eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6019262902882533913.mp3
4.38M
🎙حجت الاسلام عالی ▫️چرا حضرت فاطمه (س)، زهرا نامیده شد؟ 🌀ابن عمره از پدرش نقل مى کند که گفت: از امام صادق (ع) پرسیدم: چرا فاطمه (س) زهرا نامیده شد؟ فرمود: براى آن که وقتى فاطمه زهرا (س) در محراب عبادت مى ایستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشید، همان طورى که نور ستارگان براى اهل زمین مى درخشد @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و هشتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻طلحه ا
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و نهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 زبیر بن عوام بن خویلد، صحابی رسول خدا و پسر عمه ایشان بود. کنیه وی اباعبدالله و مادر او صفیه بنت عبدالمطلب بود. پدر بزرگ زبیر، یعنی خویلد از کسانی است که در زمان جاهلیت کشته شد و فرزند ایشان یعنی حضرت خدیجه از وی متولد شد. در نتیجه حضرت خدیجه، عمه زبیر محسوب می شد. 🔻زبیر از کسانی است که بعد از رحلت پیامبر، در هنگامی که اهل سقیفه و اعوان آن ها در تلاش بودند از امام بیعت بگیرند، با شمشیر از حضرت دفاع کرد. حتی جانفشانی او در این راه تا حدی بود که از سوی خالد بن ولید و عمر کتک خورد. 🔻آیا زبیر از ابتدا منفعت طلب بود یا اینکه این حس منفعت طلبی، بعد از رسیدن امام به حکومت یا قبل از ایشان در زمان عثمان شکل گرفت؟ ما بر این باوریم که وی از همان زمان خلیفه اول، حس منفعت طلبی داشت و حاضر بود به خاطر رسیدن به منافع خود، پا روی عقاید نیز بگذارد. 🔻گزارش زیر که به صورت خلاصه نقل می شود به خوبی نشان می دهد زبیر چگونه حاضر شد بر سر منافع، برای به کنیزی بردن شیعه امام تلاش کند 🔻شخصی نزد امام باقر علیه السلام آمد و از او پرسید: آیا امام علی، خلفای پیشین را قبول داشت؟ امام فرمود خیر. سائل می پرسد پس چرا حضرت، خوله حنفیه (از همسران امام علی علیه السلام) را که از اسرای خلفا بود به عقد خود درآورد. 🔻 امام شخصی را نزد جابر بن عبدالله می فرستد و جابر شروع به توضیح ما جرا می کند. جابر در تشریح این ماجرا می گوید: 🔻هنگامی که خالد بن ولید، به قبیله مالک بن نویره حمله کرد و زنان آن ها را اسیر کرد، زنی به نام خوله حنفیه را نزد قبر رسول خدا آوردند. او شروع به گریه کرد و به رسول خدا و اهل بیت او سلام داد و عرض کرد یا رسول الله، شهادت می دهم که تو صدای مرا می شنوی. (در برخی نقل های دیگر آمده که خوله گفت که به خدا قسم ما هیچ گناهی غیر از اینکه به اهل بیت تو، میل و ارادت داریم، نداریم. ) سپس خوله ادامه داد به چه جرمی ما را اسیر کردید در حالی که ما نماز می خوانیم و زکات می دهیم.... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ و بر ستمکاران تکیه ننمایید، که موجب مى شود آتش شما را فرا گیرد. و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت. سپس یارى نمى شوید. (هود/۱۱۳) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۰۹ الی۱۱۲)🔹 ✅استقامت کن، استقامت! این آیات، در حقیقت به عنوا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۱۱۳)🔹 🔺تکیه بر ظالمان و ستمگران این آیه، یکى از اساسى ترین برنامه هاى اجتماعى، سیاسى، نظامى و عقیدتى را بیان مى کند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته و به عنوان یک وظیفه قطعى مى گوید: به کسانى که ظلم و ستم کرده اند، تکیه نکنید و اعتماد و اتکاى کار شما بر اینها نباشد (وَ لاتَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا). چرا که این امر سبب مى شود عذاب آتش، دامان شما را بگیرد (فَتَمَسَّکُمُ النّارُ). و غیر از خدا، هیچ ولىّ و سرپرست و یاورى نخواهید داشت (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ). و با این حال، واضح است که هیچ کس شما را یارى نخواهد کرد (ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ). * * * نکته ها: ۱ ـ مفهوم رکون رکون از ماده رکن ، به معنى ستون و دیواره هائى است که ساختمان یا اشیاء دیگر را بر سر پا مى دارد، و سپس به معنى اعتماد و تکیه کردن بر چیزى به کار رفته است. گر چه، مفسران معانى بسیارى براى این کلمه در ذیل آیه آورده اند، ولى همه یا غالب آنها به یک مفهوم جامع و کلى باز مى گردد، مثلاً: بعضى آن را به معنى تمایل. بعضى به معنى همکارى. بعضى به معنى اظهار رضایت یا دوستى. و بعضى به معنى خیرخواهى و اطاعت ذکر کرده اند، که همه اینها در مفهوم جامع اتکاء و اعتماد و وابستگى، جمع است. * * * ۲ ـ در چه امورى نباید به ظالمان تکیه کرد بدیهى است، در درجه اول نباید در ظلم ها و ستمگرى هایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت. در درجه بعد، اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى شود که استقلال، و خودکفائى جامعه از بین برود و تبدیل به یک عضو وابسته و ناتوان گردد، این گونه رکون ها جز شکست و ناکامى و ضعف جوامع اسلامى، نتیجه اى نخواهد داشت. اما این که: فى المثل مسلمانان با جوامع غیر مسلمان، روابط تجارى یا علمى، بر اساس حفظ منافع مسلمین و استقلال و ثبات جوامع اسلامى داشته باشند، نه داخل در مفهوم رکون به ظالمین است، و نه چیزى است که از نظر اسلام ممنوع بوده باشد، که در عصر خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اعصار بعد، همواره چنین ارتباطاتى وجود داشته است. * * * ۳ ـ فلسفه تحریم رکون به ظالمان تکیه بر ظالم، مفاسد و نابسامانى هاى فراوانى مى آفریند، که به طور اجمال بر هیچ کس پوشیده نیست، ولى هر قدر در این مسأله کنجکاوتر شویم به نکات تازه اى دست مى یابیم. تکیه بر ظالمان، باعث تقویت آنهاست و تقویت آنها باعث گسترش دامنه ظلم، فساد و تباهى جامعه ها است. در دستورات اسلامى مى خوانیم: انسان تا مجبور نشود (و حتى در پاره اى از اوقات اگر مجبور هم شود) نباید حق خود را از طریق یک قاضى ظالم و ستمگر بگیرد; چرا که مراجعه به چنین قاضى و حکومتى براى احقاق حق، مفهومش به رسمیت شناختن ضمنى و تقویت او است، و ضرر این کار، گاهى از زیانى که به خاطر از دست دادن حق بر انسان وارد مى شود، بیشتر است. تکیه بر ظالمان، در فرهنگ فکرى جامعه تدریجاً اثر مى گذارد، زشتى ظلم و گناه را از میان مى برد، و مردم را به ستم کردن و ستمگر بودن تشویق مى نماید. اصولاً تکیه و اعتماد بر دیگران، که در شکل وابستگى آشکار گردد، نتیجه اى جز بدبختى نخواهد داشت چه رسد به این که این تکیه گاه ظالم و ستمگر باشد. یک جامعه پیشرو، پیشتاز، سربلند و قوى، جامعه اى است که روى پاى خود بایستد، همان گونه که قرآن در مثال زیبائى در سوره فتح آیه ۲۹ مى فرماید: فَاسْتَوى عَلى سُوْقِهِ: همانند گیاه سرسبزى که روى پاى خود ایستاده، و براى زنده ماندن و سرفرازى نیاز به وابستگى به چیز دیگر ندارد . یک جامعه مستقل و آزاد، جامعه اى است که از هر نظر خودکفا، و پیوند و ارتباطش با دیگران، پیوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتکاء یک ضعیف بر قوى، این وابستگى خواه از نظر فکرى و فرهنگى باشد، یا نظامى، یا اقتصادى و یا سیاسى، نتیجه اى جز اسارت و استثمار به بار نخواهد آورد، و اگر این وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتیجه اش وابستگى به ظلم آنها و شرکت در برنامه هاى آنها خواهد بود. البته، فرمان آیه فوق مخصوص به روابط جامعه ها نیست، بلکه پیوند و رابطه دو فرد با یکدیگر را نیز شامل مى شود، که حتى یک انسان آزاده و با ایمان هرگز نباید متکى به ظالم و ستمگر بوده باشد، که علاوه بر از دست دادن استقلال، سبب کشیده شدن به دایره ظلم و ستم او، تقویت و گسترش فساد و بیدادگرى خواهد بود.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۱۱۳)🔹 🔺تکیه بر ظالمان و ستمگران این آیه، یکى از اساسى ترین برنا
↩️۴ ـ الَّذینَ ظَلَمُوا چه اشخاصى هستند؟ مفسران، در این زمینه احتمالات مختلفى ذکر کرده اند: بعضى آنها را به مشرکان تفسیر کرده، ولى همان گونه که گروه دیگرى گفته اند، هیچ دلیلى ندارد که آنها را به مشرکان منحصر کنیم، و اگر مصداق ظالمان در عصر نزول آیه، مشرکان بوده اند، دلیل بر انحصار نمى شود. همان گونه که تفسیر این کلمه در روایات، به مشرکان( نیز، دلیل بر انحصار نیست; زیرا کراراً گفته ایم این گونه روایات غالباً مصداق روشن و آشکار را بیان مى کند. بنابراین، تمام کسانى که دست به ظلم و فساد در میان بندگان خدا زده اند، و آنها را بنده و برده خود ساخته اند، و از نیروهاى آنها به نفع خود بهره کشى کرده اند، در مفهوم عام کلمه الَّذینَ ظَلَمُوا وارد هستند، و جزء مصادیق آیه مى باشند. ولى، مسلّم است کسانى که در زندگى خود ظلم کوچکى را مرتکب شده اند، و گاهى مصداق این عنوان بوده اند، داخل در مفهوم آن نیستند; زیرا در این صورت کمتر کسى از آن مستثنى خواهد بود، و رکون و اتکاء به هیچ کس مجاز نخواهد شد. مگر این که: معنى رکون را اتکاء و اعتماد در همان جنبه ظلم و ستم بدانیم، که در این صورت حتى کسانى را که یک بار دست به ظلم آلوده اند، شامل مى شود. * * * ۵ ـ رابطه روایات تبعیت از أُولِـى الأَمْر و این آیه بعضى از مفسران اهل سنت، در اینجا اشکالى مطرح کرده اند که روى مبانى آنها، پاسخ آن چندان آسان نیست، و آن این که: از یکسو، در روایات آنها وارد شده: باید در برابر سلطان وقت ـ به عنوان أُولُو الأَمر ـ تسلیم بود، هر کس که باشد، مثلاً: در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند: بر شما لازم است از سلطان اطاعت کنید: وَ إِنْ ضَرَبَ ظَهْرَکَ وَ أَخَذَ مالَکَ: هر چند مال تو را بگیرد و تازیانه بر پشتت بزند ! و روایات دیگرى که روى اطاعت سلطان به معنى وسیع کلمه تأکید مى کند. و از سوى دیگر، آیه فوق مى گوید: به افراد ظالم و ستمگر تکیه و اعتماد نکنید . آیا این دو دستور قابل جمع است؟ بعضى خواسته اند: با یک استثناء، این تضاد را برطرف سازند، و آن این که: اطاعت سلطان تا آنجا لازم است که راه عصیان را نپوید، و در طریق کفر گام ننهد. ولى، لحن روایات آنها در زمینه اطاعت سلطان، چندان با چنین استثنائى هماهنگ نیست. در هر صورت، ما فکر مى کنیم همان گونه که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)آمده، تنها اطاعت از ولىّ امرى لازم است که عالم و عادل بوده باشد، و بتواند جانشین عام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) محسوب شود، و اگر سلاطین بنى امیه و بنى عباس روایاتى به نفع خود در این زمینه ساخته و پرداخته اند، به هیچ وجه با اصول مکتب ما و با تعلیماتى که از قرآن گرفته ایم هماهنگ نیست. و باید چنین روایاتى اگر قابل تخصیص است، تخصیص، و گرنه به کلّى کنار بگذاریم; چرا که هر روایتى بر خلاف کتاب اللّه بوده باشد مردود است، و قرآن صراحت دارد که امام و پیشواى مؤمنین باید ظالم نباشد، و آیه فوق نیز صریحاً مى گوید: به ظالمان تکیه و اعتماد نکن!. و یا این که این گونه روایات را مخصوص مقام ضرورت و ناچارى بدانیم. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۶۳)🔹 🔶دنيا سايه ناپايدار! از آنجا که زرق و برق دنيا، سبب دلبستگى بيش از
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح خطبه (۶۴)بخش اول🔹 🔶مرگ بر همه سايه افکنده! در بخشِ اوّل اين خطبه، امام(عليه السلام) به همه مردم هشدار مى دهد که مراقِب گذشتِ سريع عمر و زوال دنيا و هدفى که براى آن آفريده شده اند باشند و با شش دستور که در عباراتى کوتاه و پر معنا آمده است اين هدف مهم را دنبال مى کند. نخست مى فرمايد: «از نافرمانى خدا بپرهيزيد اى بندگان خدا!» (فَاتَّقُوا اللّهَ عِبَادَ اللّهِ). اشاره به اين که: تمام وجود شما از آنِ خدا است، و سر تا پايتان غرق نعمت هاى او است، و شما بنده او هستيد چگونه ممکن است بندگان خدا، فرمان خدا را ناديده بگيرند و از آن تخلّف کنند؟ تکيه بر تقواى الهى در اين خطبه و بسيارى از خطبه هاى «نهج البلاغه» به خاطر آن است که سرمايه اصلى انسان، همان تقوا است و قرآن با جمله «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقيکُمْ; گرامى ترين شما نزد خدا با تقواترين شما است» و با جمله «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى; زاد و توشه برگيريد که بهترين زاد و توشه ها، زاد و توشه تقوا است.» سخن را درباره تقوا تمام کرده و اهميّت آن را آشکارا نشان داده است. در دومين دستور مى فرمايد: «با اَعمالِ نيکِ خود، بر مرگتان پيش گيريد! (و قبل از آنکه مرگ فرصت را از شما بگيرد ذخاير بزرگى از اعمال نيک فراهم سازيد)» (وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ). گويى مسابقه اى ميان انسانها و مرگ در گرفته و اگر انسانها بر مرکب اعمال صالح سوار شوند، پيش از آن که مرگ آنها را از رسيدن به مقصد باز دارد، بر مرگ خود پيشى مى گيرند و زود به مقصد مى رسند. در واقع مقصد نهايى انسان، سعادت و تکامل و «قُرب الى اللّه» است; اگر بر مرکبِ تقوا و عمل صالح، سوار شود پيش از پايان عمر به اين مقصد نايل مى گردد، و اگر چنين نباشد مرگ بر او پيشى مى گيرد و به مقصد مى رسد، يعنى پايان عمر انسان را اعلام مى کند! قرآن مجيد در اين زمينه، تعبير بسيار گويايى دارد مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَل قَرِيب فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحينَ; و از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق کنيد پيش از آن که مرگ يکى از شما فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا (مرگ) مرا مدّت کوتاهى به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از صالحان باشم.». و در آيه بعد مى فرمايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا; خداوند هرگز مرگ کسى را، هنگامى که اجلش فرا رسد به تأخير نمى اندازد.» يعنى اين دعا دور از اجابت و اين درخواست ناپذيرفتنى است. در سومين دستور به نکته مهم ديگرى اشاره مى فرمايد و مى گويد: «به وسيله چيزى که از دست شما مى رود چيزى را که براى شما جاودان مى ماند، خريدارى کنيد» (وَ ابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَکُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْکُمْ). دنيا و مواهب دنيا متاعى ناپايدار است و به سرعت زوال مى پذيرد، ولى آخرت و نعمت هاى اخروى سرمايه هاى ابدى و جاويدانند; کدام عاقل در خريدنِ متاعِ جاودانى، به وسيله متاع زوال پذير، هنگامى که به او چنين معامله اى پيشنهاد شود ترديد مى کند؟! «اِبْتَاعُوا» از مادّه «ابتياع» به معناى خريدارى کردن است اين همان چيزى است که در قرآن مجيد در آيات متعدّدى به آن اشاره شده است. در يکجا مى فرمايد: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ المُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ في سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَ الاِْنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِکُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمِ; خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى کرده که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه که:) در راه خدا پيکار مى کنند، مى کشند و کشته مى شوند اين وعده حقى است بر او که در تورات و انجيل و قرآن آمده است و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است; پس بشارت باد بر شما به داد و ستدى که با خدا کرده ايد! و اين است آن پيروزى بزرگ.» اين آيه -که داد و ستد معنوى و الهىِ انسانها را، با خدا به زيباترين بيانى شرح داده و مشتمل بر دَه تأکيد است- گر چه در مورد جهاد وارد شده، ولى به يک معنا همه زندگى انسانها را شامل مى شود; چرا که جهاد بخش مهمّى از اين زندگى است و اصول حاکم بر آن شامل ساير کارهاى معنوى و الهى نيز مى شود. شبيه همين معنا، در سوره صفّ آيه ده تا دوازده نيز آمده است، مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجارَة تُنْجِيکُمْ مِنْ عَذَاب أَلِيم...; اى کسانى که ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى راهنمايى کنم که شما را از عذاب دردناک رهايى مى بخشد؟!...».⬇️