eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش اول ⚖ حسابرسی اعمال در قیامت ↩️ سپس مى افزايد: آنها در حالى در دادگاه
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم 🔴 پیش بینی فتنه های آینده 🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است! در اين بخش از خطبه، باز امام(عليه السلام) به پيشگويى دقيق ديگرى پيرامون يکى ديگر از فتنه هايى که در انتظار مردم عراق است و کانون آن به خصوص بصره مى باشد، اشاره مى کند، شايد مردم با شنيدن آن، آمادگى دفاع بيشترى پيدا کنند و ضايعات و تلفاتشان در اين فتنه کم شود و نيز از کيفر الهى که گاه به صورت فتنه ها ظاهر مى شود، بترسند و راه راست را در پيش گيرند. مى فرمايد: «فتنه هايى است همچون پاره هاى شبِ تاريک، که هيچ کس نمى تواند در برابر آن بايستد و هيچ پرچمى از پرچم هاى آن به عقب رانده نمى شود (و شکست، دامن آنها را نمى گيرد)» (فِتَنٌ کَقِطَعِ(1) الْلَّيْلِ الْمُظْلِمِ، لاَ تَقُومَ لَهَا قَائِمَةٌ، وَ لاَ تُرَدُّ لَهَا رَايَةٌ). اشاره به اينکه، گردانندگان اين فتنه بسيار قوى و زورمندند و حساب شده وارد ميدان مى شوند و فضاى جامعه را تيره و تار مى سازند. در تکميل اين معنا مى افزايد: «اين فتنه ها به سوى شما مى آيد، همچون شترى مهار شده و جهاز بر پشت نهاده که زمام دارش آن را مى کشاند و سوارش به سرعت آن را مى راند». (تَأْتِيکُمْ مَزْمُومَةً(2) مَرْحُولَةً(3): يَحْفِزُهَا(4) قَائِدُهَا، وَ يَجْهَدُهَا رَاکِبُهَا). امام(عليه السلام) براى نشان دادن آمادگى فتنه گران از هر نظر، فتنه آنان را به شترى تشبيه مى کند که افسار بر دهان و جهاز بر پشت دارد و کاملا تسليم کسى است که سوار بر آن است و به تعبير ديگر: همه چيز، براى پيشرفت فتنه گرى هاى آنها آماده است. تا آن حد که «اين فتنه گران، جمعيّتى هستند که ضربه آنها بسيار شديد و تلفات آنان کم است». (أَهْلُهَا قَوْمٌ شَدِيدٌ کَلَبُهُمْ(5)، قَلِيلٌ سَلَبُهُمْ(6)). اين از ويژگى هاى کسانى است که حساب شده و با تدارکى کامل وارد ميدان مى شوند، که در ادامه سخن با توجّه به تواريخ موجود، اين گروه را خواهيم شناخت و خواهيم ديد اوصافى که در بالا آمده، بر آنها به خوبى تطبيق مى کند. سپس امام(عليه السلام) به نکته مهمّى اشاره مى فرمايد که اين فتنه، زياد دوام پيدا نمى کند، بلکه خداوند فتنه گران را به دست جمعى از اولياى مجاهدش درهم مى پيچد، مى فرمايد: «گروهى (در برابر آنها به پا مى خيزند و) در راه خدا با آنها نبرد مى کنند (و فتنه گران را درهم مى شکنند;) آنها جمعيّتى هستند که نزد متکبّران و گردن کشان خوارند، در زمين گمنامند، و در آسمانها معروف!». (يُجَاهِدُهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ قَوْمٌ أَذِلَّةٌ عِنْدَ الْمُتَکَبِّرِينَ، فِي الأَرْضِ مَجْهُولُونَ، وَ فِي السَّماءِ مَعْرُوفُونَ). اشاره به اينکه گروهى از اولياء الله که مقام والايى در پيشگاه خدا دارند و در زمينه جهاد فى سبيل الله، قوىّ و پيشتازند، آتش اين فتنه را خاموش مى کنند. آنها کسانى هستند که به خاطر عدم تظاهر و يا رياکارى و بى اعتنايى به دنيا، نزد گردنکشان، مقام و منزلتى ندارند و در ميان مردم، گمنامند; امّا فرشتگان آسمان - که از باطن اين جهان باخبرند - آنها را به خوبى مى شناسند! ✍ پی نوشت: 1. «قطع» جمع «قطعه» است و اين تعبير در مورد شبهاى تاريک شايد به اين معنا است که بعضى از بخش هاى شب مانند نيمه شب، يا زمانى که ماه در آسمان نيست، فضا تاريک تر است و بعضى آن را به معناى قسمت عمده شب تفسير کرده اند. 2. «مزمومه» از مادّه «زمام» به معناى حيوانى است که به آن مهار زده باشند و تحت کنترل باشد. 3. «مرحوله» از مادّه «رَحْل» به معناى جهاز شتر يا وسائل سفر است و در اينجا«مرحوله» به معناى شتر آماده و مهيّا است و کنايه از اين است که فتنه گران با تمام امکانات به پا مى خيزند. 4. «يحفز» از مادّه «حفز» (بر وزن حبس) به معناى تحريک کردن و برانگيختن و هول دادن است. 5. «کَلَب» (بر وزن طلب) به معناى اذيّت و آزار است. 6. «سَلَب» (بر وزن طلب) در اين گونه موارد به معناى لباسى است که در ميدان جنگ، قاتل از مقتول بر مى دارد و در عبارت بالا کنايه از اين است که تلفات فتنه گران بسيار کم است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام صادق (عليه السلام) : خُذْ مِن حُسنِ الظَّنِّ بِطَرَفٍ تُرَوِّحُ بهِ قَلبَكَ و يَرُوحُ بهِ أمرُكَ از خوش بين بودن بهره اى برگير، تا با آن دلت را آرام كنى و كارَت پيش رود. 📚 ميزان الحكمه، ج۶، ص۵۶۸ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ مقام والای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🎙 آیت الله العظمی علوی گرگانی (ره) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و سه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 7⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۷ ↩️ ﻫﺎﻥ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و چهار 🔷 8⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۸ ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭ ﻳﺎﺭ ﺩﺭﻧﮓ ﻛﻦ، ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺷﻚ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺳﺎﺯ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ " ﻧﻮﺍﺭ " ﻭ " ﺯﻳﻨﺐ " ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭﺍﻱ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﻦ " ﻧﻮﺍﺭ " ﻭ " ﺯﻳﻨﺐ " ﺭﺍ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﺎ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺶ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭﺍﻭ ﺭﺍ [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 59] ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﺑﮕﻮ... ﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ، ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺭ ﻛﻔﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺒﻲ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﻜﺘﺎﻱ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ)، ﺑﻲ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﺋﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻔﺮ ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ " ﺩﻭﺡ " ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ، ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺍﺀ ﻭﺣﻲ ﺍﻟﻬﻲ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ 09 ﺑﻪ " ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﺒﺮﻱ " ﻗﺎﺿﻲ ﺑﺼﺮﻩ، ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺎ، ﺳﻴﺪ ﺣﻤﻴﺮﻱ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ " ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ " - ﻛﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﺍﺭﻧﺪ - ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺁﻧﮕﺎﻩ، ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﺍﻫﺪﺍﺋﻲ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﺎﺯ ﮔﻮ ﺷﺪ، ﺧﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ " ﺍﺑﺎﻥ " ﺍﺯ " ﺍﻧﺲ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ " ﻗﻴﺲ ﺣﺒﺮ " ﻧﻴﺰ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ " ﺳﻔﻴﻨﻪ " ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻱ ﻣﺘﻘﻠﺐ ﻭ ﻧﺎ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﻮﺩ، ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺳﻔﻴﻨﻪ، ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺖ، ﻭﻟﻲ ﺍﻧﺲ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺭﺩ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺳﺮﻭﺭ ﺧﻠﻖ، ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ (ﻗﺮﺁﻥ)، ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺤﻜﻢ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ، ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺘﻢ ﻧﻤﻮﺩ. ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﺫﻭ ﺍﻟﻌﺮﺵ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺯﺷﺖ ﭘﻴﺴﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩ. " ﺳﻮﺍﺭ " ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﻭﺍﻧﮕﺬﺍﺷﺖ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ، [جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 60] ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﺷﻌﺮﻱ ﺳﺮﻭﺩ ﻭ ﺯﺷﺘﻴﻬﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﻨﻲ ﻫﺎﺷﻢ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻜﻨﻲ، ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ. ﺷﺎﻋﺮﻱ ﻛﻪ ﺗﺮﺍ ﻣﻲ‌ﺳﺘﺎﻳﺪ، ﺻﻠﻪ ﺍﺵ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﺡ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﻲ‌ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻣﻲ‌ﺍﻧﺪﺍﺯﻱ. ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻫﺠﻮﺵ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩ: ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺷﻤﻠﻪ، ﺳﻮﺍﺭ ﺑﮕﻮﺋﻴﺪ: ﺍﻱ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﻭ ﻋﺎﺭ ﻣﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻑ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺛﺎﺭ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ - ﺍﻱ، ﻧﮕﻔﺘﻢ. ↩️ ادامه داد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ کسانى که کافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجدالحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانى که در آن جا زندگى مى کنند یا از نقاط دور وارد مى شوند. و (نیز) هرکس بخواهد در این سرزمین به انحراف و ستم روى آورد، ما از عذابى دردناک به او مى چشانیم! (حج/25) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۱۹ الی ۲۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در آیات بعد، ب
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیه ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺 مانعان خانه خدا! در آیات گذشته سخن از کفار به طور مطلق در میان بود، ولى در آیه مورد بحث، اشاره به گروه خاصى از آنان شده است که داراى تخلفات و گناهان سنگین مخصوصاً در رابطه با مسجد الحرام و مراسم پرشکوه حج هستند. نخست مى گوید: کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا، جلوگیرى مى کنند... (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ). همچنین مردم با ایمان را از کانون بزرگ توحید، مسجد الحرام باز مى دارند، همان مرکزى که آن را براى همه مردم یکسان قرار داده ایم، چه آنها که در آن سرزمین زندگى مى کنند و چه آنها که از نقاط دور به سوى آن مى آیند مستحق عذابى دردناکند (وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ). و هر کس بخواهد در این سرزمین از طریق حق، منحرف گردد، دست به ظلم و ستم بیالاید ما از عذاب دردناک به او مى چشانیم (وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحاد بِظُلْم نُذِقْهُ مِنْ عَذاب أَلِیم). در واقع این گروه از کافران، علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شده اند: ۱ ـ جلوگیرى از راه خدا و ایمان و طاعت او. ۲ ـ جلوگیرى از عبادت کنندگان و زوار خانه خدا و قرار دادن امتیازى براى خود. ۳ ـ در این سرزمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد مى زنند. خداوند این گروه را که مستحق عذاب الیم اند، کیفر مى دهد. * * * نکته ها: ۱ ـ در این آیه، کفر این گروه به صورت فعل ماضى ، و جلوگیرى از طریق خدا به صورت فعل مضارع آمده، اشاره به این که: کفر آنها قدیمى است و اما تلاش و کوشششان براى گمراه ساختن مردم، همیشگى و مستمر است. به تعبیر دیگر، جمله اول از اعتقاد باطل آنها که یک امر ثابت است سخن مى گوید، و جمله دوم، از عمل آنها که تکرار صَدِّ عَنْ سَبِیْلِ اللّه است. * * * ۲ ـ منظور از صَدِّ عَنْ سَبِیْلِ اللّه ، هر گونه تلاش و کوشش براى جلوگیرى مردم از ایمان و اعمال صالح است، و تمام برنامه هاى تبلیغاتى و عملى که در جهت تخریب اعتقادات و انحراف آنها از راه هاى صحیح و اعمال پاک انجام مى گیرد، در این مفهوم وسیع جمع است. * * * ۳ ـ همه مردم در این مرکز عبادت یکسانند در تفسیر جمله سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ مفسران بیانات گوناگونى دارند: بعضى گفته اند: منظور این است که: همه مردم در مراسم عبادت در این کانون توحید یکسانند، و هیچ کس حق مزاحمت به دیگرى در امر حج و عبادت در کنار خانه خدا ندارد. در حالى که بعضى معنى وسیع ترى براى این جمله قائل شده اند و گفته اند: نه تنها در مراسم عبادت، مردم یکسانند، که در استفاده کردن از زمین و خانه هاى اطراف مکّه براى استراحت و سایر نیازهاى خود نیز باید مساوات باشد. به همین جهت، جمعى از فقهاء خرید، فروش و اجاره خانه هاى مکّه را تحریم کرده اند و آیه فوق را شاهد بر آن مى دانند. در روایات اسلامى نیز تأکید شده: نباید زوار خانه خدا را از سکونت در خانه ها و منازل مکّه جلوگیرى کرد که: بعضى به صورت تحریم و بعضى به صورت کراهت است. در نهج البلاغه در نامه اى که على(علیه السلام) به قثم بن عباس فرماندار مکّه نگاشت، چنین مى خوانیم: وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلاّ یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِن أَجْراً، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ: سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ فَالْعَاکِفُ الْمُقِیمُ بِهِ، وَ الْبَادِی الَّذِی یَحُجُّ إِلَیْهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ: به مردم مکّه دستور ده، تا از کسانى که در این شهر سکنى مى کنند اجاره بها نگیرند; زیرا خداوند مى فرماید: در این سرزمین کسانى که مقیم اند یا از بیرون مى آیند یکسانند، منظور از عاکف کسى است که در آنجا اقامت دارد، و از بادى کسى است که از نقاط دیگر به قصد حج مى آید .(۱) در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) در تفسیر همین آیه، مى خوانیم: کانَتْ مَکَّةُ لَیْسَ عَلى شَیْء مِنْها بابٌ، وَ کانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلى بابِهِ الْمِصْرَاعَیْنِ، مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ، وَ لَیْسَ یَنْبَغِی لاِ َحَد أَنْ یَمْنَعَ الْحَاجَّ شَیْئاً مِنَ الدُّورِ وَ مَنَازِلِها: در آغاز خانه هاى مکّه، در نداشت، نخستین کسى که براى خانه خود در گذاشت معاویه بود، و سزاوار نیست هیچ کس حجاج را از خانه ها و منازل مکّه منع کند .(۲) ✍ پی نوشت: ۱ ـ نهج البلاغه ، نامه ۶۷. ۲ـ تهذیب ، جلد ۵، صفحه ۴۲٠. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
22.Hajj.24-25.mp3
2.37M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه حج مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷 همسردهی و لطف خدا! ☀️امام صادق علیه السلام : ✓ «هر كس بى‌همسرى را همسر بدهد، از كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت، به او نظر [ لطف ] مى‌افكنَد». ⁙ «مَن زَوَّجَ أعزَبا، كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّهُ عز و جل إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ». 📚 الكافي: ج٥ ص٣٣١ ح٢ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عدالتِ حیرت انگیزِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه 🎥 حجت‌الاسلام کاشانی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و چهار 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 8⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۸ ﺩﺭ ﺩﻳ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و پنج 🔷 ↩️ ﻭ ﺧﺒﺮﻱ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ، ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻭﺭﻭﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺟﻨﺎﺑﺖ ﻭ ﻃﻬﺎﺭﺕ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﻧﻬﺎﻥ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺣﻴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻱ ﺟﺒﺎﺭ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ، ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. " ﻋﻠﻲ " ﻭ " ﺣﺴﻴﻦ " ﻭ " ﺣﺴﻦ " ﭘﺎﻙ ﻧﻬﺎﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ، ﻛﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﻛﺴﺎﺋﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻛﺮﺍﻡ ﻭ ﺍﻳﺜﺎﺭ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻳﺪ. ﻭ ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭﺭﺯﺩ، ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ، ﻭ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻱ ﺑﺮﻳﻦ، ﻧﺸﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻴﺐ ﺷﻨﺎﺱ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﮔﺮ، ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻲ‌ﻳﺎﺑﺪ. ﻭ ﺗﻮﺍﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﭘﺴﺘﻲ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮﺯﻱ ﺳﺮ ﺁﻣﺪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﺋﻲ. ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﺧﺮﺩﻩ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮﻱ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﭘﺎﻛﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﻜﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻱ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ، ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻜﺎﺭ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻫﺮ ﻛﺴﻲ [ ﺻﻔﺤﻪ 61] ﻣﻦ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ. ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻜﻴﻪ ﮔﺎﻩ ﺧﻮﻳﺶ ﺳﺎﺯﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮﺍﺏ ﺭﻭﺍﻥ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻧﻴﻔﺘﻴﺪ ". ﻭ ﺳﻴﺪ، ﺩﺭ ﻫﺠﻮ ﺳﻮﺍﺭ، ﻗﺎﺿﻲ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﺶ، ﺍِِﻳﻦ ﭼﻜﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ: ﺍﻱ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﺎﻛﻲ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﻣﻲ‌ﻛﺸﻲ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﻣﻲ‌ﺑﺮﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﻛﻲ ﻣﺒﺨﺸﺎﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﺮﺛﻮﻣﻪ ﺁﻥ، ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻧﻨﮓ ﻭ ﻋﺎﺭ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ. ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪﻱ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﻭﺍﺩﻱ ﺩﻭﺯﺥ، ﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﭘﻴﻜﺮﺵ ﻧﻴﺰ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﻠﻴﺪﻳﻬﺎ ﺷﺪ. ﻛﺎﺭ ﺧﺪﺍﻱ ﺭﺣﻤﻦ ﺭﺍ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺩﻳﺪﻡ ﻭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺧﺪﺍﻱ ﺭﺍ ﺟﺮﻳﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﻭ، ﺍﻱ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍﻱ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺍﻱ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺧﺪﺍﻱ ﻳﻜﺘﺎ ﺍﻱ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ، ﺁﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺎ ﺳﺨﻨﻲ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭﻱ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ، ﻭ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺳﻮﺯﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯ. ﻭ ﺗﻮ ﺍﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻋﻠﻲ ﺑﻲ ﺷﻚ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻛﺮﺩﻱ، ﭘﺲ ﻫﺎﻥ ﺍﻱ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﻡ ﺧﻮﻳﺶ ﻓﺮﻭ ﺑﺮ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیه ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺 مانعان خانه خدا! در آی
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیه ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که: زوار خانه خدا حق دارند از حیاط خانه ها تا پایان مناسک حج استفاده کنند. البته، این حکم تا حدود زیادى با بحث آینده ارتباط دارد که: منظور از مسجد الحرام در این آیه، خصوص آن مسجد است، یا تمام مکّه را شامل مى شود، در صورتى که قول اول را بپذیریم، نوبت به خانه هاى مکّه نمى رسد، ولى در صورتى که تمام مکّه را در مفهوم آیه داخل بدانیم، تحریم خرید و فروش و یا اجاره گرفتن از خانه هاى مکّه براى حجاج مطرح مى شود. و از آنجا که این مطلب از نظر منابع فقهى و روایات و تفسیر، مسلّم نیست، حکم به تحریم مشکل است. ولى بدون شک سزاوار است اهل مکّه هر گونه تسهیلاتى براى زوّار خانه خدا قائل شوند و هیچگونه اولویت و امتیازى براى خود نسبت به آنها حتى در خانه ها قائل نشوند، و روایات نهج البلاغه و مانند آن نیز، ظاهراً اشاره به همین است. و به هر حال، قول به تحریم در میان فقهاى شیعه و اهل تسنن، طرفداران زیادى ندارد.(۳) این معنى نیز مسلّم است که: هیچ کس حق ندارد به عنوان متولى خانه خدا یا عناوین دیگر، کمترین مزاحمتى براى زائر این خانه ایجاد کند، و یا آن را به یک پایگاه اختصاصى براى تبلیغات و برنامه هاى خود تبدیل نماید. * * * ۴ ـ منظور از مسجد الحرام در این آیه چیست؟ بعضى گفته اند: منظور همان ظاهر آن است، یعنى خانه کعبه و کل مسجد الحرام، ولى بعضى آن را اشاره به تمام مکّه مى دانند، و آیه اول سوره اسراء را که درباره معراج پیامبر(صلى الله علیه وآله) است دلیل بر آن مى دانند; زیرا در این آیه تصریح شده که آغاز معراج از مسجد الحرام بود، در حالى که تاریخ مى گوید: از خانه خدیجه یا شعب ابیطالب یا خانه ام هانى بوده است، معلوم مى شود، منظور از مسجد الحرام کل مکّه است.(۴) ولى از آنجا که شروع معراج پیامبر(صلى الله علیه وآله) از بیرون مسجد الحرام مسلّم نیست، و احتمال دارد که: از خود مسجد، صورت گرفته باشد، ما دلیلى نداریم که آیه مورد بحث را از ظاهرش بازگردانیم، بنابراین، موضوع بحث در این آیه خود مسجد الحرام است. و اگر در روایات فوق خواندیم که به همین آیه، براى مساوات مردم در خانه هاى مکّه استدلال شده است، به خاطر این است که: حکم مزبور ظاهراً یک حکم استحبابى است، و در یک حکم استحبابى، توسعه موضوع روى تناسب ها مانعى ندارد (دقت کنید). * * * ۵ ـ الحاد به ظلم چیست؟ الحاد در لغت به معنى انحراف از حدّ اعتدال است و لحد را از این جهت لحد گویند که حفره اى در کنار قبر و خارج از حد وسط آن است. بنابراین، منظور از جمله فوق، کسانى است که با توسل به ظلم از حدّ اعتدال خارج مى شوند، و در آن سرزمین مرتکب خلاف مى گردند، منتهى بعضى ظلم را در اینجا منحصراً به معنى شرک تفسیر کرده اند. و بعضى حلال شمردن محرمات، در حالى که بعضى دیگر از مفسران، آن را به معنى وسیع کلمه یعنى هر گونه گناه و ارتکاب حرام حتى دشنام و بد گوئى به زیر دستان را در مفهوم آن داخل مى دانند، و مى گویند: ارتکاب هر گونه گناه در آن سرزمین مقدس کیفرش شدیدتر و سنگین تر است. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: یکى از یارانش از تفسیر این آیه سؤال کرد، امام فرمود: کُلُّ ظُلْم یَظْلِمُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ بِمِکَّةِ مِنْ سِرْقَة أَوْ ظُلْمِ أَحَد أَوْ شَىْء مِنَ الظُّلْمِ فَأِنِّى أَراهُ اِلْحاداً، وَ لِذلِکَ کانَ یَنْهى أَنْ یَسْکُنَ الْحَرَمَ: هر گونه ستمى که انسان به خودش در سرزمین مکّه کند، اعم از سرقت و ظلم به دیگران و هر گونه ستم، من همه اینها را الحاد (و مشمول این آیه) مى دانم، و لذا امام افراد را از این که: مکّه را مسکن خود سازند، نهى مى کرد (چرا که گناه در این سرزمین مسئولیت سنگین ترى دارد) .(۵) روایات دیگرى نیز به همین معنى نقل شده، و با اطلاق ظاهر آیه نیز هماهنگ است. به همین دلیل، بعضى از فقهاء احتمال داده اند: اگر کسى در حرم مکّه مرتکب گناهى شود که، در اسلام حدّ براى آن تعیین شده است باید علاوه بر حدّ تعزیر و مجازات اضافى نیز بشود، و به جمله نُذِقْهُ مِنْ عَذاب أَلِیم استدلال کرده اند.(۶) از آنچه گفتیم، روشن مى شود: کسانى که آیه فوق را منحصراً به معنى نهى از احتکار، یا داخل شدن در منطقه حرم، بدون احرام، تفسیر کرده اند، منظورشان بیان یک مصداق روشن بوده است، و گر نه هیچ دلیلى بر محدود کردن مفهوم وسیع آیه، در دست نیست. ✍ پی نوشت: ۳ـ براى توضیح بیشتر به جلد ۲٠ جواهر الکلام ، صفحه ۴۸ به بعد، در احکام منى مراجعه شود. ۴ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۳۳۵. ۵ ـ نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۴۸۳، ذیل آیه مورد بحث. ۶ ـ کنز العرفان ، جلد ۱، صفحه ۳۳۵. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم 🔴 پیش بینی فتنه های آینده 🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است! در اي
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۲ بخش دوم 🔴 پیش بینی فتنه های آینده 🔺به هوش باشيد، فتنه ها در پيش است! ↩️ در اينکه آن قوم فتنه گر که امام(عليه السلام) از ظهور و فجايع آن ها خبر مى دهد، کيستند و مجاهدانى که در برابر آنها برخاستند و بعد از مدّتى فتنه را خاموش کردند چه کسانى بودند؟ در ميان مفسّران نهج البلاغه گفتگوى زيادى است. جمعى آن قوم فتنه گر را طرفداران مردى به نام «صاحب الزنج» مى دانند که نام اصلى اش «علىّ بن محمّد» بود و خود را منتسب به خاندان پيامبر مى کرد (هر چند انتساب او کاملا مشکوک است) و گروهى از بردگان سياه پوست را دور خود جمع کرد و به همين دليل، لقب، «صاحب الزنج» به او دادند (صاحب بردگان سياه پوست). وى در نيمه قرن سوم به پا خاست و در اطراف بصره، آشوب و فتنه عظيمى بر پا نمود و بعد از 12 سال، حکومت بر آن منطقه، به دست جمعى از مجاهدان کشته شد. بعضى ديگر آن را اشاره به فتنه «مغول» مى دانند که نه تنها سرزمين عراق، بلکه بخش هاى عظيم جهان اسلام را زير پوشش خود قرار دادند و بعد از مدّت طولانى، فتنه آنها به وسيله جنگجويان اسلام خاموش شد. گروهى آن را به حوادث «آخر الزّمان» تفسير کرده اند که فتنه گرانى به پا مى خيزند، نه تنها سرزمين عراق، که مناطق وسيعى را زير ضربات شديدترين فتنه ها قرار مى دهند و سرانجام به دست سپاهيان مهدى(عليه السلام) که از مجاهدين فى سبيل الله اند، از ميان مى روند. با توجّه به اينکه بسيارى از مفسّران نهج البلاغه اين خطبه را بخشى از خطبه 128 مى دانند، ترجيح مى دهيم که بحث بيشتر در اين زمينه را به شرح آن خطبه واگذار کنيم و هر دو را يکجا بحث نماييم. سپس در قسمت اخير اين خطبه، امام(عليه السلام) شهر بصره را مخاطب قرار داده، پيشگويى خاصّى در خصوص اين شهر مى کند. مى فرمايد: «در آن هنگام واى بر تو اى بصره! از لشکرى که به عنوان کيفر الهى بدون گرد و غبار و بى سروصدا به تو حمله ور مى شود، و به زودى ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگى شديدى که رنگ چهره آنها را دگرگون مى سازد، مبتلا خواهند شد!». (فَوَيْلٌ لَکِ يَا بَصْرَةُ عِنْدَ ذلِکَ، مِنْ جَيْش مِنْ نِقَمِ الله! لاَ رَهَجَ(7) لَهُ، وَ لاَ حَسَّ(8)، وَ سَيُبْتَلَى أَهْلُکِ بِالْمَوتِ الأَحْمَرِ، وَ الْجُوعِ الأَغْبَرِ(9)). تعبير به «عِنْدَ ذلِکَ; در آن زمان» نشان مى دهد که حادثه بصره، حادثه جداگانه اى نيست; بلکه بصره يکى از کانون هاى آن فتنه عظيم است که مردمش زير ضربات آن فتنه، به شديدترين وجهى مجازات مى شوند. تعبير به «نِقَمِ اللهِ» نشان مى دهد که اين فتنه وحشتناک، کيفر اعمال آنها است. تعبير به «لاَرَهَجَ لَهُ وَ لاَحِسَّ» اشاره به آمادگى کامل لشکر مهاجم است که با شيوه حساب شده، بى سروصدا و به طور ناگهانى به شهر حمله ور مى شوند، تا کسى مجال مقاومت در برابر آنها نداشته باشد!. تعبير به «أَلْمَوْتُ الأَحْمَرِ» (مرگ سرخ) اشاره به کشتار وسيعى است که در بصره واقع مى شود. در تاريخ «صاحب زنج» نوشته اند: هنگامى که وارد بصره شد سيصد هزار نفر از مردم آنجا را از دم شمشير گذراند(10). و تعبير به «أَلْجُوعُ الأَغْبَر» (گرسنگى غبارآلود) اشاره به قحطى شديدى است که بر اثر جنگ ها و ناامنى، يا بر اثر خشکسالى دامان آنها را گرفت و رنگ چهره آنان را دگرگون ساخت. به گفته بعضى از مورّخان آن قدر کار بر آنها سخت شد که حيواناتى همچون سگ و گربه و موش را کشتند و خوردند و گاهى مرده انسانها را مى خورند.(11) بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» تفسيرهاى ديگرى براى «أَلْمَوْتُ الأَحْمَرِ» و «أَلْجُوعُ الأَغْبَرِ» مانند تفسير به «طاعون» و «وبا» و «غرق شدن به خاطر سيلاب» و «هجوم امواج دريا» نموده اند که مناسب به نظر نمى رسد. پی نوشت: 7.«رهج» به معناى غبار است و دراين جا کنايه از اين است که لشکر مهاجم، بى سروصدا و به طور غافلگيرانه وارد شهر مى شود. 8. «حسّ» به معناى صداهاى درهم آميخته است. 9. «أغبر» به معناى غبار آلود است و «أَلْجُوعُ الأَغْبَرِ» کنايه از قحطى شديد است; چرا که در زمان قحطى مردم چنان گرسنه مى شوند که رنگ از صورت آنها مى پرد، که گويى چهره آنها را غبار گرفته است. 10. مروج الذهب، جلد 4، صفحه 119. 11. مروج الذهب، جلد 4، صفحه 119.   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام كاظم (عليه السلام) : الرِّفقُ نِصفُ العَيشِ ملايمت و مهربانى نيمى از زندگى است. 📚 ميزان الحكمه، ج۴، ص۴۹۴ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و پنج 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻭ ﺧﺒﺮﻱ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و چهل و شش 🔷 0⃣1⃣ ﻏﺪﻳﺮﻳﻪ ۱۰ ﺍﺷﺎﺭﻩ "‌ﺍﻡ ﻋﻤﺮﻭ " ﺭﺍ ﺩﺭ " ﻟﻮﻱ " ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺑﻲ ﺁﺏ ﻭ ﮔﻴﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﻲ‌ﮔﺬﺭﻧﺪ، ﻭ ﻭﺣﺸﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺁﻥ ﻣﻲ‌ﻏﺮﻧﺪ. ﻣﺎﺭﻫﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺯ ﺩﻡ ﺁﻧﻬﺎﻱ ﻣﻲ‌ﺗﺮﺳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻴﺶ‌ﻫﺎﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺯﻫﺮ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻧﺪ. [ ﺻﻔﺤﻪ 62] ﺍﺛﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﻧﺴﻲ ﺟﺰ ﻣﺎﺭﻫﺎﻱ ﺳﺮﺥ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺷﻚ ﻧﺸﺴﺖ، ﺑﻴﺎﺩ ﺩﻟﺒﺮﻱ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﭘﺲ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﻲ ﻏﻤﺰﺩﻩ ﻭ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﻭﺭﺩﻡ. ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺩﻱ ﭼﻨﺎﻧﻢ ﻧﺤﻴﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﺋﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺍﻭ ﺩﻝ ﺑﺮ ﺁﺗﺶ ﺩﺍﺭﻡ. ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺩﺭ ﺷﮕﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻨﻲ ﺑﻲ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ، ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﮔﺮ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻲ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻛﺎﺭ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺑﺎ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﺬﺭﻱ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﻱ، ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺭﺱ ﻣﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻨﺎﻥ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻃﻤﻊ ﻣﻠﻜﺪﺍﺭﻱ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺷﻤﺎ ﺁﮔﻬﻲ ﺩﻫﻢ، ﺑﻴﻢ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﺭﻭﻥ، ﻛﺮﺩﻧﺪ ﭘﺲ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺳﺰﺍﻭﺍﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﻭ ﺷﻨﻮﺍ، ﻧﻜﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﺎﻃﻌﻲ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻮﺩ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻜﻨﻲ، ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﻱ. ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺳﺨﻦ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ، ﺑﭙﺎﺧﺎﺳﺖ. ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ، ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ، ﭼﻪ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﺮﺩﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻫﺪﻱ ﺷﻨﻮﺍ ﺑﻮﺩ، ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﺳﺮﻭﺭ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ " ﺍﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﺮﺳﻨﺪ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻧﺪ، ﭘﺲ: ﻛﺮﺩﻩ ﺗﻜﺬﻳﺒﺶ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺧﺠﻞ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻗﻮﻝ ﺣﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻝ ﺯﻳﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻌﻲ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﺍﻍ ﻓﻴﻞ ﺑﻲ ﺧﺮﻃﻮﻡ، ﻣﺮﺩ ﺑﻲ ﺩﻣﺎﻍ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻧﺶ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺮﺑﺖ، ﻧﻬﺎﻥ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺩﻓﻨﺶ ﺷﺪﻧﺪ ﺁﻥ ﻧﺎﻛﺴﺎﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺿﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﭘﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﻴﺶ ﺑﺎﺿﺮﺭ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻧﻔﻊ ﺧﻮﻳﺶ ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2