-انجمن ارواح افسونگر✦⋅˚₊‧
این کاملشو دوباره فرستادم این واضح تره😭
وای آمهههههه این چه خوبه وایییی😭😭😭😭😭😭😭
-انجمن ارواح افسونگر✦⋅˚₊‧
وای آمهههههه این چه خوبه وایییی😭😭😭😭😭😭😭
مرسییی داینو مرسی😭🫂✨🤍
هدایت شده از , Paradox ,
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگِ صدای دلنشینِ "منوچر والی زاده" برای همیشه.
یه بار قبل از امتحانای دی ماه ، ما معلم شیمی مون فصل یکو تموم کرده بود قرار بود امتحان بگیره از کل فصل تا یه نمره داشته باشه ازمون
بعد من از چند روز قبل استرس داشتم و خب مودم خیلی سر این موضوع خوب نبود چون شیمیم هم ضعیفه هم ازش بدم میاد خیلی
روز قبل از امتحان شیمی که داشتم میرفتم مدرسه مث چی اعصابم ریز ریز بود چون وقتی اومدم میومدم خونه کلییی کار داشتم باید کلی شیمی میخوندم و اصن لحظات خوبی نبود هر لحظه نزدیک بود گریم بگیره🗿
زنگ اول که تموم شد کتاب شیمی مو برداشتم که واسه زنگ تفریح برم یه گوشه حیاط یکم چیزای حفظیشو بخونم مثلا یکم بیوفتم جلو
شبیه بد بختا کتاب دستم بود داشتم تو حیاط راه میرفتم برسم به اون درخته که گوشه حیاط بود و اونجا یکم شیمی بخونم
بعد یهو دیدم بچه ها همه یه گوشه جمع شدن انگار میز گذاشته بودن داشتن یه چیز میفروختن