●- - - - - - -<🔗🤍>- - - - - - -●
#ناروین
#پارتِسیصدوپنجاهوشش
سرم را به نشانهی نه تکان دادم و با خنده گفتم:
- ندیدم اما خب میترسم ازش، به نظرم پدیدهای که میتونه زمین رو تکون بده و خونههای بزرگ رو خراب کنه واقعاً ترسناکه!
زلزله شباهت زیادی با بعضی از آدمها داشت، بعضی از انسانها باعث خراب شدن خانوادههایی میشوند که سالیان سال است محکم و استوار بوده و این دقیقاً خود زلزله است.
- پس از امروز باید از زلزله هم بترسم.
خندهای کردم و از روی تاب بلند شدم موهایم را زیر شال فرستادم و با لحنی خسته گفتم:
- خوابم گرفته، توی تاب بریم داخل؟
ساناز با تکان دادن سرش موافقتش را اعلام کرد و به دنبالم راه افتاد. امیدوارم این خانه همیشه اينقدر در سکوت و آرامش باشد.
جوری که سیاوش میگفت هزار خدمتکار دارد، من توقع یک قصر شلوغ را داشتم که هر لحظه تعداد زیادی از آدمها در آن رفت و آمد میکنند و کارهای روزمرهاش را انجام میدهند.
●- - - - - - -<🔗🤍>
کپی؟راضینیستم.