eitaa logo
نسیم ادب
297 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
320 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 مثل خنثی‌گر بُمبی که دو سیمش سرخ است مانده‌ام قید لبت را بزنم یا دل را 🔸   🔹 گرامی‌باد. ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
1_6900768564.mp3
3.15M
🎼 تمام شد اما این آهنگ زیبای توسط دوست بسیار عزیزی امشب به دستم رسید حیفم اومد نزارم تو کانال هم بشنوید هم _از این بابت که این کانال یه جورایی صندوقچه‌ی علاقمندی های منه _بماند یادگار. ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── برخيز كه دشمن به ديار آمده امروز اي شيردلان، وقت شكار آمده امروز برخيز كه از دشمن آشفته بپرسيم در خاك دليران، به چه كار آمده امروز این خصم زبون، آگه از اسرار درون نیست در ساحت خورشید، غُبار آمده امروز این همره باد، آمده همدست خزان است پاییز به پیکار بهار آمده امروز ما عاشق و سرمست و علمدار و سلحشور او بی‌خبر از عالم يار آمده امروز مست رخ جانانه ز بيگانه نترسد اين شعله به مرگ شب به كار آمده امروز در خاک شهیدان نتوان خون سحر ریخت از دامن این گرد، سوار آمده امروز این خلق، وفادار به میثاق حسین است خوش، بر سر آن عهد و قرار آمده امروز اين مدعي رزم رهايي اثر توست با خصم بدانديش به كنار آمده امروز ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── 🔸شاعر: 🔹 خواننده : 🔸 آهنگساز : 🎼 دستگاه : 🔹 🔺 اما نکته‌ی تلخ ماجرا اینه که در این سالها چه بر سر هنر و هنرمندان آوردند که ... بماند روز قیامت دادگاهی است که تزویر در آن نه فقط کارگر نیست بلکه جرمی است نابخشودنی..‌ ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 «وقتی تو جبهه هدایای مردمی را باز می‌کردیم، در نایلون رو باز کردم و دیدم که یک قوطی خالی کمپوته که داخلش یک نامه است نوشته بود : برادر رزمنده اسلام من یک دانش آموز دبستانی هستم، خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم با مادرم رفتم مغازه بقالی کمپوت بخرم ، قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم اما قیمت آنها خیلی گران بود حتی قیمت کمپوت گلابی که قیمتش ۲۵ تومان بود و از همه ارزان‌تر بود را نتوانستم بخرم آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست در راه برگشت کنار خیابان این قوطی‌های کمپوت را دیدم و برداشتم و چندبار آن را با دقت شستم تا تمیز شود حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه‌ها کمکی کنم» بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می‌گرفتند. به نقل از شهید حسین خرازی 🔸 🔹 گرامی باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
📖 بخش اول مرحوم چند ماهی بود که جنگ سایه خود را بر سر کشور انداخته بود. جوان خوش صدای بیست و سه ساله‌ای به نام که گاهی نوحه و دعا و مناجات می خواند کم و بیش نامش در بین رزمنده‌های اهواز شنیده می شد. اما یک اتفاق، نه فقط نقطه عطف زندگی آهنگران، بلکه یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات فرهنگی در ادامه مسیر دفاع مقدس شد. آشنایی آهنگران با یک کشاورز اهل شعر و ادب و نوحه بود که از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرده و در زمینی در کنار رود کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. را می توان یکی از تاثیرگذارترین شاعران و حماسه سرایان این مرز و وبوم دانست . او شاعری و مدح اهل بیت را از جوانی و به تشویق «حاجی بابا اشتری لرکی» از دوستان پدرش آغاز کرد. آشنایی او از طریق پسرش با صادق آهنگران، آن دو را تبدیل به زوجی بی نظیر در خلق ادبیات حماسه در کوران نبرد این ملت با دشمن متجاوز کرد. 🔹 🔸 🇮🇷 گرامی باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 بخش دوم مرحوم اولین نوحه ای که معلمی برای آهنگران نوشت برای شهیدان هویزه بود با مطلع : ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود لاله‌های سرخ پرپرگشته ایران، درود نوحه ای که چند روز بعد از سرایش آن ، به پیشنهاد حسین علم الهدی ، توسط آهنگران در جماران و در حضور امام خوانده شد و این اولین اجرای رسمی آهنگران بود که صدای او را به گوش ایرانیان رساند. سروده های معلمی صادق آهنگران را تبدیل به بلبل خمینی کرد . لقبی که رژیم بعث به دلیل میزان تاثیرگذاری و ایجاد شور و حماسه در میادین نبرد به آهنگران داده بود. تا جایی که در یکی از عملیات ها برای تضعیف روحیه رزمندگان شایعه اسارت او را نیز مطرح کرد. شعر معلمی علاوه بر عمق معنا از سادگی خاصی بهره مند بود که ریشه در ساده زیستی و خوی روستایی و کشاورز بودن او داشت و همین نکته بود که به راحتی به دل همه اقشار مردم با هر سواد و کسب و پیشه ای می‌نشست و روی لب‌ها زمزمه می‌شد. حبیب الله معلمی در ۴ تیر ۱۳۹۲ در هشتاد و هفت سالگی، در بیمارستان شرکت نفت اهواز درگذشت و پیکرش در محوطه آرامگاه علی ابن مهزیار اهوازی به خاک سپرده شد. 🔹 🔸 🇮🇷 گرامی باد 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹