شرح دعای ندبه 34.mp3
12.45M
#شرح_دعای_ندبه ۳۴ ✨
" منتظر حقیقی" کسی است که بتواند دو فرمول را در زندگی اش پیاده کند؛
- حضور در گذشته
- مثمرثمر بودن در آینده
و به تصدیق قرآن کریم یک قوم در تاریخ هستند که موفق به این امر شده اند.
قرآن از کدام قوم سخن می گوید؟
و چه ویژگی هایی دارند؟
#مقام_معظم_رهبری 🎤
#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور
@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات زیبایدکترچمران
خدایا...🙏
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم
به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی را
خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت
از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم
که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی
تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
❤️دوستت دارم ، خدای خوب من
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡عاشقان وقت #نمازاست:
🕌بانگ ملکوتی وزیبای اذان با صدای استادروح الّله #کاظم_زاده به وقت نیا یش خداوند
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نیمۀ ماه رجب محبوبترین روز خدا
💠 حدیثی به روایت جمال السالکین سیّد بن طاووس در اقبال الاعمال:
☀️ حضرت آدم عليه السّلام به خدا عرض كرد: پروردگارا، به من خبر ده كه محبوبترين زمانها و روزها نزد تو كدام است؟
☀️ خداوند تبارک و تعالى به او وحى فرمود: اى آدم، محبوبترين زمانها نزد من روز نيمۀ ماه رجب است. اى آدم، با قربانى، ميهمانى كردن، روزه داشتن، دعا، استغفار و گفتن «لا اله الّا اللّه» در اين روز به من نزديكى بجوى. اى آدم، در آنچه مقدّر کردهام و نوشتهام اینچنین مقدّر کرده و نوشتهام كه از ميان فرزندان تو پيامبرى را برخواهم انگيخت كه نه بداخلاق و تندخو است و نه در بازار فرياد بر مىكشد، بلكه بردبار، مهربان، بخشنده، دانا و پربركت است. من، او و امّت او را به روز نيمۀ رجب ويژه مىگردانم، چیزی را از من درخواست نمیکنند مگر آنکه به آنها عطا کنم و از من طلب بخشایش نمیکنند مگر آنکه آنها را ببخشم و از من طلب روزی نمیکنند مگر آنکه به آنها روزی عطا کنم ....
🎤 استاد مهدی طیّب
۸۸/۰۴/۱۱
فضلیت های سوره اعراف بخون تا هر جمعه یکی از کارات خوندن این سوره باشه 😍❤️
❤️ امام صادق علیه السلام میفرماید:
هر کس سوره اعراف را در هر ماه بخواند، در روز قیامت از کسانی خواهد بود که نه ترس بر آنها است و نه غمی دارند؛ و اگر در هر جمعه بخواند، در روز قیامت از کسانی می باشد که بدون حساب به بهشت میرود.😍❤️
#گپ_روز
#موضوع_روز : « ریسمان شادی، به جای دیگری بند است.»
✍ اتاق عمل شاید، توحیدیترین نقطهی زندگی معمولِ ما باشد که ساده از کنارش میگذریم.
جایی که قرار است داروهایی تزریق شوند، که تنفسمان را از ما گرفته و به دستگاه بیهوشی بسپارند.
• سالها پیش بیماری داشتم حدود چهل و هفت هشت ساله!
مردی متین و وزین، که چند ماهی را در icu بستری بود. بیماریش اما، هم ما میدانستیم و هم خودش که در روند طبیعی، خوب بشو نیست مگر آنکه معجزه شود.
• هرچند شب یکبار منتقل میشد اتاق عمل، برای شستشوی حفرهی شکم. این جزو روند درمانش بود.
بیهوش میشد، و محل عمل باز میشد و با دهها لیتر سرم، شستشو و ساکشن انجام میشد و دوباره .... میرفت تا برگردد.
• همه عاشق شخصیت وزندارِ این مرد بودند،
هوشیار، آرام، سبک، و سرشار از نشاط !
• هر بار میآمد اتاق عمل، همهی کادر آن شیفت، میآمدند و قبل از بیهوش شدنش دورش جمع میشدند.
و من میدانستم که همه برای جذب این نور و نشاط است که دور «قاسم» جمع میشوند.
• شب آخری که قاسم آمد من شبکار بودم!
و اتفاقاً او مریضِ اتاق من بود.
برانکاردش که از در اتاق آمد داخل، با اشتیاق رفتم به سمتش...
گفتم: خوش آمدی قاسم جان، خوبی آقا؟
گفت: الحمدالله عالی .... از این بهتر نمیشود!
با این جملهی قاسم قلبم تکان خورد!
چند دقیقه پیش، سرشیفتمان از من همین سؤال را پرسیده بود و من گفته بودم: «عصر و شب بودم آقاجان، تو خودت حساب کن الآن حالم چگونه است.»
قاسم دید تغییر حالم را، لبخند زد و با صدای نحیفی گفت:
فردا از دردِ امروز دیگر خبری نیست!
دردها میروند و جایشان را به درد دیگری میدهند، مهم این است آنکه دارد نگاهت میکند و یک لحظه چشم از تو برنمیدارد، تو را نه فقط راضی، که شاد ببیند!
گفتم: قاسم جان، تو الآن شادی ؟
گفت: بله «الحمدالله»
و دکتر داروی بیهوشی را تزریق کرد و چشمان قاسم آرام روی هم افتاد.
• تمام مدت عمل، اشکهای من ریز ریز به لبهی ماسکم گیر میکرد و قلبِ به درد آمده از سبکوزنیام، را خنک میکرد.
و من به خودم فکر میکردم و تفاوتم با قاسم!
«قاسم» چقدر عاشق است که لحظهای نمیخواهد دلبرش حتی «چهرهاش را هم نِقآلود ببیند».
• صبح شد و بعد از تحویل شیفت رفتم icu ببینمش. قاسم خواب بود، جوری خواب بود که انگار در یک بغل بزرگ، عاشقانه به خواب رفته است. من تفاوت جنس خوابیدنش را میفهمیدم.
کمی که ایستادم کنارش، چشمانش را باز کرد و گفت: از شما برای همه زحماتتان ممنونم، اگر باز ندیدمتان مرا حلال کنید همهتان.
• شیفت بعد، جای قاسم بیمار دیگری در خواب بود !
خوش بحال بچههای icu که چند ماه پرستار آن بدن نورانی بودند.
و خوش بحال من، که پرستار آخرین عمل قاسم بودم... قاسم به دلبرش رسید و من از خاطرهی عشق او هنوز ارتزاق میکنم.
@ostad_shojae | montazer.ir
salim_moazenzadeh.mp3
341.4K
📣 گلبانگ اذان
🕌 مؤذن سلیم مؤذن زاده اردبیلی
🔸پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم:
🌸 خدا را چنان عبادت کن که گویی او را میبینی; زیرا اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند