7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پاسخ به یک سوال فراگیر
چرا بعضیها رو نمیشه متقاعد کرد؟
🔻راز حقناپذیری بعضیها چیه؟
#تصویری
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۱۶ 🔹7. مشکلات ايمان و عمل معاويه به اندازه اى بود که حسن بصری مطابق آنچه ابن عبد
🌷
✅ادامه شرح نامه ۱۶
نصر بن مزاحم در کتاب صفين خود اشعار عجيبى از عمرو عاص نقل مى کند که معاويه را در آن شديداً تحقير مى کند از جمله درباره لشکريان على(عليه السلام) چنين مى گويد:
فَإِنْ وَرَدَتْ فَأَوَّلُهَا وُرُوداً * فَإِنْ سَدَّتْ فَلَيْسَ بِذِي صُدُود
«هرگاه سواران لشکر على(عليه السلام) وارد معرکه شوند، پيشگامند و اگر جلو لشکر دشمن خود را بگيرند، کسى قادر بر جلوگيرى از آنها نيست».
سپس مى افزايد:
وَمَا هِيَ مِنْ أَبِي حَسَن بِنُکْر * وَلا هُوَ مِنْ مَسَائِکَ بِالْبَعِيدِ
«فضايل على(عليه السلام) ناشناخته نيست و نقطه ضعف هاى تو دور از نظر نيست».
♦️آن گاه به درخواست معاويه از امير مؤمنان على(عليه السلام) نسبت به حکومت شام اشاره کرده مى گويد:
وَقُلْتَ لَهُ مُقَالَةَ مُسْتَکِين * ضَعِيفِ الْرُکْنِ مُنْقَطِعِ الْوَرِيدِ
دَعَنَّ لى الشَّامَ حَسْبُکَ يَا ابْنَ هِنْد * مِنَ السَّوْآةِ وَالرَّأْيِ الزَّهِيدِ
وَلَوْ أَعْطَاکَهَا مَا ازْدَدْتَ عِزّاً * وَلا لَکَ لَو أَجابَکَ مِنْ مَزِيد
🔻«تو همچون فقير مستمند ناتوان درمانده اى از على(عليه السلام) تقاضا کردى که شام را به تو واگذارد. همان نقطه ضعف ها و تدبير نادرستت براى تو کافى است.
و اگر حکومت شام را به تو وا گذارد چيزى عزيز نخواهى شد و اگر تقاضاى تو را اجابت کند فزونى نخواهى يافت».
هنگامى که اشعار عمرو بن عاص به گوش معاويه رسيد او را فرا خواند گفت: از تو تعجب مى کنم، تو فکر و تدبير مرا نکوهش مى کنى و على(عليه السلام) را بزرگ مى شمرى در حالى که(عليه السلام) على تو را رسوا ساخت. عمرو در پاسخ گفت: اما تحقير فکر و رأى تو از من صادر شد; ولى بزرگ شمردن على(عليه السلام) چيزى نيست که بر تو مخفى باشد تو از آن نسبت به من آگاه ترى با اين تفاوت که تو آن را مخفى مى دارى و من آشکار مى سازم. و اما رسوا شدن من به دست على(عليه السلام)، او کسى نيست که اگر انسانى با او ملاقات کند رسوا شود.(23)
📚پی نوشت:
1 . سند نامه: اين سخن در حقيقت بخشى از کلامى است که امام(عليه السلام) به يارانش در روزى از ايّام صفين بيان فرمود و از کلام ابن ابى الحديد چنين استفاده مى شود که اين کلام، ادامه خطبه 62 (طبق شماره بندى نهج البلاغه صبحى صالح خطبه 64) است. به هر حال از جمله کسانى که قبل از سيّد رضى بخشى از آن را نقل کرده اند مرحوم کلينى در کتاب کافى در کتاب الجهاد است که چند جمله اى از آن را آورده و نصر بن مزاحم نيز در کتاب صفين خود قسمتى از آن را ذکر کرده است. شگفت آنکه در کتاب تمام نهج البلاغه نيز تنها بخشى از اين کلام آمده است (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 232).
2 . «فرة» به معناى يک بار فرار کردن است.
3 . «کرّة» به معناى يک بار بازگشت و حمله بر دشمن است و على(عليه السلام) را از اين رو کرّار گفته اند که پيوسته به دشمن باز مى گشت و حمله خود را تکرار مى کرد.
4 . «جولة» به معناى جولان دادن و به اين طرف و آن طرف حرکت کردن است. (اين واژه هم معناى مصدرى دارد و هم اسم مصدرى). بعضى نيز «جوله» را به معناى فرار کوتاه مدت ذکر کرده اند; ولى با توجّه به کلام امير مؤمنان(عليه السلام) در بالا اين معنا بعيد به نظر مى رسد.
5 . «مصارع» جمع «مصرع» به معناى محلى است که کسى بر زمين مى افتد.
6 . «اذمُرُوا» امر است از ريشه «ذمر» بر وزن «امر» به معناى تهييج کردن و برانگيختن است.
7 . «الطَعْن» به معناى فرو کردن نيزه در بدن دشمن است. اين واژه به صورت کنايى به معناى عيب جويى نيز به کار مى رود.
8 . «دعسىّ» از ريشه «دعس» بر وزن «درس» به معناى پرکردن و گاه به معناى اثر گذاشتن آمده است. اين واژه در جايى که نيزه اى بر بدن دشمن فرو کنند و گويى جوف او را پر مى کند و بر بدن او اثر مى گذارد به کار رفته است.
9 . «طلحف» به معناى شديد است.
10 . بحارالانوار، ج 19، ص 252.
11 . «نسمة» به معناى انسان و گاه به معناى روح و گاه به هر موجود ذى روحى اطلاق مى شود. ريشه اصلى آن همان نسيم به معناى وزش ملايم باد است.
12 . نساء، آيه 29.
13 . صحيح مسلم، ج 6، ص 18.
14 . تاريخ طبرى، ج 8، ص 185، چاپ مؤسسه اعلمى، بيروت.
15 . تاريخ طبرى، ج 8، 186 چاپ مؤسسه اعلمى، بيروت.
16 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 10، ص 101.
17 . مسند احمد، ج 5، ص 347.
18 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 129.
19 . عقد الفريد، ج 5، ص 87.
20 . کامل التواريخ، ج 3، ص 487.
21 . المحاسن و المساوى، ص 43 چاپ بيروت (مطابق نقل شرح احقاق الحق، ج 15، ص 62).
22 . الموفقيات، ص 576، چاپ وزارت اوقاف، بغداد، سال 1392; مروج الذهب،، ج 2، ص 429، چاپ بيروت، سال 1982; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 129.
23 . صفين، ص 472.
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۲۸/در پاسخ معاويه
/فراز ۲ و ۳
💥فضائل بني هاشم
آيا نمي بيني؟ (آنچه مي گويم براي آگاهاندن تو نيست، بلكه براي يادآوري نعمتهاي خدا مي گويم)، جمعي از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسيدند؟ و هر كدام داراي فضيلتي بودند؟ اما آنگاه كه شهيد ما (حمزه) شربت شهادت نوشيد، او را سيدالشهداء خواندند، و پيامبر (ص) در نماز بر پيكر او بجاي پنج تكبير، هفتاد تكبير گفت، آيا نمي بيني؟ گروهي كه دستشان در جهاد قطع شد، و هر كدام فضيلتي داشتند، اما چون بر يكي از ما ضربتي وارد شد و دستش قطع گرديد، طيارش خواندند؟ كه با دو بال در آسمان بهشت پرواز مي كند! و اگر خدا نهي نمي فرمود كه مرد خود را بستايد، فضائل فراواني را برمي شمردم، كه دلهاي آگاه مومنان آن را شناخته، و گوشهاي شنوندگان با آن آشناست.
🌺فضائل بني هاشم و رسوايي بني اميه
معاويه! دست از اين ادعاها بردار، كه تيرت به خطا رفته است، همانا ما، دست پرورده و ساخته پروردگار خويشيم، و مردم تربيت شدگان و پرورده هاي مايند، اينكه با شما طرح خويشاوندي ريختم. ما از طائفه شما همسر گرفتيم، و شما از طايفه ما همسر انتخاب كرديد، و برابر با شما رفتار كرديم، عزت گذشته، و فضيلت پيشين را از ما باز نمي دارد، شما چگونه با ما برابريد كه پيامبر (ص) از ماست، و دروغگوي رسوا از شما، حمزه شير خدا (اسدالله) از ماست، و ابوسفيان، (اسدالاحلاف) از شما، دو سيد جوانان اهل بهشت از ما، و كودكان در آتش افكنده شده از شما، و بهترين زنان جهان از ما، و زن هيزم كش دوزخيان از شما، از ما اين همه فضيلتها و از شما آن همه رسواييهاست. اسلام ما را همه شنيده، و شرافت ما را همه ديده اند، و كتاب خدا براي ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسيد ه كه خداي سبحان فرمود: (خويشاوندان، بعضي سزاوارترند بر بعض ديگر در كتاب خدا.) و خداي سبحان فرمود: (شايسته ترين مردم به ابراهيم كساني هستند كه از او پيروي دارند، و اين پيامبر و آنان كه ايمان آوردند و خدا ولي مومنان است.) پس ما يك بار به خاطر خويشاوندي با پيامبر (ص) و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتريم، و آنگاه كه مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند، تنها با ذكر خويشاوندي با پيامبر (ص) بر آنان پيروز گرديدند، اگر اين دليل برتري است پس حق با ماست نه با شما، و اگر دليل ديگري داشتند ادعاي انصار بجاي خود باقي است، معاويه تو پنداري كه بر تمام خلفا حسد ورزيده ام؟ و بر همه آنها شورانده ام؟ اگر چنين شده باشد جنايتي بر تو نرفته كه از تو عذرخواهي كنم. و آن شكوههايي است كه ننگ آن دامنگير تو نیست.
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
شرح_صوتی_نامه_۲۸_جلسه_۲.mp3
8.81M
✅شرح نامه ۲۸
🔹قسمت ۲
📜پاسخ به نامه معاویه
/بنیادمجازی
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
047.محمد.mp3
4.32M
✅ سوره محمد
🎤صوت استاد خلیل الحصری
#روشتحقیق
🌺مخصوص #روخوانی #روانخوانی و #تجوید
کانال قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ✨وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَي مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِن
✨
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
✨وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلاً وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ (58)
/قصص
🍃و چه بسيار مناطقى كه ما (آنها را) به خاطر طغيان در زندگى، هلاك كرديم، اين خانه هاى آنهاست كه بعد از آنان جز اندكى (از انسان ها در آن) سكونت نكردند و ما وارث آنان هستيم.
🔸كلمه ى «بَطِر» به معناى طغيان و سرمستى بر اثر فزونى ثروت و رفاه است.
در آيه ى قبل خوانديم كه گروهى به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله گفتند: اگر ما به تو ايمان بياوريم، كفّار مكّه ما را آواره خواهند كرد، و خداوند فرمود: همان قدرتى كه مكّه را محل امن و رزق فراوان براى شما قرار داد، بعد از ايمان نيز مى تواند نعمت هايش را براى شما حفظ نمايد. در اين آيه خداوند مى فرمايد: فراموش نكنيد كه ما بسيارى از شهرها را كه سرمست از نعمت ها و غرق در رفاه بودند نابود كرديم، شما نيز كه به خاطر حفظ رفاه و اموال خود ايمان نمى آوريد، با قهر الهى چه مى كنيد؟!
منظور از «تلك مساكنهم»، مساكن مخروبه ى قوم عاد در منطقه احقاف (ميان يمن و شام)، يا قوم ثمود در منطقه سَدوم است كه مردم حجاز در مسافرت هاى تجارى از كنار آنها عبور مى كردند و با چشم خود مى ديدند.
🔹- گاه ثروت و رفاه نه تنها مايه ى سعادت نيست كه باعث غرور، طغيان و هلاكت است. «كم اهلكنا... بطرت معيشتها»
🔹- سرنوشت افراد و جوامع، در گرو اعمال خود آنهاست. «كم اهلكنا... بطرت معيشتها»
🔹- سنّت الهى، هلاكت مرفّهان بى ايمان است. «اهلكنا من قرية بطرت»
🔹- خرابه ها وبقاياى تمدّن هاى گذشته، بهترين پندآموز نسل هاى بعدى است. «تلك مساكنهم» (از جمله برنامه هاى تربيتى، بازديد از همين اماكن است.)
🔹- مرفّهان، اموال خود را رها كرده و خواهند رفت. پس هدايت وسعادت ابدى را با رفاه زودگذر دنيوى معامله نكنيم. «نحن الوارثين»
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرقرآن