Javad Moghadam - Emshab To Kharabe Vasat Roze Khonam.mp3
7.78M
امشب توخرابه برات روضه خونم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
امشب تو خرابه ، واست روضه خونم
امشب تو خرابه واست روضه خونم
بی تو چی کشیدم بابا جونم بابا جونم
میخونم من امشب با قد کمونم
بی تو چی کشیدم بابا جونم بابا جونم
بشین امشب پای حرفام پای درد و پای غم هام
دویدم بس که رو خارا ببین تاول زده پاهام
بابایی تار میدید چشمام میدیدم که تک و تنهام
یه مرد بی حیا اومد کشید گوشواره از گوشام
بی تو بابا چه قد اشک یتیمی از چشام ریخته
سرم سوخته توی آتیش اگه بابا موهام ریخته
امون ای دل امون ای دل
بابا دخترت بعد از تو شد زمین گیر
بستن دست و پامو غل و زنجیر غل و زنجیر
پای این اسیری من خیلی شدم پیر
بستن دست و پامو غل و زنجیر غل و زنجیر
زروی ناقه افتادم من انگاری که جون دادم
چی شد اون شب قدم خم شد نمیره هیچ وقت از یادم
نبودی گم شدم تنها دل شب تو بیابونا
اومد بالا سرم اون زجر منو برد با کتک بابا
بهش گفتم نکش مومو خودم دارم میام همرات
بهش گفتم نزن سیلی گوشم سنگینه از دستات
امون ای دل امون ای دل
بی تو من محاله که زنده بمونم
میخونم امون از دل خونم دل خونم
میبینی که لکنت داره این زبونم
میخونم امون از دل خونم دل خونم
تا که اسم تو رو بردم
بابایی هی کتک خوردم
یه جوری زجر منو میزد
همه گفتن که من مردم
نبودی حرمله اومد
غمم شد دیگه بیش از حد
جلو چشمای تو بابا به پهلوهام لگد میزد
دیگه از بس کتک خوردم ندارم نا
بیا و با خودت امشب سه سالت رو ببر بابا
بهش گفتم نکش مومو خودم دارم میام همرات
بهش گفتم نزن سیلی گوشم سنگینه از دستات
مداحی_آنلاین_دلم_به_یاد_حرم_کریمی.mp3
4.64M
🔳 #شور #جاماندگان #اربعین
🌴دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه
🌴میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه
🎤 #محمود_کریمی
هدایت شده از زنان منتظر تا فتح فلسطین وقدس لبیک یا خامنه ای🇮🇷🇸🇩
مداحی_آنلاین_من_یه_نوکر_در_به_درم.mp3
4.4M
هدایت شده از زنان منتظر تا فتح فلسطین وقدس لبیک یا خامنه ای🇮🇷🇸🇩
مداحی_آنلاین_من_یه_نوکر_در_به_درم.mp3
4.4M
هدایت شده از زنان منتظر تا فتح فلسطین وقدس لبیک یا خامنه ای🇮🇷🇸🇩
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 توصیههای مهم استاد #رائفی_پور برای زائران #اربعین حسینی (علیالخصوص خانمها)
🗓 ۹ شهریور ۱۴۰۱
هدایت شده از زنان منتظر تا فتح فلسطین وقدس لبیک یا خامنه ای🇮🇷🇸🇩
مرحوم شیخ احمد کافی
#روضه_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
♠️♠️♠️
امشب دلم می خواهد همه شما را در خانه امام حسن مجتبی(ع) پسر بزرگ زهرا(س) ببرم.
امام دوم و سبط رسول و پور بتول
که ذولجلال بنامید از ازل حسنش
چه حرفها که شنید از زبان دشمن و دوست
که بود سخت تر از زخم نیزه بر بدنش
عقیده من این است هر کس که می خواهد روضه امام حسن(ع) بخواند،باید در ماه رمضان بخواند. چرا؟ چون امام حسن(ع) روزه بود. بارها مرتبه امام حسن(ع) را زهر دادند. هر دفعه می آمد به حرم پیغمبر(ص) متوسل می شد و خدا شفایش می داد. معاویه به تنگ آمد.به پادشاه روم نوشت: من یک دشمن سرسخت دارم. چند مرتبه تا حالا زهرش دادم،ولی کارگر نشده،می خواهم او را از پا در بیاورم. یک زهری برایم آماده کن تا از زندگی قطع امید کند و کشته شود. پادشاه روم زهری آماده کرد. و برای معاویه فرستاد. و پیغام داد: مبادا!این زهر را به یک خدا پرست و مومن و مسلمانی بدهی. معاویه با چند واسطه با زن امام حسن (ع) جعده تماس گرفت و این زن خبیثه و ملعونه را فریب داد. معاویه صد هزار درهم پول برای جعده فرستاد و پیغام داد: فقط این زهر را به شوهرت بده تا بخورد.ممکن است به من بگویی پول به من دادی اما شوهرم را از من گرفتی چه کنم؟ تو شوهرت را بکش من تو را برای پسرم،یزید می گیرم. این زن فریب خورد.آی بمیرم، امام حسن (ع) روزه بود. هوا بسیار گرم بود. این زن نا نجیب یک ظرف شیر مخلوط با عسل که در آن زهر ریخته بود برای آقا آورد. آقا تشنه اش بود،تا این شربت از گلوی آقا پایین رفت اثر زهر را احساس کرد. شاید داد زده و ناله می کرده است: آه جگرم!آه جگرم!
شماها بیشترتان زن دارید. می دانید چه می گویم. هر مردی در زندگی هر دردی داشته باشد اول به زنش می گوید. آی بمیرم برایت امام حسن!که در خانه ات هم غریب بودی،زنت دشمنت بود. تا آب از گلویش پایین رفت عوض اینکه زنش جعده را صدا بزند صدا زد: کنیزها!بروید زینیم بگویید بیایید، خواهرم بیاید،این بلاکش دوران باید. بی بی را خبر کردند، آمد. صدا زد: حسنم! داداش چه شده؟ صدا زد: خواهرم!حالم منقلب است. برو زود حسینم راخبر کن بیاید. نمی دانم رفقا! هیچ وقت مریض شده اید تا ببینید خواهرتانچه می کند؟ آی آنهایی که خواهر دارید تا زنده است قدرش را بدانید.خواهر خوب نعمتی است. وقتی آدم مریض می شود خواهر می آید،جلوی چشم آدم چیزی نمی گوید، اما می رود در صحن حیاط هی پشت دستش می زند و می گوید: نمی دانم داداشم چه شده است. بروید زودتر طبیب بیاورید برادم ناراحت است. امشب چراغها را خاموش کنید. چرا؟ چون کنارقبر امام حسن(ع) تاریک است همه کنار بستر امام حسن (ع) آمدند. صدا زد: برادرم! چه شده داداش؟ فرمود: حسینم! هر چه به سرم آمد از همین کوزه بود. برادرم!به خدا قسم اگر بخواهم بگویم،چه کسی زهرم داد می توانم بگویم،اما رسوایش نمی کنم. چقدر این بچه های فاطمه(ع) آقا هستند. صدا زد : حسینم ! دلم می خواهد مرا به سوی قبر جدم پیغمبر (ص) ببری تا با او تجدید عهد کنم. آنگاه مرا به جانب قبر مادرم فاطمه(س) برگردان. سپس مرا به بقیع ببر و در آنجا دفن کن. راضی نیستم به اندازه یک حجامتی خونریزی شود. یک وقت سرش را بلند کرد حالش منقلب شد صدا زد: زینبم!برو برایم یک تشت بیار!آی غریب آقا! رفتند یک تشت آوردند. آقا سرش را میان تشت کرد،همه نگاه می کنند یک وقت پاره های جگرش را میان تشت دیدند. جنازه امام حسن(ع) را به طرف حرم پیغمبر(ص) آوردند. یک وقت عایشه دختر ابی بکرسوار بر استر آمد و جلوی جنازه را گرفت. گفت: نمی گذارم جنازه حسن را کنار قبر شوهرم،پیغمبر دفن کنید. گفت: پیغمبر(ص) شوهر من است،پیغمبر(ص) را در خانه اش دفن کردید و خانه پیغمبر(ص) مال من است. ابن عباس جلو آمد،صدا زد: آی عایشه!پیغمبر(ص) نُه تا زن داشت،این خانه را اگر هشت قسمت کنند یک قسمت آن خانه سهم نه زن می شود. چطور نمی گذاری؟ یک روز سوار شتر می شوی جنگ جمل را راه می اندازی و به جنگ علی (ع) می آیی. یک روز سوار قاطر می شوی جلوی جنازه حسن (ع) ا می گیری.اگر تو زنده بمانی سوار فیل هم می شوی.جنازه آقا را به سمت قبرستان بقیع حرکت دادند. آی بمیرم جنازه امام حسن (ع) را تیر باران کردند. « اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسن المجتبی و أخیه الحسین سید الشهداء یا الله
#مرحوم_کافی