eitaa logo
نردبان فقاهت
5.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
52 ویدیو
93 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (3) 🔹 محقّقین در مورد عبارتِ «حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ» اختلاف‌نظر دارند. برخی معتقدند که مقصود از «حسنان» در این عبارت، حضرت مجتبی و سیدالشهدا (علیهما‌ السلام) هستند و برخی این دیدگاه را نپذیرفته‌اند، زیرا: ۱) چنین توصیفی را هتکِ مقام آن دو بزرگوار می‌دانند. ۲) قضیه‌ بیعت در سال ۳۵ هجری اتفاق افتاده و در آن سال حسنین (علیهما‌السلام) هر یک حدوداً سی‌سال داشته‌اند، لذا تصوّر این که به جهتِ شدّتِ ازدحام و تدافع مردم برای بیعت، آن دو بزرگوار زیر دست و پا قرار گرفته‌باشند، بعید به نظر می‌رسد. 🔸 لذا در هامشِ امالی شیخ طوسی و هامشِ کتاب مرحوم رضی تذکر داده شده که مقصودِ از حَسَنان در عبارت فوق، می‌تواند «إبهامان» باشد. 🔹 «قُرْفُصَاءَ» در لغت عرب، نوعی نشستن است که در آن کف پا را به زمین بگذارند و زانوی خود را بغل کنند. مثلاً اگر چنین کیفیتی یا صُوَر دیگری را تصوّر کنیم، معنای عبارت واضح خواهد شد. 🔹 لکن برخی مراد حضرت را حسنین (علیهما‌ السلام) دانسته‌اند و معتقدند که این تعبیر، کنایه از شدت ازدحام و تدافع (فشار) در هجوم برای بیعت بوده (و معنای حقیقی آن قصد نشده که لزوماً زیر دست و پا قرار گرفته‌ باشند) فرض بفرمایید که در روز اربعین در جوار ضریح اباعبدالله (علیه‌السلام) زحام و شلوغی عجیبی است، شما می‌گویید: «تحت أقدامِ جمعیت قرار گرفتم!» واضح است که چنین تعبیری حاکی از یک توصیفِ حقیقی نیست! خلاصه آن‌که: برخی این معنا را محتمَل دانسته‌اند. @Nardebane_feghahat
✔️ احترام به علما و مجتهدین در روزگارانِ گذشته «...مردم چنان در تعظیم و تبجیل ایشان {یعنی مجتهدان} مبالغت نمایند که جبّارترین سلاطین نیز مجبور است که در این امر، متابعت خلق نموده، از روی اعتقاد یا تکلّف، مجتهد را رعایت و احترام نمایند. 📚 تاریخ کامل ایران، جان ملکم، ص737 @Nardebane_feghahat
✳️ (1) ✔️ درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌ آملی 88/02/21 🔹 متأسفانه ساليانِ متمادی ادبيات حوزه را -بعد از همين مُغني و جامي و مختصر و مطوّل- آن مقامات حريری و مقامات حمیدی و مقامات بديع‌الزمان اداره می‌كرد و مهم‌ترين اديب‌الأدباء كسي بود كه بتواند مقامات حريری را درس بگويد يا اين مقامات را حفظ بكند! خب اين وضع حوزه بود! اين مقامات حميدی خب اين مثل فولادی است يعنی اين طور نيست كه مثلاً كسی بتواند يك صفحه‌اش را مطالعه كند و دو طرفش كتاب لغت نباشد! اين طور است. مثل سُرب دارد لغت مي‌ريزد، اما محتوای او يك سلسله وليمه و سورچرانی و شكم‌چرانی است... @Nardebane_feghahat
✳️ (2) ✔️ درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌ آملی 88/02/21 🔹 خدا غريق رحمت كند مرحوم شيخ عباس قمی را. سرّ اين‌كه اين مفاتيح مانده، بر اساس همان اخلاص و صفایِ ضمير اين بزرگ‌مرد بود. در شرح حال خودش مي‌گويد كه من علاقه به ادبيات داشتم، رفتم به سراغ اين كتاب‌ها ديدم محتوايي ندارد! بعد گفتم چه بهتر كه من به جای اين‌كه مقامات حريری و حميدی و اين‌ها را بخوانم، بروم سراغ نهج‌البلاغه که هم ادبيات است هم عقل، هم ادبيات است هم فقه، هم ادبيات است هم معارف در نوشته‌های عربی. @Nardebane_feghahat
✳️ (3) ✔️ درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌ آملی 88/02/21 🔹 در اين مقامات حريری آن طوری كه در تفسير قرطبی آمده - ببينيد قرآن را وقتی دادند به دست اديبِ غير حكيم چه چيزي در مي‌آيد؟!- گفت موسی و خضر آمدند در آن قريه ﴿اسْتَطْعَمَا﴾ يعني تَكدّی كردند! معاذ الله! كِديه- تكدّي. بعد مي‌گويد «تكدّي نقص نيست بلکه جواب اين تكدّي اگر منفي باشد نقص است» خب وقتي قرآن را به دست صاحب مقامات حريري بدهي همين در مي‌آيد! 🔸 اين شده مقامات حريری! ديگر نبايد توقع داشت كه حوزه مثلاً به كدام سمت حركت كند! مخصوصاً در بعضي از حوزه‌هايي كه اديب‌الأدباء داشتند شما برويد تحقيق كنيد ببينيد كه كار آنها حفظ نهج‌البلاغه بود؟ تدريس نهج‌البلاغه بود؟ تعليم نهج‌البلاغه بود؟ يا مقامات حريری و حميدی که فلانی چقدر سور داد، فلانی چقدر سور خورد، سفره‌هاي چطور رنگين بود؟ همين! @Nardebane_feghahat
✳️ (4) ✔️ درس تفسیر آیت‌الله جوادی‌ آملی 88/02/21 🔹 اما در بيانات نورانی حضرت امير اين است كه «وَ لاَ تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَةٌ» يك انسان اگر بخواهد عالِم بشود، انسانِ سورچران «عالم» نمي‌شود! اهل وليمه و فلانی از مكه آمده برويم، فلانی از عمره آمده برويم، فلانی خانه ساخته برويم، اينجا اين سفره، آنجا آن سفره: اين ديگر طلبه‌ی درس‌خوان نمی‌شود! «وَ لاَ تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَةٌ» اگر كسي اهل عَزم است اهل تصميم است مي‌خواهد مُلاّ بشود ديگر سورچرانی نمی‌خواهد. اين كجا و آن كجا؟! 🔸 برای شما فرصت نيست كه مقامات حريري را بخوانيد ولی يك مقدار مأنوس بشويد می‌بينيد همين است {که} چه كسي پذيرايی كرده، چه كسی سور داده، چه كسی در سفره چه چيزي گذاشته، كجا دعوت كردند! اينهاست. اين است كه مرحوم آقا شيخ عباس قمی گفت كه من توبه كردم كه اینها را بخوانم ، {لذا} آمدم به طرف نهج‌البلاغه. @Nardebane_feghahat
🔹 مقصود از «قضا» در آیه شریفه «وَ قَضَی رَبُّکَ ألَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» قضای تشریعی است، نه قضای تکوینی (آن‌چنان که ابن‌ عربی طائی اندلسی عقیده داشته است!) @Nardebane_feghahat
🔸 «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» 🔹 و اگر خدای تو می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟ ◾️ سوره مبارکه یونس آیه 99 @Nardebane_feghahat
✔️ نقلی عجیب در احوالات مرحوم شیخ حر عاملی! ◾️ردّ شهادت طلبه‌ای به سبب خواندن کتابی در علم اصول {کتاب زبدة الاصول شیخ بهایی) و نقل من غريب ما اتّفق فى بعض مجامع قضائه أنّه شهد لديه بعض طلبة العصر فى واقعة من الوقايع، فقيل له: انّ هذا الرّجل يقرأ زبدة شيخنا البهائى فى الأصول فردّ رحمه اللّه شهادته من أجل ذلك. روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، الموسوي الخوانساري، محمد باقر ج7 ص104 @Nardebane_feghahat
✔️ جوابِ تند مرحوم شیخ حر عاملی در حضورِ شاه سلیمان صفوی 🔹 هذا و من جملة ما حكى أيضا من قوّة نفس صاحب التّرجمة عليه الرّحمة {یعنی مرحوم شیخ حر عاملی} أنّه ذهب فى بعض زمن إمامته باصفهان إلى عالى مجلس سلطان ذلك الزّمان الشّاه سليمان الصفوى الموسوى أنار اللّه برهانه، فدخل على تلك الحضرة المجلّلة من قبل أن يتحصّل له رخصة فى ذلك، و جلس على ناحية من المسند الّذى كان السّلطان متمكّنا عليه، فلمّا رأى السّلطان منه هذه الجسارة، و عرف بعد ما استعرف أنّه شيخ جليل من علماء العرب يدعى محمّد بن الحسن الحرّ العاملىّ، التفت إليه و قال له بالفارسيّة: شيخنا فرق ميان حر و خر چقدر است؟ فقال له الشيخ رحمه اللّه بديهة و من غير تأمّل: «يك مسند يك مسند» و فيه ما لا يخفى من المباهتة و التّعريض و المعارضة مع الشّخص بلسان عريض. 📚 روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، الموسوي الخوانساري، محمد باقر ج7 ص104 @Nardebane_feghahat
✳️ این‌ها گریه ندارد؟! ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 97/01/27 🔹 شما اساتید بزرگوار با وسائل‌الشیعة آشنا هستید، وسائل چند هزار حدیث دارد؟ در این چند هزار حدیث پنج تا حدیث از امام حسین پیدا کنید. نیست! این اشک ندارد؟ 🔸 بیست سال ولیّ خدا - ده سال که زمان امامت وجود مبارک امام حسن بود ایشان به حسب ظاهر امامت نداشت؛ اما ده سال دیگر حجت بالغه الهی بود- به‌ اندازه ده تا روایت فقهی در کتاب‌های ما از امام حسین نیست! ما چند هزار روایت در وسائل داریم؟ شما ده تا روایت از امام حسین پیدا می‌کنید؟! 🔹 خدا مرحوم ابن‌بابویه قمی را غریق رحمتش کند! می‌گوید ما برای این می‌گرییم که عدل را از ما گرفتند، عقل را از ما گرفتند، عصمت را خاموش کردند، برای اینکه اینها را به دست بیاوریم گریه می‌کنیم. 🔸 در مجلسی در مدینه وجود مبارک حجت بالغه الهی حسین بن علی (سلام‌الله‌علیه) نشسته است، آن ابن‌ازرق که از ابن عباس مسئله سؤال می‌کند حضرت جواب داد. او {یعنی ابن ازرق} در کمال بی‌ادبی گفت آقا به تو چه؟ من که از تو سؤال نکردم! ابن عباس می‌گوید نه آقا اینها باسواد هستند. این گریه ندارد؟! 🔹 ما که اهل گریه بی‌جا نیستیم، ما می‌بینیم که عدل را دارند از ما می‌گیرند، عقل را از ما دارند می‌گیرند، طهارت را دارند از ما می‌گیرند، ما با اشک به دست می‌آوریم. @Nardebane_feghahat
نردبان فقاهت
✳️ این‌ها گریه ندارد؟! ✔️ درس تفسیر آیت الله جوادی آملی 97/01/27 🔹 شما اساتید بزرگوار با وسائل‌الش
✔️ مردم در حضور سیدالشهدا (علیه‌السلام) سؤالاتِ خود را از ابن‌عباس می‌پرسیدند!! 🔸 قال: حدثنا أبو أحمد عبد العزيز بن يحيى الجلودي البصري بالبصرة، قال: أخبرنا محمد بن زكريا الجوهري الغلابي البصري، قال: حدثنا العباس بن بكار الضبي، قال: حدثنا أبو بكر الهذلي عن عكرمة، قال: بينما ابن عباس يحدث الناس إذ قام إليه نافع بن الأزرق، فقال: يا ابن عباس! تفتي في النملة والقملة، صف لنا إلهك الذي تعبده، فأطرق ابن عباس إعظاما لله عزوجل، و كان الحسين ابن علي عليهما‌السلام جالسا ناحية، فقال: إليّ يا ابن الأزرق. فقال : لست إياك أسأل. فقال ابن العباس : يا ابن الأزرق! إنه من أهل‌ بيت النبوة، و هم ورثة العلم. فأقبل نافع بن الأزرق نحو الحسي ، فقال له الحسين: يا نافع إن من وضع دينه على القياس لم يزل الدهر في الإرتماس، مائلاً عن المنهاج، ظاعناً في الإعوجاج ضالاً عن السبيل، قائلا غير الجميل ، يا ابن الأزرق أصف إلهي بما وصف به نفسه و أعرفه بما عرف به نفسه، لا يدرك بالحواس و لا يقاس بالناس، فهو قريب غير ملتصق، و بعيد غير متقص، يوحد ، و لا يبعض، معروف بالآيات، موصوف بالعلامات، لا إله إلا هو الكبير المتعال. 📚 التّوحيد، الشيخ الصدوق صفحه80 @Nardebane_feghahat