eitaa logo
نَوای‌ِحُسِین⁦⁦♡
3.9هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
21.5هزار ویدیو
3 فایل
« وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُم » هر که به شما پناه آورد امان یافت ... #ابــٰاعـبـدالـلّٰـہ❤️‍🩹 . اینجا ؟ منبعِ مداحیامِ 🥲💯 بـنـده حقیر ‹ @javad_92 › . کــپ‍ــی ؟ حـلـال‍ـت : )) اللهم عجلِ الولیک الفرج>>>🫀
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 📖 برشی از کتاب به بهانه‌ اول فروردین، سالروز میلاد شهید حاج قاسم سلیمانی: ✍حاجی عاشق تولد گرفتن بود و دوست داشت که غافل‌گیرش کنند. دیگر همه اعضای خانواده این را می‌دانستند. برای تولدش باید همه دور او جمع می‌شدند و برایش کادو می‌خریدند. خیلی هم دوست داشت زودتر ببیند چه کادویی برایش گرفته‌اند. حاجی متولد اول فروردین 1335 بود. کل خانواده هرسال برایش اول فروردین تولد می‌گرفتند. از یک هفته قبل از تولدش منتظر بود ببیند امسال بچه‌ها چطوری او را غافل‌گیر می‌کنند. چون خودش خیلی ذوق داشت، بچه‌ها هم از اینکه برای او تولد بگیرند و غافل‌گیرش کنند، خیلی لذت می‌بردند. تولد بچه‌ها که می‌شد، به شوخی می‌گفت: «همه‌اش که تولد شماهاست! چقدر شماها زیادین. همه‌اش من باید براتون کادو بخرم. پس کی نوبت من می‌شه؟» نوبت تولد حاجی که می‌شد، بچه‌ها از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کردند. کیک سفارش می‌دادند، برای خرید کادو با هم مشورت می‌کردند و ... گاهی برای کادو به بچه‌ها تقلب می‌رساند و می‌گفت : «هزینه الکی نکنی. چیزی که دوست دارم، برام بخرین. یه‌وقت چیزی نخرین که دوست نداشته باشم. کتاب، ساعت، انگشتر ... من این‌ها رو دوست دارم» 📚 کتاب "عزیز زیبای من" مستند روایی از واپسین روزهای پیش از عروج شهید سلیمانی، از زبان فرزندان، دوستان و هم‌رزمان ایشان است. 📚 این کتاب به قلم زینب مولایی نگاشته و توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است. مراسم رونمایی از این کتاب، در روز اول فروردین 1402 همزمان با سالروز میلاد شهید سلیمانی در گلزار شهدای کرمان برگزار گردید. ❤شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ https://eitaa.com/MartyrHajQasemSoleimani313
🔴 خاطرات شهید سید رضی موسوی از ساعت‌های قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی 🔹حاج قاسم تلفن را که قطع کرد، رفت نیم ساعتی استراحت کند. حسین پورجعفری طبق عادت همیشگی‌اش نشست پشت در اتاق حاجی. سید رضی آمد کنارش نشست و گفت: «بلند شو برو تو هم یه‌کمی استراحت کن. من اینجا می‌شینم اگه حاجی کاری داشت، می‌رم پیشش.» حاج‌حسین قبول نکرد: «نه خوبه. نشستم خودم.» مشغول صحبت بودند که هادی طارمی و وحید زمانی‌نیا آمدند. حاج‌حسین به رویشان لبخند زد و گفت: «زیارت قبول. خوب بود؟» هادی لبخندی زد و گفت: «بله. جای شما خالی، خیلی خوب بود. فقط کفش‌هامون رو دزدیدن!» 📚 برشی از کتاب مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𝐉𝐎𝐈𝐍↴ ❤️شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی❤️ @MartyrHajQasemSoleimani313