eitaa logo
متن‌نوحه‌وروضه
4 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 اربعین حسینی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ..روز اربعین حسینی است خوش به حال کسانی که رفتن کربلا و اربعین کربلا هستند انشاالله دعا کنید قسمت بشه ماه ها هم در چنین روزی کربلا باشیم خیلی ها حالا رفتند درپیاده روی اربعین حسینی شرکت کنند بگیم حسین جان درروزعاشورا فریادت بلند شد تا کسی شما را یاری کنند ولی حالا ببین هزاران عاشق دلسوخته دارند می یان کربلا اربعین کربلا باشد حالا دلها آماده برات روضه بخونم همه اموات فیض ببرند 🔸اربعین آمد و چشم ها باز گریان می شود 🔸کربلا ماتم سرای اهل ایمان می شود 🔸غصه های آل طه در مسیر کوفه و شام 🔸یاد شام تارشان در کنج ویران می شود 🔸باز تازه غصه های کربلا در نزد زینب 🔸سید سجاد زین غم اشک ریزان می شود 🔸مجلس شام یزید و لعل لب های حسین 🔸زیر چوب خیزران باز خونریزان می شود 🔸گوشه ویرانه گویا غنچه ای روییده است 🔸آه و صد افسوس که آن هم برگ ریزان می شود 🔸باز گویا یک سری بی تن به نزددخترش 🔸یا که خورشیدی به نزد ماه میهمان می شود 🔸باز گویا دختری از شوق دیدار پدر 🔸گریه و زاری نموده تا که بی جان می شود 🔸باز گویا جابر آید با عطیه کربلا 🔸حال او زین ماتم عظمی پریشان می شود 🔸باز گویا زینب غم دیده از شام بلا 🔸می رسد بر کربلا و زار و نالان می شود 🔸کاروان آل یاسین مجلسی برپا نموده 🔸دشت خون با اشک زینب سیر باران می شود 🔸غم فزون گشته زحد غمخوار زینب رفته است 🔸تا ابد دنیای او همچون غمستان می شود 🔸ناله های زینب و خون دل سجاد دین 🔸تازه است هر روز تا مهدی نمایان می شود ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد( ع) ـفرمود یابن رسول الله . یه راه میره مدینه . یه راه میره کربلا. کدوم راهُ بریم؟ امام سجاد فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید. ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب. بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد. فرمود بشیر ما رو ببر کربلا. چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم. چهل روزه حسینمو ندیدم.. نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم خواهرا کجای مجلس نشسته آید می دونید خواهر یک لحظه طاقت دوری برادر رو نداره زینبی که یک لحظه از حسین جدا نبود چهل روزه از حسینش دوربود . آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته. روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا . آخ کاروان رسید کربلا.. این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن . اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،، جوونای بنی هاشم اومدن.. هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند. با احترام وارد زمین کربلا شدن.. وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو .. عباس اومد ، زانو زمین زد . خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو .. با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا.. 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن .. نه عباسی هست.. نه علی اکبری هست. از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن . هر کدوم کنار قبری رفتن. ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر. حسین نشت. 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان. یه جا نیومدم. (یادته حسین جان) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی. حسین جان میدونی چرا نیومدم.
هدایت شده از روضه دفتری
ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش. حسین جان حالا بیا تلافی کن سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان وقتی سرتو وارد خرابه کردن داداش که درکنار سرت درخرابه شام جان داده حسین آرام جانم حسین روح روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از روضه دفتری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت رقیه (ع) شهادت اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب زمان 🔶مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست 🔶به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست 🔶ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشم 🔶به طفل خانه به دوش، آشیانه لازم نیست 🔶نشان آبله و سنگ و کعب نى کافى است 🔶دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست 🔶به سنگ قبر من بى گناه بنویسید 🔶اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست 🔶عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم 🔶بزن مرا که یتیم، بهانه لازم نیست 🔶مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است 🔶به بلبلى که اسیر است لانه لازم نیست 🔶محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار 🔶براى زلف به خون شسته، شانه لازم نیست 🔶به کودکى که چراغ شبش سر پدر است 🔶دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست ⬅️شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیهاست انشاالله به آبروی دختر سه ساله ابا عبدالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب بیائید بریم گوشه خرابه شام ، بریم یتیم نوازی کنیم ، انشاءالله هیچ وقت دختر بی بابا در زندگیت بزرگ نکنی ، امشب حاجت دارها دست به دامن سه ساله امام حسین بزنید ، بمیرم برای زینب که هر وقت بچه های امام حسین را می زدند زینب می آمد خودش را سپر می کرد ، صدا زد عمه جان 🔸مگر ما بلبلان لانه نداریم 🔸 به جز ویرانه کاشانه نداریم 🔸همه رفتند سوی خانه خویش 🔸مگر ای عمه ما خانه نداریم 🔻رحمت خدا بر آن چشمی که برای حسین و بچه های حسین گریه کند ، انشاءالله کنار حرمش گریه کنی. صدا زد عمه جان 🔸دوست دارم که شب هجر پدر سر گردد 🔸دیده از دیدن او باز منور گردد 🔸من دعا می کنم ای عمه تو آمین بر گو 🔸کز سفر باب من خسته جگر بر گردد ⏪می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند اما ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . 🔸دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن 🔸عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن ⏪عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچة کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : بابا جانم که رگهای گلوی ترا بریده ، بابا که محاسن تو به خون سرت خضاب کرده ، هی ناله زد ، گریه کرد ، یک وقت هم دیدند آرام گرفت ، زینب فرمود : آرام باشید رقیه دوباره به خواب رفته بگذارید مقداری استراحت کند اما وقتی نزدیک آمد دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف ، صدا زد : رقیه جان دید جواب نمی دهد یک وقت هم نگاه کرد دید رقیه جان داده . الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون #🖌احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از روضه دفتری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت رقیه (ع) حضرت علی اکبر(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️بنال ای دل نوا دارد رقیه ♦️به هر دردی دوا دارد رقیه ♦️مرض او را ز پا انداخت ،امّا ♦️مریضان را شفا دارد رقیه ⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی 🔸رقیه دخترزهرا اطهر 🔸دل جان می شود از او مطهر 🔸رقیه جان توی دوردانه عشق 🔸بود روشن زتو کاشانه عشق ⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه 🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من 🔸توی یک دانه غم خانه عشق 🔸رقیه جان به ما منت گذاری 🔸گدایی از گدایانت شماری 🔸امید آن است که در فردای محشر 🔸مرا جزء محببانت شماری دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین را گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت صدا زد بابای خوبم 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده اما میخام بگم بابای خوبم 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه ⏪یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما می خوام گریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت علی اکبر (ع) حالا دلها اماده شد بربم کربلا برای جوان امام حسین علی اکبر ناله بزنید ابا عبدالله.. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه خدایا هیچ پدرو مادری را داغ جوان نشان نده امام حسین نشت کنار میوه دلش علی اکبر سر علی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سر علی را به سینه چسپانید ای از سوز دل صدا می زد ۱علی جانم پسرم بابا تنها گذشتی رفتی هر کاری کرد نتوانست بدن علی اکبر به خیمه ببرد چه کرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون #🖌احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/5/9
هدایت شده از ساقی کوثر نامن
💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚 حــالـم بــدون تـو تــمـاشــایـی نـدارد جز تو کسی در قلب من جایی نـدارد آن قـدر خـوبـی به تمام شـهـر گـفـتـم من دلـبـری دارم کـه هـمتـایـی نـدارد دست خدا! دستی بگیر از رعیت خود از رعـیـتی کـه جـز تو آقـایـی نـدارد تـهـذیـب شـرط اول دیـدار یـار اسـت بـیـچـاره چشم من کـه تقـوایـی نـدارد از ندبه‌های مادرم هر جمعه پیـداست غـیـر از ظـهـور تـو تـمـنـایـی نـدارد با دوری‌ات حالم شبیه آن یـتیـمی‌ست کـه سـالــیـان ســال بــابــایـی نــدارد جـان یـتـیـمی کـه خـرابه منـزلش شد 🏴 بـابـا بــیـا طـفـلـت دگـر نـایـی نـدارد ... شاعر : علیرضا خاکساری 💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚 تعـجـیـل در فــرجــش کــمــی انــتــظـــــار برای💚امام عدل گستر💚 https://eitaa.com/kosarnamen
هدایت شده از ایران ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ الرِّضَا الْمُرْتَضَىٰ الْإِمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَىٰ الصِّدِيقِ الشَّهِيدِ صَلاةً كَثِيرَةً تامَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ ┄┅═☫ همیشه با خبر، با ما ☫═┅┄ @iraan_ma
مداحی آنلاین - نماهنگ غریبا وحیدا فریدا - حسین ستوده.mp3
5.35M
غریبا وحیدا فریدا قبول شد توبه من شنیدم اسمتو گریه کردم 🔄 🏴 حسین_ستوده🎙 🔸به قرارگاه سایبری امام رضایی ها بپیوندید↙️ @gharargah_saybri_emamrezayiha
هدایت شده از ساقی کوثر نامن
💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚 گرچه چشمان مرا اشک غمت پر می کند تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می کند می رسد آن روز که نان شب هجر تو را رونق بازارت ای خورشید! آجر می کند درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه قلبمان را بیشتر غرق تأثّر می کند چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این جای خالی دو ماهه روضه را پر می کند آنچه دردم را تسلا می دهد این است که مادرت از این عزاداران تشکر می کند در روایت دیده ام روز قیامت فاطمه اشک های روضه را می گیرد و دُر می کند باز آقای خراسان💛 است که پایان ماه از عزاداران پذیرایی درخور می کند محمدعلی بیابانی 💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚🏴💚 تعـجـیـل در فــرجــش کــمــی انــتــظـــــار برای💚امام عدل گستر💚
هدایت شده از ساقی کوثر نامن
دختر بچه کوچکی سوپر مارکت پدربزرگ خود رفت. خیلی ناز و شیرین بود و پدربزرگ عاشق نوه خود بود. روزی پدربزرگ به نوه‌اش گفت: برو یک مشت شکلات بردار. دختر بچه خیلی زرنگ و باهوش بود، دستی از شرم بر صورت خود نهاد و گفت: بابابزرگ اگر اجازه بدهید دوست دارم خودتان برای من بردارید و بدهید. می‌خواهم از دستان شما بگیرم. پدر بزرگ تبسمی کرد و از پشت قفسه‌های مغازه بیرون آمد و مشت خود را پر کرد و در جیب نوه نازنین خود خالی کرد.دختر کوچولو خنده‌ای کرد و گفت: پدر بزرگ عزیزم، دستان تو بزرگ است و مشت تو زیاد شکلات بر‌می‌دارد، و من اگر طالب شکلات زیادی بودم باید دست‌های خودم را کنار می‌کشیدم و از دست‌های تو استفاده می‌کردم. گاهی باید آن‌چه نیاز داریم خودمان برنداریم و به خدا بسپاریم که دست‌های او بزرگ است و بخشش زیاد. اگر باز شدن مشکلات را به دست خود ببینیم کارمان سخت و با تردید است اگر به او بسپاریم کارمان آسان و قطعی. حتی زمانی که می خواهیم کسی را به خاطر ظلم بزرگی که در حق ما کرده، مجازات کنیم بدانیم دستان ما برای مجازات و زدن او کوچک است، به دستان بزرگ و توانای منتقم واقعی بسپاریم و سکوت کنیم. که او می بیند و می داند و می تواند. @kosarnamen
هدایت شده از سروده‌های تهمتن
بسم الله الرحمن الرحیم «افتتاح» آه ای خدایا! شکوه دارم از سختی فقدان نبی آری! از شوکران درد هجران و از غیبت روی ولی آری! بسیاری دشمن که جای خویش یارانِ اندک دل‌پریشانند حتی زمانه برخلاف ماست شد فتنه‌ها همچون شبی آری! حرف علی در جامعه بسیار اما سخن‌هایش نمی‌دانیم! از راه و رسمش بِه نگویم هیچ! باشد غریب اینجا علی آری! قدرت‌طلب‌ها گعده‌ها دارند! مردم به درد نان گرفتارند! ما را نکشته غصه‌ی غزه دیگر نه اشکی، نه تبی آری! می‌گفت پیر ما به پا خیزید! کابوس شد این خواب، برخیزید! با لشگر غداره بستیزید! ما غرق دعواها ولی! آری! ما را به فتح خود اعانت کن! تعجیل کن در رحمتت بر ما! سلطان حقت را عیان گردان ما را نمایان کوکبی آری! سجاد رستمعلی (تهمتن) پ.ن: این سروده برداشتی آزاد از قسمتی از دعای افتتاح منسوب به امام عصر ارواحنا له الفداء است. ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
هدایت شده از شهید شیخ احمد کافی
❤️ نجات از هلاکت مَثَل ما مردم وقتی که بـرای فرج آقا دعا نمی‌ کنیم، مثل کسی است که به خاطر افتادن در قفس درنـدگان ، زار زار گریه می‌کند و نمی‌ فهمد که درب قفس باز است! دیگر کسی نمانده که نداند هر گوشه‌ جهان چقـدر بدبختی و قتل و گرسنگی و غارت ریخته... بعد از هزاران سال هم ، هنوز مَردُمی خُوشبخت روی زمین نیامـده اند کـه خوشبختی آن ها دوام داشته باشد و بالاخره از چیزی ننالند. چاره چیه؟ برای آمـدن منجی دعا کنیـم تا نجات پیدا کنیم. از چه؟ از مردن در فقر، از بی اخلاقی، از بی باوری، از فتنه‌های آخرالزمانی که بیش از دو سوم مردم جهان را می بلعند. آقا امـام حسن عسکری علیه السـلام، فرمود: به خدا قسم مهدی غایب می شود ، غیبتی که در آن زمان کسی از هلاکت نجات نمی یـابد مگر کسی که خداونـد او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد و در دعا برای تعجیل فرج او را توفیـق دهد. اللهـم عجـل لولیک الفـرج و العافیة و النصـر و جعلنا من خیر اعـوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه... ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی