eitaa logo
نــٰارویـْن
27.5هزار دنبال‌کننده
369 عکس
254 ویدیو
0 فایل
تبلیغاتمون🤍🥹🪴 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
●- - - - - - -<🔗🤍>- - - - - - -● لبخنده‌اش را با تلخندی جایگزین کرد و گفت: - فکر کردی با چه بهونه‌ای تو خونه‌ی سیاوشم؟ سیاوش بی‌دلیل آدمی رو تو خونش نگه نمی‌داره. این حرکت سیاوش واقعاً خیلی نامردی بود! این‌که می‌دانست ساناز چقدر به او علاقه دارد و باز هم نادیده‌اش می‌گرفت. این‌که می‌فهمید ساناز بهانه می‌خواهد برای دیدن او اما او را خدمتکار خود می‌کرد. سیاوش در بازی عشق بازنده بود و در نامردی رو دست نداشت! دقیقاً به همان اندازه که افراسیاب در بازی معرفت بازنده شد و در نامردی رو دست نداشت. - ببخشید برام سؤال شده بود پرسیدم، قصد نداشتم ناراحتت کنم، بیا بریم استراحت کن. سرش را به نشانه‌ی نه تکان داد و گفت: - ناراحت نشدم من به این ناز کردن‌های سیاوش عادت کردم، البته این‌جا چند تا خدمتکار دیگه هم داره که فقط روزهای زوج میان. تو برو اتاق من این‌جاست. به جای که اشاره کرده بود نگاه کردم و با دیدن اتاقی که درب آن باز بود و می‌شد از این‌جا درونش را دید گفتم: - خیلی خب پس من برم، مراقب خودت باش. ●- - - - - - -<🔗🤍> کپی؟راضی‌نیستم.