.
🍂 فریادرس مظلومان 🍂
🔴روزی امیر مؤمنان از بازار خرما فروشان میگذشت، دید کنیزی گریه میکند. فرمود: چرا گریه میکنی؟
🔵گفت: صاحب من یک درهم به من داد، خرما خریدم. هنگامی که آن را پیش مولایم بردم نپذیرفت و گفت خرمای خوبی نیست و اکنون آوردهام پس بدهم ولی خرما فروش قبول نمیکند.
🟢حضرت به خرما فروش فرمود: ای بنده خدا! این یک کنیز است از خود اختیاری ندارد، تو خرما را بگیر و پولش را بده.
🟠خرما فروش با ناراحتی از جا برخاست و بر سینه علی علیه السلام کوبید و او را عقب زد.
🟣حاضران گفتند: ای مرد! این امیرمؤمنان است. خرما فروش از شنیدن آن، نفسش بند آمد و رنگ رخسارش پرید و فورا پول را پس داد و خرما را گرفت و گفت:
یا امیرمؤمنان! از من راضی باش، اشتباه کردم.
🟡حضرت فرمود: اگر کارت را اصلاح کنی و حق مردم را ادا کنی از تو راضی خواهم شد.
📚 بحار الأنوار: ج۴١، ص۴٨
#زندگی_معصومین
#یاوران_مهدی_عج
♡