هدایت شده از میثاق باشهدا
#خاطرات_شهدا
🌷سلمان ، همراه پدرش رسول برجسته کسب و کارشان را رها میکنند و راهی سوریه میشوند.
🌷او فقط چند متر با پدرش در خط مقدم جبهه مقاومت فاصله داشته و وقتی ترکش خمپاره به او میخورد،
پدر به سرعت خودش را به بالین او پسر میرساند.
🌷سلمان نمونهای ناب از جوانی است که در روزگاری که کسی را یارا، جسارت و شهامت مقاومت در برابر تکفیریها نیست،
🌷سرزمین خود را رها میکند و برای دفاع از اسلام به سرزمین دیگری میرود. هر چه قدر فتنهها و بلایا عجیبتر شده است، تراز قهرمانان عصر جدید هم ارتقا یافته است.
🌷سلمان نمونهای عجیب از یک جوان مسلمان اهل سنت است که آرمانگراییاش چنان اوج گرفته که از تمام نمونه های قبل از خود پیشی گرفته و هیچ فکر و تحلیلی به راحتی توان درک و هضم انگیزه او برای عزیمت به میدان نبردی که شهره به چیز دیگری بوده است را ندارد.
🌷شاید «بصیرت» برای او که در غبارآلودهترین فضای رسانهای محاصره شده بود، بزرگترین شاخص باشد که عمق فتنه را شناخته و بی تفاوت به همه قضاوتهای عامی برای حضانت از حقیقت اسلام جان خود را فدا میکند.
🌷 پرداخت به او و بررسی پدیده یک قهرمان اهل سنت با نام «شهید سلمان برجسته» به ظرفیتی بسیار بسیار فراتر از این امکان مختصر نیاز دارد.
هدایت شده از محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
#خاطرات_شهدا
یکی از شبهای ماه مبارک رمضان علیرضا اومد و ازم پرسید ،
مادر افطاری چی داریم؟ گفتم ، برنج و خورشت بادمجان. پرسید ،
چقدرش سهم منه؟ با خنده بهش گفتم ، هرچقدر که بتونی بخوری ، اصلا همه غذاها مال تو !
پرسیدم ، حالا منظورت از این حرف چیه؟ ، اولش نمی گفت اما وقتی اصرار کردم گفت ،
می خواهم سهم افطارم رو برای کسی ببرم. غذا را آماده کردم. با خوشحالی رفت و آخر شب برگشت !
بعدا فهمیدیم خادم مسجد اون شب افطاری نداشته و پسرم سهمش رو برا ایشون برده. اون شب هم عمدا دیر اومد خونه که از سهمیه دیگران استفاده نکنه.....
#شهیدعلیرضا_اصفهانی_احمدآبادی
📕 سایت هادیون
#لبیک_یا_خامنه_ای
« اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
~~~~~~~~~~~~~~
🇮🇷 @mafeleshg
📌در زمان شاه ، فاطمه و من در خیابان قدم میزدیم که ناگهان یک خانم بیحجاب جلوی ما راه میرفت .
🔸فاطمه بیدرنگ جلو رفت و از او پرسید : « ببخشید خانم ،...! اسم شما چیه ،...؟»
خانم با تعجب جواب داد : « زهرا ؛ چطور مگه ،...؟»
🔹فاطمه با لبخندی گفت : « هم اسمیم ،...! میدونی چرا روی ماشینها چادر میکشند ،...!؟»
▪️خانم کمی متعجب جواب داد : « لابد میخواهند ماشینها از سرما و گرما و گرد و غبار آسیب نبینند ،...»
▫️فاطمه با نگاهی مهربان گفت :
« آفرین ،...! مثل ماشینها ، خدا هم برای حفظ ما از نگاههای ناپاک ، پوششی به ما داده تا آسیبی نبیند ،... خصوصاً که همنام حضرت فاطمه زهرا (س) هستیم .»
🔻پس از مدتی دوباره همان خانم را دیدم ، اما این بار محجبه شده بود ،... می گفت : نصیحت او همانند پتکی بر سرم فرود آمد ،... از آن روز تصمیم گرفتم برای خودم ، قیمتی قائل شوم .
#شهیده_فاطمه_جعفریان
#خاطرات_شهدا
#حجاب_عفاف_نجابت
#فتح_خیبر
#الامام_الخامنئی
#تربیت_فرزند
#شهادت_امام_کاظم
#ماه_رجب
🤲🏻 اَلْـݪّٰـهُـمَّ عَـجّـِلْ لِـوَلـیّٖـِکَ ٱلْـفَـرَجْ وَ فَـرَجَـنـٰا بِـهـٖ وَٱجْـعَـلْـنـٰا مِـنْ خَـیْـرِ اَنْـصـٰارِهـٖ وَ اَعْـوٰانِـهـٖ وَ ٱلْـمُـسْـتَـشْـهَـدیٖـنَ بَـیْـنَ یَـدَیْـهِ بِـحَـقِّ زِیْـنَـبِ ٱلْـکُـبْـریٰ عَـلـیْـهـَٱٱݪـسَّـلٰام 🍀
🌿 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَ عَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌿
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"♥️┄┅═══••✾••═══┅┄
"نماز اول وقت"| عضو شوید👇
@Namazeavalevaght