رمان زیبای نرگس (عیار سنج)
#پارت_359 #رمان_آنلاین_نرگس به قلم #زهرا_حبیباله امشب خیلی بهم خوش گذشت ... غافلگیر شدم یه فی
#پارت_360
#رمان_آنلاین_نرگس
به قلم #زهرا_حبیباله
اشتباه میکنی حرف منو گوش کن روزا که پیش خودته شبها بزار پیش مامانت باشه ... به خیال راحت تا صبح بخواب
نمی خوام ... شبا چند بار بلند میشم هوش و حواسم میره پیش بچم ... دیگه نمی زارم ببرش .
فکرم رفت پیش جهازم ... سرمو گرفتم بالا تو صورتش نگاه کردم
پس کی جهاز منو از خونه بابات میاری ؟
تنها که نمی تونم به محسن گفتم دو تا از دوستاشو هماهنگ کنه فردا جمعه میارم .
نهارشو خورد ... رفت سراغ عزیز ... دستشو گرفت
بابایی بیدار نمیشی ؟ چقدر میخوابی ؟ مامانت میگه خندیدی ... بیدارشو یه خنده ام برای بابایی کن خستگیم در بره ... خم شد بوسش کرد
خواهشانه گفتم
ناااا صر تو رو خداااا بیا ببریمش ختنش کنیم
برگشت چپ چپ بهم نگاه کرد
چشمتو چپ نکن واقعا چپ میشنا
چرا اینقدر یه حرفی رو تکرار میکنی ؟
برات مهم نیست بچت بزرگ شه درد بکشه
خب بکشه مرد باید درد بکشه
یعنی الان تو که مردی روزی یه میخ تو تن خودت فرو میکنی که دردت بیاد
چرا چرت میگی نرگس یه بار بهت گفتم نه یعنی نه ... بد پیلگی نکن ... چیزی لازم نداری شب دارم میام بگیرم
نه همه چی داریم
خدا حافظی کرد رفت
صدای نق و نوق عزیز بلند شد ... رفتم بغلش کردم ... خوشگل مامان چی شده ... غصه نخور خودم میبرمت ... جیگریه مامان
رفتم تو فکر ... دنبال یه راهی میگشتم که خودم ببرمش ... جرقه ای به ذهنم زد ... نگاه به ساعت کردم پنج بعد ازظهره ... الاناست که علی اصغر بیاد ... تا صدای در حیاط اومد ... رفتم تو حیاط
سلام دادش یه دقیقه میای خونه ما کارت دارم
کی خونتونه
تنهام عزیزم خوابیده
بشین کنار بخاری گرم شی ... تا یه چایی برات بریزم
چایی ریختم گذاشتم جلوش
چیکار داری نرگس ؟
ببین داداش یه سوال ازت دارم ...
جانم بپرس
اگر یکی بخواد یه بچه ای رو اذیت بکنه تو بتونی جلوشو بگیری ، چیکار میکنی ؟
تمام تلاشمو میکنم که جلوشونو بگیرم
نیگاه کن من میگم عزیز رو الان که کو چولویه دردش کمتر ... بعدم یادش نمی مونه ختنش کنیم ... پدر شوهرم میگه نه صبر کنیم دوسالش بشه جشن بگیریم ...ناصر هم به حرف باباش گوش میکنه
سرشو تکون داد
الان میگی چی ؟ من باید ختنش کنم ؟
پکی زدم زیر خنده ... نه نمیگم تو ختنش کنی ... میخوام بهم کمک کنی ببرمش خانه بهداشت ختنش کنم
ول کن نرگس اینقدر سرخود بازی از خودت درنیار
علی اصغر تو داییشی بی رحم نباش
نرگس من هنوز به خاطر کارهای خودم از طرف بابا دعوا نشدم هرچی بابا منو دعوا کرده به خاطر حمایت از کارهای تو بوده
الهی فدات بشم برات جبران میکنم ... چشمامو ریز کردم ملتمسانه گفتم ... تورو خدااااا
باید چیکار کنم ؟
فردا صبح برو خانه بهداشت ببین چه جوریه ... کِیا ختنه میکنن ... باید قبلش وقت بگیریم ... یه نه هر وقت بریم انجام میدن ؟ ... همه رو بپرس بهم بگو
باشه میرم ... اگه دیگه کار نداری من برم پایگاه بسیج جلسه داریم
نه برادر انقلابی عزیزم کاری ندارم ...
#کپیازرمانممنوع❌⛔️
#سلام_توجه_توجه 📣
💠دوستان عزیز اگر میخواید بقیه.ی رمان #نرگس رو یک جا بخونید، با پرداخت هزینه حق اشتراک که #40هزارتومانهستمیتونید
۶۱٠۴۳۳۷۴۹۶۶۳۷٠۴٠
بانک ملت لواسانی
عزیزان بعد از واریز، فیش پرداخت رو به پی وی ایشون ارسال کنید👇👇 تا کل رمان در اختیار شما قرار بگیرد🌹
@Mahdis1234
عزیزان ایشون👆 ادمین تبلیغ کانال هستند و هیچ گونه اختیاری در روند رمان کانال ندارند به هر دلیلی به غیر از خرید رمان حق الناسِ