eitaa logo
نسیم ادب
317 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
353 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 این بیابان و غروب و داغ تو، صبر و تاب خواهرت را برده‌اند هر چه می‌گردم نشانی از تو نیست، این حرامی‌ها سرت را برده‌اند در میان نیزه و شمشیر و تیر، پیکر تو قابل تشخیص نیست نانجیبان زیر میخ نعلها، انسجام پیکرت را برده‌اند چشم بر گودالی از خون دوختم، شاید از پیراهنت بشناسمت من کمی دیر آمدم، کفتارها، یادگار مادرت را برده‌اند یادم آمد، یک نشانه داشتی، تا که جسمت را شناسایی کنم غافل از اینکه همین نامردمِ بی صفت، انگشترت را برده‌اند رفته بودم خیمه تا یاری کنم، تا ولایت را پرستاری کنم آمدم بیرون و دیدم پَست‌ها گوشوار دخترت را برده‌اند معجر و خلخال و دستار و عبا، هر چه می‌شد برد، غارت کرده‌اند روبروی چشم گریان رباب، گاهوار اصغرت را برده‌اند یوسف تو در مصاف گرگ‌ها، پاره پاره شد تن و پیراهنش جامه‌ی او قابل غارت نبود، چکمه‌های اکبرت را برده‌اند نور ماه علقمه این بار از، شاخسار نیزه طالع گشته است نیزه‌زار کوفه غرق نور شد، تا سر سرلشگرت را برده‌اند 🔹 🔸 ▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️ 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 بگذار که این باغ، دَرَش گم شده باشد گل ‌های تَرَش، برگ و بَرَش، گم شده باشد جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این باغ؟ گر قاصدک نامه برش گم شده باشد باغ شب من کاش درش بسته بماند ای کاش کلید سحرش گم شده باشد بی اختر و ماه است دلم؛ مثل کسی که صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد شب تیره و تار است و بلادیده و خاموش انگار که قرص قمرش گم شده باشد چاهی ست همه ناله و دشتی ست همه گرگ خواب پدری که پسرش گم شده باشد آن روز تو را یافتم افتاده و تنها در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر ! چون شیشه عطری که درش گم شده باشد 🔹 🔸 ▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️ 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 سری بر شانه  هم می گذاریم دل خود را به غم ها می سپاریم من و باران از امشب قصد داریم بباریم و بباریم و بباریم اگر چه زخم بی اندازه دارد سری بر نی بلند آوازه دارد دل هر قطره  باران از امشب برایم حرف های تازه دارد شب آخر چه رازی داشت باران؟ هوای سرفرازی داشت باران نگاهش را گرفت از ماه، با ماه وداع جانگدازی داشت باران چه یک دست و مرتب بود باران دلی از غم لبالب بود باران رها، یک ریز، با احساس، انگار دو قطره اشک زینب بود باران 🔹 🔸 ▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️ 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 بر روی نیزه، ماه درخشان چه می‌کند ؟ آن آیه‌ی منوّر تابان چه می‌کند ؟ از خواهرت، تلاوت تو هوش برده است بر روی نیزه، قاری قرآن چه می‌کند ؟ قلبش شده شبیه لب تو پر از تَرَک با قلب خواهرت، لب عطشان چه می‌کند ؟ دلشوره کُشت خواهر غمدیده‌ی تو را جسمت به روی ریگ بیابان چه می‌کند ؟ پرورده‌ی لطافت دامان فاطمه بر روی خاک و خار مغیلان چه می‌کند ؟ عالم گواه گشته که تو جان زینبی آخر بگو که بعد تو، بی جان چه می‌کند ؟ با این همه عزا و مصیبت که دیده است بعد از غروب شام غریبان چه می‌کند ؟ زینب، همان عقیله‌ی علیا مخدّره اینک میان هجمه‌ی گرگان چه می‌کند ؟ از دخمه‌ی تنور، رایحه‌ی عود می‌رسد رأست میان بستر سوزان چه می‌کند وقتی گذار قافله تا شام می‌رسد این شهر شوم، با دل مهمان چه می‌کند ؟ بر اهلبیت، قصد تصدّق نموده‌اند ؟! در دست این گدا صفتان نان چه می‌کند ؟ زهرای کربلا و جگر گوشه‌ی حسین در گوشه‌ی خرابه‌ی ویران چه می‌کند ؟ باید بپرسم از این زخمهای ملتهب از خیزران که با لب و دندان چه می‌کند ؟ 🔹 🔸 ▪️السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین▪️ 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 اين رستخيز عام که درسى حماسى است يک مکتبِ مجربِ انسان‌شناسى است رزمايشِ بزرگِ عبادى، سياسى است اين کار ريشه‌ای‌ست، پيامش اساسى است بى‌سابقه‌ترين تجمع روى زمين شده است حالا مدالِ وحدت ما اربعين شده است اين اربعين همايشى از اتحاد ماست يک پرده از نمايش يوم‌الجهاد ماست مقياسى از تلاطم مردم نهاد ماست اين اربعين نشانه‌اى از اعتقاد ماست ما سال‌هاست عاشق يک بى‌کفن شديم تأثير عاشقى است که دور از وطن شديم وقت وصال مى‌طلبد دل به جاده زد موکب به موکب از لب پیمانه باده زد بايد در اين مسير قدم بى‌اراده زد بوسه به روى تاولِ پاى پياده زد... شکر خدا که غذاى فراوان رسانده‌اند زوار شاهِ تشنه که تشنه نمانده‌اند پاى پُر آبله غمِ مرهم نداشتند چيزى براى طىِ سفر کم نداشتند زن‌هاى اين پياده‌روى غم نداشتند يک لحظه ترس، در دل خود هم نداشتند يک لحظه چادر از سرِ يک زن جدا نشد يک گوشواره دردِ سر گوش‌ها نشد بعد از حسين جوشش مکتب شروع شد خونش که ريخت، گريه‌ی هرشب شروع شد در بين دخترانِ حرم، تب شروع شد يک اربعين رسالتِ زينب شروع شد گرچه به روى ناقه‌ی عريان سوار شد حيدر شد و همه سخنش ذوالفقار شد مرثيه را به وادى کوفه رساند و رفت او سنگ خورد؛ ولى خطبه خواند و رفت در بين کوچه چادر خود را تکاند و رفت ابن زياد را سرِ جايش نشاند و رفت کاخ يزيد را به سر او خراب کرد او يک‌تنه به جاى همه انقلاب کرد 🔸 ▪️ باد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را گلستان می‌کند لبخند‌های او بیابان را بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را... میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را نیازی نیست هنگام فتوحاتش به شمشیری فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را به غیر از دوستی با اهل‌ بیت اجری نمی‌خواهد نمک از سفره‌اش برداشتی، مشکن نمکدان را ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را علی، شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت ملول از دیو و دد‌ها آرزو می‌کرد انسان را نَفَس در سینه‌ام تنگ است، از این ماجرا بگذر مجالی تا فدای نَفسِ پیغمبر کنم جان را همین کافی‌ست مقبول تو باشد بیتی از شعرم که لبخند تو زیبا می‌کند اشعار حَسّان را 🔸 ▪️ جانسوز صلی الله علیه و آله باد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 ای آنکه جلوه‌ای ز جمال خدا تویی فرزند فاطمه، حسن مجتبی تویی پور بتول و سبط نبی، فخر کائنات نور و سرور چشم و دل مرتضی تویی حُسنت چنان شبیه پیمبر بُوَد که من در حیرتم از اینکه مگر مصطفی تویی بعد از علی به مَسند حق بهر مسلمین رهبر تویی، امام تویی، پیشوا تویی هنگام رزم، همچو علی تیغ می‌زنی هنگام صلح، مظهر صلح و صفا تویی در راه پاسداری قرآن ز دست خلق آن‌کس که خورده خونِ جگر سال‌ها تویی آن قهرمان که با همه‌ی قدرت از عدو بهر خدا شنیده بسی ناسزا تویی در بحر پُر تلاطم طوفان حادثات در کشتی نجات بشر ناخدا تویی شد صلح تو مقدمه‌ی نهضت حسین بنیانگذار واقعه‌ی کربلا تویی مولا در این محیط پر از بیم و اضطراب ما را به سوی دین خدا رهنما تویی «خسرو» به غیر درگه تو رو کجا کند؟ ای آنکه با ضمیر همه آشنا تویی 🔸 ▪️ جانسوز _مصطفی علیه السلام باد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 با بادها آرام و نامحسوس می‌آید بوی خوشی از سمت و سوی طوس می‌آید هنگام تطهیر است و باید دل به دریا زد مرداب تا آغوش اقیانوس می‌آید خورشید در دست از حریمت باز می‌گردد آنکه به پابوس تو با فانوس می‌آید تیر و کمان از دست هر صیاد می‌افتد تا بچه آهویی به سوی طوس می‌آید خورشید، سر در پیرهن، از سمت «پایین پا» هر شب سلامی می‌دهد، پابوس می‌آید تسبیح در دست از دل «صحن عتیق»ات ماه هر صبح با «یا نور و یا قدوس» می‌آید دل کندن از دامان تو سخت است و زائر، باز از شهر تو با اشک و با افسوس می‌آید.. 🔹 ▪️ آقا علیه السلام باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 از باغ گفت و از غم بی‌برگ و باری‌اش از باغبان و زمزمه‌های بهاری‌اش از شاهدان سایه‌نشین حرم، کسی همراه او نبود که آید به یاری‌اش آن مهربانِ از وطن آواره، بسته شد با دست ظلم، دفتر شب‌زنده‌داری‌اش در جای جای شهر شهادت، هنوز هست هر لاله‌ای نشانه‌ای از داغداری‌اش هرجا که سوخت قامت شمعی در انتظار خون گریه کرد و آب شد از سوگواری‌اش دروازۀ مدینه پس از آن وداع تلخ تنها نشسته است به چشم‌انتظاری‌اش غم‌نامۀ شهید خراسان شنیدنی‌ست کو طاقتی که شرح دهم بی‌قراری‌اش؟ با این جگر که خون شده، حاجت به زهر نیست انگور، مرهمی‌ست بر آن زخم کاری‌اش «زهرا» کجاست تا که ببیند در این چمن پژمرده گشت و سوخت گل یادگاری‌اش شمعی که از مدینه به توس آمد و گداخت آتش به جان فاطمه زد اشک جاری‌اش یک روز خوش ندید پس از تو «جواد» تو فریاد از صبوری و از بردباری‌اش در بوستان او «شفق»! از خار کم مباش فیضی ببر به قدر خود از هم‌جواری‌اش 🔹 «شفق» 🔸 ▪️ آقا علیه السلام باد. 🔹🔶🔹 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab
📖 همین بس است به مدحش محمد است محمد حمید و حامد و محمود و احمد است محمد قسم به شوقِ اویس و قسم به بُهتِ بحیرا که آفتاب کمالاتِ بی‌حد است محمد چه کوچه‌ها که نشستند در مسیرِ عبورش به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد ستاره‌ی شبِ مکه، طلوعِ صبحِ مدینه به یُمن آینه خورشیدِ مشهد است محمد اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد به رسم حُسنِ ختام آخر آمده‌ست محمد و باز می‌رسد از جانب حجاز سواری که هر که دید بگوید محمد است محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد 🔸 💐 با سعادت حضرت صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام و باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
📖 رسانده‌ام به حضور تو قلب عاشق را دل رها شده از محنت خلایق را دلی که پر زده تا کوچه‌باغ‌های بهشت که غرق نور و تبسم کنی دقایق را نگاه کن به دلِ خسته از تحیرها ببار جرعه‌ای از کوثر حقایق را مسیح عشقی و یک گوشه‌چشم تو کافی‌ست که با رضای تو دارم رضای خالق را مرید صبح نگاه تو می‌برد از یاد مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟ تو ماه روشنِ من در قنوت نیمه‌شبی هنوز سهم جهان است از تو تشنه‌لبی! تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می‌شد دلیل‌ها همه با عشق، مستند می‌شد تو آمدی پر و بالی دهی به این دل‌ها به پای درس تو هفت آسمان رصد می‌شد خوشا به حال دلی که عروج را فهمید مسیر روشن تو از بهشت رد می‌شد میان آن همه شاگرد شد سعادتمند کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می‌شد نفس زدی و جهان را حیات بخشیدی تجلیات الهی، الی الابد می‌شد شده‌ست جلوه‌گر از هر کرانه آیاتت جهان نشسته سر سفره‌ی روایاتت... غبار مقدم تو عطر آشنا دارد برای دیده‌ام اعجاز کیمیا دارد گدای خانه به دوش توام، قبولم کن گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟ دگر چه جای گلایه ز فقر می‌ماند کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد دل شکسته‌ی من حرف‌های ناگفته دل شکسته‌ی من شوق التجا دارد کسی که بوده تمام وجودش از جودت در آستانه‌ات امشب دو خط دعا دارد... چه می‌شود همه‌ی عمر با شما باشم غبار صحن تو و صحن کربلا باشم 🔸 💐 با سعادت حضرت صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹
📖 اى آفتابِ مهرِ تو روشنگرِ وجود در پیشگاهِ حکمِ تو ذرات، در سجود اى میرِ عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهرِ تو، از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذراتِ کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناکِ حیاتت، گر اندک است بر دفترِ مفاخرِ اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتوِ رأى منیرِ تو زنگارِ کفر از دل نصرانیان زُدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانه‌ی تو مُصلحِ کُل دیده برگشود اى قبله‌ی مُراد که در "بِرکَةُ السِّباع*" شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربانِ دیده‌اى که به بزمِ تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآنِ ناطقى تو و قرآنِ پاک را الحق مفسّرى ز تو شایسته‌‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست... در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود «شادى به نزد مردم غمدیده نارواست» جان‌ها فداى لعلِ لَبَت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهده ی مردم بُرون بُوَد اى خاندانِ پاک! که یزدانتان ستود از نعمت وِلاى شما خاندانِ وحى منّت نهاد بر همگان، خالقِ وَدود... 🔸 🔹*بِرکةُ السِّباع: محلی که حیوانات درنده برای معدوم کردن مخالفان حکومت و مجازات سخت آنان در آن نگهداری می‌شد. اشاره به یکی از کرامات امام حسن عسکری علیه السلام. 💐 با سعادت حضرت علیه السلام بر و ایشان باد. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab