eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ این سبک پیرزن‌ها و پیرمردها که روزی دوسه ساعت مفاتیح می‌خوانند خیلی ارزشمند است که به اندازه توان و فهمشان عبادت می‌کنند. عادت کرده‌اند، برنامه‌شان را به هم نمی‌زنند. این می‌شود صبر بر طاعت. انسان باید برنامه داشته باشد، ما در کار علمی برنامه داشتن را یاد گرفتیم. همین امر درباره طاعت معنا دارد. مثلاً بین‌الطلوعین را می‌خواهی آباد کنی، صبر بر طاعت داشته باش. حالا یک وقت کسالت داری و خواب می‌روی اشکالی ندارد، اما وقتی برنامه داری، این برنامه را از دست نده. مدارا با بدن از بین نرود. صبر بر طاعت، چه در مستحبات و چه در واجبات. حتی گاه واجبات هم برای انسان سخت می‌شود. 🔵 صبر از معصیت ✅ طبع خاکی ما، تعلقات و تعشقات هست، انسان را گرفتار می‌کند، می‌خواهد که انجام دهد. چقدر باید انجام دهد؟ صبر کند از معصیت. باید سعی کنیم معصیت نکنیم. برخی می‌گویند: اگر انسان فقط صبر از معصیت کند، همان رسیدن به مقصد است. برخی‌ها حتی گناهان اعتقادی را مطرح می‌کنند، مثل سوءظن‌های به خدا و ... . باید نسبت به معصیت صبر ورزید، جاهای حساس گاه واقعاً سخت است. انسان در برخی از محیط‌ها چاره‌ای ندارد باید برود و در آن پر از گناه است. بله گاهی می‌تواند خودش را دور کند به دلیل شغلش. اما برخی ناچارند در جامعه پرگناه بروند. 🔵 صبر در مصیبت ✅ سختی و فشاری که به انسان می‌آید، غلیان می‌آید. غلیان نفس که آمد، تبدیل می‌شود به حرکات نادرست. فشار که می‌آید، غلیان می‌آورد و تأبّی طبع می‌آورد. با خدا بدگویی نکند، صبر به خرج دهد. خوشا به حال آن که مصیبت آنها را ساخته است. حضرت استاد می‌فرماید: همه این صبرها را باید داشت. تا منطق توحیدی از خود نشان می‌دهد، صلوات خداوند این است که او را بالا می‌آورد. صلوات یعنی توجه ویژه با عنایتی که من تو را بالا می‌آورم. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ‏ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ‏ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ‏ مِنْ‏ رَبِّهِمْ‏ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(بقره، ۱۵۵تا۱۵۷). برخی را دیده‌ام که به خاطر مصیبت سر از کفر در آورده‌اند. اما برخی صبر توحیدی می‌کنند، آنقدر اثر دارد و تطهیر و استخوان‌دار می‌کند. ✅ صبر یک نوع پالایش درون و یک نوع استخوان‌دار کردن و یک نوع مناسبت ایجاد کردن است. صبر است که مقام می‌آورد و صبر است که به غیرحساب نتیجه می‌دهد. برخی نمی‌دانند لطف صبر چیست و چه اثری دارد. برخی از این مادران شهید که صبر می کنند، نورانیتی عجیب دارند. خودش سلوک قَدَری است و انسان را بالا می‌برد. انسان را استخوان‌دار می‌کند و تا استخوان‌دار نشود، نمی‌شود. برای برخی از کارها اگر قوّتِ دست پیدا نکند نمی‌شود؛ در برخی از کارها اگر قوّتِ پا پیدا نشود، نمی‌شود. جان انسان هم این‌گونه است که اگر استخوان‌دار نشود، نمی‌تواند مقاماتی را طی کند. ✅ «و در کریمه «و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لمّاصبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون» (سجده، ۲۵) تأمل و تدبر بسزا باید». من اگر خبر داشته باشم که فلانی می‌میرد و فلانی ‌آن‌گونه می‌شود، اگر قوت نداشته باشم، نمی‌توانم تحمل کنم! گاه انسان به جاهایی برسد که قوت پیدا نکند، پَرَش می‌سوزد. چه چیزی قوّت می‌دهد؟ صبر مناسبت می‌دهد و انسان را استخوان‌دار می‌کند. ✅ در عموم جوان‌ها هر کسی که اندیشه صبر برایش روشن شد، به کمال مناسبی می‌رسد؛ جوان‌هایی که نازپرورده می‌شوند، به جایی نمی‌رسند. به جوان و نوجوان باید منطق صبر را یاد داد. ✅ برخی از مؤمنین که به جنگ می‌رفتند می‌گفتند: «متی نصر الله». اما آنها که صابرند می‌گویند: اگر او بخواهد خودش می‌دهد. صبر می‌کند و در دل صبر لذت می برد. چرا؟ چون تعامل حبی با حضرت حق را در دل صبر یاد گرفته است و احساس می‌کند که پیش خدا عزیزتر شده است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم ✅ اینکه گفته شده است: «افضل الاعمال احمزها» برای برخی «احمزها» شیرین‌ترین‌ها است. درباره انبیاء آمده است که بلایشان بیشتر از همه است. برخی همین که مسئولیتی به آنها داده شده است، در جوانی پیر می‌شوند. اما کسی که استخوان‌دار باشد، این‌گونه نمی‌شود. رهبر معظم انقلاب چقدر باید استخوان‌دار باشد که یک تصمیم او برای کل جامعه اسلامی مؤثر است. همین را ببرید در مقام امام معصوم. چیزهایی می‌داند که همه‌اش درد و رنج است. برای ما شاید رنج نباشد، ولی برای حضرت رنج است و همه را دارد تحمل می‌کند. مقام امامت را به کسی می‌دهند که صبر دارد. 🔵 صبر شاکرین ✅ کسانی که جلو می‌روند، صبر از صعوبت درمی‌آید و تبدیل می‌شود به شیرینی. و این شیرینی تبدیل می‌شود به صبر شاکرین. یک معنای صبر شاکرین این است که بر شکرش صبر بورزد. اما یک معنایش این است که از صبر لذت می‌برد و شکر می‌کند. سرّ رسیدن به مسئله امامت صبر است. «و تمثیل شیخ عطار در مقام صبر به مرغ و انبار پر از ارزن که روزی یک دانه از ارزن ببرد تا تمام شود، آن گاه به مقصود می‌رسی، قابل توجه است». در منطق الطیر عطار آمده است: وقتی ابوسعید ابوالخیر از یک انسان روشن‌ضمیر می‌پرسد چه کنم؟ او گفت: باید صبر کنی که اگر هزاران بار این انبار پر شود آن پرنده باید دانه‌دانه این انبار را خالی کند. ور بود مرغى كه چيند آشكار دانه‏اى ارزن، پس از سالى هزار، گر ز بعدِ آن كه با چندين زمان‏ مرغ، صد باره بپردازد جهان، از درش بويى بيابد جان هنوز بوسعيدا! زود باشد آن هنوز طالبان را صبر مى‏بايد بسى‏ طالبِ صابر نه افتد هر كسى‏ تا طلب در اندرون نايد پديد مشك، در نافه، ز خون نايد پديد از درونى چون طلب بيرون رود گر همه گردون بود، در خون رود 🔵 تازه اول کار است ✅ این صبر باید جدی باشد و یک روز و دو روز نمی‌شود. «إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ‏» (زمر، ۱۰). وقتی به صابر (اجر) می‌دهند، به غیرحساب می‌دهند. به صابران داده می‌شود و فراوان هم داده می‌شود. یادتان باشد به هر مرحله سلوکی که رسیدید، دست بر ندارید و هرچه دادند، تازه اول کار است. حضرت استاد می‌فرمود: اگر کسی بگوید: مرا بس است، این از فطرت انسانی خارج شده است. چاراه‌اش چیست؟ صبر، استخوان‌دار شدن و قوی شدن و به نتیجه رسیدن. ✅ برخی که اهل سرالقدر و معنا هستند، برخی از چیزها را که می‌بینند برایش سختی پیش می‌آید، می‌گویند: برایش خوب است! ما سختی می‌بینیم، ولی او برایش خوب است. برخی از اهل معنا می‌گویند: هشت سال جنگ خوب بوده است. اگر جنگی شود و مثلاً امتی زود پیروز شود، به صلاحشان نیست، بلکه باید صبر کنند. در سوره عصر تواصی به حق و تواصی به صبر آمده است. اساساً سرّ رسیدن انسان این است که حق را بیاب، بفهم چیست و بر اساس آن عمل کن و صبر کن! کسانی هم که در کار سلوکی هستند یکدیگر را مدد کنند و تواصی کنند. برایت خوب است صبر. صبر خودش نتیجه است نه این که به چیز دیگر برسیم. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از نسیم حکمت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ضرورت حضور در انتخابات بیانات آیت الله یزدانپناه در مورد انتخابات در آغاز درس تفسیر (٧ اسفند 1402) 🔹ضرورت دو چندان حضور در انتخابات مجلس در شرایط کنونی 🔹پیام واضح حضور مردم برای دشمن و مرعوب کردن او 🔹در شرایط کنونی هر رای ما کمک به مردم غزه است. 🔹برای تغییرات اساسی در کشور به انتخاب افراد پخته و کاردان نیاز داریم. 🔹حتی یک نماینده خوب هم در کل مجلس موثر است. 🔹ما به مجلس انقلابی، کاردان، شجاع، پیرو رهبری و متدین و متقی نیاز داریم. 🔹نقش اندیشه های ناب رهبری در راهبری کشور 🔹اگر نماینده ای مطیع رهبری نباشد او مضر است. 🔹در شرایط کنونی شجاعت نمایندگان و اقدامات شجاعانه مجلس، دشمن را در جای خود می‌نشاند. 🔹ان شاء الله همه مردم در انتخابات شرکت کنند و به اصل نظام و اصلاح آن کمک نمایند. 🔹سرورانی که میتوانند شور انتخاباتی در مردم ایجاد کنند بروند و این کار را انجام دهند. 🔹حتی یک نفر را سر صندوق رای بیاوریم برد کرده ایم. 🔹راه حل مشکلات کشور همین روند قانونی است. https://eitaa.com/nasimehekmat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۴۰۳ (۱۷) (۱۴۰۲.۱۲.۵ / ۱۴ شعبان/ شنبه) 🔴 بخش اول ✅ بعد از مراقبت و صمت و فکر و ذکر، یعنی عملاً دست به کار شدنِ کامل که همه اینها ریاضت است و یک بسته به حساب می‌آید. بعد از اینها باید به دو امر توجه کرد: صبر و شکر. اینکه گاه سختی‌هایی پیش می‌آید و گاه نعمت‌هایی می‌آید، باید صبر و شکر داشت. حالا که دست به کار شدی، استقامت بورز با همۀ سختی‌هایش. اگر سختی آمد، باید صبر پیشه کرد و اگر نعمت داده شد، باید شکر داشت. ✅ صبر و شکر و توکل و ابتلا و رضا و تسلیم و فقر، اینها هم یک بسته به حساب می‌آیند. ابتدا دست به کار شدن است که شامل مراقبت و صمت و... است. بعد از دست به کار شدن، بسته دوم است مانند صبر و شکر و توکل و... . پس از اینکه این امور را رعایت کند، به شهود می‌رسد. کل اینها می‌شود مقام اول و بعد از این، شهود می‌شود مرحله دوم که از درجه هجدهم به بعد خواهد بود که سلوک در مقامات شهود است. بعد از دست به کار شدن، تتمه دست به کار شدن است که از درجه یازدهم تا درجه هفدهم را شامل می‌شود. اینها را تعبیر می‌کنیم به تتمه دست به کار شدن. قواعدی را که بعد از دست به کار شدن، باید رعایت کرد، اینها می‌شود تتمه دست به کار شدن. 🔵 دسته‌بندی‌های کلان سی منزل ✅ حضرت استاد در پایان رساله باب رحمت، صفحه ۳۳۳ دسته‌بندی کلان و خلاصه این سی مقام را در سه مقام بیان می‌فرمایند: ۱. از خلق به حق و از کثرت به وحدت. از درجه اول تا درجه هفدهم. ۲. سلوک در حق که مقامات شهود است. ۳. سلوک مع الحق در مقام قرب. می‌توان این سی درجه را به سه مقام اصلی تقسیم کرد. مقام اول که از خلق به حق رسیدن است، سلوک از کثرت به وحدت است، این را عملاً نگاه کنیم، با سه دسته هم‌افق روبه‌روییم: ۱. قبل از دست به کار شدن و حرکت برای دست به کار شدن. باید نیتش را درست کند و به سراغ استاد رفتن و... این مقام اول است. دسته اول از درجه اول تا درجه پنجم می‌شود. ۲. دست به کار شدن که از درجه پنجم تا درجه دهم است که شامل مراقبت و صمت و فکر و ذکر است. ۳. از درجه یازدهم تا درجه هفدهم است (صبر و شکر و توکل و ابتلا و رضا و تسلیم و فقر) اینها بسته سوم است که تتمه دست به کار شدن است. ✅ قواعدی که بعد از دست به کار شدن باید رعایت کرد تا به شهود تبدیل شود. همه اینها هر کدام یک لحاظی را درست می‌کنند، در عین حالی که یک ترتیبی هم دارند. صبر و شکر و توکل و ابتلا و رضا و تسلیم و فقر؛ اینها باید رعایت شود. هم تتمه است و هم قواعد دست به کار شدن است. اگر خوب دست به کار شدید، مشکلی پیش آمد، صبر کنید. وقتی سختی و صعوبت دارد، کار سنگین‌تری باید بکنید، صبر کنید، یا حال خوشی دست داد، شکر کنید. 🔵 توکل؛ لنگرگاه انسان ✅ باید دایماً توکل داشت. اگر تکیه بر تقوا و دانش و توانایی خودش کند، اوضاع به هم می‌ریزد. پایه کار برای حرکت را باید توکل قرار دهد. درست است که دست به کار شده‌ای، اما وقتی بگویی: الحمدلله من همه کارها را بلدم و می‌توانم، این درست نیست. باید به خدا توکل کرد تا کار درست شود. توکل به «قوت الهی» و به «فعال ما یَشایِ هستی» تکیه کردن است. یعنی تکیه‌گاه محکم داشتن. تعبیر کردیم به این که توکل لنگرگاه انسان است. یعنی در تب‌وتاب‌ها خیال انسان راحت است. 🔵 وضعیت انسانِ غیرِ متوکل ✅ انسان تا خدا برایش جدی نیست، تب‌وتاب‌ها همیشه اذیتش می‌کند. پناهی ندارد؛ کسی که با توحید زیست نکرده است، می‌بیند که طوفانی می‌آید، اوضاعش به هم می‌ریزد؛ شرایط خاصی پیش می‌آید، اوضاع به هم می‌ریزد. هیچ چیز دست آدم نیست. اوضاع درونی به هم بریزد، این‌گونه می‌شود. انسان مالک حشر و نشر و حیات و موت نیست. انسان مالک هیچ چیز نیست. از یک جهت ما از خودمان هیچ نداریم. برخی می‌گویند: من ثروت دارم؛ گمان می‌کند که با ثروت هر کاری می‌تواند بکند، درحالی‌که یک مریضی می‌گیرد می‌بیند که هیچ کاری نمی‌تواند بکند. به این دلیل است که انسان به حقیقت تکیه نکرده است و حقیقت پشتش نیست. من می‌شناسم کسی را که فرزندی نداشت ولی الان همه در خدمت اویند. (از طرف دیگر کسانی امیدشان به این بود که چند فرزندی که دارند عصای دست‌شان شوند و نشد). 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش دوم 🔵 وَاللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ ✅ مهم این است که انسان کاری در دنیا کند که پایه محکم شود و رکون حقیقی شود و هر بلایی بیاید پایش سست نشود. تنها جایی که انسان رکون پیدا می‌کند، اینجاست (یعنی خدا). چرا؟ چون قدرت مطلقه عالم اوست. حتی دشمن ما هم از یک جهت سپاه خدا است. کار برای خدا اصلش این‌گونه است. چرا که جنود آسمان و زمین دست اوست. او قدرت مطلق و مشیت مطلقه است و تقدیر هم به دست اوست. «وَاللهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ»(یوسف، ۲۱). ✅ سوره ناس که خوانده می‌شود، چرا باید پناه برده شود به رب ناس، ملک الناس، اله الناس؟ به این خاطر است که رب و پادشاه مردم اوست؛ و او تنها جایی است که می‌شود از دست شرور به او پناه برد. پادشاه عالم عزت و غلبه‌ای دارد که هیچ کسی بر او غلبه ندارد. در روایت آمده است: «یا عزیز العز ....». عزت تنها از آن اوست و در برابرش شیطان چه کاره است؟ اگر کسی این را فهمید، خودبه‌خود تبدیل می‌شود به تکیه کردن به او. همچنان که امور مادی را می‌بینیم که کسی از دستش کاری بر می‌آید به او تکیه می‌کنیم، در امور زندگی هم تنها جایی که می‌شود به او تکیه کرد، فقط اوست. 🔵 ریشۀ توکل ✅ خدایا، جوری کن که شیطان در حریم من نیاید. او ربّ من است ربّ شیطان هم هست. تو ملک و قادر غالب هستی. تو الهی و الوهیت از آن توست و من و همه چیز بند به توییم. اندیشه توکل، تکیه کردن بر حقیقت حضرت حق است. ریشه توکل، در معرفت درست و باور به این معرفت است. این خیلی مهم است. اگر کسی بخواهد به توکل حقیقی برسد، معرفت درست و باور این معرفت در قلب اوست. در بحث ایمان در ضمن بحث‌های عرفان در وادی عمل، گفتیم: ۱. بعضی از اعمال خودش حقایق و معارف است که به صورت عمل در آمده است. گاهی ایمان از عملی برمی‌آید که خودش ذکر ایمان و تکرار ایمان است. ۲. اعمالی که ایمان نیست، اما نتیجه ایمان است و چون نتیجه است، منجر به ایمان می‌شود. مثل توکل که درونش معرفت خوابیده است و باور به معرفت، خودش تبدیل می‌شود به توکل. این عمل موجب افزایش ایمان می‌شود. این لطف را گفتیم و نکته اصلی‌اش این است: توکل ریشه در معرفت دارد و برمی‌گردد به معرفت درست داشتن و این معرفت را تبدیل به باور قلبی کردن است. 🔵 حسبی الله ✅ «حسبی الله» تنها خدا کافی است «و من یتوکل علی الله فهو حسبه». چرا؟ چون «وَاللهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ» و کسی هم نمی‌تواند جلویش را بگیرد. اما در توکل آنی که باعث نتیجه می‌شود، معرفت درست است که همه‌کاره خدا است. و درکنارش هم ایمان و باور. ما گاه معرفت داریم، ولی اگر باور قوی و جدی شود، راحت می‌گوییم: کی چه کاره است در برابر خدا، هیچ کسی توانایی ندارد. این ایمان خیلی مهم است بعد از گره قلبی که می‌خورد. 🔵 معرفت‌ مشوب ✅ معرفت‌های مشوب را دیده‌ایم که خیلی جاها وجود دارد، ولی به نتیجه نمی‌رسند. بعضی می‌گویند: هم خدا و هم فلانی! این درست نیست و واقعیت ندارد. این نوع معرفت‌ها مانع توکل‌اند. توکل این است که همه‌اش از آن خدا است. کارۀ اصلی خدا است و هیچ کسی کاره‌ای نیست. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم 🔵 کاسبِ بدون تبلیغ ✅ مؤمنان پاک عملاً به تجربه می‌فهمند که توکل چیست و همه‌کاره خداست. بنده‌خدایی در تجارت معیاری داشت و سعی می‌کرد زیاد تبلیغ نکند. (اینها به حسب حال اشخاص است و قرار نیست قاعدۀ کلی باشد). این بنده‌خدا حالش این‌گونه بود: احساس می‌کرد اگر بخواهم برای شغل تبلیغ کنم، دیگران را تأیید کرده‌ام. جوری رفتار می‌کرد که دیگران می‌گفتند: چرا این‌گونه عمل می‌کند. اما جوری شد که از یک شهر دیگر کسی آمد و تمام جنسش را خرید، بدون اینکه این آن را بشناسد و آن این را. این دست خدا است. خداوند می‌تواند سنگ را کنار شیشه نگاه دارد بدون اینکه شیشه بشکند و می‌تواند شیشه را بشکند بدون اینکه سنگی در کار باشد. لازمه این معرفت به خدا که خدا کافی است و همه‌کاره اوست و عالم دست اوست و این باور جدی شود، خودش تبدیل می‌شود به توکل. بچه چرا به سمت مادر می‌آید و به او پناه می‌برد؟ 🔵 هویت توکل چیست؟ ✅ معمولاً در این موارد بر ایمان و معرفت درست بیفزایید و نتیجه بگیرید. این در سطح است، اما به لحاظ عمق و توحید افعالی، کل عالم در اختیار خدا است و از آن اوست. درحالی‌که وقتی هر کسی اراده کند، همه چیز به دست اوست. مگر حضرت ابراهیم چه داشت که اینقدر راحت در برابر نمرود ایستاد و چقدر راحت است حتی در دل آتش. وقتی جبرئیل می‌خواهد کمک کند به او می‌گوید: «اما إلیک فلا»! این معرفت برمی‌گردد به درجه توکل و درجه توکل برمی‌گردد به درجه معرفت و ایمان و باور. اگر کسی توانست توحید ناب قرآنی را بفهمد، جز توکل راهی نیست. هویت توکل چیست؟ تکیه کردن. اعتماد به یک منبع لایزالی که از او هر چه بخواهد، می‌جوشد. 🔵 ضرورت توکل در سلوک ✅ چرا در بحث سلوک توکل لازم است؟ چون انسان وقتی به دیگری تکیه کند، این کافی نیست. اگر کسی بگوید: من تقوا پیشه کردم و زحمت کشیدم و دانش دارم، این کافی نیست. حضرت استاد می‌فرماید: تو که دست به کار شدی و در مسیر قرار گرفتی، باید بدانی که اگر هم چیزی داده شده است از آن خدا است. اما اگر به خودت و عمل خود و ایمان و تقوای خود تکیه کردی، بدان که راه را گم کردی و منحرف شدی. چون قرار بود به توحید ختم شود؛ و الان به خودت رسیدی و این مانع است. ✅ این دست به کار شدن، تتمه‌اش این است که انسان توکل کند. یعنی خود را نبیند؛ خودیت خود را نبیند؛ عمل خود را نبیند و دست به کار شود. اگر کسی کارهایی کرد و گفت: اینها را خودم کردم، این سقوط است. تو چه کاره‌ای که اینها را کرده‌ای؟ بر فرض هم خودت کرده‌ای، با این نوع نگاهت، دیگر خدا ندیدی و بلکه خود را دیده‌ای! آنچه برای سالک راه را درست می‌کند، به توکلش برمی‌گردد. و خدا راه را باز می‌کند. انسان باید بنده باشد، من بندگی کردم، مابقی به من ربطی ندارد. کسی که دست به کار شد، کی باید راه را باز کند و انسان را پیش ببرد؟ خدا. این توکل است. 🔵 حَسْبِي مَنْ هُوَ حَسْبِي ✅ در تعقیب نماز صبح که از امام رضا علیه‌السلام و یا ابن‌الرضا نقل شده است: «حَسْبِي مَنْ هُوَ حَسْبِي حَسْبِي مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبِي حَسْبِي مَنْ كَانَ مُذْ كُنْتُ لَمْ يَزَلْ حَسْبِي حَسْبِيَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِيمِ». اگر این اندیشه فهمیده شود، خدا برای همه امور کافی است. و در هر امر سلوکی باید توکلم به خدا باشد. اگر کسی بگوید: در این هزار شب کار کردی، چه شد، تو بگو: اینها را خدا به من داد، بقیه‌اش هم از آن اوست و باید دید او چه می‌خواهد. «وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ»(غافر، ۴۴). تو نیتت خوش است، بر عهده خدا بگذار او خودش می‌داند چه کند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش چهارم 🔵 استخارۀ عالم ربانی ✅ من دیده‌ام برخی از عالمان ربانی که استخاره می‌گیرند، می‌گویند: خدایا، تو می‌بینی ما جاهلیم، خودت راهنمایی کن! 🔵 توکل بهترین چیز است ✅ نتیجه، آینده، حال، وضعیت خود، همه را باید به خدا واگذار کرد. دیده‌ام که برخی به دلیل معرفتشان، توکلشان قوی است، کار را تمام شده می‌دانند و به واسطه توکل نتیجه را حاصل می‌دانند. این خیلی راه را باز می‌کند و برای این که سالک در گزند خودیت و نفسانیت نیفتد، توکل بهترین چیز است. انسان گاه با این روال عادی جلو می‌رود، فقط می‌بیند که بعد از مدتی که انسان مقدر کرده است، آن وقت خضوع و بندگی‌اش نسبت به خدا بیشتر از همه می‌شود. «قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا»(طلاق، ۳). گاه در فکرت می‌آورد این راه را می‌روی و گاه در فکرت هم نمی‌آورد و به جایی می‌رساند. گاه با دیدن یک امر نامطلوب و گاه با دیدن یک امر مطلوب به او می‌دهد و می‌رساند. گاه انسان را در یک مهلکه‌ای قرار می‌دهد که اگر بلغزد، تا آخر می‌رود و خراب می‌کند، اما اگر نلغزد، همان را خدا نگاه می‌دارد و می‌رساند به جایی که باید برسد. 🔵 نتیجۀ توجه به خواستۀ پدر ✅ مرحوم دولابی چطور به جایی رسید؟ پدر مرحوم دولابی دوست نداشت او برود طلبگی، برای همین به سمت طلبه شدن نرفت. او وقتی به عتبات مشرف شد، سینه‌اش را می‌مالید به ضریح اباعبدالله و می‌گفت: ای آقا، من چه کنم می‌خواهم طلبه شوم، ولی پدرم راضی نیست. وقتی بازگشتند، او برای میهمان‌ها چایی می‌آورد و در همین رفت‌وآمدها که چایی می‌آورد، او دید که راه باز شد و حضرت دستش را گرفت. علم را نیاموخت، ولی نتیجه علم را به او عنایت کردند. «کاردانِ کار ما در کار ماست/ فکر ما در کار ما آزار ماست». تو به وظیفه عمل کن، چه کار داری به بقیه‌اش. بقیه را خدا برایت راه باز می‌کند. عمل به وظیفه کنید، بقیه را کار نداشته باشید. مثلاً اقدام اجتماعی داشته باشید، خدمت به مردم، یا جوان یا نوجوان، این کار را بکنید، خدا خودش درست می‌کند و بقیه را به خدا بسپارید. 🔵 راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش ✅ در کار سالک، حضرت استاد می‌فرماید: تو کار را انجام بده و به کاردان اصلی یعنی خدا بسپار. «توکل سرمایه رهرو است» رهرو یعنی سالک. سرمایه‌ای که سالک می‌خواهد چیست؟ اینکه باید توکل کند، تو دست به کار شدی؛ مراقبه داری؛ فکر و ذکر داری؛ داری کارت را انجام می‌دهی؛ بقیه را بسپار به خدا. نکند بگویی: اینی که من دارم، نتیجه دارد. این نوع نگاه، اعطا از آن سو است؛ تقدیر از آن سو است. توکل به آن سو باید داشت؛ اعتماد به آن سو باید داشته باشی. «تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است/ راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش». اینکه من تقوا و دانش دارم، تکیه بر اینها کردن، خوددیدن و کافری است. من انواع تکنیک سلوک را بلدم! این سبک عمل کردن خوددیدن است. خدا اگر بخواهد بیندازد مثل شیخ صنعا یا مثل بلعم باعورا انسان را می‌اندازد. حضرت استاد می‌فرماید: بیان حافظ خوبست «راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش». 🔵 از اول سپر انداخته‌ایم ✅ خداوند اگر بخواهد بیندازد، می‌اندازد. هر کس که بالاتر رفت، قوی‌تر شد، فقیرتر شد، می‌بیند که هیچ از خود ندارد و وصل به خداست. «حسبنا الله و نعم الوکیل» «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً [این ترسی که بر دلشان می‌اندازند، باعث افزایش ایمانشان می‌شود. در صحنه سنگینی که می‌گویند: آنها می‌آیند شما را از بین می‌برند و بیچاره می‌کنند.] وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ‏ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ «آل عمران، ۱۷۳». این نوع نگاه خیلی راه را باز می‌کند. سالک هم این‌گونه است. سالک گه‌گاه از شرور باطنی که هست و بر دل‌ها می‌نشیند، واهمه دارد. برخی می‌گویند: ما که بیچاره‌ایم و از اول سپر انداخته‌ایم، ولی خدا را داریم، چه کم داریم! من اگر به خدا تکیه کنم، چه کسی می‌تواند در حریمم رخنه کند! این آیه خیلی ناب بود که حضرت استاد انتخاب کردند که صحنه و فضای پر صعوبت را به تصویر کشیده است. 🔵 امتداد مراقبت ✅ تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است. این خیلی راهبر است و بلکه یک نوع امتداد مراقبت است به لحاظ توحید. صبر و شکر و توکل را خوانده‌ایم. یادتان باشد، توکل را در متن دینی می‌بینید، سنخش سلوکی است یا سطح ظاهری است؟ هویتش قلبی است یا هویتش ظاهری است؟ توکل یک حقیقت سلوکی و باطنی است و شریعت بسیار به سلوک پرداخته است. توکل سنخش باطنی و سلوکی است وبرای سالک هم کاربرد دارد. ما اگر در سلوک درجات بالا هم نرسیده باشیم، در همین درجات پایین هم توکل می‌توان داشت. در توکل تتمه دست به کار شدن است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 جلسه ۴۰۴ (۱۸) (۱۴۰۲.۱۲.۱۲ / ۲۱شعبان/ شنبه) 🔴 بخش اول 🔵 ساختار رسالۀ رحمت ✅ ۱. بسته اول: چهار درجه است: شوق و طلب و خلوص و محبت. اول می‌نُمایند و می‌رُبایند. انسان برایش مشخص شود که می‌خواهد کمالاتی و اقتداری پیدا کند یا می‌خواهد به خدا برسد. و بر این اساس باید محبت داشته باشد. تا اینجا مرحله اول است. ۲. بستۀ دوم، دست به کار شدنِ مطلق است که اول آن ریاضت است. درجه پنجم ریاضت است و بعد طاعت و مراقبت و صمت و فکر و ذکر است که اینها دست به کار شدن است. ۳. بسته سوم، تتمه دست به کار شدن و احوال پدید آمده در دست به کار شدن است: از درجه یازدهم تا درجه هفدهم. از یک جهت تتمه بحث ریاضت است و کامل کردن بحث ریاضت است که یک نوع اموری است باید در انسان پیاده شود تا مقدمه شود برای مقامات شهود. صبر، شکر، توکل، ابتلاء، رضا، تسلیم، فقر. ۴. بسته چهارم: شهود و خوف شهودی و حیرت و محو . 🔵 اعتمادِ به رب به جای اعتماد به نفس ✅ باید اعتماد به نفس تبدیل شود به اعتماد به رب. از من (چیزی) نمی‌جوشد، بلکه به قوّتِ حق از من می‌جوشد. 🔵 توکل چه می‌کند ✅ توکل چه می‌کند؟ در جای حساس نباید نگران بود. (با توکل به خدا) نگرانی معنا ندارد. من به خودم که نگاه می‌کنم، اوضاع خیلی خراب است، اما وقتی توکل به خدا می‌کنم، چون همه‌کاره خدا است، دیگر نگرانی در کار نیست. ابتلاء و رضا هم در همین فضا است. تسلیم و فقر یک احوال نزدیک شدن به مرحله شهود است در عین حالی که جزء احوال است. بله. در نهایت به یک احوال بسیار نابی می‌رسد که قریب‌الافق به شهود می‌شود. توضیحی دارد که چرا این‌گونه می‌شود. ما این سه درجه را خواندیم. صبر و شکر و توکل را گفتیم؛ می‌رسیم به ابتلاء. 🔵 درجه چهاردهم: ابتلاء ✅ اصل ابتلاء گرفتار امتحانات الهی شدن است. اما منظور حضرت استاد حسن‌زاده آملی رحمت‌الله‌علیه پذیرش ابتلاء است که انسان این امر را بپذیرد. اینجاها که رسید، خوب که محکم شد، خداوند او را امتحانات ویژه می‌کند. برخی از امتحانات ممکن است سخت باشد و برای اهلش مشکل است، یعنی کوچک‌ترین شرکی که می‌آید، اذیت می‌شود. باید دقت کرد که در ابتلا، از آن توحید بجوشد؛ از دلش اعتراض و شرک و مِنّ‌ومنّ درنیاید. 🔵 از تو ذبح فرزندت را می‌خواهم ✅ تا امتحان می‌کنند، یک دفعه می‌بیند که شرک عجیبی آمده است. گاهی سنگینی‌های ویژه‌ای دارد. مثل حضرت ابراهیم که امتحان شد به ذبح فرزند. از خدا خواست نسل توحیدی ادامه پیدا کند. سر پیری به او فرزند داده شد. خداوند به او می‌گوید: باید فرزندت را ذبح کنی. خدا می‌گوید: توحید خواستی، من از تو ذبح فرزندت را می‌خواهم. «‌فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي‏ أَرى‏ فِي‏ الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏»؛ و وقتى با او به جايگاه «سعى» رسيد، گفت: «اى پسرك من! من در خواب [چنين‌] مى‌بينم كه تو را سَرْ مى‌بُرم، پس ببين چه به نظرت مى‌آيد؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! ان‌شاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت»(صافات، ۱۰۲). امتحاناتی از این دست، سخت می‌شود. اینجاست که انسان باید ببیند چه‌کاره است. 🔵 فلسفۀ امتحان ✅ این امتحانات برای این است که پستوهای جان و خلیط‌های درون خودش را نشان دهد. انسان باید از اینجاها بِکَنَد و عبور کند و برود. نظام عالم دست خدا است. هر طور که خواست عمل می‌کند؛ من چه کاره‌ام. امام سجاد علیه‌السلام در زیارت امین‌الله می‌فرمایند: «صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلاَئِكَ»؛ این بلایِ توست و من باید صبر کنم. ✅ ظاهراً سعدی بیانی دارد: آن تیری که به سمت تو پرتاب شد، تیر را نبین، تیرانداز را ببین. اگر خدا این تیر را انداخته است، مشکلی ندارد. خداوند می‌خواهد سالک و عاشق را به مقصدش برساند. ابتلاء بعد از توکل، مراحل سختی دارد که بسیاری از افراد رد نمی‌شوند و بالا نمی‌آیند. گاهی عموم مردم در مواجهه با کوچک‌ترین مشکل می‌گویند: این دیگر چرا؟ تا این را گفت، سقوط کرده است. اینکه هروقت انسان تلاش می‌کند راهی باز کند، شک نکند خداوند راه را برایش باز می‌کند، اگر برای خدا نیت کرده باشد. این سنگینی و صعوبتی که ابتلا و امتحان دارد باعث می‌شود پستوهای جان بالا بیاید. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸