eitaa logo
متن‌نوحه‌وروضه
4 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
😭توی روضه ی عباس هرچه قدر هم بلند بلند گریه كنی،نمی تونه كسی منع ت كنه،چرا؟آخه میگی اربابم ابی عبدالله اینطوری ناله زده،و فبكاء،بكاءً شدیدا،😭😭 نیم نگاه و گوشه چشمی به ما داشته باش تا لحظات زندگانی مان را با آبِ حیات دین آبیاری کنیم.😭😭 @roze_daftari ✋سلام بر ابوالفضل عبّاس، فرزند امیرمؤمنان آن کسی که برای برادرش ازجان خود گذشت، آن کس که از دیروزش برای فردایش گذشت، آن که فداییِ برادر، مراقب او، تلاشگر برای رساندن آب به او و کسی که دست‌هایش بُریده شد بود. خداوند قاتلانش، یزیدبن رُقاد حیتی و حَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند! آوازه دلاورمردی هاى حضرت عباس (ع) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامى جسورانه، وى را از صف لشکریان امام جدا سازد. به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیله‌ام البنین سلام الله علیها بود، مأموریت یافت که به حضرت عباس (ع) و سه تن از برادرانش امان نامه دهد. وی، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) به نزدیکی خیمه‌گاه امام حسین (علیه السلام) رفت و با صدای بلند فریاد زد: «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا» خواهر زادگانم کجایند؟ امام حسین (علیه السلام) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید، اگر چه او فاسق است ولیکن با شما قرابت و رابطه خویشاوندی دارد. حضرت عباس (ع) به همراه سه تن از برادرانش (عبدالله، جعفر و عثمان) در نزد شمر حضور یافته و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت: شما خواهر زادگان منید. بدانید تا ساعاتی دیگر شعله‌های جنگ برافروخته می‌گردد و از یاران حسین بن علی (ع) کسی زنده نمی‌ماند. من برای شما امان نامه‌ای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش را ترک کنید. حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو.‌  ای دشمن خدا! ما را فرمان می‌دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم. آیا ما را امان می‌دهی ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟ شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان‌ام البنین (س)، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمه‌گاه خویش برگشت. عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت : برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار مني. @roze_daftari عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما. جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد. با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت. وقتي از آن ها مأيوس شد، نزد امام(ع) بازگشت و طغيان و سركشي دشمن را به عرض رسانيد. در اين حال صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود. سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. «ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته» به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه. هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت براي محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»،به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم. در اين هنگام دست چپ حضرتش را حكيم بن طفيل از مچ قطع كرد. مشك را به دندان هاي مبارك گرفته سعي مي كرد آب را به خيام برساند. لذا خود را به روي مشك انداخت. در اين حال دشمن تيري به چشم و تيري به مشك زد، حكيم بن طفيل با گرزي آهنين فرق مبارك را نشانه گرفت و ضربتي وارد کرد و او را بر زمين انداخت. عباس(ع) عرضه داشت: «يا ابا عبد الله عليك مني السلام»، اي اباعبد الله بر تو سلام، مرا درياب. امام خود را به نعش برادر رسانيد، وقتي قمربني هاشم در بالين امام حسين(ع) جان سپرد، حضرت فرمودند: «الان انْكَسَر ظَهري»، عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست.. @roze_daftari
هدایت شده از روضه دفتری
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... @roze_daftari 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند @roze_daftari
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
20230726_113217-AudioConverter.mp3
1.5M
▪️نوحه تاسوعا ای برادر، ای علمدار، بعد تو دیگه حسینت یار نداره دستای از، تن جدا رو، میبوسه روی دو چشمونش میذاره انا مظلوم، انا مظلوم، ای برادر، ای برادر، ای برادر... @nohe_sonati مشک خالی، تن زخمی، اومده چی بسرت سقای طفلان گوش بده تو، همه میگن، ما دیگه آب نمی خوایم بیا عمو جان انا مظلوم، انا مظلوم، ای برادر، ای برادر، ای برادر... @nohe_sonati نمی دونی، چی کشیدم، تا کنار پیکر تو من رسیدم دل من خون، شد وپردرد، وقتی از چشم تو تیر بیرون کشیدم انا مظلوم، انا مظلوم، ای برادر، ای برادر، ای برادر... @nohe_sonati دشمن‌ من، شده راحت، یل خیمه های من رفته ز دنیا توکه نیستی، فکر اونا، اینه که حمله کنن سمت حرمها انا مظلوم، انا مظلوم، ای برادر، ای برادر، ای برادر... @nohe_sonati غیرت الله،ما نباشیم،می کنه دشمن ما حرم رو عارت خیمه هارو، می سوزونن، زینبو بعد ما میبرن اسارت انا مظلوم، انا مظلوم، ای برادر، ای برادر، ای برادر... @nohe_sonati ✍اسماعیل تقوایی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
20230726_115038-AudioConverter.mp3
2.24M
▪️نوحه تاسوعا 👇 یـاورم عبّاس ، آب آورم عبّاس ای علمدارِ ، سرلشکـرم عبّاس @nohe_sonati بـاورم عبّاس ، رزم آورم عبّاس سوزد از داغت ، پا تا سرم عبّاس من که بعد از تو ، بی یـار و تنهایم بر سر نعـشـت ، افـتـاده از پایم می روی امـا ، می سـوزم از داغـت یـک تنـه تنهـا ، در بیـن اعدایم ای امیـرِ من ، برخیـز و غوغـا کن بـذر امّیـدی ، در سینـه برپـا کن شیـر میدانـم ، سـالار بی دستـم خیز و رحمی بر ، گل های تنها کن تیـغ بی یـاری ، در دل فرو گشتـه پایـة جـانِ ، مـن زیر و رو گشتـه داد از این ماتم ، بیداد از این ماتم خیـمـه درگیـرِ ، داغِ عمـو گشتـه ساقیِ لشکر ، کو دست و بـازویَت کی زده فـولاد ، بر طـاق ابـرویَت مانـده ام حیران ، از این دَغَل کاران نیزه بوسیـده ، چشـم خداجـویَت بر تو می نـازم ، ای نایِ خشکیـده مثل تو سقـّا ، کی در جهان دیـده؟ داغ هجـرانـت ، ای بـاوفـا یـارم جایِ جایـم را ، غـم درنـَوَردیـده مشـک امّیـدِ لـب تشنگـان پـاره بر سـرِ سـاحل دیـدم به یک باره هـمـرهِ آهــت ، آهــم رَوَد از دل از تـنـم رفـتـه ، دیگـر رهِ چـاره یـارِ افتـاده ، بـر پهـنـة سـاحـل باورِ هجـران ، مشکـل بوَد مشکـل من که می سـوزم ، اما زَنَـد خنـده از سـرِ کینـه ، بر رویِ من قـاتـل ای زده بوسـه ، بر تیغ و شمشیرها پـاره پـاره تـن ، از نـاوک تیـرها از خداوند خواه ، بر سروری بخشد عُمـر با عـزت ، با حُسـن تقدیرها @nohe_sonati ✍محمد رضا سروری 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
تک_(شیر_سرخ_عربستا‌ن).mp3
1.53M
این حماسه زیبا رو هم می‌تونید بخونید👇
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
303.3K
تشنگان حرم عشق همه گوش کنید... آب را از نظر خویش فراموش کنید... *** ناله واعطشا را همه خاموش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید می رسد دم به دم از علقمه فریاد حسین کیست این لحظه کند روی به امداد حسین تشنگان حرم عشق همه گوش کنید... آب را از نظر خویش فراموش کنید... * خیمه ها را همگی جمله سیه پوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید جسم عباس علمدار زمین افتاده با لب تشنه نگهبان حرم جان داده تشنگان حرم عشق همه گوش کنید... آب را از نظر خویش فراموش کنید... * علم اشک و عزا را همه بر دوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید کیست مردانه چو عباس علم برگیرد رمق از پیکره ظلم و ستم برگیرد تشنگان حرم عشق همه گوش کنید... آب را از نظر خویش فراموش کنید... * گل نثار تن صدپاره عباس کنید با گل بوسه همه حرمت وی پاس کنید جسم صدپاره عباس در آغوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید *تشنگان حرم عشق همه گوش کنید... آب را از نظر خویش فراموش کنید... 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
هدایت شده از شعر و سبک مداحی سنتی
168.2K
نوحه قدیمی و معروف شب تاسوعا ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * من بـی‌برادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * خواهـم بـرم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری بی تـو غـریب و بی‌معیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـه‌ی عریان گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب، چون معجر زینب بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم * شاعر: مرحوم علی‌اکبر خوشدل تهرانی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
هدایت شده از روضه دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روز یازدهم محرم امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین ⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشیدروز یازدهم محرم است عزیزان عزادار محرم تمام شد تا سال آینده ویک محرم دیگر معلوم نیست زنده باشیم یا نه بگید خدایا شاکرم که توانستم خوب برای ابا عبدالله عزاداری کنیم روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️این دل تنگم هوای کربلا دارد حسین                            ♦️   مرغ جانم میل دیدار ترا دارد حسین ♦️سالها دم از تو و کربلایت می زنم                           ♦️   گر شود قسمت مرا صد بار جادارد حسین ♦️گر که هستم رو سیاه اما بود مویم سپید                    ♦️ این سپیدی با تو بودن را ندا دارد حسین ♦️گر چه هنگام نماز کعبه باشد پیش رو                        ♦️  قبله ای جز کربلا دل در کجا دارد حسین ♦️هر چه بشکست از بها افتاد غیر از دل که دل       ♦️  چون شکست  از داغ تو قدر و بها دارد حسین ♦️می شود آیا که مژگانم کند جارو کشی                     ♦️خاک پاک زائرت را چون شفا دارد حسین                                  ♦️    کی شود گوشه قبرت را ببرگیرم چو جان                      ♦️  در میان قتلگاه مردن صفا دارد حسین ⬅️روز یازدهم محرم است ، روز عزا ست ، امروز امام زمان عزادار است برای عمه اش زینب گریه می کند همون بانویی که با تن خسته و دلی پر از داغ و دلتنگی حسینش، همه زن و بچه ها را سوار کرد ، اما کسی نیست خود زینب را سوار کند یک وقت دیدند زینب سرش را برگرداند ، طرف گودال قتلگاه صدا زد : حسین جان پاشو زینبت را سوار کن ، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره برادر،(یاد امام ، شهدا ، اموات فیض ببرند ) . صدا زد : (داداش! حسین جان 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صدچاکت نکردند 🔻خواهرت بمیره حسین جان! 🔻با لب تشنه شهیدت کردند 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زان در نایابت ندادند روزیازدهم برسر نعش پاک برادر با بدن پر از جای تازیانه و دلی سوخته جوری گریه نمیکرد و مرثیه نمیخواند که دشمن هم با او به گریه بیفتد. مگر چه کردند با اولاد پیغمبر؟ هم حرمت حسین را شکستند. جسارت کردند و بدنش بی کفن و عریان ... لگدکوب سم اسب ... بر جنازه های خودشون نمازخوندند اما شهدای حسینی و بدن حسین روی خاک ... حرمت اهل بیتش را هم شکستند... جسارتها کردند . وقتی از قتلگاه عبورشون دادند) زینب صدامیزد برادرجان حسین جان چرا انگشت و انگشتر نداری چرا عَمّامه بر سر نداری چرا این حنجرت خشک است و بی آب مگر عباس آب آور نداری زبان بگشوده زخم سینه تو مگر ای کشته تو مادر نداری یک وقت دختر امام حسین از تو محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند عمه ام را تازیانه می زنند . حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسم الله الرحمن الرحیم👆 روضه حضرت_عباس_علیه_السلام یازدهم محرم/۱۳۰۴ .حاج آرمین غلامی گشت آوار پس از تو به سرم غم عباس! ریخت در قلبِ حرم غصّه ی عالم عباس! می نویسد به اَلعَبّاس* همه روضه ی تو مو به مو حرف به حرف ابنِ مُقَرَّم عباس! دو هدف را زده دشمن ز تو که هلهله کرد چونکه هم دست و هم انداخته پرچم عباس! ذره ذره به خدا از سرِ صبرت کشتند سندش نیز جراحاتِ منظّم عباس! رفت از دست حسین از غمِ اکبر با تو بهرِ قتلش شده اسباب فراهم عباس! بر دلِ معرکه زد، نیم نگاهش به حرم آه!گودال!خدا!وای حسینم عباس! شرمگینی ز رباب و علی اصغر که نشد_ آب آری به حرم بابتِ مرهم عباس! وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمی‌گشت ، نوشته اند: و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ. ▪️ او به خیمه بازمی‌گشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک می‌کرد. فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟ ▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت: ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟ می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند. آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟ فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ. ▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود: عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است. ای قبله ی حاجات و سلطان وفا عباس دریای کرم سَنسَن، ای روح دعا عباس ای ماه بنی هاشم ، خورشیدلقا عباس ای ساقی طفلان شاه شهدا عباس 📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
زبانحال زینب س ایام اسارت منزل به منزل می روم واویلا با ناله از دل می روم واویلا سر تو روی نیزه ای برادر با شمر قاتل می روم واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلایت می روم برادر من از قفایت می روم برادر از پیکرت جامانده ام دارم با سر جدایت می روم برادر گشتم اسیر قافله واویلا دور و برَم شد هلهله واویلا همسفرانم را ببین برادر شمر و سنان و حرمله واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم این دشمن دریده با جسارت بر اهلبیت تو کنند اهانت این هم بدان عزیز من همین ها بردند از ما خیمه را به غارت بعد از تو یک دلخسته ام غریبم با دست های بسته ام غریبم پیش نگاه این همه حرامی روی شتر نشسته ام غریبم وای وای حسینم وای وای حسینم هم خواهر و هم مادرم به طفلان هم مثل سایه ی سرم به طفلان من تازیانه می خورم دَمادم هم جان فدا هم یاورم به طفلان جا ماند رقیه از همه واویلا در قافله شد همهه واویلا زَجر آمد و از مرکبش زمین زد فریاد زد یا فاطمه واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلا گذشتم و در این راه عمق دلم در کوفه شد پُر از آه می دید هر کس آمده تماشا بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه منزل به منزل بار غم کشیدم آخر به این شام بلا رسیدم دیدم بلاها و غمی که هرگز جز شام در جای دگر ندیدم وای وای حسینم وای وای حسینم قصد یزید بر جان ما عذاب است این درد سنگین تر ز قحط آب است لعنت به قاتلت شود که اینجا راس تو بین مجلس شراب است این آخرِ جنایت از یزیده روی سر تو خیزران کشیده ای وای از دندان و از لب تو دیگر امان از خواهرت بُریده وای وای حسینم وای وای حسینم ای نازنین برادرم حسینم ای یادگار مادرم حسینم جنگ تو پایانش نبود شهادت من زنده ام در سنگرم حسینم من ذولفقار حیدرم برادر من زینبم من محشرم برادر راحت نمی ماند یزید به خطبه من آبرویش می برم برادر ای شاه دین حسینم ای نازنین حسینم
هدایت شده از روضه دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تنورخولی امام حسین (ع) بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین ⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید می دونم گرفتاری مریض داری جاجت داری انشالله به آبروی حضرت زهرا (س) حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند ♦️چوآمد از جَنان دُخت پیمبر ♦️زخاکستر گرفت آن رأس انور ♦️کشید از سینه آه و ناله از دل ♦️کی‌ای سر روی خاکت داده منزل ♦️شود مادر به قربان سر تو ♦️به خون آغشته رأس اطهر تو ♦️تو آخر زیب عرش کردگاری ♦️که از جور فلک اینگونه خواری ♦️تویی آن نوگل باغ پیمبر ♦️لبت از تشنگی خشکیده حنجر ♦️به اشک دیدگان از چهره تو ♦️برویم خاک و خون از دیده تو ♦️تو جایت بوده در آغوش مادر ♦️گهی در صدر و بر دوش پیمبر ♦️ترا داده خدا در عرش جایی ♦️چرا‌ای سر در این مطبخ سرایی ⬅️خولی به دستور عمر سعد ، سر بریده ابی عبدالله را به کوفه آورد به طرف قصر عبید الله بن زیاد رفت ، دید در قصر بسته شده ، نا نجیب سر بریده عزیز فاطمه را آورد خانه زیر طشتی قرار داد ، پنهان کرد 1 همسر خولی می گوید : نیمه شب بیدار شدم آمدم صحن خانه ، دیدم نور آسمان به زمین می رسد ،خدایا چه شده ؟ از همسرم (خولی ) سئوال کردم نا نجیب این چیه زیر طشت پنهان کردی ؟(آی دلهای آماده ) گفت : این سر بریده عزیز زهرا حسین است همه صدا بزنید حسین . 🔶 ای سر پر خون ز کجا آمدی 🔶این دل شب منزل ما آمدی 🔶 ای سر پر خون ز چه افسرده ای 🔶 هست گمانم که جوان مرده ای 🔶 گلشن روی تو عجب با صفاست 🔶 ای سر پر خون بدنت در کجاست ،⏪زن خولی میگه دیدم از تنور خانه نور به آسمان بلند ...." وارد مطبخ شدم ، دیدم چهار زن مجلله، دور تنور نشستن،سر حسین تو تنوره ...." یکی میگه حسین جان ، مادرت حوا به فدای تو،یکی میگه حسین .... هاجر فدای تو،یکی میگه مریم فدای تو ... یکی میگه آسیه فدای تو" همه داشتن گریه می کردن" یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین آمد،پایین آمد،پایین آمد" این چهار بانوی بهشتی بلند شدن،رفتن کمک کردن از این هودج یه خانم قد خمیده ای را آوردن ...." خمیده خمیده این بانو آمد کنار تنور ..." نشست ؛ سر در تنور کرد " هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان می دونید..... '" این بازدید اون دیدار هایی که نیمه شب حسین میرفت سر قبر مادرش فاطمه زهرا...." مادر هم شبا بازدیدشو پس میداد ..." اولین بازدید شب یازدهم محرم بود" خانم زینب کنار بدن پاره پاره برادر.." زبان گرفته ...." مجلس عزا گرفته ..... یه وقت دیدن هم نوا و هم ناله پیدا شد .. خوب که دقت کرد دید صدای ناله ی مادرش فاطمه ست ...." هی صدا میزنه غریب مادر حسین . عطشان مادر حسین شهید مادر حسین..... . حسین آرام جانم..حسین روح وروانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از روضه دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امام سجاد(ع) حضرت عباس(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ امام سجاد رو چهل منزل رو شتر برهنه، غل و زنجير به گردنش بستن، اومدن مردم دور و برشون هلهله ميكردن، ميگفتن: اينا خارجي هستن، زخم و زبانشون ميزدند... بميرم برات آقا زين العابدين، بخدا قبرت غريبه، چقدر شما مصيبت ديدي، چقدر زجر كشيدي، ولي صبر كردي به خاطر خدا، همه رو به جان خريدي...*   ♦️من نگویم ظلم برمن کم کنید             ♦️بلکه زنجیرِ مرا محکم کنید ♦️هر چه می خواهید ظلم افزون کنید   ♦️هرچه می خواهید دلم را خون کنید ♦️گاه دامنِ خون به رُخ رنگم زنید          ♦️دسته دسته بر بدن سنگم زنید   ♦️اين من و اين كعب ني، اين پيكرم ♦️اين من و فرقِ پر از خاكسترم ♦️ظلم از اينها بيشتر بر من كنيد      ♦️لیک دستِ عمّه ام را واکنید ♦️عمّه ام چون مادرم زهرا شده          ♦️پشتش از بار مصیبت تا شده   ⬅️اونايي كه رفتيد مدينه، حتما ديديد قبر امام سجاد تو بقيع با خاك يكسانه... امام باقر ميگه: وقتي بابام رو غسل ميدادم، وقتي پيرهنش رو از تنش در آوُردم ديدم هنوز جايِ زنجير بر بدنِ بابام مونده، دلها بسوزه براي امام سجاد هر وقت بچه كوچيك ميديد گريه مي كرد، هر وقت نگاهش به آب مي افتاد گريه مي كرد.. *سهل ساعدي ميگه: به امام سجاد گفتم: آقاجان! من يكي از دوستان شما هستم، آيا امري داريد؟ فرمود: سهل! خدا رحمت كنه بابا ي تو رو، يه قدري پول داري به اين نيزه دارا بدي، اين نيزهارو از جلوي زنها دور كنن، كمتر نامحرم ها به اين زنها نگاه كنن... ميگه: پول دادم به نيزه دارها، سرها رو دور كردن، گفتم: آقاجان! اَمرِ ديگه اي داريد؟ فرمود: قدري پارچه برام تهيه كن، سهل ميگه: يه قدري از عمامه ي خودم پارچه اي بريدم به آقا دادم، آقا گردنشون رو كج كردن، فرمود: اين زنجير رو بلند كن پارچه رو زير زنجير بگذار، اين زنجير رو بلند كردم همچين كه نگاه كردم ديدم خونِ تازه از زيرِ زنجير جاري شد... اما جمله آخرو گریز به روضه آقا اباالفضل و التماس دعا آقا اباالفضل به به شیخ کاظم سبطی، فرمودند هر سواری که میخواد روزمین بیفته اول دستاش رومیذاره با صورت رو زمین نیوفته، من که دست نداشتم بتونم عمود قرار بدم آخ بیمرم آقا با صورت به زمین افتاد 🔸باید به لبم جگر می آمد ،عباس! 🔸در پیش تو عمر سرمی آمد، عباس! 🔸ای کاش که بیش از به زمین افتادن 🔸از چشم تو تیر در می آمد ،عبّاس! 🔸مبهوت شدم توانِ گفتارم نیست 🔸یارایِ سخن ندارم و یارم نیست 🔸ای حرمله این تیرنبوده آخر 🔸یک نیمه ی صورتِ علمدارم نیست با همین تیر،علی اصغر رو ذبح کرد “فَذُبِحَ الطِفلُ مِن الورِید اِلی الورید ، مِن الُذُنِ اِلیَ الاُذُن الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
هدایت شده از روضه دفتری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امام حسین (ع) حضرت علی اصغر(ع) بسم الله الرحمن ارحیم یا رحمن یا رحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن     حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یا د ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله می فرمودند لا حول ولاقوه الا بلا العلیم  العظیم یعنی بدانید که هنوز من زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد😭 همه  از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند 😭 امدند جلوی ذوالجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه  بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عناب ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه    دیدند😭 ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب  وکودکان پشت سر ذوالجناح  ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است 😭 اما زبان حالی دارد بی بی زینب 🔸گلی گم کردم می جویم او را 🔸به هر گل می رسم می بویم او را 🔸گل من یک نشانی در بدن داشت 🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرا ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندامامیدونم کسانی هستند که درگوشه ای از این مجلس نشسته اند گرفتارند حاجت دارند مریض دارند به هرنیتی آمدند انشاالله حاجت روابشند از همين جا دلت را روانه کن کربلا برای علی اصغر امام حسین ناله بزنید چون با آن دستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی رابازمی کنه انشالا به هرنیتی شرکت نموده اید حاجت روا بشیید اما مادرانی که بچه ی کوچک دارید کجای مجلس نشسته ای امروز به یاد مادر علی اصغر ناله بزنید اما ازهمه روضه خوان ، مادر علی اصغره، چه می گفت، عزیزان شما حاضرید کوچکترین خراشی زیر گلو بچه شما باشه اما این جایی روضه را اززبان مادر علی اصغربخوانم لالا لالا لالا لالا، لالای علی اصغر آروم بخواب مادر چه قدر گردن بچه شُله،همچین كه بغلش كنی،سرش میاُفته😭 این قدر با گریه هات من و آتیش نزن مادر لالای علی اصغر تو خیمه ها نمونده، نه آبی و نه شیری داری جلوی چشمام، آروم آروم میمیری حسین.😭 طاقت بیار خدای ما بزرگه ای اصغر آرم بخواب مادر زبونت و دور لبات نچرخون ای مادر لالای علی اصغر لالا می گم بخوابی، تا عموت آب بیاره قول عموت عزیزم، اصلاً نشد نداره الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امسالم الهی که محرم روببینم بوی محرم میاد... 😭😭😭 محمدفصولی عربی،فارسی مشکی می پوشم گرم چاووشم؛ یاد شش گوشم دوستت دارم… ای اصل ایمان ای جان جانان؛ عشق بی پایان دوستت دارم کاری کن؛ تسلای قلب مادرت باشم… امسالم مثل هر سال آقا؛ نوکرت باشم  روز و شب پریشونِ جسم بی سرت باشم! نزدیکه غمت ماه ماتمت؛ امسالم الهی که محرم رو ببینم بی تابم حسین اربابم حسین؛ از حالا به فکر کربلا و اربعینم کاشکی اربعین با دست ساقی؛ مهمونم کنی چای عراقی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── محمد الجنامی محمد فصولی الكربلایی مشکی میپوشم گرم چاووشم یاد شش گوشم @majmaozakerine
❣﷽❣ ⏺ نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲ از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲ شده پر از حرامیا دور و برم حسین من بیا ببین قاتل توست همسفرم حسین من ⏺وای حسین … یا ⏺ (حسین من...) نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲ حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲ داره آتیشم میزنه نگاه نامحرم حسین اونکه بریده سرتو داد کشید سرم حسین ⏺وای حسین … چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲ نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲ هرچی که سنگ میزنن کاش بخوره به خواهرت ولی یدونه سنگ هم نیاد به نزدیک سرت ⏺وای حسین … خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲ رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲ فدای رگهای گلوت فدای چشمای ترت تا دلش آروم بگیره نگاه کن به دخترت ⏺وای حسین … () ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
◼️آی دلای آماده،، روز عاشورا،،، حسین زهرا،،، اومد با اهل خیام خدا حافظی کنه،،، خودشم بره،،، وداع سختی داشت،،،، آی عزیزان داغ دیده،،، آی پدر از دست داده ها،،، نمیدونم اون لحظه آخر،،، چجوری با پدر وداع کردی،،، نمیدونم اون لحظه آخر،،، سر بابا رو به دامن گرفتی یانه،،، نمیدونم چه حالی داشتی،،، داغ پدر سنگینه،،، خدا صبرتون بده،،، آقا امام حسین هرجوری بود،،، با اهل خیمه وداع کرد،،، سوار بر ذوالجناحش شد،،، روانه میدان شد،،، اما هر کاری میکنه،،، ذوالجناح قدم از قدم برنمیداره،،، آی ذوالجناح،،، تو دیگه چرا بامن لج میکنی امروز...؟ یه وقت دید حیوون،،،، سرش و پایین انداخته،،، یعنی تو میگی برو،،، اما دخترت نمیزاره برم ،،، آقا متوجه شد دید دخترش سکینه پاهای ذوالجناح و گرفته،،، 🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را سکینه صدا زد بابا،،، باید از اسب پیاده بشی،،، حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم،،، بگو عزیز دل بابا،،، گفت بابا... باید رو زمین بشینی.. یتیم نوازا کجا نشستن،،،؟ داغ دیده ها کجا نشستن،،،؟ سکینه گفت بابا یادت میاد وقتی،،، مسلم به شهادت رسید،،، اومدی دخترش و رو زانوت نشوندی،،،، نوازشش کردی،،، دست یتیمی به سرو‌ روش کشیدی،،، بابا،،،میدونم دیگه از میدان برنمی گردی،،، میدونم یتیم میشم ،،، اما خواستم این لحظه آخر رو‌دامنت بشینم،،، دست یتیمی به سرم بکشی،،، صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا ) بابا مارو به مدینه پیغمبر برگردون،،، ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا،،، با این اشکات  قلب منو آتیش نزن بابا،،، سکینه برگشت خیمه،،، منتظر بابا بود،،، ⬅️یه وقت صدای ذوالجناح اومد،،، بی بی سکینه دوید از خیمه بیرون،،، دید ذوالجناح تنها برگشته،،، زین اسب واژگونه،،، یال غرقه خونه،،، صدای گریش بلند شد،،، وا محمّداه،،،واغریباه،،،واحسیناه،،، آی ذوالجناح،،، بگو ببینم بابام چی شد؟ صدا زد «یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً» آی ذوالجناح،،، وقتی بابام رفت میدون،،، بگو ببینم آیا به بابام آب دادن،،، یا با لب تشنه شهیدش کردن،،،؟ ◾️امان... امان …امان از یتیمی،،، امان از اون لحظه ای که،،، مظلومانه اومد گودال قتلگاه،،، ديد عمه جانش زینب،،، داره با بدن،،، بي سر و قطعه قطعه ای صحبت میکنه،،، صدا زدعمه جان،،، این بدن کیه؟ نشناخت بدن باباش و،،، عزیز دلم سکینه جان،،، حق داری نشناسی… «هذا نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه،،، ⏹تا اینو شنید،،، خودشو انداخت رو بدن بابا… بابا تو که یتیم نواز بودی ،،، منم دخترت سکینه،،، به قدری ناله زد بیهوش شد،،، وقتی به هوش اومد صدا زد: یا ابتا،،، أنظر الی عمتی المضروبه،،، بابا،،،ببین دارن عمه ام زینب و میزنن،،، صدا زد بابا،،، ما رو بزنن تازیانه بزنن،،، اما مارو میان نامحرما نبرن،،، یه جمله دیگه بگم و التماس دعا،،، اینجا سکینه پیکر بابارو دید،،، بی هوش شد،،، بریم گوشه خرابه شام،،، همنوا بشیم با بی بی رقیه،،، دلا بسوزه برا رقیه سه ساله،،، اونقده بهونه بابارو گرفت،،، نانجیب دستور داد،،، سر بریده حسین و براش ببرید،،، سر بریده باباش و براش بردن،،، رقیه با همون دستای کوچیکش،،، سر بابا رو به دامن گرفت،،، صدا زد،،، 🔻با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو 🔻عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو بابا،،،،کی سرو صورتت و خونی و خاکستری کرده،،،؟ کی رگای گردنت و بریده بابا،،،؟ بابا،،،،چرا پیشونیت جای سنگه ،،،؟ عمه ام زینب،،، خیلی منو میبوسید و گریه میکرد،،، به گمانم به مادرت زهرا هم،،، مثل من تازیانه زده اند،،، بابا،،، ببین حالا به مادرت شبیه تر شده ام،،، چرا؟ آخه صورت منم،،، مثل صورت مادرت کبود شده،،، بابا ،،،،شنیدم مادرت وقتی راه میرفت،،، دست به دیوار میگرفت،،، منم سه سالمه،،، اما وقتی راه میرم،،، دست به دیوار میگیرم،،، اونقدر رقیه با سر بابا درد دل کرد،،، یه وقت دیدن رقیه از دنیا رفت یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد کتک خورده نباشد هرکجا نشسته ای سه مرتبه از سویدای دلت،،، بلند بگو یا حسین،،،
3.76M
ختم پدر،روضه حضرت سکینه و گریز به روضه حضرت رقیه س 🎤کربلایی پرندوش
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ مجلس ختم برادر جوان علی اکبر(ع) دوم (هفتم (چهلم سالگرد) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ برادر سبک_دشتی ♦️تو ای دنیا مرا کردی زمین گیر ♦️شکستی پشت من کردی مرا پیر ♦️جفا کردی به من در این زمانه ♦️ زسوز سینه خوانم من ترانه ♦️زکف بردی تو نور دیده گانم ♦️ز داغش دل غمین و ناتوانم ♦️انیس و مونس من بود برادر ♦️ندارم من کسی غمخوار و یاور ♦️نخواهم بی برادر دار دنیا ♦️ شرر زد بر دلم ای حی یکتا ♦️برادر مرده دائم گوشه گیر است ♦️قدش خم گشته انگاری که پیر است ♦️برادر مرده آرامش ندارد ♦️به کس در این جهان سازش ندارد ♦️دو چشمش در فراقش اشکبار است ♦️تو گویی همچنان ابر بهار است ♦️الهی در جهان ای حی داور ♦️نبیند هیچ کسی داغ برادر ⬅️خانواده محترم .......شما برادری جوانی را ازدست دادید مدت دو روز........جای خالی برادر را احساس انشاءالله خداوند به شما عزیزان صبربده ا عزیزان داغ برادر خیلی سخته انشاءالله خدا کنه کسی تو مجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه حالا دلت آماده شد روضه برادر برات بخونم روح این عزیز برادر فیض ببرد اما عزیزان داغ برادر هم برای برادر سخته هم خواهر ..داغ برادرکمربرادررامی شکنه وقتی آقا امام حسین آمد کنار برادرش عباس 😭کنار بدن عباسش نشست چه گفت برادران داغ دیده صدازد برادرجان عباسم داداش به خدا قسم کمرم شکست یعنی حسین دیگه بی برادرش شد ااما مرگ برادر برای خواهرا هم سخت است روضه جوانه حالا دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع) اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشت کنار میوه دلش انشاالله هیچ پدری را داغ جوان نشان ندهد سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسپانید دلش تسلی پیدا نکرد یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر درخیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ۱۴۰۳/۴/۹
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ ترحیم # ختم مادر تازه فوت شده چند روز روضه فاطمه زهرا(س) گریز امام جواد(ع) شام شهادت بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♦️زندگی طعم خوشی داشت اگر مادر بود) ♦️دلم زارم چه غمی داشت اگرمادربود بود ♦️باغبان فلک از داغ به خاک دل من ♦️بذراندوه نمیکاشت اگر مادربود ♦️هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام ♦️تا ابد پای نمیزاشت اگر مادربود ♦️خانه تاریک شده بی گل رویش حالا ♦️خانه ام برگ وبری داشت اگر مادر بود ♦️بال میزد دل من تا بخدا بانگهش ♦️دل من بال وپری داشت اگر مادربود ♦️چه مادری که طاقت اشکهای من غمدیده را نداشت ♦️طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت ♦️گریه هایم ثمری داشت اگر مادر بود ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر😭😭 برای حسین فاطمه عزاداری کردید 🔸امید فاطمه دست بگیرد😭 🔸که تودر روضه زهرا نشستی 🔸دوچشمی ای فلک پر آب دارم 🔸دلی پر غصه وبی تاب دارم 🔸چرا چون مرغ شب از دل ننالم 🔸که این جا مادری درخواب دارم ⏪ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته خانواده محترم شما چند روزه صدای نازنین مادر به گوش شما نمی رسه چند روزه جای خالی مادرو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید واقعا خیلی سخته انشاالله هیچ خانواده ای را داغ مادر نشان ندهدخدا به شما صبربده اما جمله ای از زبان شما عزیزان بگم 🔸همی نالم که مادر دربرم نیست 🔸صفای وسایه او برسرم نیست 🔸مرا گر دولت عالم ببخشید 🔸برابر با نگاه مادرم نیست ⬅️ اما دخترهای مرحومه کجا نشسته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم گفتند یادگاری ان راجمع کند اما مولا علی گفت یادگاریها را جمع کنم خون روی در دیواررا چکارکنم اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادر ،بی مادری سخته مادر، اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای ان مادری که نیمه شب غسل دادند بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا... ⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شد دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله... صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید... صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی که زینب آمد گودی قتلگاه ... شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها را کنار زد چه دید حلقوم بریده برادر یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد عزیزان داغ دیده مجلس این مادر مصادف است با شام شهادت امام جواد(ع) گریزی هم در این خصوص داشته باشیم ⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، حسین آرام جانم..حسین روح روانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️ 1403/3/18