eitaa logo
نماز اول وقت
80 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
317 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ‍‍‍الفرج❁ امام صادق(ع): اولین چیزى که از هر انسانى سؤال مى شود نماز است، در صورتى که نماز او پذیرفته بود بقیه اعمال او نیز امکان دارد پذیرفته شود. ولى اگر نماز.... https://harfeto.timefriend.net/16861702623760
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوتا کافی نیست
هر چه قرآن بگوید... در زندگی مشترک، نباید سعی افراد در نکته گیری و دقت و کنجکاوی زیاد باشد. البته در این که کسی حق کسی را ضایع نکند ، باید دقت وجود داشته باشد. امّا اگر دقّت کند که مثلاًَ من اگر این دفعه جواب ندادم کلاه سرم می رود و باید گربه را در حجله سر برید، این درست حرف شیطان است. طرفین باید نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند . این شیطان است که می گوید: اگر تو گذشت کردی می گویند ترسیدی. تو این دفعه گذشت نکن تا سر آن ها به سنگ بخورد و برای همیشه راحت شوی. اینها توطئه و دستور شیطان است. هر چه قرآن می گوید همان درست است. قرآن می گوید: نه، این عقیده شیطان است. تو عفو کن ، خدا هم کریم است و خود او به یک صورتی اجرش را خواهد داد. از این جهت است که می گوید:« وَاَعفُوا وَاَصفَحُوا» گذشت کنید و صرف نظر نمائید، دائماً چیز های کوچک را به رخ نکشید. مو شکافی نکنید. زود قضایا را تمام کنید. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از دوتا کافی نیست
بهترین سازش.... هر چه سازش با آمریکا و با صهیونیست‌ها و با آدمهاى بد، بد است، سازش با همسر خوب است؛ البتّه سازش با دوستان دیگر هم خوب است امّا از همه‌ى سازش‌ها بهتر همین سازش با همسر است که انسان با همسرش بسازد؛ حالا «بسازد»، یعنى چه؟ یک وقت هست که با همدیگر قرار می‌گذارند، تبانى می‌کنند تا یک کار بزرگى، یک کار مهمّى، یک کار خیرى انجام بدهند که چه بهتر؛ اینکه خیلى خوب است؛ این هم، سازشِ خوبى است امّا یک وقت هم هست که به همدیگر که نگاه می‌کنند، یک ناهنجارى‌اى، اشکالى در طرف مقابل مى‌بینند، [در اینجا] سازگارى این است که با او بسازند؛ عیوب کوچک را بزرگ نکنند و بسازند؛ این میشود سازگارى (۱۳۸۲/۰۱/۱۱). کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
احمدرضا دو سالش تمام شد و خداوند افتخار خادمی امام رضا ع را به من بخشید. اطرافیان میگفتند تو با دوتا بچه و مادر شوهر پیرت، نمیرسی حرم بری و بهتره که این مسئولیت رو قبول نکنی اما من باز هم، مثل همیشه تابع حرف آخر شوهر جان بودم و خدا شاهده هر وقت که عزت و اقتدار همسرم رو حفظ کردم، من در نظر او و در رفتار او، یک ملکه بودم. این یک شگرد زنانه است که خداوند بارها و بارها آن را به زن گوشزد کرده. خدا بهتر از هر کسی میدونه که چه چیزی برای بنده اش بهتره. خواهران عزیزم شوهر را احترام کنید و به او اقتدار ببخشید و در سایه ی اقتدار همسر، کدبانو و ملکه باشید. باور کنید خود همسران تون این مقام و حتی بالاتر از آن را به شما می دهند. خلاصه آقایی در حق من لطف کردند و گفتن از اونجایی که من علاقه هام رو به خاطر بچه ها و مادرشوهرم تا حدی کنار گذاشتم، این فرصت خوبیه که ساعاتی از هفته رو برای خودم باشم و همون ابتدا مسئولیت بچه ها رو طی این چند ساعت کاملا به عهده گرفتند و من بی دغدغه هفته ای یکبار افتخار خدمت به امام رضا و حضور در نزدیکترین حد ممکن به این امام عزیز رو داشتم و هنوز بعد گذشت ۴ سال مزه ی شیرین این افتخار تمام وجودم رو در بر می‌گیرد. حدود شش ماه به همین منوال گذشت و من و همسری تصمیم گرفتیم عضو ششمی به خانواده اضافه کنیم و از اونجایی که بعضی از خواهران خادم در حین بارداری خدمت رو ترک نکرده بودن به خودم امید دادم که من هم انشالله میتونم ولی از اونجایی که ماههای اول بارداری ویار و حالت تهوع زیاد داشتم، نشد. مجبور شدم دیگه حرم نرم ولی به هیچ وجه متاسف نبودم چون فقط و فقط جایگاه خدمتم عوض شد و نیت زندگی من از آنجا که محکم و پابرجاست، تغییر نکرد☺️ دوران بارداری رقیه جان سراسر استرس بود. براساس نتایج سونو ها، سه دلیل محکم برای سقط دخترم وجود داشت و گفته بودن باید دل از جگر گوشه ام بکنم. من و همسرم حسابی داغون شده بودیم ولی صحبتهای مادر شوهرم باعث شد تا روحیه تازه ای بگیرم و به خدا توکل کنم. من دختر درون رحمم را با هزار امید، نذر حضرت رقیه کردم و او الان سالمترین و زیبا ترین عضو خانواده ی ماست. به قول همسرم هر سخنی که از زبان این بچه میشنویم، کام مون شیرینتر و اوقات مون به یاری خدا شادتر میشه. خدایا شکرت رقیه جان حدود یک سال و سه ماه داشت که من و همسری برای دو سالگی او و آمدن عضو جدید صحبت از برنامه ریزی میکردیم که ناگهان فرزند چهارم بی دعوت و واقعا هدیه وار، همه و ما را غافلگیر کرد و من گیج و منگ بودم. ترسِ از شیر گرفتن رقیه جان و کوچک بودنش و زایمان طبیعی پشت سرهم تمام وجودم را فرا گرفته بود. من دوس داشتم فرزند چهارمم پسر باشه، برای همین در پی برنامه ریزی برای پسر دار شدن بودیم که ریحانه جان بی دعوت تشریفشون رو آوردن و خدا به من این پیام رو داد که مگر همیشه از من نخواستی آنی و کمتر از آنی تو را به خودت وانگذارم. منم گفتم چشم با تمام وجودم برایش مادری میکنم. رقیه جان رو قبل از هفته ی بیستم بارداری از شیر گرفتم. همیشه سعی کردم که با او و ریحانه مثل دوقلو رفتار کنم تا خدای نکرده به رقیه جان کم توجهی نشه. همسرم خوبم در کار خانه دست به کمک هست اما من راضی نیستم ایشون صبح تا شب سرکار باشن و وقتی وارد خونه شدن، دوباره کار خانه انجام بدن. برای همین قرار خونه ما اینه که وقتی بابایی اومد همه جا مرتب باشه و پدر خانواده این چند ساعت رو سرگرم بازی با بچه ها بشن🌷 من زایمانهام به لطف خدا طبیعی بوده و با ورزش و خیلی راهکارهای پیش پا افتاده، بدنم تغییر آنچنانی نکرده خدا رو شکر. هم چنین من اصلا برای بچه هام پوشک استفاده نمیکنم و همیشه از پارچه براشون استفاده میکنم. سر بچه ی اول و دوم جلو انداختن کارها یه مقدار سخت تره و وظیفه مادری سنگین تر ولی بچه های سوم و چهارم به بالا😁چون قسمتی از کارها و تربیت رو فرزندان اول به عهده میگیرن انگار وقت آدم آزادتره، شایدم این تجربه منه ولی به هرحال اگه اولی درست تربیت بشه، تربیت بقیه خیلی راحت تره، چون بچه ها عجیب از همدیگه حرف شنوی دارن و این موضوع واقعا یک کمک الهیه به نظر من😉 ادامه در پست بعدی 👇👇 کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌 کدبانوی خانه... مسأله‌ی مادری، مسأله‌ی همسری، مسأله‌ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته‌ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است. کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلًا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه‌ی زنبور عسل تشبیه کنیم. کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه‌ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر؛ باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچه‌ی کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند. 🔹 بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان؛ ١٣٧٠/١٠/4 کانال دو تا کافی نیست
📌کمال زن و مرد... زن و مرد باید به همدیگر خوشبین باشند و هر کدام عیب را از خود بداند و به دیگری نسبت ندهند. اصلاً عیب دیدن کار خوبی نیست. وقتی می‌خواهید از منزل خارج شوید اهل خانه را خشنود کنید و بیرون بیایید. وقتی هم خواستید وارد خانه شوید، بیرون در استغفار کنید و صلوات بفرستید و هر ناراحتی که داری بیرون بگذارید و با روی خوش داخل شوید تا اهل خانه هم با روی خوش به استقبال شما بیایند. کمال زن و مرد در این است. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"💌 https://eitaa.com/Namazeavalevaght
📌کدبانوی خانه... مسأله‌ی مادری، مسأله‌ی همسری، مسأله‌ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است. یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته‌ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است. کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلًا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه‌ی زنبور عسل تشبیه کنیم. کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه‌ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر؛ باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچه‌ی کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند. 🔹بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان؛ ١٣٧٠/١٠/۴
اجر شما محفوظ است... ❣از چیزهایی که باعث دلِ آرام است، همسر و یار همراه می باشد. بنده اگر یک حدیثی در تلویزیون می خوانم اگر خانواده‌ام به من آرامش دهد، مزاحمم نباشد، خوب بحثم چیز دیگری درمی آید اما وقتی می خواهم بیایم اگر یک کلمه ای بگوید که حواس من را به هم بریزد اصلا همه چیزها قاطی پاتی می شود. ❣ ... یک همسر همراه نقش مهمی دارد در آرامش و در توفیقات. در همه ثواب‌ها هم شریک هستند. یعنی اگر همسری، نگوید آقا خوب من در خانه بچه داری کنم، غذا بپزم، چی، چی، چی، و پس سهم ما چی می شود؟ اجر شما محفوظ است، در همه خیرها شریک هستی. حتی کارهای ساده @Namazeavalevaght
۱۰۴۳ من متولد ۷۲ هستم و فرزند اول خانواده و دختر اول، خانواده ام خیلی دیر بچه دار شدن و من زندگی ام رو کنار مادر خوانده ام گذرانده ام. پدرم از زن اولش بچه دار نشده و بعد زن دوم گرفته و من و خواهرهام هستیم. از کودکی عاشق درس و مدرسه بودم و تنها دلگرمی منم مدرسه و دوستانم بودن. دوران جوانی و نوجوانی و اوایل دانشجویی اصلا به ازدواج فکر نمیکردم. خیلی چیزها باعث شده بود که منم از ازدواج خوشم نیاید و به آن فکر نکنم، مثلا یکی از موارد در دبیرستان و دانشگاه معلمان و استادانی را داشتیم که میگفتن هر کی درس نمیخونه شوهر کنه، بره کنج خونه بنشینه، بچه داری کنه و کهنه بشوره و این حرفا خیلی تاثیر می‌گذاشت که ازدواج خوب نیست و دیدن افرادی که ازدواج کردن و طلاق گرفتن مواردی بود که باعث شده بود انگیزه و رغبتی به ازدواج در اوایل دوران جوانی نداشته باشم. خواهرم که دوسال از من کوچکتر بود، زودتر از من ازدواج کرد و رفت سر زندگی خودش، و بعد از اون اصرار خانواده زیاد شد که منم ازدواج کنم، خواستگاران خیلی خوب و زیادی داشتم که از سر غرور و منیت ایراد میگرفتم و رد میکردم، خود بزرگ بینی عجیبی در من به وجود آمده بود. در سن ۲۷ سالگی با یکی از اقوام که به صورت سنتی خواستگاری آمده بود، عقد کردم. عقد من خیلی برای خانواده و دوستان و فامیل خوشحال کننده بود که بلاخره منم تونستم مردی را برای زندگی ام انتخاب و ازدواج کنم،ولی متاسفانه در دوران عقد به علت بی سیاستی های من و بی مدیریتی من و خیلی دخالت ها مشکلاتی به وجود آمد که باعث شد نامزدم از من دلسرد بشه و این دلسردی تا به امروز ادامه دارد، مثلا من هیچ وقت به همسرم اقتدار نمیدادم اوایل، هی گیر میدادم به هدیه هایی که می‌خرید، یا اینکه چرا دیر میاد، چرا زنگ نمیزنی زود زود و... اونم بعد از یک سال گفت اصلا من با اخلاق های تو نمیتونم زندگی کنم، ما از مرداد ماه ۹۹ تا الان نامزد هستیم و نتونستیم عروسی کنیم و تشکیل زندگی بدیم و یا طلاق بگیریم و هرکدام پی زندگی خودمان برویم و این دوران خیلی به من سخت گذشته، درسته که من مادر نیستم و تجربه فرزند آوری ندارم که بیام و شریک بشم، ولی خواندن تجارب این کانال که سه ماهه عضو هستم خیلی به من کمک کرده با دیدن تجربه های افرادی که با ساده ترین چیزها در اوج جوانی، یک زندگی خوب و پر از عشق رو شروع کردن. من پنج شش سال بود فقط اینستاگرام نگاه می کردم وکتاب های قانون جذب و موفقیت، اینستا همیشه بلاگرها ظاهر زندگی خودشون رو میگذاشتن و من با باطن زندگی خودم مقایسه میکردم، و کتاب های قانون جذب که همیشه میگفت تو لایق بهترین ها هستی، تو لایق بهترین همسر هستی،میتونی دور دنیا را بگردی در کنار بهترین همسر،این موارد خیلی خیلی روی من تاثیر گذاشت و باعث شد که زندگی ام رو بگذارم بر پایه مقایسه و از داشته هام لذت نبرم و دلخوش نباشم و خیلی خیلی از زن واقعی فاصله گرفتم و ایمانم بسیار ضعیف شد. تمرکزم فقط روی مادیات و مقایسه بود. الان که نزدیک ۳۲ سال سن دارم، تازه اشتباهات خودم را فهمیدم، که تنها ایمان قوی اراده ی درست است که با توکل بر خدا به انسان کمک میکنه، انسان بدون خدا هیچ است، نه اینکه لایق بهترین ها باشد با قانون جذب... ازدواج و فرزندآوری رنج مقدسی هست که خدا به انسان میدهد برای ساخته شدنش و خیلی در رشد و رضایت مندی رسیدن انسان تاثیر دارد با تمام سختی هاش و دستاوردهای مادی و معنوی فراوانی به همراه دارد. اگر تجربه ی من براتون مفید بود یک صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستین تا با کمک آقا از مشکل منم گره گشایی شود. "نماز اول وقت"| عضو شوید👇 @Namazeavalevaght