eitaa logo
نــٰارویـْن
27.5هزار دنبال‌کننده
367 عکس
247 ویدیو
0 فایل
تبلیغاتمون🤍🥹🪴 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
●- - - - - - -<🔗🤍>- - - - - - -● جوری حرف می‌زد انگار منوی بزرگ مقابلم گذاشتند و گفتند نوع خوابت را انتخاب کن، من هم گفتم خواب یک مشت حیوان را ببینم. - اون سیاوش سیاوش گفتنت چی بود تو خواب؟ یعنی از اول خواب دیدن من این‌جا بود؟ خب یکی نیست بگوید مرد، می‌مردی کمی زودتر مرا بیدار کنی تا کمتر با حیوانات سر و کله بزنم. - می‌خواستم کمکم کنی، اولش فکر می‌کردم اونا آدمای تو هستن و می‌خوان به من... شرم و حیا مانع از این می‌شد تا بیشتر از این مبحث را باز کنم. گویا خودش متوجه‌ی فکرم شد که حرفی نزد و از جا بلند شد. - نیاز نیست این‌قدر نگران باشی، وقتی گزینه‌ی دوم رو انتخاب کردی دیگه مریض نیستم که اذیتت کنم! قبل از این‌که از اتاق خارج شود، سریع و تند گفتم: - ولی مهرانم وقتی اومد که من اون گزینه رو انتخاب کرده بودم، حتی بی‌اجازه‌ی تو بود. ●- - - - - - -<🔗🤍> کپی؟راضی‌نیستم.