eitaa logo
نامیرا
35 دنبال‌کننده
65 عکس
12 ویدیو
3 فایل
با نوشتن نامیرا می‌شوی ادمین @Rahmani
مشاهده در ایتا
دانلود
ثروتمند شدن در برابر ثروتمند ماندن میلیونها راه برای ثروتمند شدن وجود دارد و کتابهای پرشماری این راه‌ها را نشان می‌دهند اما برای ثروتمند ماندن تنها یک راه وجود دارد تلفیق صرفه جویی با سوءظن که هرچه از آن سخن بگوییم که گفته به دست آوردن پول یک بحث است و نگه داشتنش بحثی دیگر. برای آنکه منظورم را برسانم باید داستان را بخوانید بزرگترین دلال سهام در زمان خودش بود او در سال ۱۸۷۷ متولد شد و زمانی که بیشتر مردم نوسانات قیمت سهام را تصادفی می دانستند و روی سهام قمار می‌کردند به وجود الگوهایی در نوسانات قیمت ها پی برد تا پیش از رسیدن به ۳۰ سالگی دارایی او چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار بود تا سال ۱۹۲۹ لیورموز از شناخته‌شده‌ترین سرمایه گذاران جهان بود سقوط بازار سهام در آن سال به رکود بزرگ اقتصادی انجامید بیش از یک سوم ارزش بازار سهام در یکی از هفته‌های اکتبر ۱۹۲۹ از بین رفت و بعد ها این چند روز را دوشنبه سیاه سه شنبه سیاه و پنجشنبه سیاه نامیدند همسر لیورمور بسیار نگران بود زیرا اخبار متعددی از خودکشی سهامداران در نیویورک به گوش میرسید اما جس به خانوادش اطلاع داد که در حرکتی نبوغ آمیز آمیخته با شانس سهامش را پیش از سقوط فروخته است زیرا مطمئن بوده است که ارزش سهام سقوط می کند در یکی از بدترین ماه های تاریخ بازار سهام او به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل شد پس از موفقیت در این مورد اعتماد به نفس و فراوانی به دست آورده بود او ریسک های بزرگتری را پذیرفت و بدهی های فراوانی به بار آورد تا جایی که همه ثروت خود را در بازار سهام از دست داد در سال ۱۹۳۳ ورشکسته و سرافکنده دو روز ناپدید شد پس از دو روز سر و کله اش پیدا شد اما تصمیمش را گرفته بود و سرانجام به زندگی خود خاتمه داد لیورمور راه و رسم ثروتمند شدن را خوب می دانست اما از ثروتمندان هیچ نمی دانست سرمایه داری دشوار است اما بخشی از این اتفاق هم به این دلیل است که به دست آوردن پول و حفظ آن دو مهارت جداگانه هستند به دست آوردن پول نیازمند خطرپذیری خوش‌بینی و تلاش است اما حفظ پول به نقطه مقابل آن یعنی ریسک‌پذیری نیاز دارد و مستلزم ترس از آن است که آنچه هست میتواند در چشم بر هم زدنی نیست شود صرفه جویی می‌طلبد وپذیرش این حقیقت که دست‌کم قسمتی از آنچه را به دست آورده اید به بخت و اقبال برمیگردد بنابراین نمی توان انتظار داشت که موفقیت و کامیابی تا ابد پایدار بماند. اگر میخواستم موفقیت مالی را در یک کلمه خلاصه کنم آن کلمه بقا بود ذهنیت بقا به دو دلیل با پول رابطه کلیدی دارد یکی از آن دو دلیل مانند روز روشن است دستاوردهای اندکی چنان بزرگند که ارزش جان کندن دارند و دیگری همان گونه که پیش از این دیدیم حساب و کتاب سود مرکب است که خلاف این منطق به نظر می رسد. تعمیم ذهنیت به آب جهان حقیقی در درک ۳ چیز خلاصه می شود ۱. بیش از آن که دنبال سود های کلان باشم می خواهم از نظر مالی پشتم گرم و دستم پر باشد، اگر دستم پر باشد به نظرم سودهای کلان عایدم می شود زیرا می توانم انقدر منتظر بمانم تا معجزه بهره مرکب کارش را بکند و اعجاز بیافرید هیچکس دلش نمی‌خواهد در زمان رونق بازار پول نقد دستش باشد اما اگر همان پول نقد باعث شود در زمان رکود ناچار شوید سهام تان را بفروشید سودی که از آن پول عایدتان شده است دیگر یک درصد در سال نخواهد بود بلکه می تواند چندین برابر این باشد زیرا ممانعت از فروش نابه‌هنگام و سر استیصال سهام میتواند چنان سود مادام‌العمری نصیبتان کند که چندین و چند پیروزی هم به پای آن نرسد ۲. برنامه ریزی مهم است اما مهمترین بخش هر برنامه داشتن طرحی است که نشان دهد در صورت پیش نرفتن طبق برنامه ریزی چه باید کرد می گویند سیب را که آسمان بیندازی هزار چرخ می‌خورد اهمیت برنامه ریزی های مالی و سرمایه‌گذاری بر کسی پوشیده نیست زیرا به شما امکان می دهد اقدامات تان را ارزیابی کنید و از منطقی بودن آنها مطمئن شوید هرچند طرح هایی هم بوده‌اند که در نخستین برخورد با جهان واقعی و اجرا موفق شده‌اند ، اگر برای درآمدتان نرخ بهره و سود بازار در ۲۰ سال آینده برنامه ریزی می کنید کافیست نگاهی بیندازید به روی داده های پیش بینی نشده بزرگ ۲۰ سال گذشته یازدهم سپتامبر افزایش نرخ مسکن باعث بی‌خانمانی نزدیک به ۱۰ میلیون آمریکایی شد بحران مالی که به بیکاری ۹ میلیون نفر منجر شد افزایش بی‌سابقه قیمت سهام که پس از آن اتفاق افتاد و ویروس کرونا که در حال حاضر دنیا را به لرزه درآورده است امکان خطا (که اغلب حاشیه امن نامیده می‌شود) یکی از نیروهایی است که در مسائل مالی نادیده گرفته می‌شود و با محافظه کاری فرق دارد محافظه کاری یعنی پرهیز از سطح معینی از خطر ولی حاشیه امن یعنی بالا بردن احتمال موفقیت در سطح معینی از خطر از طریق افزایش شانس بقا
ثروتمند شدن در برابر ثروتمند ماندن میلیونها راه برای ثروتمند شدن وجود دارد و کتابهای پرشماری این راه‌ها را نشان می‌دهند اما برای ثروتمند ماندن تنها یک راه وجود دارد تلفیق صرفه جویی با سوءظن که هرچه از آن سخن بگوییم که گفته به دست آوردن پول یک بحث است و نگه داشتنش بحثی دیگر. برای آنکه منظورم را برسانم باید داستان را بخوانید بزرگترین دلال سهام در زمان خودش بود او در سال ۱۸۷۷ متولد شد و زمانی که بیشتر مردم نوسانات قیمت سهام را تصادفی می دانستند و روی سهام قمار می‌کردند به وجود الگوهایی در نوسانات قیمت ها پی برد تا پیش از رسیدن به ۳۰ سالگی دارایی او چیزی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار بود تا سال ۱۹۲۹ لیورموز از شناخته‌شده‌ترین سرمایه گذاران جهان بود سقوط بازار سهام در آن سال به رکود بزرگ اقتصادی انجامید بیش از یک سوم ارزش بازار سهام در یکی از هفته‌های اکتبر ۱۹۲۹ از بین رفت و بعد ها این چند روز را دوشنبه سیاه سه شنبه سیاه و پنجشنبه سیاه نامیدند همسر لیورمور بسیار نگران بود زیرا اخبار متعددی از خودکشی سهامداران در نیویورک به گوش میرسید اما جس به خانوادش اطلاع داد که در حرکتی نبوغ آمیز آمیخته با شانس سهامش را پیش از سقوط فروخته است زیرا مطمئن بوده است که ارزش سهام سقوط می کند در یکی از بدترین ماه های تاریخ بازار سهام او به یکی از ثروتمندترین افراد جهان تبدیل شد پس از موفقیت در این مورد اعتماد به نفس و فراوانی به دست آورده بود او ریسک های بزرگتری را پذیرفت و بدهی های فراوانی به بار آورد تا جایی که همه ثروت خود را در بازار سهام از دست داد در سال ۱۹۳۳ ورشکسته و سرافکنده دو روز ناپدید شد پس از دو روز سر و کله اش پیدا شد اما تصمیمش را گرفته بود و سرانجام به زندگی خود خاتمه داد لیورمور راه و رسم ثروتمند شدن را خوب می دانست اما از ثروتمندان هیچ نمی دانست سرمایه داری دشوار است اما بخشی از این اتفاق هم به این دلیل است که به دست آوردن پول و حفظ آن دو مهارت جداگانه هستند به دست آوردن پول نیازمند خطرپذیری خوش‌بینی و تلاش است اما حفظ پول به نقطه مقابل آن یعنی ریسک‌پذیری نیاز دارد و مستلزم ترس از آن است که آنچه هست میتواند در چشم بر هم زدنی نیست شود صرفه جویی می‌طلبد وپذیرش این حقیقت که دست‌کم قسمتی از آنچه را به دست آورده اید به بخت و اقبال برمیگردد بنابراین نمی توان انتظار داشت که موفقیت و کامیابی تا ابد پایدار بماند. اگر میخواستم موفقیت مالی را در یک کلمه خلاصه کنم آن کلمه بقا بود ذهنیت بقا به دو دلیل با پول رابطه کلیدی دارد یکی از آن دو دلیل مانند روز روشن است دستاوردهای اندکی چنان بزرگند که ارزش جان کندن دارند و دیگری همان گونه که پیش از این دیدیم حساب و کتاب سود مرکب است که خلاف این منطق به نظر می رسد. تعمیم ذهنیت به آب جهان حقیقی در درک ۳ چیز خلاصه می شود ۱. بیش از آن که دنبال سود های کلان باشم می خواهم از نظر مالی پشتم گرم و دستم پر باشد، اگر دستم پر باشد به نظرم سودهای کلان عایدم می شود زیرا می توانم انقدر منتظر بمانم تا معجزه بهره مرکب کارش را بکند و اعجاز بیافرید هیچکس دلش نمی‌خواهد در زمان رونق بازار پول نقد دستش باشد اما اگر همان پول نقد باعث شود در زمان رکود ناچار شوید سهام تان را بفروشید سودی که از آن پول عایدتان شده است دیگر یک درصد در سال نخواهد بود بلکه می تواند چندین برابر این باشد زیرا ممانعت از فروش نابه‌هنگام و سر استیصال سهام میتواند چنان سود مادام‌العمری نصیبتان کند که چندین و چند پیروزی هم به پای آن نرسد ۲. برنامه ریزی مهم است اما مهمترین بخش هر برنامه داشتن طرحی است که نشان دهد در صورت پیش نرفتن طبق برنامه ریزی چه باید کرد می گویند سیب را که آسمان بیندازی هزار چرخ می‌خورد اهمیت برنامه ریزی های مالی و سرمایه‌گذاری بر کسی پوشیده نیست زیرا به شما امکان می دهد اقدامات تان را ارزیابی کنید و از منطقی بودن آنها مطمئن شوید هرچند طرح هایی هم بوده‌اند که در نخستین برخورد با جهان واقعی و اجرا موفق شده‌اند ، اگر برای درآمدتان نرخ بهره و سود بازار در ۲۰ سال آینده برنامه ریزی می کنید کافیست نگاهی بیندازید به روی داده های پیش بینی نشده بزرگ ۲۰ سال گذشته یازدهم سپتامبر افزایش نرخ مسکن باعث بی‌خانمانی نزدیک به ۱۰ میلیون آمریکایی شد بحران مالی که به بیکاری ۹ میلیون نفر منجر شد افزایش بی‌سابقه قیمت سهام که پس از آن اتفاق افتاد و ویروس کرونا که در حال حاضر دنیا را به لرزه درآورده است امکان خطا (که اغلب حاشیه امن نامیده می‌شود) یکی از نیروهایی است که در مسائل مالی نادیده گرفته می‌شود و با محافظه کاری فرق دارد محافظه کاری یعنی پرهیز از سطح معینی از خطر ولی حاشیه امن یعنی بالا بردن احتمال موفقیت در سطح معینی از خطر از طریق افزایش شانس بقا