eitaa logo
نــٰارویـْن
28.2هزار دنبال‌کننده
182 عکس
76 ویدیو
0 فایل
تبلیغاتمون🤍🥹🪴 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
●- - - - - - -<🔗🤍>- - - - - - -● چرا حرکاتش این‌قدر عجیب بود؟ تا چند لحظه‌ی قبل قصد کشتن مرا داشت و اکنون فاز کلاس درس برداشت و مشغول گفتن قانون و نصیحت شد؟ ذهنم طاقت نیاورد و به جای این‌که تأییدم را نسبت به حرف او نشان دهم گفتم: - واسه چی یهویی منو بخشیدی و به جای این‌که منو بکشی به فکر آموزش دادن افتادی؟‌ تأسف‌بار به من نگاه کرد و با کف دست به پیشانی‌اش کوبید و گفت: - چیه دلت می‌خواد حتماً یه بلایی سرت بیارم؟ اگر می‌خوای که من حرفی ندارم. تند سرم را به چپ و راست تکان دادم و گفتم: - نه اصلا فقط برام سؤال شده بود همین. کلافه نگاهم کرد و با لحنی که پیدا بود سعی دارد عصبانیتش را کنترل کند گفت: - اگر سؤالات تموم شد به ادامه‌ی حرف برسیم. "بله‌ای" زمزمه کردم و بعد از آن چندین قانون دیگر در کنار یکدیگر قطار کرد و مقابل چشمانم چید. ●- - - - - - -<🔗🤍> کپی؟راضی‌نیستم.