نمازشبیها(دانشجومعلمانتهران)🇵🇸
از امروز تا میلاد حضرت ولیعصر(عج) هرشب یک دل نوشته ی کوتاه محضر امام زمان جانمون تقدیم میکنیم... اگر
«قرار عاشقی»
صبح روز جمعه بود بهمن ماه ۱۴۰۱ درست یک سال قبل با چند روز بالا ، پایین
داخل دکان سر کوچه شدم برای خرید مایحتاج روزانه اقلامی که میخواستم رو برداشتم و کمی با فروشنده گرم صحبت شدیم؛ یک صندلی چوبی داخل گوشه ای از مغازه بود یک اقایی اومد و نشست بر روی صندلی فروشنده به او سلامی گرم کرد
اما من به علت اینکه شناختی از قبل نسبت به اون فرد نداشتم سکوت کردم
بعد از دقایقی کوتاه وایساد و رفت...
به فروشنده گفتم هیی امروز جمعه هست و این هفته هم اقا نیامد 😢
فروشنده لبخندی زد و گفت این شخصی که دیدی اینجا نشست اقا امام زمان بود🙂
نذاشتم حرفش تموم بشه به سرعت از مغازه خارج شدم و این طرف و ان طرف را گشتم اما کسی نبود...
اصلا اونقدر زمانی نبرده بود که بشه فاصله ای بسیار گرفت اما کسی نبود...
به سرعت برگشتم داخل مغازه و به فروشنده گفتم چرا اون موقع بهم نگفتی و شروع به ناله کردم😭😭
در جوابم گفت اگر اقا میخواستن میفهمیدی خودت 😊
چشمانم و بستم و سرمو پایین انداختم😔 چشمامو که باز کردم دیدم این اتفاقات در خواب بود😴
تاریخ و که دیدم متوجه شدم که چهل روز از انجام کاری که با خود عهد کرده بودم گذشته و درست روز چهل و یکم من سر قرار با امام زمان رفتم🥰 و فقط حسرت موند که ای کاش اگاه تر میبودم😞
ف. حسینی
#دلنوشته_امشب
#ارسالی_ازشما✨❤️🍃
از نویسنده ی محترم بسیار ممنونم🙏
21روز تا نیمه ی شعبان
◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇
#نمازشبی_ها❤️
دانشجومعلمان تهران
ایتا: https://eitaa.com/Namazshabeha1
نمازشبیها(دانشجومعلمانتهران)🇵🇸
🎬 #استوری ؛ ۲۰ روز تا نیمۀ شعبان محمد بن نصیر نمیری (موسس فرقه نصیریه)، شخصی که دو امام لعنش کرده ب
#دلنوشته_امشب 😍❤️✨
پنج شنبه جمعه ها که میشدخونه مادر بزرگ جمع میشدیم
مادر بزرگم همیشه بعد نماز صبح روز جمعه حیاط خونشو آب و جارو میکرد و در خونشو باز میزاشت وای امان از بوی مست کننده آب و خاک زیر لب زمزمه میکرد یابن الحسن کجایی یابن الحسن کجایی...
گاهی برای خودش میخوند ابا صالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ماهم باش و... بعد هم به سرعت خودش رو به دعای ندبه میرسوند
یادمه یه بار ازش پرسیدم شما دعا ندبه میری درست، دعا میخونی درست، زیر لب زمزمه میکنی درست، اما دیگه آب و جارو و در حیاط باز گذاشتن برای چیه؟؟
در اومد گفت میدونی مادر جان شاید اقا خواست یه سر بیاد خونه نوکرش باید خونم تر تمیز باشه حقیقتا جوابی نداشتم
یادمه یه بار هم پرسیدم روزایی که ما نیستیم، از تنهایی نمیترسی؟!
در اومد گفت یه خانومی هست شبا مراقبمه همش میگه سفارش شده پسرمی
اخه مادر بزرگم خیلی توسل داشت به حضرت زهرا مسجدشونم اسمش الزهرا بود همش رو میکرد به گنبد مسجد و میگفت یا «گنبذ» الزهرا مراقبم باش
خدا سایه بزرگترامون و نگه داره
برای همه رفتگان هم فاتحه و صلواتی عنایت کنید
ف.س.حسینی
#ارسالی_ازشما
20روز تا عید بزرگ نیمه ی شعبان
✨❤️🍃
◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇●◇
#نمازشبی_ها❤️
دانشجومعلمان تهران
فرهنگسازی خوبی ها
ایتا: https://eitaa.com/Namazshabeha