eitaa logo
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
8.6هزار دنبال‌کننده
40 عکس
20 ویدیو
0 فایل
فروش اشتراکی #کپی‌حرام لینک کانال تبلیغ https://eitaa.com/joinchat/2133066056C2ee169d2aa
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) سوسن اشک‌های چشمش رو پاک کرد نگاهش رو داد به من _باهات میام نتونست طاقت بیاره و خودشو انداخت بغل مامانم هر دو همزمان با هم گریه میکنند مامانم موهاش رو نوازش کرد در گوشش زمزمه کرد _اولش برات سخته پات که برسه به ایران طعم آرامش رو که بچشی بعد روزی چندین بار میگی ای کاش سحر زودتر اومده بود و منو با خودش آورده بود ایران بعد از چند لحظه گریه کردن سوسن از آغوش مادرم جدا شد رو کردم به هر دوتاشون _ما فعلاً چند روزی کانادا هستیم علی سوئیت دو خوابه گرفته نگاهم رو دادم به سوسن _وسایلت رو بردار چمدونت رو ببند بیا این چند روز رو پیش ما، اینجوری یک دفعه از مامان جدا نمی‌شی که برات سخت بشه از طرفی توی این چند روز، دوری از مامانر و تجربه کن ببین می‌تونی تحمل کنی بعد تصمیم جدی بگیر سوسن جان خدا می‌دونه که چقدر دلم می‌خواد از این شرایط نجات پیدا کنی و به امید خدا بهت قول میدم بهترین زندگی رو اونجا داشته باشی بهترین لباس‌ها رو برات می‌خرم کفش اسکیت برات می‌خرم تو هر کلاس آموزشی که بخوای ثبت نامت می‌کنم با هم میریم پارک سینما کلی می‌گردیم اما با همه این حرفا اصرارت نمی‌کنم که بگم حتماً بیا، می‌خوام خودت تصمیم بگیری که پشیمون نشی چون اگه بیای دیگه هوشنگ قبول نمی‌کنه برگردی فکری کرد و گفت _ باشه چند روز اینجا پیش شما باشم ببینم می‌تونم تحمل کنم بعد میگم باهات میام یا نه _باشه عزیزم اینطوری خیلی بهتره حالا پاشو چمدونت رو ببند سوسن رو کرد به مامان کدوم چمدونا رو بردارم... سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) مامانم با یه حس شرمندگی جواب داد _سوسن جان ببخشید مامان، این چمدونا رو هوشنگ خریده بیاد ببینه نیست سرو صدا راه میندازه رو کردم به سوسن _حالا به مشمایی چیزی بردار همه رو بذار توش بیا بریم سوئیت، خودم یه چمدون خوشگل برات می‌خرم که خواستیم بریم ایران وسایلت رو بگذاری داخلش به نشونه تایید حرفم سرشو تکون داد و رو کرد به مامانم _مامان یه دو تا مشما که می‌تونی بهم بدی _آره عزیزم الان برات میارم مامانم دو تا مشمای بزرگ آورد داد به سوسن رو کردم به سوسن _ منم می‌تونم بیام کمکت کنم وسایلت رو جمع کنی؟ لبخندی زد _آره خیلی هم دوست دارم بیا بریم اومدیم تو اتاقش کمدشو باز کرد نگاهی به لباس‌هایی که آویزون بود کردم یک دونه‌شون نو نبود همه کهنه سرچرخوندم سمتش _یه حرفی بزنم ناراحت نمیشی؟ نگاه کنجکاوانه ایی بهم اندخت _نه بگو _هیچ کدوم از این لباسها رو نیار خودم برات میخرم شادی به چهره اش نشست و گفت _راست میگی آبجی سحر برام لباس میخری؟ _آره عزیزم اگه شد امشب ، نشد فردا میریم هر چی لازم داشته باشی برات میخرم _علی آقا پول میده؟ _بله که پول میده دستی کشید به لباسهای تو کمدش یه سارافون و بلوز از رخت آویز در آورد گرفت جلوی من _فقط این رو سارا کادو تولد بهم داد بقیه لباسها برای دختر دایی فرهاد و دختر دایی فریبرز هست. بهشون کوچیک شده و یا دوستش نداشتن دادن به من... سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو زودتر بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو با ۲۳۵پارت جلوتر بخونن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) با شنیدن این حرف بغض گلوم را گرفت به قدری ناراحتم که دلم می‌خواد برم خونه دایی هام بگم شرم نمی‌کنید خجالت نمی‌کشید ارث مادرم رو خوردید. حالا لباس کهنه های بچه هاتون رو میدید به بچه خواهرتون بپوشه. این رسم انصافه خواهرم مثل دسته گل می‌مونه از زیبایی مثل قرص ماهه، اون وقت اینجوری با این لباس‌های کهنه باید بگرده ای وای و صد وااای از دست بابام چه کرد با ما، مخصوصاً با این طفل معصوم . از شدت ناراحتی انقدر دندون هام رو به هم فشاردادم که درد گرفته، نگاهم افتاد به چشمای عسلی خوشگل خواهرم به آغوش کشیدمش و سفت فشارش دادم درِ گوشش زمزمه کردم _عزیز دلم دیگه نمی‌گذارم کهنه پوش باشی بهترینها رو برات می‌خرم از آغوش خودم جداش کردم و گفتم _همون لباسی رو که سارا برات خریده رو بردار بریم اشاره کردم به لباسی که تنشه _این لباس برای کیه؟ _ برای مژگان دختر دایی فریبرز _عه! پس اینم از تنت در بیار لباس سارا رو تنت کن ، همین امشب برات خرید می‌کنم لبخند دندون نمایی زد صورتم رو بوسید _وااای آبجی سحر تو چقدر خوبی من همیشه تو مهمونیا انقدر خجالت می‌کشم اینا رو تنم می‌کنم مخصوصاً که مژگان به رومم میاره... سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو زودتر بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو با ۲۳۵پارت جلوتر بخونن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) به قدری این حرف سوسن ناراحتم کرد که گوشی رو برداشتم و شماره بابا رو گرفتم. چند بوق خورد بابام جواب داد _بَه سحر جان خوبی بابا بابا که اینطوری تحویلم گرفت از حالت تهاجمی در اومدم و جواب دادم _سلام بابا حال شما خوبه _آره خوبم بابا تو چطوری؟ _حقیقتش خوب نیستم _چرا مگه چی شده؟ _اوضاع سوسن اینجا اصلا خوب نیست! _مگه پیش مادرت نیست؟ _چرا پیشش هست ولی برادرهاش حمایت مالی ازش نکردن مامانم مجبور شده ازدواج کنه شوهر مامان ،سوسن رو دوست نداره دخترت به شدت چه از نظر مالی و چه از نظر روحی اینجا داره آسیب میبینه کشدار جواب داد _عه مادرت که خیلی اظهار خوشبختی میکرد از اینکه به حرفهام در مورد سوسن توجه نکرد از دستش دلخور شدم گفتم _بابا جان صدای من رو نشنیدی حرف از بدبختی و خوشبختی مامان نیست حرف دخترته، هم خونت کسی که وظیفه شرعی و عرفی در موردش داری _چرا شنیدم ولی آخه مامانت میگفت ما اینجا خوشبختیم و ... نگذاشتم ادامه بده _بابا چرا متوجه نیستی سوسن اینجا لباس نداره این مرتیکه شوهر مامان در مورد همه چی سوسن رو در مضیقه گذاشته، باباجان سوسن و شمیم و شیما هر سه دخترهای شما هستن متوجه اید؟ _چرا عصبانی میشی _به نظرتون نشم، شما در قبال ما سه تا خواهر هیچ احساس مسئولیتی نمیکنی _کی این حرف رو زده دیگه باید چیکارتون میکردم... کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) _بابا شما توی این چند سال حتی یک بار هم زنگ نزدی حال سوسن رو بپرسی یا یه پولی بفرستی بگی براش خرج کنن _سحر اینقدر به من سر کوفت نزن _ببین بابا من در مورد خودم هر چی که شد گفتم عیب نداره اما در مورد سوسن نمیتونم گذشت کنم _حالا میگی چیکار کنم؟ _پول بفرست میخوام برای سوسن لباس بخرم _یعنی هیچی نداره تنش کنه؟ _چرا داره یه عالمه هم داره ولی همشون لباس کهنه های دخترهای فامیله که یا دیگه دوستشون نداشتن و یا کهنه شدن دادن سوسن بپوشه عصبانی داد زد _پس اون مادرت اونجا چیکار میکرده؟ _کاری رو که شما با آذر میکردی و به ما محل نمیدادی _بی معرفت من بهتون سر نمیزدم، خرجی تون رو نمیدادم؟ _چرا خرجی میدادی ولی همیشه به چشم موجودات مزاحم به ما نگاه میکردی. راستی بابا یادته قبل از تصادف میخواستی با من چیکار کنی؟ فریاد زد _بسه سحر تمومش کن من دارم تلاش میکنم گذشته ام رو فراموش کنم تو داری همش میزنی _بهتون گفتم اگر در مورد خودم بود بازم سکوت میکردم و به روتون نمی اوردم اما در مورد سوسن کوتاه نمیام. پول بریزید برم براش لباس بخرم بعدم دارم میارمش ایران شما باید مثل شمیم و شیما سوسن رو هم تحویل بگیری مکثی کرد و گفت _من تو نگهداری این دو تا هم موندم چطوری میتونم سوسن رو هم نگه دارم اصلا ممکنه اینها با هم سازشون نشه _ببخشید بابا حالا شما دو روز امتحان کن اگر نتونستی بعدا مخالفت کن نفس عمیقی کشید _باشه، حالا ببین میتونی از علی پول بگیری برای سوسن خرید کنی من بعدا تو حساب کتاب هامون باهاش حساب میکنم... سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) _نه بابا نمیتونم، از یکی قرض کنید _سحر جان ندارم _راضی نشید که سوسن تا الان که زیر منت و نگاه های سنگین ِهوشنگ بوده از این به بعد زیر نگاه های علی باشه _علی بچه خوبیه _نه بابا نمیشه خواهش میکنم پول بفرستید نفس بلندی کشید _ببینم چیکار میتونم بکنم بعد از خداحافظی با بابام متوجه شدم سوسن و مامانم زل زدن بهم و داشتن حرفهای مارو گوش میدادن. مامانم بهم اعتراض کرد _چرا از وضعیت زندگی من برای بابات گفتی _ باور کن اصلاً قصد نداشتم بگم من شرایط مالی بابا رو می‌دونم، اولش نمیخواستم بگم پول بده ولی وقتی شرایط سوسن رو دیدم دیگه به هم ریختم. بذار بابا به خودش بیاد صدای زنگ گوشیم بلند شد. نگاه کردم به صفحه گوشی علی زنگ زده جواب دادم _جانم _خسته شدم از بس بیرون وایسادم بیا بریم _باشه الان با سوسن میایم رو کردم به سوسن _لباس که نمیخواد برداری ولی اگر وسیله دیگه ای داری که میخوای همراه خودت بیاری بردار بریم سرم گرم صحبت بامامانم شدم سوسن چند تیکه از وسایلش رو برداشت. رو کرد بهم _آبجی سحر من آماده ام ایستادم و با مامانم خداحافظی کردم. سوسن نزدیک مامان شد. دست انداختن گردن هم با گریه از هم خداحافظی کردن. اومدیم پایین پیش علی. لب خونی کردم _بریم فروشگاه لباس برای سوسن خرید کنیم بدون معطلی آهسته گفت بریم... .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
عزیزان در نظر داریم برای فردا مراسم جشن مولودی حضرت زهرا سلام الله رو در حسینه برگزار کنیم. هزینه ها بالاست و یکم دستون بسته میشه.‌ هر عزیزی که دوست داره برای حضرت زهرا سلام الله نذری بده تو این جشن ما رو یاری کنه، یا علی بگه و با هر مبلغی که در توانش هست کمک کنه. بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
5892107046739416
گروه جهادی شهدای دانش آموزی فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇 @shahid_abdoli لینک‌قرارگاه گروه جهادی https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافه‌تر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
عزیزان در نظر داریم برای فردا مراسم جشن مولودی حضرت زهرا سلام الله رو در حسینه برگزار کنیم. هزینه ه
عزیزان اجرتون با خانم فاطمه زهرا سلام الله تا فردا وقتی نیست میخوایم بریم برای جشن خرید ان شاالله پولهاتون همیشه در شادی و کارهای خیر خرج بشه واریز کنید میخواهیم بریم برای جشن میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها خرید❤️🌟
خیلی به پول نیاز داشتم وهیچ درآمدی نداشتم😭😞 شرایط کارکردن بیرون از خونه هم نداشتم تا اینکه سه ماه پیش اتفاقی با کانال کاردرمنزل آشنا شدم بهم یاد داد چطوری توی خونه خودم بدون بیرون رفتم ماهی ۳۰ میلیون پول دربیارم 💰💵☺️ لینکش براتون میزارم 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
‌ ‌پیام_ناشناس 👤 سلام ببخشید مزاحم شدم یه کانال قبلا گذاشته بودین کار در منزل با حقوق بالا بود ،خیلی هام هم به درآمد عالی رسونده بود. میشه یباردیگه بزارین گمش کردم 😞 🙏 بفرما عزیزم :😍👇 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 روایت خبرنگار صداوسیما از یلدای شهید رئیسی در آسایشگاه سربازان 🔹رضوانی: شهید رئیسی در سفر استانی به گلستان باوجود خستگی گفت «می‌خواهم یلدای امشب را در کنار سربازان در پادگان باشم». 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
هدایت شده از شبکه اینترنتی عصر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سیاستمداری که در طول مسیر نقشه راه خود را تعیین می‌کند.. ▶️ پخش اختصاصی مستند «رئیس» برای اولین بار به صورت از شبکه اینترنتی عصر 🎬 مستند «رئیس» به کارگردانی محسن کسایی؛ روایتی از پشت پرده سیاست‌های دوگانه اردوغان از شعار حمایت از فلسطین تا روابط پنهان با رژیم صهیونیستی است. 📌 لینک مستند «رئیس» | 🔰عصر تی‌وی| عصر دیگری در راه است ▫️ @asrtv_com
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔰 گنبد آهنین ناکام! 🔹 تصاویر کاملا مشخص از ناکامی گنبد آهنین و سرعت موشک‌های یمنی که دیشب به تل‌آویو رسیدند 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
من زینبم! یه که برعکس هم سن و سالام اصلا به ازدواج فکر نمیکردم. شاگرد ممتاز کلاس بودم و همه تلاشمو میکردم که دانشگاه قبول بشم. روستامون دبیرستان نداشت و من و دوتا از هم روستاییام ۴سال تمام با پسر همسایمون که ماشین داشت هرصبح میرفتیم دبیرستان شهر و ظهر برمی‌گشتیم. با پدرم توافق کرده بود محصولاتش که برداشت شد یک دهمش رو به ایشون بده بعنوان کرایه ماشین. هرسال طبق قرار عمل میکرد تا اینکه سال اخر محصول زمین پدرم بیش از اندازه پربرکت شد و یک دهمش اندازه پول یه ماشین میشد تا کرایه ماشین. پدرم زد زیر حرفش و اندازه هرسال به راننده سهم داد ولی اون با قرادادی که پدرم پاشو امضا کرده بود تونست کل مبلغ درخواستی رو بگیره. همین باعث شد برادرم ازش کینه به دل بگیره. یروز باعصبانیت رفت سراغش و یه ساعت بعد خبر اومد باهم درگیر شدن و برادرم یه چاقو به زده و اونم درجا تموم کرده. خونوادش سفت و سخت تقاضای داشتن تااینکه با پادرمیونی ریش سفیدای روستا شرط گذاشتن که من با پسر کوچیکشون ازدواج کنم تا رضایت بدن. روز عقد داماد به محض ورود به محضر با عصبانیت چادر سفیدو از سرم کشید و گفت ما عزاداریم چادر سیاه سرش کنید. بعد عقد با بهم نزدیک شد و در گوشم چیزی گفت که همونجا از حال رفتم بهم گفت که میخواد...😱😭👇 https://eitaa.com/joinchat/349241626C26d8f20839
باز هستی شاده - حامد جلیلی.mp3
7.2M
🎼 باز هستی شاده 🎤 حامد جلیلی 🌸 به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🏷 سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) علی یک تاکسی گرفت و ما رو برد به یک فروشگاه بزرگ سرم رو بردم کنار گوش سوسن _عزیزم دو دست لباس تو خونه ای انتخاب می‌کنی و دو دستم مجلسی کلاه و شال گردن و کاپشنم انتخاب کن ابرو داد بالا با خوشحالی کشدار گفت _وای باورم نمی‌شه می‌تونم این همه لباس بخرم لبخندی زدم _الان دیگه میتونی باور کنی با نگاهش یه دور فروشگاه رو خوب نگاه کرد. رو کرد به من _گفتی میتونم چهار دست لباس بخرم با لبخند ریز سرم رو تکون دادم _بله عزیزم دستهاش رو مشت کرد _آخ جوون چقدر لباس میتونم بخرم انقدر خوشحال و ذوق زده شد که ترسیدم خواهرم سکته کنه آهسته بهش گفتم _سوسن جان راحت باش، دیگه اون دوره ای که هوشنگ تو رو اذیت میکرد تموم شد. لبخند دندون نمایی زد _مرسی ابجی سحر سوسن بین لباسها میچرخید و انتخاب میکرد و پشیمون میشد و دوباره یه مدل دیگه انتخاب میکرد. من و علی هم سر فرصت همراهش میکردیم. هر از گاهی هم علی با اشاره ابرو میگفت کاریش نداشته باش بزار راحت باشه. سوسن نگاهش رو داد به من _آبجی تو بگو من چی بخرم آخه اینها همشون قشنگن من نمی دونم کدوم رو انتخاب کنم تو دلم گفتم خدا رو شکر که این حرف رو زد با دستم یه بلوز شلوار که بلوزش آستین بلندِ و یقه اش بسته است رو بهش نشون دادم _این خوبه میپسندی؟ لبخندی زد _آره آبجی همین خوبه بقیه لباسهاشم با هم انتخاب کردیم اومدیم هتل سوسن با مشمای لباسهاش رفت توی اتاقش.‌‌.. .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
هدایت شده از Satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرستید برا اونایی که میگن همه چی اوکی شده 🔹ساتاماد کانالی خاص برای افراد خاص! @satamad
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
اگه از دیدن کلیپ بالا لذت بردی بفرست تو همه گروه ها و کانال ها 👌 معدن این کلیپا اینجاست 😉👇 @satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ❤ مادری افتخار است | نماهنگ جدید "ریحانه" KHAMENEI.IR 👆 بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره ارزش معنوی «مادری» 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) چند دقیقه‌ای طول کشید با همون لباسی که من براش انتخاب کردم اومد بیرون _آبجی بهم میاد قدم برداشتم سمتش، نزدیکش شدم با دستم سر تا پاش رو نشان دادم _بَه بَه چقدر بهت میاد خانوم گل توی گلدون شدی سوسن رو کرد به علی _علی آقا بهم میاد علی بدون اینکه نگاهش کنه جواب داد _حتماً که بهتون میاد مبارکتون باشه سوسن یکم حالش گرفته شده رو کرد به من _انگار علی آقا هم مثل هوشنگ از من خوشش نمیاد ابرو دادم بالا _نه اصلاً این حرف رو نزن علی تو رو مثل خواهرش دوست داره _پس چرا الان نگام نکرد؟ _آخه تو نامحرمی سرش رو ریز تکون داد _یعنی چی نامحرمی؟ لبخندی زدم _صبر کن سر فرصت برات میگم که محرم و نامحرم چیه و باید به کی نگاه کنیم و به کی نگاه نکنیم و یا حتی با نامحرم چه جوری حرف بزنیم و یا جلوی نامحرم چه جوری راه بریم متحیر نگام کرد _یعنی چی این حرفها ، چقدر سخته حالا که من می‌خوام با شما زندگی کنم باید همین جوری باشم دستم رو کشیدم به موهاش و نوازشش کردم _نه عزیزم کسی تو رو برای انجام احکام شرعی مجبور نمیکنه اگر میخواستم مجبورت کنم برات شرط میگذاشتم که حتما باید حجابت رو رعایت کنی تا من تو رو ببرم پیش خودم _آهان، راست میگی، حالا اگر من بخوام علی اقا به من محل بزاره و تحویلم بگیره باید چیکار کنم خواستم بگم تو نباید برای رضایت علی کاری انجام بدی بلکه باید عمل تو برای رضای خدا باشه ولی یه حسی بهم گفت حالا زوده صبر کن یواش یواش، همین قدر که ما تونستیم با رفتارهای محبت آمیز، سوسن رو جذب خودمون کنیم که... .سلام عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
واسه پول یه شارژ دستم جلوی بقیه درازبود😞😭 از بی پولی کلافه شده بودم و بچه هام حسرت همه چی به دلشون بود😞 اما خدا خواست و یه روز اتفاقی با کانال کاردرمنزل یه خانوم آشنا شدم از اون کانال یادگرفتم ماهی 30 میلیون پول دربیارم توو خونه😍💰💵 لینکش براتون میزارم 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
. 📌 کار در منزل این مدت خیلی متقاضی کاردر منزل داشتیم که گفتن دنبال کاردرمنزل هستن قول دادم لینکش براتون بزارم 🪙 امروز لینکش براتون گذاشتم 👇👇👇😍😍😍 daramad halal حداقل درآمد ماهی ۲۵ میلیون