نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 313 (1398.8.18 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۳ (۱۸ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 مقدمه دوم: حقیقت اسمای الهی
❇️ بحث ما اسمای حسنی و تعامل سلوکی با آن است. مقدمۀ اول این بود که چگونه مباحث معرفتی در دل سلوک و رفتار و کنش ما میتواند حاضر شود. چگونه همۀ آنها معنای سلوکی با خود دارد. در مقدمۀ دوم به اسمای الهی پرداختیم و توضیح دادیم که حقیقت اسمای الهی چیست و فرقش با اسم الاسم چیست. گاهی اسم لفظی میگوییم و گاهی اسماءالله حقیقی را میگوییم.
✅ محتوایی که از بحث اسمای الهی به دست آوردیم این است که حضرت حق دارای اسمای حقیقی است و به حسب شرایط و مواقع و موارد، این اسماء بروز پیدا میکند. گاهی شخصی نیازمندِ روزی است، حضرت حق به صورت «رزّاق» بر او جلوه میکند و جایی شخصی نیاز به هدایت دارد، اسم «هادی» جلوه میکند.
❇️ هرجایی خدا با اسمی کار میرسد. آن ذات احدی، یک ذات است. قرار نیست ما با تکثر اسماء، ذات را متکثر کنیم. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «سمیعٌ و بصیرٌ بِأحدیهِ ذاتهِ»؛ که همه را با احدیت ذاتش جمع کرده است. یک حقیقتِ اصلیِ عالَم است که همهجا او دارد کار میرسد؛ همهجا او حاضر است؛ همهجا او با اسمای حسنایش در کار است. «كُلّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» (الرحمن ۲۹). هرجا را نگاه کنید، او با اسمای حسنایش در کار است. اسمای حسنی یعنی، ذات با یک جلوۀ کمالی.
✅ لذا «اسم» میشود «ذات مع صفه خاصه». ذات با صفتِ رحمت میشود «الرحمن». به جدّ در متن هستی، حیثِ رزاقیت کار میرسد، میشود «رازق»؛ حیثِ رحمانیت کار میرسد، میشود «رحمن».
❇️ کسیکه اهلش باشد، این را که میبیند، میگوید: خدایا، تو چه زیبا به من علم دادی؛ «یا علیم». حق یک اعطا و جلوهای دارد. اینها را اسمای حسنی میگوییم. همیشه حق با جلواتش و صفاتِ ویژهاش دارد کار میرسد. این صفات وجود دارد، ولی به این صورت بروز پیدا میکند که در آن موقعیت، منشأ کاری میشود. «كُلّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» میشود. این اسمای الهی است.
🔵 اقسام اسمای الهی
❇️ اقسام اسمای الهی را خیلی کوتاه میگوییم تا بعداً استفاده کنیم. هر علمی تقسیمات مفیدی دارد. با تقسیم میتوان به مطالب بسیاری رسید. مثلاً، در مورد بو، تصویری نداریم، ولی از راه تقسیم میتوانیم به نکاتی در این خصوص برسیم. مثلاً، بوی گرم و سرد، ابتدا اصلاً معنا ندارد، ولی بعد معنا پیدا میکند. واقعاً دستهبندیهایی را احتیاج داریم. عرفا در این زمینه خیلی زحمت کشیدهاند و اسماءالله در دستگاه ایشان خیلی سامان یافته است. یکی از مهمترین تقسیمها، تقسیم اسم به کلی و جزئی است.
1️⃣ اسم کلی و جزئی
✳️ هر اسمی که در خارج سعۀ بیشتری دارد و میتواند اسمائی را زیر پَرَش بگیرد، اسم کلی است و اسمی که سعۀ کمتری دارد، اسم جزیی است.
گاهی صفت در یک اسم آنقدر عام است که میتواند صفات دیگری را زیر پَر خود بگیرد. مثلاً «علیم» و «سمیع» و «بصیر». «سمع» یک علم است که مربوط به مسموعات است. «بصیر» هم علم است که مربوط به مبصرات است. «علیم» هم علم است ولی علم مطلق. «علیم بسمعه و ببصره و بخبرویته».
✅ این اسماء چه نسبتی با هم دارند؟ «علیم» و «سمیع» و «بصیر» در یک سطح و مرتبه نیستند. لذا «سمیع» و «علیم» و «بصیر» ذیل «علم» قرار میگیرند. بنابراین، «علیم» اسمی کلی است و آن اسماء نسبت به این اسم، جزئی هستند.
✅ گاهی علم خدا علمی است که به بصر و ابصار خداوند تعلق گرفته است. «وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ» (مجادله ۱). این خودش یک علم است. اگر کسی این را خوب یاد بگیرد، اسماءالله به شکل شجرهای در میآید. علامه طباطبایی در رسائل توحیدیاش شجرهای را ترسیم کرده است. مثلاً، ابتدا الله، بعد ذوالجلال و الاکرام و بعد قیوم را آورده است. این شجره ریشه در کلیت و جزئیت دارد. مثلاً، «رحمن» و «رئوف» چه نسبتی با هم دارند؟ «رحمن» یک رحمت گسترده است و «رئوف» هم یک شعبهای از آن است. بررسی شجرهای اسماء مربوط به علمالاسماء است.
❇️ کلیترین اسم «الله» است؛ برخی میگویند «رحمن» است.
بحث دیگری وجود دارد با عنوان «قریبُالافق بودن اسماء» که باید روی آن هم کار کرد.
2️⃣ اسمای جمالی و جلالی
❇️ اسمای جمالی و جلالی ناظر به «ذا الجلال و الاکرام» است که در قرآن آمده است. در اینجا همۀ اسماء به دو بخش تقسیم و بررسی میشوند.
۱. اسمای جلالی: هیبت میآورد و حریمسازی دارد.
۲. اسمای جمالی: انس میآورد و انسان را به حریم راه میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۳ (۱۸ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 مقدمه دوم: حقیقت اسما
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۳ (۱۸ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
❇️ در همین معنی هم بار سلوکی دارد که اسمای جمالی نظر به زیباییها دارد و موجب انس و عشق میشود و اسمای جلالی به آن ترفعی که پیدا میکند، اشاره دارد. ترفع لازمهای دارد که در انسان ایجاد هیبت و مقهوریت میکند. این احوال سلوکی مربوط به اسماء جلالی است در برابر اسماء جمالی، که موجب انس و ارتباط شدیدتر و عشق و محوشدن میشود.
✅ عرفا توضیح میدهند که هر جمالی برای خود جلالی دارد و هر جلالی هم جمالی دارد.
❇️ این باعث میشود یکی از بحثها این باشد که یک دور اسمای جمالی گفته شود و آثار جمالیاش گفته شود. این کار، آثار سلوکی فراوان دارد.
3️⃣ اسمای معرفتی و سلوکی
✳️ ما اسمائی داریم که بار معرفتیاش زیاد است و اسمائی هم داریم که بار سلوکیاش زیاد است. این نکته به لحاظ بحثی که داریم به درد میخورد و الا معمولاً در بحثها این کار را نمیکنند. چه فایدهای دارد؟ برخی از اسماء از ابتدا حال و هوایش، حال و هوای تعامل خدا با بنده است.
✅ ولی دستهای از اسماء وجود دارد که نکات معرفتی در مورد خداوند متعال را میگوید؛ اسمائی که بار معرفتی دارد. مثلاً، اسم «غفور» و «غافر» و «خیر الغافرین» چگونه است؟ وقتی بندهای گناه کرده و توبه کرده و خدا او را میآمرزد، صحبت از تعامل خدا با بنده است. این فضا، فضای سلوکی است.
✳️ ولی اسمایی داریم که بار معرفتی دارند: خدا محقَّق است؛ خدا متحقق است؛ «الحق» و «الحیّ» بار معرفتی دارند. این اسماء، لوازم بسیاری در فضای سلوکی دارند.
✅ البته ناگفته نماند که بعضی از اسماء هستند که حالت سلوکی و حالت معرفتیشان بِینابِین است. مثلاً، «ربّ» در برخی معانی فضای سلوکی و در برخی معانی فضای معرفتی و در برخی معانی فضای بِینبِین دارد.
❇️ یکی از کارهایی که عرفا میکنند این است که اسمائی که بار سلوکی دارند، مانند اسم «غفور»، آنها را جوری معنی میکنند که کاملاً وجودی میشوند بهگونهای که ربطی به سلوک ندارند. این کار آنها بر مبنای تأویل طولی یا عرضی صورت میگیرد. یعنی، همین «غفور» را به صورت وجودی معنی میکنند که اصلاً ربطی به سلوک ندارد.
✅ پس برخی از اسماء بار سلوکی غلیظی دارند. وقتی اینگونه شد، مهمترین تفسیر و بیانی که در مورد آن صفت دارید، باید به صورت سلوکی باشد. مانند غفور در آیۀ «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر ۵۳) اینجا خیلی خوش بستر در غفور، بسترِ سلوکی و تعامل با خدا است.
✅ صفت «رحمن» از جهت وجودی معنی دارد، ولی از جهت سلوکی اسرار فراوانی در آن نهفته است و آثار بسیاری دارد.
✅ باید یاد بگیریم که چگونه برای کارهای عرفان نظری، حتی اسمائی که سلوکی است، وجودی بفهمیم و برای کارهای سلوکی، اسمائی که وجودی است، سلوکی بفهمیم. این حرف معنادار است و همۀ آن را میشود با آیات جور کرد. نه اینکه بنده بگویم، بستر آیه است که به ما خط میدهد. مثلاً، «رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ» (اعراف ۱۵۶) یک فضای وجودیِ کلان به ما میدهد، ولی آنجا که میفرماید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر ۵۳) اینجا بستر، بستر سلوکیِ غلیظ است.
❇️ اگر کسی این کار را انجام دهد، میتواند یک دور کل قرآن را با بار سلوکی و یک دور قرآن را با بار معرفتی تفسیر کند.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۳ (۱۸ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ❇️ در همین معنی هم بار سلوکی دارد که اسمای جما
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۳ (۱۸ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
4️⃣ اسمای ذات و صفات و افعال
✳️ این تقسیمبندی با آن توضیحی که در بحث تفسیر در مورد اسماء ذاتی و صفاتی و افعالی دادیم، خیلی کار میرسد. اگر کسی توحید افعالی و صفاتی و ذاتی را بداند، خیلی راحت میتواند از آن استفاده کند.
🔰۱. بر اساس توحید افعالی تمام آن چه هست، فعل حق است ( توحید افعالی)؛
🔰۲. و تمام افعال، در صفات حق ریشه دارد (توحید صفاتی)؛
🔰۳. و تمام صفات حق در ذات الهی ریشه دارد (توحید ذاتی).
✅ توحید افعالی معنایش این است که به حسب حقیقت، هرکس فعلی را انجام میدهد، فعلالله است؛ او نمیداند، در عین اینکه فعل او هم هست.
✳️ اینکه میگوییم هیچ فعلی نیست که فعل حق نباشد، بر اساس توحید افعالی است. «قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (نساء ۷۸).
تمام افعال انسانی ریشه در صفات او دارد و صفات او هم ریشه در صفات الهی دارد. همۀ صفات هم ریشه در ذوات دارد؛ ذوات هم که همه فانی در ذات الهی است که در ذات الهی جمع شده است: «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (بقره ۱۱۵).
❇️ اگر ما بفهمیم که این چه نوع اسمی است، اسم فعل یا اسم صفت یا اسم ذات است، این به ما کمک میکند. در قرآن اسم فعلی گفته میشود و بعد برایش صفتی میآید. مثلاً، «خدا میبخشد»، این فعل ریشه در صفتی دارد و باید ارتباط آن صفتها با فعل مشخص شود که ریشه در ذات دارد. لذا کسانیکه هنر دارند، با توجه به اسمای ذاتیه، میتوانند بگویند که چگونه همۀ این اسماء حاضر میشوند و چگونه در همهجا حاضرند. اینها برای تعاملهای بعدی کمک میکند.
✅ قبلاً بیان شد که ما گاهی به اسمای ذاتی معرفت پیدا میکنیم که این معرفت آثار دارد. آن آثارش را میگویم، ولی باید بدانیم که جز اسمای ذات است و اسمای ذات غیر از اسمای صفات و افعال است. اسمای افعال ریشه در اسمای صفات دارد و صفات ریشه در ذات دارد. این به ما در ادبیات دادن و تحلیل کردن کمک میکند.
✅ در مقدمۀ شرح فصوص قیصری، اسمای کلی و جزئی و جمالی و جلالی و ذات و صفات و افعال آمده است، ولی ما بار سلوکی را به حسب موقعیتی که داریم، اضافه کردیم و الا این بحثها در فصوص وجود ندارد.
✳️ تا اینجا چند تقسیم مفید را گفتیم. چند تقسیم دیگر هم دارد که به مرور خواهیم گفت. فرض ما این است که بحث اسماء را قبلاً خواندهایم یا اکنون لازم نداریم. فقط به بعضی از اسماء در قرآن اشاره میکنیم.
بعدها جلوتر که رفتیم، شاید یک نظامی هم بدهیم. ولی الان اجازه بدهید به همین شکل باشد؛ چون اول حلاوتش را بچشیم و چند اسم را بخوانیم و کار کنیم تا بعد ببینیم چه میکنیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
314 اسماء حسنی.MP3
42.22M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 314 (1398.8.25 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 314 (1398.8.25 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 خلاصۀ مباحث گذشته
✳️ اقسام اسمای الهی را توضیح دادیم و بعد به برخی از تقسیمهای اسمای الهی اشاره کردیم. یکی از تقسیمها، تقسیمِ اسماء از بُعد معرفت و سلوک بود: ۱.اسمایی داریم با بار معرفتی؛ ۲. اسمایی داریم با بار سلوکی. این موضوع نیاز به توضیح مفصل دارد، ولی به همان توضیح مختصر که جلسۀ قبل دادم اکتفا میکنم، چون الان به آن احتیاج نداریم. کسانی که عرفان نظری میخوانند به آن احتیاج دارند؛ به دلیل اینکه میبینند اسماء به شکل دیگری معنا میشوند. کسانی هم که در کارهای سلوکی هستند، نیاز به این بحث دارند. ما در جای خودش، کمکم که پیش رفتیم، این بحث را توضیح میدهیم.
🔵 عبدالاسم
❇️ مقدمۀ دوم ما دربارۀ حقیقت اسمای الهی بود. یک مسئلۀ دیگر را میگویم تا مقدمۀ دوم به پایان برسد و آن «عبدالاسم» است. منظور از «عبدالاسم» این است که کسی که تحتِ اسمی قرار میگیرد، آنقدر جلو میرود تا این اسم در او ظاهر میشود؛ او میشود «عبدالاسم»؛ مانند «عبدالرزاق» و «عبدالهادی» و «عبدالشکور» و «عبدالحیّ» و «عبدالمُحیی». مثلاً، حضرت عیسی علیهالسلام که با اذن الهی، مرده زنده میکرد، «عبدالمُحیی» بود، چون این اسم در او ظهور یافته بود.
✅ «اسم» برای حق است. الان نمیخواهم به اصطلاحاتی مانندِ «تعلّق» و «تخلّق» و «تحقّق» بپردازم.
✳️ پس از مدتی انسان میتواند به جایی برسد که مظهر یک «اسم» شود، به این صورت که آن اسم در او اثر بگذارد؛ ولی بعد از مدتی میتواند مظهر یک «اسم» شود، به خاطر اینکه این اسم در او محقّق شده است.
✅ مثلاً، کسی که همیشه احسانِ حق را میبیند، کمکم به جایی میرسد که خودش دست به کار میشود و به دیگران احسان میکند. این برای خودش توضیح دارد که چگونه خُلق الهی در انسان مینشیند. وقتی خُلق الهی در او نشست و محقق شد، آن را در خود و جامعه پیاده میکند. در این صورت، عبدِ آن «اسم» میشود. چنین فردی «عبدالمحسن» میشود.
❇️ اگر کسی به اینجا برسد، بحث تخلّق به اسمای الهی مطرح میشود. ابتدا صحبت از «تعلّق» است و سپس «تخلّق» و «تحقّق». وقتی یک «اسم» در فردی محقق شود، میشود «عبدالاسم». این موضوع به ما خیلی کمک میکند، برای فهم بحثهای اسمایی و اینکه چگونه در بندگان مینشیند و چگونه انسان میتواند تخلّق به این اسماء پیدا کند. یکی از بحثهای جدی این است. آیا باید به خُلق الهی متخلّق شویم؟ و با او بنشینیم و به خُلق او در بیاییم؟ من بعضیها را دیدهام که وقتی زیاد با خدا مینشینند، بهراحتی اسمای الهی در آنها محقق میشود. البته آغازش کمفروغ است و بعد پرفروغ میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 خلاصۀ مباحث گذشته ✳
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
🔵 ضرورتِ توجه به سَحر
✳️ این سَحر را از دست ندهید. همین نفْسِ نشستن مؤثر است. خیال نکنید حتماً باید یک کسی روبهروی آدم باشد تا من او را ببینم و خُلقش در من اثر کند (الگوبرداری در فضای تربیت).
✅ با خدا بنشینید؛ خُلقِ خدا خیلی اثر میگذارد. اگر انسان سحر ارتباط داشته باشد، ابتدا تا کمی مقدمات آماده شود، ارتباط برقرار نمیشود. ولی اگر کمی این سحر را ادامه بدهد، بعد از یک مدتی این ارتباط برقرار میشود. ارتباط که برقرار شد، نور حق میتابد و الگوبرداریِ نابِ ناب (همین) است.
❇️ در اینجا صحبت از کسی که شهود دارد نمیکنم. صحبت از مؤمنانی میکنم که ایمان به غیب دارند، یعنی در مرحلۀ «یومنون بالغیب» هستند. آنها خدا را نمیبینند، ولی تشعشع آن اسماء را در خود مییابند.
✅ مثلاً، رأفت حضرت حق را میبینند؛ مثلاً، چنین مؤمنانی خدا را خواندهاند و از او مغفرت خواستهاند و خطای بزرگی هم مرتکب شدهاند، در این حال میبینند که دلشان به صورت عجیبی آرام شده است. آنها مشاهده میکنند که خداوند چگونه غفرانش را به سمت آنها آورده است. «یَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحیماً» ( نساء ۱۱۰).
✅ چنین مؤمنانی غفرانِ حضرت حق را میبینند؛ خود حقیقتِ حق را نمیبینند. آثار غفران حضرت حق را میبینند و همان آثار دلشان را خیلی آرام میکند و احساس سبُکی میکنند. آنها اندکی از فروغِ غفرانِ حضرت حق را به صورت «یومنون بالغیب» چشیدهاند. ولی اگر همین را ادامه بدهند، میبینند که خُلق او اثر میکند؛ همین خُلقِ غفران. «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور ۲۲)؛ دوست ندارید خدا شما را ببخشد، پس شما هم عفو داشته باشید.
🔵 عبدالاسمِ کلان (کلی)
✳️ بعضی از کسانی که اهلش هستند میگویند ما در این غفران نور حق را میبینیم. هویتِ نوریِ غفران را در همین «یومنون بالغیبیاش» میبینیم. آن مقداری که این صفت در جان اثر میکند، این صفت را در خود مشاهده میکند و در او اثر کرده است و او هم همینگونه برخورد میکند. این را میگوییم «عبدالاسم». من «عبدالاسم» را خیلی گسترده کردهام؛ و الّا عرفا نوعاً «عبدالاسمِ» حقیقی را تحقق اسمایی میگویند. من میگویم «عبدالاسمِ کلان» یا «عبدالاسمِ کلی». «عبدالاسم کلی» یعنی، به هر اندازهای که به یک «اسم» نزدیک میشوید و در شما محقّق میشود و در شما اثر میگذارد و بر اساس آن کار میکنید. این را میگوییم «عبدالاسم».
✅ اگر این موضوع را بدانیم، به ما یک دیدگاه میدهد. آن دیدگاه چیست؟ این را بدانیم که در بحثهای قرآنی «عبدالاسمی» چگونه است. اصلاً صحبت از تحمیل نیست. به این آیات توجه کنید:
✅ ۱. «فَبِما رَحْمَۀٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ» (آل عمران ۱۵۹).
۲. «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور ۲۲)؛ آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد، پس شما هم ببخشید.
۳. گاهی به صورت جدیتر تخلّق اسمایی و تحقّق اسمایی گفته شده است. حضرت عیسی میگوید من اِحیا میکنم به اذن الهی. «اُحیِ الْمَوْتی بِاِذْنِ الله» (آل عمران ۴۹). این اِحیا اسم الهی است که در او نشسته است. این را میگوییم «عبدالاسم». «عبدالاسم» سطوحی دارد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم 🔵 ضرورتِ توجه به سَحر ✳️ این سَحر را از دست
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۴ (۲۵ آبان ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 اسمای الهی
✅ اجازه دهید وارد بحث اسماء شویم. من نمیخواهم بحث اسماء را به صورت ترتیبی بگویم، بلکه مورد به مورد میگویم. ابتدا سعی میکنم اسمایی را بیان کنم که مقداری فضای سلوکیاش برای ما قوی است.
❇️ ۱. اسم رزّاق
❇️ اولین اسمی که شروع میکنم، اسم رزّاق است. رزق یک عطایی است از سوی خدا، اما هر عطایی نیست، بلکه یک عطای ویژه است که برای بقا نیاز است. خدا ابتدا یک شیء را خلق میکند و این موجود باید امتداد پیدا کند. امتدادش به مدد نیاز دارد. به آن مددی که داده میشود تا آن موجود امتداد پیدا کند، به آن «رزق» میگویند. اصل رزق و ریشهاش از روزی آمده است. روزی که میگویند یعنی، هر امری که روزانه به آدم داده میشود. هیچ اشکالی هم ندارد، ولی روزانه را لحاظ نمیکنیم. شما مفردات راغب را نگاه کنید. امتداد و سریان در آن خوابیده است.
🔵 بحث لغوی «رزق»
✅ در مفردات راغب آمده است: «الرزقُ یُقالُ للعَطاءِ الجاری تارَۀً، دنیویاً کان أَمْ اُخرویاً، و لِلنَّصیبِ تارۀً، و لِما یَصِلُ الی الجَوفِ و یُتَغَذَّی به تارۀً». گاهی به چیزی که به دست میآید رزق گفته میشود و گاهی تا به غذا تبدیل نشود، رزق و روزی به آن نمیگویند. از نظر ایشان رزق همان عطای جاری است.
✳️ در مقائيس اللغة آمده است: «أُصَيْلٌ وَاحِدٌ يَدُلُّ عَلَى عَطَاءٍ لِوَقْتٍ، ثُمَّ يُحْمَلُ عَلَيْهِ غَيْرُ الْمَوْقُوتِ. فَالرِّزْقُ: عَطَاءُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ» (جلد۲ ص۳۸۸).
❇️ در کتاب التحقیق به اِنعام و دوام و جریان اشاره شده است.
🔵 رزق در قرآن
✳️ رزق یک نوع رحمت است. رزق رحمت خدا است، اما هر رحمتی نیست.
✅ ۱. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (هود ۶) .در فرهنگ قرآن همۀ موجودات جنبندهاند. هیچ جنبندهای نیست مگر بر خدا است روزی او.
❇️ عبارت «علی الله» را در قرآن جدی بگیرید. با این عبارت خدا میگوید بر من لازم است. چرا؟ به خاطر رحمتش. اگر کسی «علی الله رزقها» را جدی بگیرد، معنایش این است که خدا هیچکس را بیروزی نمیگذارد.
✅ تا این «علی الله رزقها» را قبول کردید، باید نظام عالَم دست به دست هم بدهد تا روزی به دست انسان برسد و بایست بشود و میشود و حتماً میشود.
✅ «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ»؛ همه در کتاب هست. همۀ آنچه باید بدهند در کتاب نوشته شده است. تمام رزقها مشخص است و هم بر خدا است. این تعهد، تعهد الهی است.
✳️ ۲. «لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (شوری ۱۲). کلید آسمان و زمین دست ما است؛ ما هستیم که روزی را کم و زیاد میکنیم. هم بسط رزق دست خدا است و هم سخت گرفتن و تنگ گرفتن معیشت دست خدا است؛ دست دیگری نیست. چرا آدم احساس میکند که دیگری همهکاره است؟
✅ بعضیها به گونهای هستند که تا به آنها یک موقعیتی داده میشود، این سنگ و گِل را جدی میگیرند. وقتی این سنگ و گِل را جدی گرفتند، جا برای معنویتشان تنگ میشود. اما کسانی مانند حضرت سلیمان، هرچه سنگ و گِل اضافه شود، تغییری نمیکنند.
🔵 روزیدهنده فقط خدا است
✅ مسئلۀ معرفتی در رزق این است که «(روزی)دهنده فقط خدا است». دیگری وجود ندارد. این موضوع را جدی بگیرید. به ما آموختهاند که سر هر سفرهای مینشینیم، «الحمد لله» بگوییم. چرا میگوییم «الحمد لله رب العالمین»؟ مثلاً، شما مهمان کسی بودهاید و از میزبان تشکر میکنید، ولی پیش از هرچیز باید چه بگویید؟ باید بگویید «الحمد لله رب العالمین». سر هر سفرهای نشستهایم، خدا رازق است؛ دیگری نیست.
❇️ روزیدهنده خدا است؛ این را بفهمیم که خزائن به دست او است؛ کلید آسمانها و زمین به دست او است؛ همهکاره او است؛ روزیدهنده او است؛ او هم از سرِ حکمت کار میکند؛ علیم هم او است. حکیم هم او است و روزی میدهد و رزاق او است. حالا که اینگونه است، چه باید کرد؟
❇️ این موضوع بحثهای بعدی است که انشاالله میرسیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
315 اسماء حسنی.mp3
6.25M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 315 (1398.9.2 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 315 (1398.9.2 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAm
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
❇️ از نظر لغوی، رزق و روزی یک عطایِ همراه با مدد است که موجب بقای انسان (یا هر موجود دیگری) میشود. از جنبۀ دیگر، روزی باید روزبهروز باشد؛ لذا اهل لغت از آن به عطایِ جاری تعبیر کردهاند.
✅ در جلسۀ قبل این کریمه را خواندیم: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (هود ۶)؛ هیچ جنبندهای نیست، جز اینکه بر عهدۀ خدا است که به او روزی بدهد.
❇️ «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» را هم توضیح دادیم. هر موجودی که به وجود میآید، در آن علم بیانتهایِ الهی مشخص است که چه مقدار مدد میخواهد و چه مقدار به مصلحتش است و چرا باید در جایی روزی به او عطا شود و در جای دیگر نه.
✅ در روایات داریم هرکسی که به دنیا میآید چند چیز از همان موقع مشخص است. هم اَجلش و هم سعادت و شقاوتش و هم روزیاش، همه مشخص است. در روایت اینگونه آمده است و هیچ منافاتی با ارادۀ انسان ندارد. بعضیها متوجه این موضوع نیستند. علم ربوبی به همۀ ارادهها تعلق گرفته است و نحوۀ وجود انسان را دست نمیزند تا قضاوقدر را درست کند. با همین ارادۀ انسان قضاوقدر چیده شده است.
❇️ خداوند میفرماید: از آغاز بر عهدۀ من است. به تعبیر دیگر، پیش از خلقت انسان، همان موقع که خلق میکند، روزی مشخص است.
🔵 روزیِ همه بر عهدۀ خدا است
✅ «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ این تعبیر معنای ویژهای دارد؛ یعنی، خدا روزی را بر عهده گرفته است. خداوند مانند بعضی از انسانها خُلف وعده نمیکند. اگر خداوند گفت فردا میدهم، میدهد و اگر هم بخواهد روزی را کم یا قطع کند، همینطور است. این بیانی که عرض شد نشان میدهد که پایۀ کار چیست. اندیشۀ اصلی بر میگردد به این که همۀ اینها در خزاین الهی هستند و از آنجا نازل میشوند. «لَهُ مَقالِيدُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (شوری ۱۲). کلید آسمان و زمین دست ما است؛ ما هستیم که روزی را کموزیاد میکنیم.
❇️ هم بسطِ رزق دست خدا است و هم سختگرفتن و تنگگرفتنِ معیشت دست خدا است؛ دست دیگری نیست.
🔵 امساک و اِرسال
✅ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ» (منافقون ۷)؛ منافقین میگویند: انفاق نکنید تا از اطراف رسولالله پراکنده شوند. خدا میگوید: خزاین دست من است؛ منم که روزی میدهم. آنها خیال میکنند، خودشان کارهای هستند. اما همه خزاین دست خدا است و حتی همانی که خود منافقین میدهند یا میگیرند، دست خدا است.
✅ خزاین دست خدا است و او است که امساک میکند و اوست که ارسال میکند. دست دیگری نیست. یعنی، او است که گاهی جلوی خزاین را میگیرد و به افراد نمیرسد و او است که گاهی ارسال میکند و به انسانها (و همۀ موجودات) روزی میدهد.
❇️ «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (فاطر ۲)؛ وقتی خدا درِ خزاین خودش را باز میکند، هیچکسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد و امساک کند. در نظام هستی این امر خیلی معنا دارد.
انسانها ممکن است گمان کنند که آنها جلوی روزی را میبندند یا باز میکنند؛ درحالیکه خداوند خودش است که میبندد و باز میکند. هزار و یک عامل وجود دارد؛ چه در روزی رسیدن و چه در روزی نرسیدن. به ظاهر ما گمان میکنیم که دست ما است.
❇️ بنده خدایی شب موقع خواب حالش خیلی خوب بود. با خودش میگفت: انشاالله فردا یک سخنرانی قَرّائی خواهم کرد. صبح که از خواب بلند شد، دید گلویش گرفته است.
✅ عوامل یکیدوتا نیست. فقط یک راه وجود ندارد، بلکه هزار و یک راه وجود دارد. حتی در سطح مادیِ آن. من الان نمیخواهم به صورت ماورایی مانند نزول روزی برای حضرت مریم، قضیه را حل کنم. آن پابرجا است.
🔵 توکل بر رزاقیتِ خدا
✅ بنده خدایی مؤمن بود و ایمان خوبی هم داشت. (این نمونههایی که میگویم معیار نشود و از آن قاعدۀ کلی نسازید. چون برای یک مؤمن خاص است و من فقط میخواهم حال معنوی او را برایتان بگویم). ایشان در قدیم کفش میدوخت و این کفشها را جلوی مغازه میگذاشت که الان میگویند ویترین. آن موقع ویترین نبود. یکوقت به دلش افتاد که تو این را میخواهی جلوی چشم مردم بگذاری که مردم ببینند و بخرند. روزیرسان خدا است؛ تو چهکارهای!؟ وقتی اینجور شد، گفت: من از این به بعد کفشها را جلوی مغازه نمیگذارم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف الرزاق ❇️ از
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✳️ چون مؤمن پاک و خوشدلی بود و این نیت را کرده بود، بعد از مدتی یک مشتری از شهر دیگری آمد و همۀ کفشهایش را یکجا خرید. درحالیکه هیچوقت سابقه نداشته که از شهر دیگر برایش مشتری بیاید.
✅ این مؤمن در این موقعیت چه میگوید؟ میگوید: روزیرسان (فقط) خدا است. خدا بخواهد راه را باز کند، راه دارد. دست ما نیست. یعنی، «من حیث لایحتسب» است و هزار و یک راه وجود دارد. خدا میتواند مشتریِ همیشگیات را از تو بگیرد و میتواند آن شخصِ بیمشتری را مشتریدار کند.
🔵 رحمت و قهر الهی
✅ به این آیه از زاویه رحمت و قهر ربوبی نگاه کنید: «ما يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (فاطر ۲)؛ وقتی خدا اراده کند که چیزی را به کسی برساند، هیچکس نمیتواند ممسکِ او باشد و حتی با دست همان کسی که میخواست به او چیزی نرسد، با دست همان به او میدهد.
✅ الان این وضعیتی را که در عراق برای ما رقم زدهاند، کسی فکر میکرد که اینگونه شود؟ آیا ما با جنگ رفتیم آنجا را فتح کنیم؟ خیر. ما در جنگ تا بصره رفتیم و برگشتیم. ولی تا بغداد را چه کسی به ما داد؟ به من بگویید، میگویم خدا از طریق خبطی که در ذهن جرج بوش انداخت، این را به ما داد.
❇️ قاعدۀ کلی این است که وقتی خدا اراده کند که کاری کند، از طریق کسی که مخالف است، این کار را میکند.
✳️ «وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ»؛ اگر امساکی از آن سو صورت بگیرد، هیچ مرسِلی در کار نخواهد بود و اگر ارسالی هم صورت بگیرد، از آن سو خواهد بود نه از این سو.
🔵 او عزیز و حکیم است
✅ «هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ»؛ دست خدا باز است؛ کسی نیست او را مقهور کند؛ (عزیز است). او قادر است؛ او است که عزت دارد. او است که غلبه دارد. حکیم هم او است. به چه کسی روزی بدهد و چرا بدهد و چقدر بدهد، (همه به دست او است).
✳️ کسی که این اندیشه را دارد، نگاهش با دیگران فرق دارد. اصل اینها بر میگردد به اسم شریف «الرزاق». خداوند میداند که روزی را چگونه به دست افراد برساند.
🔵 بسطِ رزق و تنگیِ رزق
❇️ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ» (عنکبوت ۶۲)؛ خدا برای بندگانش روزی را گسترش میدهد و همچنین خدا روزی را تنگ میکند. چرا؟ چون خدا نسبت به همهچیز آگاه است و مصلحت هرکسی را میداند.
✅ او علیم است؛ لذا گاهی بسطِ رزق است و گاهی تنگیِ رزق. یعنی، خدا است که تنظیم میکند که چقدر برسد؛ کم یا زیاد برسد. ما در جلسۀ قبل به صورت مختصر مصلحتها را توضیح دادیم.
✅ گاهی خداوند متعال برای مؤمن چنین مقدر میکند که خیرش در این است: مثلاً باید بیست سال سختی بکشد تا کارش درست بشود.
❇️ هم مؤمن خبیث داریم و هم مؤمن طیّب. خدا میخواهد مؤمن طیّب را از مؤمن خبیث جدا کند و گاهی از طریق همین اسم «رزاق» عمل میکند و رزق را زیاد یا کم میکند.
🔵 خوشدلی و پاکدلی
تو خودت ببین چقدر خوشدلی و پاکدلی داری و در ایمان واقعیت داری؛ بقیه را ببین خدا چه میکند. چون خدا علیم است روزی را رقم میزند و این کار برای تو بیدلیل نیست. همۀ اینها برای خیری است که برای مؤمن رقم میزند.
✅ الان بحث رزق است، ولی همهجا این قاعدۀ کلی جاری است که هرچه برای مؤمن رقم میخورد، خیر او در آن است.
❇️ برای حفظ ایمان مؤمن، گاهی خدا روزی را بر او تنگ میگیرد و به او زیاد نمیدهد و گاهی هم روزیِ او را زیاد میکند.
❇️ اگر آدم فقط پاکنهادیِ خودش را در ایمان درست کند، خدا میداند در روزیدادن با او چه کار کند و چگونه او را پیش بِبرد. سخت هم بگیرد، این سختگرفتن بیحساب نیست.
✅ همۀ سختگرفتنها مصلحت دارد.
🔵 مؤمن طیّب و مؤمن خبیث
گاهی ایمان داریم، ولی این ایمان با هوای نفس و نفسانیت همراه است. مؤمن است، ولی یک دسته از شرارتها در درونش وجود دارد و سر بزنگاه، شرارت و شیطنت و هوای نفس را رجحان میدهد. این مؤمن خبیث است.
❇️ اما مومنانی هستند که با اینکه شرارت در جانشان وجود دارد، ولی در وقتش ایمان را رجحان می دهند.
❇️ این سخن فقط در مورد مؤمنین نیست، بلکه در مورد کفّار هم صادق است. گاهی خداوند متعال به خاطر خشمش از کافر، رزقش را کم یا زیاد میکند. گشایش روزی و تنگیِ روزی هم برای مؤمن است و هم برای کافر، ولی من فقط دربارۀ مؤمن توضیح دادم. خدا میداند با شخص چه کار کند.
❇️ میشود به جرح و تعدیل اسمای حسنی پرداخت، ولی الان به آن نیاز نیست. علامه طباطبایی در جلد اول المیزان، ذیل بحث شفاعت به این جرح و تعدیلها پرداخته است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✳️ چون مؤمن پاک و خوشدلی بود و این نیت را کرده
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۵ (۲ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 چرا خوشحالی؛ چرا یأس!
✅ «وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُواْ بهِا وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةُ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ؛ أَ وَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (روم ۳۶ و ۳۷)؛ هنگامی که به مردم رحمتی میدهیم، خیلی خوشحال میشوند و اگر به خاطر اعمالِ خودشان به آنها سیئهای دادیم و روزیشان را تنگ کردیم، آنها مأیوس میشوند.
✅ خداوند میفرماید: آنجا چرا خوشحال و اینجا چرا مأیوس میشوید؟ مگر نمیدانید که همه اینها دست خدا است؛ خدا داده است و تو خوشحال و سرمست شدی؛ نمیدانی وقتش که شد خدا میتواند از تو بگیرد؟! قارون مگر چطور بود؟ چندین نفر فقط کلیددار صندوقهایش بودند. همین شخص با آن همه دَبدبه و کَبکبه که داشت و میگفت همۀ اینها از «من» است و خیلی هم خوشحال بود، خداوند فرموند: «ما با دهان بازکردنِ زمین، او را در زمین فرو بردیم». اگر خدا بخواهد روزی را تنگ کند، راحت میتواند تنگ کند.
❇️ چرا بعضیها مأیوس میشوند؟ مگر نمیدانند که خدا دستش باز است و میتواند روزی را زیاد کند.
❇️ برخی از آقایان که وصل به خدا بودنشان خیلی زیبا است، هروقت در تنگی قرار میگیرند، میگویند: خدا است که کار میرسد و راه را باز میکند. تا الان مگر خدا روزی نداده است؟ از این به بعد هم روزیِ ما با خدا است. به من چه ربطی دارد؟ من تلاش خودم را میکنم، ولی اگر روزی بر من تنگ و سخت شد، سخت بشود؛ چه مشکلی دارد. خدا اگر بخواهد راهها را باز کند، راحت باز میکند.
✅ اگر میدانید که دست خدا است، چرا به آن چیزی که خدا داده است، خوشحال میشوید و به آن چیزی که خدا نداده است، مأیوس میشوید؟ یأس یعنی چه؟
✳️ اینجا به صراحت، بحث از سلوک است. با اینکه میدانی روزی دست خدا است، یأس چرا؟
🔵 توکل به رزّاقِ حقیقی
✅ یکی از روحانیون در نجف بود که بعدها جزء فقهای قَدَر شد. از علمای آمل بود. در ایام جوانیِ ایشان، یک سال قحطی شد. واقعاً هم سخت بود. آنجا مادرخانمش هم در خانهاش بودند. خانمش این وضعیت را تحمل میکردند، ولی بقیه تحمل نکردند و تعبیر زشتی به کار بردند و توهین کردند. به ایشان خیلی برخورد. با خود گفت: خدایا، این قحطی برای همه است و من هم که مقصر نیستم و دارم درسم را میخوانم. چه کار کنم؟ همین را گفت. بعدازظهر آمدند درِ خانهاش را زدند و وجهی را به او دادند که خرج یک سالش را پوشش داد.
✅ این واقعه باعث شد که ایشان هروقت در سختیِ محض قرار میگرفت، میدانست به وقتش برایش میرسد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
316 اسماء حسنی.MP3
37.96M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 316 (1398.9.9 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 316 (1398.9.9 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAm
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
❇️ بحث در اسم «رزّاق» و «خیرالرّازِقین» و «رازِق» است. این اسماء با کمی تفاوت، کنار هم قرار میگیرند. «خیرالرازقین» همان «رازِق» است؛ «رزّاق» هم همان «رازِق» است با یک لطفِ افزونتر.
✅ در مورد رزق عرض شد که هر جنبندهای، علاوه بر اصلِ وجود، برای بقایش نیاز به مددِ وجودی دارد؛ یعنی باید با اسم «رزّاق» باقی بماند. سپس عرض شد که خدا از خزائن خودش روزی میدهد و مسئلۀ ارتباط با آسمان را مطرح کردیم و اینکه زمین با آسمان میچرخد و منظور از آسمان، عالَم معنا است نه این آسمان ظاهری.
✳️ تقدیرات از آن سو رقم میخورد؛ تقدیرات بهگونهای رقم میخورد که در اینجا سر صحنه، روزی به انسان (یا هر موجود دیگر) میرسد. او گمان میکند چون قابل است، روزی به دستش میرسد؛ ولی واقعیت این است که از آن سو رقم میخورد و به این سو (زمین) مرتبط نیست.
❇️ این آیه را خواندیم: «وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُواْ بهِا وَ إِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَ أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (روم ۳۶ و ۳۷)؛ بعضیها تا نعمتی به آنها میرسد، خوشحال میشوند؛ براساس شادمانیِ دنیوی که پیدا میکنند، میگویند کار تمام شد. ولی به این فکر نمیکنند که اگر خدا بخواهد نعمتها را از آنها بگیرد، یکشبه میگیرد. آنهایی هم که مأیوس میشوند، نمیدانند که خدا روزی را بسط میدهد.
✅ آیات بعد آیات ۳۵ تا ۳۹ سورۀ سباء است. «وَ قَالُواْ نحنُ أَكْثر أَمْوَالا وَ أَوْلَاداً وَ مَا نحنُ بِمُعَذَّبِينَ»؛ میگویند اموال ما خیلی زیاد است و سرمایهدار هستیم و عذاب هم نمیشویم. علامه در المیزان توضیح میدهد که اینها کسانی هستند که وقتی خدا به آنها اموال زیاد میدهد، گمان میکنند که خدا در آخرت هم به آنها توجه دارد. بعضیها تا به آنها مال داده میشود، میگویند ما نزد خدا ارج و قُرب داریم و تا مال از آنها گرفته میشود و کمی به آنها سخت گرفته میشود، میگویند خدا دیگر به ما توجهی ندارد. «قُلْ إِنَّ رَبىّ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لَكِنَّ أَكْثرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»؛ خدا روزی را زیاد کرده است. آنوقت تو به این اموالت مینازی؟ خدا است که روزی را کم و زیاد میکند؛ دست من و تو نیست.
✅ تقدیرات را از آنسو رقم میزنند و تقدیرات بر حسب اعمال ما است و اعمال خوب و بد ما اثرگذار است. تقدیرات آنسویی است و اصلاً اینسویی نیست. اکثر مردم مسائل را اینگونه نمیبینند. این در کار خیلی باید معنادار شود. باید این را خوب فهمید که قضا و قدر، این روزیها را سامان میدهد.
✳️ اینطور نیست که هرکس زرنگتر است، مالش زیادتر باشد. در بازار کسانی هستند که خیلی زرنگ نیستند، ولی مال فراوان دارند. اگر انسان هزار زرنگی داشته باشد، ولی خدا بخواهد راه را ببندد، راه بسته میشود.
✅ «وَ مَا أَمْوَالُكمُ وَ لَا أَوْلَادُكمُ بِالَّتىِ تُقَرِّبُكمُ عِندَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئكَ لهمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُواْ وَ هُمْ فىِ الْغُرُفَاتِ ءَامِنُونَ وَ الَّذِينَ يَسْعَوْنَ فىِ ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئكَ فىِ الْعَذَابِ محضَرُونَ قُلْ إِنَّ رَبىّ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ وَ مَا أَنفَقْتُم مِّن شىَءٍ فَهُوَ يخلِفُهُ وَ هُوَ خَير الرَّازِقِينَ» (سباء ۳۷ تا ۳۹)
🔵 روزیدهنده فقط خدا است
✳️ بحث امساک و ارسال را جلسۀ قبل بیان کردیم که اگر خداوند امساک کند، هیچکس نمیتواند درِ خزائن را باز کند و آن را ارسال کند (آیه ۲ سوره فاطر). قرآن جلوتر میرود و روزیرسانی را در خدا منحصر میکند؛ در قرآن از این دسته حصرها فراوان داریم. فقط خدا است که روزیدهنده است.
❇️ حصرِ رزق در کار الهی خیلی معنادار است. انسان باید روزیاش را با رازقی که تنها روزیدهنده است، ببندد؛ نَه با چیز دیگر.
✅ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸)؛ «هُوَ الرَّزَّاقُ» افادۀ حصر میکند. یعنی، جز او روزیدهندهای نیست. رزّاق هم یعنی بهشدت روزیدهنده و بهکثرت روزیدهنده.
🔵 همه سر سفرۀ خداییم
✅ هیچ موجودی نیست که دهانش باز باشد و خدا به او روزی ندهد. (هر دهانی که باز است، روزیدهندهاش خدا است). «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»؛ یعنی، بر خدا است که روزی دهد. اگر اینگونه نگاه کنید، میبینید که همه سر سفرۀ خدا نشستهاند و روزی میخورند. برای همه، روزیها مقدر شده است.
❇️ خداوند به وسعت کل هستی به مخلوقات روزی میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف الرزاق ❇️ ب
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✳️ خداوند در جانب روزی دادن، به شدت مُصرّ است. و به جِدّ میخواهد روزی بدهد و لحظهلحظه به همۀ افراد روزی میدهد.«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ یعنی، فقط او است که روزیدهنده است و «ذُو الْقُوَّة» است یعنی، بهشدت قوّت دارد و «المتین» هم هست و هیچ ضعفی هم در روزی دادن ندارد.
✅ در روزی و رزق ما فقط با یک نفر روبهرو هستیم نه با افراد؛ و باید همهجا خدا را به عنوان رزویدهنده ببینیم.
🔵 نمونهای از ادب دینی
❇️ این ادب دینی که سر هر سفرهای که نشستهایم، خدا رزاق است؛ این را چطور معنا میکنید؟ «الحمدلله» که میگوییم، چگونه آن را معنا میکنید؟
کسیکه اهلش باشد به لحاظ معرفتی، میفهمد که چه خبرها است که گندم تبدیل به این نان شده است.
✅ هرچه را که میبینیم برای خودش یک چرخهای است و بهگونهای قرار گرفته است که همه روزی بخورند.
❇️ برخی از عالمان ربانی هر لقمهای که میخورند، برای همین لقمه چقدر خدا را ناز می دهند؟آنها میدانند چه خبر است تا این لقمه به دستشان رسیده است.
✅ اگر کسی این حصرِ روزی را بفهمد، از یک جهت، تمام مجاری محو میشوند، نه اینکه مجاری نباشد، بلکه هستند، ولی دیگر دیده نمیشوند.
❇️ دست این و آن را نَبین؛ دست خدا را (در همهچیز) بِبین.
✅ فردی نزد امام صادق علیهالسلام آمد و حضرت به او کمکی کرد و او گفت: «الحمدلله رب العالمین». امام صادق علیهالسلام خیلی خوششان آمد که آن فرد به جای تشکر از ایشان از خدا تشکر کرد. حضرت دوباره به او کمک کرد و او گفت: «الحمدلله رب العالمین» و امام برای بار سوم به او کمک کرد ولی این بار، او از خود امام تشکر کرد. حضرت فرمود: اگر همینطور ادامه میدادی و «الحمدلله» میگفتی، تمام داراییام را به تو میدادم؛ یعنی، تو اصل را میشناسی. این نکتۀ خوبی است که دین به ما آموخته است.
✳️ وقتی حصر روزی را برای خدا بدانیم، دیگر کاری با هیچکس و هیچچیز نداریم. و سر در آسمان داریم نه زمین؛ نه این و آن. خدا است که روزی میدهد؛ به این و آن چه کار داریم. اینجا حصر روزی است برای خدا.
❇️ یکی از طلبهها میگفت: جایی میرفتیم و یک وجهی هر سال میدادند. ولی یک سال به دلیلی به هم خورد. او گفت: آنجا به هم خورد؛ خداوند که روزیدهنده است. با جان و دل گفت: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاق»؛ که با این آیه، هم به خودش دلداری داده باشد و هم بهانهای باشد برای ارتباط با خدا. همۀ این پستیها و بلندیهای زندگی (و سختیها و راحتیهای آن) برای این است که ما با خدا ارتباط برقرار کنیم. این طلبه اینها را میدانست. او گفت: یک روز نگذشت که مسئله مالیام حل شد؛ درحالیکه طبق روال معمول، این حالت محال بود.
✅ یک طلبهای پدرش مشکل داشت و تنها فرزندی که میتوانست به او کمک کند، همین طلبه بود. او رفت با یکی از عالمان ربانی مشورت کرد. عالم ربانی به او گفت: که این امر بر شما متعین است که نزد پدرتان بروید و خدا انشاالله درست میکند. او همین که راه افتاد و هنوز به شهر خودش نرسیده بود که بین راه به او زنگ زدند و برای یکی از مساجد شهر برای امامت جماعت از او دعوت کردند.
❇️ وقتی انسان وظیفهاش را انجام میدهد، بقیهاش با خدا است. عالَم دستِ خدا است.
✅ انسان در باب رزق، باید فقط خدا را ببیند و این و آن را نبیند؛ دیگران را مجاری فیض بداند؛ خدا در دل یگران میاندازد.
✳️ خدا را ببین و بقیه را مجاریِ فیضِ خدا بِدان.
🔵 سر در آسمان
❇️ انسان باید سر به آسمان داشته باشد. این نوع معرفتها سر به آسمان داشتن، میخواهد. یعنی، باید به خدا وصل باشد نه به دیگری. آدم باید روزی را از خدا بخواهد.
🔵 فضای رزق
✳️ روال طبیعی هم باید طی شود و انسان باید وظیفهاش را انجام دهد، ولی بداند که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ خدا است که خدایی میکند و خدا هم وعده کرده است و گفته است که من روزی کسی را قطع نمیکنم. اصلِ این کار که انجام شود و این و آن را نبینیم و خدا ببینیم، این راهِ اصلیِ فضایِ رزق است. اگر این نگاه بیاید، آدمی راحت میشود.
🔵 نصیحت لقمان
✅ در روایت آمده است که لقمان حکیم به فرزندش توصیه میکرد: کارت را بکن ولی غصۀ روزی را نخور. آنوقت که کودک بودی، غصۀ روزی نمیخوردی. آیا روزیات قطع شد؟ اگر الان غصه بخوری، چیزی اضافه میشود؟ خیر. تو به وظیفهات عمل کن. خدا وقتی شیرخواره بودی به تو روزی داد (خدا همان خدا است)؛ الان هم که بزرگ شدی و پدر شدی و خانواده داری، باز هم خدا روزیات را میدهد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✳️ خداوند در جانب روزی دادن، به شدت مُصرّ است. و
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۶ (۹ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
🔵 عمل بر حسب وظیفه
✳️ هرکس بر حسب وظیفه خودش عمل کند و با یک عقلانیتی هم کارهایش را پیش ببرد. مانند آن فردی که نزد امام صادق علیهالسلام آمد و میخواست مغازهاش را تعطیل کند. اما امام فرمود تو برو مغازهات را جارو کن و همانجا بنشین؛ بقیهاش بر عهده خدا است. از تو حرکت از خدا برکت. روزیدادن بر عهدۀ خدا است. تو وظیفهات را انجام بده. وظیفۀ تو چیست؟ وظیفهات این است که درِ مغازه را باز نگه داری. بقیهاش دست تو نیست. (با خدا است).
✅ بنده خدایی میگفت: در ایام تبلیغ، به دلیل کثرت اشتغالات، کار روحیام کم میشود. او با خدا اینگونه تعامل میکرد: «خدایی که روزیدهنده است، جای دیگر روزیِ معنوی را میدهد. من وظیفهام را انجام میدهم و میدانم خدا جای دیگر جبران میکند».
🔵 قاعدۀ عمل بر مبنای وظیفه
❇️ این را باید قاعده کرد که هم در رزق مادی و هم در رزق معنوی، باید طبق وظیفه عمل کرد. هرکس باید به وظیفهاش عمل کند. اگر طلبه است، باید کار خودش را که درس خواندن است، انجام دهد. وقتی اینطور باشد، میبینید که راه باز می شود، بدون این که آدمی بخواهد.
🔵 روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ»
✅ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۲ و ۳)؛ تقوا پیشه کن؛ خدا راه را باز میکند. دست تو نیست که. اگر کسی به خدا توکل کند، «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» میآید. و این «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» بسیار شیرینتر از «مِنْ حَيْثُ يحتَسِب» است. معمولاً «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» برای مؤمنی است که آشنا با آسمان است و آشنایِ با خدا است؛ اصلاً راهِ بندگیِ شیرین و عاشقانه با خدا همین است.
✳️ این روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» روزیای است که خدا راه را باز میکند (و گشایش حاصل میکند). این راه مانند شهریه، که هر ماه مشخص است، نیست.
❇️ بر خدا توکل کنید؛ بقیهاش را چه کار دارید! «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ».
🔵 پاک باش
✳️ پاک باش و کارت را بکن. در این صورت، مورد توجه خواهی بود؛ یعنی، نمیگذارند، (تو تنها بمانی).
✅ بنده خدایی میگفت: یک سال خرجم زیاد بود، پول زیاد آمد و یک سال خرجم کم بود، پول کم آمد.
❇️ وقتی روزیدهنده فقط خدا است، چرا انسان باید به دیگری رو بیاورد.
✳️ معرفت توحیدی که آمد، انسان را آرام میکند و اهل توکل میکند.
❇️ (انسانی که به خدا وصل است) فقط یک چیز یاد میگیرد که بر حسب وظیفه تلاش کند و بقیهاش را به خدا واگذارَد. اگر این (اعتقاد) در کار بیاید، نوعِ تعامل انسان با عالَم و دیگران و با خدا تغییر میکند.
❇️ این سَبْک را یاد بگیریم که به آسمان وصل شویم.
✅ مؤمن باید «مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ» را در کارش بیاورد، به سبْکِ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتين».
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
317 اسماء حسنی.mp3
7.9M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 317 (1398.9.23 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 317 (1398.9.23 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۷ (۲۳ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم رزّاق
✳️ خداوند روزیدادن را در خودش منحصر میکند. این آیه را خواندیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸)؛ خدا روزیدهنده است و اقتدار کامل هم دارد و آنچه را میخواهد انجام میدهد و اَحدی هم در این میان نمیتواند مانعش باشد؛ تنها روزیدهنده خدا است.
✅ فرهنگ قرآنی به مؤمن یاد میدهد، هر چه به او رسید، همیشه آن انتها و آن اصل و حقیقت اصلی را ببیند. در پسِ هر دادن (و هر نعمت) خدا را ببیند، که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ».
❇️ گاهی مؤمن چیزی را در لابهلایِ زندگیاش احساس میکند، یعنی پستی و بلندیِ زندگی، او را به اینجا میکشاند که میفهمد خدا دهنده است؛ خدا گیرنده است؛ خدا همهکاره است (میگویم چنین احساسی دارد، نمیگویم شهود). اگر تیری رها میشود، مؤمن تیر را نمیبیند، بلکه تیرانداز را میبیند. در فرهنگ قرآنی و دینی، به افراد این را یاد دادهاند.
🔵 نگاه آسمانی
✅ مؤمن همیشه از زمین به آسمان نگاه میکند؛ از راهِ آسمان به زمین نگاه کند، میبیند که همهچیز از آن طرف انجام میشود و تقدیرات آنطرفی است و اینجا هیچچیزی بیحساب نمیآید.
❇️ با این نگاه، اگر چیزی به مؤمن برسد، با خود میگوید: نکند آنچه به من داده شده است از سر خذلان باشد یا از سر امتحان. ابتدا این حالتِ خوشی است، ولی بعدها دست خدا را میبیند، ولو هرکسی بخواهد مانع شود.
این احساسِ مؤمن خیلی خوش است که «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»؛ وگاهی مؤمن با همین آیهها خودش را به این باور میرساند.
🔵 قرآن زیاد بخوانید
✅ مؤمن باید در فضای قرآن نفَس بکشد. تقاضا میکنم، قرآن زیاد بخوانید تا تبیینهای آسمانی در زمین را یاد بگیرید. این فرهنگ قرآنی را یاد بگیریم که هرچه به ما داده میشود، سر به آسمان بلند کنیم و بگوییم: «خدایا، تو این را به ما دادهای». هر آنچه به ما میرسد، اصلش را ببینیم؛ هرچه به ما میرسد از آنسو است.
🔵 پاکانْ، یارانِ حضرت حجت
✳️ ما برخی از چیزها را باور نمیکنیم. اینکه در آخرالزمان فتنهها زیاد میشود و خیلیها جدا میشوند؛ برخی میگویند: اینها کم آوردند و میجنگند؛ ولی از آسمان نگاه کنیم، چگونه است؟ واقعش این است که آنقدر ابتلائات زیاد میشود تا فقط افراد ناب برای حضرت حجت باقی بمانند.
❇️ در باب حضرت حجت، در کمالالدین آمده است که سه نفر دیدند امام صادق علیهالسلام بهشدت گریه میکنند. از امام علیهاسلام پرسیدند چرا گریه میکنید؟ ایشان فرمودند: برای حضرت حجت گریه میکنم؛ بهخاطر اینکه جریان حضرت نوح و حضرت موسی و حضرت عیسی در حق ایشان جاری میشود.
✅ در جریان حضرت نوح، به او گفته شد: این دانهها را بِکار و هروقت به بار رسید، انشاءالله برای شما فتحی حاصل میشود. حضرت نوح این را به یارانش گفت. وقتی به مرحله آخر رسید، دیدند خبری نشد. بعد دوباره پیام آمد از دانههای باقیماندهای که داری، بِکاری، میشود. چند بار این اتفاق افتاد. تا اینکه کمکم تکتکِ مؤمنینِ ضعیف رفتند و خالصها ماندند. خدا اراده کرده بود که بعد از طوفان نوح فقط پاکان باقی بمانند. از آن طرف نگاه کنید، تسویۀ الهی است، ولی از این طرف که نگاه میکنید، میبینید که افراد کم آوردهاند.
✅ در مورد حضرت حجت هم همینگونه است؛ بداءهایی در مورد قیام حضرت حجت واقع میشود تا یاران حضرت تسویه شوند. حتی مؤمنین انقلابیِ شدید هم کم میآورند، تا آن ۳۱۳ نفر و آن ۱۰۰۰۰ نفر باقی بمانند. چرا؟ چون برای تشکیل حکومت، فقط پاکان بمانند و این پاکان کل عالَم را اداره کنند.
🔵 تبیین آسمانی
✳️ این رزّاقیتِ الهی در کار مؤمن، در همۀ شئونش میآید. در روزیاش میآید؛ در پستی و بلندی زندگیاش میآید. مؤمن همیشه در خوف و رجاء است و همیشه این تبیین آسمانی را دارد. در بعضی از افراد، این تبیین آسمانی به القایِ قلبی تبدیل میشود. مؤمن احساس میکند که همهجا دستِ خدا در کار است. به مؤمن القای قلبی میشود.
❇️ مؤمن هم در سختیها و هم در گشایشها، دست خدا را میبیند. واقعاً اسم رزّاق به شکل حصری، کار میکند. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸).
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۷ (۲۳ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم رزّاق ✳️ خداوند ر
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۷ (۲۳ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
🔵 روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب»
✳️ «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا* وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۲ و ۳). گاهی آن یحتسبهای مؤمن حذف میشود؛ یعنی، روی آن چیزهایی که حساب میکند، درست از کار در نمیآید.
🔵 احادیثِ روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب»
❇️ از امام صادق علیهالسلام روایت شده است: «أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَ أَرْزَاقَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُونَ». این «من حیث لایحتسب» در اینجا برای مؤمنین خاص و قوی است.
✅ در حدیث دیگری آمده است: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَرْزَاقَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُونَ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْعَبْدَ إِذَا لَمْ يَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ كَثُرَ دُعَاؤُهُ»؛ برخی از این احادیث نتایج اجتماعی میگیرند که حکومت باید بر مؤمنین سخت بگیرد. درحالیکه معنای این حدیث اینگونه نیست؛ بلکه مراد از این حدیث این است که خدا مؤمنانی را که خیلی دوست دارد، برای آنها زمینهای را فراهم میکند تا همیشه سر به آسمان داشته باشند. مؤمن هم لذت میبرد از اینکه میبیند، خدا با او اینگونه رفتار میکند.
❇️ برخی از بزرگان، که سرپرستی طلبهها به عهدۀ آنها است، احساس مسئولیت سنگینی دارند و بر این باورند که طلبههایی که زیرمجموعهشان هستند و مشکل معیشتی دارند، باید برای معیشت آنها کاری کرد.
🔵 عمل به وظیفه
✅ بندهخدایی، اولِ طلبگی به ذهنش خطور کرد که فرزندانم چند سال دیگر بزرگ میشوند؛ باید برایشان خانه و جهیزیه آماده کنم؛ باید برای این موضوع فکری کنم. بعد با خودش گفت: وظیفۀ من درس خواندن است. اگر بخواهم به فکر خانه و جهیزیه فرزندانم باشم، باید از درسم بزنم که با طلبگیام نمیسازد؛ درحالیکه، الان وظیفۀ من درس خواندن است؛ چرا از درسم بزنم. من کار خودم را ادامه میدهم، اگر سختی بهنهایت رسید، وارد کار دیگر میشوم. من کار و وظیفۀ خودم را انجام میدهم، خدا بهتر از خودم، از من حمایت خواهد کرد. تو کار خودت را انجام بده، به بقیهاش چه کار داری!
❇️ (این تشخیص وظیفه، فقط منحصر به یک گروه خاص نیست، بلکه همه باید به وظیفۀ خود عمل کنند). کاسبِ در بازار هم باید این دیدگاه را داشته باشد. امام صادق علیهالسلام به شخصی که میخواست مغازهاش را تعطیل کند، فرمود: تو برو مغازهات را باز کن و جارو کن و آنجا بنشین؛ کار خودت را انجام بده و بقیهاش را به خدا واگذار کن.
✳️ «من حیث لایحتسب» خیلی شیرین است؛ چون ممکن است مؤمن تا آخرین لحظه درگیر باشد و در پایان خدا روزیاش را از آنجا که گمان نمیکند، برساند. طبق روال عادی انجام این کار شدنی نبود، ولی انجام میشود. خدا اینگونه قرار میدهد تا بندهاش بیشتر به سمتش برود و بیشتر دعا کند. این (نحوه سلوک) برای زمانی است که خدا خیر بنده را میخواهد و بنده هم بندۀ خوشی است (و مورد عنایت است). این(نحوه سلوک) برای مؤمنینِ عادی نیست، بلکه مؤمن عادی باید کار خودش را درست کند. اگر طلبه است، باید کنار درسش کارهایی که منافات با طلبگی ندارد، انجام دهد. اما مؤمن حقیقی، راهِ رزقش باز است.
✅ امام صادق علیهالسلام میفرمایند: حضرت موسی دنبال آتش رفت تا برای خانوادهاش آتش مهیا کند، ولی نتیجهاش این شد که آنجا به او نبوت دادند؛ این یعنی، به حضرت موسی «من حیث لایحتسب» نبوت داده شده است؛ «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ».
❇️ آنجا که نمیدانی و امید نداری، نسبت به آنجا که امید داری، امیدوارتر باش.
❇️ امام صادق میفرمایند: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَاراً فَكَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجَعَ نَبِيّاً مُرْسَلًا وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ فَأَسْلَمَتْ مَع سُلَيْمَانَ ع وَ خَرَجَتْ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ الْعِزَّ لِفِرْعَوْنَ فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ».
✅ ملکۀ سباء به سمت سلیمان رفت. او از ترس اینکه حکومتش از دست برود، نزد سلیمان رفت، ولی مسلمان شد؛ سَحرۀ فرعون هم رفتند تا عزت را برای فرعون بیاورند، ولی مؤمن شدند.
❇️ به آنجایی که امیدِ کمتری داری، بیشتر دل بِبند تا آنجایی که امیدواری.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۷ (۲۳ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم 🔵 روزیِ «مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِب» ✳️ «وَ مَن
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۷ (۲۳ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✳️ این روایت، اندیشه «من حیث لایتحسب» را خیلی خوش توضیح میدهد. چراکه همۀ تقدیرات دست خدا است و زمانیکه خزائن الهی باز شوند، هیچکس نمیتواند جلویش را بگیرد. اگر خدا بخواهد چیزی را به ما برساند، از آنجایی که گمان نمیکنیم، آن را به ما میرساند.
🔵 لزومِ دنبالِ روزی رفتن و ممنوعیتِ ترک طلب
✅ هر اندیشهای که در دین بیان میشود، در کنارش آسیبهایی هم ممکن است به وجود بیاید.
❇️ وقتی از روزیِ «من حیث لایحتسب» صحبت میشود، نباید به این نتیجه رسید که انسان نباید به دنبال روزی برود. منطق دینی، این را توضیح میدهد که «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها». با اینکه خدا رزّاق است، ولی طلب روزی هم وجود دارد و باید به دنبال روزی رفت. رزّاق خدا است. ولی این به این معنی نیست که میشود طلب روزی را ترک کرد. بازاری باید به بازار برود و کارمند به محل کارش؛ هرکس باید سر کارِ خودش برود. چرا؟ چون «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها». خداوند از طریق مجاری روزی میدهد. در کنار این مجاری عادی، مجاریِ دیگری هم وجود دارد که ما از آن بیخبریم. از آن طریق هم روزیهایی میرسد که «من حیث لایحتسب» است.
✳️ «عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا فَعَلَ عُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَقْبَلَ عَلَى الْعِبَادَةِ وَ تَرَكَ التِّجَارَةَ فَقَالَ وَيْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ تَارِكَ الطَّلَبِ لَا يُسْتَجَابُ لَهُ- إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا نَزَلَتْ «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» أَغْلَقُوا الْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى الْعِبَادَةِ وَ قَالُوا قَدْ كُفِينَا فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَأَرْسَلَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ مَا حَمَلَكُمْ عَلَى مَا صَنَعْتُمْ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ تُكُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَى الْعِبَادَةِ فَقَالَ إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ، عَلَيْكُمْ بِالطَّلَبِ» (اصول کافی، ج۵، ص۸۴).
❇️ خداوند میگوید: دهانت باز باشد؛ خدا دهان باز را بدون روزی نمیگذارد.
✅ تو طلبت را بکن، بقیهاش با خدا است. آنچه خدا خوشش میآید، آن را راه قرار میدهد. از چه خوشش میآید؟ اینکه ما دست به کار شویم؛ نه اینکه بیکار بنشینم و بگویم، تقوا پیشه کردهام!
✳️ در متن دینی از یکی از انبیا آمده است که مریض شده بودند و میگفتند خدا شفا میدهد. تو نزد طبیب برو، خدا شفا میدهد. یعنی، «هو الشافی» در ضمنِ شیوۀ طبیعی قرار گرفته است.
🔵 خواص و ثمرات تبلیغ
✅ بنده خودم میپسندم که طلبهها تبلیغ بروند، چون تبلیغ این خاصیتها را دارد:
۱. تلقین حقایق به خود آدم است؛
۲. دستگیری از مردم است؛
۳. تحقیق میدانی از حقایق دینی است؛
۴. یک وجهی هم به صورت متعارف به طلاب میدهند. البته نه آنگونه که وجهی مشخص شود.
✳️ از این دست کارهایی که با کارهای حوزوی میسازد، مانند کارهای تحقیقی خوب است. تحقیق قبل از اینکه بحث وجه باشد، خودش هم خوب است.
❇️ شریعت نمیگوید طلبِ روزی نکن. طلب روزی هرکس به حسب وظیفهاش میباشد.
✅ گاهی هم کارهایی را بدون روزی (دستمزد) انجام دهیم. اینجور نباشد هر کاری میکنیم، دنبال عوض باشیم.
✳️ «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء۳۲)؛ طلبِ فضلِ الهی کنید. یعنی، از ما خواستهاند که طلبِ روزی کنیم.
✅ خودِ کار عبادت است.
✅ طلبِ روزی عبادت است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
318 اسماء حسنی.mp3
8.58M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 318 (1398.9.30 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 318 (1398.9.30 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۸ (۳۰ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف رزّاق
✳️ در اسمایِ حسنایِ الهی و تعامل سلوکی با آنها، بعد از ذکر چند مقدمه، به اسم شریف «رزّاق» رسیدیم. معنای این اسم و حصرِ رزّاقیت در حضرت حق را توضیح دادیم و این آیه را خواندیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸)؛ فقط خدا روزیدهنده است.
❇️ بعد رسیدیم به این کریمه: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۲ و ۳). اگر تقوا پیشه کنید، به شما روزیِ «من لا یحتسب» داده میشود. این مباحث برای برخی آفاتی دارد. مثلاً تا این کریمه را میخوانند، میگویند: من دیگر کار نمیکنم و تقوا پیشه میکنم. این موضوع باعث شد که بحثِ لزومِ طلبِ رزق در احادیث بیان را کنیم.
🔵 لزومِ طلبِ رزق
✅ برخی در زمان رسولالله گفتند: «قد کُفینا»؛ خدا ما را کفایت میکند (و ما دنبال طلب روزی نمیرویم) و به عبادت میپردازیم. حضرت به آنها فرمود: اینطور نیست و خداوند چنین بندهای را اجابت نمیکند.
✳️ چرا باید به دنبال طلب روزی باشیم؟ چون «أبی الله أن یجری الامور الا باسبابها» یا «أن یجری الأشیاء بأسبابها».
🔵 رزق آسمانی و رزق بهشتی
❇️ هروقت خداوند روزی داد، «الحمدلله»؛ و هروقت روزی نداد، نباید از کار دست بکشیم. هیچکدام از اینها را نباید کنار گذاشت.
✳️ رزق آسمانی داریم. حتی رزق بهشتی هم داریم. رزق بهشتی ویژگیهایی دارد که کسی نمیتواند آن را انکار کند. متأسفانه الان ذائقهها تنگ (عوض) شده است و اگر این مباحث مطرح شود، برخی اینها را بیمعنا میدانند. درحالیکه اینطور نیست و این مباحث معنادار است. رسولالله غذای بهشتی میل کردند که (نتیجهاش) وجود مبارک فاطمه زهرا سلاماللهعلیها شد. اینها قابل انکار نیست، ولی برای خودش حساب دارد.
✅ بنده خدایی میگفت: امیرالمؤمنین علیهالسلام این خرما را برایم فرستاده است. او غذا زیاد نمیخورد و میگفت همین خرما غذای من است. شاید باور نکنید! ولی حقیقت دارد.
❇️ هرکس مطابقِ وظیفۀ خودش باید دست به کار شود. بنده معتقدم طلبه وظیفهاش این است که درس بخواند. بقیهاش با خدا است. اما وقتی خدا دست را میبندد، چه معنایی دارد؟ ما از آن معنایی میفهمیم. بعضیها میگویند: هیچ معنایی ندارد. (در جواب میگوییم:) نه. اینطور نیست. وقتی دستگاه عالَم سراسر شعور است و همهچیز به دست خدا است، در این صورت، وقتی روزی را تنگ میکند، این تنگیِ روزی معنا دارد و وقتی هم توسعه میدهد، این گشایش هم معنا دارد. انسان، که موجودی باشعور است، با همین شعور انسانی، هر کاری که انجام میدهد، معنایی بر آن مترتب است تا چه رسد به خداوند متعال که در شعور بینهایت است.
✳️ حتی غیر از رزق معنوی، رزق آسمانی هم که انسان بخورد و جزء گوشت و پوست و استخوانش شود، معنا دارد و حق است. فقط اهلش را میخواهد که همراهی کند.
✅ برخی رزق مثالی میگیرند و میخورند و به لحاظ مادی سیر میشوند. این هم درست است. بنده خدایی، میگفت در کودکی روزه بودم و سحری هم نخورده بودم. نوری را دیدم و به من خرما دادند. با اینکه سحری نخورده بودم، ولی سیر بودم.
❇️ او خرما خورده بود، ولی در عالم مثال. اینها توضیح دارد. رزق مثالی میتواند تأثیر مادی داشته باشد. اینها را بوعلی فیالجمله در نمط هشتمِ اشارات آورده است.
🔵 طلبِ روزی عبادت است
✳️ به دنبال روزیِ حلال رفتن عبادت است. این، سطح کار را تغییر میدهد. امام صادق علیهالسلام: « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ»؛ عبادت هفتاد جزء دارد که افضلِ آن طلب حلال است. باید طلب کند، یعنی به دنبال روزی برود. در قرآن آمده است: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (نساء۳۲)؛ طلبِ فضلِ الهی کنید. یعنی، از ما خواستهاند که طلبِ روزی کنیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۸ (۳۰ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف ر
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۸ (۳۰ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
🔵 مجاهدت در راه خدا
✳️ امام صادق علیهالسلام: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ، كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»؛ برای زن و فرزند کار کنید. نفسِ این کار کردن، مانند مجاهدت در راه خدا است و یک نوع عبادت است.
❇️ این روایت خیلی لطف دارد و منطقش این است که من دارم چند نفر را سیر میکنم. خود این یک لطف و حلاوتی دارد. برخی از اینکه چهار نفر سر سفرهشان نشستهاند لذت میبرند. با اینکه میدانند این سفره، سفرۀ خدا است و از طریق او روزی به دیگران میرسد و دیگران را سیر میکند. این خیلی ارزشمند است. اصلاً سبک کار تغییر میکند. این هویتش، هویتِ عبادت است و هویتِ عبادت، سطح کار را عوض میکند.
✅ امام رضا علیهالسلام: «الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا يَكُفُّ بِهِ عِيَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ کسی که فضل الهی را طلب کند، به آن مقداری که عیالش را کفایت کند، اجرش از مجاهد در راه خدا، بیشتر است.
🔵 گشایش و توسعۀ روزی برای خانواده
✳️ امام باقر علیهالسلام:«مَنْ طَلَبَ [الرِّزْقَ فِي] الدُّنْيَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ [که بینیاز از دیگران شود] وَ تَوْسِيعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدرِ»؛ کسی که احتیاج به مردم نداشته باشد و برای اهل خود گسترش ایجاد کند و به همسایه خود هم رسیدگی کند، خداوند متعال را در قیامت ملاقات میکند، درحالیکه صورتش مانند ماهِ شبِ چهارده است. این روایت معنای ویژهای دارد.
❇️ در روایت داریم که «محبوبترین شما نزد خدا کسی است که بر زن و فرزندش گسترش دهد». فقط باید دقت شود که مرز شرعی آن مشخص باشد و به تجمل و اسراف نکشد. خدا از این کار خوشش می آید. وقتی روزی به دستتان رسید، به خانواده وسعت دهید و بخیل نباشید. تدبیر معیشت باشد، ولی اسراف و تجمل نباشد.
🔵 محبوب خدا
✅ از رسولالله صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم روایت داریم که «إنَّ اللّه َ يُحِبُّ أن يَرى عَبدَهُ تَعِبا في طَلَبِ الحَلالِ»؛ خدا دوست دارد که شما برای طلب حلال، به تعب (و سختی) بیفتید. این روایت دارد چه کار میکند؟ تحریک میکند برای کار کردن؛ و کار کردن را هم به عبادت تبدیل میکند و در آخر، تبدیلش میکند به محبوبِ خدا شدن.
✳️ در مواردی که در متن دینی تعبیر به «یحب» و «لایحب» شده است، به این تعابیر خیلی توجه کنید. مانند «ان الله یحب التوابین» و مواردی از این دست. این«یحب» و «لایحب»ها، خیلی اَسرار دارد؛ یعنی، نظام عالَم خوشش میآید؛ خدا خوشش میآید. مدافع او میشوند؛ به او برکت میدهند؛ پروبالش میدهند؛ برایش بهبه و چهچه میکنند.
✅ به این «یحب»ها خیلی توجه کنید. یکوقت خدا میگوید: اجازه میدهم؛ اشکال ندارد؛ انجام بده. ولی یکوقت خدا میگوید: این کار را دوست دارم. این دوست داشتن که میآید، ادبیاتِ توحیدی دین غنیتر میشود. اینها را دستکم نگیرید.
🔵 منطق دین در طلب روزی
✅ طلب حلال یک نکتهای دارد و آن نکته این است که انسان، جانب خداوند را مراعات کند؛ یعنی، هم طلب باشد و هم حلال. این ذکر عملی است و جزء برترین ذکرها است.
✳️ منطق دینی این کار را میکند. فقط نمیگوید: خدا روزیرسان است و تنها روزیرسان خدا است و روزی تقدیر شده است و تو هیچ کاری نکن. بلکه از ما میخواهد که ما طلبِ روزی کنیم و دست به کار شویم بهگونهای که کار ما عبادت میشود و محبوب خداوند میشویم. در روایت آمده است که حتی اگر انسان خودش هم نیاز ندارد، دست به کار شود و به دیگران بدهد.
🔵 حفظ عزت
انسان باید عزتش را حفظ کند و اصلاً خوب نیست که دستش را پیش دیگران دراز کند. فردی آمد نزد رسولالله و از حضرت کمک خواست. حضرت دید او جوان است و میتواند کار کند. به او فرمود: ما خاندان کَرَم هستیم؛ بخواهید، میدهیم، ولی تو از خدا بخواه و کار کن و خداوند روزیات را میدهد. این درخواست کمک، سه بار اتفاق افتاد و حضرت هر سه بار همان جواب را به آن جوان دادند. بعد آن شخص به خودش آمد و رفت با جمعآوریِ هیزم و فروش آن، کمکم سرمایهدار شد و توانست اموراتش را اداره کند. آن جوان تازه فهمید که چرا رسولالله به او چنین گفت. این خیلی ارزشمند است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۱۸ (۳۰ آذر ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم 🔵 مجاهدت در راه خدا ✳️ امام صادق
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۸ (۳۰ آذر ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✳️ در روایت آمده است که «عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ: اسْتَقْبَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ شَدِيدِ الْحَرِّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَالُكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَابَتُكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَنْتَ تُجْهِدُ لِنَفْسِكَ فِي مِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ؟ فَقَالَ: يَا عَبْدَ الْأَعْلَى خَرَجْتُ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ لِأَسْتَغْنِيَ عَنْ مِثْلِكَ»؛ من در یک روز گرم تابستان، در راههای مدینه با حضرت روبهرو شدم. به حضرت گفتم: شما که نزد خدا این موقعیت را دارید و با رسولالله قرابت دارید، چرا در این روز گرم، اینگونه تلاش میکنید؟ امام فرمود: من به دنبال طلب رزق آمدهام تا از مثل تو بینیاز شوم. یعنی، پیش تو دست دراز نکنم. این را میگوییم عزّت. در متن دینی روایات فراوانی داریم که نباید کَلِّ بر دیگران شد.
❇️ امام صادق علیهالسلام: «إن استطعت أن لا تكون كلا فافعل»؛ اگر میتوانی کَلِّ بر دیگران نباشی، اینگونه باش. یعنی، دیگران خرجت را ندهند؛ خودت طلب روزی کن. در فرهنگ دینی سربارِ دیگران بودن مطلوب نیست. از یک طرف استقلال، بندگی است و از طرف دیگر حفظ آبرو است.
✅ خداوند پر جنبوجوش بودن را دوست دارد.
✳️ از جهت اجتماعی کسی که دستش باز است، بر او واجب است که دیگران را درگیر کند و آنها را به کار گیرد و آنها را زیرِ پرِ خودش بگیرد.
🔵 شرایط طلب رزق
1️⃣ مقدار طلب رزق: نه خیلی کم و نه خیلی زیاد
❇️ طلبِ روزی، نه آنطور ضعیف باشد که به کاهلی منتهی شود و نه آنطور قوی باشد که به حرص منتهی شود؛ نه حرص و نه کاهلی، هیچکدام نباید در کار باشد. مرز این است.
✳️ در حدیثی امام صادق علیهالسلام این حد را بیان کردند. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِيَكُنْ طَلَبُكَ لِلْمَعِيشَةِ فَوْقَ كَسْبِ الْمُضَيِّعِ وَ دُونَ طَلَبِ الْحَرِيصِ الرَّاضِي بِدُنْيَاهُ الْمُطْمَئِنِّ إِلَيْهَا وَ لَكِنْ أَنْزِلْ نَفْسَكَ مِنْ ذَلِكَ بِمَنْزِلَةِ الْمُنْصِفِ الْمُتَعَفِّفِ تَرْفَعُ نَفْسَكَ عَنْ مَنْزِلَةِ الْوَاهِنِ الضَّعِيفِ وَ تَكْتَسِبُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ إِنَّ الَّذِينَ أُعْطُوا الْمَالَ ثُمَّ لَمْ يَشْكُرُوا لَا مَالَ لَهُمْ».
✅ آنکه میتواند چند خانواده را تدبیر و حمایت کند، بیشترین رونق را ایجاد کند. این خیلی خوب است. منطق درست این است که اگر خدا به کار انسان رونق داد، او هم به کارِ دیگران رونق بدهد. اما اگر کسی مو را از ماست کشید و فقط به فکر سود خودش بود، این به درد نمیخورد.
✳️ کسانی که کارخانه دارند، باید این منطق را یاد بگیرند. متأسفانه در تمدن اسلامی ما این منطق را یاد ندادهایم. فقط یاد گرفتهایم که چه کار کنیم که بیشترین سود را داشته باشیم. این درست نیست. بگو من که وضعم خوب است، بیشترین رونق را برای همه ایجاد میکنم.
2️⃣ دغدغه نداشتن
✳️ با این منطق قرآنی که «ما من دابّة الّا علی الله رزقها» شما کار کنید، ولی دغدغۀ روزی نداشته باشید. یعنی وظیفه شما است که کارتان را انجام دهید، بقیهاش به دست خدا است و دست ما نیست. «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجعَل لَّهُ مخرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۲ و ۳).
✅ امام صادق علیهالسلام به کسی که میخواست مغازهاش راتعطیل کند، فرمود: تو برو مغازهات را جارو کن و بقیهاش را به خدا بسپار.
✳️ امیرالمؤمنین علیهالسلام: «فَأَفِقْ أَيُّهَا السَّاعِي مِنْ سَعْيِكَ وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ»؛ ای کسی که سعی و تلاش میکنی، تقوا پیشه کن و از عجلهات بِکاه. راجع به جنبۀ غیر الهیاش، عجله نکنید و نسبت به جنبۀ الهیاش، آن را به خدا بسپارید و دغدغه نداشته باشید.
🔵 خیابان توحید، کویِ عشق
✅ در سالی که قحطی شد، مسئول غلات شهر، آقای الهی قمشهای را میبیند. این مسئول قبلاً شاگردِ آقای قمشهای بودند. ایشان میخواست به استادش یک اِکرامی کند. به استاد خود گفت: من الان مسئول غلات شهر هستم و هر چقدر غلات بخواهید، در خدمتم. ایشان خیلی اصرار کردند و آقای الهی قمشهای فرمود: آدرس را بنویس: «خیابان توحید، کویِ عشق، جنبِ درِ خزانۀ خدا». تا این را گفت، شاگرد فهمید جریان چیز دیگری است. ایشان به شاگردش فهماند من به خزینۀ الهی وصلم. اگر مردم در قحطیاند، من هم در قحطیام.
3️⃣ به نیکی طلب کردن
❇️ به نیکی طلب کردن و از راه حلال رفتن و تقوای الهی را مراعات کردن.
✅ این موضوع خیلی مهم است که انشاالله در جلسه بعد عرض خواهم کرد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
319 اسماء حسنی.mp3
10.47M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 319 (1398.10.7 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 319 (1398.10.7 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiA
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۱۹ (۷ دی ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف رزّاق
✳️ توضیح دادیم که خاصیت اسم رزّاق، مددِ وجودی برای بقا است و حصرِ روزی در خداوند متعال است؛ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» (ذاریات ۵۸)؛ فقط خدا روزیدهنده است.
❇️ بیان کردیم که اگر تقوا پیشه شود، خداوند روزیِ «من حیث لایحتسب» میدهد؛ ولی معنایش این نیست که طلبِ روزی نکنیم.
✅ لزوم طلب رزق را توضیح دادیم که اگر اندیشه دینی دستور به طلب رزق میدهد، برای آن قیودی ذکر میکند و این قیود و جهات را باید مراعات کرد. یعنی، عاطل و باطل گشتن خوب نیست، بلکه باید طلب روزی کرد؛ اما با هدایتگریِ دین.
✳️ وقتی از خداوندِ رزّاق، روزی طلب میکنیم، باید چگونه طلب کنیم؟ عرض کردیم، در طلب روزی نه کاهلی در کار باشد و نه حرص. باید طلب کرد، ولی نباید حرص ورزید.
🔵 توضیحاتی در مورد اندیشۀ اقتصادی دین
✅ اندیشه اقتصادی دین چگونه باید باشد؟ سالهای گذشته، ذیل مباحث اجتماعی نفس اماره، اشاره کردیم که چگونه باید در فضای اقتصادی ورود کرد.
❇️ وقتی دین دعوت به کار اقتصادی میکند، این فعالیت اقتصادی را در چه راستایی قرار میدهد؟ (هدف فعالیت اقتصادی) یا دنیا است یا آخرت یا فوق آخرت که خدا و معنویت است. دین، هر سه را نگه میدارد.
✅ اینگونه نیست که برخی میگویند که اصلاً دین به دنیا کاری ندارد. برخی هم میگویند: دین در حدّ عقلِ عقلایی در دنیا است. مثلاً بر مبنای همین عقلِ عقلایی مسئلۀ امنیت برای کشور مهم است، بر همین اساس تمام نظریههای اقتصادی بیان میشود. برخی از تعبیر «عقل عقلایی» استفاده میکنند؛ ولی بنده به این شکل قایل نیستم.
❇️ عقل عقلایی، یعنی عقلِ معاشاندیشِ خُردبین که فقط دنیا را میبیند. معاشاندیشی در دین وجود دارد، ولی معاشاندیشیِ برخی معاشاندیشِ خُرد است؛ خُرد یعنی در حدّ دنیا.
✅ کسانیکه به عقل معاشاندیش خُردبین قایلاند، اگر به نکاتی رسیدهاند، که باید مراعات کنند، آن نکات را مراعات میکنند. مثلاً، وقتی مسئله امنیت کشور برایشان اولویت و اهمیت دارد، مسایل اقتصادی را چگونه هدایت میکنند؟ (مسایل اقتصادی را بهگونهای پیش میبرند که به امنیت کشور خدشهای وارد نشود).
✳️ همین عقل معاشاندیش، اگر از خُردبینی در بیاید و خدابین و اَبَدبین شود، مطلوب است و یک نسبت حقیقی بین انسان و دنیا و آخرت برقرار میشود.
✅ این مباحث، بحثهای اجتهادی خودش را دارد و پایۀ بسیاری از مباحث فقهی ما است که متأسفانه در کار ما نیست. بنده معتقدم، تمام بحثهای دین سه ساحت (دنیا و آخرت و فوق آخرت) را یکجا با هم جمع میکند. همۀ بحثها، اعم از حلال و حرامش، در هر سه ساحت وجود دارد. چنین رویکردی را اگر قبول کنید، این عقل از خُردبینی در میآید و وسعت دید پیدا میکند.
✳️ یک مشکل اقتصاد حرص و طمع و منفعتطلبی است. دین چه نظام اقتصادی را تجویز میکند؟
✅ ما به لحاظ علم اصول، پایههای درستی نداریم تا این مباحث وارد فقه شود. چگونه میشود بحثهای کلان داشت؟ برخی میخواهند با نظامها این موضوع را درست کنند، درحالیکه اصلاً صحبت نظامها نیست، بلکه بحث در پایههای کلان است.
مثلاً وقتی شما به پسر خود میگویید: چه قوّتِ بازو و اقتداری داری، یا دایماً از زیباییِ دختر خود، بدون هیچ قید و تبصرهای، تعریف کنید، میدانید به آنها چه دیدگاهی را تزریق میکنید؟
✳️ اما وقتی به پسر خود بگویید: بازو و اقتدار با پهلوانی خوب است. اینجا چه دیدگاهی به پسر دادهاید؟ چرا دین اینگونه تبصره و حاشیه میزند؟ برای اینکه این دنیا اصل نیست. در مورد زیبایی دختر خود، یک تبصره به آن بزنید. لذا میبینید که در زن عفّت بیشتر به چشم میآید. فقط دنیا مدّ نظر نیست، بلکه ابد در پیش است.
✅ در دین چیزی به این اسم نداریم که مثلاً یکجا دارد کار میکند (تکبُعدی بودن)، بلکه همه به هم پیوسته است. بنده در جای خودش، هم تحلیل فلسفی و هم تحلیل اصولی و هم تحلیل قرآنیاش را دارم. ولی الان بحثم این نیست.
✳️ وقتی دین میگوید طلب رزق کن، آیا منظور طلبِ بیتبصره و بیقید و بیجهت است؟ خیر. اصلاً اینجور نیست.
برخی میگویند: دین انسان را خنثی میکند. درحالیکه اینطور نیست.
✅ قرار است همه در خدمت معنویت باشند.
❇️ آیا میشود دین به هر شکلی (بدون هیچ قید و تبصرهای) به رزق دعوت کند؟ حرص که بیاید، این حرص با مقصود دین نمیسازد. در قرآن آمده است: «و من یوق شحّ نفسه، فاولئک هم المفلحون»؛ قرار است جلوی حرص گرفته شود. این جمع هنر است که در بازار باشی و حرص نداشته باشی. این هنر است. قرار نیست ما یکجا را درست کنیم و دَه جای دیگر را خراب کنیم، بلکه باید همه جوانب را در نظر داشته باشیم.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal