eitaa logo
نماز اول وقت
79 دنبال‌کننده
8هزار عکس
7.2هزار ویدیو
391 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ‍‍‍الفرج❁ امام صادق(ع): اولین چیزى که از هر انسانى سؤال مى شود نماز است، در صورتى که نماز او پذیرفته بود بقیه اعمال او نیز امکان دارد پذیرفته شود. ولى اگر نماز....
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگاه تصمیم گرفتی بدونِ حجاب و با ظاهرِ غیرِ اسلامی بیرون بروی، بدان که غرب را در تهاجم فرهنگی‌اش یاری می‌کنی و توجه جوانانی که سعی بر حفظ نگاهشان دارند را جلب می‌کنی! مبادا حجابی که بر تو واجب شده تا تو را با نجابت‌ِ فاطمی، پاکدامن نگه دارد را تحریف کنی. چرا که تو آبرویِ تمامیِ دخترانِ محجبه و پاکدامن هستی. با این همه اگر همچنان به این مسئله بی توجه بودی، بدان که دیگر اسم شیعه بر روی تو نمی‌توان گذاشت.🌱 ❤️ 🌷 ☘️ 📿 ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┅³¹³ https://eitaa.com/Namazeavalevaght
🌹 . 🔹بسیجی 🌷شهید «احمد نیکجو» رزمنده‌ خوش سیمای لشکر ویژه 25 کربلا بود که در بیست و سوم دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. او رساله امام را حفظ بود و برای بچه‌ها احکام می‌گذاشت به طوری که بچه‌ها تا وقتی او را می‌دیدند، می‌گفتند: آیت‌الله احمد نیکجو آمد. . 🔹خواهر شهید: احمد نذر امام هشتم، بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد ولی هیچ کدام زنده نماندند تا اینکه دست به دامن امام رضا(ع) شد، احمد را به ما هدیه کرد. این بار احمد ماندنی شد؛ احمد به قدری زیبا بود که مثال زدنی نبود، موهای طلایی داشت، واقعاً زیبا بود، مادرم می‌ترسید بچه را بیرون بیاورد تا از چشم زخم در امان باشد. . تا 7 سال مادرم به احترام امام رضا(ع) لباس مشکی به تن احمد می‌کرد و وقتی احمد را به سلمانی برای اصلاح می‌برد، موهای زیبا و طلایی سرش را جمع می‌کرد. بعد از این هفت سال، موهایی را که جمع کرده بود، وزن کرد و مساوی با وزن موها، پول، وزن کرد و به مشهد برد و به پاس تشکر، به درون ضریح حضرت رضا انداخت.🕊🕊🕊 ☘️ 📿 ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┅³¹³
🌷🕊 💠پول حلال کم هم باشد برکت دارد ⬅️عباس هادی می گوید : نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم.صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع ازپنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر ابراهیم را برداشته درحال فرار بود. بگیرش...دزد...دزد! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل ، لگدی به موتور زد و دزد نقش بر زمین شد! 🔹تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره اش پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت روشن کرد و گفت: سریع سوار شو! 🔹رفتند درمانگاه با همان موتور. دستش را پانسمان کردند بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست و گفت :چرا دزدی میکنی؟آخه پول حروم که... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را میدانم! بیکارم. زن وبچه دارم و از شهرستان اومدم. مجبورم! ابراهیم فکری کرد رفت پیش یکی از نـماز گـزارها ، با او صـحـبت کـرد و خوشـحال برگـشت و گـفـت : خدارو شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سر کار. این پول رو هم بگیر . از خدا هم بخواه کمکت کند. ❇️همیشه به دنبال حلال باش . مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد. 📚سلام بر ابراهیم ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"💌 https://eitaa.com/Namazeavalevaght