321 اسماء حسنی.mp3
10.83M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 321 (1398.11.12 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 321 (1398.11.12 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_Erfandarvadi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 اسم شریف الرزاق
✅ در مورد اسم رزاق توضیح دادیم که چگونه این اسم به هر موجودی مدد میرساند. خدا هم فرموده است که بر عهدۀ من است که به هر موجودِ نیازمندِ روزی، روزی بدهم. همچنین گفتیم خداوند، حصرِ در رازقیت دارد؛ رزّاق اصلی او است. اگر این رزّاق اصلی را جدی بگیریم، خیلی از مسائل تغییر میکند.
❇️ رزاقیت خداوند به این معنا نیست که ما طلب روزی نکنیم. مبنای عرفانیِ اینکه چرا باید طلب صورت بگیرد، بیان شد. بیان کردیم که چگونه میتوانیم افزون بر این طلبِ رسمی، کارهایی انجام دهیم تا رزویِ ما افزوده شود.
🔵 اتصاف به اسم رزاق
✳️ اساساً هر اسمی وجود دارد، میتواند در انسان پیاده شود و انسان عبد آن اسم شود. «عبدالاسم» را توضیح دادیم.
در باب روزی عرض شد که همه داریم روزی میخوریم، ولی میشود به شکلی زندگی کرد که در عین اینکه روزی میخوریم، برای خود توحید جمع کنیم.
✅ ما میدانیم که دین حق است و میدانیم که هر آنچه دین راجع به واقعیات میگوید، حق است؛ این را بر حسب اعتقاد میپذیریم. مؤمن در سطح اول این کار را میکند: هرکس به او روزی میدهد، میگوید خدا روزی داده است. با کمی توجه میبینیم که این فرهنگ در زبان عمومی آمده است؛ این امر برای عموم افراد حتی در حد به دل رساندن هم نیست. این خیلی مغتنم است که در فرهنگ این موضوع اشباع شود. فرهنگ همیشه یک لایه اولیه دارد و وقتی به جانها میخورد، آهستهآهسته به عمق میرود و اثر میگذارد. این مرحلۀ اول عمومی است. مؤمن از این فرهنگ عمومی بالاتر میرود.
✳️ مؤمن وقتی عمق پیدا کند، بهتدریج میگوید: درست است که من در آن معامله سود کردم، ولی خدا خواست که من بهره ببرم. این را باور دارد. این باور خیلی ارزشمند است. به تعبیر دیگر، دین یک دستگاه تبیینی حقیقی را در اختیار همه مؤمنان گذاشته است. ولی مؤمنانی که نرسیدهاند، این دستگاه تبیینی خیلی کمک میکند. درست مثل اینکه برخی تحقیقات در فیزیک و شیمی وجود دارد، ولی ما انجام ندادهایم. ولی چون آنها گفتهاند، ما هم آن اندیشهها را قبول داریم. حتی ما اگر درسش را هم نمیخواندیم، قبول میکردیم. مثلاً میکروب را که ما تحقیق نکردهایم، ولی چون شنیدهایم و در عرف هم گفته میشود، ما هم میگوییم و قبول میکنیم. مثلاً میگوییم فیزک و شیمی یک دستگاه تبیینی دارد و ما هم در تحلیلهای خود به کار میبریم. این یک چیز است. اما وقتی به دین میرسیم، یک دستگاه تبیینیِ واقعی است.
🔵 قرآن یک دستگاه تبیینی ناب
✅ تقاضا میکنم قرآن زیاد بخوانید. چرا؟ چون قرآن یک دستگاه تبیینیِ ناب است. یعنی، آدم همیشه باید بداند با چه روبرو است و چگونه باید تعامل کند. معمولاً قرآن مباحث اصلیِ هستیشناختی و تعاملاتی را چه در سطح و چه در عمق، به درستی تبیین کرده است.
✳️ برخی تا حرف میزنند من میفهمم که قرآن زیاد خواندهاند. ولی برخی دیگر تا حرف میزنند، در مییابم که یا قرآن نخواندهاند یا به جانشان ننشسته است. قرآن که زیاد بخوانید، دستگاه تبیینی شما را تغییر میدهد. یکی از اینها، مسئله رزق و روزی است.
✳️ مؤمن یک دستگاه تبیینیِ خاصی دارد که قرآن به او داده است و با آن زیست میکند. به تعبیر دیگر، میفهمد که اینجا خدا داده است، ولو اینکه از طریق این مشتری به دست آورده است.
✅ اگر قرار شد کسی صادقانه بیاید دین را مراعات کند و جانب خدا را رعایت کند، خداوند سبحان میگوید: هرجوری که باشد من روزیاش را می رسانم از ورایِ تجارتِ کلِ تاجر. متن حدیث را قبلاً خواندم.
✳️ گاهی مؤمن میبیند که خدا بر او سخت گرفته است. سؤال میکند که چه شده است که خدا بر من سخت گرفته است؟ خدا که سخت نمیگیرد. چرا سخت گرفته است؟ این بیدلیل نیست. یعنی، با توجه به آن دستگاه تبیینی که دارد، این را میفهمد. بیدلیل نیست که این فرد با اینکه مؤمن است و هیچ خطایی نمیکند، خدا بر او سخت گرفته است.
✅ در مورد مرحوم قاضی نقل میکنند که هروقت وضعیتِ مالیاش ضیقتر بود، حال معنویاش بهتر و قویتر بود. یکی از اساتید ما هم می فرمود: هروقت مصیبتهایم زیاد بود، حال معنویام خوشتر بود.
❇️ به هر حال مؤمن در ابتدا تبیین و تحلیل دارد و پس از مدتی بر مبنای این تحلیل، تجربیاتی پیدا میکند و بعد القاهای خوش و چیزهای جدیدتری درست میشود.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✅ مؤمن در ابتدا این را میفهمد که خدا روزی میدهد.کمی که جلوتر رفت این خاصیت قویتر میشود و میبیند که دست خدا روزی را چگونه تقسیم میکند. میبیند که فلان شخص چون بینالطلوعین نشسته است، خدا روزیاش را زیاد کرده است؛ یا فلان خطا را کرد، خدا روزیاش را کم کرد. در اینجا خیلی از اسرار دین را میفهمد.
❇️ برخی هم آنقدر قوی میشوند که به مبداء اصلی رزاقیتِ الهی وصل میشوند و تمام تقدیرات را میبینند که از اسم اصلی رزاق چطور میآید و تعاملات جرح و تعدیلی با اسمای دیگر چگونه کار را پیش میبرد. این سطح اول میشود که مؤمن نگاه توحیدی پیدا میکند.
این نگاه توحیدی که قوی شد، مناسبت ایجاد میکند؛ مناسبت که ایجاد شد، آدم به جایی میرسد که احساس میکند که این صفت حق، صفت زیبایی است؛ تا جایی که میرسد به اینکه ما هم مظهر آن اسم باشیم. این میشود «عبدالاسم» و در بحث ما میشود «عبدالرزاق».
✳️ به بنده خدایی نشان دادند که احسان و رحمت حقتعالی است که دارد عالم را اداره میکند. این را که دید، خودش هم از جنس رحمت الهی شد. در مورد رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم در قرآن آمده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران ۱۵۹)؛ یعنی، آن رحمت در دل انسان مینشیند، بهدلیل اینکه رحمت خدا را دیده است.
❇️ دلیل چیست؟ نفس ما خوپذیر است. ما با هرکس بنشینیم، وقتی خصلت خوب داشته باشد، تأثیر میپذیریم.
✅ اگر کسی خصلتی را ندارد و دوست دارد آن خصلت را داشته باشد، با کسی بنشیند که او این خصلت را داشته باشد تا بهتدریج آن خلقوخو را پیدا کند. ناخودآگاه این خصلتها را پیدا میکند. بسیاری از خلقوخویِ پدر و مادرها که به فرزندان منتقل میشود، غیر از مباحث وراثتی، به دلیل همین ارتباط نفس با نفس است که نفس تأثیر میپذیرد.
✳️ اگر نفس انسان زیاد با خدا بنشیند، خدایی میشود؛ متخلق به اسمای الهی میشود. اینکه در روایات آمده است: «تخلقوا باسماء الله» چندگونه معنی میشود. مرتبۀ پایینش این است که رنگ او را گرفته؛ با او بوده؛ لمسش کرده؛ تمایل پیدا کرده و ادامه داده است. لذا این وصف در او نشسته است. این مرحله اول است که نفس انسان خوپذیر است و دوست دارد مثل خدا شود: چه در رزق؛ چه در حکمت؛ چه در حلم؛ چه در علم؛ چه در رحمت.
✅ معمولاً تخلق به اخلاق الهی، برای مراحل اولیه، حتی در آن مؤمنِ دارایِ دستگاه تبیینی که با تجربیاتی همراه شده و لطف رزاقیت را چشیده است، دوست دارد، در رزاق بودن مثل خدا باشد. چون میبیند که رزق الهی بیمنّت و از سر رحمت و لطف است، کمکم از سر رحمت الهی اینها در او مینشیند و خودش هم واسطه رزق الهی میشود.
❇️ از باب نمونه، خداوند «علیم» است؛ یکی مانند علامه طباطبایی واسطه علم الهی میشود تا این اسم «علیم» خودش را نشان بدهد.
✳️ در مورد رزق هم همینطور است. مؤمن میگوید خدا رزّاق است و من هم (دوست دارم) واسطۀ رزق شَوم تا خدا رزقش را از کانال من به دیگران برساند. اگر من هم نباشم، خدا از کانال دیگری رزقش را به دیگران میرساند؛ ولی من دوست دارم مجرایِ فیض حقتعالی شَوم. این را میگویند «عبدالاسم».
✅ این مرحله اول «عبدالاسم» شدن است که در خصوص رزاقیت پیاده میکنیم. اگرچه میدانم عرفا «عبدالاسم» را خیلی بالا میبرند.
❇️ چنین کسی با چنین نگاهی، در مورد میهمانش چگونه میشود؟ نگاهش در مورد فرزندان و همسرش که برای آنها روزی میبرد، چگونه است؟ قبلاً به عنوان واجب این امور را انجام میداد. هیچ اشکالی هم نداشت. الان چگونه نگاه میکند؟
✅ چنین کسی، خوشش میآید که دیگران سر سفره اش نشسته اند و روزی میخورند. دوست دارد، همان خُلق خدایی را در خود ایجاد کند.
✳️ خرقانی میگوید: «آنکه در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آنکس که نزد باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوانِ بوالحسن به نان ارزد»؛ هرکسی که بر در خانه ما آمده است به او نان بدهید. خدا به او جان داده است، من به او نان ندهم؟ در این سخن چه چیزی وجود دارد؟ آن لطف الهی در آن هست.
✅ چنین کسی کسب و کار برایش معنا دارد؛ انفاق معنا دارد؛ میهمانی دادن معنا دارد؛ و اینکه اهل و عیالش سر سفرۀ او روزی میخورند، معنا دارد.
❇️ شخص دارد کسب و کار خودش را انجام میدهد، ولی نوع نگاه و تعاملش تغییر میکند. کسیکه دوست دارد مجرایِ فیض الهی باشد، به مردم سخت میگیرد و مو را از ماست میکشد یا دوست دارد به مردم خیر بیشتری برساند و به اندازهای هم که خودش لازم دارد استفاده کند؟
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ مؤمن در ابتدا این را میفهمد ک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ بعضیها را دیدهام با اینکه خودشان نیاز مالی ندارند، ولی کار میکنند تا دهها هزار نفر را کمک کنند و زندگیشان بگذرد و از کانال آنها روزی بخورند. مؤمن اگر به اینجا برسد، مظهر اسم «رزاق» شده است. با اینکه میدانیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ خدا در روزی بیحدّ و حصر و بیشریک دارد کار میکند. کسی در کنارش نیست.
❇️ کار خدا اینگونه است که اگر تو هم نباشی روزی میدهد؛ ولی اگر دوست داری، تو میتوانی واسطه فیض الهی باشی.
✳️ «هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» یعنی، در کنار خداوند رازقهای دیگری هم وجود دارد. انسانی هم که معامله میکند رازق است. خدا از سر جود میدهد، ولی این شخص در معامله عِوَض میگیرد، ولی رازق است و خدا «خَيْرُ الرَّازِقِينَ» است. چون هیچیک از اینها در او نیست.
✅ اگر کسی «عبدالاسمی» شد، نه تنها سبب میشود که خدایی ببیند، بلکه خدایی هم زیست میکند. درست مانند اوصاف حقتعالی که همهاش نور است، این نور را میخواهد در خود محقق کند که یکی از آنها رازق است. اگر اینگونه شد، آدم از اینکه به اهل و عیال خود روزی میرساند، لذت میبرد. آیا لذت نمیبرد؟ اصلاً خوشش میآید که اینگونه باشد. چرا؟ چون مجرای فیض حقتعالی شده است. از میهمان لذت میبرد. هرکس به حد تواناییاش، با این منطق که بِسان حضرت حق عمل کند، لذت میبرد. این میشود «عبدالاسم». در حد خودش خوب است و خیلی هم شیرین است. وقتی چنین شود، آدم احساس میکند که به خدا نزدیکتر شده است. این در مؤمن عادی است.
❇️ برخی از نیکان و مردان پاک، خیلی در این زمینه از قیودات مادی آزاد هستند و نوع نگاه الهی دارند. بنده خدایی در منطقه ما، قبل از اینکه جاده هراز ساخته شود، با چرم کفش درست میکرد. از تهران به آمل چرم میآوردند. او چرم یک سالش را قبل از زمستان میآورد. یک سال بهمن آمد و دوسه هفتهای راه بسته بود. همکاران او چرمشان تمام شده بود. این شخص با اینکه میتوانست از این فرصت بیشترین درآمد را کسب کند، این کار را نکرد. او چرمها را بین همکارانش تقسیم کرد تا آنها هم کار کنند و بیکار نمانند. بعد از اینکه راه باز شد، چرمهای او را دادند. این را میگویند واسطۀ رزق شدن برای دیگران. این یک سطح است و خیلی عالی است.
✳️ ما میتوانیم منطق انفاق خود را هم اینگونه کنیم. ممکن است از سر دلسوزی انفاق کنیم که در شریعت این نوع انفاق کردن بیجواب نمیماند. این درست است، ولی در انفاق یک نوع منطق توحیدی بالاتری هم وجود دارد که من به دیگران انفاق میکنم و به دیگران خیر میرسانم تا مجرای فیض حقتعالی بشوم.
✅ عمقِ عمل و قوتش به نیت نهفته در آن بر میگردد. کارهای انسان به صورت مکانیکی نیست، بلکه با نیت و معنا است.
❇️ گاهی منطق انفاق، ترحم و دلسوزی و مهربانی است که شریعت این عمل را خیلی دوست دارد. این یک منطق است؛ ولی منطق بالاتر این است که مجرای فیض حقتعالی بشویم. حقتعالی میخواهد فیض برساند، من دوست دارم یک جوری واسطه شَوم تا از طریق من این فیض به دیگران برسد. در این صورت، من متصف به اسم «رزّاق» میشوم. دوست دارم مانند خدا عمل کنم؛ دوست دارم خدایی باشم. چون همه صفات نیک و پاک در او هست و من میخواهم این صفات را در خود داشته باشم. این یک اندیشه است. اگر کسی این منطق را اجرا کند، خیلی عمق پیدا میکند. این مرحله اول ایمانی تبیینی است که تجربه رزقی داشته و رزق حقتعالی را فهمیده است و موفق شده است که مظهری از این اسم شود.
🔵 اما مرحله بالاتر
✅ در مرحلۀ بالاتر، شخص آنقدر بالا میرود که مظهر اسم رزاق در صُقع ربوبی میشود که تجلی اسمائی است از وصول الی الله. این عمق اینگونه است و اصلاً اسم «رزاق» آنجا پیاده میشود.
❇️ اینکه حضرت حجت، که واسطه فیض است، چگونه است؟ همۀ اسماءالله در اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محقق شده است، جز ربوبیت و الله بودن. از هفتاد و سه اسم، هفتاد و دو اسم را اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین دارند. یعنی، حضرت حجت، الان مظهر تام اسم «رزاق» است. اصلاً، او روزی را تقسیم میکند. این میشود اوج مظهر اسم شدن که اصلش در حضرت حجت است. عقل بالمستفاد وصل به عقل فعال است و خودش کنش عقلی دارد بِسان عقل فعال. در روایت آمده است که اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین محالّ مشیة الله هستند. که خود مشیت او میشود اجرا و امضای در عالم. راجع به اسم «رزاق»، همین حرف در مورد حضرت حجت برقرار است و به جدّ توجه به او روزی میآورد.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ بعضیها را دیدهام با اینکه خ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ ما الان سر سفره آیتالله العظمی حائری یزدی نشستهایم که حوزه علمیه قم را آباد کردهاند. در مورد ایشان بنگرید که حضرت حجت چه عنایتی به ایشان کرد که ایشان اینگونه شد. یا ببینید که صدوق پدر نسبت به صدوق پسر چه دعایی کرد که چنین فرزندی نصیبش شد؛ و حضرت حجت چه عنایتی کرد که اینچنین شد. اینها مظهر اسم رزاق میشود. حضرت حجت به اصل اسم رسیده است؛ به مشیت او و به خواست او این اسم (رزق) محقق میشود. پس مظهر اسم و عبدالاسم میتوان شد.
❇️ اشخاصی هستند که خیلی به آن نهایت (صقع ربوبی) نرسیدهاند، بلکه به عوالم وسط (مثلاً عالم مثال) راه پیدا کردند، ببینید که چگونه مظهر اسم «رزاق» شدهاند! میشود به اینجاها رسید.
❇️ برخی هستند که جزء ملایکه عُمّاره به حساب میآیند و بسان آنها عمل میکنند؛ به عالم مثال میروند و بِسان عالم مثال میکنند؛ یا به نشئه عقلی میروند و بِسان عالم عقل عمل میکنند. در آنجا او دست می برد، نه اینکه تقاضایی کند تا آن عالم در تصمیم خودش تغییراتی دهد تا آن کار صورت بگیرد. بلکه انسان خودش دعا شده است و در مرحلهای میرود که در آسمان به شکل آسمانی عمل میکند.
✳️ در مورد معجزه، علامه طباطبایی در جلد اول المیزان توضیح میدهد که فکر نکیند که اعجاز یک کاری در سطح است، بلکه عمق عالم تغییر میکند. «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱)؛ از آن خزاین آهستهآهسته تنزل میکند. آنها به آنجا رسیدهاند و جزء آن خزاین شدهاند و اثر میگذارند. اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین به باطن آن خزائن یعنی موطن اسماءالله رسیدهاند. اما برخی از اولیاءالله که به وسایطِ وسط رسیدهاند، اثر میگذارند و به آنها هم میگوییم: «عبدالرزاق».
✳️ صورت مسئله که اینجا میبینیم این است که به حسب ظاهر تغییراتی صورت گرفته است، ولی باطنش آنجا است. در اصلش آنجا تغییری صورت میگیرد که در اینجا به صورت ظاهری اصلاح میشود.
❇️ متصف به اسم شدن، حتی این عوالم واسطه را هم در بر میگیرد. بعضیها که اولین مراحل رزاقیت را پیدا میکنند، ابتدا متوجه نیستند که مثلاً میل او تأثیر دارد. بعد از مدتی بهتدریج میفهمند که اثر دارد.
✅ تاکنون سه سطح را گفتیم:
1️⃣ «عبدالاسم» مؤمنان عادی که در حد ظاهر به دیگران روزی میرسانند.
2️⃣«عبدالاسمی» که در وسط واسطه میشود.
3️⃣ «عبدالاسم» کسانی که صاحب آن اسم هستند مانند حضرت حجت علیهالسلام.
✅ انشاالله ما بتوانیم هر اسمی از اسمای الهی که با آن ارتباط برقرار میکنیم و کمکم ادامه میدهیم، صاحب آن اسم بشویم و بتوانیم مظهر آن گردیم و عبدِ آن بشویم. «عبدالرزاق» هم از آنها است.
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
322 اسماء حسنی.mp3
10.21M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 322 (1398.11.19 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 322 (1398.11.19 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_Erfandarvadi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
✅ توضیح دادیم که انسان چگونه میتواند «عبدالرزاق» شود. انسان میتواند به گونهای زندگی کند که اسمای الهی برایش جلوه کند.
🔵راههای تجلی اسم «رزاق» در انسان
✅ اسمای الهی در کارَند، ولی چرا این اسماء در ما جلوه نمیکند؟ چه کنیم تا اسم «رزّاق» در ما بیشتر جلوه کند؟ این راه کاری است تا یاد بگیریم که چگونه اسماء الله در ما محقق شود.
❇️ لطف زندگی به این است که منطق آن، منطق برتر شود. میشود کسب و کار داشت و در ضمن آن توحید جمع کرد. ما باید کاری کنیم که موحد شویم؛ کمال ما به توحید است. کمال ما در بندگی و تیزبین شدن به جهات خدایی و حقیقت الهی و صفات الهی است. رزق و روزی ما این است. کمال انسانی، اصل روزیاش به این توحید است.
✳️ «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»(بقره ۳۱)؛ حضرت آدم و انبیاء و ائمه به اوج رسیدند؛ اینطور نیست که دیگران بیبهره باشند. میشود به اوج رسید و منطق آن را قرآن به ما یاد داده است. همۀ آیات به ما یاد میدهد که چگونه این اسماء حاضر میشوند. شما نگاه کنید: هر مسئلهای که گفته میشود، در آخرش صحبتی از اسماءالله است که مربوط به همان مسئلۀ مطرح شده است. مثلاً تا مسئله توبه گفته میشود، یکی از اسمای الهی بیان میشود. قرآن منطقی را ارایه میکند که مخاطبش انسان است تا او اینگونه زیست و تعامل کند. لازمهاش این است که در این زمینه، او بیش از پیش توجه کند.
✳️ ما این مسئله را در مورد اسم «رزاق» جاری میکنیم و الا سهم اصلی ما همین بندگیِ ناب است؛ همین موحد شدن است؛ همین با خدا نشستن است؛ و همین خدا دیدن است. عامِل اصلیِ عالَم، خدا است. همهجا اسمای الهی پُر شده است. «وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ» به این دلیل باید این اسماء را یاد بگیریم و سرِ سفرۀ اعمال خود بیاوریم.
✅ اگر کسی اسمی را پرورش داد، حد یقف ندارد و باید جلوتر برود. چرا؟ چون هویت آدمی، هویتِ جمعِ اسماء است. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» درست است. انسان در آغاز باید یک اسم را پرورش دهد، ولی بعد از این باید بتواند در اسمای دیگر الهی هم سِیر کند و آنها را هم در خودش محقق کند. انسان را برای این کار ساختهاند. بعضی از بزرگواران، انسان را «حیِّ متأله» تعریف کردهاند. این متأله بودن، همان جنبۀ الهیِ ما است که انسان خلیفةالله شده است.
علامه طباطبایی رحمتاللهعلیه در بعضی از آیات که خطابِ «جعلکم خلفاء...» است، چنین استفاده کردهاند که همه باید خلیفةالله شوند.
✳️ «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»(اعراف ۱۱)؛ در آغاز سوره اعراف ابتدا خطاب عمومی است و بعد به ملائکه دستور داده میشود که به آدم سجده کنند. علامه طباطبایی: این نشان میدهد که قابلیتِ اصلی که در حضرت آدم میبینید با عنوان خلیفۀ خدا شدن و مسجود ملائکه شدن، این شأنِ همۀ انسانها است و این قابلیت بالقوه است. حتی مَلَک هم، که به لحاظ طبیعت اولیه از عموم انسانها برتر است، نمیتواند به این مقام انسان برسد. چرا؟ چون یک قابلیتی در انسانها وجود دارد که در ملائکه نیست. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»(احزاب۷۲). این قوه و قابلیت خلیفةاللهی فقط برای انسان است و در دیگر موجودات نیست.
✳️ مراتب نهایی انسان این است که اسماءالله را در صقع ربوبی دریافت کند. علامه طباطبایی میگوید: انسان باید به آنجا برسد؛ این تعلیم نهایی انسان است. اما معنایش این نیست که ما مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء را نمیتوانیم بفهمیم. مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء این است که آن اسم را در جانِ خود حاضر داشته باشیم. این چیز کمی نیست. در قرآن آمده است: نمیخواهید خدا شما را ببخشد و غفور و رئوف باشد؟ پس شما هم غفور باشید. ببینید قرآن چگونه این را به همین مؤمنان عادی یاد میدهد؟
✅ ما که میگوییم تعلیم، تعلیم نهایی آن اوج است، ولی در تعلیم اسماء هر مؤمنی میتواند سهم اول را داشته باشد. سهم اول چیست؟ فهم آن اسم است. مثلاً در اسم رزاق، این اسم در جان ما حاضر باشد و ما با آن تعامل کنیم و همیشه و در صحنه جان ما باشد. گاهی مطلبی را میدانیم، ولی در تعاملات و محاسبات ما نمیآید.
✳️ یکی از کارهایی که قرآن میکند این است که همۀ اسماءالله را در محاسبات و تعاملات ما میآورد تا ما با آنها زندگی کنیم. این موضوع مخصوص انبیاء و اولیاءالله نیست، بلکه برای عموم انسانها است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش اول ✅ توضیح دادی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش دوم
✅ در مورد اسم «رزاق»، ما میخواهیم همین مرحله اول را توضیح بدهیم. اسم «رزاق» از آن اسمایی است که هر روز با آن سروکار داریم. هر روز سر سفرۀ اسم «رزاق» نشستهایم و حداقل روزی سه وعده غذا میخوریم. همۀ فعالیتهای اقتصادی ما با اسم «رزاق» است و هر روز با آن درگیریم.
🔵 ۱. تقویت اندیشههای بنیادین
❇️ اگر کسی بخواهد اسم رزاق را بفهمد، باید ایمان به خدا و ایمان به علم و قدرت و تدبیر او داشته باشد. هرچه تلاش کند که خدا را بشناسد و وسعت علم حقتعالی و قدرت او و تدبیر او را بفهمد، این خودش به «روزی» هم کشیده میشود. اینکه انسان بداند، علم خدا چقدر وسیع است و خدا میداند به دیگران چقدر و چرا روزی بدهد. در مورد قدرت حقتعالی در روزی اینگونه است که اگر خدا بخواهد به کسی روزی بدهد، هیچکس مانع او نیست. حقتعالی در روزی دادن قدرتِ بیانتها دارد. علم و قدرت را به تدبیر حقتعالی اضافه کنید. خداوند سبحان چیزی را که خلق کرده است، رها نمیکند؛ تدبیرش میکند. اگر کسی همین چند مورد را بداند، اندیشۀ روزی برایش معنادار میشود. این را میگوییم راهکار از طریق «بنیاد».
✳️ اگر بنیادها تقویت شود، اثر دارد. این تقویت گاهی از طریق تفکر است و گاهی از طریق القاء است. مثلاً در جلسهای که این معارف گفته میشود، شرکت کند؛ جلسهای که قدرت حقتعالی را جلوی چشم او بیاورد و در صحنۀ جانش حاضر باشد. اگر این (علم و قدرت و تدبیرِ حقتعالی) به چشم بیاید، بعد از مدتی انسان میبیند که روزی از لوازمِ واضحِ آنها است. لوازم واضح یعنی طبیعی است که خدا باید روزی بدهد و میدهد. این چگونه به دست آمده است؟ از راه باور به خدا و باور به قدرت و علم و تدبیر حقتعالی.
🔵 جایگاه دروس معارفیِ حوزه
✳️ باید قدرِ درسهای معارفیِ حوزه را دانست. یکی از کارکردهای درسهای معارفی حوزه این است که بنیادها را در جان ما راسخ میکند. برخی اصلاً این مباحث در ذهنشان نیست. من میبینم کسانی که در سنت معقول خوب درس خواندهاند، همیشه به عمق وصلاند و از همان عمق مسئله را حل میکنند. اصلاً مشکلی ندارند. این قدرت دروس معارفی حوزه است. ولی متأسفانه ما این سفره را در جامعه پهن نمیکنیم.
✅ به متدینین عادی میگویم: شما قرآن را خوب بخوانید. یعنی، در سطح الفاظ نمانید. قرآن را خوب خواندن چه فایدهای برای متدینان عادی دارد؟ چون به قرآن باور دارند، بنیادها در ذهنشان خیلی راحت شکل میگیرد. چون این اندیشه خیلی خوب در قرآن گفته شده است، میبینند. بعد از مدتی بهراحتی میفهمند که چه کسی میتواند در برابر قدرت الهی بایستد؟! «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (بقره ۱۶۵)؛ «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (یونس ۶۵)؛ با این آیات، نوع نگاه آدمی تغییر میکند.
❇️ بنده خیلی دیدهام که اساتید ما اینها را در جامعه منتشر کردند و به تعبیر مرحوم شاهآبادی، وقتی این کُفریات را به مردم گفتند، واقعاً نوع رفتار مردم تغییر کرده است. حتی برخی از اینها را استاد نگفته است، بلکه فقط عمقش را گفته است.
این یک واقعیت است. باید بنیادها را جدی بگیریم. یک راهش همین فلسفه اسلامی است. کمکم در سنت معقول اسرار را میفهمیم و بهتدریج میبینیم که خیلی دستمان باز میشود.
✳️ با توجه به تجربهای که داریم، آنها که در معقول خوب کار کردهاند، خیلی راحتتر مشکلاتشان برطرف میشود.
✅ اگر در معقول کار میکنید، مزاحمش را نیاورید. اگر در اعمالتان گناه باشد، در حال جنگ با این عقاید هستید و این عقاید را به هم میزنید. اگر در معقول کار میکنید، مزاحمش را نیاورید؛ واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید؛ بعد از مدتی میبینید که از نظر معرفتی خیلی عمق پیدا کردهاید. این درس گفتن در سیر معقول ما، خودش ذکر است. یعنی، در عین اینکه فکر است و عمق میدهد، ذکر هم هست. دقت میکنید. سنت معقول ما اینگونه است.
❇️ ملاعبدالنبی نوری بهگونهای با مردم کاری کرده بود که مردم عادی آنقدر قوی شده بودند که روحانیون درس نخوانده، میترسیدند از آن خیابان رد شوند. چرا؟ به خاطر اینکه از نظر معرفت قوی بودند.
✳️ آن زمان آیتالله شاهآبادی و ملاعبدالنبی نوری این مباحث را به عموم مردم منتقل کردند. در جامعه کنونی جوانها به این معارف خیلی نیازدارند و باید این معارف را برایشان بیان کرد.
🔵 تقویت اندیشههای پایهای برای رزق و روزی
✅ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم»(عنکبوت ۶۲)؛ در این کریمه به علم بیانتهای حقتعالی اشاره شده است. خداوند سبحان به هر چیزی آگاه است.
✳️ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ»(ذاریات ۵۸)؛ تنها و تنها خدا روزی میدهد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما میخواهیم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(فاطر ۳)؛ آیا غیر از خدا برای شما خالقی وجود دارد تا به شما روزی دهد؟ علامه طباطبایی توضیح میدهد که خلق از تدبیر منفک نیست. خداوند خالق است و در عین حال مدبّر است.
🔵 سنت معقول
✳️ مواظب سنت معقول باشید. ما گاهی قدر این سنت را نمیدانیم. سنت معقول فقط بدایه و نهایه نیست؛ بلکه بیش از این است. ولی در همین بدایه و نهایه هم مبانی فراوانی نهفته است. همۀ معارف قرآنی در سنت معقول حل شده است. گاهی در یک مسئله معقول، سیصد آیه و روایت جمع میشود. این سفره را برای خودتان پهن کنید و از آن فاصله نگیرید.
❇️ روال قرآن این است که معارف را از بنیاد گفته است. ما هم این معارف را برای عموم مردم بگوییم. با توجه به امکاناتی که امروزه فراهم است، با فایل صوتی همه میتوانند خیلی از کتابها را بخوانند و بدانند. امروزه عموم مردم بسیاری از اندیشههای عرفانی و فلسفی را میفهمند. در آن دورهای که عموم مردم نمیفهمیدند، برخی از بزرگان کاری کردند که مردم را به عمق کشاندهاند.
✅ این راهکار اول به طور کلی است: خدا و علم خدا و قدرت خدا و تدبیر خدا.
🔵 ۲. علم به تأثیر باطن عالم در ظاهر و علم به در دست خدا بودن تقدیر امور
✅ راهکار دوم این است که در عالم همهچیز از عمق به سطح میآید؛ از باطن به ظاهر میآید. از آسمانها به زمین میآید. هیچچیزی اینجا نیست مگر اینکه نازل شده از بالا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱). این هم یک راهکار است که از بنیاد و علت به سمت ظاهر و معلول است. نگاه قرآن به عالم از عمق به سمت ظاهر است؛ از آسمان به سمت زمین است و واقعاً همینطور است.
✳️ بگذارید مثالی بزنم. الان بنده وقتی دستم را تکان میدهم، در درون خودم میدانم چه کار میکنم. ولی کسی که از بیرون مرا میبیند، نمیداند من دقیقاً چه کار میکنم. این یک بروز از دورن و باطن به سمت بیرون و ظاهر است. حال اگر کسی فوق عرش باشد، عرش و کرسی و هفت آسمان و زمین را میبیند. او میبیند که از آنجا تصمیم گرفته میشود و عرش و کرسی و هفت آسمان را طی میکند و به زمین میرسد.
✅ کسی این را بفهمد، خیلی راحت این آیۀ «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» را میفهمد. همهچیز از آنجا رقم میخورد، حتی روزی. خدایی که سکاندار است؛ کلیدی که دارد؛ مقالید آسمان و زمین دست اوست و هیچکس جلودار او نیست. از آنجا توفیق و رفق میدهد و آن را پایین میآورد و در زمین اجرا میکند.
✳️ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون ۷)؛ آنها میگویند: انفاق نکنید تا از دور و بر پیامبر بروند. خداوند میفرماید: خزینهها دست من است. شما چه کارهاید؟!
✅ «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ»(شوری ۱۲)
این اندیشه قضا و قدری میشود که آن را در مورد بحث روزی داریم پیش میبریم و الا قضا و قدر در همهجا هست. شیوهاش هم این است: همهچیز از باطن به سمت ظاهر میآید.
این مسئلۀ از باطن به ظاهر آمدن را اگر کسی خوب حل کند، بسیاری از مسایل دشوارِ معرفتیِ قرآن را میتواند حل کند؛ دستهای از مسایل سنگین علمی را میتواند حل کند. حتی دستهای از مسایل سنگین علم تجربی را هم میتواند حل کند.
✳️ این از باطن به سمت ظاهر آمدن در سنت قرآنی آمده است که با بحث قضا و قدر مرتبط است. این مسئله را باید با کار علمی حل کرد و نوع کسانی که این را میفهمند، کسانی هستند که در سنت معقول ما خوب کار کردهاند. ملاصدرا حتی «بداء» را با همین مسئله حل کرده است که عموم علما نتوانستند از پس این مسئله بر بیایند.
✅ هر چه که پیش میآید، از بالا به پایین میآید. معنایش این نیست که ما تحلیل در سطح را و روابط علّی و معلولیِ عالم ماده را حذف کنیم. نه. اینها پا برجا است؛ ولی افزون بر سطح عالم ماده، عمقش را هم در نظر میگیریم.
✳️ این معارف را در قالب تفسیر قرآن به مردم عادی هم میتوان منتقل کرد و وقتی کمی قوی شدند، برای آنها معارف هم میشود گفت. مردم وقتی اینها را یاد بگیرند، از ما بهتر عمل میکنند. چنین فردی، وقتی قوت پیدا کرد، خوابهایش هم حساب و کتاب دارد. بندهخدایی خواب دیده بود که کسی میآید و به او میگوید: در فلان امتحان رتبهات این شده است. بعد از یکیدو ماه در بیداری دید که همان شخص آمده است و به او خبر میدهد که رتبهات در امتحان این شده است.
🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یاب بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است.
❇️ در مورد #شهیدچمران شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است.
✅ بنده با سه واسطه از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل میکنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر میگفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر میکند و من دارم به سمت مقتل میروم!»
- ایشان این را هم میداند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن.
- و این را هم میداند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت میدهد
- و دست الهی را هم میداند چه میکند.
✳️ دوست شهید سلیمانی، #شهیدیوسف_الهی هم در جبهه اینگونه بود.
در مورد این شهید بزرگوار (یوسف الهی) نقل میکنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش میبرد و بقیه را از خودش اضافه میکند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد.
❇️ رهبر معظم انقلاب از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل کردهاند: در عملیاتی یکیدو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. #شهیدیوسف_الهی گفت: «اینها فردا بر میگردند. البته جنازههایشان بر میگردد!» همینطور هم شد.
ما میگوییم این بزرگواران به جایی رسیدهاند که تقدیراتش را میبینند.
کسانی که به تقدیرات رسیدند، میدانند که هم دست خودشان است و هم دست خدا؛ هم کار ما است هم کار خدا؛ هم اراده ما است و هم اراده خدا. و چگونه خدا دارد تقدیر میکند. چگونه الان نوبت من نیست.
✅ آنها از قضا و قدر و تقدیرات الهی خبر دارند و قضا و قدر برایشان حل شده است. وقتی به اینجا رسیدند، در مورد رزق و روزی چه میگویند؟ میگویند: همه دست خدا است. کسانی که وصل شدهاند، خیلی راحت میتوانند (اینطور) بگویند. اما کسانی که نرسیدهاند، باید از طریق ایمان عمل کنند. معرفت درست (و صحیح) را در بنیادها درست و به جان القاء کنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🛑 خواص نیاز به اوج مباحث عرفانی در تفسیر قرآن را دارند 🛑
💠 ما در تفسیر آیات قرآن بیشتر توجه میکنیم به نیاز جامعه امروز فارسی زبان که عبارتست از دانستن ترجمه گویا و روان از قرآن و آنگاه تبیین مفاهیم قرآنی در حدی متوسط (منظور از حد متوسط این است که اکثر مفاهیم قرآنی دارای اوجهای #عرفانی و #فلسفی و معرفتی است. گرد آن مفاهیم چندان نخواهیم گشت مگر در موارد ضروری و لازم) مثلاً در همین سوره حمد امام (رضواناللهعلیه) در اطراف همین مباحث چند جلسه درس تفسیر فرمودند که اوج مباحث #عرفانی بود من هم خودم دستم به آن اوجها نمیرسد و هم فعلاً برای عموم این سطح متوسط را ضروریتر میشمارم اگرچه #خواص مطمئناً به آن قلهها هم #نیاز دارند. با این مقدمات سوره مبارکه حمد را شروع میکنیم.
🔉 بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد_ ١٣۶٩/١٢/٢٢
#امام_خامنه_ای
#تفسیر_قرآن
#مباحث_عرفانی
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/nasimehekmat
323 اسماء حسنی (Trimmed).mp3
9.9M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 323(1398.11.26 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۳ (۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 راهکارهای آوردنِ اسماءالله سر صحنه
✅ اسم «رزاق» در کار است و هر روز و همیشه با آن سروکار داریم. چه کنیم تا اسم «رزاق» همیشه در صحنۀ جان ما حاضر باشد؟
1️⃣ ایمان به خدا و علم و قدرت و تدبیرِ او
✳️ راههای حصول این مورد را عرض کردیم.
2️⃣ علم و ایمان به تاثیر باطن عالم در ظاهر و علم به تقدیرات امور
❇️ اگر کسی این مورد را درست کند، میتواند اسم «رزاق» را حاضر ببیند. قبلاً این را توضیح دادیم.
3️⃣ تذکر و توجه به اسم «رزاق»
✅ از جهاتی، این راهکار خیلی مهم است. آنجا که سر صحنه روزی حق مینشینم، خیلی مهم است که آدم متذکر شود. ما مطالب فراوانی را میدانیم، ولی همیشه در صحنۀ جان ما حاضر نیست. مثلاً میدانیم آنچه در ظاهر هست، از باطن به سمت ظاهر میآید و برخی از موارد آن را هم دیدهایم؛ ولی عملاً این علم، در تعاملات ما حاضر نیست. ما که میدانیم، پس چرا حاضر نیست؟ دلیلش چیست؟ چون من به گونهای با آن تعامل نکردهام که همیشه حاضر باشد.
✳️ اینکه به ما میگویند موعظه زیاد گوش کنید، برای این است که آنچه میدانیم سرِ سفرۀ جان ما حاضر باشد. ما میدانیم بداخلاقی نسبت به خانواده خیلی بد است و حتی چوبش را هم خوردهایم، ولی چه میشود که در سر صحنه یادمان می رود؟ دلیلش چیست؟ چون هیچوقت این مسئله را در جان حاضر نداشتیم؛ لذا میرود در پستو. برخی میگویند: در حافظه نزدیک نیست و در حافظه دور میرود. برای بحث ما، این تعبیر را نمیپسندم و «در صحنه جان نشسته» را بهتر میپسندم.
✅ شنیدن موعظه کمک میکند تا (دانستههای ما) سر صحنه حاضر باشد. ما مسایل فراوانی را میدانیم، ولی در صحنۀ عمل حاضر نیستند؛ این را باید با یک روشی اِعمال کرد و سر صحنه حاضر کرد. در مسایل تربیتی این نکته مهم است. چه کنیم تا دانستههای ما همیشه سر سفره و سر صحنه حاضر باشد؟ تعبیر قرآنی این مسئله، «تذکر» و «یادآوری» است. ما میدانیم خداوند روزیدهنده است و هر چه هست او میدهد، چگونه میشود همیشه این «حال و حس» را داشت؟ من تعبیر به «حال و حس» میکنم نه حافظۀ نزدیک و دور. این به تمرین احتیاج دارد و اینکه آدم همیشه آن را اجرا کند.
🔵 سفرۀ خدا
✅ تا به حال شده که سر سفره بنشینیم و این «حال و حس» را داشته باشیم که من سر سفرۀ خدا نشستهام. ما میدانیم که این سفرۀ خدا است و سر هر سفره که نشستهایم خدا «رزاق» است. البته این را دین به ما یاد داده است. این «الحمدلله رب العالمین» را که بعد از غذا میگوییم، چه کار میکند؟ البته دین سخت نمیگیرد و نمیگوید دائماً «حال و حس» آن را داشته باش. ولی اصل این حرف فلسفهای دارد که ما را آهستهآهسته به اینجا بکشاند که ما احساس کنیم، سرِ سفرۀ خدا نشستهایم.
✳️ به تعبیر دیگر، اسم «رزاق» کار میکند و ما هم سر سفرۀ «رزاق» نشستهایم، ولی این احساس را نداریم؛ نه اینکه نمیدانیم، بلکه میدانیم. عرضم این است، راهکارِ این، «تذکر» است که شیوه دارد و باید این را اِعمال کرد و فقط برای اینجا نیست و برای همهجا است. از جهت تربیتی این نکته خیلی مؤثر است.
✅ کودکان سر سفره با یک حالت خاصی مینشینند و احساس میکنند که سر سفرۀ مادر نشستهاند. از این جهات، «حال و حس»های کودک ناب است. با اینکه کودک است، ولی رفتارهای ناب دارد. سر سفرۀ مادر که نشسته احساس کودک این است که همهچیزش بندِ به مادر و وابسته به مادر است و با یک نشاطی سر سفره مینشیند. با سر سفره نشستن، توجه به مادر از کودکان گرفته نمیشود. آیا هیچوقت اینگونه سر سفرۀ خدا نشستهایم؟ اینگونه بودن نیاز به تمرین دارد. این یعنی اسم «روزی» را دیدن.
✳️ برخی همینکه سر سفره مینشینند، دعای وقتِ افطارِ ماه مبارک رمضان را میخوانند: «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ»؛ «رزقک» یعنی، من سر سفرۀ تو نشستهام و روزی میخورم. این، متذکر شدنِ اسم «رزاق» است سر سفره.
✅ شریعت «الحمدلله» را به ما یاد داده است. شریعت اندیشه «رزاق» را گفته است و ما باید آن را سر سفره بیاوریم. ما سر سفره میخوریم، ولی چگونه بخوریم؟ میشود آدم روزی بخورد و با آن توحید جمع کند. این، احتیاج دارد به «حال و حس» و توجه و حضور. یادتان باشد، این توجه باطنی است. یعنی، باطن را درگیر کردن. کودکان چگونه سر سفرۀ مادر مینشینند، همانطور بنشینیم. این کارِ سختی نیست؛ باید احساس حضور کنیم.
✳️ برخی تکتک غذاهای سر سفره را ناز میدهند که چگونه از طرف خدا ساخته شده و آورده شده و به دست ما رسیده است، بعد میخورند. چون غذا خوردنشان به شکل خاصی است، اگر جایی دعوتشان کنند، در مشکلاند. شنیدهام برخی هر لقمهای که میخورند، یک «بسم الله الرحمن الرحیم» میگویند. این «حال و حس» است. این را می گوییم: تذکر به اسم «رزاق».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اگر این (شیوه) به صورت مستمر انجام شود، هیچوقت اسم «رزاق» از شما جدا نمیشود و خیلی اوج میگیرید. از یک جهت، کار سختی است، چون ما به شکل دیگری عادت کردهایم؛ ولی اگر به این شیوه عمل کنیم، آسان است. اینها شیوههایی دارد که اِعمال شدنی است و دست خود ما است. سرسفرۀ «رزاق» نشستن و تذکر به اسم «رزاق» روزانه است. اگر اینگونه باشد، آدم هر روز «روزی» میخورد و همهاش توحید است و خیلی هم خوش است. دین به ما این را یاد داده است که به هر بهانهای باید به سمت خدا راه باز کرد. همۀ دستورات شریعت اینگونه است. این یک شیوۀ تربیتی است که در همهجا میتوان اِعمال کرد.
❇️ مثلاً وقتی ما به حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشویم، یک شیوه این است که با زیارت و دعا خواندن و بوسیدن ضریح کاری کنیم تا کمکم «حال و حس» پیدا کنیم. اما یک شیوه هم این است که از اول بدانیم چه کار میخواهیم بکنیم. در این صورت، «حال و حس» کاملاً متفاوت است. بنده خدایی در حرم اینگونه وارد میشد: «خدایا، تو شاهد باش که من در جایی وارد میشوم که تو به آن نظر داری؛ خدایا تو شاهد باش من تحت قبهای وارد میشوم که تو به آن نظر داری و هرکس وارد آن شود، تو به او توجه میکنی». این یعنی، من نزد خدا شفیع گرفتهام. یا همانجا میگوید: «یا حضرت معصومه، تو شاهد باش من خدمت شما آمدم تا شما نزد خدا شفیع من باشید». این اندیشه یعنی، از اول خود را در واقعِ واقعی انداختن و بعد وارد شدن. البته در آن توجه باطنی است؛ تنبّه است؛ تذکر است. این شیوۀ تربیتیِ تذکر است.
🔵 ورود به نماز
✳️ قبلاً در بحث نماز گفتیم: ابتدا که نمازگزار میخواهد وارد نماز شود، بگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ نزد چه کسی ایستادهای؟ در برابر چه حقیقتی قرار گرفتهای؟ قصد چه کاری داری؟ بعد وارد نماز شود. یکی از اساتید ما میگفت: من هروقت میخواهم وارد نماز شوم، این داستان مولوی را در ذهن خودم مرور میکنم. داستان از این قرار است که در شب تاریک یک شیر، گاوی را در طویله میخورد و جای آن مینشیند. مرد روستایی در تاریکی شب به گمان اینکه در طویله گاو است، دستی بر شیر میکشد و با شیر صحبت میکند. شیر میگوید: اگر برقی بدرخشد و تو بفهمی من چه موجودی هستم، زهرهات آب میشود.
✳️ یک نوع یادآوری است. تذکری که یک نوع توجه باطنی است؛ یک نوع تحصیل واقعیت است؛ یک نوع تحصیل موقعیت است و ورود به موقعیت است. همین مسئله را در مورد «روزی» اِعمال میکنیم.
✅ به نظرم در مورد اسم «رزاق»، یکی از بهترین راهها نشستن سر سفره است. سرِ سفره نشستنی که ما داشتیم؛ متأسفانه این سر سفره نشستنها را دارند از ما میگیرند. سر سفره نشستن یکی از فلسفههایش این است که بدانید سر چه سفرهای نشستهاید؛ با این «حس وحال» که این روزیِ خدا است که من سر سفره نشستهام.
✳️ این یک شیوه است و نتیجهاش این میشود که اسم «رزاق» در آن جدی شده است و اصلش این است که خدا در آن جدی شده است و این همان چیزی است که اسلام میخواهد به ما یاد دهد: «در هر صحنهای باید با خدا ارتباط داشته باشیم». حتی در قضای حاجت هم اذکاری وجود دارد. در وضو گرفتن و غذا خوردن هم اذکاری داریم که همۀ آنها ما را به ارتباط با حضرت حق دعوت میکند. (در این موقعیتها) هم «اسم» حقتعالی جلوه میکند و در کنارش خود حضرتِ حق هم جلوه میکند. این همان است که تعبیر کردیم به اینکه «انسان که روزی میخورد، توحید را در کام خود بریزد».
4️⃣ «این و آن» را ندیدن
✅ «این و آن» را ندیدن یعنی، گذشتن از اسباب ظاهری و رسیدن به سبب حقیقی. این سببسوزی باید جدی باشد. وقتی روزی میخوریم، «این و آن» را نبینیم، بلکه روزیدهنده اصلی را ببینیم. بر این موضوع تأکید میکنم، در عین حالی که دستور شرعی است، از کسی که سر سفرهاش نشستهایم تشکر میکنیم، ولی بدانیم که این روزی از آن خدا است که میدهد. «این و آن» را ندیدن، فقط در روزیخوردن نیست، بلکه در در روزیرسیدن و طلب روزی هم هست.
❇️ سعدی بیانی دارد: «تیر را نبین که به تو خورد، بلکه تیر زننده را ببین». یک موقع تیر را میبینیم که چه اثری بر بدن ما گذاشته است و یک موقع تیرانداز را میبینیم. مهم این است که شعوری پشت عالم وجود دارد؛ آن شعور است که دارد کار میرسد. آن شعور همهکاره است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ امام باقر علیهالسلام: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِ تَاجِرٍ»؛ خداوند میگوید: به عزت و جلال و عظمت و علو مکانم قسم، من بندهای را که هوا و خواستۀ مرا بر هوای خودش ترجیح دهد، نمیگذارم او بیروزی بماند. من در مِلک و زمین کشاورزیاش کفافش میدهم. من ضمانت میکنم که آسمان و زمین روزیاش را به او برسانند. من ورایِ تجارت هر تاجری، کارش را انجام میدهم. اگر بنده خواستۀ مرا ترجیح دهد، من ضامنش هستم. این را در کار بیاوریم و «این و آن» ما را مشغول نکند.
5️⃣ تقویت اسمای الهی در خود از طریق سوءظن نداشتن به خدا
✅ اگر روزی تنگ شد، چه باید کار کرد؟ انسان اینگونه است که وقتی در سختی افتاد، گمان بد به خدا میبرد و گاهی ممکن است به کفر هم بینجامد. اینجا از مواردی است که از جهتی امتحان الهی است. وقتی است که آن «اسم» باید خودش را نشان بدهد. بنده معتقدم بهترین زمانی که «اسم» میتواند در ما اثر کند،آن موقعی است که تنگی و تنگنا پیش میآید و به حسب ظاهر راه بسته است. وقتی به حسب ظاهر راه بسته است، در این موقعیت باید چه کار کرد؟
✳️ «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» (احزاب ۱۰ و ۱۱)؛ اینجا است که نفس خیلی جولان پیدا میکند و شیطان هم القا میکند و انسان را گرفتار به سوء ظن بالله میکند. اینجا جای حساسی است که مؤمن گرفتار امتحان شده است. وقتی امتحان سنگین میشود، نفس به شدت غلیان میکند.
🔵 قاعده کلی
✅ قاعده کلی این است که در جایی که به نفس فشار شدید میآید، نفس به شدت غلیان پیدا میکند. در شرایط سخت، باید از طریق اعتقاد پاک، با نفس جنگید و به آن میدان نداد. بگوییم حتی اگر سَرَم را هم ببرند، من کوتاه نمیآیم. این میشود ایمان قوی که معمولاً میگویند، مَلَکِ مُسدّد میآید و کمک میکند.
❇️ سوءظنی که در آیه آمده است، مربوط به جنگ است؛ ولی این قاعده کلی است و منحصر به جنگ نیست، بلکه همهجا جاری است. کجا جاری است؟ هرجا که عرصه بر ما تنگ میشود. در رزق و روزی هم تا عرصه تنگ میشود، آدم کم میآورد. اینجا دو راه وجود دارد: یکی همان کمآوردن و میدان دادن به اعتقاد باطل است و راه دیگر این است که از طریق همان اعتقاد با آن بجنگد و اجازه سوءظن به خدا ندهد و بلکه حسن ظن به الله پیدا کند. اگر به اینجا رسید، میگوییم در این شخص اسم «رزاق» آنقدر قوی شده است که در جای حساس که همه کم میآورند، او کم نمیآورد. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّه» (هود۶)؛ خدا که روزیدهنده است؛ خدا هم که روزی را بر عهده گرفته است، اینکه ردخور ندارد؛ خدا «حکیم» است. (در این تنگنا) حکمتی وجود دارد، ولی من آن را نمیدانم.
✅ در روایت داریم که دو نفر از صحابه به محضر امام رضا علیهالسلام میآیند و در مورد سختی معیشت صحبت میکنند. «أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْيَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ» (کافی، ج۸، ص۳۴۷)؛ به خدا نيكگمان باش؛ چراكه هركس گمانش را به خدا نيك دارد، خداوند به قدر گمانش با او باشد[و عطا فرمايد] و هركه به روزىِ كم خشنود باشد،كردار كمِ او پذيرفته آيد و هركه به [روزى] حلالِ اندك خشنود باشد، هزينههاى [زندگى] او كاهش يابد و خانوادهاش نعمت يابند و خداوند او را به درد و درمان دنيا، بينا سازد و او را سالم، از دنيا به بهشت ببرد. (ترجمۀ حسنزاده).
✅ اگر در تنگیِ روزی، با اینکه تلاش میکنی ولی راه باز نمیشود، (این راه باز نشدن) دلیل دارد.
❇️ بنده معتقدم که آنهایی که معمولاً روزیشان کم است، آنها نوعاً استخواندار میشوند. آنها تازه میفهمند که دنیا یعنی چه. گاهی لذت دنیایی (مادی) در کام آدم میرود و مشکل ایجاد میکند. در طلب روزی، اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین میگویند: عفاف و کفاف و اصلاً زیاد طلب نمیکنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ حضرت میگوید: حسن ظن به خدا داشته باش. اسم رزاق که نقصی ندارد، دلیلش را پیدا کن. برو خودت را چِک کن. اینجا یکی از بهترین راههای اثر یک «اسم» است. بعضیها که چند بار یک «اسم» را در خود نشاندهاند، میگویند این «اسم» هیچ مشکلی ندارد. حتماً خلل از این طرف است. حتماً حکمتی وجود دارد. اصلاً «اسم» را به هم نمیزنند. اگر اینطور باشد، این قوت حضور یک «اسم» در ما است. این راهکار را جدی بگیرید.
✳️ قبلاً در بحث نفس اماره توضیح دادیم که وقتی نفس اماره آمد و قیلیویلی (وسوسه) میکند، باید با او جنگید. هر چه او سخت جنگید، باید بیشتر با او جنگید. نباید به آن میدان داد. اینها را توضیح دادیم. باید با نفس اماره جنگید. اصلاً برخی از مواقع نفس اماره بیّنات را از ما میگیرد. من نمیگویم مُبهمات را. نفس اماره بینات را از ما میگیرد. تردید ایجاد کند ما باید چه کار کنیم؟ ما باید در برابرش بایستیم.
6️⃣ تکرار اذکار مناسب با مقام
✅ وقتی آدم به تنگنا میخورد، باید اذکار ویژهای را که وجود دارد، زیاد تکرار کند. این در جای خودش خیلی مؤثر است. بنده خدایی در یک مسئله به یقین نمیرسید؛ آنقدر «یا یقین» و «یا موقِن» گفت تا درست شد. یعنی، او میدانست که از آن طرف داده میشود. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این کریمه هم حصر را و هم اقتدار حق را نشان میدهد.کسی به تنگنا دچار شد، از «اسم» مدد بگیرد. از «اسم» مدد گرفتن، یعنی اسم «رزاق» را سر صحنه آوردن و با آن زندگی کردن.
✅ بنده خدایی میگفت: دچار مشکل شدم. آنقدر این ذکر را گفتم تا دوسه روزه درست شد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این «اسم» به حسب احوال باید کار برسد. اگر روزی میخوری، باید این «اسم» سر سفره حاضر باشد. اگر روزی نرسیده است، اذکارِ آن مقام را بگویید.
7️⃣ طلب روزی
❇️ روزیخوردن، منافاتی با طلب روزی ندارد که راهکارش را گفتیم. در طلب روزی باید چگونه عمل کرد تا اسم «رزاق» خودش را نشان بدهد؟ یکی از آن اندیشههایی که در طلب روزی مطرح است، این اندیشه است که «از تو حرکت از خدا برکت». یعنی باید من شرایط را آماده کنم، بقیۀ روزی را خدا میدهد. بیانی از امام صادق علیهالسلام آوردیم که به شخص (بیکار) گفت: تو برو در مغازه بنشین و آب و جارو کن و بقیهاش را به خدا واگذار کن.
✅ انسان باید دقت کند و آن اندیشه را برای خودش بالفعل حاضر کند. یعنی، بگوید: «خدایا، تو شاهد باش که من حرکت کردم، تو خودت روزی بده». کار را انجام میدهد، ولی با برقرار کردن یک ارتباط مستقیم با خدا؛ این را میگوییم «مفصَّل کردن این اسم». از تو حرکت از خدا برکت؛ با شرط نیکو طلب کردن؛ نیکو طلب کردن «فأجملوا فی الطلب».
8️⃣ توکل
✳️ در طلب روزی باید به خدا توکل کرد. «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۳). قبلاً حدیثی را از امام صادق علیهالسلام خواندیم: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ». به آنی که امید کمتری هست، باید بیشتر امید داشت تا نسبت به آن چیزی که امیدواری بشود. حضرت موسی به دنبال نار رفت، برایش نور الهی آمد. این یعنی، حسن ظن به اسم «رزاق» که خدا، خوش روزی میدهد. باید به خداوند متعال توکل داشت، در قالب اسم «رزاق».
9️⃣ روزی من حیث لا یحتسب
❇️ یکی از بهترین جاهایی که اسم «رزاق» خودش را نشان میدهد روزیِ «من حیث لایحتسب» است که این شیرینترین شرایط است که هم «اسم» را مییابد و هم لطف و عنایت و محبت خدا را. روزیِ «من حیث لایحتسب» که آمد، از آن خیلی بهره بگیرید و از دل آن نکتهها بگیرید. این «من حیث لایحتسب»ها را همیشه در ذهن داشته باشید و با آن زندگی کنید و سعی کنید آن حال را حفظ کنید.
🔵 در ذهن داشتن تجربیات برآمده از اسم «رزاق»
✳️ این تجربیاتِ برآمده از اسم «رزاق» را همیشه متذکر باشید و آنها را همیشه در ذهن داشته باشید. بنده خدایی را دیدهام که خیلی نعمت به او دادهاند، ولی این نعمتها را هیچوقت به خودش یادآور نمیشود و با آن زندگی نمیکند. آدم باید برخی از نعمتها را یادآوری کند.
🔟دعا کردن
✅دعا کردن آدم را به «حال و حس» آن «اسم» میرساند، چون در حال طلب است.
1️⃣1️⃣ شکر کردن
❇️ بعد دعا شکر کند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 جمعبندی
✅ وقتی انسان اینها را ادامه دهد، گاهی اسم «رزاق» به شکلی ویژه برای او تجلی میکند که اوائل به شکل القاهای قلبی است که یک نوع القائات سنگین است که او را به یک تلقی از اسماء الله میکشاند. اوجش هم این است که شخص اسم «رزاق» را میبیند و در نهایت خود شخص میشود مظهر اسم «رزاق». اینگونه میشود یک «اسم» را در سر صحنه برای خود نگه داشت. اگر دقت کنید، تغییر در احوال رزق، تنگی رزق، «من حیث لایحتسب» بودنِ رزق، آنجایی که از اسم بهره میبرد، همۀ اینها میتواند زمینهسازِ ارتباط با حقتعالی شود.
✳️ گاهی خدا بهانه میکند تا یک اسمش جلوه کند. اینهایی که عرض کردم بهانه است. یعنی، پستی و بلندیهایی که در زندگی ایجاد میشود، برای این است که یک «اسم» جلوه کند؛ هم خدا جلوه بدهد و هم بنده این اسماء را بفهمد؛ بندهای که قرار است در این مسیر باشد.
✅یادتان باشد این را در همۀ اسماء اِعمال خواهیم کرد. انشاالله.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
324 اسماء حسنی.mp3
7.62M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 324
(برکت روزی)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 324 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 برکتِ روزی
✅ «برکت رزق» یا «برکت روزی» یکی از مباحث پیرامونیِ اسم «رزّاق» است. در غیر اسم «رزاق» هم مسئله برکت میتواند معنا داشته باشد، ولی برکت در اسم «رزاق» خیلی به چشم میآید و یکی از مفاهیم مرتبط است.
✅ در گذشته به برخی از مفاهیم مرتبط با «روزی» اشاره شد؛ روزی حلال و بحث سفره بیان شد. گفتیم در جهان مدرن بحث سفره را برداشتهاند و برکتِ روزی را جدی نمیگیرند. ما که درفرهنگ اسلامی سِیر میکنیم و در این فضا تنفس میکنیم، به راحتی مسئله برکت را میفهمیم و برای ما معنادار است. اما در جهان مدرن همۀ این حقایق و لطایف مربوط به روزی را حذف کردهاند. پیش از ورود به بحث، آیات و روایاتِ روزی را بررسی میکنیم.
🔵 برکت روزی در قرآن و روایات
✅ ادبیات «برکت» در قرآن آمده است. تعبیر «مبارک» و «برکات» در قرآن ذکر شده است. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم. (اعراف ۹۶)
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه به بعضی از تجّار فرمودند: «يملي على بعض التجار من أهل الكوفة في طلب الرزق. فقال له: صل ركعتين متى شئت. فاذا فرغت من التشهد قلت: توجهت بحول الله و قوته بلا حول مني ولا قوة، ولكن بحولك يا رب وقوتك أبرأ إليك من الحول والقوة إلا ما قويتني، الهم إني أسئلك بركة هذا اليوم، وأسئلك بركة أهل، وأسئلك أن ترزقني من فضلك رزقا واسعا حلالا طيبا مباركا تسوقه إلى في عافية بحولك وقوتك وأنا خافض في عافية، يقول ذلك ثلاث مرات» (بحارالأنوار،ج۹۱،ص۳۴۲). در این روایت به رزق واسع و حلال و طیب و مبارک اشاره شده است.
✅ در یکی از دعاهای روز چهارشنبه آمده است: «بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی»؛ خدایا، آنچه روزیِ من کردهای، در آن برکت قرار دِه.
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه در تعقیبات نماز ظهر میفرمایند: «و قنعني بما رزقني، و بارك لي فيه»؛ خدایا، مرا به آنچه روزیام کردهای قانع کن و آن را برای من مبارک قرار دِه.
✅ امام صادق صلواتاللهعلیه در دستورات سفر حج فرمودهاند: «بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا وَ قِنا عَذابَ النّارِ».
✅ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «بارك لنا فى الخبز»؛ در نان، به ما بركت دِه.
🔵 معنای برکت در المیزان
✅ «برکت» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی در جلد۷ صفحه۲۸۰ المیزان بحثی با عنوان «کلام فی معنی البرکۀ فی القرآن» دارند که برکت در قرآن را بررسی کردهاند.
✅ علامه طباطبایی ابتدا بیان راغب در مفردات را آوردهاند. «أصل البَرْك صدر البعير و إن استعمل في غيره»؛ اصل بَرک به معنای سینه شتر است، اگرچه در موارد دیگر هم استعمال شده است.
✅ «ويقال له بركة» برکه هم گفته میشود؛ یعنی جایی که آب جمع میشود. «و بَرَكَ البعير: ألقى بركه»؛ یعنی، شتر زانوهایش را پایین آورده و سینهاش را روی زمین قرار داده است. «واعتبر منه معنى اللزوم»؛ معنای لزوم هم دارد. «برک البعییر» یعنی ملتزم به نشستن شد.
✅ «فقيل ابْتَرَكُوا في الحرب، أي: ثبتوا ولازموا موضع الحرب»؛ وقتی در جنگ این تعبیر به کار میرود، یعنی ثابت باشید و ملازم اینجا باشید. راغب میخواهد به یک نوع ثبوت و لزوم اشاره کند که در معنای «برک» وجود دارد.
✅ «وبَرَاكَاء الحرب و بَرُوكَاؤُها للمكان الذي يلزمه الأبطال»؛ یعنی آنجایی که بزرگان و قهرمانان جنگ ملازمت میکنند و از آنجا در نمیآیند.
✅ «وابْتَرَكَتِ الدابة: وقفت وقوفا كالبروك»؛ یعنی دابه وقوف کرده و ایستاده است که به معنای ثبوت و استقرار است.
✅ «و سمّي محبس الماء بِرْكَة»؛ لذا به جایی که آب جمع شده و تکان نمیخورد و ثابت است، برکه گفته میشود.
✅ «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ چرا گفته «برکات» میشود؟ به خاطر اینکه ثبوت خیر الهی در آن هست. راغب بر این نظر است که برکت به معنای ثبوتِ خیر الهی است. یعنی خیر الهی همیشه در آن هست.
✅ راغب در معنای برکت چند عنصر را دخیل دانستهاند: ۱. خیر؛ ۲. از جانب خدا بودن؛ ۳. ثبوت.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 برک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايحسّ، و على وجه لا يحصى و لايحصر قيل لكلّ ما يشاهد منه زيادة غير محسوسة»؛ برکت زیادت غیر محسوس است؛ یعنی زیادت ایجاد شده، ولی به چشم نمیآید و گفته میشود مبارک است و در آن برکت است. برکت یعنی امری که دایماً زیاد میشود ولی انسان این زیادت را متوجه نمیشود. چون خیر الهی ثابت است و از طرف خدا است، دیده نمیشود و هیچگاه محصور نمیشود و ادامه دارد. برکت یک نوع زیادت غیر محسوسه است.
✅ در مقاييساللغة آمده است: «الباءُ وَ الرّاءُ وَ الكافُ أصلٌ واحِدٌ، وَ هُوَ ثَباتُ الشَّيءِ، ثُمَّ يَتَفَرَّعُ فُروعا يُقارِبُ بَعضُها بَعضا»؛ این تعریف به ثبات و استقرار اشاره میکند.
✅ خلیل در كتاب العين به یک نوع زیادت و نمو اشاره میکند: «و البَرَكَةُ: الزيادة و النماء».
🔵 برکت از منظر علامه طباطبایی
✅ پس از بحث لغوی که علامه از مفردات نقل میکند، نتیجه میگیرد که «فالبركة بالحقيقة هي الخير المستقر في الشيء اللازم له»؛ در حقیقت، برکت آن خیری است که همیشه در شیء هست و ملازم با آن است. سپس علامه طباطبایی سه نوع برکت را نام میبرد: ۱.برکت در نسل؛ ۲.برکت در طعام؛ ۳. برکت در وقت. «كالبركة في النسل و هي كثرة الأعقاب أو بقاء الذكر بهم خالدا، و البركة في الطعام أن يشبع به خلق كثير مثلا، و البركة في الوقت أن يسع من العمل ما ليس في سعة مثله أن يسعه».
✅ بعد علامه طباطبایی میگوید اگر فقط دنیا آباد بشود و هیچ ربطی به آخرت نداشته باشد، آن را برکت نمیگویند. چون مقاصد دین شامل سعادت دنیوی و اُخروی است و سعادت دنیوی هم منتهی به سعادت اُخروی میشود. «غير أن المقاصد والمآرب الدينية لما كانت مقصورة في السعادات المعنوية أو الحسية التي تنتهي إليها بالأخرة كان المراد بالبركة الواقعة في الظواهر التي فيها هو الخير المعنوي أو ينتهي إليه»؛ برکت یا باید خیر معنوی باشد یا به خیر معنوی منتهی شود.
✅ «كما أن مباركته تعالى الواقعة في قول الملائكة النازلين على إبراهيم عليهالسلام: «رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود ٧٣) خيرات متنوعة معنوية كالدين و القرب و غيرهما و حسية كالمال و كثرة النسل و بقاء الذكر و غيرها و جميعها مربوطة بخيرات معنوية». رحمت خدا و برکات خدا بر شما اهل بیت باشد؛ خیرات متنوع معنوی مانند: دین و قرب و خیرات حسی مانند: مال و کثرت نسل و بقای ذکر. البته همه این خیرات مربوط به خیرات معنوی است؛ یعنی مالی که انسان در مسیر خیر استفاده کند؛ کثرت نسلی که در آن توحید رواج پیدا کند. بقای نسلی که دیانت از آن مشخص شود، یعنی بگویند آنها خاندان دیانتاند.
🔵 نسبی بودن برکت با توجه به اغراض
✅ با توجه به اغراض، برکت نسبی است. گاهی مراد ما از غذا این است که گرسنگی برطرف شود؛ در این صورت اگر بتوانیم افراد بسیاری را از گرسنگی نجات بدهیم، این میشود برکت. گاهی برای ضرر نداشتن و گاهی برای شفا و گاهی برای استقامت مزاج و گاهی برای ایجاد نور باطنی غذا میخوریم که همه اینها برکت است. «و على هذا فالبركة أعني كون الشيء مشتملا على الخير المطلوب كالأمر النسبي يختلف باختلاف الأغراض لأن خيرية الشيء إنما هي بحسب الغرض المتعلق به فالغرض من الطعام ربما كان إشباعه الجائع أو أن لا يضر آكله أو أن يؤدي إلى شفاء و استقامة مزاج أو يكون نورا في الباطن يتقوى به الإنسان على عبادة الله و نحو ذلك كانت البركة فيه استقرار شيء من هذه الخيرات فيه بتوفيق الله تعالى بين الأسباب و العوامل المتعلقة به و رفعه الموانع».
🔵 استدراج
✅ باید یک خیر الهی در برکت باشد و الاّ برکت نیست. مثلاً اگر شخصی مالش زیاد شود، ولی از دین دور شود، ما به این برکت نمیگوییم. این استدراج است؛ این نعمت نیست، نقمت است. یعنی خدا اراده کرده است که با زیاد کردن مالش، او را گمراه کند.
🔵 زیادت و نُمو در برکت
✅ برکت یک نوع زیادت و نمو در ناحیه الهی است. به همین دلیل راغب چنین آورده است: «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ برکت باید الهی باشد. یعنی خیری باشد که هم ماندگار باشد و هم درست؛ هم نافع باشد و هم دارای نشو و نما. تا میگویید ماندگار، باید نشو و نما داشته باشد. در ماندگاری، نشو و نما خوابیده است. بنابراین اگر چیزی شرّ دارد، نمیتوانیم بگوییم برکت دارد. پس برکت باید نافع و خیرِ درستِ ماندگار باشد. دُرست که میگوییم یعنی در مسیر خلاف نباشد؛ شر نباشد؛ غلط نباشد؛ گناه نباشد؛ و از طرفی ماندگار باشد. این، برکت است.
🔵 معنای برکتِ روزی
✅ اکنون برکت در روزی را میتوانیم معنا کنیم. روزی گاهی برکت ندارد و در بعضی مواقع خیلی برکت دارد. انسان گاهی میبیند مالی اندک است ولی استمرار و نشو و نما دارد. با اینکه اندک است، ولی خیلی خوب هزینههای هر ماه را پوشش میدهد.
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم ✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايح
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ بعضیها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف میشود یا آن را میدزدند. درحالیکه آن کسی که مالش برکت دارد، چنین مواردی برایش پیش نمیآید. در واقع مال با برکت مالی است که ملازم با شخص و نافع به حال او است و استمرار دارد.
✅ گاهی انسان از مالی استفاده میکند و غذا میخورد، احساس نورانیت میکند. گاهی مال اندک است، ولی هر کس سر این سفره مینشیند، سیر میشود. با اینکه اندک است، ولی این اثر را دارد. میگوییم این مال برکت دارد.
✅ انواع برکت داریم که همه آنها باید الهی باشد. اگر در جانب شر باشد و نشو و نما پیدا کند و موجب استدراج شود و او را از خدا دور کند، اینها برکت نیست.
✅ وقتی ما مال با برکت را مطرح میکنیم، در «روزی» مضمونِ افزوده دارد. روزیای که با قید مبارک و برکت باشد. پس، این را برکت در مال میگویند. افراد بسیاری هستند با اینکه روزیشان زیاد گسترده نیست، ولی احساس رضایت دارند و آن مال اندکشان پوشش مخارج زندگیشان را میدهد؛ و گاهی همین مال به دلایلی آنها را از دنیا جدا میکند. همه اینها برکت مال است.
✅ رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم به امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند: «يا علي إذا نزلت منزلا فقل اللهم أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ» (وافی، ج۱۲، ص۴۰۵)؛ خدایا، مرا در این منزل نازل کن با عنوان مبارک که تو بهترین نازلکنندگانی. این منزل را برای من مبارک قرار دِه. بعد حضرت میگوید: یا علی این را بگو: «ترزق خیره و یدفع عنک شره»؛ منزلی مبارک است که در آن برکت باشد. این باعث میشود که خیر آن به تو برسد و شرّش از تو دفع شود.
✅ تا صحبت از برکت میشود، خیر را جذب میکند و شرّ را از ما دفع میکند. این همان معنای ثبوت خیر الهی است به عنوان برکت.
🔵 قابل جمع بودن برکت با وسایط فیض
✅ علامه طباطبایی این مسئله را مطرح میکند که وقتی شما میگویید خدا برکت را نازل میکند یعنی وسایط فیض نیست؟ علامه طباطبایی میگوید این بحث منافی با بحث وسایط نیست. یعنی خدا توفیقی میدهد که برکت با همین وسایط باشد.
✅ «و من هنا يظهر أن نزول البركة الإلهية على شيء و استقرار الخير فيه لا ينافي عمل سائر العوامل فيه واجتماع الأسباب عليه فليس معنى إرادة الله صفة أو حالة في شيء أن يبطل سائر الأسباب والعلل المقتضية له ـ وقد مر كرارا في أبحاثنا السابقة ـ فإنما الإرادة الإلهية سبب في طول الأسباب الأخر لا في عرضها. فإنزاله تعالى بركته على طعام مثلا هو أن يوفق بين الأسباب المختلفة الموجودة في أن لا تقتضي في الإنسان كيفية مزاجية يضره معها هذا الطعام، وأن لا تقتضي فساده أو ضيعته أو سرقته أو نهبه أو نحو ذلك، و ليس معناه أن يبطل الله سائر الأسباب و يتكفل هو تعالى إيجاد الخير فيها من غير توسيطها فافهم ذلك» (المیزان، ج۷، ص۲۸۱).
✅ اگر کسی خوب این موضوع (قابل جمع بودن برکت و وسایط فیض) را متوجه شود، وقتی میگوید: «خدایا، برکت بده»، یعنی خدایا، عوامل را به گونهای قرار بده که برای من خیر باشد و برایم مشکلزا نباشد؛ برای من آفت نشود؛ بلکه برایم نافع باشد. نافعی که حتی به کار آخرتم بیاید. آن را عرض کردیم که باید خیر، به خدا منتهی شود.
🔵 نحوه استفاده روزی و برکت
✅ بحث برکت روزی با نحوه استفاده مرزوق ارتباط دارد. اگر روزی به نحو درست و مطلوب الهی باشد، میگوییم روزی با برکت است و الاّ نه.
✅ خداوند روزی داده و این روزی باعث شده که زندگیاش در یک مسیر خوش قرار بگیرد و خوب استفاده میشود و در واقع روزی در مجرای درستش استفاده میشود، میگوییم این روزی با برکت است.
✅ پس بحث برکت به چه چیز اشاره دارد؟ به آن جانبی که مرزوق باید استفاده کند و از آن بهره ببرد. اگر به نحو درست و شایسته استفاده کند، روزی با برکت است.
🔵 ریشه برکت روزی در اسمایِ همراهِ اسم «رزاق»
✅ حقیقتِ برکت روزی در چیست؟ ریشه آن در اسمای الهی است. چه مواقعی روزی با برکت است و چه مواقعی بیبرکت؟ این مباحث را انشاالله در آینده مطرح میکنیم. اگر من بخواهم به طور کلی بگویم، برکت روزی ریشه در اسمای همراه اسم «رزّاق» دارد.
✅ اسم «رزاق» دارد کار میرسد. ولی گاهی اسم «رزاق» با اسمای دیگر همراه میشود. مثلاً اگر اسم «رزاق» با اسم «منتقم» یا اسم «مستدرج» همراه شود، این مال بیبرکت میشود. اما اگر اسم «رزاق» با اسم «شکور» یا اسم «ودود»یا اسم «رحیم» یا اسم «توّاب» یا امثال اینها همراه شود، این روزی با برکت خواهد بود. لبّ مطلب همین است. برای توضیح این مطلب باید بحث ترکیب و امتزاج اسماء و برکتِ روزی را بیان کنم.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ بعضیها با اینکه مال فراوانی دارند، ولی برکت ندارد و آن مال خرج تصادف میش
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» و اسم «شکور»
✅ کسی که کار خیری را انجام میدهد، خدا این کار خیر را بیجواب نمیگذارد و خدا از او تشکر میکند. معنای اسم «شکور» این است. اگر خدا به کسی روزی دهد و آدم پاک و نیکی باشد و انفاق کند، خدا به او خیر میدهد. خدا چگونه به او خیر میدهد؟ از طریق همان مال و روزیای که میدهد، یک توجّه و لطف و عنایتی به او دارد که چون تو آدم خوبی بودی و اهل نماز شب بودی، منِ خدا با تو چنین کردم؛ یعنی برکت در مالت آوردم. اینجا میگوییم اسم «شکور» است که دارد کار میرسد و اسم «شکور» به همراه اسم «رزاق»، یک نوع ترکیب اسمایی شده است.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزّاق» با اسم «توّاب»
✅ بعضی از اسماء که در ما اثر میکند، تنها یک اسم نیست. بلکه ممکن است چند اسم با هم جمع شدهاند و کار میرسند. گاهی شخصی توبه نصوح میکند و خیلی خوش به سمت خدا برگشته است، خدا به او مال که میدهد، یک عنایت و توجه ویژه هم نسبت به او دارد. خداوند کاری میکند که آن مال برای او موجب ضرر نشود؛ موجب مشکل نشود؛ موجب بیماری نشود. بلکه برایش خیر و خوب باشد و برایش سلامتی بیاورد. چرا؟ چون آنجا به سمت خدا رفت و توبه کرد و خدا هم توبهکاران را دوست دارد؛ «إِنَ اللَّهَ يُحِبُ التَّوَّابِينَ» (بقره ۲۲۳). خدا با اسم «توّاب» خود چه کار میکند؟ از این شخصِ توبهکار حمایت میکند. حمایت در دلِ روزی به روزیِ با برکت تبدیل میشود. اینجا یک اسم کار نرسید، بلکه اسم «توّاب» با اسم «رزّاق» جمع شده است.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «وَدود»
✅ خدا بعضی از بندگانش را به خاطر اینکه بسیار لطیف و پاک و خوشدلاند، دوست دارد. در اینجا اسم «ودود» همراه اسم «رزاق» کار میرسد. آن «وُدّ» الهی میگوید من این بنده را دوست دارم و خوش دارم هر چه به او میدهم، باعث خوشحالیاش شود؛ باعث سلامتیاش شود؛ به او توجه دوباره به من بدهد. چرا؟ چون این بنده من خیلی خوب است و نیکیِ ذاتی دارد. این نیکیِ ذاتی سبب میشود، اسم «ودود» شامل حالش شود و او را جلو ببرد. در اینجا اسم «رزاق» با اسم «ودود» ترکیب میشود و چنین اثری دارد.
🔵 ترکیب اسمایی اسم «رزاق» با اسم «عطوف»
✅ گاهی توجه ویژه خدا به شخص به خاطر نیکیِ ذاتیِ شخص نیست، بلکه به خاطر این است که مثلاً در کودکی یتیم شده است و حالا خدا به خاطر یتیم شدنش در کودکی، او را مورد عطوفتِ خود قرار میدهد. لذا به او مالی میدهد، روزیِ مبارکی برای او خواهد بود. اینجا میگوییم اسم«عطوفِ» الهی به اضافه اسم «رزاق» دارد کار میرسد.
🔵 توفیق الهی و برکت روزی
✅ عوامل متعددی باعث برکت روزی میشود. روزی با برکت ریشه در ترکیب اسمایی و امتزاج اسمایی دارد. یعنی اسمای متعددی با هم جمع میشوند و اثری بر آن مترتب میشود و روزی افراد را با برکت میکند.
✅ روزی با برکت یعنی، وقتی شخص از آن استفاده میکند، احساس میکند برای سلامتیاش خوب است؛ برای رفع مشکلش خوب است؛ و خیراتی هم به همراه دارد که چند نفر سر سفرهاش سیر میشوند. با این روزی اندک، زندگیاش را چرخانده و در عین حال میبیند که روزیاش نسبت به دیگران خیلی کمتر است. ولی توفیقهایی داشته است که دیگران این توفیقها را نداشتهاند.
✅ وقتی دو یا چند اسم با هم ترکیب میشوند و عوامل محیطی و اسبابی که قرار است به شخص کمک کند، این اسباب یک وِفقِ خاصی پیدا میکند که خدا این وفق را ایجاد میکند.
✅ همانطور که علامه طباطبایی فرمود ما عوامل و واسطهها را بر نمیداریم. وقتی آن ترکیب اسمایی اینگونه شد، خدا چه کار میکند؟ خدا توفیقهایی را ایجاد میکند. توفیقها چه هستند؟ یعنی اسبابی ایجاد میکند که این روزی با برکت شود. مثلاً ممکن بود مالش دزدیده شود، از طریق این اسباب این کار نمیشود یا مثلاً روزی میتوانست برایش ضرر داشته باشد، ولی زمانی از آن استفاده کرده که در آن زمان برایش ضرر نداشته است.
✅ در اینجا میگوییم آن اسمای حسنای الهی با امتزاجی که میکنند، عوامل و علل واسطه را به گونهای قرار میدهند که این مال با برکت شود. مثلاً آن اسم و آن لطف الهی و اسم «شکور» همراه با اسم «رزاق» میشوند. قبلاً گفتیم اسم «رزاق» است که در هر صحنهای کار میرسد و روزی میدهد. آنجا باید بگوییم اسم «شکور» و اسم «رزاق» است که با هم کار میرسند. در دل این عوامل، توفیق و وِفقی میدهد که بهترین فایدهها را داشته باشد.
✅ در بحث برکتِ روزی باید بگوییم اسمای حسنای الهی در کارند. اسم «رزاق» با اسمای دیگر آمیخته میشود و امتزاج پیدا میکند تا مال با برکت شود. روزیِ با برکت، برکتش به این است که شخص بهترین بهره را از آن میبرد و شرّی در آن نیست و خیر است.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
325 اسماء حسنی.mp3
7.52M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 325
(برکت روزی)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 325 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌱 بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۵ (اواخر اسفند ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 برکت روزی
✅ یکی از مفاهیم پیرامونی مسئله رزق و روزی، مسئله برکت در روزی است. در آیات و روایات مسئله روزی، با برکت گِره خورده است. روزی با برکت روزیای است که خیرِ آن از طرف خدا ثابت باشد و خیر در آن جاری باشد و از آن خیر و فزونی به دست بیاید. خیر باید الهی باشد. خداوند گاهی روزیِ فراوان میدهد، ولی همین روزی فراوان مایه نقمت میشود. این روزی، دیگر با برکت نیست. روزی با برکت، روزیای است که در عین اینکه خیر است، خیر الهی باشد و استمرار داشته باشد. این روزی را روزیِ با برکت میگوییم.
🔵 ریشه بحث برکت
✅ در روزی باید خیر باشد و شرّ نباشد و در آن سلامتی و صحت و امثال این موارد موج بزند. برکتِ روزی ریشه در ترکیب اسمایی دارد؛ یعنی اسم «رزاق» با اسمایی مانند «شکور» و «وَدود» و «توّاب» و «حکیم» ترکیب میشود. خداوند از روی حکمتش به فردی نعمتی میدهد که خیر در آن است؛ همراه آن فزونیِ مطلوب است که هزینههای زندگیاش را پوشش میدهد.
✅ این موارد ریشه در امتزاج اسمایی دارد. مثلاً در قرآن تعبیر «واسع» آمده است؛ خدا وسعت میدهد. اسم «واسع» حقتعالی همراه اسم «رزّاق» کار میرسد و اسم «واسع» به دلیل اسم «شکور» کار میرسد و گاهی به دلیل اسم «توّاب» یا اسم «وَدود» کار میرسد. اینها ریشه در امتزاج اسمایی دارد. انشاالله اندکی امتزاج اسمایی را در آینده توضیح خواهیم داد.
🔵 شفاعت و ترکیب اسمایی
✅ علامه طباطبایی ذیل آیه ۴۸ سوره بقره به صورت مفصل بحث شفاعت را مطرح کردهاند. در آنجا بیان کردهاند اگر قرار است که اسم «مُجازی» و اسم «دیّان» کار برسند و هر کس به حسب اعمال خود به نتایج کارش برسد، در این میان جایگاه شفاعت کجا است؟ علامه طباطبایی برای حل این اشکال میفرمایند: یک اسم کار نمیرسد، بلکه انواع اسمها کار میرسند و مجموع آنها باعث میشود شفاعت صورت پذیرد.
✅ به تعبیر دیگر، فقط اسم «مُجازی» و اسم «دیّان» کار نمیرسند؛ اینکه خدا هر کس را به نتیجه اعمالش میرساند، درست است، ولی اسمای دیگری مانند اسم «رأفت» و اسم «مؤمن» هم در کارند.
✅ اگر کسی مؤمن است و با این حال خِلافی هم مرتکب شده است، ولی ایمانش را به صورت جدی نگه داشته است، آیا رأفتِ الهی شاملِ حال او نمیشود؟ البته بعد از اینکه نتیجه اعمالش را دید، بالاخره از جهنم بیرون میآید. چه امری سبب میشود که او از جهنم بیرون بیاید؟ ترکیب اسمایی، سبب آن است.
🔵 امتزاج اسمایی و اسرارِ اسمایی
✅ مسئله امتزاج اسماء را باید جدی گرفت؛ گاهی در جایی یک اسم کار میرسد و گاهی چندین اسم در کارَند که در واقع معجونی از اسماء میشود و واقعاً یک نوع معجون و یک ترکیب داریم. طبیعتاً تأثیر خاص خودش را هم دارد. بحث امتزاج اسمایی از این جهت مهم است که ما وقتی آن را در نظر میگیریم میتوانیم بسیاری از اسرار تبدّلاتیِ شیء را درک کنیم. اگر اسم «رزّاق» به همه به صورت مساوی روزی میدهد، چرا بعضی از روزیها با برکتاند و بعضی دیگر نه؟ در این موارد باید به اَسرارِ اسمایی توجه کرد.
✅ هر چه در عالم پدید میآید در اسماء ریشه دارد و آن اسماءالله است که کار میرسند: «وَ بِأَسْمَائِكَ الَّتِي مَلَأَتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَيْءٍ». این اسماء چگونه کار میرسند؟ گاهی یک اسم غلبه دارد و گاهی چندین اسم ترکیب میشوند و تأثیر میگذارند. در مسئله برکت هم به همین شکل است. اسم «رزّاق» به همه روزی میدهد؛ چرا بعضی از روزیها با برکتاند و بعضی بیبرکت؟ چون اسم «رزّاق» با اسمای دیگر آمیخته شده و تَرکیب اسمائی صورت گرفته است. یک مزاج جدید پدید میآید؛ یک معجون جدیدی با این ترکیب اسمائی شکل میگیرد و مؤثر واقع میشود.
✅ با این مباحث فیالجمله بحث برکت بیان شد. مفصل آن را باید به متون مراجعه کنیم و ببینیم چه مطالبی مطرح شده است که باعث میشود روزی با برکت شود. برخی از آیات و روایات که راجع به برکت در روزی است، میآوریم و بعد از آن به عواملی که باعث بیبرکت شدنِ روزی است اشاره میکنیم.
🔵 روزیِ اجتماعی
✅ «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم (اعراف ۹۶).
✅ پیش از این عرض کردیم که علامه طباطبایی برکت را منحصر در روزی نمیدانند و برکت میتواند در غیرِ روزی هم باشد؛ مانند برکت در وقت و برکت در جان و برکت در عمر و امثال اینها. بحث ما در برکتِ روزی است. این کریمه از یک نظر عام است، ولی یقیناً برکت در روزی را در بر میگیرد.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۵ (اواخر اسفند ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اگر مردم قریهها (قریه در فرهنگ قرآن یعنی جوامع انسانی) ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، ما برایشان برکاتی از آسمان و زمین میگشاییم و برای آنها برکاتی از زمین و آسمان میبارد. با توجه به «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى» بحث این آیه، اجتماعی است. من قصد داشتم جداگانه بحث اجتماعیِ روزی را مطرح کنم، ولی لزومی نیست و همین جا به آن اشاره میکنم.
✅ یک روزیِ فردی داریم که هر فردی روزیِ خاصّی دارد؛ و یک روزی خانواده داریم و یک روزیِ جامعه. در روزیِ جامعه، روزی به جامعه داده میشود. گاهی یک فرد متموّل است، ولی جامعه او جامعهای فقیر است. یک جامعه ممکن است دردسرهای فراوانی داشته باشد و در مقابل جامعهای دردسرهای کمی داشته باشد. این گرفتاریها، دردسرهای اجتماعی یا جمعی است.
✅ در این کریمه منظور از اینکه «اگر جوامع انسانی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند»، یعنی، ایمانی که در سطح اجتماع شکل گرفته باشد و تقوای اجتماعی شکل گرفته باشد. گاهی فضای جامعه، فضای تکثیر خِلاف است و مجموعِ مردم آن گناه زیاد میکنند. گناه بهگونهای کثرت مییابد که پذیرش و تقبّل اجتماعی پیدا میکند؛ گناه، فرهنگ آنها شده است و به صورت اجتماعی از آن لذت میبرند. اگر وضعیت جامعه اینگونه باشد، جامعه در حال گناه کردن است.
✅ امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه در مورد قوم صالح میفرمایند: «یک نفر آن ناقه را پِی کرد، ولی خداوند میفرماید که آنها ناقه را پی کردند: «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ» (اعراف ۷۷)». «عَقَرُوا» یعنی جامعه این کار را کرده است و لذا عذاب بر همه آنها نازل شد. یک نفر این کار را انجام داد، ولی چون جامعه از آن راضی بود و تقبّل اجتماعی یافت، میتوانیم بگوییم در آن جامعه خِلاف رواج یافته است. چرا؟ چون مردم آن جامعه از پِی کردن معجزه الهی خوشحال شدند و با رسانههای خود همراهی کردند؛ کف زدند؛ سوت زدند؛ استدلال و توجیه کردند. یک نفر پِی کرد، ولی جامعه همراهی کرد. در آن جامعه گناه تقبّل اجتماعی یافته بود.
✅ در مقابل، اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، یعنی نسبت به ایمان و تقوا پذیرش اجتماعی شکل بگیرد و همه مردم درگیر آن باشند و جانب خدا را رعایت کنند، در این صورت، خدا درهای آسمان و زمین را برای آن جامعه میگشاید. پذیرش اجتماعیِ ایمان و تقوا، یعنی خداترسی در جامعه نهادینه شود و بهگونهای باشد که همه از اینکه تقوا رعایت میشود، خوشحال شوند و بر آن صحه بگذارند.
✅ برکات آسمان و زمین یعنی اگر باران برای آنها میبارد، سر جمع یا تماماً برای آنها مفید است؛ اگر از زمین محصولی به دست میآید، تماماً برای آنها مفید است. ولی اگر اینگونه نباشد و ایمان و تقوا نباشد، خدا در اموال و جانهایشان نقص پدید میآورد. نقص در روزی آسمان و زمین، یعنی آسمان یا نمیبارد یا اگر میبارد، همه آن میشود سیل و خرابی.
✅ این موارد، از نظر مباحث سِرُّالقَدَری هشدارهای اجتماعی است؛ اگر کسی از این منظر نگاه کند و پشت صحنه را بداند، همه این موارد هشدار به جامعه است؛ تکان دادن جامعه است. این مباحث نیاز به توضیح دارد، ولی الان به آن نمیپردازیم.
✅ در اینجا شاهد بحث ما این است که ایمان و تقوای اجتماعی باعث میشود، برکات اجتماعی نازل شود. بحث از برکات فردی نیست؛ برکات اجتماعی است. به این معنا که خدا به آن جامعه مهر میورزد و تقدیرات را بهگونهای رقم میزند که هر چه از اموال و امکانات اجتماعی به دستشان میرسد، همه آنها خیر است. البته عرض کردیم این برکات عامتر است، ولی در اینجا در حدّ روزیها این کریمه را معنا کردیم.
🔵 برکتِ روزی در آیات
✅ ۱. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند، و خداوند گشايشگر دانا است (بقره ۲۶۱).
✅ خداوند برای چه کسی اضافه میکند؟ برای کسی که از سرِ دلسوزی انفاق میکند نه از روی ریا و منّت. «وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ»؛ خدا وسعتدهنده است. اسم «واسع» همراه با اسم «رزّاق» کار میرسد. ریشه اسم «واسع» اسم «شکور» است.
✅ تو با انفاق کردن یک قدم به سمت خدا رفتی، خدا صد قدم (تو را به سمت خودش میکشاند).
انشاءالله در آینده اسم «شکور» را بحث خواهیم کرد.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal