4_5825785367910945672.mp3
9.08M
#باسلام_وعرض_ادب👇
🎙علی گندابی
🔺حجت الاسلام مومنی
🇮🇷 بی_تفاوت_نباشیم
#آمر_خدا_باشیم.👇
╔═ 💎 ═══╗
🆔 @RSh34953
╚═══ 💎 ═╝
🌐 به کانال دانش پژوهان و احیاگران #امربه_معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید.
💠 #فرصت_سوزی
🔸 امام على علیه السلام:
تباه کردن فرصت، غم انگیز است.
📚 غررالحکم/ج5/ص474/ح9239
✍🏼 سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
کار امروز را به فردا افکندن در واقع سوزاندن لحظات عمری است که با هیچ هزینه ای قابل جبران نیست.
#احادیث_روزانه
عضویت در سرویس های روزانه👇
pay.eitaa.com/v/p/
برای لغو عضویت از لینک بالا اقدام نمایید👆🏼
💠 #فرصت_سوزی
🔸 امام على علیه السلام:
تباه کردن فرصت، غم انگیز است.
📚 غررالحکم/ج5/ص474/ح9239
✍🏼 سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن فرصت شمار امروز را
کار امروز را به فردا افکندن در واقع سوزاندن لحظات عمری است که با هیچ هزینه ای قابل جبران نیست.
#احادیث_روزانه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"💌
https://eitaa.com/Namazeavalevaght
▪️تکذیب خداوند▪️
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📜 عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَم:
لاَ يَكُونُ شَيْءٌ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِي اَلْأَرْضِ إِلاَّ بِسَبْعٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ وَ إِرَادَةٍ وَ مَشِيئَةٍ وَ كِتَابٍ وَ أَجَلٍ وَ إِذْنٍ فَمَنْ زَعَمَ غَيْرَ هَذَا فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اَللَّهِ أَوْ رَدَّ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
📄 موسى بن جعفر عليه السلام فرمودند:
در آسمانها و زمين چیزی نیست مگر به سبب هفت چيز؛ به قضاء و قدر و اراده و مشيت و كتاب و اجل و اذن. هر كه غير اين گمان كند بر خدا دروغ بسته يا خداى عز و جل را رد كرده است.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
📚 کافی شریف ج ۱، ص ۱۴۹
#حدیث_روز
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"💌
https://eitaa.com/Namazeavalevaght
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امربه_معروف_و_نهی_از_منکر
🎤#دکتر_علی_تقوی
💢 بعضیـا میگـن، الان در این برهـه حسـاس ڪنونی وقـت امـر به معـروف نیـست❗
🇮🇷#بی_تفاوت_نباشیم
#آمر_خدا_باشیم.👇
╔═ 💎 ═══╗
🆔 @RSh34953
╚═══ 💎 ═╝
🌐 به کانال دانش پژوهان و احیاگران #امربه_معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید.👌🌸
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#باسلام_کلیپ_صوتی_وتصویری👇
🎥 سرود زیبای «مردآفرین» برای دختران نجیب ایرانی
🇮🇷#بی_تفاوت_نباشیم
#آمر_خدا_باشیم.👇
╔═ 💎 ═══╗
🆔 @RSh34953
╚═══ 💎 ═╝
🌐 به کانال دانش پژوهان و احیاگران #امربه_معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید.
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#باسلام_صوتی_وتصویری👇
🔴مخالفت منتخب مجلس دوازدهم دکتر کامران غضنفری، با لایحه عفاف و حجاب...
🔴این لایحه نمیتواند مقابل حرام شرعی و حرام سیاسی بایستد... از فقهای شورای نگهبان میخواهیم نگذارند این لایحه تصویب شود.
ان شاالله در مجلس دوازدهم لایحه مناسب خواهیم نوشت.
#لایحه_حجاب
#نشر_طوفانی 🌪
🇮🇷 بی_تفاوت_نباشیم
#آمر_خدا_باشیم.👇
╔═ 💎 ═══╗
🆔 @RSh34953
╚═══ 💎 ═╝
🌐 به کانال دانش پژوهان و احیاگران #امربه_معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید.
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#باسلام_کلیپ_صوتی_وتصویری👇
🎥 انهدام شبکهٔ اغفال دختران چَتِربِت
🔹گوشهای از اقدامات این باند را در فیلم ببینید.
🇮🇷#بی_تفاوت_نباشیم
#آمر_خدا_باشیم.👇
╔═ 💎 ═══╗
🆔 @RSh34953
╚═══ 💎 ═╝
🌐 به کانال دانش پژوهان و احیاگران #امربه_معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید.
مؤلف: يعنی آيه" وَ لا يَزالُونَ ..."، بعد از آيه" وَ ما خَلَقْتُ ..." نازل شده، و امام خواسته است بفرمايد آيه" وَ ما خَلَقْتُ ..." نسخ شده. و در تفسير قمی، در حديثی ديگر نيز آمده كه آيه مذكور با آيه" وَ لا يَزالُونَ ..." نسخ شده [تفسير قمی، ج ۲، ص ۳۳۱.]۱۷. و مراد از اين نسخ، بيان و رفع ابهام است، نه نسخ اصطلاحی، چون نسخ در كلام ائمه (ع) به معنای بيان و رفع ابهام بسيار آمده، هم چنان كه در تفسير آيه" ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها ..." [سوره بقره، آيه ۱۰۶.]۱۸ به اين معنا اشاره كرديم.
و مراد امام (ع) اين بوده كه غرض اعلای از خلقت، رحمت خاص الهی است كه تنها به وسيله عبادت حاصل میشود، و سعادتی است خاص كه از راه معرفت بدست میآيد.
و در تهذيب به سند خود از سدير روايت كرده كه گفت: به امام صادق (ع) عرضه داشتم: انسان در طلب رزق چه مقدار وظيفه دارد؟ فرمود: همين كه در مغازهات را باز كنی، و بساطت را پهن نمايی وظيفهات را انجام دادهای [تهذيب الاحكام، ج ۶، ص ۳۲۳، ح ۸۸۶.]۱۹.
الحمد للَّه رب العالمين
۱ و بشر با هم اختلاف میكنند مگر آن افرادی كه پروردگارت به آنان رحم كرده باشد كه برای همين هم خلقشان كرد. سوره هود، آيه ۱۱۸ و ۱۱۹.
۲ ما برای جهنم بسياری از جن و انس را تهيه ديدهايم. سوره اعراف، آيه ۱۷۹.
۳ هيچ موجودی نيست مگر آنكه خدا را با تسبيحش حمد میگويد. سوره اسری، آيه ۴۴.
۴ بگو پروردگار من اعتنايی به شما و سرنوشت شما ندارد، اگر دعايتان نبود. سوره فرقان، آيه ۷۷.
۵ جن را قبل از اين از نار سموم آفريديم. سوره حجر، آيه ۲۷.
۶ خدايی كه به من اطعام میكند و مرا سيراب میگرداند. سوره شعراء، آيه ۷۹.
۷ خدايی كه به آنان كه همه گرسنه بودند طعام داد. سوره ايلاف، آيه ۴.
۸ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۲۲.
۹ روح المعانی، ج ۲۷، ص ۲۳.
۱۰ مجمع البيان، ج ۹، ص ۱۶۱.
۱۱ الدر المنثور، ج ۶، ص ۱۱۶.
۱۲ نور الثقلين، ج ۵، ص ۱۳۲، به نقل از توحيد.
۱۳ علل الشرائع، باب ۹، ص ۹، ح ۱.
۱۴ علل الشرائع، باب ۹، ص ۱۳، ح ۱۰.
۱۵ تفسير قمی، ج ۲، ص ۳۳۱.
۱۶ نور الثقلين، ج ۵، ص ۱۳۲ به نقل از تفسير عياشی.
۱۷ تفسير قمی، ج ۲، ص ۳۳۱.
۱۸ سوره بقره، آيه ۱۰۶.
۱۹ تهذيب الاحكام، ج ۶، ص ۳۲۳، ح ۸۸۶.
[سوره الذاريات (۵۱): آيات ۵۲ تا ۶۰]
كَذلِكَ ما أَتَی الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (۵۲) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (۵۳) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (۵۴) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (۵۵) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (۵۶) ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (۵۷) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (۵۸) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (۵۹) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (۶۰)
ترجمه آيات
اين چنين بود كه هيچ رسولی به سراغ كفار قبل از اين كفار نيامد مگر اينكه گفتند يا ساحر است و يا جنزده (۵۲).
آيا يكديگر را به آن سفارش میكردند، نه، مساله سفارش نيست بلكه همه طاغیاند (۵۳).
پس تو هم از آنان روی بگردان كه هيچ سرزنشی بر تو نيست (۵۴).
و تذكر بده كه تذكر به حال مؤمنين نافع است (۵۵).
و من جن و انس را نيافريدم مگر برای اينكه عبادتم كنند (۵۶).
و من از آنان نه رزقی میخواهم و نه میخواهم چيزی به من بچشانند (۵۷).
بدرستی يگانه رزاق و دارای قوت و متانت خداست (۵۸).
پس به درستی آنهايی كه در اين امت ستم كردند همان نصيبی را دارند كه هم مسلكانشان در امتهای گذشته داشتند پس خيلی به عجله وادار مكنيد (۵۹).
پس وای بر كسانی كه كفر ورزيدند از آن روزی كه وعدهاش به ايشان داده شده (۶۰).
بيان آيات
اين آيات خاتمه سوره است، و در آن به همان مطالبی كه سوره با آن آغاز شده بود برگشت شده، كه همان انكار معاد مشركين و معارضه با مقام رسالت با سخنانی مختلف بود، و سپس ايشان را به روز موعود تهديد میكرد.
" كَذلِكَ ما أَتَی الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ" يعنی: مطلب از اين قرار است كه قبل از اين قوم هم هيچ رسولی به سوی مردم نيامد، مگر آنكه يا گفتند ساحر است، و يا گفتند مجنون است. و بنا بر اين، كلمه" كذلك" نظير خلاصهگيری از مطالب قبل است كه گفتيم معاد را انكار میكردند، و با رسالت رسولان با سخنانی مختلف مقابله مینمودند.
و جمله" ما أَتَی الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ" بيان است برای كلمه" كذلك".
" أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ" كلمه" تواصی" به معنای اين است كه مردمی يكديگر را به امری سفارش كنند. و ضمير" به" به قول برمیگردد و استفهام تعجبی است و معنای آيه چنين است كه: آيا اين امتها به يكديگر سفرش كرده بودند، و هر امتی كه قبلا بوده به امت بعدی خود ياد داده و سفارش كرده كه او هم همين حرفها را بزند؟ نه، و ليكن همه اين اقوام طاغی بودند، و اين حرفها زائيده طغيان است.
[طغيان و استكبار، عليت مشترك تكذيب اقوام مكذب بوده است]
" فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ" اين جمله تفريع بر طغيان و استكبار و اصرار آنان بر عناد و لجاجت و نتيجهگيری از آن است.
و معنای آيه چنين است. حال كه وضع چنين است، و مردم دعوت تو را اجابت نمیكنند مگر به مثل همان اجابتی كه امتهای گذشته كردند، و پيغمبر خود را ساحر و يا مجنون خواندند و اگر دعوت تو بيش از عناد در آنان اثر نگذاشت روی از آنان بگردان، و مجادله مكن كه حق را به آنان بقبولانی، كه اگر چنين كنی سرزنش نمیشوی، برای اينكه تو معجزه را به ايشان نشان دادی و حجت را بر آنان تمام كردی.
" وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ" اين جمله تفريع و نتيجهگيری از دستوری است كه قبلا داد و فرمود: از كفار روی بگردان. پس در حقيقت امری است به تذكر بعد از نهی از جدال با آنان، و معنايش اين میشود كه: تو دست از تذكر دادن خود بر مدار، و هم چنان كه تا كنون ايشان را با مواعظت تذكر میدادی تذكر ده، چون تذكر، مفيد به حال مؤمنين است، و ربطی به استدلال و جدال با آن طاغيان ندارد. استدلال و جدال به جز زيادتر شدن طغيان و كفر اثر ديگری در آنان ندارد.
[بررسی مفاد آيه:" وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ" و توضيحاتی در باره اينكه غرض از خلقت انس و جن عبادت خدا است]
" وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ" در اين آيه، سياق كلام از تكلم با غير به متكلم وحده تغيير يافته. و اين تغيير سياق برای آن بوده كه كارهايی كه در سابق ذكر میشد و به خدا نسبت میداد، مانند خلقت و ارسال رسل و انزال عذاب، كارهايی بود كه واسطه برمیداشت، و مثلا ملائكه و ساير اسباب در آن واسطه بودند، بخلاف غرض از خلقت و ايجاد- كه همان عبادت باشد- كه امری است مختص به خدای سبحان و احدی در آن شركت ندارد.
در پاسخ میگوييم: مبنا و اساس اين اشكال اين است كه الف و لام در دو كلمه" الجن" و" الانس" الف و لام استغراق باشد، و معنای آيه اين باشد كه" ما تمامی افراد جن و تمامی افراد انس را تنها به غرض عبادت آفريديم" آن وقت تخلف اين غرض در بعضی افراد منافی با اين غرض میشود، و اشكال میشود كه تخلف مراد از اراده خدای تعالی محال است.
و اما اگر ما اين دو الف و لام را الف و لام جنس بدانيم، نه استغراق در آن صورت وجود عبادت در دو نوع جن و انس و لو در بعضی از افراد آن دو كافی است، كه اين تخلف محال پيش نيايد، چون وجود افرادی كه خدا را عبادت نمیكنند ضرری نمیزند، بله، اگر به طور كلی در جنس جن و بشر عبادت ورمیافتاد، و حتی يك نفر هم خدا را عبادت نمیكرد، با غرض خدای سبحان منافات داشت، و آن وقت میشد بگوييم غرض خدای سبحان تخلف شده، و همان طور كه خدای تعالی در خلقت افراد غرض دارد، در خلقت نوع هم غرض دارد، و ممكن است غرضش از خلقت اين دو نوع وجود افرادی عابد در اين دو نوع باشد.
و اما اين احتمال كه مراد از عبادت، عبادت تكوينی باشد نه دينی، احتمالی است ضعيف، برای اينكه در اين صورت مطلب منحصر به جن و انس نمیشود، بلكه خلقت تمامی عالم برای عبادت تكوينی است. علاوه بر اين، سياق آيه سياق توبيخ كفار است، كه چرا عبادت تشريعی ندارند. و میخواهد كفار را به خاطر اينكه قيامت و حساب و جزاء را منكر شدهاند تهديد كند، و معلوم است كه حساب و جزاء مربوط به عبادت تشريعی است، نه تكوينی.
و نيز اينكه عبادت را حمل كردند بر استعداد و صلاحيت عبادت، و گفتهاند: غرض از خلقت جن و انس اين است كه صلاحيت و استعداد عبادت را داشته باشند، و يا مورد امر و نهی عبادی قرار بگيرند، احتمالی است ضعيف، برای اينكه اين معنا بسيار واضح است كه اگر كسی از چيزی استعداد و صلاحيت فعلی را میخواهد، برای اين میخواهد كه آن فعل را انجام دهد، و به فرضی هم كه به گفته شما غرض از خلقت صلاحيت عبادت باشد، باز غرض اصلی و اولی عبادت است، و صلاحيت و استعداد مقدمه آن است.
پس نمیتوانيم عبادت در آيه را حمل كنيم بر صلاحيت و استعداد عبادت، و اگر حمل كنيم در حقيقت اعتراف كردهايم به اينكه غرض اولی و بالذات، خود عبادت است، و اينجاست كه دوباره اشكال- البته اگر اشكالی باشد- برمیگردد.
پس حق همين است كه بگوييم الف و لام در دو كلمه" الجن" و" الانس" الف و لام جنس است، نه استغراق، و مراد از عبادت، خود عبادت است نه صلاحيت و استعداد آن.
و اگر غرض به استعداد هم تعلق گرفته باشد غرض ثانوی و جزئی است تا مقدمه باشد برای غرض اولی و اعلا كه همان عبادتست، هم چنان كه خود عبادت يعنی اعمالی كه عبد با اعضاء و جوارح خود انجام میدهد، برمیخيزد، میايستد، ركوع میكند، به سجده میافتد، غرض به همه اينها تعلق گرفته، و لذا میبينيم به آنها امر فرموده، اما اين غرض برای مطلوب ديگر و غرض بالاتر است، و آن اين است كه بندگی و ذلت عبوديت بنده را در برابر رب العالمين نشان دهد، ذلت عبوديت و فقر مملوكيت محض خود را در قبال عزت مطلق و غنای محض مجسم و ممثل سازد، هم چنان كه چه بسا اين معنا از آيه شريفه" قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ" [بگو پروردگار من اعتنايی به شما و سرنوشت شما ندارد، اگر دعايتان نبود. سوره فرقان، آيه ۷۷.]۴ نيز استفاده شود، چون در اين آيه" عبادت" را" به دعاء" مبدل كرده است.
پس معلوم میشود كه حقيقت عبادت اين است كه بنده، خود را در مقام ذلت و عبوديت واداشته، رو به سوی مقام رب خود آورد. و همين، منظور آن مفسريست كه عبادت را به معرفت تفسير كرده، میخواهد بگويد: حقيقتش آن معرفتی است كه از عبادت ظاهری به دست میآيد.
پس غرض نهايی از خلقت همان حقيقت عبادت است، يعنی اين است كه بنده از خود و از هر چيز ديگر بريده، به ياد پروردگار خود باشد، و او را ذكر گويد.
اين بود آنچه با تدبر در آيه مورد بحث استفاده میشود، و اگر" جن" را در آن جلوتر از " انس" آورده، برای اين است كه سخن از خلقت است و خلقت جن قبل از خلقت انس بوده، به شهادت اينكه میفرمايد:" وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ" [جن را قبل از اين از نار سموم آفريديم. سوره حجر، آيه ۲۷.]۵. و عبادت غرض و نتيجهای است كه عايد فعل خدا میشود، نه عايد فاعل كه خود خدا باشد، به همان بيانی كه گذشت.
و از اينكه در آيه شريفه به وسيله نفی و استثناء، غرض را منحصر در عبادت كرده فهميده میشود كه خدای تعالی هيچ عنايتی به آنان كه عبادتش نمیكنند ندارد، هم چنان كه گفتيم آيه شريفه" قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ" به آن تصريح میكند.
[معنای اينكه فرمود:" ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ"]