فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه دعای قشنگ یاد بگیریم
#استاد_عالی
🔻🔻
چگونه هر روز شکرگزار خداوند باشیم؟
💌شکرگزاری تون رو بیان کنین.
💚اگه میتونین به اون آدما بگین که به خاطر داشتنشون شکرگزار هستین! این باعث میشه که خوشحال بشن، و خب، خوشحالی اونا هم باعث میشه شما هم شادتر بشین.
💫 قدر خودتونو رو هم لطفا بدونین، از خودتون بپرسین:
۳ تا چیز در مورد خودم که میتونم شکر گزارشون باشم چیا هستن؟
🪴میتونه این باشه که شما خواهر یا برادر خوبی هستین، یا این که بالاخره اون کاری که به تعویق مینداختین و براش تنبلی میکردین رو انجام دادین. یا چیزای دیگه.. همیشه لازم نیست که به خاطر موفقیت های بزرگ شکرگزاری کنین! همین چیزای کوچیکن که باعث میشن موفقیتای بزرگ به دست بیان دیگه!
میتونین برا چیزای ساده ای مثل داشتن حال خوب ، یا کمک کردن به دوستان و خانواده تون شکرگزار باشین💚
#معجزه_شکرگزاری
┈┈••••✾•🌿🌺🌿
🌺🌿🌺🌿
نماز سکوی پرواز 49.mp3
4.38M
#نماز ۴۹
تـــ👈ــو
تا وقتی سر سجاده تی؛ مهمون خاص خدایی
مخصوصاً اینکه؛
سجاده ات رو توی خونــــه خدا پهن کرده باشی.
اکرام مهمـــــون
بر صاحبخونه واجبه
@ostad_shojae
28.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مجموعه کلیپ های دعوت به بهشت بنا به درخواست مکرر والدین و مربیان، در خصوص دعوت نوجوانان به نماز تهیه شده است.
👌با دقت به مطالب و پیگیری مجموعه بسیار در این امر مهم موفق خواهید شد.
#دعوت_به_بهشت ۱۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معلمی شغل نیست
عشق است💓
قشنگ ترین روز
خدا
بزرگ داشت پاکترین
شغل دنیا🌹
برشریفترین بندگان
خدا مبارک باد
🎁 روز معلم مبارک🎊
تقدیم به معلم ها و استادان گروهمون روزتان مبارک 🌹🌹🌹😊🌺🌺
📕کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
📄 #قسمت_هشتم
سمت چپم را نگاه کردم . دیدم عمو و پسر عمه ام و آقا جان سید ( پدربزرگم ) و ..... ایستادند .
عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود .
پسر عمه ام نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود . از اینکه بعد از سال ها ان را میدیدم خیلی خوشحال شدم .
زیر چشمی به جوان زیبا رویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم . من چقدر او را دست دارم . چقدر چهره اش برایم آشناست .
یکباره یادم آمد . حدود ۲۵ سال پیش ....قبل از سفر مشهد .... عالم خواب .... حضرت عزرائیل .... .
با ادب سلام کردم . حضرت عزرائیل جواب دادند . محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند : برویم ؟
با تعجب گفتم : کجا ؟ بعد دوباره نگاهی به اطرافم انداختم .
دکتر جراح ، ماسک روی صورتش را در آورد و به اعضای تیم جراحی گفت : دیگه فایده نداره . مریض ازدست رفت ......
بعد گفت : خسته نباشید . شما تلاش خودتون رو کردین ، اما بیمار نتوانست تحمل کنه .
یکی از پزشک ها گفت : دستگاه شوک را بیاورید ..... .
نگاهی به دستگاه ها و مانیتور اتاق عمل کردم . همه از حرکت ایستاده بودند !
عجیب بود که دکتر جراح من ، پشت به من قرار داشت ، اما من می توانستم صورتش را ببینم ! حتی می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد !
من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم فهمیدم .
همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد . من پشت اتاق را می دیدم ! برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت .
خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت . اما از آن عجیب تر اینکه ذهن او را می توانستم بخوانم !
او با خودش می گفت : خدا کند که برادرم برگردد ! او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است . اگر اتفاقی برایش بیفتد ، ما با بچّه هایش چه کنیم ؟
یعنی با خودش بود که با بچّه های من چه کند !؟
ادامه دارد ....
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#مهدے_جان
😔باراݩ گرفته بازهوایم هواے توست
درجاےجاے شهر پراز ردپاے توست
😔دلتنگ جمڪرانم و دلواپس شما
سه شنبه ها،پراز گریه هاے توست
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج