●- - - - - - -<🔗🤍>- - - - - - -●
#ناروین
#پارتِسیصدوپنجاهوپنج
لبخندی زدم و با اشاره به حرکت آرام تاب گفتم:
- یکم؟ اگه خیلی میترسیدی دیگه چی میشد؟
پشت چشمی نازک کرد و با ناز گفت:
- تو از چیزی نمیترسی؟
دست ساناز را رها کردم و شالم را روی موهایم مرتب کردم.
- ترس مثل تو منظورته؟
سرش را به نشانهی مثبت تکان داد و منتظر به من نگاه کرد تا جوابم را بشنود. واقعاً تا به امروز هیچ وقت پدیدهی ترسناک ندیده بودم.
ارتفاع برای او ترسناک بود و برای من اتفاقاً دلپذیر بود چون هرچه به سمت بالا حرکت میکردم بیشتر جریان هوا را احساس میکردم اما تنها چیزی که در نظرم ترسناک میآمد زلزله بود.
- از چیزی نمیترسم اما خب به نظرم زلزله خیلی ترسناکه.
موهای روی صورتش را به پشت گوشش هدایت کرد و گفت:
- تا حالا زلزله دیدی؟
●- - - - - - -<🔗🤍>
کپی؟راضینیستم.