eitaa logo
حجت‌ الاسلام‌والمسلمین حاج‌شیخ ‌احمد ناصری «حفظه‌الله»
2.1هزار دنبال‌کننده
978 عکس
231 ویدیو
1 فایل
﷽ مجموعه ای از سخنرانی های مذهبی؛ اخلاقی؛ اعتقادی حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمدناصری(حفظه ‌‌‌الله) #کانال_رسمی کانال توسط ادمین اداره می‌شود. پيشنهادات و انتقادات: @Pishnahad_enteghad1
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 صحبت ما راجع به حدیثی بود که عنوان بصری از محضر امام صادق «صلوات‌الله‌علیه»، نقل کرده بود. حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌خواهند تَنَبُّهِی به عنوان بدهند. 🔹 یک پیرمرد 94 ساله‌ای که دیگر وقت اینکه بخواهد معطل شود را ندارد، باید حقیقت را بفهمد، وقت تنگ است. ✳️ البته اگر دقت کنیم برای همه‌یمان وقت تنگ است. 🔹 در زمان حضرت نوح «علیه‌السلام» ، حضرت نوح «علیه‌السلام» داشتند اصحابشان را موعظه می‌کردند. فرمودند که در آخرالزمان، زمانی بیاید که عمر امت آخرین پیامبر «صلوات‌الله‌علیه»، ۸۰_۷۰ سال می‌شود. 🔹 یکی از اصحاب حضرت نوح «علیه‌السلام» گفت: «ای کاش ما در آن زمان بودیم که این ۸۰_۷۰ سال را در سُجده‌ی حق می‌گذراندیم. ✳️ یعنی می‌گذرد، زمان زود می‌گذرد. آدم یکدفعه می‌بیند که جوان شد، میانسال شد، پیرمرد شد. 🔹 پس اگر ما بتوانیم این بندگی را، این حقیقت را، حقیقت عبادت را بدست بیاوریم و بفهمیم، آن عبودیّت را بدست آورده‌ایم. حضرت صادق «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: عنوان برو ببین حقیقت عبودیّت چیست. 🔹 خودِ حضرت صادق «صلوات‌الله‌علیه» به عنوان یاد می‌دهند که از خود امام «صلوات‌الله‌علیه» سؤال کند. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 یک عبد داریم، یک عبادت داریم و یک عبودیّت داریم. - عبد؛ یک مخلوق ذی شعوری بداند مالکی دارد که باید تابع آن مالکش باشد، به این عبد می‌گویند. - عبادت؛ نشان دادن این مملوکیّت؛ من کاری انجام بدهم که نشان دهد مملوک این خالق هستم، مملوک این آقا هستم. - عبودیّت؛ بندگی حقّ و خاکساری خالصانه را عبودیّت می‌گویند. یعنی نتیجه‌ی این‌ها را عبودیّت می‌گویند. 🔹 حالا حضرت صادق «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: عنوان، برو حقیقتِ عبودیّت را بفهم. ✳️ این عبادت، لقلقه‌ی زبان نباشد؛ اگر نماز می‌خوانی با دیگری جنگ افکار پیدا نکنی و تمام توجّهت به حضرت حقّ باشد و ببین در مقابل چه کسی ایستاده‌ای. ✳️ چه‌کار می‌خواهی بکنی؟ می‌خواهی عبادتی بکنی که نتیجه‌اش عبودیّت است، بندگی و اظهار بندگی است. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حالا عنوان می‌گويد: من خدمت امام «صلوات‌الله‌علیه» که رسیدم، حضرت «صلوات‌الله‌علیه» به من گفتند که برو ببین حقیقتِ عبودیّت چیست. 🔹 عرض کردم: «قُلْتُ: یا شَرِیفُ! فَقَالَ: قُلْ: یا أبَا عَبْدِاللَه!» عنوان معرفتی به امام «صلوات‌الله‌علیه» داشت، معرفتش خوب بود. یعنی وقتی می‌خواهد امام «صلوات‌الله‌علیه» را صدا بزند خیلی محترمانه صدا می‌زند. عنوان عرض می‌کند که یا شَرِیفُ. 🔹 شریف مقام بالاییست که برای سادات بنی‌هاشم بیان می‌کردند. وقتی سادات بنی‌هاشم جایی می‌رفتند، بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب «صلوات‌الله‌علیه» می‌گفتند شُرفا آمدند. به فرزندان امام حسین «صلوات‌الله‌علیه» بنی شُرفا می‌گفتند. حالا عنوان هم می‌گوید. 🔹 بعضی کلمات در عربی شاید با یک کلمه‌ی فارسی ترجمه نشود و سه یا چهار تا کلمه‌ی فارسی را باید بیان کرد. مثل حسین «صلوات‌الله‌علیه» شریف هست که مثلاً به معنای بزرگوار، والا‌مقام، آقا، سید، حاکم که این چند تا معنا را برای شریف بیان کردند. 🔹 حالا اینجا برای امام «صلوات‌الله‌علیه» شریف می‌گوید. اما برای بزرگان دینمان هم داریم؛ سید شریف‌رضی، سید‌شریف مرتضی. 🔹 حالا عنوان به امام «صلوات‌الله‌علیه» می‌گوید، می‌خواهد مقام امام «صلوات‌الله‌علیه» را به زبان خودش بیان کند که حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: عنوان به من نگو شریف، کنیه‌ام را بگو...بگو ابا‌عبد‌الله. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حالا عنوان می‌گوید: «قُلْتُ: یا أبَا عَبْدِاللَه! مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیةِ؟!؛» چرا؟ چون امام «صلوات‌الله‌علیه» در فقره‌ی قبل، به عنوان گفتند:«فَاطْلُبْ أوَّلاً فِی نَـفْسِک حَقِیـقَةَ الْعُبُودِیـَّةِ» اول برو بین حقیقت عبودیت چیست. یعنی سؤال را به عنوان بیان کردند. ✳️ سؤال را خود حضرت «صلوات‌الله‌علیه» بیان کردند که تو باید دنبال چه چیزی باشی. 🔹 حالا عنوان از حضرت «صلوات‌الله‌علیه» سؤال می‌کند: «مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیةِ؟» حقیقت عبودیت چیست؟ می‌خواهم بنده باشم می‌خواهم این حقیقت عبودیت را بفهمم؛ این چیست؟ 🔹 حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرماید: قال (امام صادق «صلوات‌الله‌علیه») : ثَلاَثَةُ أشْیاء، حقیقت عبودیت سه چیز است: خَوَّلَ که در این جمله آمده به معنای عطیه‌ای که خدا می‌دهد، عنایتی که خدا می‌کند. (خیلی عظیم است.) ✳️ حالا اگر خدا چیزی به این بنده داد این را مالکیتی برای خودش نداند. حالا در دست او امانتی است. بپذیرد و باور کند و آن را ملک طلقِ خودش نداند. 🔹 اگر چه از لحاظ ظاهری همینطور هست، اما حضرت «صلوات‌الله‌علیه» معنای واقعی آن را می‌گویند، می‌گویند تعلّق خاطر به آن نداشته باشد، بنده‌ی آن نباشد. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 نقل می‌کنند که در مدرسه‌ی حجّت دو تا طلبه با هم، هم حجره بودند. یکی از آن‌ها مریض می‌شود و حالش بد می‌شود و تَبَش بالا می‌رود. 🔹 آن رفیق هم حجره‌ای‌ کارهایش را انجام می‌داد، به اوخدمت می‌کرد، او را دکتر می‌برد، داروهایش را به او می‌داد و مریض‌داری می‌کرد، چون پدر و مادرش در روستا بودند و دور بودند. تا اینکه حالش بد شد و رو به قبله‌اش کردند. 🔹 هم حجره‌ای آمد و شهادتین را به او گفت. گفت شهادتین را بگو... بگو «اشهد‌أن‌لااله‌الا الله.» صورتش را آن طرف کرد. بلند شد و رفت نشست آن طرفش و گفت: بگو «اشهدان‌محمدرسول‌الله.» دو مرتبه صورتش را برگرداند. باز رفت نشست آن طرفِ هم حجره‌ای‌اش، می‌خواست نجاتش بدهد، می‌خواست کمکش کند، رفیق بودند با هم، هم نمک بودند، هم اتاق بودند، هم عبادت بودند، هم سفر بودند. 🔹 دو مرتبه بلند شد و رفت نشست آن طرف و بهش گفت شهادتین را بگو و اسمش را صدا زد. دو مرتبه رویش را آن طرف کرد... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 مأیوس شد، تا زمان گذشت و یکی دو روز بعد این طلبه‌ای که در حال احتضار بود، خوب شد و بعد یک هفته سالم شد و بلند شد. 🔹 چند هفته‌ای که گذشت رفیقش که از این مراقبت می‌کرد گفت فلانی ما تا حالا با هم، هم حجره‌ای بودیم و حالا من می‌خواهم بروم حجره‌ی دیگری و دیگر برایم کافی است. گفت: بله تو هم خسته شدی و می‌خواهی تنها باشی، برو. 🔹 دید نه، رفت با یکی دیگر هم حجره شد. یک روز او را گرفت و نگهش داشت و گفت به من بگو چرا از من جدا شدی؟ عیبی از من دیدی؟ گفت نه، خسته شده بودم. گفت نه، عیبی از من دیدی که جدا شدی؟ 🔹 گفت واقعیتش این است که وقتی مریض بودی شهادتین را برایت می‌گفتم و تو نگفتی. من نمی‌توانم با تو هم حجره باشم. گفت حقیقتش این است که مادرم قالیچه‌ای بافته بود همین قالیچه‌ای که می‌دیدی و این را خیلی دوست داشتم و همیشه هم که می‌دیدی به آن توجّه داشتم. 🔹 وقتی تو می‌گفتی شهادتین را بگو می‌دیدم شیطان یک آتش روشن کرده است و این قالیچه را دستش گرفته و می‌گوید اگر شهادتین را بگویی این قالیچه را آتش می‌زنم. من صورتم را آن طرف می‌کردم که نبینم. وقتی که خوب شدم رفتم آن قالیچه را فروختم و پولش را صدقه دادم که مِهر این از دلم بیرون برود. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 ائمّه «صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین» نمی‌گویند نداشته باشید؛ می‌گویند به آن وابسته نباشید، گیرش نباشید. 🔹 حالا حضرت صادق «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «أنْ لاَ یرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَه مِلْکا،» اینطوری نباشد که خودش را بنده‌ی این بداند. خدا این را به او سپرده، مالکیّتی برایش قائل باشد اما وابسته‌ی به آن نباشد، دلبسته‌ی به آن نباشد. 🔹 بعد حضرت «صلوات‌الله‌علیه» علتش را بیان می‌کنند که چرا اینطور نباشد؟ «أنْ لاَ یرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَه مِلْکا،» 🔹 چرا این وابستگی نباشد؟ پس انسان چه موقع به این حقیقت عبودیّت و بندگی می‌رسد؟ وقتی این وابستگی به این ملکیّت و مالیّت نباشد. آدم بنده‌ی مالش نباشد. به این می‌گویند عَبد حالا به بالاترین مقام رسید. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حضرت امیر «صلوات‌الله‌علیه» در مناجاتشان می‌فرمایند: «إِلٰهِى كَفىٰ بِى عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً»، خدایا بالاترین عزّت و بالاترین مقام برای من این است که برای تو بنده باشم. خودِ ما روزها بارها می‌گوییم: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» ✳️ پس این حقیقت بندگی می‌شود و این هست که ما خومان را عَبد بدانیم یعنی این منیّت را در خومان از بین ببریم. ✳️ تا انسان این منیّت را دارد عبد نمی‌شود. باید این منیّت از بین برود تا انسان به این مقام بندگی برسد و وقتی به این مقام بندگی رسید نمازهایش نماز می‌شود، عبادت‌هایش عبادت می‌شود و دیگر می‌تواند بندگی کند. 🔹 یک روز یکی که چشمش باز بود -می‌گویند ابراهیم یا دیگری- داشت از بازار برده فروش‌ها عبور می‌کرد، دید بنده‌ای را می‌خواهند بفروشند اما انگار قیافه‌اش خیلی دلنشین است. خوشش آمد. 🔹 رفت و گفت: که اسمت چیست؟ گفت: هر چه بگویی. هر چی بخوانی گفت: چه‌کار می‌کنی؟ گفت: هر کاری بگویی. گفت: خوراک چی دوست داری؟ گفت: هر چه به‌ من بدهی بخورم. گفت: خوابت چه طوریه؟ گفت: هر جایی بگویی می‌خوابم. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 گفت: این چه طرز جواب دادن هست؛ درست جواب بده؟ من دارم از تو سؤال می‌کنم. آن بنده گفت عَبد را با خواست چه‌کار؟ من بنده‌ام. هر اسمی صدایم بزنی جوابت را می‌دهم هر کاری بگویی می‌کنم. ✳️ به این عَبد می‌گویند. 🔹 ما باید در عبادت‌هایمان به درگاه حضرت‌حق (اعظم شأنه) اینگونه باشیم و این بندگی را داشته باشیم. یعنی اگر ما بتوانیم بگوییم: «إِنِّي عَبْدُ الله»، من بنده‌ی خدا هستم، این بالاترین مقامی است که می‌شود به درگاه حضرت حق پیدا کرد و انسان به این مقام بندگی برسد. ✳️ حالا حضرت «صلوات‌الله‌علیه» این حقیقت عبودیّت را برای عنوان شرح دادند که اولی‌اش این است که وابسته‌ی به مالت نباشی، بنده‌ی مالت نباشی، بنده‌ی خدا باشی، بندگی خدا را بکنی، عبادت خدا را بکن تا خدائی بشوی. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 اینکه می‌گویند: «العُبودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُها الرُّبوبيّةُ» عبادت، عبودیّت و بندگی، نهایتش آقایی و بزرگی است یعنی خدا عنایت خاص می‌کند و انسان را به آن مقامات بالا می‌رساند. ✳️ افتادگی کن، خدا آدم را بالا می‌برد، عزیز می‌دارد. حالا اگر کسی را خدا بالا ببرد و عزیز بدارد دیگر کسی نمی‌تواند زمینش بزند. ✳️ خدا می‌خواهد، قدرت دارد سلطان است، خالق است، همه‌ی مخلوقات در اختیارش هستند در یَدش هستند. به اراده‌اش عالم ایجاد شد. گفت «كُنْ فَيَكُونُ»، باش، شد. 🔹 هفت طبقه آسمان و زمین که یکی‌ از آن عرش است که در گوشه‌ی کُرسی جا می‌شود. عرش با آن عظمتش. در یک گوشه‌ی کرسی. 🔹 خداوند تبارک و تعالی خطاب کرد: كُنْ..باش..بشو..؛ شد. ✳️ رفاقت با این خدا موجب نجات انسان می‌شود. ✳️ انسان بنده‌ی این خدا باشد، نه خدائی که خودش با ذهنش می‌سازد. خدا إن شاءالله توفیق بندگی به جمع ما عنایت کند. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 صحبت ما راجع به حدیث عنوان بصری بود که پیرمردی حدوداً ۹۴ ساله در این سن دست از معرفت بَر نداشت و به‌ دنبال معرفت بود. 🔹 در درس مالک(ابن انس) می‌رفت، وقتی می‌بیند دیگر می‌تواند از امام‌جعفرصادق «صلوات‌الله‌علیه» استفاد کند می‌آید خدمت حضرت «صلوات‌الله‌علیه» و عرض می‌کند که من تا حالا آنجا می‌رفتم، الان می‌خواهم محضر شما بیایم. 🔹 حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اگر می‌خواهی بر دانسته‌هایت اضافه شود، همانجا برو و از مالک استفاده کن. حضرت «صلوات‌الله‌علیه» او را نمی‌پذیرند. ✳️ در ظاهر حضرت «صلوات‌الله‌علیه» او را نمی‌پذیرند اما طعم محبت را به او می‌چشانند. 🔹 عنوان می‌گوید با خودم گفتم که حضرت «صلوات‌الله‌علیه» در من خیری ندیدند که من را رد کردند، اگر در من خیری دیده بودند ردم نمی‌کردند . ✳️ این اولین نکته‌ای است که استفاده کردیم؛ که انسان نمی‌تواند همه‌اش به خودش حُسن ظن داشته باشد؛ باید یک سوء ظنّی هم به خودش داشته باشد. یعنی این باعث هدایتش می‌شود و یک توجّهی را به انسان می‌دهد. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 از اینجا که حضرت «صلوات‌الله‌علیه» عنوان را رد کردند، در او یقظه‌ای ایجاد شد،‌ تنبّهی برایش ایجاد شد. 🔹 خب می‌گوید آمدم، مغموم بودم، ناراحت بودم و از خانه بیرون نمی‌رفتم، جز برای نماز که مسجدالرسول «صلوات‌الله‌علیه» می‌رفتم. 🔹 مدتی گذشت، غم و اندوهم بیشتر شد. یک روز رفتم نمازم را خواندم و بعد از نماز، دو رکعت نماز توسل به حضرت‌رسول «صلوات‌الله‌علیه» خواندم و از حضرت‌رسول «صلوات‌الله‌علیه» خواستم که از خدا بخواهند و از خدا خواستم که قلب امام‌صادق «صلوات‌الله‌علیه» به من مهربان شود. 🔹 وقتی رفتم دَرب خانه‌ی حضرت‌صادق «صلوات‌الله‌علیه»، خادم قبول نکرد و نشستم دَمِ دَرب تا حضرت «صلوات‌الله‌علیه» اذن دخول دادند. فرمودند: چه می‌خواهی عنوان؟ گفتم: آقا علم می‌خواهم. معرفت می‌خواهم. ✳️ حضرت «صلوات‌الله‌علیه» فرمودند: آن علم یک نوری هست. یقْذِفُهُ الله‏ُ فِی قَلْبِ مَنْ یشآءُ؛ یک نوری هست که هر کسی را خدا بخواهد در قلب او قرار می‌دهد، باید از خدا خواست. از خدا بخواه آن علم را به تو بدهد. اما اگر آن علم و معرفت را می‌خواهی برو دنبال حقیقت عبودیت... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 صحبت ما در رابطه با حقیقت عبودیت، چند جلسه این بود، اصلاً این حقیقت عبودیت چیست؟ چطور می‌شود به این حقیقت عبودیت رسید؟ چطور می‌شود انسان بنده‌ی خدا شود؟ چطور می‌شود انسان به مقامی برسد که هر چه خدا بگوید انجام بده، چشم بگوید؟ و تازه خوشحال شود و اگر بگوید انجام نده، بگوید انجام نمی دهم؟ نهی کرده، ما هم رد کنیم؟ ✳️ اگر به این مقام رسیدیم یعنی چشم‌هایمان پاک است، زبانمان پاک است، دستمان پاک است که مطیع امر الهی باشیم، برایمان مُطاع باشد، بپذیریم، تبعیت کنیم و این شروع حقیقت عبودیت است که حاصل عبادت و بندگی است و این بندگی می‌شود. 🔹 حالا عنوان می‌گوید آقا من چطوری به این حقیقت عبودیت برسم؟‌ من می‌خواهم بنده باشم. از امامش می‌پرسد، من چطوری معرفت پیدا کنم، چطوری به این حقیقت عبودیت برسم. 🔹 حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند اگر می‌خواهی به کُنهِ این مطلب برسی، اگر می‌خواهی‌ به حقیقت عبودیت برسی اولی‌اش این است که.... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 «أنْ لاَ یرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَه مِلْکا»،‌ چیزهایی را که داری مال خودت ندان، که بخواهی فکر کنی این‌ها دیگر از تو جدا نمی‌شود. ✳️ آن را یک عطیه‌ی الهی بدان، آن را لطف خدا بدان که اگر به تو داد شکرش را بکن یعنی آن را چیزی ندان که تا آخر با تو هست. 🔹 چون هم قابل نقل و انتقال هست و اگر انسان از دنیا برود به ورثه منتقل می‌شود و هم قابل فروش هست پس چیزی نیست که ثابت باشد. 🔹 اگر انسان بخواهد حقیقتاً ببیند، آن مُلک، حقیقی است که از طرف خدای تبارک و تعالی عنایت می‌شود. 🔹 این مطلب را هم گفتیم که حالا بنده، به جایی می‌رسد که اگر خدا عنایتی، عطیه‌ای به او کرد از خودش نداند، یعنی دلبسته به آن نباشد، اینکه از خودش نداند و الّا مالک است. 🔹 انسان خانه‌اش را دوست دارد.... روز قبل آخرین جلسه ای که با هم صحبت کردیم یک مؤمنی آمده بود گفت بالاخره خانه‌اش هست انسان دوستش دارد، اگر برای آن مشکلی پیدا شود و کسی مدعی شود ناراحت می‌شود، اگر خانه‌ی خوبی گیرش بیاید خوشحال می‌شود. ✳️ این طبیعی است اما این مانع بندگی‌اش نباشد، این مانع عبودیتش نباشد، این مثل آن نباشد که اگر در شهادتین آمدند به انسان بگویند شهادتین را بگو آن موقع شیطان بیاید و بگوید اگر شهادتین را گفتی خانه‌ات ‌را خراب می‌کنم و انسان بترسد یا فرش تو را آتش می‌زنم و انسان بترسد. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 یا مثل آن شاگرد آیت‌الله‌قاضی (رحمت‌الله‌علیه) که خدمت ایشان رفت و گفت آقا من ۷، ۸، ۱۰ سال هست که خدمت شما هستم پس مانعم ‌چیست؟ ده پانزده سال هست که محضر شما هستم، مانع من چیست که رشد نمی‌کنم؟ نمازم نماز نمی‌شود؟ 🔹 آقا فرمودند: دو تا ایراد داری و این هم در صورت تو هست، مثل دو تا برآمدگی هست... گفت: آقا! شما که دارید عیب را می‌گویید، راه چاره‌اش را هم بگویید؟ 🔹 آقا فرمودند: تو دو تا فرش داری و این فرش‌ها را خیلی دوست داری. گفت: این‌ها را مادرم به من هدیه دادند، و خیلی این‌ها را دوست دارم. بلند شد رفت... ✳️ فردایش آقا داشتند از درس می‌آمدند، وقتی بر می‌گشتند از بازار فرش فروش‌ها برگشتند و دیدند این مؤمن این دو تا فرش را گذاشته روی شانه‌هایش و دارد می‌آید که به بازار فرش فروش‌ها برود و آن‌ها را بفروشد. 🔹 آقا آمدند جلو و به شاگردشان گفتند: کجا؟ گفت: آقا می‌خواهم بروم این فرش‌ها را بفروشم و پولش را صدقه بدهم. برای من زشت است که در این سن و سال در پیشانی‌ام برآمدگی باشد. 🔹 ایشان فرمودند: اینها برای آبرویت لازم است ولی محبّتش را از دِلَت بیرون کن. ✳️ اینکه حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «أنْ لاَ یرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ الله مِلْکا»،‌ یعنی این دلبستگی نباشد. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حالا حضرت «صلوات‌الله‌علیه» در دنباله‌اش می‌فرمایند: «فَإذَا لَمْ یرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ الله تَعَالَی مِلْکا» اگر مِلک خودش ندید یعنی تعلقش را دور کرد «هَانَ عَلَیهِ الإنْفَاقُ» اگر بخواهد صدقه‌ای بدهد برایش راحت هست. اگر بخواهد یک کارِ خیری انجام بدهد برایش سخت نیست. شیطان مانع نمی‌شود که اگر دادی (مالَت را برای صدقه) از بین برود. 🔹«هَانَ عَلَیهِ الإنْفَاقُ فِیمَا أمَرَهُ اللَه تَعَالَی»، آنجایی که خدا گفته است که این انفاق را بکنید، آن انفاق برایش راحت می‌شود چون انفاق یا مالی هست یا غیر مالی. 🔹 مالی‌اش مثل همین دیون شرعی که بر گردن انسان هست. 🔹 غیر مالی‌اش هم مثل آبرو و اعتبار و اینکه انسان جانش را برای دین خدا بگذارد؛ عزیزتر از جان نیست. شخص وقتی در سختی گیر می‌کند، حاضر است همه‌ی اموالش را بدهد ولی جانش باشد، زنده باشد، جانش را از دست ندهد. ✳️ حالا بعضی‌ها چه معرفتی پیدا می‌کنند که جانشان را در راه خدا انفاق می‌کنند و می‌دهند؛ اینها خیلی معرفت به خدا پیدا کرده‌اند، اینها به حقیقت عبودیت رسیده‌اند، اینها عبد شده‌اند، بنده‌ی خدا شده‌اند. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 این کار را کردند حالا عَوَضِ این عمرشان، خدا می‌گوید من منتظرم بیایید. اینها به والاترین مقام رسیدند. اینها فهمیدند چه‌کار کنند و الا جان عزیز است، هر کسی جانش را دوست دارد. ✳️ آنها هم دوست داشتند، آنها هم می‌خواستند زندگی کنند اما دیدند امر عظیم‌تری هست. آن هم انفاق است، انفاق فقط پول نیست... آدم آبرویش را برای دین خدا بدهد. 🔹 در زمان امام‌حسن‌مجتبی «صلوات‌الله‌علیه»،‌ منفعت اسلام این بود که صلح کنند. یکی از بزرگان اهل کوفه که از شیعیان علی‌بن‌ابی‌طالب «صلوات‌الله‌علیه» و امام‌حسن «صلوات‌الله‌علیه» بود و در واقعه‌ی کربلا جزء توّابین شدند. این ایرادی داشت، اینجا ایرادی داشت که نتوانست در کربلا به امام‌حسین «صلوات‌الله‌علیه» برسد و بعد رفت جزء توّابین شد. 🔹 وقتی امام‌حسن «صلوات‌الله‌علیه» آن عهدنامه را امضاء کردند، او در گوش امام‌حسن «صلوات‌الله‌علیه» گفت: «یا مُذّلَ الْمُؤْمِنین» اینطور توهین کردند. 🔹 ولی حضرت «صلوات‌الله‌علیه» باید الان در دفاع از اسلام آبرویشان را می‌دادند، امام‌حسین «صلوات‌الله‌علیه» باید در این زمان جانشان را در راه اسلام می‌دادند، باید زن و بچه‌یشان به اسارت برود، باید اصحابشان شهید بشوند، جانشان را دادند... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 عرض کردم، وقتی مسلم بن عوسجه (ره) می‌خواست شهید شود،‌ حبیب بالای سرش آمد و گفت: کاری داری؟ چیزی می‌خواهی؟ وصیّتی داری؟ گفت: عَلیکَ بِالرَجُل... مواظب امام‌حسین «صلوات‌الله‌علیه» باش، با این آقا باش. ✳️ یا واجبه یا مستحبه، در هر صورت وقتی که انسان به این مال وابستگی نداشت، حقیقت عبودیت است. این عبد شدن را، این بندگی را بدست بیاوریم. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 پس انفاق یا مالی یا غیر مالی است. یا واجب است یا مستحب. ✳️ در هر صورت وقتی که انسان به این مال، دلبستگی نداشت، انفاق آن برایش راحت می‌شود. 🔹 حضرت «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: شروع بر حقیقت عبودیت است. و در این ماه مبارک رمضان است که ما می توانیم این حقیقت عبودیت را، این عبد شدن را، این بندگی را بدست بیاوریم. ✳️ چرا؟ چون از اذان صبح تا اذان مغرب علی‌الدوام انسان در حال مراقبه است، انسان توجّه دارد و روزه است، یادش هست که روزه است، چیزی نخورد، چیزی نیاشامد، حرفی نزند که روزه‌اش باطل بشود، نگاهی نکند که روزه‌اش عیب بر دارد ؛ این مراقبه است. ✳️ یکی از مراقبه‌های خیلی کامل همین روزه است، مراقب زبانش است، مراقب چشمش است. ✳️ پس بهترین زمان برای اینکه انسان به حقیقت عبودیت برسد و به بندگی کامل برسد و عَبد الهی بشود الان است. این زمان را از دست ندهیم در معرفت خداوند، در بندگی خداوند، در قُرب به خداوند و در تحصیل رضایت امام‌زمانمان «صلوات‌الله‌علیه» و اینکه رزقمان بشود که تشرّف محضر حضرت‌بقیة‌الله «صلوات‌الله‌علیه» پیدا کنیم؛ إن شاءاللّٰه. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حالا می‌گویند چرا حقیقت عبودیت در عدم تعلق به مال دنیاست؟ اینکه آدم این مال را مِلکی که تا اَبَد برایش می‌ماند، نداند. ✳️ آن مال هم وقتی که از دنیا رفت اصلاً از او جدا می‌شود. چون دیگر نمی‌گویند مالِ فلانی است بلکه می‌گویند این ارث هست؛ اصلاً اسمش هم عوض می‌شود. 🔹 اینکه حضرت می‌فرمایند: مال خودت نبین، چون وقتی آدم آن را فروخت مالِ کس دیگری هست و وقتی مالک این مال از دنیا رفت اصلاً اسمش عوض می‌شود، دیگر نمی‌گویند مالِ فلانی هست می‌گویند این ارث است. اسمش هم عوض می‌شود. 🔹 چرا می‌گویند عدم تعلق به این مال، انفاقش را راحت می‌کند و خوب است؟ چون در جامعه عدالت اجتماعی برقرار می‌شود، به آن کسی که خیلی ضعیف است کمکی می‌شود، تعادل در جامعه ایجاد می‌شود. ✳️ وقتی انسان راحت توانست دست یتیمی را بگیرد و به فقیری کمک بکند، آرام آرام در جامعه عدالت اجتماعی برقرار می‌شود. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 در مورد انفاق و اینکه انسان به این عدم تعلق توجه داشته باشد و انفاق بکند، تاکید زیادی در آیات و روایات داریم. خیلی روایت داریم که این انفاق خوب است و برای انسان باقی می‌ماند وقتی که برای خدا باشد، اگر لِوَجهِ الله باشد. 🔹 اگر من یک انفاقی می‌کنم که این آقا ببیند، آن آقا ببیند؛ خُب می‌بینند و این دو روزه تمام می‌شود. شاید چهار تا سلام هم به آدم بکنند، شاید هم نکنند اما همین چهار روز است و دیگر تمام می‌شود و دو ماه بعد از یادشان میرود. ✳️ اما اگر برای خدا باشد نه، در این دنیا برای انسان می‌ماند. وقتی انسان منتقل به آن محله[آخرت] شد تازه آثار و برکاتش، مقاماتش به او می‌رسد. ✳️ اینکه اینقدر در روایات، برای انفاق گفته شده که این انفاق خیلی خوب است یعنی از همه خوب است اما از کسی که می‌خواهد متخلّق به اخلاق نیکو باشد خیلی بهتر است و در هر لحظه‌ای، آن عدم تعلق را به خودش یادآوری می‌کند. 🔹 همین هزار تومان، پنج هزار تومان‌ها، همین‌ها نشانه‌‌ی عدم تعلق است. پس در روایت داریم کسی که می‌خواهد در کُنهِ معرفت باشد، از او خیلی بهتر و خیلی نیکوتر است. 🔹 حالا چرا من نمی‌توانم انفاق کنم؟ چرا برایم سخت است؟ آیه‌ی شریفه می‌گوید: «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ مَغْرَمًا» اصلاً این انفاق کردن را خسارت و از دست رفتن می‌دانند. با خودش می‌گوید اگر من این کمک را بکنم می‌رود... مالِ زن و بچه‌ام را به چه کسی بدهم؟ انفاق نمی‌کنی، خب نکن. اما آیه‌ی قرآن می‌گوید: انفاق کنید. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 در آیه‌ی شریفه دارد : «وَ مَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ» رضایت و خشنودی خدا باشد، این انفاق خیلی خوب است و می‌ماند. این را شیطان دیگر نمی‌تواند مانع شود. ✳️ اما کدام را شیطان مانع می‌شود؟ این را که اگر این انفاق را کردی «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا» اگر این انفاق را کردی از دست می‌رود. تو الان گرفتاری داری... فردا چک داری... فردا آن کار را داری. ✳️ اما وقتی انسان می‌خواهد به کُنهِ عبودیّت برسد باورش این هست که فردا هم خدا دارد. اگر دیروز خدا داشت و امروز هم خدا داشته است، فردا هم خدا دارد. برای فردا هم خدا هست... 🔹 اصلاً تمام این آیات و روایات این را می‌گوید که انسان آن توجّه را داشته باشد که خدا هست. تکیه‌ی ما به خدا باشد... 🔹 چه چیزی انسان را راحت می‌کند که به حقیقت عبودیّت برسد و بفهمد خدا هست و توجّه داشته باشد که خدا هست؟ اینکه ما صبح به صبح بگوییم: «أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّه» کارهایمان را به خدا واگذار کنیم. این انسان را راحت‌تر به خدا می‌رساند و انفاق را هم راحت می‌کند. این یکی از مواردی بود که حضرت‌صادق «صلوات‌الله‌علیه» فرمودند. @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 صحبت ما راجع به حقیقت عبودیت بود. عنوان رفت خدمت حضرت‌صادق «صلوات‌الله‌علیه» که استفاده کند و علم می‌خواست. حضرت «صلوات‌الله‌علیه» فرمودند اگر علم می‌خواهی باید حقیقت عبودیت را بدست بیاوری. گفت: آقاجان این حقیقت عبودیت چیست؟ 🔹 حضرت «صلوات‌الله‌علیه» توضیح فرمودند: «أنْ لاَ یرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَه مِلْکا»، مالکیتی برای خودش قائل نباشد، تعلّقش به ملکش، به مالش آنقدر نباشد که این مِلک و مال برایش محبوب‌تر از خدا و امام‌زمان «صلوات‌الله‌علیه» باشد. «وَ لاَ یدَبِّرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیـرًا»؛ دومی‌اش اینکه برنامه ریزی برای آینده‌اش نداشته باشد. 🔹 روایات زیادی داریم که تدبیر داشته باش اما تدبیر خدا را مقدم بر تدبیر خود بدان. تقدیر الهی باید باشد؛ با تدبیرش به جنگ تقدیر نرود. ✳️ حضرت «صلوات‌الله‌علیه» فرمودند: اگر آن ملکیت را برای خودت قائل نشدی یک سری امور برایت راحت می‌شود و اگر این دومین تدبیر را [منظور] برنامه‌ریزی نکردی و مقدم بر آن[تدبیر خدا] ندانستی... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 «وَ إذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیـرَ نَفْسِهِ عَلَی مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیهِ مَصَآئِبُ الدُّنْیا»؛ وقتی امور را به او واگذار کردی، تدبیر را به او واگذار کردی و آن مقدم انسان در زندگی اش شد، باید برنامه ریزی داشته باشد اما یک جایی تدبیر الهی مقدم می‌شود و [انسان] نخواهد همه‌ی امور را بهم بریزد 🔹 وقتی اینجا [انسان] تسلیم تدبیر الهی شد، اگر برنامه ریزی کرد، اگر نشد، همه‌ی امورش به هم نخورد و فکرش به هم نریزد، این مشکلاتی که برایش پیش می‌آید آسان می‌شود. چرا؟ چون همه را از خدا می‌داند حتی این تدبیر امور را هم از خدا می‌داند و می‌گوید: خدا بهتر از من می‌داند. «اَلعبدُ یُدَبِّرَ وَ اللهُ یُقَدِّرَ» ✳️ آدم یک برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند اما تقدیر الهی را باید ببینیم چه چیزی هست. آنچه که خدا بر من مقدر کرده مقدم است، نخواهم از آن ناراحت باشم. پس اگر مریض شد، اگر مشکلی پیش آمد بگوید خدا داده... تسلیم امر خدا باشد... @Nasery_Ahmad
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 حالا اگر در انسان این حالت به وجود بیاید که وقتی امورش را به خداوند تفویض و واگذار کرد و آن تدبیر را مقدم دانست، به یکی از بالاترین مقامات بندگی می‌رسد. 🔹 بالاترین مقامات بندگی چیست؟ توکل و تفویض و تسلیم. توکل به خدا داشته باشد، تفویض امور را هم به آن بسپارد، دیگر بالاتر از این نیست. 🔹 امام‌محمدباقر «صلوات‌الله‌علیه» می‌فرمایند: یک عده وقتی می‌خواهند از دنیا بروند، ملائکه می‌آیند یک گلی را می آورند و به او می‌گویند که آن را استشمام کند و وقتی این گل را استشمام می‌کند قبض روح می‌شود. 🔹 او را پشت دَرِ بهشت می‌برند و به او می‌گویند صبر کن اینجا، دَرِ بهشت باز شود و داخل بهشت بروید. آنجا ملائکه از او سؤال می‌کنند که شما _شبِ اول قبر را چه‌کار کردید؟ می‌گویند: ما شبِ اول قبر نداشتیم. سؤال نکیر و منکر را؟ می‌گویند: ما سؤال نکیر و منکر نداشتیم. برزخ تان را؟ 🔹 ما از دنیا رفتیم به ما گفتند شما بیایید اینجا دَرِ بهشت بایستید و شما اهل بهشت هستید و بروید داخل بهشت. (روایت از امام محمد باقر «صلوات‌الله‌علیه» است) ✳️ ملائکه از آنها سؤالی می‌کنند که شما در دنیا چه‌کار می‌کردید که به این مقام رسیدید؟ می‌گویند ما تسلیم امر الهی بودیم. نعمتی به ما داد شکراً لله، نقمتی داد گفتیم الحمدلله؛ همه چیز را از او می‌دیدیم. این از مقامات بالای بندگی می‌شود. @Nasery_Ahmad