eitaa logo
نَــــــمازشَــــــب
5.6هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
43 فایل
💎رسول خدا(ص): دو ركعت نماز در دل شب پيش من از دنياوآنچه درآن است محبوبتر است. 📚بحارالأنوار،ج87،ص148 🔸️شرکت در #چــله_نمازشـب: 🆔️ @namazshab40 👈🏻 عضو شوید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 فلق چاهی است در که اهل از شدت حرارت و خوف و ترس آن چاه به خداوند پناه می برند. این چاه از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد ، وقتی نفس کشید پر از آتش شد . (‌ص)‌روایت‌شده‌است : در یک وادی از آتش است که اهل جهنم از حرارت آن روزی ۷۰ هزار بار به خداوند پناه می برند . و در آن وادی ، اتاقی از آتش است و در آن اتاق ، چاهی از آتش است و در داخل آن چاه ، تابوتی از آتش است و در داخل آن تابوت ، ماری از آتش است که ۱۰۰۰ نیش دارد و طول هر نیش آن ۵۰۰ متر است ، و لذا : بگو پناه می برم به آفریدگار فلق. یک طایفه از کسانی که اهل این چاه هستند ، شرابخواران می باشند. 🌹🌹🌹☘ «فلق یعنی صدع ، صدع به معنای سوراخ در یک چیز سفت و محکم است و مراد این است که در ، چاهی است که در آن ۷۰ هزار خانه است و در هر خانه ۷۰ هزار اتاق است و در هر اتاق ۷۰ هزار سیاهی است و در هر سیاهی ۷۰ هزار ظرف سم است که همه اهل باید از اینجا عبور کنند.۱» ۱) بحار ـ ج۸ ـ مبحث جهنم ـ کفایه الموحدین ـ مبحث نار https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 « در آسیابی است که بعضی از اهل را به داخل آن می اندازند ٬ مثل آرد ٬ خرد می کند و بیرون می ریزد دوباره آنان به حالت اول بر می گردند ٬ باز ملائکه غلاظ و شداد آنان را به داخل آسیاب می ریزند و این حالت همچنان ادامه دارد . بعضی از افراد مخصوص این آسیاب ٬ ظالمین و ستمگران و زورگویان هستند ٬ و بعضی دیگر وزرا و وکلا و افرادی هستند که دستشان به جایی می رسد و در حق مردم خیانت می کنند و بیت المال را حیف و میل می نمایند » ۱) خصال ج ۲ ٬ ص ۱۴۲ ٬ نهج البلاغه ٬ خطبه ۱۶۴ https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 (ع) هر پیامبر (ص) مردم را با این کلمات موعظه می کرد : ای مردم ! ترس باشید ! بازگشت شما به سوی اوست ٬ هرکس اینجا کار نیکی کرده است ٬ آنجا پیش روی خود خواهد یافت و هرکس عمل بد انجام داده ٬ دوست دارد میان او و بدش فاصله ی زیادی بیفتد ٬ شما را می ترساند. افسوس تو ٬ ای فرزند آدم که غافلی ! اما از تو غافل نیستند ٬ سریعتر از هر چیز به سویت می آید و تو را می جوید و به زودی تو را در خواهد یافت ٬ و آن هنگام اجلت فرارسیده و تنها به قبرت در آیی و فرشتگان سوال ٬ برای پرسش و امتحانی سخت نزد تو می آیند. نخستین سوال از آفریدگاری است که او را پرستش می کردی . و از پیامبری که برای هدایت تو آمده بود و از دینی که بدان پایبند بودی و از کتابی که می خواندی و از امامی که پیرویش بودی و از دستوراتش اطاعت می نمودی. آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راه مصرف کردی و از مال و ثروتت می پرسند که از کجا آوردی و در چه راه خرج کردی ... پس در خود بنگر و پیش از پرسش آماده ی پاسخ باش! اگر ٬ ٬ و از پیشوایان راستگو پیروی می کنی و دوستار دوستان خدایی ٬ نگران مباش خداوند زبانت را به حق گویا خواهد کرد و تو را به و رضای خویش بشارت خواهد داد و فرشتگان با نعمتهای فراوان به استقبال تو خواهند آمد ٬ و گرنه زبانت بند آمده و از عهده ی پاسخ بر نخواهی آمد و تو را به آتش وعده خواهد داد و فرشتگان با آب جوشان و آتش سوزان از تو پذیرایی خواهند کرد. https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 به شما پیشنهاد می کنم که این مطلب را بخوانید ٬ من که خودم به شخصه خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. مرحوم آیت الله العظمی حاج سید جمال الدین گلپایگانی می فرمود : من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان قشقایی درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند . به من دستور داده بودند که شبهای و شبهای در بیرون اصفهان به تخت فولاد بروم و قدری در عالم مرگ و ارواح تفکر کنم . عادت من این بود که شبهای و به تخت فولاد می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر می نمودم و بعد از آن چند ساعتی استراحت نموده ٬ و سپس برای و مناجات بر می خواستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به اصفهان بر می گشتم . آیت الله گلپایگانی می فرمود : شبی از شبهای زمستان که هواسرد بود و برف هم می آمد .من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم .و خواستم دستمال خود را باز کرده چند لقمه ای غذا بخورم و بعد بخوابم تا حدود نیمه شب بیدار و مشغول کارها و دستورات خود از گردم ٬ در این حال مقبره را زدند تا جنازه ای را که از بستگان صاحبان مقبره بود و از اصفهان آورده بودند ٬ آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شد تا آنها صبح بیایند و جنازه را دفن نمایند. آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری هم مشغول تلاوت شد . من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم ٬ دیدم که ملائکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن آن مرده شدند. عین عبارت آن عالم ربانی این است که : چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به سوی آسمان زبانه می کشید ٬ و فریادهایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام این عظیم را را متزلزل می کرد . نمی دانم اهل چه معصیت بود ؟ از حاکمان جائر و ظالم بود که این طور مستحق عذاب بود ؟ و ابدا قاری قرآن اطلاعی نداشت ٬ آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت . من از مشاهده ی این منظره از حال رفتم ٬ بدنم می لرزید ٬ رنگم پرید و هر چه به قاری قرآن اشاره می کردم که در را باز کن من می خواهم بیرون بروم ٬ او نمی فهمید ٬ هر چه می خواستم به او بگویم زبانم قفل شده بود و حرکت نمی کرد . بالاخره به او فهماندم که چفت در را باز کن ٬ من می خواهم بروم. گفت : آقا هوا سرد است ُ برف روی زمین را پوشانیده و در راه گرگ است تو را می درد. هرچه می خواستم به او بفهمانم که من طاقت ماندن ندارم ٬ او ادراک نمی کرد . به ناچار خود را به در اتاق کشاندم ٬ در را باز کردم و خارج شدم . و تا اصفهان با آنکه مسافت زیادی نیست بسیار به سختی رفتم و چندین بار به زمین خوردم ٬ رفتم در حجره و یک هفته مریض بودم . مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان می آمدند حجره و عیادت می کردند و به من دوا می دادند . جهانگیر خان برای من کباب باد می زد و به زور به حلق من فرو می برد تا کم کم قدری قوت گرفتم . دوستان عزیز این حالت آقای گلپایگانی را مکاشفه می گویند که خداوند به خاطر لطفی که به ایشان داشتند چشمان برزخی ایشان را باز کرد تا توانست این صحنه ها را ببیند. ۱) جمال عرفان ٬ ص ۶۹ ٬ به نقل از معاد شناسی ٬ ج۱ ٬ ص ۱۴۲. - در محضر لاهوتیان ٬ ص۱۵۶ https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 « فَالَّذینَ کَفَروا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابُ مِنْ نارٍ »۱ « وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْاَصْفادِ سَرابیلُهُمْ مِنْ قطِرانٍ وَ تَغْشی وُجوهُهُمُ النّارُ »۲ « کسانی که کافر شدند لباسهایی از آتش برای آنها بریده می شود . و در روز قیامت مجرمان را باهم در غل و زنجیر می بینی که لباسهایشان از ماده چسبنده بدبوی اشتعال زاست و صورتهایشان را آتش می پوشاند . » « قطران » نوعی ماده سیاه رنگ قابل اشتعال است ٬ چیزی شبیه مخلوطی از قیر و بنزین که خیلی هم بدبو و بدمنظر است و در آتش دوزخ سریعا آتش می گیرد و شعله ور می شود . لباس اهل یا قطعه هایی از مس و آهن گداخته و سرخ شده است و یا قطران است. امام (ع) می فرماید : « به اهل هفتاد جامه از می پوشانند و کلاهی از آتش بر سرشان می گذارند. جبرئیل هم به (ص) عرض کرد که : اگر یکی از پیراهن و سرابیل اهل بین زمین و آسمان آویزان شود ٬ تمام اهل زمین از بوی بد و حرارت آن می میرند .پیامبر اکرم (ص) با شنیدن این حرف گریه کرد.۳ ۱) حج/۱۹ ۲) ابراهیم / ۵۰ -۴۹ ۳) اقتباس از بحار ٬ ج۸ ٬ باب النار https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 علامه سید محمد حسین صاحب تفسیر المیزان نقل کرده که : استاد ما عارف برجسته « حاج میرزا علی آقا قاضی » می گفت : در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما ٬ مادر یکی از دخترهای افَنْدِی ها ( سنّی های دولت عثمانی ) فوت کرد. این دختر در مرگ مادر ٬ بسیار ضجّه و گریه می کرد ٬ و جداً ناراحت بود ٬ و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه ی حاضران به گریه افتادند . هنگامی که جنازه ی مادر را در میان قبر گذاشتند ٬ دختر فریاد می زد : من از مادرم جدا نمی شوم ٬ هر چه می خواستند او را آرام کنند ٬ مفید واقع نشد ٬ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند ٬ ممکن است جانش به خطر بیفتد ٬ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند ٬ و دختر هم پهلوی مادر در قبر بماند ٬ ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند ٬ و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند ٬ و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر ٬ کنار مادر خوابید ٬ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند به سر دختر چه آمده است ٬ دیدند تمام موهای سرش سفید شده است. پرسیدند : چرا اینطور شده ای ؟ در پاسخ گفت : شب کنار جنازه ی مادرم در قبر خوابیدم ٬ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد ٬ آن دو فرشته مشغول سوال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد ٬ سوال از توحید نمودند جواب درست داد ٬ سوال از نبوت نمودند ٬ جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (ص) است . تا اینکه پرسیدند : امام تو کیست ؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت :« من امام او نیستم » ( آن مرد محترم ٬ (ع) بود . ) در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم. مرحوم قاضی می فرمود : چون تمام طایفه ی آن دختر ٬ در مذهب اهل تسنّن بودند تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند ( زیرا این واقعه با مذهب تشیَع ٬ تطبیق می کرد ) و خود آن دختر ٬ جلوتر از آنها به مذهب تشیّع ٬ اعتقاد پیدا کرد. https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 « هفت در دارد و در هر دری هفتاد هزار کوه است و در هر کوهی هفتاد هزار شعبه است و در هر شعبه ای هفتاد هزار وادی است و در هر وادی هفتاد هزار شقه است و در هر شقه هفتاد هزار خانه است و در هر خانه هفتاد هزار مار است که بلندی هر مار به اندازه سه روز راه است و نیشهای آنها به اندازه درخت خرماست.این مارها به انسانها حمله می آورند و می درند و گوشتهای بدن ایشان را متلاشی می کنند . اهل عذاب با مشاهده این مارها به نهرهایی از که در روی زمین در جریان است و مملو‌ء از زهر مار و عقرب است پناهنده می شوند و خودشان را به درون این نهرها می اندازند. این نهرها هم به قدری عمیق هستند که اهل عذاب وقتی داخل این نهرها می افتند ۷۰ جریف پایین می روند و هر جریفی ۷۰ سال راه است. ۱» ۱) کفایة الموحدین ـ https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند : « (در معراج ) صدایی را شنیدم که مرا ترساند ٬ جبرئیل به من گفت : ای محمد ! آیا می شنوی ؟ گفتم : آری . گفت : این سنگی بود که ۷۰ سال پیش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسید به قعر جهنم .» پیامبر اکرم (ص) دیگر نخندید تا از دنیا رحلت کرد . ۱ ۱) بحار٬ ج۸ ٬ مبحث نار @Namazshab
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 در کوهی است که به آن «صعدا» گفته می شود . و در صعدا بیابانی است که « سقر » نام دارد . و در سقر چاهی است که « هبهب » نام دارد . وقتی درِ آن چاه برداشته شود اهل آتش از حرارت آن ضجه می زنند و آنجا جایگاه جباران و متکبران و حکام جور است.۱ ۱) بحار ٬ ج۸ ٬ ص۲۹۷ 🍃🍃🍃🍃🍃 @Namazshab
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هفت در دارد و با توجه به روایات وارده که هفت طبقه دارد ٬ هر یک از این هفت در ٬ به یک طبقه باز می شود . از (ع) روایت شده که فرمودند : « آیا می دانید که درهای چگونه است ؟ راوی می گوید ٬ گفتیم : مثل درهای دنیا . حضرت فرمودند : نه ٬ بلکه دستهایشان را روی هم گذاشتند و فرمودند : درهای اینگونه است ٬ یعنی طبقه طبقه است و هر طبقه ای یک در دارد . »۱ در روایت دیگری از حضرت علی (ع) نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده : ۱- هاویه ۲- سعیر ۳- جحیم ۴- سقر ۵- حُطَمه ۶- لَظی ۷- جهنم ۲ « اولین طبقه جهنم ٬ هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن است .» در بعضی روایات عکس هم ذکر شده. در روایتی هم آمده : «در اول ویژه مسلمانان گنهکار است. در دوم مخصوص یهود . در سوم مخصوص نصارا. در چهارم مخصوص ستاره پرستان. در پنجم مخصوص مجوس . در ششم ویژه مشرکان . در هفتم مخصوص منافقان .» ۱) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار . ۲) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار. ۳) قارعه / ۱۱ - ۸ https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام باقر (ع) می فرماید: در پاسخ خداوند متعال که در عذاب اهل آتش خطاب به ملائکه عذاب فرموده:«خُذُوهُ فَغُلُوهُ ثُمّّ الجَحیمَ صَلُّوهُ » هفتاد هزار ملائکه غلاظ و شداد از جای خود حرکت می نمایند و استخوانهای اهل آتش را خرد و گوشتهایشان را متلاشی می کنند. اهل آتش می گویند:آیا بر ما رحم نمی کنید؟آنان می گویند:ای اشقیا!چگونه ما بر شما رحم کنیم و حال آنکه خداوند ارحم الراحمین بر شما رحم نکرده. آنگاه آنان را به طرف جهنم پرتاب می کنند که هفتاد سال به طرف ته جهنم فرو می روند و در حال سقوط ٬ سنگهای آتش زا به پهلوهای راستشان می بندند و از طرف چپشان هم شیطانی با ایشان قرین می شود . هفتاد پوست در بدن ایشان قرار می دهند که کلفتی هر پوستی بیش از اندازه است اما تا به ته جهنم برسند همه آنها خواهند سوخت و در بین راه و سقوط به جهنم مارها و عقربهای آتشین ٬ ایشان را خواهند گزید تا جایی که سرشان از هیبت نیش آنها به اندازه کوه و لبهایشان به اندازه خرطوم فیل می شود و آتش به مقعدشان داخل می شود و تمام امعا و احشایشان را می سوزاند و از سر دماغشان چرک و خون جاری می شود و وقتی به ته برسند هفتاد جامه از آتش بر بدنشان بپوشانند و کلاهی آتشین بر سرشان بگذارند. و چنان جهنم برایشان تنگ شود که گویا میخی را به زور چکش به دیوار فرو کرده اندو و از هیبت و شدت عذاب جهنم روحهایشان سیاه گردد و بدمشان بدمنظره گردد و ناخن هایشان مثل ناخن حیوانات دراز شود ٬ اینجاست که ملائکه غلاظ و شداد با گرزهای آهنین و آتشین بر سرشان بکوبند که بار دیگر به دره های عمیق جهنم فرو روند . و این حالت همچنان ادامه دارد. ۱) الحاقه /۳۱ ۲) کتاب الاختصاص ٬ مبحث نار https://eitaa.com/Namazshab 😊
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 (ص) فرمودند که : من در شب معراج در حال معراج به جماعتی برخورد کردم که در جلوی آنها سفره هایی از گوشت های پاکیزه و طیب و سفره هایی از گوشت های خبیث بود و آنها گوشت های طیب را رها کرده و از گوشتهای خبیث می خوردند . از جبرئیل سوال کردم : این ها چه کسانی هستند ؟ جبرئیل گفت : جماعتی از امت تو هستند که غذای حلال را رها نموده و از غذای حرام می خوردند. (ص) فرمودند: از آنجا عبور کردیم به جماعتی برخورد کردیم که لب های کلفتی مانند لب های شتر داشتند و با آن لبها گوشت های بدن خود را قیچی کرده و در دهان خود قرار می دادند . من گفتم : اینان چه کسانی هستند ای جبرئیل ؟ جبرئیل گفت : افرادی که پیوسته در صدد عیب جویی از مردم برآمده و با زبان و اشاره به عیب ظاهر و باطن مردم می پردازند. @Namazshab✍ رسول خدا فرمود : و از آنجا عبور کردم به گروهی که صورت ها و سرهای آنان با سنگ کوبیده می شد برخورد کردم . گفتم : ای جبرئیل ! این گروه چه کسانند ؟ گفت : افرادی که نماز عشا را ترک می کنند . سپس گذشتیم از آنجا تا رسیدیم به جماعتی که آتش در دهانشان فرو می رفت و از دبر شان خارج می شد ٬ گفتم : ای جبرئیل اینان چه کسانی هستند ؟ گفت : اینان افرادی هستند که اموال یتیم را از روی ظلم و ستم می خورند ٬ اینان در حقیقت آتش می خوردند و به زودی به آتش سعیر آتش گرفته و در آن سوخته خواهند شد . از آنجا نیز عبور کرده و رسیدیم به اقوامی که از بزرگی شکم هرچه می خواستند از زمین بر می خیزند نمی توانستند. گفتم : ای جبرئیل اینان چه دسته ای هستند ؟ جبرئیل گفت : این ها کسانی هستند که ربا می خورند و نمی توانند از جای خود برخیزند مگر مانند کسی که جن زده شده و عقل خود را به کلی از داده است ٬ و اینها در راه و روش آل فرعونند و هر صبحگاه و شبانگاه بر آتش عرضه می شوند . ۱) تفسیر علی بن ابراهیم ٬ ص ۳۷۰ - داستان های عبرت انگیز ٬ ص @Namazshab
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رسول خدا (ص) فرمودند که : من در شب معراج در حال معراج به جماعتی برخورد کردم که در جلوی آنها سفره هایی از گوشتهای پاکیزه و طیب و سفره هایی از گوشتهای خبیث بود و آنها گوشتهای طیب را رها کرده و از گوشتهای خبیث می خوردند. از جبرئیل سوال کردم اینها چه کسانی هستند ؟ جبرئیل گفت : جماعتی از امت تو هستند که غذای حلال را رها نموده و از غذای حرام می خوردند. رسول خدا فرمود : از آنجا عبور کردیم به جماعتی برخورد کردیم که لبهای کلفتی مانند لبهای شتر داشتند و با آن لبها گوشتهای بدن خود را قیچی کرده و در دهان خود قرار می دادند . من گفتم : اینان چه کسانی هستند ٬ ای جبرئیل ؟ جبرئیل گفت : افرادی که پیوسته در صدد عیب جویی از مردم برآمده و با زبان و اشاره به عیب ظاهر و باطن مردم می پردازند. رسول خدا فرمود : و از آنجا عبور کردم به گروهی که صورتها و سرهای آنان با سنگ کوبیده می شد برخورد کردم. گفتم : ای جبرئیل ! این گروه چه کسانند ؟ گفت : افرادی که نماز عشا را ترک می کنند . سپس گذشتیم از آنجا تا رسیدیم به جماعتی که آتش در دهانشان فرو می رفت و از دُبُرشان خارج می شد. گفتم ای جبرئیل ! اینان کیانند ؟ گفت : اینان افرادی هستند که اموال یتیم را از روی ظلم و ستم می خورند ٬ اینان در حقیقت آتش می خورند و به زودی به آتش سعیر آتش گرفته و در آن سوخته خواهند شد . از آنجا نیز عبور کرده و رسیدیم به اقوامی که از بزرگی شکم هرچه می خواستند از زمین بر می خیزند ٬ نمی توانستند . گفتم : ای جبرئیل! اینان چه دسته ای هستند ؟ گفت : اینها کسانی هستند که ربا می خورند و نمی توانند از جای خود برخیرند مگر مانند برخاستن کسی که جن زده شده و عقل خود را به کلی از دست داده است ٬ و اینها در راه و روش آل فرعونند و هر صبحگاه و شبانگاه بر آتش عرضه می شوند . و از آن محل عبور کردیم به زنانی که به پستانهای خود آویخته شده بودند رسیدیم. پرسیدم : ای جبرئیل ! اینان چه گروهی از زنانند ؟ جبرئیل گفت : اینان زنانی هستند که اموالی را که شوهرهیشان باقی مانده و متعلق به فرزندان آن شوهران است ٬ به فرزندان غیر آن شوهرها داده اند و در حقیقت ارثیه یتیم های آنها را برای غیر آنها صرف نموده اند.۱ ۱) تفسیر علی بن ابراهیم ص ۳۷۰ - داستانهای عبرت انگیز ٬ ص ۹۵
🌷💓🌹 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که فرمودند : « (در معراج ) صدایی را شنیدم که مرا ترساند ٬ جبرئیل به من گفت : ای محمد ! آیا می شنوی ؟ گفتم : آری . گفت : این سنگی بود که ۷۰ سال پیش از لبه جهنم پرتاب شده بود هم اکنون رسید به قعر جهنم .» پیامبر اکرم (ص) دیگر نخندید تا از دنیا رحلت کرد . ۱ ۱) بحار٬ ج۸ ٬ مبحث نار @Namazshab