🔴 #یک_جا_مرد_کوتاه_بیاید،
#یک_جا_زن
🔸 #رهبر_انقلاب:
👈 این طور نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند؛ نخیر.
چنین چیزی نه در اسلام داریم و نه در شرع.
👈 یا مثل برخی از این اروپا ندیده های بدتر از اروپا و مقلد اروپا، بگوییم که زن بایستی همه کاره باشد و مرد تابع باشد.
نه این هم غلط است.
👈 بالاخره دوتا شریک و دوتا رفیق هستید.
#یکجا_مرد_کوتاه_بیاید،
#یکجا_زن_کوتاه_بیاید.
یکی این جا از سلیقه و خواست خود بگذرد، دیگری در جای دیگر،
تا بتوانید با یکدیگر زندگی کنید. ٧٧/٠١/١٩
#خانواده
#سبک_زندگی_اسلامی
🔹 @Nasimzendgi4 🔹
بخشی از وصیت نامه #شهید_محمد_بلباسی:
همسر وفادار و مهربانم سلام
✅خدا را گواه میگیرم که اگر نبود همراهی و همدلی شما، بنده به این سعادت دست پیدا نمیکردم. بارها شما آزموده شدید و در سخت ترین شرایط با تمامی کمی و کاستیها با من همراه بودی و هیچوقت در انجام کار خیر مانع من نشدی و حتی مرا تشویق به انجام آن کردی، در صورتی که این همراهی شما سختی زیادی به همراه داشت و دوری من از خانه خللی در زندگیمان ایجاد نکرد و مانند یک شیرزن، امورات منزل را رتق و فتق کردی و هر سه فرزندمان را به نحو شایسته تربیت کردی و تنها نگرانی شما کسب حلال و آوردن لقمه حلال برسر سفره بود و مرا توصیه به تقوی و دوری از گناه میکردی و هیچوقت از من راحتی و آسایش دنیا را نخواستی و همیشه به فکر آسایش و راحتی خودمان و فرزندانمان بودی.
✅ با اینکه تازه از مأموریت تقریبا یک ماهه جنوب برگشته بودم و بعد از ۴ شب، ساعت ۱۰ شب مطلع شدم باید به سوریه عازم شوم و این موضوع را به شما گفتم، شما لحظهای درنگ نکردی و فرزند در راهمان هم مانع رفتن من نشد و با روی گشاده از رفتن من برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) استقبال کردی، این هم آزمون دیگری بود که باز هم شما سربلند از آن بیرون آمدی.
✅ همسر عزیزم! مطالبی که عرض کردم گوشهای از دریای خوبیها و عشق و محبت شما بود. الان که دارم این وصیتنامه را مینویسم خیلی دلتنگ شدم و گریه امانم نمیدهد. بنده لایق شهادت نیستم، اما اگر خداوند متعال به این کمترین عنایتی بکند و مرگ ما را شهادت در راهش رقم بزند، آن را مدیون تو هستم.
#سبک_زندگی_اسلامی
#آداب_همسرداری
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@Nasimzendgi4
#تجربه_من ۴۱۹
#فرزندآوری
#همراهی_همسر
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_ششم
چند ماه طول کشید تا خودمو پیدا کنم رفتم دکتر بدنم خیلی ضعیف شده بود، خلاصه بعد از رفع کم خونی و... دوباره تصمیم به بارداری گرفتم و شکر خدا باز زود باردار شدم. دوباره ویارهای شدید و این سری باید هر روز آمپول های دور ناف هم ۹ ماه میزدم که علاوه بر هزینه که اون موقع سال ۹۷، ۱۴ هزار تومن بود دونه ای، دیابت بارداری دوباره سراغم اومد و معده دردهای وحشتناک همیشه در ایام بارداری. و یه مشکل اساسی دیگه که کیسه صفرام هم پر سنگ شده بود و درداش امون مو بریده بود.
بلاخره ۹ ماه بارداری با دردهای فراوان سپری شد و تیر ۹۷ خدا بهمون یه گل پسر به نام آقا سید عباس داد. بماند که انتخاب اسم پسرم هم با ماجراهایی توسط مامانم که سید بود صورت گرفت. سر قبرش ازش خواستم که اسمشو اون انتخاب کنه و یه جوری به ما بگه که شد.
برکت پسر گلم کمتر از خواهرش نبود. خونه ۸۵ متری شد خونه ۱۲۰ متری تو محله خیلی بهتر از قبل و وقتی ۱/۵ ساله شد، ماشینمون رو هم عوض کردیم و یه mvm خریدیم.
دو ماهه بود سید عباس که ارشد قبول شدم و مهر ماه درسمو شروع کردم با بچه دو سه ماهه خیلی سخت بود ولی همسرم خیلی کمکم میکرد بعضی وقتا برای رفتن من به دانشگاه وقتی مادرشوهرم کار داشت و نمیتونست بچه رو نگه داره، مرخصی می گرفت تا من برم کلاس.
تو بچه داری و هم تو خونه داری عصای دستم بود البته از اول زندگیمون خیلی تو کارای خونه کمک میکرد چون هردومون درس داشتیم تا حدی که مثلا مینشستیم اون هویج پوس میکند و من رنده میکردم. اون جارو میکشید و من گردگیری. خلاصه با این اوصاف با بچه کوچیکو، دخترم که کمی حسودی میکرد و رفتاراش عوض شده بود و برای همه چی بهونه میکرد و انرژی زیادی ازم میبرد ولی با این حال برای درسام شبا تا صبح بیدار می موندم و کارای دانشگاهم رو میکردم. جوری خوب میخوندم که با معدل ۱۹ و خرده ای شاگرد اول ورودیمون بودم. و الان تو جایی هستیم که هردو مون فوق لیسانس شدیم و مشتاق و تلاشگر برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری انشاالله.
الانم تصمیم به آوردن بچه سوم داریم به لطف خدا که انشاالله با دعاهای شما خدا بهمون یه بچه سالم و صالح عطا بکنه.
از لحاظ اقتصادی بعد اومدن به خونه جدید و تولد بچه دوم و هزینه دانشگاه من و همسرم به مشکل مالی برخوردیم طوریکه نمی تونستیم وام هایی که گرفتیم و پرداخت کنیم و جمع شده بودن و هر روز بانک تماس میگرفت و همسرم خیلی نگران این وضعیت بود. که من پیشنهاد کردم تا مقداری از طلاهامو بفروشم و چند تا از وام هامون رو تصفیه کنیم. و این کارم کردیم و خیال همسرم آسوده شد و ما همیشه و در همه حال پشت هم بودیم در زندگیمون.
برنامه ام برای زندگی با کمک خدا بعد یک ونیم سالگی بچه سوم، بچه چهارم هست تو این سه چهار سال که من درگیر بچه ها هستم همسرم هم دکتری شو میخواد بخونه که بعد اون من بخونم که ایشالا بعد از زایمان چهارمی، درسمو ادامه بدم و دکتری قبول شم تا به آرزوم که تدریس تو دانشگاه هست برسم انشاالله.
در آخر از خانواده ها مخصوصا از پدر مادرها خواهش میکنم سنگ جلوی ازدواج جوون ها نندازن، دیدن جوونی ایمان و اخلاقش خوبه اونو ملاک قرار بدن. به خدا بقیه اش جور میشه، همین طور که من به عینه در زندگی خودم دیدم. الان من صاحب دو فرزندم که نور چشم خانواده خودم و شوهرم هستن و همه خیلی زیاد و خاص دوستشون دارن و خودم و همسرم تلاش کردیم تا جوری رفتار کنیم و که بتونیم تکیه گاه بزرگترای خودمون باشیم چه طرف خودم، چه طرف همسرم حتی به عنوان تکیه گاه محبتی براشون.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
‐------------🌹🌹🌹----------
@Nasimzendgi4
pdf.pdf
355.4K
📚 معرفی کتاب
◾️▪️🍂🥀🍂▪️◾️
📗متن کامل کتاب: سبک زندگی فاطمی
📌نگاهی به زندگانی پربرکت حضرت زهرا سلامالله علیها و رابطه آن با #افزایش_جمعیت
💠 الگوهای رفتاری حضرت فاطمه سلام الله علیها
◀️ مناسب جهت رفع مشکلات جامعه امروزی
#سبک_زندگی_اسلامی
#هیأتمجازی
#فاطمیه
#شهادتحضرتزهرا سلام الله علیها
💢ثامناصفهان
◾️▪️🍂🥀🍂▪️◾️
🏴@Nasimzendgi4