را از روی زمین ریشهکن نمیکنی؟ پاسخ دادم: ]
🔻آنها ریشهکن نمیشوند و تا روز قیامت در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود!
🔹اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند
[ بار دیگر بین خوارج حاضر شدم و پس از به جا آوردن دو رکعت نماز، دوباره در رابطه با حٓکمیت و حکم قرآن، همچنین در مورد عدم رضایتم از پذیرش حٓکمیت و عدم همراهی آنان با من، صحبتکردم. آنها از من پرسیدند: چرا در عهدنامه اسم خود را نوشتی، ولی عبارت امیرالمؤمنین را پاک کردی؟ آیا در حقانیت خویش تردید داشتی؟ در پاسخ آنان گفتم: ]
🔻هنگامی که عهدنامه بین مسلمانان و قریش نوشته میشد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من فرمودند: « بنویس این عهدنامه بین محمّد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سهیلبنعمرو نوشته میشود.» مردم مکه اعتراض کردند که اگر ما قبول داشتیم تو رسول خدا هستی، هرگز با تو نمیجنگیدیم! لذا آن حضرت به جای کلمهٔ رسولخدا نوشت: «محمد فرزند عبدالله».
[ آنها گفتند: تو سخنانت را گفتی؛ ولی ما که به حٓکمیت تمایلی پیدا کرده بودیم، به درگاه خداوند توبه کردیم و آمادهٔ جنگ با دشمنان هستیم. اگر تو نیز توبه کنی، با تو همراهی خواهیم کرد و در غیر این صورت، از تو جدا خواهیم شد.
در یک کلام کلی و برای ملاطفت با آنان گفتم: ]
🔻من به درگاه الهی توبه میکنم و از هر گناهی طلب مغفرت دارم. اکنون وارد شهر خود شوید. خدا شما را رحمت کند.
[ شش هزار تن از آنان به شهر بازگشتند؛ ولی شروع به تبلیغ کردند که علی از حٓکمیت عدول کرده است و آن را گمراهی میداند، و گفتند: امیرالمؤمنین منتظر فربهشدن اسبها و جمعآوری اموال است تا در اولین فرصت ما را بهسوی شام اعزام کند.
من در ضمن خطبهای با صراحت اعلام کردم: ]
🔻هرکس گمان کند که من از حٓکمیت عدول کردهام، دروغ میگوید و هرکس پذیرش حٓکمیت را گمراهی بداند، خود گمراه شده است!
[ خوارج با شنیدن سخن من از مسجد خارج شدند و شعار «لا حکم الا لله» را سر دادند.]
🔹قبل از ارتکاب جرم، مجازات نمیکنم
[ یکی از یارانم به نام کثیرالحضرمی وارد مسجد کوفه شد. با پنج تن از خوارج روبرو شد که در حال اهانت به من بودند. یکی از آنان گفته بود با خداوند عهد میبندم که علی را بکُشم. کثیر با آنها درگیر شده و فردی را که درصدد کشتن من بود، دستگیر کرده بود. او را نزد من آورد و گفت: من خودم شنیدم که او با خدا عهد میبست که شما را بکُشد به او گفتم: ]
🔻او را آزاد کن.
[ کثیر گفت: آزادش کنم؟! او با خداوند پیمان بسته است که شما را بکُشد! گفتم: ]
🔻میخواهی او را بکُشم، وقتی مرا نکشته است؟!
[ گفت: او به شما اهانت میکرد! گفتم: ]
🔻تو هم اگر میخواهی، پاسخ او را بده و به او اهانت کن یا از او بگذر.
📚منابع:
۱. شرح نهجالبلاغه، ج۲, ص۳۱۱
۲. أنسابالاشراف، ج۲، ص۳۴۹، رقم۴۲۲
۳. تاریخطبری، ج۴، ص۴۷
۴. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۷۹
۵. کنزالعمال، ج۱۱، ص۳۰۰
۶. المبسوط، ج۱، ص۱۲۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2