eitaa logo
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
8.7هزار دنبال‌کننده
39 عکس
18 ویدیو
0 فایل
فروش اشتراکی #کپی‌حرام لینک کانال تبلیغ https://eitaa.com/joinchat/2133066056C2ee169d2aa
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) الان فهمیدم چرا شکوه خانم رو تحویل نگرفتی _خواهش می‌کنم عزیزم میخواستم اول مطمئن شم بعد بهت بگم که بیخودی نگرانت نکنم که دیگه الان عرفان خودش گردن گرفته سوسن که از شدت ناراحتی گونه‌هاش قرمز شده کشدار پرسید _چرا من باورم نمی‌شه _چون خودت خیلی خوب و راستگو هستی باورت نمیشه کسی بهت کلک بزنه _به نظرت الان چی میشه؟ _الان هرچی خودت بخوای همون میشه راضی هستی با یه مردی که زن داره ازدواج کنی؟ دستشو آورد بالا تکون داد _نه نه اصلاً _پس دیگه بهش فکر نکن _چه جوری بهش فکر نکنم آخه بهش علاقه‌مند شدم الان چند روزه از ته دلم خوشحالم دیروز چقدر خرید کردیم از صبح منتظر امشبم _همه اینا رو می‌دونم عزیزم، ولی همه سعی خودت رو بکن که فراموش کنی چشماش حلقه اشک بست سرش رو تکون داد و بدون اینکه حرفی بزنه رفت تو اتاقش زیر لب گفتم _خدا لعنتت کنه پسر ببین چه جوری خواهرم رو به هم ریختی. دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشه یعنی الان چی میشه خب اگر علی عرفان رو بزنه عرفانم هم هیکلی اونم علی رو میزنه این وسط یه وقت بلایی سر هم نیارن اصلاً باور نمی‌کردم علی اینطوری عکس العمل نشون بده فکر کردم یه نه میگه کار تموم میشه ای کاش الان که میره در رستوران عرفان، تو رستورانش نباشه انقدر به فکر فرو رفتم که متوجه ساعت نشدم با شنیدن صدای ماشین علی به سرعت در هال رو باز کردم اومدم توی ایوان علی که از ماشین پیاده شد پا تند کردم سمتش _چی شد علی، عرفان رو دیدی باهاش صحبت کردی _آره بیا بریم تو خونه برات تعریف کنم با هم وارد خونه شدیم قلبم به شدت داره می‌زنه نگاهم رو دوختم به لب‌های علی _خب چی شد میشه بگی... عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) رفتم رستورانش تا من رو دید رنگ از روش پرید. ازش پرسیدم _تو زن داری؟ دستپاچه گفت _ علی آقا بشین برات توضیح بدم صدام رو بردم بالا _توضیح نه، یک کلام بگو زن داری؟ با استرس جواب داد _آخه اینجوری که بی‌مقدمه نمی‌شه یقه‌ش رو گرفتم گفتم _مرتیکه با من بازی نکن یک کلام زن داری یا نه ؟ جواب داد _آره منم با مشت خوابوندم تو صورتش دستش رو گذاشت رو صورتش تا اومد به خودش بیاد یه کشیده ام به اون طرف صورتش زدم یکی از کارگراش خودش رو انداخت جلو که خود شیرینی کنه یه داد زدم سرش گفتم _ یک قدم بیای جلوتر جنازت رو میندازم این وسط اونم ترسید رفت عقب سوار ماشینم شدم اومدم از حرفها ش خیلی خوشحال شدم ازش پرسیدم _اونم رو تو دست بلند کرد؟ _ جرات نداشت، دست بلند می‌کرد ببینه چیکارش می‌کردم دستم رو گذاشتم روی قلبم _وای علی چه تپش قلبی گرفتم و چقدر از کاری که کردی خوشحالم یه لحظه یاد شریکش افتادم _حالا جواد بفهمه تو عرفان رو زدی خیلی ناراحت میشه؟ _جهنم که ناراحت میشه یه کشیده ام خودش طلب داره _واقعا می‌خوای جواد رو بزنی؟ _بستگی به رفتار خودش داره خفه شه صداش در نیاد یا بخواد پرروگری کنه و طلبکار بشه با نگاهش اشاره کرد به اتاق سوسن _چطوره حالش خوبه؟ سرم رو انداختم بالا _نه طفلی خوب نیست تو که رفتی بغض کرد چشمش پرِ اشک شد رفت تو اتاقش _ یه سر بهش بزن باهاش صحبت کن نذار فکر و خیال کنه باشه ای گفتم و اومدم در اتاق سوسن رو زدم جوابی نشنیدم دوباره در زدم بازم جوابی نداد نگران در رو باز کردم رفتم تو ،نگاهم افتاد به هدفونی که در گوشش گذاشته و داره اشک میریزه... عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم🌷 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 #خدای‌_مهربان‌_من❤️ ✍نویسنده#لواسانی(حبیب الله) #قسمت
💚 💚💕 💚💕💚 💚💕💚💕 💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕 💚💕💚💕💚💕💚 💚💕💚💕💚💕💚💕💚 ❤️ ✍نویسنده(حبیب الله) آروم در اتاقش رو بستم به تختش نزدیک شدم اشاره کردم _بخوابم کنارت هم زمانی که چشم‌هاش رو بست که با اشاره چشم به من اجازه بده اشک‌هاش مثل بارون از گوشه چشمش فرو ریخت، کنارش دراز کشیدم یکی از هندزفری‌ها رو گذاشتم توی گوشم، خواننده داره میخونه آرام جان از عشقمان چیزی نمانده دوری تو جان مرا به لب رسانده! بی آشیان از غم تو ویرانم در این هوا بغضی پر از تکرارم… آرام جانم میرود از سینه جانم میبرد آتش و خاکستر شدم آخر نماندی! باران عذابم میدهد دریا عذابم میدهد! از ماه تنهاتر شدم آخر نماندی منم بغض گلوم رو گرفت ولی دارم همه تلاشم رو می‌کنم که گریه نکنم یه مرتبه سوسن هدفون را از گوش من و خودش برداشت دست انداخت گردنم و صدای هق‌هق گریه‌اش توی گوشم پیچید به احساسش جواب دادم و سفت در آغوش گرفتمش و با حوصله به گریه‌هاش گوش دادم بعد از چند لحظه در گوشم نجوا کرد _آبجی چرا اینجوری شد؟ آهسته جواب دادم _نمی‌دونم _حالا من چیکار کنم؟ _می‌تونی فراموشش کنی _نه الان موقع راهنمایی یا نصیحت کردنش نیست الان فقط باید به حرفش گوش کنم برای همین ساکت موندم سوسن ادامه داد _می‌خوام باهاش حرف بزنم _باشه هماهنگ میکنم باهاش حرف بزن _نمی‌پرسی چی می‌خوام بهش بگم؟ _چرا خیلی کنجکاوم منتها خواستم خودت بگی چی می‌خوای بهش بگی بغض گلوش بیشتر شد و با صدای گرفته گفت _نمی‌دونم _هرچی دوست داری بهش بگی بگو با هر زبونی با هر لحنی مراعاتش رو نکن چون اون مراعات احساس پاک تو رو کرد زیر لب گفت _نه نکرد خیلی نامرده، درست میگم؟ _بله عزیزم معلومه که درست میگی. اسمم زهره است... سوم راهنمایی بودم که پسر همسایمون، رضا، اومد خواستگاریم. تا اون موقع، حتی به ازدواج فکر هم نکرده بودم، اما وقتی فهمیدم رضا دوستم داره... یه دل که نه، صد دل عاشقش شدم! اما بابام... به خاطر یه کینه قدیمی با، بابای رضا گفت "نه!" رضا برام نامه نوشت: "من تو رو می‌خوام! اگه تو هم دوستم داری، صبر می‌کنیم تا بابات راضی بشه..." و من جواب دادم: "منم دوستت دارم..." اما یه روز، وقتی رفتم مدرسه که جواب کارنامه‌م رو بگیرم، برگشتم خونه چیزی دیدم بابام عصبانی در حالی که نامه های رضا در دستش هست منتظر منه، وقتی نگاهم به چهره عضبناک بابام افتاد خشکم زد که بابام... https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb این داستان برای سال ۱۳۵۶ هست اون موقع گوشی همراه که هیچ تو روستاها خط تلفن هم نبود. برای همین از نامه نگاری استفاده میکردند😍 عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇 @shahid_abdoli کپی حرام⛔️ جمعه ها و روزهای تعطیل داستان نداریم 💚💕💚💕💚💕💚💕💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎓 کاردانی و کارشناسی معتبر برای شاغلین ( بدون آزمون) ✨ در دانشگاه‌های مورد تأیید وزارت علوم 🚀 ✅ ثبت‌نام رسمی سازمان سنجش فرم مشاوره رایگان https://mat-pnu.ir/5 ایدی پشتیبانی🆔 @hamrahanfarda_admin برای پاسخ دهی بهتر به دلیل حجم زیاد پیام ها لطفا فرم ثبت نام را تکمیل کنید تا کارشناسان ما با شما تماس بگیرند
امروز عسل طبیعی عطا رو به مناسبت نیمه شعبان با ۲۵٪ تخفیف امتحان کنید! 🍯 چرا عسل ما؟ - مستقیم از کندوی زنبور به دست شما - بدون شکر افزوده - بسته‌بندی شکیل و ارسال رایگان(خرید بالای ۲ کیلو) - ضمانت بازگشت وجه در صورت عدم رضایت ⏳ فرصت محدود! فقط تا پایان روز جمعه! 👇 برای سفارش یا مشاوره، همین الان پیام بدید. @Amiir_javadifar 09375235499 عضو شوید👇 https://eitaa.com/ata_honey
پسته امسالت رو از باغدار بخر 👨‍🌾 اینجا میتونی پسته باکیفیت و تازه رو مستقیم و با قیمتی خیلی مناسب تر از بازار تهیه کنی 😍 ارسال با پست پیشتاز از استان به سراسر ایران ✅ لینک کانال (عضو شوید 👇🏻👇🏻 ) https://eitaa.com/joinchat/2551120077C213d29144f
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 📸به یادِ هشت شهید مدافع حرمی که ۲۲ بهمن‌ماه سال‌های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ در جبهه‌های مقاومت به شهادت رسیدند! 🌹شهید رضا فرزانه 🌹شهید عباس عبداللهی 🌹شهید مهدی ثامنی راد 🌹شهید علی سلطانمرادی 🌹شهید اصغر فلاح پیشه 🌹شهید محمدتقی ارغوانی 🌹شهید مصطفی تاش موسی 🥀یادمان باشد شهیدان زنده‌اند 🍃تا ابــــد ایستــاده و پاینــده‌اند 🥀یادمان باشد اگر کوبنــــده‌ایم 🍃با نفس‌های شهیدان زنــــده‌ایم 📿هدیه به روح مطهر شهدا صلوات 💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐 🦋🦋🦋
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خودکشی عروس تو حجله😱🔥 بخاطر عقاید خشک‌و مذهبی خانوادم مجبورم کردن سنتی ازدواج کنم😭 حتی اجازه ندادن درسمو تموم‌کنم و بزور منو به عقد پسری که پدرم انتخاب کرده بود در اوردن💔 وقتی وارد اتاق شدم تکه ای شیشه، تو دستم قایم کرده بودم که خودم و از این زندگی خلاص کنم😭 همینکه صدای پاشو شنیدم که بهم نزدیک میشد بیشتر شیشه رو روی رگ دستم فشار میدادم،لحظه اخر که کنارم وایستاد و اسمم و صدا زد، دنیا جلوم تیره و تر شده بود و کل دامن عروسم از خونم رنگین شده بود، بی حال روی تخت افتادم که چهره نگران کسی و دیدم که سالها بود حسرت دیدنش و می‌کشیدم اون‌ کسی نبود جز....😭❤️‍🩹💔👇 https://eitaa.com/joinchat/575602711Ce4547a2667 سرگذشت واقعی زندگی سعید و شقایق☝️🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی برفی روستای دارالشهدای خراسان‌شمالی واقعا این مردم در تاریخ نظیر ندارند. 😍🇮🇷 🗣 نَزدیکِ صُبح 🇮🇷 🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محلول جادویی ِ رفع موهای زائد که ترکونده😍 فقط کافیه ۵ الی ۶ بار ازش استفاده کنی تا موهای صورت و بدنت رو کامل ریشه کن کنه🤩 ❌قــوی تر و ارزان تـر از لـــیــزر ❌ ❞ مناسب آقایون و خانومها بدون محدویت سنی ❞ مناسب تمام بدن و صورت دارای ویتامین E ❞ دارای تائیدیه سازمان غذا و دارو ❞ پرداخت درب منزل و ارسال رایگان برای سفارش و مشاوره ، عدد 4 به 10003024 بفرست یا بیا تو سـایتش😍👇 ∞  http://mateitaland.ir/f ∞  🪒⚡️🪔❤️❌❤️